جاده‏ ♦ 2 خسرو شکیبائی

نویسنده

‏مرگ بی مقدمه و غافلگیر کننده خسرو شکیبایی، یکی از معروف ترین بازیگران سینمای پس از انقلاب ‏ایران، حیرت و تاسف اهالی سینما را برانگیخت و اولین عکس العمل ها حاکی از دریغ و افسوسی است برای ‏بازیگر برجسته ای که هنوز می توانست بر نقش های ماندگار دیگری، مهر خود را حک کند. مرور کرده ایم ‏کارنامه او را و نگاهی انداخته ایم به زندگی و شخصیت خسرو شکیبایی در آینه دوستان و همکارانش…‏

‏ ‏

khosro_shakibaee_1.jpg

‎ ‎خسرو شکیبایی در آینه دیگران‎ ‎

مرگ بی مقدمه و غافلگیر کننده خسرو شکیبایی، یکی از معروف ترین بازیگران سینمای پس از انقلاب ‏ایران، حیرت و تاسف اهالی سینما را برانگیخت و اولین عکس العمل ها حاکی از دریغ و افسوسی است برای ‏بازیگر برجسته ای که هنوز می توانست بر نقش های ماندگار دیگری، مهر خود را حک کند.‏

از اولین ساعات درگذشت شکیبایی، اشتیاق ایرانیان برای خواندن درباره او، نامش را جزو صد جست و ‏جوی اول گوگل در آمریکا ثبت کرد.‏

داریوش مهرجویی، کارگردان هامون که شکیبایی با ایفای نقش مردی شوریده و عاشق در آن جاودانه شد،از ‏ارمنستان پیام می دهد که:” درد بزرگی بر ما نازل شد. تسلیت بر همه‌ی خانواده‌ی سینما!“‏

بیتا فرهی، همبازی به یادماندنی او در هامون، می گوید:” خاطرات خوش با تو بودن را در «هامون» هیچگاه ‏فراموش نخواهم کرد. نبودنت ضایعه دردآوری است که در جانمان نشست. باور نمی کنم که نیستی، خاطره ها ‏را در ذهنم ثبت می کنم.“‏

نیکی کریمی که در دو فیلم دیگر مهرجویی، پری و سارا با شکیبایی همبازی بود، معتقد است که تنها از پنجاه ‏درصد استعداد او در سینمای ایران استفاده شده و اضافه می کند:” به نظرم، خسرو شکیبایی یک پدیده‌ی ‏عجیب و غریب بود و هر نقش سینمایی را که بازی می‌کرد، طعم و بوی خود را در آن نقش به جا می ‏‏‌گذاشت. او آدم آگاه و جذابی بود و هر نقشی که بازی می‌کرد، این جذابیت او بود که می‌دیدیم.“‏

علی مصفا، همبازی دیگر او در فیلمی از مهرجویی می گوید:” شکیبایی استادی خود را به هیچ می انگاشت ‏و هرگز هنگام کار هیچ تکبری بین او و دیگران فاصله نمی انداخت. گرمای حضور او سر صحنه را همه ‏احساس می کردند. شیوه بازیگری او منحصر به خودش بود، غیبت و بی خودی مقابل دوربین در سینمای ما ‏بدعت اوست، همیشه سعی داشت نوعی سادگی و به قول خودش بچگی را هنگام ایفای نقش حفظ کند و این ‏آمیزه تردید و تحکم در لحن شکیبایی او را از همه متمایز می کند. ‏

barak_2.jpg

امین تارخ بازیگر باسابقه و مدرس بازیگری که معتقد است در سینمای پس از انقلاب ایران، هیچ کس ‏محبوبیت او را تجربه نکرد، می گوید:“خسرو شکیبایی بازیگری تکرار نشدنی است و امروز نباید به عزای ‏از دست رفتن این هنرمند نشست؛ بلکه سال‌ها باید به عزای از دست دادن او بنشینیم.“‏

داود رشیدی، بازیگر باتجربه سینما و تئاتر ایران شکیبایی را چنین توصیف می کند:“یک دوست، یک هنرمند ‏بزرگ، یک شاعر بزرگ، یک صدای فراموش نشدنی و یک شخصیت بزرگ.“‏

سید علی صالحی، شاعری که شعرهایش با صدای شکیبایی منتشر شده، می نویسد:“می گویند اجل، با داس ‏بلند دستور می آید و آخرین واژه یعنی الوداع را از چشم های ما می چیند و می رود. می گویند اجل همین ‏است. اما من معتقدم که مرگ فرشته رستگاری است، نهایت سهم رهایی است. رازدار و رازپوش و محرم ‏همه مضامین ممکن است. خسروخوبان ما نیز رهایی و رستگاری را برگزید. این گزینش اجتناب ناپذیر ادامه ‏بی پایان زندگی است.“‏

شمس لنگرودی، شاعر شناخته شده نیز شعری در رثای او سروده است:” آه خسرو، پادشاه شکست خوردگان/ ‏تمام لشکریان پارچه یی ات متواری شدند/سربازانی از نور، سایه ها/ تو خسرو اشباح بودی.‏

آه ها از هر سوی بامداد بیست و هفتم تیرماه/ به خانه ی تو روان اند/ تو خسرو اشباح بودی/ سیرت ندیده/ تمام ‏می شوی.“‏

فریدون جیرانی که به عنوان کارگردان با شکیبایی همکاری داشته، معتقد است تا زمانی که سینما وجود دارد ‏نمی توانیم با حمید هامون خداحافظی کنیم و اضافه می کند:” شکیبایی نمرده است، زنده است. هنرمند نمی ‏میرد. زندگی هنرمند بعد از مرگ ادامه دارد. در ذهن ها، در خاطره ها، در آثاری که هنرمند دارد. آثاری که ‏سه باره، چهارباره، پنج باره، ده باره، صدباره در طول سال ها به نمایش درمی آیند و یاد هنرمند را زنده نگه ‏می دارند.“‏

سیروس الوند که در یک بار برای همیشه و مزاحم با شکیبایی همکاری کرده، معتقد است: “خسرو شکیبایی ‏در ابتدای دهه‌ شصت آغازگر شیوه‌ نوینی در بازیگری سینمای ما شد؛ شیوه‌ای که بعدها توسط بسیاری ‏پیگیری شد یا مورد تقلید قرار گرفت.“‏

khosro_shakibaee_3.jpg

‎ ‎در اتوبوس شب، آخرین شاه نقش خسرو‎ ‎

رضا کیانیان، از شکیبایی به عنوان قله ای یاد می کند که همواره از او جلوتر بود و در نامه ای خطاب به او ‏که رفت، می نویسد:” بی ‌خبر گذاشتی و رفتی. بدون خداحافظی! دو هفته پیش هم که آخرین جایزه‌ات رو ‏گرفتی، روی صحنه لام تا کام حرف نزدی. از گوشه صحنه اومدی بالا و آروم جایزه‌ات را گرفتی؛ برای سی ‏سال حضور پرشور و شوقت در سینمایی که این روزها چندان شور و شوقی در آن نیست. فقط لبخند زدی و ‏رفتی پایین و لای جمعیت گم شدی. خوب اگه قرار بود بری و پشت سرت رو هم نگاه نکنی، چند کلمه‌ای برای ‏ما که پشت سرت بودیم، حرف می‌زدی! یادمه وقتی آمدی رو صحنه، حالت خوب بود. ‏

آخه یکی دو بار دیگه که این اواخر روی صحنه اومدی و دیدمت، حالت زیاد خوب نبود. ولی این دفعه، همه ‏خوشحال شدیم. فقط نمی‌دونستیم داری میری. نمی‌دونم خودت می‌دونستی یا نه. می‌گن آدمای خوب قبل از ‏رفتن، حال‌شون خیلی خوب می‌شه؛ چون دارن می‌رن یه جای خوب. ما از کجا باید می‌فهمیدیم که این حال ‏خوب نشانه‌ی چیه؟ همیشه بعد از این‌که اتفاق می‌افته، می‌فهمیم. ولی فکر کنم خودت می‌دونستی؛ چون هیچی ‏نگفتی و اون‌جوری فقط لبخند زدی. شاید داشتی خداحافظی می‌کردی و ما نمی‌فهمیدیم. ولی چه خداحافظی ‏باشکوهی! خیلی‌ها آرزو دارن در اوج خداحافظی کنن؛ اما نمی‌تونن. شاید هم اون لبخند همین معنا رو داشت. ‏شاید اگر حرف می‌زدی، همه‌ی خداحافظی‌ات می‌شد همون چند تا کلمه؛ ولی چون همیشه شاعر بودی، فقط ‏مهربان و با سپاس نگاه کردی و لبخند زدی. حالا که فکر می‌کنم، می‌فهمم این‌جوری بیش‌تر حرف زدی”. ‏

هادی مرزبان، کارگردان شناخته شده تئاتر هم درباره شکیبایی می نویسد:” چه فایده دارد که بگویم حیف ‏شد…؟! او یک عاشق بود و حقیقتاً با نقش عشقبازی داشت، حقیقتاً یک بازیگر ژنی بود و شخصیت را خیلی ‏خوب می‌پذیرفت و سبک کاری او را درمیان دیگر همکاران کمتر دیده‌ام. خسرو رفت مثل دیگران، بیائید ‏بیشتر با هم باشیم و بیشتر به درد یکدیگر برسیم و فقطه در تشییع و مراسم ختم یکدیگر شرکت نکنیم.“‏

khosro_shakibaee_4.jpg

‎ ‎زندگی و کارنامه خسرو شکیبایی در یک نگاه‎ ‎

خسرو شکیبایی در فروردین ماه سال ۱۳۲۳ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش ‏‏«خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا می‌کردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی ‏او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفه‌هایی چون ‏خیاطی و کانال سازی وآسانسور سازی کار می‌کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و ‏بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملا حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. وی فارغ التحصیل ‏بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر ‏آغاز کرد. وی در فیلم‌های هامون، کیمیا، کاغذ بی خط به ایفای نقش پرداخت. بازی در سریال‌هایی چون ‏لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر از دیگر نقش ‏آفرینی‌های این هنرمند بود.‏

خسرو شکیبایی در هشتمین و سیزدهیمن جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی در فیلم‌های هامون و کیمیا سیمرغ ‏بلورین بهترین بازیگر را دریافت کرد. این هنرمند ایرانی فقید مدت‌ها از عارضه سرطان کبد رنج می‌برد، ‏ساعت ۴ بامداد روز جمعه، بیست و هشتم تیر ۱۳۸۷، در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت.‏

شکیبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل ‏دوربین رفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی-۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ‏‏۱۳۶۸ نقش آفرینی‌هایی کرد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما از بعد از ‏بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی-۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبان‌ها افتاد. او برای ‏بازیش در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم ‏را برانگیخت. او همچنین برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش-۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ ‏بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای ‏بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم ‏افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود.‏

شکیبایی آخرین جایزه‌اش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» ‏دریافت کرد.‏

پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (۱۳۸۳) باری دیگر در ‏فیلم وی در کنار عزت الله انتظامی ایفای نقش کرد.‏

او علاوه بر هنرنمایی در سینما و تئاتر، برخی از سروده‌های سهراب سپهری، سید علی صالحی و فروغ ‏فرخزاد را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.‏

در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس ‏از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.‏

او در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش «سید حسن مدرس» بازی کرد و آن مونولوگ ‏طولانی معروفش را اجرا کرد تا بازی در مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، تفنگ ‏سر پر و این اواخر هم مجموعه‌های تلویزیونی در کنار هم و سرزمین سبز را روی آنتن داشت.‏

آخرین نقش‌آفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالم‌زاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانه‌ای برای ‏زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.‏

‎ ‎کارنامه‎ ‎

‏♦ فیلم‌های سینمایی

‏ ۱۳۶۰ خط قرمز (مسعود کیمیایی)‏

‏ ۱۳۶۲ دادشاه (حبیب کاووش)‏

‏ ۱۳۶۳ صاعقه (ضیاءالدین دری)‏

‏ ۱۳۶۵ رابطه (پوران درخشنده)، نویسنده (کاظم معصومی)‏

‏ ۱۳۶۶ شکار (مجید جوانمرد)، ترن (امیر قویدل)‏

‏ ۱۳۶۸ عبور از غبار (پوران درخشنده)، هامون (داریوش مهرجویی)‏

‏ ۱۳۶۹ جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده)، ابلیس (احمد رضا درویش)‏

‏ ۱۳۷۰ بانو (داریوش مهرجویی)‏

‏ ۱۳۷۱ یک بار برای همیشه (سیروس الوند)، سارا (داریوش مهرجویی)، پرواز را به خاطر بسپار (حمید ‏رخشانی)‏

‏ ۱۳۷۲ بلوف (ساموئل خاچیکیان)‏

‏ ۱۳۷۳ کیمیا (احمد رضا درویش)، پری (داریوش مهرجویی)، درد مشترک (یاسمین ملک نصر)‏

‏ ۱۳۷۴ خواهران غریب (کیومرث پور احمد)، عاشقانه (علیرضا داودنژاد)، سایه به سایه (علی ژکان)‏

‏ ۱۳۷۵ سرزمین خورشید (احمد رضا درویش)‏

‏ ۱۳۷۶ زندگی (اصغر هاشمی)، روانی (داریوش فرهنگ)‏

‏ ۱۳۷۸ میکس (داریوش مهرجویی)، عشق شیشه‌ای، دختردایی گمشده (داریوش مهرجویی)‏

‏ ۱۳۷۹ دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور)‏

‏ ۱۳۸۰ مزاحم (سیروس الوند)، لژیون (ضیاءالدین دری)، کاغذ بی‌خط (ناصر تقوایی)، اثیری (محمد علی ‏سجادی)‏

‏ ۱۳۸۲ صبحانه برای دو نفر (مهدی صباغزاده)‏

‏ ۱۳۸۳ حکم (مسعود کیمیایی)، ازدواج صورتی (منوچهر مصیری)، سالاد فصل (فریدون جیرانی)‏

‏ ۱۳۸۴ چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم‌پور)، عروسک فرنگی (فرهاد صبا)، پیشنهاد پنجاه میلیونی، ‏ستاره‌ها (فریدون جیرانی)‏

‏ ۱۳۸۵ دست‌های خالی (ابوالقاسم طالبی)، اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد)، رئیس (مسعود کیمیایی)‏

‏ ‌۱۳۸۶ شب‏

‏ ۱۳۸۷ امروز نه فردا‏

‏♦ مجموعه‌های تلویزیونی

‏۱۳۶۸‏ روزی روزگاری ‏ امرالله احمدجو ‏ در نقش مراد بیگ

مدرس ‏      <br/>

آواز مه ‏       <br/>

پهلوانان نمی‌میرند ‏<br/>


‏۱۳۷۵‏ خانه سبز ‏ بیژن بیرنگ، مسعود رسام ‏

‏۱۳۷۷‏ کاکتوس ‏ محمدرضا هنرمند ‏ فقط در سری اول این سریال بازی کرده‏

‏۱۳۷۸/۱۳۷۹‏ تفنگ سرپر ‏ امرالله احمدجو ‏

‏۱۳۸۱‏ در کنار هم ‏ فتحعلی اویسی ‏

‏۱۳۸۶‏ سرزمین سبز ‏ بیژن بیرنگ، مسعود رسام ‏

‏♦ آلبوم‌های موسیقی

‏ پری خوانی (سروده‌های فروغ فرخزاد)‏

‏ حجم سبز (سروده‌های سهراب سپهری)‏

‏ نشانی‌ها (سروده‌های سید علی صالحی)‏

‏ نامه‌ها (سروده‌های سید علی صالحی)‏

‏ مهربانی

‏ آلبوم سهراب (سروده‌های سهراب سپهری)‏


‏♦ جوایز و انتخاب‌ها

جشنواره فیلم فجر

‏ برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر:‏

‏- بهترین بازیگر نقش اول مرد (هامون)، دوره ۸ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۶۸‏

‏- بهترین بازیگر نقش اول مرد (کیمیا)، دوره ۱۳ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۳‏

‏- بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سالاد فصل)، دوره ۲۳ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۳‏

‏- دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (اتوبوس شب)، دوره ۲۵ (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۵‏

‏ نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر:‏

‏- بهترین بازیگر نقش اول مرد (یکبار برای همیشه)، دوره ۱۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - ‏سال ۱۳۷۱‏

‏- بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه به سایه)، دوره ۱۵ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ‏‏۱۳۷۵‏

‏- بهترین بازیگر نقش اول مرد (کاغذ بی خط)، دوره ۲۰ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ‏‏۱۳۸۰‏

سایت ایران اکتور

‏ لوح زرین بهترین بازیگر مرد سایت ایران اکتور (بهترین‌های سال):‏

‏- برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (کاغذ بی خط)، دوره ۳ - سال ۱۳۸۲‏

‏- نامزد لوح زرین بهترین بازیگر مرد (سالاد فصل)، دوره ۶ - سال ۱۳۸۴‏

‏- نامزد لوح زرین بهترین بازیگر مرد (حکم)، دوره ۶ - سال ۱۳۸۴‏

سایر

‏ بازیگر نقش اول مرد سال:‏

‏- دومین بازیگر نقش اول مرد سال (کاغذ بی خط)، دوره ۱۷ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین‌های سال) ‏‏- سال ۱۳۸۱‏

‏- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (چه کسی امیر را کشت؟)، دوره ۱۰ جشن خانه سینما ‏‏(مسابقه) - سال ۱۳۸۵‏