سردار کامی کوچیکه و ناناز 2008

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

چهار ماه قبل: یک وب سایت اینترنتی نوشت سردار زارعی در حالی که با شش زن روسپی ‏در یک خانه فساد، مشغول رابطه نامشروع بود، دستگیر شد. منابع این وب سایت اطلاع دادند ‏که به گفته یکی از خواهران بازداشت شده، وی آنان را عریان کرده و به نماز جماعت وادار ‏کرد و در همان حال به آنها می گفت: مصبتو شکر، واقعا عجب حالی می ده. نویسنده خبر این ‏وب سایت چیز بیشتری به این خبر نیفزود، وگرنه می توانست تمام وقایع مربوطه را همراه با ‏‏37 ساعت فیلم اختصاصی از سردار زارعی منتشر کند. ‏

سه ماه و بیست روز قبل: سخنگوی قوه قضائیه از بازداشت یکی از مسوولان نیروی انتظامی ‏خبر داد. وی که نام این مسوول را اعلام نکرده بود، گفت: “ بازداشت این سردار براساس ‏دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه صورت گرفت و مسائلی که در وب سایت ها گفته شده است، ‏حالا شش نفر یا بیشتر و کمتر تکذیب می شود.” ‏

سه ماه و ده روز قبل: سخنگوی قوه قضائیه در مورد بازداشت سردار “ز” از مسوولان ‏انتظامی کشور اعلام کرد که ایشان به آن شش دلیل دستگیر نشده است و دلایل دیگری وجود ‏داشته که فعلا در حال بررسی است.” وی گفت چهار نفر دیگر هم که به نظر می رسد احتمالا ‏زن بودند، چون در زندان زنان هستند، همزمان با ایشان دستگیر شدند که هنوز به این قوه ‏اعلام نشده که باید به این پرونده مربوط باشند یا نه”.‏

سه ماه قبل: فرمانده نیروی انتظامی گفت، “ سردار زا… هیچ خیانتی به نیرو نکرده است و ‏اتهامات وی بسیار کوچک و شخصی است.” وی توضیح داد که سردار زار… از نیروهای ‏متعهد و خدمتگذار بودند و با اراذل و اوباش مبارزه کم نظیری “کردند و اصولا نماز جماعت ‏بدون لباس درست نیست”. ‏

دو ماه قبل: یک مقام قوه قضائیه گفت، “ کلیه نوشته های سایت های اینترنتی مبنی بر اتهامات ‏اخلاقی شش نفره به سردار زارعی تکذیب می شود. وی تا حدی متهم به خیانت در امانت بوده ‏و از موقعیت شغلی خود و امکانات دولتی کمی سوء استفاده کرده و در حال حاضر پنج قاضی ‏عالیرتبه در حال رسیدگی به اتهامات وی می باشند.” ضمنا فقط دو نفر خانم دستگیر شدند که ‏هنوز ما نمی دانیم نمازشان به انتها رسیده بود یا نه”.‏

یک ماه قبل: همان مقام قضایی قبلی اعلام کرد که “ سردار ر. زارعی تنها با یک نفر رابطه ‏مشروع داشته، چرا که پس از آشنایی با طرف این عمل از طریق چت اینترنتی، عقدنامه ‏موقتی تهیه کرده و همسر دائم او نیز این مساله را تصدیق کرده است.” این مقام قضایی گفت، ‏متن کامل چت اینترنتی طرفین در حضور چهار شاهد عادل بررسی شد و کلیه موارد متفقه ‏مشروع بوده و متن این چت نیز جهت اطلاع عموم منتشر می شود.‏

دیروز: همان مقام قضایی اعلام کرد، سردار رضا زارعی فر… سا… پرونده خاص اخلاقی ‏ندارد و ایشان در حضور همسرش اقدام به یک چت نموده که همسر وی نیز رضایت خود را ‏کتبا ای میل زده و در میل باکس قوه قضائیه موجود است. این مقام قضایی گفت، اتهام سردار ‏رضا زارعی مقدم “ زمین خواری و سوء استفاده از عوارض پرداختی خودروهای توقیف ‏شده و تبانی با یک تعاونی مسکن و زمین خواری به همراه سوء استفاده مالی از عوارض ‏پرداختی توسط مالکان خودروهای توقیف شده در برخی پارکینگ های ناجا بوده است که ‏اظهارات برخی از سایت ها مبنی بر حضور شش نفر از بانوان در زیرزمین پارکینگ ناجا ‏در حال نماز جماعت بصورت برهنه و در حال زمین خواری تکذیب می شود.“‏

یک هفته بعد: همان مقام قضایی اعلام کرد که سردار رضا زارعی مقدم گلابدره ای معروف ‏به “ رضا شیش تیر” فرزند علی نقی متهم به سوء استفاده مالی بوده و اعتراف کرده است که ‏به جای نماز خواندن بصورت برهنه با شش نفر از خانمهایی که با سه نفر از آنها چت کرده ‏بود، اما به سه نفر فقط ای میل زده بود، “ در سوء استفاده های مالی زارعی، یک کاندیدای ‏انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز که قصد کاندیداتوری در انتخابات دور بعد را هم دارد، ‏شریک بوده است.” این مقام قضایی گفت، حالا چت کردن توی سرش بخورد، اتهام وی مبنی ‏بر مشارکت با سردار ق. در مفاسد مالی آن هم به عنوان رقیب برخی از مسوولان عزیز ‏کشور، قابل پیگرد قانونی است.‏

یک ماه بعد: همان مقام قضایی قبلی اعلام کرد، سردار سید علیرضا زارعی مقدم گلابدره ای ‏معروف به “ رضا شیش تیر” فرزند علی نقی، شماره شناسنامه 268 متولد 1334 صادره از ‏شمیرانات دارای همسر و چهار فرزند و همکلاسی یکی از نامزدهای انتخاباتی دوره بعد متهم ‏است که با شش نفر از عناصر نزدیک به برخی مقامات که خانواده نفتی و دوچرخه سوار ‏دارند، پس از نماز جماعت، بصورتی عریان علاوه بر زمین خواری اقدام به افزایش قیمت ‏مسکن و گوجه فرنگی و برنج کرده و در محل پارکینگ ناجا با برخی عوامل نزدیک به ‏انگلیس و آمریکا نقشه انفجار یک محل نامعلوم را کشیده اند. ‏

دوماه بعد: همان مقام قضایی اعلام کرد، مرتیکه سید علیرضا زارعی مقدم گلابدره ای ‏معروف به “ رضا شیش تیر” که در دوره دبستان بارها با همکلاسی هایش شوخی دستی کرده ‏بود، و هیچ ربطی به نیروی انتظامی نداشته و قرار بود به عنوان یکی از اراذل و اوباش ‏دستگیر شود، پس از نزدیکی به سردار “ قا…” نامزد ریاست جمهوری اقدام به زمین خواری ‏برای یکی دیگر از نامزدهای انتخابات به نام “ اک…” کرده و شش نفر از خانمهای فریب ‏خورده را برای چندمین بار فریب داده و آنان را وادار کرد در حضور برخی اصلاح طلبان ‏اقدام به نماز جماعت بصورت برهنه نماید و در همان حال زمین خواری کنند. وی ضمن دست ‏داشتن در افزایش قیمت مسکن و گوجه فرنگی از غنی سازی اورانیوم جلوگیری کرده و در ‏انفجار شیراز نیز دست داشت و همسایه اش یکی از اعضای فرقه ای ضاله بوده که به ‏درخواست رسمی ناجا اینترپل دنبالش می گردد. در ضمن متهم در زندان با خوردن شش ‏کیلوگرم گاز سیانور خودکشی کرده و سرانجام اعتراف کرد.‏

‏ ‏

متن کامل چت اینترنتی سردار رضا و خانم فاطمه ق

سردار رضا( کامی کوچیکه): سلللللام جیگر

فاطمه ق( ناناز 2008): گمشو نکبت ایکبیری

کامی کوچیکه: حاج حسن! تویی؟ واسه چی اسمت ناناز شد؟ داری مخ می زنی؟

ناناز 2008: حاج حسن شوهر ننه ته، نکنه از اون حزبل مخفی ها هستی؟

کامی کوچیکه: ای وای عزیز دل، شرمنده، عوضی گرفتم

ناناز 2008: چی شد پسرخاله شدی؟ عزیز دل کیه؟

کامی کوچیکه: عزیز دل تویی نازنین!‏

ناناز 2008: زدی تو ادبیات؟

کامی کوچیکه: اشکالی داره چند کلمه خدمت تون بچتیم؟

ناناز 2008: چند سالته؟ از کجایی؟

کامی کوچیکه: هنوز دهنم بوی شیر می ده، سی و دو سالمه

ناناز 2008: اندازه بابابزرگ منی، بای! ‏

کامی کوچیکه: کجا تشریف می برین؟ شوخی کردم، من 26 سالمه‏

ناناز 2008: ببین!‏

کامی کوچیکه: جان دلم؟ بفرمائید؟

ناناز 2008: حرف آخرتو همین حالا بزن، اگه می خوای س.. چ کنی من برم؟

کامی کوچیکه: اصلا این جوری ها نیستم عزیزم، من بیشتر با شاملو و هدایت حال می کنم.‏

ناناز 2008: صادق هدایت؟

کامی کوچیکه: بله، سنگی بر گوری، همیشه به یاد غربتش هستم

ناناز 2008: سنگی بر گوری رو وقتی رفت پاریس قلمی کرد؟

کامی کوچیکه: آره، تو پاریس رفتی؟

ناناز 2008: پاریس نرفتم، ببین، همین حالا بگو روی میزت چیه؟

کامی کوچیکه: آخرین اثر کافکا و یک پیشی کوچولو

ناناز 2008: وای عزیزم! اسمش چیه؟

کامی کوچیکه: جیمی

ناناز 2008: اسگل کردی ما رو؟ این که اسم سگ جوادهاست.‏

کامی کوچیکه: جیمی همیشه کنار منه

ناناز 2008: اصلا با گربه حال نمی کنم، وویی! لابد لیس ات می زنه

کامی کوچیکه: کی لیس ام می زنه؟

ناناز 2008: مامان جونت، خب معلومه کی لیس ات می زنه

کامی کوچیکه: ؟؟؟؟؟؟؟

ناناز 2008: علامت سووال تو بخورم، من لیس ات نمی زنم، گربه تو گفتم

کامی کوچیکه: جیمی رو ولش، پس گفتی هدایت رو دوست داری؟

ناناز 2008: نه، من نگفتم، ببین، تو خیلی بورینگ هستی، منم خوابم می آد

کامی کوچیکه: نرو، صبر کن، بگو الآن چی پوشیدی؟ ‏

ناناز 2008: رنگش رو می گم، قرمزه

کامی کوچیکه: دوست داری حال کنیم؟

ناناز 2008: اه اه اه، حال کنیم؟ خاک بر سر! بلد نیست حرف بزنه‏

کامی کوچیکه: تو بهم یاد بده… استاد… چی صدات کنم؟

ناناز 2008: اول تو بگو اسمت چیه؟ و منو واسه چی می خوای؟

کامی کوچیکه: اسمم امیر علی یه، می خوام ببینمت

ناناز 2008: به همین زودی عجله؟ ولی از اسمت خوشم اومد‏

کامی کوچیکه: قربونت برم الهی، … تو‏

ناناز 2008: جوووون

کامی کوچیکه: اسم تو چیه جیگر طلا؟

ناناز 2008: اسمم فاطی

کامی کوچیکه: اهل نماز و روزه هستی؟

ناناز 2008: سو وات؟

کامی کوچیکه: نات پرابلم، ایت ایز اوکی!‏

ناناز 2008: تو چی؟ نکنه حزبل می زنی؟

کامی کوچیکه: اشکالی داره؟

ناناز 2008: نه، هر کی برای خودش اعتقاداتی داره.‏

کامی کوچیکه: من با خدای خودم حال می کنم

ناناز 2008: فعلا که داری با من حال می کنی

کامی کوچیکه: وای، خدا نکشدت شیرین!‏

ناناز 2008: باز که جواد زدی

کامی کوچیکه: ببین، اینا رو ولش، می شه دیدت؟

ناناز 2008: من هیچ وقت این جور جاها نمی آم، دفعه اولمه چت می کنم، خانواده ام هم بد ‏جوری گیرن

کامی کوچیکه: منم دفعه دومه چت می کنم، چه اشکالی داره؟ ما که نمی خوایم خلاف کنیم‏

ناناز 2008: پس می خوای منو ببینی واسه اینکه نماز جماعت بخونیم؟

کامی کوچیکه: حالا شاید نماز هم خوندیم، اشکالی داره؟

ناناز 2008: ببین؟

کامی کوچیکه: چیه عزیز؟

ناناز 2008: چند سالته؟ اگه دروغ بگی همین الآن دی سی می شم.‏

کامی کوچیکه: فاطی جون!‏

ناناز 2008: جانم؟

کامی کوچیکه: من 42 سالمه‏

ناناز 2008: زن داری؟

کامی کوچیکه: تقریبا

ناناز 2008: یعنی چی تقریبا؟

کامی کوچیکه: یعنی بدون رضایت زنم کاری نمی کنم، اشکالی داره با تو هم باشم؟

ناناز 2008: حاج آقا! ایشون ناراحت نمی شن؟

کامی کوچیکه: ازش می پرسم، اگر رضایت داد، اون وقت.‏

ناناز 2008: جا داری؟

کامی کوچیکه: البته که دارم قربونت برم فاطی جون، بهم بگو رضا

ناناز 2008: رضا جان! من خیلی احساس بدی دارم

کامی کوچیکه: واسه چی عزیز؟

ناناز 2008: من نمی خوام زندگی تو از هم بپاشم

کامی کوچیکه: نترس، همه چی درسته، حالا می گی چند سالته؟

ناناز 2008: من 32 سالمه‏

کامی کوچیکه: ریزه میزه ای؟

ناناز 2008: نه خیلی، قدبلند و یه هوا تپل

کامی کوچیکه: وااااای! می خوای راحت بشی؟

ناناز 2008: از پشت کامپیوتر؟

کامی کوچیکه: نه، عذاب وجدانت رو می گم… ‏

ناناز 2008: چه جوری؟

کامی کوچیکه: همین جا عقد می کنیم با هم محرم می شیم

ناناز 2008: همین جا؟ چه جوری؟

کامی کوچیکه: الان می گم یکی از دوستانم می آد، ایشون روحانیه، عقدمون می کنه

ناناز 2008: توی چت روم؟

کامی کوچیکه: آره، آی دی اش “ یاشار طلا” ست، می خوای با هم کنفرانس کنیم؟ همین جا ‏عقدمون کنه؟

ناناز 2008: من که طلاق گرفتم، رضایت ولی نمی خوام، ولی تو رضایت همسر رو چی کار ‏می کنی؟

کامی کوچیکه: می گم فهیمه خانوم همین حالا برات رضایت نامه رو ای میل کنه، آدرس تو ‏بده، ایشون رضایت نامه آماده داره.‏

ناناز 2008: وای من می ترسم

کامی کوچیکه: نترس، دل تو بده به خدا، من کنارت هستم.‏

ناناز 2008: همیشه؟

کامی کوچیکه: همیشه؟

متن چت اینترنتی فاطمه خانم و سردار زارعی بشرح فوق است. رضایت همسر نیز طی یک ‏اتاچمنت پی دی اف از طریق ای میل یاهو جهت عاقد( حاج آقا اعتزازی با آی دی “ یاشار ‏طلا”) ارسال و عقد شرعی نیز در چت روم یاهو منعقد و گواهی آن توسط عاقد برای متعه ‏ارسال شد. ‏