چهار ماه قبل: یک وب سایت اینترنتی نوشت سردار زارعی در حالی که با شش زن روسپی در یک خانه فساد، مشغول رابطه نامشروع بود، دستگیر شد. منابع این وب سایت اطلاع دادند که به گفته یکی از خواهران بازداشت شده، وی آنان را عریان کرده و به نماز جماعت وادار کرد و در همان حال به آنها می گفت: مصبتو شکر، واقعا عجب حالی می ده. نویسنده خبر این وب سایت چیز بیشتری به این خبر نیفزود، وگرنه می توانست تمام وقایع مربوطه را همراه با 37 ساعت فیلم اختصاصی از سردار زارعی منتشر کند.
سه ماه و بیست روز قبل: سخنگوی قوه قضائیه از بازداشت یکی از مسوولان نیروی انتظامی خبر داد. وی که نام این مسوول را اعلام نکرده بود، گفت: “ بازداشت این سردار براساس دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه صورت گرفت و مسائلی که در وب سایت ها گفته شده است، حالا شش نفر یا بیشتر و کمتر تکذیب می شود.”
سه ماه و ده روز قبل: سخنگوی قوه قضائیه در مورد بازداشت سردار “ز” از مسوولان انتظامی کشور اعلام کرد که ایشان به آن شش دلیل دستگیر نشده است و دلایل دیگری وجود داشته که فعلا در حال بررسی است.” وی گفت چهار نفر دیگر هم که به نظر می رسد احتمالا زن بودند، چون در زندان زنان هستند، همزمان با ایشان دستگیر شدند که هنوز به این قوه اعلام نشده که باید به این پرونده مربوط باشند یا نه”.
سه ماه قبل: فرمانده نیروی انتظامی گفت، “ سردار زا… هیچ خیانتی به نیرو نکرده است و اتهامات وی بسیار کوچک و شخصی است.” وی توضیح داد که سردار زار… از نیروهای متعهد و خدمتگذار بودند و با اراذل و اوباش مبارزه کم نظیری “کردند و اصولا نماز جماعت بدون لباس درست نیست”.
دو ماه قبل: یک مقام قوه قضائیه گفت، “ کلیه نوشته های سایت های اینترنتی مبنی بر اتهامات اخلاقی شش نفره به سردار زارعی تکذیب می شود. وی تا حدی متهم به خیانت در امانت بوده و از موقعیت شغلی خود و امکانات دولتی کمی سوء استفاده کرده و در حال حاضر پنج قاضی عالیرتبه در حال رسیدگی به اتهامات وی می باشند.” ضمنا فقط دو نفر خانم دستگیر شدند که هنوز ما نمی دانیم نمازشان به انتها رسیده بود یا نه”.
یک ماه قبل: همان مقام قضایی قبلی اعلام کرد که “ سردار ر. زارعی تنها با یک نفر رابطه مشروع داشته، چرا که پس از آشنایی با طرف این عمل از طریق چت اینترنتی، عقدنامه موقتی تهیه کرده و همسر دائم او نیز این مساله را تصدیق کرده است.” این مقام قضایی گفت، متن کامل چت اینترنتی طرفین در حضور چهار شاهد عادل بررسی شد و کلیه موارد متفقه مشروع بوده و متن این چت نیز جهت اطلاع عموم منتشر می شود.
دیروز: همان مقام قضایی اعلام کرد، سردار رضا زارعی فر… سا… پرونده خاص اخلاقی ندارد و ایشان در حضور همسرش اقدام به یک چت نموده که همسر وی نیز رضایت خود را کتبا ای میل زده و در میل باکس قوه قضائیه موجود است. این مقام قضایی گفت، اتهام سردار رضا زارعی مقدم “ زمین خواری و سوء استفاده از عوارض پرداختی خودروهای توقیف شده و تبانی با یک تعاونی مسکن و زمین خواری به همراه سوء استفاده مالی از عوارض پرداختی توسط مالکان خودروهای توقیف شده در برخی پارکینگ های ناجا بوده است که اظهارات برخی از سایت ها مبنی بر حضور شش نفر از بانوان در زیرزمین پارکینگ ناجا در حال نماز جماعت بصورت برهنه و در حال زمین خواری تکذیب می شود.“
یک هفته بعد: همان مقام قضایی اعلام کرد که سردار رضا زارعی مقدم گلابدره ای معروف به “ رضا شیش تیر” فرزند علی نقی متهم به سوء استفاده مالی بوده و اعتراف کرده است که به جای نماز خواندن بصورت برهنه با شش نفر از خانمهایی که با سه نفر از آنها چت کرده بود، اما به سه نفر فقط ای میل زده بود، “ در سوء استفاده های مالی زارعی، یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز که قصد کاندیداتوری در انتخابات دور بعد را هم دارد، شریک بوده است.” این مقام قضایی گفت، حالا چت کردن توی سرش بخورد، اتهام وی مبنی بر مشارکت با سردار ق. در مفاسد مالی آن هم به عنوان رقیب برخی از مسوولان عزیز کشور، قابل پیگرد قانونی است.
یک ماه بعد: همان مقام قضایی قبلی اعلام کرد، سردار سید علیرضا زارعی مقدم گلابدره ای معروف به “ رضا شیش تیر” فرزند علی نقی، شماره شناسنامه 268 متولد 1334 صادره از شمیرانات دارای همسر و چهار فرزند و همکلاسی یکی از نامزدهای انتخاباتی دوره بعد متهم است که با شش نفر از عناصر نزدیک به برخی مقامات که خانواده نفتی و دوچرخه سوار دارند، پس از نماز جماعت، بصورتی عریان علاوه بر زمین خواری اقدام به افزایش قیمت مسکن و گوجه فرنگی و برنج کرده و در محل پارکینگ ناجا با برخی عوامل نزدیک به انگلیس و آمریکا نقشه انفجار یک محل نامعلوم را کشیده اند.
دوماه بعد: همان مقام قضایی اعلام کرد، مرتیکه سید علیرضا زارعی مقدم گلابدره ای معروف به “ رضا شیش تیر” که در دوره دبستان بارها با همکلاسی هایش شوخی دستی کرده بود، و هیچ ربطی به نیروی انتظامی نداشته و قرار بود به عنوان یکی از اراذل و اوباش دستگیر شود، پس از نزدیکی به سردار “ قا…” نامزد ریاست جمهوری اقدام به زمین خواری برای یکی دیگر از نامزدهای انتخابات به نام “ اک…” کرده و شش نفر از خانمهای فریب خورده را برای چندمین بار فریب داده و آنان را وادار کرد در حضور برخی اصلاح طلبان اقدام به نماز جماعت بصورت برهنه نماید و در همان حال زمین خواری کنند. وی ضمن دست داشتن در افزایش قیمت مسکن و گوجه فرنگی از غنی سازی اورانیوم جلوگیری کرده و در انفجار شیراز نیز دست داشت و همسایه اش یکی از اعضای فرقه ای ضاله بوده که به درخواست رسمی ناجا اینترپل دنبالش می گردد. در ضمن متهم در زندان با خوردن شش کیلوگرم گاز سیانور خودکشی کرده و سرانجام اعتراف کرد.
متن کامل چت اینترنتی سردار رضا و خانم فاطمه ق
سردار رضا( کامی کوچیکه): سلللللام جیگر
فاطمه ق( ناناز 2008): گمشو نکبت ایکبیری
کامی کوچیکه: حاج حسن! تویی؟ واسه چی اسمت ناناز شد؟ داری مخ می زنی؟
ناناز 2008: حاج حسن شوهر ننه ته، نکنه از اون حزبل مخفی ها هستی؟
کامی کوچیکه: ای وای عزیز دل، شرمنده، عوضی گرفتم
ناناز 2008: چی شد پسرخاله شدی؟ عزیز دل کیه؟
کامی کوچیکه: عزیز دل تویی نازنین!
ناناز 2008: زدی تو ادبیات؟
کامی کوچیکه: اشکالی داره چند کلمه خدمت تون بچتیم؟
ناناز 2008: چند سالته؟ از کجایی؟
کامی کوچیکه: هنوز دهنم بوی شیر می ده، سی و دو سالمه
ناناز 2008: اندازه بابابزرگ منی، بای!
کامی کوچیکه: کجا تشریف می برین؟ شوخی کردم، من 26 سالمه
ناناز 2008: ببین!
کامی کوچیکه: جان دلم؟ بفرمائید؟
ناناز 2008: حرف آخرتو همین حالا بزن، اگه می خوای س.. چ کنی من برم؟
کامی کوچیکه: اصلا این جوری ها نیستم عزیزم، من بیشتر با شاملو و هدایت حال می کنم.
ناناز 2008: صادق هدایت؟
کامی کوچیکه: بله، سنگی بر گوری، همیشه به یاد غربتش هستم
ناناز 2008: سنگی بر گوری رو وقتی رفت پاریس قلمی کرد؟
کامی کوچیکه: آره، تو پاریس رفتی؟
ناناز 2008: پاریس نرفتم، ببین، همین حالا بگو روی میزت چیه؟
کامی کوچیکه: آخرین اثر کافکا و یک پیشی کوچولو
ناناز 2008: وای عزیزم! اسمش چیه؟
کامی کوچیکه: جیمی
ناناز 2008: اسگل کردی ما رو؟ این که اسم سگ جوادهاست.
کامی کوچیکه: جیمی همیشه کنار منه
ناناز 2008: اصلا با گربه حال نمی کنم، وویی! لابد لیس ات می زنه
کامی کوچیکه: کی لیس ام می زنه؟
ناناز 2008: مامان جونت، خب معلومه کی لیس ات می زنه
کامی کوچیکه: ؟؟؟؟؟؟؟
ناناز 2008: علامت سووال تو بخورم، من لیس ات نمی زنم، گربه تو گفتم
کامی کوچیکه: جیمی رو ولش، پس گفتی هدایت رو دوست داری؟
ناناز 2008: نه، من نگفتم، ببین، تو خیلی بورینگ هستی، منم خوابم می آد
کامی کوچیکه: نرو، صبر کن، بگو الآن چی پوشیدی؟
ناناز 2008: رنگش رو می گم، قرمزه
کامی کوچیکه: دوست داری حال کنیم؟
ناناز 2008: اه اه اه، حال کنیم؟ خاک بر سر! بلد نیست حرف بزنه
کامی کوچیکه: تو بهم یاد بده… استاد… چی صدات کنم؟
ناناز 2008: اول تو بگو اسمت چیه؟ و منو واسه چی می خوای؟
کامی کوچیکه: اسمم امیر علی یه، می خوام ببینمت
ناناز 2008: به همین زودی عجله؟ ولی از اسمت خوشم اومد
کامی کوچیکه: قربونت برم الهی، … تو
ناناز 2008: جوووون
کامی کوچیکه: اسم تو چیه جیگر طلا؟
ناناز 2008: اسمم فاطی
کامی کوچیکه: اهل نماز و روزه هستی؟
ناناز 2008: سو وات؟
کامی کوچیکه: نات پرابلم، ایت ایز اوکی!
ناناز 2008: تو چی؟ نکنه حزبل می زنی؟
کامی کوچیکه: اشکالی داره؟
ناناز 2008: نه، هر کی برای خودش اعتقاداتی داره.
کامی کوچیکه: من با خدای خودم حال می کنم
ناناز 2008: فعلا که داری با من حال می کنی
کامی کوچیکه: وای، خدا نکشدت شیرین!
ناناز 2008: باز که جواد زدی
کامی کوچیکه: ببین، اینا رو ولش، می شه دیدت؟
ناناز 2008: من هیچ وقت این جور جاها نمی آم، دفعه اولمه چت می کنم، خانواده ام هم بد جوری گیرن
کامی کوچیکه: منم دفعه دومه چت می کنم، چه اشکالی داره؟ ما که نمی خوایم خلاف کنیم
ناناز 2008: پس می خوای منو ببینی واسه اینکه نماز جماعت بخونیم؟
کامی کوچیکه: حالا شاید نماز هم خوندیم، اشکالی داره؟
ناناز 2008: ببین؟
کامی کوچیکه: چیه عزیز؟
ناناز 2008: چند سالته؟ اگه دروغ بگی همین الآن دی سی می شم.
کامی کوچیکه: فاطی جون!
ناناز 2008: جانم؟
کامی کوچیکه: من 42 سالمه
ناناز 2008: زن داری؟
کامی کوچیکه: تقریبا
ناناز 2008: یعنی چی تقریبا؟
کامی کوچیکه: یعنی بدون رضایت زنم کاری نمی کنم، اشکالی داره با تو هم باشم؟
ناناز 2008: حاج آقا! ایشون ناراحت نمی شن؟
کامی کوچیکه: ازش می پرسم، اگر رضایت داد، اون وقت.
ناناز 2008: جا داری؟
کامی کوچیکه: البته که دارم قربونت برم فاطی جون، بهم بگو رضا
ناناز 2008: رضا جان! من خیلی احساس بدی دارم
کامی کوچیکه: واسه چی عزیز؟
ناناز 2008: من نمی خوام زندگی تو از هم بپاشم
کامی کوچیکه: نترس، همه چی درسته، حالا می گی چند سالته؟
ناناز 2008: من 32 سالمه
کامی کوچیکه: ریزه میزه ای؟
ناناز 2008: نه خیلی، قدبلند و یه هوا تپل
کامی کوچیکه: وااااای! می خوای راحت بشی؟
ناناز 2008: از پشت کامپیوتر؟
کامی کوچیکه: نه، عذاب وجدانت رو می گم…
ناناز 2008: چه جوری؟
کامی کوچیکه: همین جا عقد می کنیم با هم محرم می شیم
ناناز 2008: همین جا؟ چه جوری؟
کامی کوچیکه: الان می گم یکی از دوستانم می آد، ایشون روحانیه، عقدمون می کنه
ناناز 2008: توی چت روم؟
کامی کوچیکه: آره، آی دی اش “ یاشار طلا” ست، می خوای با هم کنفرانس کنیم؟ همین جا عقدمون کنه؟
ناناز 2008: من که طلاق گرفتم، رضایت ولی نمی خوام، ولی تو رضایت همسر رو چی کار می کنی؟
کامی کوچیکه: می گم فهیمه خانوم همین حالا برات رضایت نامه رو ای میل کنه، آدرس تو بده، ایشون رضایت نامه آماده داره.
ناناز 2008: وای من می ترسم
کامی کوچیکه: نترس، دل تو بده به خدا، من کنارت هستم.
ناناز 2008: همیشه؟
کامی کوچیکه: همیشه؟
متن چت اینترنتی فاطمه خانم و سردار زارعی بشرح فوق است. رضایت همسر نیز طی یک اتاچمنت پی دی اف از طریق ای میل یاهو جهت عاقد( حاج آقا اعتزازی با آی دی “ یاشار طلا”) ارسال و عقد شرعی نیز در چت روم یاهو منعقد و گواهی آن توسط عاقد برای متعه ارسال شد.