در حالی که فشار محافظه کاران در زمینه فرهنگی افزایش یافته است، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد در گفتگویی با روزنامه فرهیختگان که دیروز منتشر شد از سیاستهای فرهنگی خود دفاع و تاکید کرد که دستگاه های فرهنگی در ایران تنها زیر نظر وزارت ارشاد نیست و بسیاری از نهادهای فرهنگی مستقل از دولت هستند. او گفت: “وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به امکانات و اختیاراتی که در اختیارش هست در قبال تحولات فرهنگی جامعه مسئولیت دارد و بقیه مراکز نیز به همین ترتیب مسئولیت دارند. بد نیست این آمار را مورد توجه قرار دهیم؛ اعتباراتی که در سال جاری از طریق مجلس شورای اسلامی به نهادهای مختلف فرهنگی داده میشود عبارت است از: سهم حوزههای علمیه ۹/۳۶ درصد یعنی ۳۷ درصد از کل اعتبارات فرهنگی کشور است و این تنها اعتبارات دولتی است. سهم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از اعتبارات دولتی ۲۶ درصد است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۵/۱۶ درصد از مجموع اعتبارات فرهنگی کشور را در اختیار دارد و سازمان تبلیغات اسلامی ۵۱/۷ درصد بودجه فرهنگی دارد. حال اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را نیز جزیی از وزارت ارشاد بدانیم که آنها نیز ۶ درصد بودجه فرهنگی را میگیرند مجموعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حدود۲۳ درصد کل اعتبارات فرهنگی کشور را در اختیار دارد. بقیه اعتبارات در اختیار دیگر نهادهای فرهنگی است که آنها هم به همان اندازه مسئول هستند. علاوهبر آن سایر دستگاهها و نهادها مثل شهرداریها، سپاه پاسداران و غیره نیز اعتبارات زیادی را در حوزه فرهنگ صرف میکنند.”
او اضافه کرد: “تمام دستگاههایی که کار فرهنگی میکنند چه آنها که از دولت بودجه دریافت میکنند یا بودجههای غیردولتی دارند به نحوی سهیم هستند. مثلا بودجه فرهنگی شهرداری تهران بسیار بیشتر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بالاخره آنها نیز در حوزه فرهنگ سهم دارند. فرقی نمیکند، درنقاط مثبت سهم دارند و اگر هم نابسامانی فرهنگی باشد در نقاط منفی نیز سهیم هستند.”
پس از سخنان مکرر رهبر جمهوری اسلامی درباره نگرانی از حوزه فرهنگ، فشار محافظه کاران در این زمینه افزایش بیشتری یافته است. روزی نیست که خبری انتقادی از وضعیت فرهنگی کشور در رسانه های محافظه کار منتشر نشود.
خبرگزاری بسیج چند روز پیش از قول معاون فرهنگی - اجتماعی سپاه نوشته بود: “حوزههای سیاسی گاهی بنا به مصالحی میشود مسامحه کرد اما عرصههای فرهنگی زیرساختی است و نمی شود با آن شوخی و مسامحه کرد.”
او گفته بود: “ دشمن، دشمن است و در دشمنی خود کم نمیگذارد اما واقعیت این است که آنچیزی که عرصه و میدان را برای دشمن بازکرده و او را به طمع انداخته و باعث رخنه و نفوذش به حوزه های فرهنگی ما شده است، غفلت های فرهنگی مسئولان در این زمینه بوده است.”
معاون فرهنگی-اجتماعی سپاه معتقد بود: “شرایط امروز ما مثل دوران دوم خرداد نیست، امروز ظرفیتهای عظیمی به طور خودجوش خصوصاً در میان جوانان در کشور ایجاد شده که صفحه نبرد را به نفع اسلام و انقلاب تغییر داده است. اینها تبدیل به یک جبهه مسنجمی شدهاند که مانند دوران دفاع مقدس با عزمی پولادین اراده کرده اند دشمن را در اهداف فرهنگیاش مانند اهداف سیاسی او در فتنه ۸۸ با شکست و هزیمت روبرو کنند.”
از طرفی دیگر، آیت الله حائری شیرازی دیروز طی سخنانی ضمن انتقاد از وضعیت فرهنگی ایران گفت: “متاسفانه امروز در جامعه معروف جای خودرا به منکر داده، اگر فکری نسبت به قضیه فرهنگ نشود جامعه دچار مشکلات فقر فرهنگی می شوند.”
او تاکید کرد: “دشمن برای به انحراف کشیدن جامعه و بر اندازی فرهنگ اسلامی از هیچ تلاشی کوتاهی نمی کند. در گذشته سینماها یکی از راه های انتقال فرهنگ غرب بود و امروز این انحرافات و اختلاط درپارتی های شبانه، مراسم عروسی وجشن تولدها دیده می شودو این نشان دهنده این است که دشمن همیشه درحال برنامه ریزی است.”
همچنین حجت الاسلام محمد جواد حاج علی اکبری رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد کشور طی سخنانی ضمن تاکید بر ضرورت تشکیل جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گفت: “دستگاههایی که صاحب امکانات، منابع، موقعیتها و وظایف قانونی فراوانی هستند، متاسفانه از خودشان و مأموریتهایشان و نیز در عمل نسبت به وظایفشان فاصله قابل ملاحظهای با یکدیگر دارند که باید این خلاء شناسایی شده و مورد واکاوی قرار گیرد.”
او اضافه کرد: “بنده معتقدم که به دو دلیل رهبری عزیز و عالی قدر ما از دستگاهها تا حدی در حال عبور هستند اما از آنها ناامید نشدهاند، اما طوری است که خیلی هم نمیتوانند روی آنها حساب باز کنند؛ یعنی یک جور خوف و رجاء وجود دارد که در این میان بنیه مردمی را در حوزه تشکیل جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی قویتر میبینند که ما نیز باید از این ظرفیت استفاده کنیم.”
چند روز قبل نیز نامه “جمعی از اساتید و مدیران مدارس علمیه قم” خطاب به آیت الله خامنه ای منتشر شد که در آن گفته بودند: “رویکردها و رویدادهای اخیر عرصه فرهنگ با آهنگ حرکت امتی که آرمان تمدنسازی در سر دارد همساز نیست. زیر سئوال بردن اساسیترین باورهای دینی در نشریات، بازگشت عناصر معلومالحال به عرصه فرهنگ، تجلیل از افرادی که هیچگونه سنخیتی با مبانی ارزشی انقلاب ندارند و زمینهسازی برای فعالیت آنها و تغییرات گسترده در وزارت علوم که موجب عکسالعمل مراجع عظام تقلید و بزرگان حوزه شده است، بر این نگرانیها میافزاید.”
آنان اضافه کرده بودند: “ما نیز از هر سستی و کندی در این مسیر نگرانیم و بر این باوریم که با استقامت بر ارزشهای انقلاب، تقویت ساخت درونی کشور و تاکید بر اقتصاد مقاومتی میتوان مسائل و مشکلات سنگین را پشت سر گذاشت.”
همچنین روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان “توطئه غرب در کمین فرهنگ ایرانی اسلامی” که هفته پیش منتشر شد، از قول مسئول بسیج دانشجویی کشور آورده بود: “در دولت فعلی چه در شعار و چه در عمل، رویکرد و منش افراد شباهت زیادی به دوران سازندگی و کارگزاران دارد درآن دوران شاهد بودیم که فرهنگ به اسم توسعه و به پای توسعه غربی ذبح شد.”
او معتقد بود: “یکی از مصادیق فرهنگ کانونهای خودجوش جوانان است. چون وادی فرهنگ با تصدیگری دولت به تنهایی جلو نمیرود، بلکه نیاز به عزم ملی و حضور مردمی دارد. کار از طریق روش مرسوم اداری پیش نمیرود. باید با یک نگاه جهادی کارهای معمول اداری پیش رود. در علم مدیریت و نظریات جدید مدیریتی، از روش مرسوم مدیریتی عبور کردهاند. غربیها نسخه اداری مدیریتی همراه با بوروکراسی را برای کشورهای جهان سوم پیچیدهاند، حال آنکه خود آنها از آن عبور کردهاند و دیگر از این رویه غلط پیروی نمیکنند.”
از سوی دیگر روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان “خواب یا خوابزده؟!” که روز ۲۷ فروردین ماه منتشر شد، نسبت به تداوم روش فرهنگی وزارت ارشاد اعتراض کرده و نوشت: “اگر مرزبانان فرهنگ و اندیشه بجای تلاش و جهاد همهجانبه فرهنگی، درها را به روی کسانی که هیچ نسبتی با ایمان و عقیده ملت بزرگ ایران ندارند باز کنند و امکانات نظام را وسیله طرح و معرفی آنها قرار دهند، تکلیف چیست؟! آن هم با این توجیه عجیب و دلیل غیرمنطقی که آنها هم عصر و هم دوره ما هستند!”
برخی تحلیلگران معتقدند اندازه نفوذ وزارت ارشاد در زمینه های فرهنگی، به اندازه نفوذ دیگر ارکان دولت در زمینه های اقتصادی و سیاسی است. هیچ زمینه ای وجود ندارد که دولت در ایران نفوذی انحصاری داشته باشد و نیروهای نظامی-امنیتی و یا دیگر نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی در آن نقش اصلی را نداشته باشند. با اینهمه از آنجا که این نهادها به جایی پاسخگو نیستند، دولت ناچار است که وظیفه پاسخگویی دیگر نهادها را هم برعهده گیرد.