اصولا برای ما ایرانیان که از هر اتفاقی درس می گیریم و بعد از مدتی درسمان را فراموش می کنیم، درس گرفتن از انتخابات، موضوع مهمی است. فارغ از همه اتفاقاتی که رخ داده است و براساس همان آمارهای اعلام شده، دروس زیر توسط اینجانب اخذ شده و پیشنهاد می کنم دیگران هم خودشان هر جور که بلد هستند، از این انتخابات درس بگیرند:
درس اول: ستاد انتخابات کشور، تا یک هفته قبل از انتخابات، فقط یک چیز را می دانست و آن این که چه کسانی نباید برنده انتخابات بشوند، این ستاد یک لیست از برندگان تهیه کرده بود و قصد داشت آن را به عنوان نتیجه انتخابات اعلام کند، اما اعضای خانواده، بعضی از مسوولان انتخابات و دوستان وزیر کشور و معاونانش به آنها گفتند که اول باید رای گیری انجام شود و بعد لیست اعلام شود. وزیر کشور با همان لهجه کرمانی گفت: « ها؟ همه جا همی طوره؟» آنها گفتند: « بله»، وزیر کشورگفت: «اگر ورگزار نکنیم، مردم را می برن که ای لیستو از کیسه ما به در جکیده؟» همه گفتند: « بعله» و از یک هفته قبل از انتخابات وزارت کشور تازه تصمیم گرفت حوزه رای گیری مشخص کند و کامپیوتر بخرد و از اعضای فامیل و آشنا برای شمارش آراء استفاده کند.
درس دوم: محافظه کاران 25 درصد از مردم را با خودشان داشتند که این 25 درصد در انتخابات ریاست جمهوری به احمدی نژاد رای دادند، در این انتخابات اعمال احمدی نژاد باعث شد که 5 درصد از این 25 درصد فریب خورده و به او رای بدهند، 20 درصد دیگر هم به بقیه محافظه کاران رای دادند. اصلاح طلبان هم 15 درصد طرفدار داشتند که با زحماتی که کشیدند 5 درصد به آنها اضافه شدند،و این افراد به اصلاح طلبان رای دادند، گروهی از مردم هم به آدمهای مستقل، خوشگل، آشنا و غیره رای دادند. جمعا 60 درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند، پس نتیجه می گیریم که اگر محافظه کاران خودشان را جر بدهند در انتخابات بعد 25 درصد رای می آورند، اما اگر اصلاح طلبان خودشان را جر بدهند، احتمالا می توانند هر انتخاباتی را با 35 درصد از طرفداران ببرند. طبیعتا معلوم و مشهود است که 30 درصد مردم ایران در شرایط عادی در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنند. (توضیح: کلیه این ارقام تا 50 درصد احتمال خطا دارد. نقل از عباس عبدی)
درس سوم: معلوم شد که اصولا مردم ترجیح می دهند در انتخابات شرکت کنند تا اوضاع کمی تغییر کند و بهتر شود و تا حدی فهمیده اند که اگر در انتخابات شرکت نکنند، اوضاع بدتر می شود و بهتر نمی شود، بنابراین مردمی که در انتخابات شرکت کردند، به دو گروه افراطی نه گفتند: اول به دولت افراطی احمدی نژاد و حامیانش( لیست رایحه و مصباح) که با وجود تقلب سنگین و استفاده از صدا و سیما به عنوان بوق شخصی رئیس جمهور ده درصد از آراء را هم به دست نیاورد و دوم به افراطی های مخالف نظام که تحریم انتخابات سیاست همیشگی شان است. به قول عماد افروغ: مردم به جریانهای ماکیاولیستی نه گفتند. فهرست کسانی که رای آوردند نشان می دهد که مردم به نیروهای میانه رو، محافظه کار( به معنی انگلیسی و واقعی کلمه) و اصلاح طلب( به معنی رایج کلمه) رای می دهند.
درس چهارم: یکی از معیارهای مهم در انتخابات این بود که اکثر مردم به راست های طرفدار دولت که می شناختند( ازجمله مصباح، زریبافان، بذرپاش، پروین احمدی نژاد، نسرین سلطانخواه و…) رای ندادند و به اصلاح طلبانی هم که نمی شناختند( مسجد جامعی و ابتکار و نجفی را مردم می شناختند) رای ندادند. اصولا مردم برای رای دادن ترجیح می دادند که لااقل اسم آدمها را چند بار به دلایل خوبی شنیده باشند. نکته بسیار مهم این که در فهرست اولیه برگزیدگان تهران نفر دوم فرمانده پلیس تهران( با چهره ای نسبتا معقول و خوشنام)، نفر سوم هادی ساعی( قهرمان تکواندو)، نفر چهارم رسول خادم (کشتی گیر)، نفر پنجم عباس شیبانی( پیرمرد قدیمی و بازمانده از دوران سینمای صامت)، نفر ششم علیرضا دبیر( کشتی گیر) هستند.
درس پنجم: در انتخابات خبرگان، تعداد کمی از نیروهای اصلاح طلب حضور دارند، علت این است که در بسیاری از شهرها حتی یک نفر هم از اصلاح طلبان تائید صلاحیت نشده بود. توضیح مهم اینکه در مورد خبرگان اصولا معنی لیست حامیان دولت و اصلاح طلبان و اصولگرایان کاملا با شوراها متفاوت است. در این گروه که از روحانیون سرشناس هستند، بسیاری حضور دارند که شان سیاسی ندارند و فقط نامزد اصولگرایان یا اصلاح طلبان هستند. ضمن اینکه انتخابات خبرگان توسط اکثر چهره های شناخته شده اصلاح طلبان هم تا دو سه روز پیش از انتخابات تحریم شده بود و این نکته مهم است که چگونه اصلاح طلبان موفق شدند در انتخاباتی که تحریم کرده بودند 30 درصد از کرسی ها را به دست بیاورند و این از معجزات خداوند است. والله علیم بذات الصدور.
درس ششم: تعداد زنان انتخاب شده در انتخابات بسیار زیاد است و این موضوع نشان می دهد که اصولا مردم ترجیح می دهند به موجودات خطرناکی مثل مردها زیاد رای ندهند، چون در هر حال خطر مردان برای جامعه از زنان بیشتر است. من فکر می کنم میزان زنان برگزیده در انتخابات شوراها از نسبت زنان برگزیده در بسیاری از کشورهای غیرمسلمان هم بیشتر باشد. از طرف دیگر تعداد نامزدهای برگزیده مستقل که جزو هیچ لیستی نبودند، بیش از بیست درصد برگزیدگان و چهاربرابر لیست حامیان دولت است.
درس هفتم: انتخابات 24 آذر باعث افتادن شکاف عمیق در میان محافظه کاران، ایجاد نزدیکی میان نیروهای میانه رو و اصلاح طلب، انزوای نیروهای تندروی طرفدار و مخالف دولت، فعال شدن نیروهای اجتماعی و سیاسی و از همه مهم تر خاموش شدن هاله نور احمدی نژاد شد. دیگر حامیان دولت نمی توانند بگویند که احمدی نژاد چهره محبوب مردم ایران است. احمدی نژاد برای گروهی از مردم به نقطه امیدی تبدیل شده بود که نقطه مذکور بعد از یک سال و نیم از صفحه افکار عمومی کشور حذف شده است.
درس هشتم: نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور در این انتخابات حضور نداشتند، اصلا وجود نداشتند، تنها برخی از نیروهای چپ معتدل شده مانند فرخ نگهدار و اصلاح طلبان غیر تندرو در انتخابات 24 آذر زنده بودند. درس مهم این انتخابات برای ایرانیان مقیم فرنگ این است که باید جهت نگاه شان را مشخص کنند، آنهایی که امیدی به درست شدن ایران ندارند، وقت نازنین شان را برای کشوری که به سرعت و شدت درست بشو نیست، هدر ندهند. و آنهایی هم که فکر می کنند باید برای ایران کاری بکنند، باید چهره شان را بسوی ایران بگیرند و وقت شان را با پالتاک بازی و اجلاس بازی و تشکیلات سازی هایی که هیچ اثری در داخل کشور ندارند، حرام نکنند.
درس نهم: من فکر می کنم انتخابات 24 آذر اولین پیروزی اصلاح طلبان بعد از دوم خرداد بود. در حقیقت پیروزی دوم خرداد هم اول اتفاق افتاد، بعدا معلوم شد که اصلاح طلبان وجود دارند و اصلاح طلبان برای آن پیروزی کاری نکرده بودند. در 24 خرداد اصلاح طلبان توانستند روی 20 درصد از حائزین شرایط تاثیر بگذارند، این مهم ترین اتفاق است. حاصل انتخابات 24 آذر می تواند به یک پیروزی بزرگ تبدیل شود و آن اینکه اگر اصلاح طلبان یک سال کار کنند، همین فردا فهرست نامزدهای سال آینده را برای مجلس بنویسند، برای سال آینده رسانه پیدا کنند، بیخودی تند نروند و از اصول تشکیلاتی و سیاسی عدول نکنند، چهره های سیاسی شان را نسوزانند، در آن صورت پیروزی در مجلس هشتم یعنی سازماندهی 30 تا 35 درصد از حائزین شرایط و ایجاد یک جبهه واقعی برای مبارزه همه جانبه سیاسی. از طرف دیگر محافظه کاران هم اگر عقل داشته باشند در این یک سال می توانند نیروهای شان را حفظ کنند تا در یک ایران دوحزبی واقعی با چرخش قدرت همه نیروهای اجتماعی فعال شوند و بدین ترتیب تعادل سیاسی بعد از صد سال در ایران ایجاد شود.
درس دهم: انتخابات 24 آذر نه درس بیشتر نداشت، اما چون ده فرمان، ده فرمان بود، مورد دهم هم محض تفریح نوشته شد.
صندوق خودش را دزدید
فعلا براساس خبر رسمی ستاد انتخابات کشور که اقدام به صندوق ربایی از دست خودش کرده است، اولین نتایج شوراها در تهران چنین اعلام شد که به ترتیب چمران، مرتضی طلائی، هادی ساعی، رسول خادم، عباس شیبانی، علیرضا دبیر… معصومه ابتکار، احمد مسجد جامعی، محمد علی نجفی، پروین احمدی نژاد( یازدهم)،… زریبافان( بیست و ششم)، بذرپاش( بیست و نهم)، سلطانخواه( چهل و یکم) هستند. اما اعتماد ملی با اعتماد کامل به نظر خودش فهرست دیگری را به عنوان فهرست نهایی اعلام کرد که بر اساس این فهرست معصومه ابتکار اول است و تقریبا تمام 15 نفر اصلی جزو فهرست ائتلاف اصلاح طلبان است. آگاهان با نویسنده این نوشته ها( طبیعتا منظورم خودم هستم) تماس گرفتند و اعلام کردند که جز دلایلی که دیروز شمردم، یک دلیل دیگر هم برای اعلام نکردن نتیجه انتخابات شوراها وجود دارد. آگاهان گفتند چون وزارت کشور می خواهد ابتدا فهرستی را اعلام کند که راست ها در آن رای بیشتری دارند، به همین دلیل آرای صندوق هایی که به نفع راست هاست اول اعلام می کند. اما مشکل این است که در بقیه صندوق ها آرای ریخته شده به نفع راست ها نیست. پورمحمدی گفت: « نتیجه قطعی انتخابات شوراها اگر اتفاق خاصی رخ ندهد تا فردا ظهر اعلام می شود.» آگاهان اتفاقاتی را که می تواند باعث شود تا فردا نتیجه قطعی اعلام نشود، به شرح زیر پیش بینی کردند:
اتفاق اول: بعد از اینکه شب تمام شد، صبح بشود.
اتفاق دوم: بعد از دوشنبه، سه شنبه باشد.
اتفاق سوم: میزان آرای پروین جان از اینکه هست کمتر شود.
اتفاق چهارم: اصلاح طلبان در شمارش آرا رای بیشتری بیاورند.
اتفاق پنجم: صندوق ها و آرای موجود و شمارشگران آرا و کامپیوترها غیب شود.
اتفاق ششم: وزارت کشور در اثر دیدن نتیجه آرا، مثل کامپیوترهای این وزارتخانه هنگ کند.
اتفاق هفتم: احمدی نژاد به جای رفتن به کرمانشاه به وزارت کشور برود.
آگاهان اعلام کردند که جز این اتفاقات، بقیه وقایع از جمله سیل و زلزله و وبا و جنگ جهانی سوم و غیره در اعلام بموقع آرا تاثیر ندارد.
ثمره هاشمی، بادامچیان را دوست دارد
واقعا که دیدن وقایع دوران احمدی نژاد یک اتفاق منحصر بفرد در زندگی ماست و مطمئنا دیگر در جهان تکرار نخواهد شد. ثمره هاشمی، مردی که می خواست وزیر کشور باشد، دوازده ساعت بعد از اعلام نام جلودارزاده و غفوری فرد به عنوان برگزیدگان انتخابات میاندوره ای تهران، گفت: « تا آنجا که من شنیده ام، غفوری فرد و بادامچیان دارای اکثریت هستند.» وی بلافاصله افزود: « نتیجه انتخابات عوض شد.» با این حال چند ساعت بعد، معاون همان ثمره هاشمی که می دانست به هیچ صورتی امکان تغییر نتایج انتخاباتی مورد نظر وجود ندارد، گفت: « همان غفوری فرد و جلودارزاده دارای اکثریت هستند.» تقریبا همه نیروهای سیاسی که در انتخابات شرکت کردند، از جمله برگزار کننده انتخابات در صحت نتایج هر سه انتخابات شکایت کردند. اصلاح طلبان و کارگزاران رسما شکایت شان را به جاهای مختلف نوشتند. رایحه خوش خدمت، که قرار است کفش احمدی نژاد را به عنوان آرم تشکیلاتش انتخاب کند، از وزارت کشور خواست که آرای تهران را بازخوانی کند. وزارت کشور به رایحه مذکور گفت: بابا شما که خودمونید. از طرف دیگر اسدالله بادامچیان نیز با ارسال نامه ای از وزارت کشور خواست که آرا را دوباره بخوانند و محض رضای خدا ایشان را برنده انتخابات اعلام کنند. شیخ قدرت علیخانی، که نام زیبایش کلیه مظاهر قدرت از جمله شیخ، قدرت، خان و قربانش بروم حضرت علی(ع) را دارد، اما خودش تصادفا اصلاح طلب شده است، گفت: « نسبت به لیست اعلام شده شورای شهر تردید داریم، زیرا خبرهایی که به ما می رسید، چیز دیگری بود و شمار اصلاح طلبان در لیست قبلی بیش از لیست فعلی است.» تقریبا همه نمایندگان مهم اصولگرای مجلس برگزاری انتخابات را بسیار نامطلوب توصیف کردند. گرامی مقدم، سخنگوی اعتماد ملی نیز اعلام کرد: « نتایج اعلام شده آرای شورای شهر تهران واقعی نیست.» اما جالب ترین جمله انتخاباتی دیروز توسط لر عصبانی شهر و مردی که تا آخر ایستاده است، یعنی شیخ مهدی اصلاحات بیان شد. مرد لر عصبانی گفت: « آنها که گفته اند رای مصلحتی است، دخل و تصرف در آن را حرام نمی دانند.» شیخ مهدی کروبی زیباترین تشبیهی را که ممکن است برای فهم موضوع گم شدن صندوق های رای گیری مورد استفاده قرار داد و گفت: « مگر صندوق رای، تغار ماست است که گم و بعد از مدتی پیدا شود.» آگاهان بعد از ساعتها فکر و تحقیق در ادبیات کهن یادشان آمد که تغار ماست چیست و تازه بعد از آن به این فکر افتادند که مگر تغار به آن گندگی هم گم می شود؟ اما کارشناسان تذکر دادند که وقتی صدها صندوق به آن بزرگی گم می شود، لابد تغار ماست هم گم می شود.
پروین جان! عصبانی نشو
اما موضوع پروین جان تبدیل به یک مشکل ملی شده است. تا به حال سابقه نداشته است که یک نفر در ایران معروف بشود، و خواهرش یا دخترش یا مادرش یا همسرش یا پسرش یا برادرش در انتخابات جزو اولی ها نباشد، از جمله است فائزه هاشمی و جمیله کدیور و رضا خاتمی و مرحوم علیرضا نوری و حتی مادر حمید جلایی پور که مدتها قهرمان ملی کشور بود. اما در این انتخابات احمدی نژاد ثابت کرد که پروین جان که تا این لحظه از وی فقط یک پارچه سیاه و تعدادی چشم و دماغ دیده شده است، یک پدیده استثنایی است. فعلا مشکل خواهرومادر رئیس جمهور به معضل دموکراسی ایران تبدیل شده است.
مثلث ذوالقدر، ثمره و دانشجو
اطرافیان آقای کروبی با حوله خیس، قهوه و چای، سطل آب یخ، سیلی و سیگار در اتاق شیخ اصلاحات ایستاده اند که ایشان خوابش نبرد. همه مطمئن هستند که به محض اینکه آقای کروبی چشم هم بگذارد، نتیجه انتخابات تغییر می کند. شهر فردا، ارگان ائتلاف اصلاح طلبان اعلام کرد که سردار ذوالقدر، ثمره هاشمی و دانشجو برای تغییرآرای تهران در فرمانداری جمع شده اند و دارند دعا می کنند که کروبی بخوابد و آنها نتیجه انتخابات را تغییر بدهند. از طرف دیگر علاء الدین بروجردی در بازدید از ستاد انتخابات کشوربرای اولین بار یک جمله منطقی و عجیب گفت: « وقتی کاندیداهای اصلاح طلبان در نقاط مختلف کشور رای آورده اند، یعنی انتخابات سالم برگزار شده است.» آگاهان نتیجه گرفتند که به همین دلیل انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دور قبل سالم برگزار نشده است. اما جمله بروجردی تنها جمله جالب دیروز راست ها نبود. مهدی کوچک زاده، راست ترین عضو شریف مجلس و عضو کمیسیون اعصاب و روان مجددا دچار حمله شدید شده و گفت: « حضور حتی یک بازمانده از دوران گذشته ( اصلاح طلبان) در شورای شهر به ضرر ملت است.» آگاهان به وی هشدار دادند که این قدر اعصاب خودش را ناراحت نکند، چون در این سن احتمال سکته ناشی از انتخابات زیاد است.
رای ها رو ما شمردیم، کی برد کی برد، ما بردیم
غیر از حامیان دولت که دچار افسردگی بعد از زایمان شده و فعلا به دیوار زل زده و غذا نمی خورند و حال شان اصلا خوب نیست، همه جناح های شرکت کننده در انتخابات خودشان را پیروز قطعی انتخابات خواندند. صفدر حسینی مسوول امور استانهای ستاد اصلاح طلبان اعلام کرد که از 1524 عضو انتخاب شده شورا در 265 شهر، 605 نفر اصلاح طلب( 39.7 درصد)، 438 نفر اصولگرا، 52 نفر رایحه خوش خدمت( حامیان احمدی نژاد)، 429 نفر مستقل هستند. بلافاصله بعد از صفدر فوق الذکر، وب سایت بازتاب نتیجه انتخابات شوراها را پیروز قطعی اصولگرایان خواند و گفت که در انتخابات شوراها آرای حاصله چنین بوده است: اصولگرایان 115، اصلاح طلبان 63، رایحه 40، خدمتگزاران مستقل 43 و نامزدهای مستقل 49 نفر بودند. حزب اعتماد ملی هم اعلام کرد که این حزب برنده انتخابات در سراسر کشور شده است. آگاهان گفتند که ظاهرا دیروز صبح محمد هاشمی هم می خواست اعلام کند که کارگزاران برنده اصلی هر سه انتخابات در کشور بودند که حسین مرعشی جلوی دهان او را محکم گرفت و تا این لحظه ول نکرده است.
فرافکنی راست ها علیه دادفر
همزمان با اولین پیروزی اصلاح طلبان بعد از مدتهای طولانی، راست ها برای اینکه نشان بدهند که در صورت حضور اصلاح طلبان در قدرت، دستگیری ها و زندان ها به سیاق دوران خاتمی، علیه حامیان خاتمی آغاز خواهد شد، بلافاصله تصمیم گرفتند دادفر، نماینده مجلس سابق را زندانی کنند. مصطفی تاج زاده گفت: « اقتدارگرایان با زندانی کردن دادفر می خواهند شکست های خود را تحت الشعاع قرار دهند.»
سفر احمدی نژاد به کرمانشاه
دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد که محمود دپ( احتمالا یک خویشاوندی دوری با جانی دپ دارد) فردا برای دیدار استانی به کرمانشاه می رود. من فکر می کنم فردا گروهای از مردم در مراسم استقبال احمدی نژاد را هو می کنند و علیه او شعار می دهند.
زندگی شیرین می شود
بالاخره مشکل بانوی محترم، سرور ارجمند، چهره تابناک، حامی حقوق زنان و کودکان، وکیل مبرز و شجاع، برنده جایزه صلح نوبل سرکار خانم شیرین عبادی حل شد. وی که در مصاحبه با یک نشریه آلمانی نشان می داد که فرق خاتمی و احمدی نژاد را در این مدت متوجه شده است، گفت: « اوضاع ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدتر شده است.» در همین راستا ما هم دیگر هیچ متلکی، طنزی، حرف نامربوط و مربوطی به شیرین خانم عزیز نمی زنیم و هرکسی هم که به ایشان حرف بدی بزند با بقیه طرف است.
سانسور بهتر است یا زندان؟
به همین دلیل است که من این همه طرفدار آمریکا هستم، چون آنها سانسور می کنند، اینها زندانی می کنند. یک تحلیل گر سابق سیا گفت: « کاخ سفید دستور داد اشاره به همکاری ایران با آمریکا در افغانستان را از مقاله ام حذف کنم.» آگاهان توضیح دادند که اگر هر تحلیل گری از جمله عباس عبدی، حسین قاضیان، بهروز گرانپایه و سایر تحلیل گران، اگر همین جمله را در ایران نوشته بودند، نه تنها جمله شان سانسور می شد که بخاطر ارتباط با دشمن و طرفداری از آمریکا و جاسوسی دو سال زندان می رفتند.