تحصن 25 روزه استادان

نویسنده

mohammadmaleki.jpg

‏[به مناسبت سی امین سال تحصن استادان در دبیرخانه دانشگاه تهران]‏

یکی از ویژگیهای رژیم‌های استبدادی و فاشیستی ناآگاه نگاهداشتن مردم از واقعیت‌های تاریخی است. آنها با بزرگنمایی ‏وقایعی که به‌نفع آنهاست و کم‌رنگ کردن یا بی‌رنگ نمودن حوادثی که دروغ کاری‌ها و فریب‌بازی‌های دیکتاتورها را افشا ‏می‌کند سعی دارند مردم را در ناآگاهی نگه دارند. یک نگاه دقیق به تاریخ‌نگاری در رژیمهای شیخ و شاه این واقعیت را بر ‏ما روشن می‌سازد که در نظامهای استبدادی باید تاریخ به گونه‌ای نوشته شود که صاحبان قدرت می‌خواهند. با یک نظر ‏اجمالی به کتابهای تاریخی و آنچه در کتاب تاریخ مدارس و اخیراً دانشگاهها نگاشته می‌شود این حقیقت را به‌وضوح ‏می‌توان دید. واقعیت این است که رژیم‌های استبدادی تا آنجا که بتوانند سعی دارند با سانسور کتاب‌ها و روزنامه‌ها و دیگر ‏رسانه‌های خبری و جلوگیری از به‌وجود آمدنِ احزاب مستقل اطلاعات مردم را از مسائل جامعه در حدی نگه دارند که به ‏گاو و گوسفند آنها لطمه‌ای وارد نمی‌سازد و این واقعیت را ما در گذشته و حال شاهد بوده و هستیم. من تا آنجا که توانسته‌ام ‏و می‌توانم سعی دارم حوادثی را که بر دانشگاهها گذشته و از سوی حاکمان مغفول نگه داشته شده برای اطلاع دانشجویان ‏و استادان و مردم عزیز ایران یادآوری نمایم. در این نوشته به چند مورد از این اتفاق‌ها می‌پردازیم باشد که مطلعان در ‏زمینه‌های دیگر این‌کار را ادامه دهند تا صاحبان قدرت موفق به شستشوی مغزی مردم در جهت منافع خود نگردند.‏

‎ ‎نخستین شکوفه‌های همبستگی بین استاد و دانشجو‎ ‎

در یادداشت قبلی (16 آذر، روز برافراشته شدن پرچم مقاومت) یادآور شدم که در تظاهرات دانشجویانِ دانشگاه تهران ‏روز 14 و 15 آذرماه 1332 یکی از مسائل مورد اعتراض دانشجویان موافقت شاه و دولت نظامی سپهبد زاهدی با تشکیل ‏کنسرسیوم نفت با شرکت پنج شرکت آمریکایی (نیوجرسی، سوکوئی، کالیفرنیا، گلف و تکزاس) و نیز شرکت نفت انگلیس ‏و شرکت شل و شرکت نفت فرانسه بود و وقتی دولت برای رسمیت دادن به قرارداد کنسرسیوم انتخابات مجلس 18 را ‏طوری برگزار کرد که عوامل خود را پیروز انتخابات گرداند این امر نیز مورد اعتراض شدید دانشجویان قرار گرفت، تا ‏آنجا که خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی از تهران (20 اسفند 1332) نوشت:‏

پس از سه روزِ خشونت‌بار و قانون‌شکنی‌ها و بی‌نظمی‌هایی که شدّت و حدّت آن مردمِِ ایران و ناظران خارجی را تحت ‏تأثیر قرار داده بود انتخابات مجلس در تهران امشب پایان یافت.‏

روز 21 اسفند 32، سی و چهار تن از شخصیت‌های طرفدار نهضت ملی که در میان آنها نام 12 استاد دانشگاه تهران دیده ‏می‌شد طی نامه‌ای در اعتراض به تشکیل کنسرسیوم و یادآوری مضار این قرارداد برای ملت ایران چنین نوشتند:‏

تمامِِ زحمات و محرومیت‌ها و خدمات و قربانی‌های ملت ایران در راه حصول حق ملّی را می‌خواهند بر باد دهند. هیچ ‏وقت وضع کشور ما به این اندازه اسف‌انگیز و دلخراش نبود، آزادی عمل جز برای اشخاصی که با دریافت دستمزد ‏ناچیزی در صدد تأمین منافع استعماری باشند وجود ندارد، تمام روزنامه‌های مخالف دولت در توقیف، چاپخانه‌ها تحت ‏کنترل شدید می‌باشند، انواع و اقسام فشار و تضییقات برای ملیّون وآزادی‌خواهان و شکنجه‌های وحشیانه برای مبارزان راهِ ‏حقیقت و آزادی وجود دارد و اکثر زعمای قوم که مورد علاقه و تکریم ملت‌اند، یا در گوشة زندان و اختفا به‌سر می‌برند یا ‏تحت نظر مأمورین انتظامی می‌باشند. منظور غایی و اصلی از تمامِ این اعمال همانا انجام قراردادی برای نفت ایران و ‏تثبیت اوضاع و احوال سابق است که مباین با حیثیت و استقلال و آزادی ملی است. هر قراردادی را که با چنین قیود و ‏شروط و کیفیات امضاء و تصویب و مبادله نمایند منبعث و ناشی از ارادة ملت ایران نیست و باطل و کان لم یکن و ملغی ‏الاثر می‌باشدو برای ملت ایران به هیچ وجه الزام‌آور نخواهد بود. (حدیث مقاومت، جلد 1 اسناد نهضت مقاومت ملی ایران ‏ص 251ـ255)‏

استادانی که این نامة سرگشاده در اعتراض به تشکیل کنسرسیوم را امضاء کرده بودند عبارتند از: دکتر عبدالله معظمی، ‏مهندس خلیلی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، دکتر بیژن، دکتر جناب، دکتر محمد قریب، دکتر نعمت‌الهی، ‏دکتر رحیم عابدی، مهندس انتظام، دکتر میربابائی و مهندس منصور عطائی.‏

پس از تظاهرات عظیم دانشجویی در 16 آذر و اسفند 32 نهال همبستگی استادان و دانشجویان به بار نشست و موجب ‏ترس و وحشت قدرت‌به‌دستان شد تا آنجا که شاه دستور داد استادان امضاءکننده نامة اعتراضی به قرارداد کنسرسیوم را از ‏دانشگاه اخراج کنند. بخوانیم عکس‌العمل آقای دکتر علی‌اکبر سیاسی رئیس انتخابی دانشگاه تهران را از خاطرات خودشان:‏

پس از خودداری من از اجرای اوامر ملوکانه دایر بر اخراج دوازده تن استادانی که بیانیه راجع به لایحه کنسرسیوم نفت را ‏امضاء کرده و 28 مرداد را صحنه‌سازی خوانده بودند… روزی سپهبد زاهدی (نخست‌وزیر) تلفن کرد که به‌دیدنش بروم، ‏در این ملاقات پس از تعارفات معمول ورقه‌ای را از کشوی میزش بیرون آورد و جلوی من گذاشت و گفت: “اعلیحضرت ‏امر فرموده‌اند اینها را از دانشگاه اخراج کنید”.‏

روی ورقه اسامی این استادان نوشته شده بود: “دکتر عبدالله معظمی، دکتر یدالله سحابی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر ‏جناب، دکتر رحیم عابدی، دکتر کریم سنجابی، دکتر محمد قریب و دکتر آل‌بویه…“‏

گفتم به چه مناسبت؟ علت چیست؟ چه گناهی کرده‌اند؟ گفت عجب! بیانیه آنها را نخوانده‌اید؟ بیانیه چاپی را نشان داد که ‏ندیده بودم، آن را با عجله خواندم و ناراحت شدم، خلاصه‌اش این بود که امضاءکنندگان، لایحه پیشنهادی به مجلس، مربوط ‏به قرارداد نفت با کنسرسیوم را به ضرر ایران دانسته، ضمناً وقایع 28 مرداد را صحنه‌سازی اعلام داشته و معتقد بودند ‏که دولتِ مصدق را خارجی‌ها از کار انداخته و دولتِ دست‌نشاندة خود را سرکار آورده‌اند، نخست‌وزیر گفت “اعلیحضرت ‏فوق‌العاده خشمناک‌اند و اخراج فوری اینها را می‌خواهند”.‏

گفتم: من از این موضوع به کلی بی‌خبر بودم، باید به من مجال دهید در این باره تحقیقاتی بکنم شاید این اعلامیه ساختگی ‏باشد، نخست‌وزیر گفت: خود دانید من امر اعلیحضرت را به جنابعالی ابلاغ کردم.‏

دو روز بعد، نخست‌وزیر تلفنی مرا خواست و گفت: جناب آقای رئیس دانشگاه اینها که می‌گویید به خرجِ اعلیحضرت ‏نمی‌رود، ایشان اخراج این آقایان را خواسته‌اند.‏

گفتم: به خرج برود یا نرود من اگر دستم را قطع کنند، با ابلاغ اخراج این استادان موافقت نخواهم کرد. گفت همین طور؟ ‏گفتم همین طور. گفت: یعنی می‌گویید همین طوری به عرض برسانم. گفتم مختارید.(دکتر علی‌اکبر سیاسی، گزارش یک ‏زندگی ص 247ـ249)‏

چند روز بعد دوازده تن استادانی که با امضای نامه سرگشاده مورد غضب شاه و دولتِ زاهدی قرار گرفته بودند برخلاف ‏مقررات استقلالِ دانشگاه، از سوی جعفری وزیر فرهنگ رژیم کودتا، از دانشگاه اخراج شدند و نام این استادان در تاریخ ‏مبارزات استادان و همبستگی آنها با دانشجویان و مردم ثبت گردید.‏

‎ ‎تحصن 25 روزه استادان جلوه‌ای از همبستگی دانشگاهیان با مردم‎ ‎

پس از برگزاری اولین راهپیمایی بزرگ علیه نظام شاهی به پیشنهاد و رهبری دانشجویان که با نظم و ترتیب بی‌نظیر روز ‏عید فطر (13 شهریور 57) از تپه قیطریه شروع و پس از طی خیابان شریعتی و انقلاب و گذشتن از جلوی دانشگاه تهران ‏در میدان باغ‌شاه پایان یافت و پس از کشتار 17 شهریور در میدان ژاله (شهداء) و تشکیل «سازمان ملی دانشگاهیان ایران» و ‏بازگشایی دانشگاهها (اوّل مهر) استادان در کنار دانشجویان بیش از پیش وارد صحنه مبارزه شدند و دانشگاههای سراسرِ ‏کشور به پایگاه و سنگر مبارزه تبدیل شد. دانشجویان و استادان با برگزاری مراسم متعدد و بویژه سخنرانی در دانشگاهها به ‏انقلاب، بُعد جدیدی دادند. هفته همبستگی بین دانشگاهیان و مردم (7 تا 13 آبان 57) باشکوه بسیار در سراسر کشور برگزار ‏شد. روز پایانی هفتة همبستگی که مصادف با 13 آبان بود و دانشجویان و استادان و اقشار مختلف مردم در مسجد دانشگاه و ‏خیابانهای اطراف آن گرد آمده بودند و دانش‌آموزان با تعطیل مدارس به‌سوی دانشگاه تهران حرکت کردند، نظامیان که ‏دانشگاه را در محاصره داشتند با آتش گشودن به روی آنها عده‌ای را شهید و مجروح نمودند. این کشتار و چگونگی آن شب ‏در تلویزیون پخش گردید و موجب همبستگی و همدردی بیشتر مردم با دانشجویان و دانش‌آموزان شد.‏

روز 14 آبان در حالی که سفیران انگلیس و آمریکا در دفتر شریف امامی (نخست‌وزیر) با او مذاکره می‌کردند، سراسر ‏تهران را آشوب فرا گرفت. مردم پایتخت که شب قبل، از مشاهدة فیلم حوادثِ خونین دانشگاه تهران به خشم آمده بودند، به ‏خیابانها ریختند، سینماها، تأترها، کاباره‌ها،‌ مشروب‌فروشی‌ها، چند بانک، و چند فروشگاه بزرگ را به آتش کشیدند. مجسمه ‏شاه در دانشگاه سرنگون شد، کارکنان آمریکایی سازمان تأمین اجتماعی را از محل کارشان بیرون کردند. سفارت انگلیس ‏مورد حمله قرار گرفت و یکی از ساختمانهای آن را آتش زدند، در پایان آن روز، شاه که با هلیکوپتر بر فراز پایتخت ‏پرواز کرده بود به سولیوان گفت: تهران مانند ویرانه می‌نمود. برخی از ناظران معتقد بودند که عدم مداخلة نیروهای ‏امنیتی در فرونشاندن آشوب به منظور فشار به شاه برای انتخاب دولت از نظامیان بود. (کتاب تاریخ سیاسی بیست و پنج ‏سالة ایران ص 124 قسمت دوم)‏

پس از این جریان دولت شریف‌امامی ساقط و دولت نظامی ارتشبد ازهاری به‌کار مشغول شد و بلافاصله دستور بستن در ‏دانشگاهها که مرکز مبارزه با نظام بود را صادر کرد. دانشگاهها به روی دانشجویان و مردم بسته شد اما پس از چند روز ‏درحالی‌که دانشگاه تهران در محاصرة نظامیان بود استادان اجازه یافتند از در کوچک باشگاه دانشگاه در خیابان 16 آذر ‏وارد و در باشگاه جلسه تشکیل دهند. روز 28 آذر موقعی‌که تعدادی از استادانِ عضو سازمانِ ملی دانشگاهیان قصد ورود ‏به دانشگاه را داشتند نظامیان مانع شدند و وقتی استادان به رئیس انتصابی دانشگاه که در خیابان پشت باشگاه با عده‌ای از ‏مسئولان دانشگاه قدم می‌زد اعتراض کردند، او به یکی از استادان توهین کرد و همین امر موجب شد تا استادان برای ‏تصمیم‌گیری در مورد این اهانت به دانشکدة اقتصاد در امیرآباد شمالی بروند. در آنجا استادان قرار گذاشتند صبح 29 آذر ‏برای اعتراض به دبیرخانه طبقة پنجم که محل رئیس و معاونان دانشگاه هست بروند و خواستهای خود را که ‏معذرت‌خواهی رئیس دانشگاه از استادان و دستور بازگشایی دانشگاه بود مطرح کنند. ساعت 10 صبح درحالی‌که شورای ‏رؤسای دانشکده‌ها در سالن اجتماعات طبقه پنجم دبیرخانه برپا بود بیش از 100 نفر از استادان به آنجا رفتند و خواست‌های ‏خود را مطرح کردند. بحث‌های مفصلی درگرفت بالاخره استادان تصمیم به تحصن در همانجا گرفتند. به این ترتیب ‏تحصن 25 روزه استادان آغاز شد، بلافاصله دانشجویان با استادان اظهار همدردی نموده و تأمین غذا و دیگر وسائل ‏تحصن را به عهده گرفتند و از فردای آن روز که خبر در سراسر تهران منتشر شد، دسته‌دسته مردم با حضور در جلوی ‏دبیرخانه که بشدت از سوی نظامیان محاصره شده بود همبستگی خود را با دانشگاه ابراز می‌داشتند و به این ترتیب اعلام ‏شکوهمند همبستگی گروهها و سازمانها و قشرهای مختلف با ارسال اعلامیه و حضور در محل تحصن آغاز شد. این ‏تحصن 25 روزه مظهری شد از همبستگی بین دانشگاهیان و قشرهای گوناگون اعم از کارگران، معلمان، بازاریان و ‏روحانیت و… در اینجا قبل از اینکه نمونه‌هایی از همدردیها را منعکس کنم، لازم است یادآور باشم که وقتی استادان سایر ‏دانشگاههای تهران خواستند به تحصن استادان دانشگاه تهران بپیوندند، نظامیانی که دبیرخانه را در محاصره داشتند مانع ‏این امر شدند و در نتیجه آنها به وزارت علوم رفته در آنجا متحصن شدند که منجر به شهادت استاد نجات‌الهی شد. و در ‏ادامه خلاصه چند پیام همبستگی:‏

‎ ‎پیام همبستگی کارکنان صنعت نفت‎ ‎

دیروز آمده بودیم تا با اجتماع خود در ادارة مرکزی تخت‌جمشید همچنان پیوستگی خودمان را با شما استادان مبارز ‏دانشگاه‌ها که مثل همیشه برای رساتر کردن فریادهای آزادی‌خواهانه ملت ایران گرد یکدیگر جمع شده بودید اعلام نماییم ‏شمایی‌که از فرزندانِ این مرز و بوم، دلاورانِ و آزادگانی به‌بار می‌آورید که همواره پیشتاز حرکت مردم و عصارة ‏فریادهای خلق بوده و هستند …‏‎ ‎درود بر ملت قهرمانِ ایران و تمام مبارزانِ پیشگام دانشگاهی ما

‎ ‎پیام همبستگی بازاریان و اصناف با دانشگاهیان‎ ‎

سلام به دانشگاه، سلام به پاسدارانِ شرف و آزادی، سلام به رهروان عشق و امید، سلام بر اساتید جان برکف و آزاده…. ‏سلام بازار و همة مردم مسلمان ایران بر شما دانشمندان و محققان و پژوهشگران عزیزی که با ایثار و فداکاری و اخلاص ‏به ملت نور امید می‌بخشید، سلام گرم و پرمهر ما بر شما اساتید با ایمان دانشگاه …‏

این پیام با دسته گل بسیار زیبا از سوی بازرگانان بازار تهران در پشتیبانی از استادانِ متحصن به‌وسیله آقای محمود مانیان ‏دبیر جامعة بازرگانان و اصناف و پیشه‌وران به اساتید دانشگاه اهداء شد.‏

‎ ‎بیانیه کانونِ نویسندگان ایران‎ ‎

حکومت خشونت و بیداد نظامیان مدتها است که دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی کشور را که همواره از سنگرهای دیرینه ‏دفاع از آزادی و دموکراسی بوده‌اند تعطیل کرده است تا به خیال خود ندای حق‌طلبانة استادان و دانشجویان را خاموش ‏سازد، رژیم زور و قلدری و بی قانونی و استبداد دشمنی آشکار و بی‌پرده‌ی خود با هرگونه تظاهر آزادیخواهانه را تا آنجا ‏رساند که متحصنین دانشگاه تهران را در محاصرة نظامی درآورد و آن را تعطیل کرد و با اعتراضات مردم، دانشجویان، ‏کارکنان و اساتید با خشونت و گلوله پاسخ داد …‏

‎ ‎پیام جامعة کارکنان سازمانِ برنامه و بودجه‎ ‎

اکنون که پس از سالهای متمادی اختناق و خفقان و تفتیش‌پندار و اندیشه، ملت مبارز ایران با قدرت کوشیده تا قدم به راهی ‏نو در روزگاری نو نهاده و عمری دوباره یافته و پس از قریب به نیم قرن که فریادها در گلوی استاد و دانشجو گره خورده ‏و بداندیشان اهریمنی هر ناله‌ای را در حلقوم انسانهای مبارز به سکوتی مرگ‌آفرین بدل می‌نمودند، در روزی شکوهمند و ‏به‌یادماندنی ملت قهرمانِ ایران به‌یاری شما شتافته پای به حریم مقدس دانشگاه نهاده و سکوت مهیب این سنگر آزادی را در ‏هم شکسته و ناله‌ها را هر چه رساتر بدل به فریادهای محکم و مشت‌های گره کرده نموده و به جهانیان نشان داد که قدر این ‏سنگر مقدس و سربازان جانباز آن و شهدای پاکباخته‌ای چون استاد نجات‌الهی‌ها را می‌شناسد و گرامی می‌دارد…‏

‎ ‎متن پیامها از کتاب یادنامه استاد شهید کامران تجات اللهی‎ ‎

بعد از 25 روز تحصن افتخارآمیز به دستور آیت‌الله طالقانی و در معیت ایشان استادان به تحصن خود پایان داده دانشگاه را ‏به روی دانشجویان و مردم گشودند. در این مراسم که ده‌ها هزار نفر از مردم تهران شرکت داشتند قطعنامه‌ای صادر شد ‏که قسمتی از آن را اینجا ذکر می‌کنیم:‏

برای اعتراض به محاصرة نظامی دانشگاهها، برای اعتراض به بستن دانشگاهها به روی دانشجویان، کارکنان و استادان، ‏برای اعتراض به سیاست سکوت و خاموشی دستگاه مدیریت فرمایشی و انتصابی دانشگاه، بیست و پنج روز پیش گروهی ‏از استادان دانشگاه تهران، عضو سازمان ملی دانشگاهیان ایران، برای بازگشایی دانشگاه، این سنگر آزادی در دبیرخانة ‏دانشگاه تهران متحصن شدند …‏

گشوده بودن دانشگاه خواست همة مردم ایران است به گفتة حضرت آیت‌الله طالقانی “دانشگاه مرکز تزکیه، تعلیم و تربیت ‏نسل جوان و سنگر آزادی و آزادیخواهی است”.‏

این اجتماع فرصتی است تا اعلام داریم که تحقق استقلال و دموکراسی و آزادی راستین دانشگاهی امکان‌پذیر نیست مگر با ‏استقرار استقلال و دموکراسی و آزادی در کلیه سطوح جامعه…‏

این اجتماع فرصتی است تا اعلام داریم که دانشگاهیان باید پیوسته همگام مردم و در خدمت مردم باشند و بکوشند شرایطی ‏ایجاد کنند تا دانشگاه طبقاتی و استعماری کنونی به دانشگاهی پاسخگوی نیازهای امروزین بدل گردد و آزادی بیان و عقیده ‏در آن محترم شمرده شود.‏

این اجتماع فرصتی است تا اعلام داریم که برای ساختن دانشگاه فردا، باید همة دانشجویان، کارکنان و استادان در تمامی ‏فعالیت‌های دانشگاهی با یکدیگر مشارکت کنند و همة دانشجویان کارکنان و استادانی که به دلایل سیاسی از دانشگاه اخراج ‏شده‌اند به دانشگاه باز گردند.‏

این اجتماع فرصتی است تا اعمالِ خشونت‌آمیز دستگاه حاکم و رفتار موهن مدیریت‌های فرمایشی و انتصابی دانشگاه را ‏نسبت به دانشجویان، کارکنان و استادانِ دانشگاه به شدت محکوم کنیم.‏

این اجتماع فرصتی است که بار دیگر کشتارهای اخیر را محکوم کنیم و بخواهیم تا آمرین و عاملین این کشتارها در پیشگاه ‏مردم ایران به محاکمه خوانده شوند‎.‎

این اجتماع فرصتی است تا اعلام داریم که همة زندانیان سیاسی دورة استبداد در سراسر کشور باید آزاد شوند و از تمام ‏آنها احقاق حق کامل گردد.‏

این اجتماع فرصتی است تا درودهای گرم خود را به مردم قهرمانی که ما را در بازگشایی دانشگاه یاری کرده‌اند تقدیم ‏داریم و متعهد شویم تا از این دست‌آورد مردم با تمام قدرت پاسداری کنیم.‏

این اجتماع فرصتی است تا اعلام داریم که قدرت حاکم هیچ گونه حقانیت و مشروعیتی ندارد و دولتهایی که توسط این نظام ‏به کار گمارده شده‌اند و یا خواهند شد جز در خدمت منافع دشمنانِ ملت ایران نبوده و نخواهند بود.‏

سرنگون باد نظام فاسد استبدادی

پاینده باد اتحاد دانشگاهیان با مردم ایران

پیروز باد مبارزات مردم قهرمان ایران

سازمان ملی دانشگاهیان ایران (دانشگاه تهران)‏

کتاب یادنامه استاد شهید کامران تجات اللهی صفحات 67و68‏

بعد از سقوط دولت نظامی ازهاری و بازگشایی دانشگاه به‌وسیلة مردم چند روز بعد (26 دی) شاه از ایران رفت و آقای ‏خمینی وارد ایران گردید و روز 22 بهمن رسماً تغییر نظام اعلام شد. با پیروزی انقلاب برنامه این بود که هرچه زودتر ‏دانشگاهها و مدارس مجدداً بازگشایی گردد. رسالت بزرگ شورای مدیریت موقت دانشگاه تهران و به پیروی از آن، همة ‏دانشگاههای سراسر کشور آن بود که دانشگاهها شورایی و با همبستگی استاد و دانشجو و کارمندان اداره شود و این‌کار ‏انجام شد و شوراهای هماهنگی مرکب از نمایندگان استادان و دانشجویان و کارمندان ادارة امور دانشکده‌ها و دانشگاهها را ‏در دست گرفتند تا یکی از خواستهای قطعنامه روز 23 دی‌ماه (روز بازگشایی دانشگاه پس از تحصن 25 روزه) عملی ‏گردد و امور دانشگاهها به‌دست دانشگاهیان بیافتد، اما حکومت تنها یک سال و چند ماه این وضع را تحمل کرد و با یک ‏کودتای فرهنگی با نام “انقلاب فرهنگی” دانشگاهها را برای چند سال به روی دانشجویان بست و ده‌ها هزار دانشجو و ‏استاد را از تعلیم و تعلم بازداشت و تعداد کثیری از آنها را روانة زندانها و شکنجه‌گاهها و جوخه‌های اعدام نمود. امّا ‏همبستگی بین استاد و دانشجو و دیگر قشرهای جامعه در زندانها نیز ادامه داشت و کشتار دهه شصت و جنایت ضدبشری ‏تابستان 67 هم نتوانست پرچم مقاومت و ایستادگی دانشجویان و استادان را از اهتزاز باز دارد و بار دیگر در دهه 70 این ‏مقاومت در دانشگاهها به‌وسیلة فرزندان مردمی که در زمین چمن دانشگاه تهران اعلام همبستگی با دانشگاهیان کرده بودند ‏به بار نشست و در حادثه 18 تیر 78 با هجوم مردم به کوی دانشگاه و دانشگاه تهران برای پشتیبانی از خواست فرزندان ‏خود بار دیگر همبستگی بین مردم و دانشگاهیان تکرار شد که تا امروز ادامه دارد تا آنجا که در هفته گرامی داشت 16 آذر ‏‏86 شعار مرگ بر دیکتاتور، زنده باد آزادی و برابری و فریاد مقاومت و ایستادگی در سراسر ایران و جهان طنین انداخت ‏و دانشگاهها نشان دادند زنده هستند و مقاوم.‏

این روزها که سی‌امین سالگرد تحصن 25 روزة استادان را به یادآوری نشسته‌ایم، از استادان و دانشجویان می‌خواهم ‏آن‌گونه که در گذشته عمل شده یار و یاور هم باشند و همبستگی را در مرحلة نخست در درون خود و با مردم حفظ کنند و ‏اعتراض خود را به دستگیری و ستاره‌دار شدن و فراخوانی دانشجویان به حراست‌ها و همچنین به اخراج و بازنشسته شدن ‏بی‌موقع استادان هرچه بیشتر گسترش دهند و مطمئن باشند تحقق شعارهایشان در گرو یک انتخابات آزاد برای در دست ‏گرفتن سرنوشت خود پس از 30 سال که از رفراندوم تغییر نظام (12 فروردین 58) می‌گذرد می‌باشد. باید در آستانة ‏خیمه‌شب‌بازی انتخابات پیش‌رو فریاد انتخابات آزاد، همه‌گیر و همه‌جایی شود.‏