3 نوجوان دیگر پای دار

نویسنده


‏سه نوجوان اصفهانی که هر سه در زیر 18 سالگی و در نزاع خیابانی مرتکب قتل شده اند، در انتظار حکم اعدامشان، با ‏قرار بازداشت موقت، در زندان مرکزی اصفهان به سر می برند. ‏

پس از اعدام جواد شجاعی که هفته گذشته در اصفهان رخ داد و خبر آن در سایت روز هم منتشر شد، سه نوجوان اصفهانی ‏به نامهای سید رضا حجازی، احمد مرتضویان و ایمان هاشمی در صف منتظران اعدام این استان هستند. این در حالی است ‏که نوجوان دیگری نیز دو ماه پیش در زندان اصفهان به دار آویخته شده بود که خبر اعدام وی بازتاب رسانه ای نداشت.‏

‎ ‎سید رضا حجازی‎ ‎

سید رضا متولد آخرین روز اولین ماه تابستان 67 است. در روزهای آخر شهریور ماه 82، پسری نیمه جان به نام وحید را ‏از پارک ایثارگران اصفهان به بیمارستان سپاهان منتقل می کنند. وحید ساعتی پس از ضربه به ناحیه سینه اش در پارک ، ‏در بیمارستان فوت می کند و علت مرگ به گواهی پزشکی قانونی ، بریدگی قبل و عوارض اصابت جسم تیز اعلام می ‏شود. ‏

تحقیقات پلیس منجر به بازداشت سید رضای 15 ساله می شود. او تفهیم اتهام می شود و به زدن ضربه ای با چاقو به سینه ‏وحید ، در حین دعوا، اعتراف کرده و اضافه می کند که قصد قتل نداشته و برای جدا کردن دوستانش که با مقتول گلاویز ‏شده بودند وارد شده، اما مشت وحید به صورتش باعث شده که او نیز در دفاع از خود چاقو بکشد.‏

رضا در شعبه 106 دادگاه عمومی جزایی اصفهان محاکمه و به درخواست اولیاء دم، بر اساس بند ب ماده 206 قانون ‏مجازات اسلامی، به قصاص محکوم شد. اعتراض وی، حکم را راهی شعبه 28 دیوانعالی کشور در مشهد کرد. ‏

محمد مصطفایی که وکالت این سه پرونده اصفهانی را به عهده گرفته، این باره می گوید: قضات شعبه سن موکلم را در نظر ‏نگرفتند. در حالی که او باید در دادگاه اطفال محاکمه می شددر حالی که دادنامه از شعبه جزایی عمومی صادر شده بود. و ‏اینک پرونده موکلم در مرحله ای قرار گرفته است که اگر رضایت اولیاء دم جلب نشود، با موافقت ریاست محترم قوه قشائیه ‏رضا در آستانه اجرای حکم قرار می گیرد . در حالی که او از آغاز باید در دادگاه اطفال محاکمه می شد.‏

‎ ‎احمد مرتضویان‎ ‎

احمد یک سال است که با قرار بازداشت موقت در زندان مرکزی اصفهان در بند است. او متولد سیزدهمین روز از مرداد ‏ماه 1370 است. و در سیزدهمین روز از مهر ماه 85، در حالی که 15 سال و دو ماه داشت مرتکب قتل شد. ‏

احمد مرتضویان نیز مانند سید رضا، به خاطر درگیری خیابانی و خشم زودگذر جوانی ، ناخواسته مرتکب جرمی شده است ‏که البته با وجود صغر سنش، سنگین ترین حکم مجازات را دریافت کرده است.‏

شخصی که توسط احمد، به قتل رسیده، علی قربانی نام داشت. طبق اعترافات احمد، او و دوستش از میان پارکی عبور می ‏کردند که با مقتول و دوستش روبرو می شوند. علی و محمود ( دوست احمد) از قبل اختلافاتی با هم داشتند و دیدارشان به ‏تلخی می انجامد. درگیری لفظی به زد و خورد خیابانی کشیده شد و در این میان احمد، با چاقو به کتف علی ضربه وارد کرد ‏و گریخت؛ ضربه ای که سه روز بعد، ضارب آن از فوت مضروب با خبر شد. ‏

مصطفایی در باره پرونده احد پیش از هر چیز به نگهداری او در زندان مرکزی اصفهان معترض است و می گوید که احمد ‏باید در کانون اصلاح و تربیت نگهداری شود. وی تاکید می کند که رفتار و کردار احمد در زندان نیز نشان دهنده این است ‏که از نظر رشد عقلانی فاقد درک لازم از عمل خود است.‏

‎ ‎ایمان هاشمی‎ ‎

ایمان هاشمی متولد 9 خرداد 68، بنا بر اقرار اولیه اش در اداره آگاهی گلپایگان اصفهان، قتل فردی 26 ساله به نام امیر را ‏به عهده می گیرد. او در شرح اتفاق روز سوم تیرماه 85، علت دعوا را درگیری لفظی بین دوستش بهنام و امیر می داند و ‏از آنجا که مدعی است امیر از ماه های پیش پشتسرگویی های توهین آمیزی نسبت به او داشته، وی نیز با او گلاویز می ‏شود.‏

دعوای صبح، عصر همان روز در پارک شهرداری گلپایگان تکرار می شود. به گفته ایمان او به مغازه پدرش می رود، ‏اما امیر به دنبال او رفته و همچنان “حرفهای زشت” به او می زد. ایمان چوبی برداشت تا با او امیر را ادب کند، اما امیر ‏چوب را گرفت و با آن بر سر ایمان کوبید که باعث شکسته شدن سرش شد، اما دعوا همچنان ادامه یافت. تا اینکه با وارد ‏شدن مجید، برادر ایمان، امیر به خاطر پرتاب چاقو به سینه اش، به قتل رسید. ‏

ایمان از صحنه گریخت اما بعد از اطلاع از این که امیر کشته و برادرش گرفتار شده، خود را به عنوان قاتل امیر معرفی ‏کرد. با این اقرار، برای وی قرار مجرمیت و پس از آن کیفر خواست صادر وبه شعبه 17 محاکم کیفری استان اصفهان ‏فرستاده شد تا ضمن رسیدگی ماهوی، مجازات ایمان را تعیین کنند.‏

اما در این مرحله او قتل امیر را انکار می کند. اما این ادعای جدید مورد توجه قضات شعبه قرار نمی گیرد و اکثریت ‏قضات، حکم به قصاص می دهند و اقلیت نیز احضار شهود و مطلعین و افراد دخیل در نزاع را لازم دانستند.‏

اعتراض به دادنامه، توجه قضات دیوان عالی کشور را نیز جلب نکرد و حکم دادگاه بدوی تایید شد. این در حالی است که ‏جدا از انکار ایمان، برادر وی مجید نیز بعد از صدور حکم قصاص برای ایمان، دچاز عذاب وجدان شد و گرچه بارها ‏خواست تا اعتراف به قتل کند، اما با مقاومت برادرش روبرو شد. مجید بعد از این که حریف برادر دربند نشد، اقدام به ‏خودسوزی کرد و 4 ماه پر عذاب را در هجران برادرش تا لحظه مرگ به سر برد. به گفته شهود این واقعه ، او بارها اقرار ‏و تشریح کرد که امیر را خود به قتل رسانده است. قطعیت دادنامه علیه ایمان هاشمی، برای اجرا، نیازمند گذراندن ‏تشریفات قانونی در اجرای احکام است.‏

محمد مصطفایی با تاکید بر این که در هیچ جای قانون مجازات اسلامی سن مسوولیت کیفری مشخص نشده، و در امور ‏کیفری نیز نمی توان به قوانین مدنی رجوع نمود که سن بلوغ پسر را 15 سال تمام و سن بلوغ دختر را 9 سال تمام می ‏داند، می گوید که طبق کنوانسیون حقوق کودک که در حکم قانون کشور ماست، حکم قصاص برای موکلانم را مخدوش و ‏قابل نقض شدن می دانم. ‏

وی می افزاید: صرفنظر از ایرادها و اشکالات قانونی که در رسیدگی به پرونده موکلینم وجود دارد ملاحظه می شود که ‏هر کدام از سه مورد یاد شده به استناد بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی محکوم به قصاص نفس شده اند بند ب این ‏ماده مقرر می دارد که هر چند شخصی قصد کشتن دیگری را نداشته باشد لیکن عمدا عملی را انجام دهد که نوعا کشنده ‏باشد قتل عمد محسوب می گردد. این بند از ماده قانونی یاد شده یکی از بزرگترین ایرادهایی است که می بایست در لایحه ‏قانونی مطرح در مجلس شورای اسلامی اصلاح شود چرا که به طور کل انصاف نیست که کسی را به قصاص نفس ‏محکوم نماییم که خواستار نتیجه مجرمانه قتل نبوده است و به عبارت دیگر نمی خواسته دیگری را به قتل برساند‏‎.‎

این وکیل در خاتمه تصریح دارد: عدم رشد عقلانی موکلینم و دیگر کسانی که در سن زیر 18 سالگی مرتکب جرمهایی که ‏مجازات قانونی آنها سلب حیات بوده و نیز تلقین پذیری این اشخاص و اینکه قتلهای انجام شده تماما به صورت اتفاقی بوده ‏است از دیگر مواردی است که خدشه در قصاص نفس ایجاد می نماید که می بایست مورد بررسی و تامل عمیق قرار گیرد‎. ‎