♦ گفت وگو/۳‏

نیک آهنگ کوثر
نیک آهنگ کوثر

♦♦♦ بهاران خجسته باد ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏

♦♦ ویژه نوروز 1388‏

nikahang_01%20%282%29.jpg

دریچه برای مدت کوتاهی باز ماند و این امکان برای کارتون مطبوعاتی فراهم شد که در بالاترین و ارزنده‌ترین شکل خود عرضه ‏شود. من به نوبه خود تمام توانایی‌ام را برای بهره‌گیری از این آزادی گذرا به کار گرفتم و کارهایی را که در این دوره کردم از ‏مهم‌ترین کارهای دوران زندگی روزنامه‌نگاری‌ام می‌دانم. متاسفانه دست اندرکاران تازه‌ای که پس از انقلاب روی کار آمدند خیلی ‏زود به کاربرد راستین این جنگ افزار مردمی آگاهی یافتند و نتیجه این شد که امروز می‌بینیم‎.‎
حرف های احمدسخاورز است. هرچند خیلی بهاری نیست، اما خواندنی است.‏

sakh1.jpg
گفت وگوی نیک آهنگ کوثر با احمدسخاورز
‎ ‎آزادی،تروریسم لفظی و بقیه قضایا…‏‎ ‎

در تاریخ صد ساله کارتون و کاریکاتور ایران، کمتر هنرمندی را مثل احمد سخاورز دیده ایم. طراحی توانا که روزنامه نگار بود و ‏در تحریریه رادیو کار می کرد. کارتون مطبوعاتی را فقط یک اثر سرگرم کننده نمی دانست و با وجود طراحی بسیار قوی اش، ایده ‏هایش تا مدت ها در اذهان مخاطبان بر جای می ماندند‏‎.

سخاورز بعد از یک دوره کوتاه همکاری با مجله توفیق، عضو مجله کاریکاتور محسن دولو شد و سال ها کاریکاتوریست روزنامه ‏اطلاعات هم بود‎.

sakh2.jpg

بعد از انقلاب نیز در نشریات دیگری چون آهنگر قلم زد‏‎.

وقتی در سال ‏‎۵۹‎، جایزه نخست رقابت بین المللی کاریکاتور مونترآل را برد، از ایران رفت و دیگر بازنگشت. می دانست که دیگر ‏امکان کار کردن با آزادی عملی که یک کارتونیست می طلبد در داخل وچود نخواهد داشت‏‎.

سخاورز امروز نقاش و مجسمه سازی برجسته در کانادا است و چندی پیش هم آتلیه‌اش در شمال تورنتو را افتتاح کرد. برای کسانی ‏که سخاورز نقاش را می شناسند، روبرو شدن با کاریکاتورها و کارتون‌های مطبوعاتی او بسیار عجیب است‎.

با احمد سخاورز که در دوران انقلاب از فعال ترین کارتونیست های مطبوعات بود گفتگو کردم‏‎:

sakh3.jpg

‎ ‎چند روز پیش چند کارتون قدیمی مربوط به ماه‌های آخر رژیم شاه را دیدم. از جمله اثری که بختیار را کنار ‏دیکتاتورهای تاریخ نشانده بودید. آیا آن ایده و ایده های کارهای مشابه آن روزگار از طرف سردبیر به شما داده می شد یا کاملا ‏متعلق به خودتان بود؟‎
اجازه چاپ همیشه از سوی سردبیر داده می‌شد اما انتخاب سوژه و ارائه آن کار من بود. در مورد نشاندن بختیار کنار دیکتاتورهای ‏تاریخ و اشاره شما به آن کارتون، باید بگویم که کار کارتونیست مطبوعاتی (ادیتوریال) نشان دادن واکنش فوری است در برابر ‏مسائل و رویدادهای “روز”، امروز با نگرش به گذشته و آنچه پس از انقلاب در ایران اتفاق افتاده، شاید بتوان بختیار را در کنار ‏لیبرال‌ترین دولتمردان قرار داد. ولی در آن برهه از تاریخ، قبل از انقلاب که ملت سرمست مبارزه برای بدست آوردن آزادی کامل ‏و به مفهوم راستین آن بودند، بختیار بصورت محلل و سدی بر سر راه جلوه می‌کرد که جلوی این موج آزادی‌خواهی را گرفته بود. ‏از دیدگاه من به عنوان یک کارتونیست مطبوعاتی و فردی از ملت که از این حال و هوا دور نبود، این نکته‌ای بود که می‌بایست به ‏این شکل منعکس می‌شد‎.

‎ ‎آیا امروز نیز همان نگاه ‏‎۳۰‎‏ سال پیش را دارید؟‎ ‎
پیش از پاییز ‏‎۵۷‎، فعالیت روزنامه‌نگاری در محدوده مشخصی صورت می‌گرفت که همه کم و بیش با آن آشنا هستند. اگر کسی ‏درزمان رژیم سرکوب‌گر پهلوی پا را از خط بیرون می‌گذاشت، سر از جایی در می‌آورد که گروهی از همکاران خاطره آن ‏روزگار را از یاد نبرده‌اند. ولی پس از آن تاریخ که رژیم رفته رفته توان خود را از دست می‌داد و با دلمشغولی به حفظ بقای خود، ‏مشکلات بزرگ‌تری پیش رو داشت، گویی نسیم آزادی، قلم‌های به خواب رفته را بیدار می‌کرد و قلم‌زنان و روزنامه‌نویسان از هر ‏گروه و راه و روشی که بودند از این موقعیت به نحو احسن استفاده می‌کردند. این شامل کارتونیست‌های مطبوعاتی نیز شد‎.‎
به نظر من این دریچه برای مدت کوتاهی باز ماند و این امکان برای کارتون مطبوعاتی فراهم شد که در بالاترین و ارزنده‌ترین ‏شکل خود عرضه شود. من به نوبه خود تمام توانایی‌ام را برای بهره‌گیری از این آزادی گذرا به کار گرفتم و کارهایی را که در ‏این دوره کردم از مهم‌ترین کارهای دوران زندگی روزنامه‌نگاری‌ام می‌دانم. متاسفانه دست اندرکاران تازه‌ای که پس از انقلاب ‏روی کار آمدند خیلی زود به کاربرد راستین این جنگ افزار مردمی آگاهی یافتند و نتیجه این شد که امروز می‌بینیم‎.‎

sakh4.jpg

‎ ‎نگاهی به کارتون‌های هفته نامه آهنگر در ماه های قبل از تصویب قانون مطبوعات در تابستان ‏‎۵۸‎، نوعی دیگر از ‏فضای رادیکال مطبوعات در آن روزگار را نشان می دهد. اینکه بعضی از شخصیت های سیاسی آن روزگار را علنا وابسته به ‏غرب معرفی می شدند. چه عاملی باعث می شد شخصیت های سیاسی را بدون اثبات اتهام، آمریکایی یا انگلیسی معرفی کنند؟ آیا ‏خطی شدن مطبوعات در اوائل انقلاب به خاطر حضور قوی نیروهای سیاسی در تحریریه ها بود یا برداشت کلی روزنامه نگاران ‏چنین اقتضا می کرد که در رقابت ها تندتر و تندتر بشوند؟‏‎ ‎
تحولات بعد از انقلاب وابستگی‌های بعضی از این سیاستمداران را برملا کرد. بنابراین نمی‌توان به این مساله فقط به عنوان ‏برچسب‌زنی بی پشتوانه نگاه کرد و گناه را به گردن مطبوعات انداخت. نکته مهم این است که به دلیل باز شدن دست وبال ‏روزنامه‌نگاران و با توجه به پیروی از خط مشی‌های گوناگون که بنظر من ثمره مثبت انقلاب بود نظرات مختلف هر روز از گوشه ‏و کنار صحنه سیاسی سر در می‌آورد و در روزنامه‌ها منتشر می‌شد. در این میان گاهی کارها به افراط نیز کشیده می‌شد و طبیعتا ‏فضایی بجود آورد که من در یکی از کارهایم به عنوان تروریسم لفظی عنوان کرده‌ام‎. ‎‏ بنابرین این تنها به دلیل حضور نیروهای ‏سیاسی در روزنامه‌ها نبود بلکه فضایی که بوجود آمده بود این امکان را فراهم می‌کرد که افکار گوناگون آشکارا و گاهی نیز با ‏بی‌بند و باری و بدون ملاحظه ارائه شود‏‎.‎

sakh5.jpg

‎ ‎احمد سخاورز بعد از مهاجرت از ایران، مدت ها کارهایی با آن حال و هوا در نشریات فارسی زبان منتشر کرد. تفاوت ‏برداشت و برخورد مخاطبین جدید با مخاطبین داخلی چگونه بود؟‏‎ ‎
تماس و همکاری من با نشریات فارسی خارج از ایران پس از مهاجرت بسیار کم و شاید به دو نشریه که از سوی دوستان گذشته‌ام ‏منتشر می‌شد محدود می‌شود. مشکل اصلی روزنامه‌های خارج از کشور این است که گویی هر کس در این طرف دنیا بیکار مانده ‏بود بدون داشتن هیچ سابقه مطبوعاتی هوای انتشار روزنامه به سرش می‌زد. گروهی هم به دلیل گرفتن کمک‌های مالی دولت به این ‏کار دست می‌زدند. من خیلی زود به این نتیجه رسیدم که بهتر است از این صحنه دور بمانم و به همین دلیل عملا سر در لاک خود ‏کشیدم!‏‎ ‎‏ همکاری من ابتدا با نشریه آهنگر در تبعید بود که زنده یاد منچهر محجوبی آنرا در لندن منتشر می‌کرد و بطور پراکنده با ‏نشریه ارزنده دوست قدیمی‌ام هادی خرسندی “اصغر آقا” همکاری کرده‌ام‎. ‎

با بیژن اسدی پور که دفتر هنر را منتشر می‌کند در تماس هستم و همکاری با او این امکان را فراهم کرد که تعداد بیشتری به ‏مجموعه چهره‌های هنری و ادبی که کار کرده‌ام اضافه کنم‎. ‎‏ نباید فراموش کرد که داغی کار مطبوعاتی با تازگی رویدادها در ‏ارتباط مستقیم است. و دوری از صحنه در شکل و عرضه کار کارتونیست اثر می‌گذارد. کارهای اخیر من بیشتر برخوردهای کلی ‏هستند با مسائل، نه واکنش مستقیم به مسائل روز. از این رو فکر کنم توانسته باشم ارتباطم را با مخاطبانم حفظ کنم‎. ‎

sakh6.jpg

‎ ‎حالا ما با سخاورزی متفاوت روبرو هستیم. یک نقاش و مجسمه ساز که از نقد عالم حیات وحش سیاسی به تصویر ‏سازی حیات وحش واقعی کشیده شده. احساس سخاورز از محیط کاری جدیدش چگونه است؟‎
ارتباط من با نقاشی البته چیز تازه‌ای نیست، ولی به دلیل درگیر نبودن با مطبوعات و نداشتن ارتباط روزانه با روزنامه‌ها از سویی، ‏و دشواری شکستن سد ورود به عالم کارتون حرفه‌ای در این سوی دنیا، نقاسی به کار اصلی‌ام بدل شده. ارتباط و علاقه من به ‏طبیعت هم چیزی نیست که یک شبه بوجود آمده باشد. ولی محیط زیست هر هنرمند تاثیر عمده‌ای در فراهم آوردن زمینه لازم برای ‏خلاقیت او دارد که کارهای امروز من بیشتر ناشی از طبیعت و فضای زیبایی است که پس از آمدن به این محیط تازه با آن برخورد ‏کرده‌ام. در مجسمه‌هایم اما هنوز از فرم‌های انسانی استفاده می‌کنم. تا حدودی خط و ربط کارهای کاریکاتور و کارتون هام در قالب ‏سه بعدی مجسمه دنبال می‌کنم. این برایم تنوعی بوجود آورد که ادامه کار را آسان‌تر می‌کند‎.‎

‎ ‎امروز به خاطر محدودیت‌های اقتصادی، خیلی از کارتونیست‌های مطبوعاتی به سراغ کارهای دیگر رفته‌اند. برخی ‏برای نشریات آنلاین کار می‌کنند، چون روزنامه‌هایشان یکی یکی ورشکسته می‌شوند. احساس خود شما که بیش از بیست سال است ‏عملا تغییر گرایش داده اید چیست؟ تجربه شما چگونه می تواند به بقیه کمک کند؟‎ ‎
اگر به کارتون مطبوعاتی به عنوان شغل و وسیله گذران زندگی نگاه کنیم، باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که تعداد کسانی که ‏می‌توانند از این راه مارار معاش کنند بسیار اندک است. به خاطر دارم که پس از برنده شدن در مسابقه بین‌المللی کارتون مونترآل ‏که به کانادا آمدم، با تعدادی از کارتونیست‌های برجسته کانادایی آشنا شدم و امکان همکاری محدودی با یکی از روزنامه‌های ‏تورنتو(تورنتو سان) فراهم شد و روزها را در دفتر کی از کارتونیست‌های معروف وقت، بن ویکس می‌گذراندم. هرگز این حرف ‏او را فراموش نمی‌کنم که می‌گفت:“موفقیت در کارتون و کاریکاتور مثل برنده شدن بلیط بخت‌آزمایی‌است”. او کارتونیست‌ها را به ‏هنرپیشه‌های هالیوود مقایسه می‌کرد که از هر چند میلیون که گام به میدان می‌گذارند، تنها تعداد اندکی موفق می‌شوند‎.‎‏ خوشبختانه ‏امروز به خاطر وجود اینترنت، وبلاگ و دیگر رسانه‌های اینترنتی، مشکل ارائه کار و دسترسی به مخاطبان از بین رفته، ولی ‏مشکل اصلی اینکه بتوان از این راه به جایی رسید که تامین کننده زندگی تامین شود، همچنان بجای خود باقی است‏‎.‎

sakh7.jpg

‎ ‎اگر احمد سخاورز با آن تجربه گرانبار هنری اش امروز می‌خواست از نو در رسانه های داخل ایران قلم بزند، با ‏مخاطبینی چند نسل جوان تر چگونه روبرو می شد؟ با کسانی که ادبیاتی متفاوت از ایران دهه پنجاه دارند.‏‎ ‎
فکر نمی‌کنم اگر چنین امکانی فراهم شود بتوانم یکباره گام به صحنه فعالیت روزنامه‌نگاری بگذارم و دنباله کار را از جایی که رها ‏کردم ادامه دهم. ولی ظرف این سی سال‌ها که از مملکت به دور بوده‌ام، تجاربی بدست آورده‌ام که فکر می‌کنم حداقل از دید گاه ‏فنی و عملی کار به آنچه قبلا می‌دانسته‌ام اضافه شده است.‏‎ ‎‏ ارائه این تجربه‌ها به نسل جوانی که به کار طراحی هجایی و ‏کارتونی و نقاشی دلبستگی نشان می‌دهد، کاری است که فکر می‌کنم بیشتر می‌تواند در روال فعالیت‌هایم باشد‎.‎