♦♦♦ بهاران خجسته باد
♦♦ ویژه نوروز ۱۳۸۸
پائیز – برق جیره بندی می شود. سازمان ملل قطعنامه دیگری علیه جمهوری اسلامی صادر می کند.صحبت از اقتصاد صدقه پروی به میان می آید.نرخ ترم به بالاترین حد می رسد…. توفان های پائیزی سخت د رکارند…
سالی که رفت از نگاه مهردادشیبانی
و جنگ مغلوبه شد….
مهر
به نام عشق، به کام نفرت
خانم ها، آقایان: در اولین هفته ماه پائیز 1387 هستیم. شخصی که بر تخت ریاست جمهوری کشور ما تکیه زده است که از هزاران سال پیش خزانش با”مهر” آغاز می شود ؛ از پشت تریبون سازمان ملل از “ عشق” می گوید و تخم “نفرت” د رجهان می پراکند.
سخنگوی طالبان ایرانی که عشق وعلاقه زیادی به سفر به آمریکا دارد، برای چهارمین بار در نیویورک است. قصددارد به کالیفرنیا و لوس آنجلس هم برود تا با مردم آمریکا “ گفت وگو” کند که درخواستش برای ویزا بی جواب ماند. اساسا عشق گفت وگو این نماینده جدید خدا را بر کره زمین کشته است. چند بار در گفت وگو با رسانه های آمریکائی گله می کند که چرا بوش جواب نامه اش را هم نداده است.
قبل از سفر حتما مطلع شده بود که امام زمان بعلت ماه رمضان، قصد آمدن به راهی به آن دوری را ندارد که دو نماینده شیک و پیک و عطرزده که هر دو یادگارهای دوران “ طاغوت” اند را فرستاد تا راه مذاکره با جرج بوش واگر نشد، نامزدهای جانشین ها احتمالی او را باز کنند.
روزنامه اعتماد نوشت: “ برخی تحلیلگران اعلام کرده اند در این سفر بیش از هر چیزی زمینه دیدار با مقامات ارشد امریکایی فراهم آمده است و در این راستا احمدی نژاد مشاور خود را زودتر هم راهی امریکا کرده است. حمید مولانا ایرانی الاصلی که تابعیت امریکایی نیز دارد و اخیراً به عنوان مشاور از محمود احمدی نژاد حکم گرفته است 10 روز زودتر راهی امریکا شد تا از نفوذ شهروندی خود به عنوان یک ایرانی - امریکایی استفاده کرده و به جلب نظر مقامات امریکایی برای گفت و گوی مستقیم با احمدی نژاد بپردازد. البته محمود احمدی نژاد از یک لابی دو سویه دیگر هم استفاده کرده و آن هوشنگ امیراحمدی ایرانی مقیم امریکا است. امیراحمدی که با برخی مقام های امریکایی نزدیک است تا چند روز پیش در ایران بود و در کیش اقامت داشت و پس از رایزنی هایی با برخی مقامات دولتی دوباره راهی امریکا شد تا به گفته خودش به هر طریق ممکن قفل روابط بسته تهران - واشنگتن را باز کند. امیراحمدی تاکنون با مقامات مهم دولت محمود احمدی نژاد دیدار کرده و به آنان برای چگونگی مذاکره با امریکا پیشنهاداتی داده؛ پیشنهاداتی که مشابه آن را هم حمید مولانا به احمدی نژاد داده است. به این ترتیب محمود احمدی نژاد ممکن است در این سفر با مقامات امریکایی دیداری داشته باشد یا دست کم زمینه این دیدار را برای آینده هموار کند. “
وقتی هم لاری کینگ – مجری معروف شبکه سی ان ان – از احمدی نژاد پرسید: “ آیا مایل است با باراک اوباما یا جان مک کین، نامزدهای حزب دموکرات و جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ملاقات و گفتگو کند؟ ” بلافاصله جواب داد “ ما اهل گفتگو هستیم. اینکه چرا آنها تمایل ندارند این گفتگو صورت بگیرد، باید از خودشان بپرسید.”
احتمالا ملائک هم د رلیالی قدر سرگرم عزاداری بودند که این خبر روزنامه اعتماد ملی رابه او نرساندند: “ اعضای برجسته دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا با تشکیل مرکز “سیاست دوحزبی آمریکا” ائتلافی با نام ”اتحاد علیه ایران هستهأی” تشکیل دادهاند که هدف آن ترغیب ایران برای توقف تلاش جهت دستیابی به سلاح هستهای است. این مرکز در نظر دارد تبلیغاتی را برای ترغیب مباحث در آمریکا درباره خطرهایی که ایران هستهای به همراه دارد، راهاندازی کند.
سناتور اوباما هم که این هفته سه درصد از رقیب جمهوریخواه خود جلو گرفته اسات، در واکنش به سخنان ضداسرائیلی مرد جلوی صحنه حزب پادگانی گفت: “من به قوت اظهارات مشمئزکننده پرزیدنت احمدی نژاد در سازمان ملل را محکوم می کنم، و متاسفم که این تریبون در اختیار او قرار گرفته تا نظرات پر از نفرت و یهودی ستیزانه خود را طرح کند.”
این نخستین واکنش به سخنانی بود که با مردم اسرائیل” گفت وگو “ می کرد. رحیم مشائی هنگامی که احمدی نژاد تهران را ترک می کرد، گفته بود: “اکنون اسرائیل مرده، تنها تشییع جنازهاش عقب افتاده است..“خودش هم گفت: ”وقتی می گوییم این رژیم محو شود، یعنی آدم کشی، ترور و تجاوز و اشغالگری محو شود.” و از “ پایان امپراطوری آمریکا” هم خبر داد.
سخنانی که بار دیگر جهان را علیه ایران بر انگیخت. اکنون مردم جهان که از بلندگوهای رسمی برنامه جمهوری اسلامی برای محو اسرائیل را شنیده اند، راحتتر این سخنان شیمون پرز را می پذیرند: “ چنین اتهاماتی “هرگز در این ساختمان یا در سازمان ملل طرح نشده بود.این اظهارات یادآور “سیاهترین اتهامات در فضای نفرت” است. رئیس جمهور ایران با تن کردن ردای موعظه گران از آن برای نفرت پراکنی استفاده می کند. این “سیاه ترین” اتهاماتی است که “به نام هیتلر” مطرح می شود. احمدی نژاد “خواستار بازگشت جهان به عصر ظلمت، نفرت، تهدید، عدم بردباری و تکبر است.“
و نتیجه گرفت: “ ایران امروز مرکز تروریسم است. “
جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا هم در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به ایران و سوریه را متهم به دست داشتن در تروریسم دولتی کرد.
نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: “ اتحادیه اروپا هرگز درخواست نابودی اسرائیل را تحمل نخواهد کرد.“
همان روز در تظاهراتی که د رمقابل سازمان ملل برگزارشد، الی ویزل برنده جایزه صلح نوبل، که خود از بازماندگان هولوکاست است، گفت: “رئیس جمهور ایران جنایتکار است و باید توسط سازمان ملل متحد بازداشت شود.”
وهنوز نوبت اعلام “آزادی مطلق” در ایران نرسیده بود که بار دیگر زمزمه جنگ د رجهان برخاست. جنگی که مردم ایران در سالهای مهر ورزی جمهوری اسلامی شاهدش بودند، میلیونها دلار خسارت دادند، قبرستان هایشان آ با د شد، فقط بانوشیدن جام زهر شکست از عراق فسقلی به پایان رسید وهنوز بعد از دو دهه خرابه ایشان در غرب وجنوب ایران باز سازی نشده است.
اکنون، هنوز هاشمی و رضائی بر سر نامه ای که شکست را به آیت اله خمینی اعلام کرد و جام زهر را بدستش داد، سرگرم دعوایند وفاتحان واقعی آن هشت سال خو ن و جنگ یعنی “ سرداران” آماده حذف روحانیت وقبضه کامل قدرتند. حتی نام آیت اله طالقانی را در سالگرد درگذشت او حذف می کنند. “مراجع عزیز” را هم از زبان رئیس جمهورشان دعوت می کنند به خانه برگردند.
سرداران که که به گفته” ابراهیم یزدی” ماهیت نظام را تغییر داده و آن را به سوی یک مدل حکومت خلیفهگری پیش می برند، ایران را شتابان در آستانه جنگی قرار می دهند که علی آهنی سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه “ جنگ جهانی سوم” می خواندش. گوشت دم توپ را هم آماده کرده اند. فرمانده نیروی زمینی سپاه می گوید: “ دهها برابر دوران جنگ جوان شهادتطلب داریم.“جوانانی که باید قطعه قطعه شوند تا فیروز آبادی ها که کاشف ” جنگ علوی” اند پروار تر گردند و ثروتمندان در سایه تجارت جنگ ثروتمند تر.
د راین اوضاع و احوال است که خبرگزاری “نووستی” در تفسیری به قلم “اولگ آنتونوف” و “نزاویسیمویه واینویه آبوزرنیه”، بار دیگر نسبت به خطر حمله ناگهانی به ایران هشدار می دهد و می نویسد: “ با مجهز شدن آمریکا به “خفه کن” های ویژه ایران باید خود را آماده حمله ناگهانی امریکا کند.
آمریکا تلاش خواهد کرد کلیه توان نظامی- صنعتی جمهوری اسلامی را منهدم سازد. به همین خاطر هواپیماهایی که بمب های سنگین مخرب را حمل می کنند باید وارد محدوده عملکرد سیستم های پدافندی ایران شوند. مراکز و تاسیسات دیگر را به راحتی می توان با موشکی های بالدار هدف قرار داد.“
احتمالا این خبر به احمدی نژاد می رسد که در استودیوی س ان ان دارد دروغ های شاخدار تحویل مجری معروف، اما کم اطلاع آمریکائی می دهد. اومی گوید: “ ایران در برابر هرگونه تجاوزی به خاک این کشور، واکنش شدید نشان خواهد داد. “
و بعد اضافه می کند: “ در اسرائیل با دروغ و کشتار حکومت درست کردهاند. اما در ایران ۹۸ درصد مردم از دولت پشتیبانی می کنند. آزادی در ایران مطلق است و قانون بر کشور حکمفرماست. سیستم قضایی ما از پیشرفته ترین سیستم های دنیاست. در کنفرانس های مطبوعاتی من هر کسی این حق را دارد با آزادی هر چه تمامتر هر چه را بخواهد بپرسد.“
ملاک گرانی، قیمت گوجه فرنگی در میوه فروشی آقای رئیس جمهور بود. آزادی مطلق هم فقط در کنفرانس مطبوعاتی او بر قرار است وبس.
چه باید کرد که محمد خاتمی که جلائی پور آمدنش را” کابوس خاتمی” برای اقتدار گرایان توصیف می کند، می گوید: “ قبل از آنکه به نتیجه انتخابات امریکا بیاندیشیم، باید به انتخابات در کشور
خودمان بیاندیشیم و فکری برای نان و اشتغال، حق و حقوق مردم و آینده آنها باشیم!“
دیدهبان حقوق بشر و کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران هم، در گزارش جدید خود اعلام می کنند که در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد حفاظت از حقوق اساسی بشر در ایران به شدت تقلیل پیدا کرده است. اعدامها ۳۰۰ درصد افزایش یافته و سرکوب مدافعان حقوق بشر شدت گرفته است.
از “ ازادی مطلق” که همه از صد رتاذیل بر خوردارند. خا تمی که جا ی خودش، مقامات نظام و ستون های قدرت جمهوری اسلامی هم دارند از مطلق بودن”آزادی” خفه می شوند. مثلاحسن روحانی هنوزجمله اش در باره حضور در انتخابات تمام نشده که ازطرف لشکریان رئیس جمهور به” آزادی مطلق” تهدید می شود. و بقول روزنامه اعتماد “ جنبش مداحان” را وارد صحنه می کند: “پیام حاج منصور ارضی برای عبدالله نوری تنها در یک جمله مستتر بود؛ «اگر نوری بخواهد کاندیدا شود، می دهیم حسابش را برسند.» منصور ارضی مداح معروف و حامی پرآوازه دولت نهم که بیشتر به عنوان دبیرکل جنبش مداحان شناخته می شود شب بیست و یکم ماه رمضان و در مراسم لیالی قدر این پیغام را برای یکی از کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم فرستاد تا آغاز فعالیت های انتخاباتی مداحان را کلید بزند و ضمن آن، این نظریه را تایید کند که «تاریخ تکرار می شود.» چرا که او در همین مراسم ضرب و شتم عبدالله نوری و عطاالله مهاجرانی وزرای دولت خاتمی در سال 77 را یادآوری کرد و گفت؛ «از طرف من به او بگویید اگر جان خود را دوست دارد وارد این میادین نشود.»
و می رسیم به مردم.احمد طاهری روزنامهنگار ایرانی مقیم آلمان، گزارشی از مشهد برای روزنامه فرانکفورتر آلگماینه فرستاده و در شماره یکشنبه ۱۴ سپتامبر آن تحت عنوان “ ترس ثروتمندان ایرانی از طغیان تهیدستان” انتشار یافته است. بر اساس این گزارش: “اقتصاد ایران به رغم درآمدهای هنگفت نفتی، به سراشیب افتاده است. طبقه متوسط، روز به روز فقیرتر میشود. ثروتمندان، معتاد به قرصهای آرامبخش، به سراغ روانکاوان میروند و از قیام تهیدستان میترسند. ازمحافل سیاسی که بگذریم، هیچکس به رویدادهای سیاسی تهران علاقه نشان نمیدهد. دسترسی به نان روزانه، تنها مشغولیت مردم است و واژهای که بیش از همه به کار برده میشود، تومان، یعنی پول رایج. در نماز جمعه، هنگامی که امام جمعه سخن میراند، این واژه به گوش میخورد. در بهشترضا، بزرگترین گورستان مشهد، زنان، پوشیده در حجاب اسلامی افراطی، بر سر پول با یکدیگر دعوا میکنند. از زمانی که احمدینژاد به قدرت رسیده، اقتصاد ایران به سراشیب افتاده است. در حالی که او در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود پول نفت را بر سر سفره تهیدستان ببرد، این سفرهها هیچوقت به اندازه امروز خالی نبوده است.” گزارش د رادامه به”تیرهروزی حقوقبگیران”، ”رواج داروهای ضدافسردگی”می پردازد.
”خبرنامه امیرکبیر” هم بیانیه مجمع دانشگاهیان آذربایجانی را منتشر می کند: “به دنبال افزایش فشارهای امنیتی بر فعالان ملی آذربایجان، هفته گذشته نیروهای اطلاعاتی شماری از فعالین حقوق بشر و هویت طلب آذربایجان را در یک مراسم افطاری در تهران دستگیر کردند. این بازداشت ها در حالی صورت گرفت که در ماه های اخیر تعداد زیادی از فعالان هویت طلب آذر بایجان دستگیر، بازداشت و شکنجه شده وهنوزعده ای از دانشجویان دانشگاه تبریز نیز در بند نیروهای امنیتی قرار دارند.
اکثر بازداشت شدگان مراسم افطاری روزنامه نگاران و فعالین مدنی آذربایجان هستند که تنها با استفاده از قلم به بیان دیدگاه ها و افکار خود پرداخته و همیشه در چهارچوب قوانین داخلی و کنوانسیون های بین المللی که جمهوری اسلامی ایران یکی از امضاء کنندگان آن ها است، فعالیت کرده اند.“
خانم، اقایان. ما را ببخشید که داریم روده درازی می کنیم. هفته ای است که هرچه اخبار را می چلانی، تا به مساله اتمی برسی، نمی شود. دو تایش را مشت نمونه خروار می آوریم: دستگیری یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بنام ”عبدالرضا شهلائی”. ایشان قائم مقام فرماندهی نیروهای قدس هستند و رفته بودند تا باسازماندهی انفجارها پیام عشق رئیس جمهورشان را بیشتر از پیشتر به عراقی ها برسانند. سردار شهلائی هدایت کننده مقتدا صدر و جیش المهدی هم بوده اند.
سرگذشت تلخ تولید چای هم دارد به انجام خودش می رسد. طبق آخرین آمار چای در ایران بهشرح زیر است: “ 29 هزار تن تولید، 16 هزار تن واردات. 100 هزار تن واردات قاچاق.” این معادله در زمان گذشته برعکس بوده. بزودی تولید داخلی هم جای خود را به واردات تجا رموتلفه وفرماندهان سپاه می دهد.
بازی اتمی هم ادامه دارد. مقامات آژانس انرژی اتمی، سازمان ملل و اتحادیه اروپا هشدار می دهند. جمهوری اسلامی برای اینکه بتواند با یک حرکت انقلابی “ عشق” را در جهان منتشر کندو زمینه بیشتر ظهور را فراهم سازد، دارد بمب اتمی اش را می سازد. روسیه هم “ فعلا” با برگ ایران سرگرم بازی جهان است و احتمالا تا امتیاز گرجستان را نگیرد، در کار صدور قطعنامه چهارم کار شکنی می کند.
و هفته تمام می شود با یک پیروزی بزرگ برای جمهوری اسلامی. رئیس جمهور مثلا کمونیست بولیوی که پول نفتش را می گیرد و خندان خندان می رود تاسفره همشهری های سیمون بولیوار راپرکند، با صدور “لاما” به ایران موافقت می کند. خوب است با این حیوان توسط مجتبی نوروزی رئیس سازمان دامپزشکی ایران، آشناشوید: “ این حیوان که از خانواده شترسانان است جثه ای کوچکتر از شتر دارد و دارای رشد سریعی است. این حیوان کوهان ندارد و در آمریکای جنوبی برای بارکشی، تولید پشم و گوشت از آن استفاده می شود. گوشت لاما قرمز است و کلسترول ندارد و می توان آن را “شتر گوسفند” نامید.“
خانم ها، آقایان: یادش بخیر ایرانی که خزان خیابان هایش را از فرش رنگ زرد می زد و عشاق در دست د ردست بر ان می رفتند ؛ وحسین منزوی شاعر می گفت: برگ ها زیر پایت عاشق می شوند.
اکنون، لاما آماده تاختن است و توفان های سخت در راه. و من باز می پرسم:
- پس ما چکاره ایم؟ چرانشسته ایم ونگاه می کنیم؟
چه آشی برایمان پخته اند !
هواکمی سرداست و سردتر می شود. تازه، هفته دوم پائیز است به سال 1387. یکی که نام رئیس جمهوری ایران را دارد، از برابر دیوار شرم می گذرد و پشت تریبون سازمان ملل می رود.نمایندگان کشورهای مختلف دنیا – حتی فلسطینی ها- سالن را ترک می کنند. حوصله شنیدن انشای دیگری را ندارند.
دولت های دیگر کم بودند، حالا دارند کشورهای عربی همسایه راکه به لحا ظ تاریخی به خون ایرانیان تشنه اند، تحریک می کنند. یک مقام عالی رتبه پلیس امارات متحده عربی درباره حضور نیروهای مخفی ایران در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هشدار می دهد. ژنرال ضاحی خلفان می گوید: “ ایران ممکن است بتواند به راحتی هسته هایی از نیروهای مخفی را در کشورهای منطقه خلیج فارس مستقر کند، در آن صورت کشورهای عربی نیز قادرند اقدامی مشابه در ایران انجام دهند. “
بی بی سی می نویسد: “پیشتر از قول دو نماینده مجلس کویت نقل شده بود که نیروی قدس سپاه پاسداران در این کشور ۲۵هزار عضو دارد. “
در میدان بهارستان که همفکران شیخ فضل اله نوری شیرهای مشروطه اش رابرداشته اند، به مناسبت سالگرد آغاز جنگ هشت ساله با عراق، موشک دوربرد موسوم به شهاب-۳ به نمایش عمومی گذاشته اند. و کم کم، گمان جهانی را تائید می کنند که: “ ایران به توانایی ساخت سلاح اتمی نزدیک می شود.“، ” ایران علیرغم پافشاری بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی اش، به توانایی ساخت کلاهک اتمی نزدیک می شود.“
البرادعی، که هاشمی رفسنجانی گزارش جدیدش را” حرکتی ظالمانه و فتنهای جدید” خوانده بود با اشاره به توانمندی بالقوه ایران برای تولید سلاح هستهای می گوید: “ ایران کتاب آشپزی را دارد، اما مواد لازم برای آشپزی را نه!”
رویداهای بعدی نشان می دهد که صاحبان “ موادلازم” که قدرتهای جهانی باشند، با استفاده از سیاست “ماجراجویانه” طالبان ایرانی در راس قدرت، دارند برای ایران آشی می پزند که رویش چند متر روغن ایستاده است.
روسیه د رآغاز هفته می گوید: “ « احتمالا در مذاکرات درباره ایران شرکت نمی کند» اما، بعد از با مذاکره با خانم رایس – وزیر خارجه آمریکا - ” ناگهان” در جلسه سران قدرت های جهانی قطعنامه حضور می یابد.
” چینی ها “ ی نازنین دومین ” متحد” جمهوری اسلامی که به نوشته” سایت امروز” با همان روش روسیه” عمل می کنند، تا جوهر امضای دریافت 200درصد افزایش قیمت برای بزرگ راه تهران- شمال خشک می شود، نرم نرمک به جلسه می روند. و قطعنامه چهارم تصویب می شود.
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران که انگار دارد تیتراول کیهان” برادر حسین” را می خواند قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان را «بیانیهای چند خطی» و بدون نکتهای تازه توصیف می کند.علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی که سه قطعنامه چد صفحه ای برای ملت ایران به ارمغان آورده است، قطعنامه جدید را «چرخش موذیانه» و” تفنن سیاسی” گروه ۱+۵ می نامد و نسبت به عواقب آن هشدار می دهد.حتما سپاهی فیلسوف می داند که قطعنامه ها آنقدر کوتاه می شود، تا به یک کلمه چهار حرفی برسد:
-آتش…
واوضاع نشان می دهد که در این فکر است تا با استفاده از تئوری جهانشمول” شکلات” جای احمدی نژاد رابگیرد و باکمک تجار موتلفه بجای شکلات، اجناسی را مثل برنج وارد کند که ایران قرنها پیش صادرکننده اش به منطقه بود، و یا د رآن بخود کفائی رسیده بود مانند چای و برنج و شکر. پارچه چادری سیاه را هم بگذار همان کره وژاپن وارد کنند که زنانشان از برکت “ حجاب اجباری” محرومند.
وقتی دبیرکل موتلفه درخواست “اعلام دخل و خرج دولت ” دولت را می کند، علی لاریجانی می گوید: “ تقسیم پول نفت میان مردم، اقتصاد صدقه پروری است، کارهایی که جنبه شکلات برای اقتصاد دارد فقط سرگرمی است.” و بعد به جلسه مجلس می رود که حرفهای وزیر نفت دارد را بشنود که: “ برای واردات سوخت در شش ماه آینده به حدود هفت میلیارد دلار بودجه نیاز دارد. “
و در همین حال، نامه طهماسب مظاهری که فقط چند روز است از ریاست بانک مرکزی ایران، “ رانده شده” منتشر می شود. به نوشته بی بی سی در این نامه “ وضعیت اقتصاد ایران دشوار و چشم انداز آینده ناامید کننده تصویر شده است. در آن نسبت به رشد نرخ تورم، کاهش سرمایه گذاری، افزایش مصرف ارزی، کسری بودجه ابراز نگرانی و تاکید شده که نرخ تورم در ایران به رکوردهای جدیدی رسیده و این کشور “یکی از بزرگترین نرخ تورم ها را در بین کشورهای دنیا” دارد. “
جمهوری اسلامی از این دوش های آب سرد هم بخود نمی آید. “ ایران اسلامی” نخستین کشوری است دردنیا که به استقبال جنگ می رود؛ و تنهاکشور اسلامی که ماه رمضان را بجای شادی و خنده ورقص، با اشک و اندوه برگزار می کند. در همه کشورهای مسلمان با تکیه بر دانش و تقویم عید فطر ازپیش معلوم است. درجمهوری اسلامی که رئیس جمهورش با یک انشای بچگانه تومار”لیبرا ل دمکراسی” را در هم می پیچد، مردان عیا بدوشی که فقط دو سال از خود خدا کوچکترند بر بام ها می روند و با چشمانی که خورشید را نمی بیند، به جستو جوی ماه نو بر می آیند. و تازه این روزهائی است که همه سخت سرگرمند. بعد از حراج و غارت ثروت بیکران کشور دارند بسرعت مقامات قدسی را تقسیم می کنند. مهدی خزعلی – که به نام پدرش شناخته است که قبای امام زمان را اول بار برای احمدی نژاد دوخت – در نامه سرگشاده ای به رهبری می نویسد: “ شما که وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد خاتم الانبیاء ص وعلی سید الاوصیاء ع می باشید، “، ” شما که از سلاله پاک پیامبران، اصلاب شامخه، ارحام مطهره و همنام مولای متقیان ابوالحسنین امام الکونین و الثقلین می باشید.” دیگر اجازه ندهید که تا مقام خدائی بالایتان ببرند که دارند می برند. برادر حسین شریعتمداری که نمایندگی فروش دستمال یزدی را هم گرفته “ در سر مقاله کیهان در باره حضرتعالی می نویسد: «بر دامن کبریاش ننشیند گرد !»
“ آیت اله خامنه ای “که سهل است، حتی آبدار چی کیهان هم به این نامه جواب نمی دهد. خدا که معلوم شد، حتما احمدی نژاد هم پیامبر است، چون منصوب خداست. بعد نوبت می رسد به بقیه فرزندان امام زمان و اول ا زهمه” عوض علی” که بالاخره اعتراف می کند مدرک دکترایش جعلی است. خبر جعلی بودن لیسانسش هم می رسد. می گویند حتی دیپلم هم ندارد. “ کمیته چی” اسبق، اما زیر سایه” بی بی” است که خود معادل فوق دکترای جعل سند و ضامن “ سلامت” انتخابات بعدی ریاست جمهوری که محمد خاتمی اینهمه جوشش رامی زند.
بانک پاسارگاد هم د رکشوری که “ آزادی مطلق ” حاکم است، به افتخار شکل گیری “ خلافت” اسلامی سکه می زند. آنهم سکه یک میلیون تومانی تا روشن شود که نه تورمی در کار است و نه گرانی. پشت سکه هم عکس تخت جمشید هست. بد خواهان می گویند که این نقش ونگار به زبان بی زبانی روحانیون جمهوری اسلامی را به مغ های ساسانی وصل می کند که همین کارها را کردند و ایران را بر باد دادند. نباید حرفشان را گوش کرد. واقعیت این است که بانک پاسارگاد هم چهار چنگولی مواظب میراث ملی و تاریخی ایران است.، درست مثل شورای شهر اصفهان که”کانون مدافعان حقوق بشر” به آخرین شاهکارش اعتراض دارد: “ تصمیم و اعلام اخیر شورای شهر اصفهان مبنی بر عبور مترو از خیابان کهنسال چهارباغ برخلاف قانون و موازین کارشناسی حکایت مجـددی است از فاجعه قانون گریزی و تـجاوز به منافع عمومی. این تصمیم، میراث ملی و فرهنگی و تاریخی ایران را که اعتباری جهانی دارد، مورد حمله قرار داده است.”
این حمله از داخل که سی سال است ادامه دارد، اخبار این هفته با زهم از حمله خارجی می گوید که فعلا تبلیغاتی و تدارکاتی است.
آلمان و فرانسه اعلام می کنند: “ ایران به ماجراجویی اتمی خود پایان دهد.” این دو کشور بخشی ازمحور نظامی- اقتصادی جدیدی هستند که سرهنگ “ مک کین” د رمناظره خود با اوباما پیشنهاد کرد برای مبارزه با جمهوری اسلامی شکل بگیرد و در گام اول شامل امریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان می شود. او این محور را “جبهه کشورهای دارای سیستم دمکراسی” نامید و تاکید کرد که این کشورهای ارتش های مشترک، اقتصاد مشترک و آرمان های مشترک دارند.
دو نامزد اصلی انتخابات آمریکا در این مناظره که از تلویزیون های سراسری آمریکا پخش شد به شدت نسبت به ”خطر” برنامه اتمی ایران به خصوص تهدید آن برای اسرائیل هشدار می دهند.
مجلس نمایندگان آمریکا هم د راوج بحران مالی این کشور، طرح جدیدی با هدف گسترش و تشدید تحریم های این کشور علیه ایران تصویب می کند که هدفش سرمایه گذاری خارجی در ایران است وتحریم های فعلی آمریکا را از صنعت نفت و گاز فراتر می برد و فهرست اقلام ممنوعه برای صادرات یا واردات را گستردش بیشتری می دهد.
مقامات اسرائیلی هم در روزهای پایانی هفته می گویند: “ ایالات متحده اخیرا به این کشور یک سیستم رادار پیشرفته داده که در صورتی که ایران دست به حمله بزند، پیشاپیش به آنها هشدار خواهد داد. این رادار قادر است حمله با موشک های بالیستیک را کمی بعد از پرتاب آن ردیابی کند.“
شاید هم برای مقابله بااین خطرات است که فرهاد رهبر با استفاده از تجارب امنیتی خود مشغول اعمال “ محدودیت های بی سابقه امنیتی در دانشگاه تهران واستقرار گیت های الکترونیکی برای کنترل عبور و مرور دانشجویان، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه ” است، تا جائی که داد مصطفی تاج زاده را د رمی آورد: “ آقای فرهاد رهبر! دانشگاه پادگان نیست، گیت ها را جمع آوری کنید. دانشگاه تهران را با وزارت اطلاعات مشابه گرفته اید.“
وبرای تکمیل این آش پر روغن، تنها خبرنگار فاکس نیوز کم است که او هم راه افتاده و بزودی به تهران می رسد.
سر آشپزهای امنیتی ماهر جمهوری اسلامی که اخیرا دفتر شبکه العربیه در تهران را به دلیل “مواضع ضد ایرانی” اش تعطیل کرده اند و علیرغم تامین خواست هایشان توسط تلویزیون فارسی بی بی سی و ا زجمله تعیین کادر تحریری، هنوز به آن اجازه تاسیس دفتر در تهران را نداده اند ؛ نه تنها به خبرنگار فاکس نیوز- متعلق به نئو کان ها - مجوز فعالیت در ایران را داده اند، بلکه با نامه نگاری به برخی مراکز حساس کشور خواستار همکاری دستگاه های مختلف با خبرنگار این شبکه شده است.
آش پر روغنی است که در نیمه پائیز د رحال جا افتا دن است و زبانم لال اگرنوبت آوردنش بر سر سفره های مردم شود، چنان دهانی از ایرانیان خواهد سوخت که حمله اعراب ومغولان پیشش به خربزه خراسان می ماند.
رئیس جمهور اسرائیل در آغاز هفته ازپشت تریبون مجمع عمومی سازمان ملل می گوید: “ محمود احمدینژاد خطری برای مردم خود، برای منطقه، برای جهان است. او برای مردم و سنن ایران مایه شرم است.“
ودر پایان هفته باید پرسید: “ ما ایرانیان که حتی به اعراب و مغولان هم بی دفاع تسلیم نشدیم، چرانشسته ایم؟ چرا؟”
ادبیات اسلامی
ماشاء اله خان شمس الواعظین - همکار روزنامه نویس ما در تهران – البته کاشف واقعیت تازه ای نیست که هفته سوم مهرماه 1387 را به نامش سکه بزنیم ؛ اما بروشنی تمام حرفی می زند که تیتر اول روز می شود: “ رئیس جمهور خود را در نقش انبیاء می بیند.“
و هفته می شود، هفته ای که” سخنان عجیب مشایی”- به نوشته روزنامه اعتماد ملی- مقدسش م یکند: “ ملائک مرتب در عرصه کشور ما د رحال پرواز هستند.گردشگری بزرگترین عبادتی است که انشان ها را دردنیا یکدیگر نزدیک می کند، حتی صوابش از نماز و روزه بیشتر است..“
د راین هفته مهرگانی، احمدی نژاد که زیباروئی بنام سارا - معاون رئیس جمهور احتمالی آمریکا - “ دیکتاتور خطرناک” می خواندش، وآیت اله منتظری “ دروغگو” می نامدش، موقتا انجام رسالت را به معاونین وهمفکرانش می سپاردکه به سبک حضرت محمد نامه به مقامات جهانی بنویسند. یکیشان سعید جلیلی است که هنوز معلوم نیست “ سلمان فارسی ” است یا “ بلال حبشی” نامه ای به خاویر سولانا می نویسد و از” تمدن غرب” خرده می گیرد. او برای نامه اش تره خورد نمی کند و می گوید: “ این فقط یک نامه” است.
خود رئیس جمهور هم مشغول تدریس “ ادبیات اسلامی” است. او که شایسته است برای وضع قوانین جدید در علم اقتصاد، یک دکترا از نوع “ عوضعلی” از دانشگاه آکسفورد دریافت دارد و جا نشین “آدام اسمیت” پدر این علم شناخته شود؛ خطاب به کارشناسان نظام بانکی و مسوولان آن می فرمایند: “شما باید در این سیستم ادبیات اسلامی را بیاورید و وارد کنید، کار حرام، حرام است و اگر در اقتصاد وارد شود پدر اقتصاد را درمیآورد، نمیشود کار حرام را حلال کرد.. ”
ونه پیامبر گونه، درست مانندیک رسول خبر می دهند که هفته هفته رواج “ ادبیات اسلامی” است – والبته به روایت طالبان ایرانی – و حرف “آ” که همه این ادبیات راگرد “آتش ” سازمان داده است. مرکز فرماندهی اش هم نزد برادران بازجو- روزنامه نویس در کیهان است. “ برادر حسین” این بار فرمان آتش به محمدخاتمی را می دهد: “ جناب آقای خاتمی آشکارا از دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنان فاصله بگیرد تا به آتش آنان نسوزد.” بعد هم یاد گودزورخانه می ا فتد: “ و بالاخره با حضور آقای خاتمی در انتخابات آینده، صحنه انتخابات به یک «وزن کشی»
حرف پ: را پدر معنوی برادر حسین د رنماز جمعه، تعریف می کند. آیت اله جنتی می گوید “ یک سفیر پلید می خواهد برای اقتصاد بحران درست کند.”
و اصلا هم این سخنان را از “مراجع تقلید” و دیگر یاران انقلاب نشنیده می گیرد:
”سه نفر از مراجع تقلید قم به فاصله چند روز از یکدیگر به انتقاد از حل نشدن مشکلات کشور مانند گرانی و بحران اقتصادی پرداختند. آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله صافی گلپایگانی و آیت الله منتظری، سه روحانی بلندپایهای بودند که در خطبههای نماز عید فطر و دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی، انتقادات خود از اوضاع جاری را مطرح کردند. اما صریحترین انتقاد در این میان مربوط به آیتالله ناصر مکارم شیرازی بود که به صراحت اظهار داشت: مشکلات کشور با سخنرانی حل نمیشود. “
از این سه نفر، دو نفرشان مراجع تقلید ی هستند که خودی اند- البته فعلا- و آیت اله طاهری که د رکنار آیت اله منتظری جزو “ غیر خودی” هاست، صریح تر از همه حرف می زند: “ مردم زیر بار گرانی له شدند. کارخانه ها و کارگاه ها ورشکسته شده اند.“
طهماسب مظاهری که تا دوهفته پیش رئیس بانک مرکزی بودو از چند وچون امور اطلاع دقیق دارد، د رجلسه تودیع خود می گوید: “ دولت مسئول افزایش تورم است.” و اضافه می کند: “ اصلاح اقتصاد باتیغ و درفش مقدور نیست.“
این در شرایطی است که به نوشته شماره روز سه شنبه روزنامه « کارگزاران»، صندوق بین المللی پول در گزارش اخیر خود در مورد درصد افراد زیر خط فقر اعلام کرده است که ۴۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند.
این از فقرا. بازاریان اصفهان ومشهد هم به تبریزیان می پیوندند. این بازارها که نقش بزرگی در انقلاب اسلامی داشتند، حالا به افزایش 3 درصد مالیات دولت امام زمانی متعرضد. برادر عسگر اولادی هم که بزرگترین تاجر پسته ایران است، از دولت سخت انتقاد می کند.
به نظر نبرد ساده ای برای قدرت می آید. اما پیامبر” محمود” هدف بسیار بزرگتری رادنبال می کند. برخی مفسران اقتصادی بر این باورند: “ احمدی نژاد ضمن اعلام مخالفت با “سرمایهداری”خواهان بیرون آمدن پول و نظام بانکی ازحالت انحصاری یعنی همان توصیه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. در واقع زمزمه خصوصی کردن بانک مرکزی و خارج کردن درآمد ملی خارج از نظارت ملی مردم است.
او از سوسیالیسم صدقه ای و خیراتی سخن می گوید و همچنین از فرصتی که باید با توجه به بحران مالی کنونی امریکا و “وال استریت” استفاده کرد و سیستم سرمایه داری را بحران امروز امریکا اعلام می کند، اما د رعمل مشغول خصوصیث سازی از شیر مرغ تا جان آدمی زاد است. و این چیزی نیست جز برنامه صندوق بین المللی پول بر اساس نظریه “نئولیبرالیزم اقتصادی.“
باین ترتیب ایران از دایره اقتصاد دولتی بیرون می آید و به زنجیره جهانی سرمایه داری می پیوندد. درست عملی که “ غرب” را از “گرگ” به” میش” تبدیل خوا هد کرد. و به این ترتیب به نوشته مجله تایم: “ بزرگترین دغدغه راهبردی ایران ” تامین خواهد شد و”نوعی مصالحه و تضمین امنیتی “ از”تنها کشوری که می تواند چنین خواستی را تامین کند یعنی آمریکا “ بدست می آورد.
پیامبر دروغگو هم دارد از حالا چکشش را می زند: “دولتمردان آمریکا از سوی مردم این کشور برای ایجاد رابطه با جمهوری اسلامی ایرن به شدت تحت فشار هستند. “
و برای این هم بروجردی با تعریف حرف “د” از گشایش دفتری که “ دلالان دست چندم آمریکا” در صددگشودن آن بودند، مانع می شود.
علی لاریجانی صاحب نظریه “ شکلات” هم به تعریف حرف “ف” می پردازد و م یگوید نمایندگان مجلس که وام 100 میلیون تومانی گرفته اند” فقیر ترین کسانی هستند که د رکشور زند گی می کنند.“
وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی هم که در سر دبیری کیهان سابقه طولانی در رواج” ادبیات اسلامی” بدست آورده و تخصصسش در کلمه “ خفقان” است، از قافله عقب نمی ماند: “ ذائقه ها ی مختلف رسانه های بیشتر ی دارند، اما می گویند ” خفقان” است.
همکاران سابق حضرت سردار هرندی هم که سر انجام خبرگزاری ایرنا را اشغال کرده اند و مشغول وارد کردن فحش و دشنام به جهان خبرند، حرف “ت” را تعریف می کنند و داستانی می سازند که از “تله آکسفورد” برای “ عوضعلی کردان” پرده بر می دارد.
حرف ن: در فرهنگ فارسی خیلی باحرف “پ” فاصله دارد، اما در ادبیات اسلامی انگار چسبیده بهمند. “حضرت حجت الاسلام والمسلمین «علی سعیدی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” د رمصاحبه با کیهان کلمه “ نا هلان” رابکار می برد و روزنامه طالبانی تیترش می کند: “سپاه نمی گذارد انقلاب به دست نااهلان بیفتد.” د راین مصاحبه حضرت سعیدی که تمثال مبارکش هم به چاپ نرسیده، اول خبر می دهد: “ ما در حال حاضر حدود 1400 نفر روحانی در سپاه داریم که متوسط خدمت آنها بیش از 8 سال است.” بعد تعریف جدیدی از” معنویت” می دهد: “
معنویت مولفه های گوناگونی دارد؛ التزام به احکام الهی، برخورداری از روحیه ستیزگری و شناخت دقیق دشمن، آمادگی تحمل سخت ترین شرایط برای دفاع از انقلاب، داشتن روحیه شهادت طلبی و… “
بعد به تئوری دستمال کثیف می پردازد: “ از جهت دیگر مبانی ترجمه متون غربی نمی تواند ما را به کمال برساند. به تعبیر مقام معظم رهبری «با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد» باید مبانی ساختاری و دینی ما براساس اصول و اعتقادات اسلامی باشد. “
سپس به نحوه “ معنوی” ساختن جامعه می پردازد و بااستفاده از عین واژگان متون غربی ونه ترجمه انها می گوید: “ - در یک فضای قدسی و محیط دور از ویروس انسان ها سالم می مانند اما در یک محیط آلوده و ویروسی نیازمند واکسینه و مراقبت بیشتر هستیم. در این خصوص باید حجم ویتامین را برای ضدعفونی کردن بالا ببریم تا ویروس وارد بدن نشود.“
و سرانجام برنامهای را برای آینده ایران مطرح می کند که تا کنون قدم به قدم اجرا می شد، اما رسما اعلام نشده بود: “ مقام معظم رهبری در یک بیانی 5 مرحله را برای فرایند انقلاب ترسیم فرمودند؛ 1-انقلاب اسلامی 2-نظام اسلامی 3-دولت اسلامی 4-جامعه اسلامی و 5-کشور اسلامی در این که انقلاب و نظام، اسلامی است شکی نیست. اما آیا با این دو مرحله می توان خود به خود شاهد تشکیل دولت اسلامی بود؟ باید عرض کنم خیر. دولت اسلامی، دولتی است که باید سازمان و مدیرانش بر مبنای اصول دینی شکل گرفته باشند. و به تعبیر دیگر مدیران از رأس دولت تا دهدار یک دهستان باید دینمدار و پایبند به اصول و مبانی دینی و خط امام(ره) و رهبری باشند. “
برای رسیدن به این هدف که همان بر قراری رسمی “ سلطنت اسلامی” یعنی همان “ خلافت” باشد، این موانع بر سر راه است: “ تهدیداتی که امروزه متوجه نظام است تهدیدات سخت (نظامی) نیمه سخت (امنیتی) و نرم (فرهنگی) است. “
و دولت نهم از همان روز نخست، سرگرم از بین بردن این تهدیداتی است که از آیت اله منتظری تا دختر مدرسه ای در شیراز دامنه اش گسترده است. در همین هفته شرح وتفسیر “ ادبیات اسلامی” مرجع تقلید در حبس خانگی واژه ای رابزبان می اورد که د راین ادبیات با خون خط خورده است: “ کجاست آزادی؟ رئیس جمهور در امریکا دروغ گفت.”
هاشمآقاجری هم پرسش های دیگری دارد: “چرا ما باید در ایران با زور حجاب را بر سر مردم کنیم ولی در جوامع هاشم دختران آزادانه حجاب را انتخاب میکنند؟ کجای تاریخ نشان میدهد که میتوان بقای ایمان را با شلاق، زور و اعدام تضمین کرد؟ آیا صاحبان قدرت نباید تجدیدنظر کرده و بدانند که این زورگوییها یکی از عوامل مهم اسلامگریزی است؟”
آخرین اخبار هم حکایت دارد: “ پیگرد خودسرانه شهروندان بهائی در شهرهای مرکزی ایران ادامه دارد. یک شهروند بهائی در یزد که با شغل آزاد به موفقیت نسبی دست یافته، حکم حبس و تبعید گرفته و با توقیف و مصادره اموال روبروست، دختری در شیراز به خاطر خندیدن در هنگام قرائت دعای آل یاسین سر صف صبحگاهی محاکمه میشود، پدر دختر که به این سختگیری اعتراض میکند نیزمحاکمه میشود! یک دانشجوی دگراندیش به چندسال حبس تعلیقی محکوم میگردد.“
پیگرد خودسرانه شهروندان بهائی در شهرهای مرکزی ایران ادامه دارد. یک شهروند بهائی در یزد که با شغل آزاد به موفقیت نسبی دست یافته، حکم حبس و تبعید گرفته و با توقیف و مصادره اموال روبروست، دختری در شیراز به خاطر خندیدن در هنگام قرائت دعای آل یاسین سر صف صبحگاهی محاکمه میشود، پدر دختر که به این سختگیری اعتراض میکند نیزحاکمه میشود! یک دانشجوی دگراندیش به چندسال حبس تعلیقی محکوم میگردد. “
و:
” کنگره سالیانه انجمن بینالمللی قلم، طی قطعنامهای با رأی مطلق به افزایش نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران و ادامهی تهدید، محاکمه و حبس نویسندگان و روزنامهنگاران در ایران اعتراض کرد. در این قطعنامه نسبت به اعمال سانسور و ممانعت از انتشار صدها کتاب، فشار بر ناشران، و وجین کردن کتابها از کتابخانهها ابراز نگرانی شده است. “
این از مبارزه با تهدید “ نرم افزاری”. نبرد برای از بین بردن “ تهدید سخت افزاری” هم این هفته وارد مرحله تازه ای می شود. مجریان سیاستی که “ حاجی آقا سعیدی” کلیاتش را گفت، قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان را با “ نامه” ای جواب می دهند. اول تکلیف حرف “ش” در ادبیات اسلامی روشن می شود که سخنان منوچهر متکی مبنی بر نوعی مصالحه “ شیطنت رسانه ها” بوده است. بعد هم موضع جمهوری اسلامی که ادامه غنی سازی است و وقت کشی تا ساختن اولین بمب اتمی.
اوین پاسخ را یاپ دی هوپ شیفر، دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، می دهد: “ برنامه اتمی ایران تهدیدی برای آمریکا و اروپا است.“
دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا، می گوید: “ برای متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم در ایران، لندن متعهد است تا به تلاش های خود برای اعمال تحریم هایی علیه صنعت نفت و گاز ایران ادامه دهد.“
برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، در گفت و گو با روزنامه اسرائیلی “ها آرتص” خبر می دهد: “ اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است. از نگاه اسراییل فروش سامانه ضد هوایی اس – ۳۰۰ به ایران، اراده رهبران جمهوری اسلامی را برای ادامه برنامه هستهای خود قویتر میکند و از این جهت، فقط تاریخ یک جنگ احتمالی با ایران را جلو میاندازد.“
سناتور مک کین به صراحت می گوید که در صورت حمله ایران به اسرائیل منتظر شورای امنیت سازمان ملل نخواهد شد.
سناتور اوباما نیز ضمن اشاره ای تلویحی به اتخاذ همین رویکرد، چشم انداز منع صادرات بنزین به ایران را مطرح می کند.
و هفته با تعریفی واقعی از حرف “ ز” پایان می گیردکه فشرده فریاد مردم ایران است. امام جمعه سنی زاهدان می گوید:
- زندگی ذلت بار نمی خواهیم.
بازگشت یکی از شعا رهای تکان دهنده ای است که انقلاب را به ثمر نشاند:
- زیر بار ستم نمی کنیم زندگی…
چه کسی باور می کرد، سخن آن روزنامه نگار انگلیسی لباس واقعیت بپوشد:
- انقلاب ایران پیروزی جهل بر ظلم بود….
خود فروشی، وطن فروشی
جنگ مغلوبه است در هفته سوم مهرماه 1387. چهره های مهم و البته سابق جهانی در تهرانند به دعوت همتای خود محمد خاتمی که می گوید: “دین باید خود را ازچنگال جزماندیشان متعصب و سودانگاران خشونتگرا برهاند.“
نخست وزیر سابق ایتالیا در تهران می گوید: “ایران باید چهره دیگری از خود به جهان نشان بدهد.” و خاتمی که انگار دنیارا به یاری خود خواسته است، دارد همین کار را می کند. می کوشد چهره ای دیگر از ایران در افکار عمومی جهان بسازد. چهره ای که بر خلاف سخنان جنجال برانگیز احمدی نژاد، چهره ای جنگی نیست و از ایران خطری جهانی نمی سازد.
در همین حال احمدی نژاد “در تازه ترین تحلیل خود از اوضاع جهان از مرگ لیبرالیسم خبر” داد می دهد و از ائمه جمعه سراسر کشور خواستار تدوین برنامه یی جدید برای اداره جهان” می شود. او” مشکلات کشور را مشکلات جزیی و کم اهمیتی “ می داند و می گوید: “ اگر برنامه یی برای حل مشکلات جهانی بدهیم آنگاه مشکلات جزیی و کم اهمیت خودبه خود حل می شوند. “
سرلشکر فیروز آبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم خواستار تبدیل” افکار و اندیشههای آقای دکتر محمود احمدینژاد رئیس جمهور محترم کشورمان” می شود. به نظر این فرمانده” اندیشه های احمدی نژاد دارای جنبههای راهبردی حائز اهمیتی است؛ لذا وظیفه علما، اندیشمندان و استادان دانشگاهها و بویژه دانشگاه عالی دفاع ملی است که این افکار را مدون کنند و به غنای علمی کشور بیافزایند. “ و به صورت استراتژی ایران در بیاورند.
موسوی خوئینی نم نمک از پرده بیرون می آید.
علاوه بر ستایش از محمد خاتمی، به نکته بسیار مهم دیگری نیز اشاره می کند: میان روحانیون و غیر روحانیونی که در 8 سال دولت اصلاحات با خاتمی مخالفت کرده بودند نیز امروز گرایش به خاتمی رو به افزایش است. سخن خوئینی هاباز می گردد به تقابل شماری از فرماندهان سپاه و دولت احمدی نژاد با روحانیت. تقابلی که در ماجرای سخنان “رحیم مشائی” در باره مردم اسرائیل جلوه های خود را نشان داد. برخی مفسران معتقدند: “ احمدی نژاد موفق شد به اسرائیل و امریکا نشان بدهد که روحانیت مخالف اسرائیل است نه دولت و شخص او. هدف این پیام، آشکارا جلب حمایت اسرائیل و امریکا از حرکات کودتائی این دولت با حمایت نیروهای نظامی و یکدست کردن حکومت و دولت بود. “
کروبی هم از سوی دیگر رسما دارد میدان می شود با شعار”تغییر” که عین شعا رتبلیغاتی باراک اوبا ما د رآمریکاست. هرچند نه منظور نماینده نزدیکترین بخش اصلاح طلبان ایران به قدرت از” تغییر” معلوم است، نه کسی می داند نامزد دموکراتها در آمریکا دنبال کدام “ تغییر” است.
علی لاریجانی هم که برگ مذاکره به امریکا را رومی کند و می گوید از” بحث اتمی” هم گریزان نیست، د رحالی به ژنو می رود که پایگاه اجتماعی حزب پشتیبانش موتلفه اسلامی د رالتهاب بسر می برد.
روزنامه اعتماد ملی از”التهاب در بازار مسکن، آهن و فرش” و “ تعطیل بازار طلای پایتخت ” خبر می دهد. تحولات اجتماعی تاثیر خود را نشان می دهد.
بازار تهران مور حمله قرار می گیرد. افراد سازمان یافته ای که مدتی ناپدید شده بودند، به به میدان می آیند. اینها همان نیروهای آموزش دیده اند که گاه نام” مردم “ و” کفن پوش”می گیرند و حالا از طرف خبرگزاری فارس لقب” اراذل و اوباش” می گیرند و دولتیان آنها را”عناصر خارجی” می نامند.
ر وزنامه کارگزاران می نویسد: “ تعطیلی بازار تهران ابعاد تازهتری به خود گرفت. براساس اطلاعاتی که از سوی بازاریان منتشر شده روز پیش افرادی ناشناس و مشکوک به بازار تهران هجوم آوردند و به فروشگاههای اصناف حملهور شدند. این جریان در شرایطی رخ میداد که دو روز پیش رئیس مجمع امور صنفی توزیعی تهران طی گفتوگویی با فارس بیان داشته بود که اعتصابات بازار از سوی عناصر خارجی هدایت میشده است.“
هاشمی رفسنجانی که تاریخ ایران را می کاود، می گوید: “ ااگر آزادی نباشد، مردم همکاری نمیکنند. مردم اقیانوس بیکرانی هستند که یار خالص مسوولان به شمار میروند و اگر مسوولان خودفروشی نکنند، مردم را همواره در صحنه حضور خواهند داشت. “
اما از دیروز به امروز نمی آید تاپاسخ دهد عاملان این رویدادها کدام “مسولان” اند که نه خودرا وطن رافروخته اند.
- براساس تازه ترین آمارهای رسمی شمار افراد آلوده به اچ آی وی، ویروس عامل ایدز، در ایران تا پایان شهریور ماه به 18 هزار و 320 نفر رسید.
- وزارت خارجه فرانسه روز چهارشنبه گفت به نمایندگی از اتحادیه اروپا سفیر ایران در پاریس را احضار کرده است تا نگرانی از وضعیت “رو به وخامت” حقوق بشر در ایران را منتقل کند.
- بر اساس گزارش تازه گمرک ایران، واردات ایران از کشورهای خارجی در شش ماه اول سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل، حدود ۳۶ درصد افزایش یافت..
بر اساس گزارش رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران، ارزش واردات ایران در شش ماهه اول سال جاری از کشورهای جهان در مجموع به ۲۹.۸ میلیارد دلار رسیده است که با توجه به واردات ۲۱.۸ میلیاردی در مدت مشابه سال قبل، ۳۶.۴ درصد افزایش یافته است.
- وزارت اطلاعات از برگزاری کنگره سال جاری نهضت آزادی ایران جلوگیری کرد.
- 109 استاد برجسته ؛ نگرانی خود را درباره آینده دانشگاه توسعه علمی کشور اعلام کردند.
- روزنامه انگلیسی «فاینانشیال تایمز»، چاپ لندن، خبر از شکل گیری ائتلافی جدید برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران می دهد.
به نوشته این روزنامه معروف اقتصادی، آمریکا و متحدانش در حال بحث برای ایجاد یک «ائتلاف همفکر» هستند که بتواند بدون نیاز به پشتیبانی سازمان ملل تحریم هایی را بر بخش های مالی و انرژی ایران اعمال کند
و هفته ای است که درآن اردشیر محصص مرگ در تنهایی، را طراحی می کند و به قافله ای طولانی از ایرانیان می پیوندد که نه خودفروش بودند و نه وطن فروش و همه جان خود را نثار ایران کردند.
و ماندند کسانی که بهترینشان بااینکه می داندد ومی گویند”شق القمر” نمی کنند، بسوی صندلی ریاست جمهوری خیز برداشته اند.
و نادان ترینشان سخنانی از این دست برای نجات جهان می گویند، چندان که مارکس د رگور می لرزد و اسپنسر از شرم از گور خود می گریزد:
ه الزاما کسی که درآمدش پایین است فقیر نیست. ممکن است کسی درآمد بالایی داشته باشد، اما قدرت تنظیم مالی یا اقتصادی برای خودش نداشته باشد. او آدم فقیری است. کسی که فکر فقیری دارد بیش از کسی که جیب فقیری دارد دچار فقر است. فقر واقعی اینجاست. ممکن است عدد کم و پایین باشد، اما مدیریت اقتصادی و مدیریت زندگی بالاست».
براستی این مرد”مصری” است بر تخت وزارت یا ایرانی؟ و این دفتر خالی تا کی تاکی ورق خواهد خورد؟
آبان
حتی خواجه حافظ
حتی خواجه حافظ شیرازی هم که در اشعارش دست برده اند و لغات معشوق و می را از دیوانش حذف کرده اند ؛ به این ” نظام مقدس” و” دولت مهرورزی” اعتراض دارد. فقط مانده روزنامه کیهان که فرمایش “آقا” ر اتیتر اول می کند و از” قدرت جهانی” جمهوری اسلامی خبر می دهد.
البته همکار امنیتی برادر حسین بازجو هم که “ دکتررحیم ازغدی” باشد، به عمر سرمایه داری خاتمه می دهد: “ اکنون دیگر نامی از مکتب مارکسیسم نمانده است و مکتب لیبرال دموکراسی نیز با همه هیمنه سیاسی، اقتصادی و نظامی خود، در مقابل جهانیان به زمین خورده است. “
د رهفته ای که هم آخر مهر است و هم اول آبان 1387، روزهای “ نگاه هفته” - که از پنج شنبه گذشته شروع می شود تا عصر چهارشنبه بعد – همه اخبار و حرف وحدیث ها و حتی اس ام اس ها د رتائید فرمایشات “آقایان” است و ثابت می کند به گفته محمد خاتمی: “مثل این که مملکت گل و بلبل است، نه گرانی هست، نه بیکاری، نه فقر، نه فساد و نه فحشا.”
پنج شنبه: حزب موتلفه اسلامی درسرمقاله ارگانش تعطیلی بازارها مهم کشور در هفته گذشته را ماله می کشد: “ قطعی برق و تجمع اوباش بازار را تعطیل کرد.“
عوضعلی خان کردان که معلوم می شودبه اصرار حزب موتلفه اسلامی در وزارت مانده، نشان می دهد مصداق این شعر نیست که د رتهران روی موبایلها جابجا می شود:
- نگا رمن که به مکتب نرفت و خط ننوشت
یهو آمد، وزیر کشور شد
ایشان حرفهای گنده گنده می زند: “ مراجع، روحانیت و علمای بزرگ، مورد هجمه واقع قوهقضاییه و مجلس نیز اینگونه مورد هجمه قرار میگیرند. این نشان میدهد که عملیات روانی سنگین برای عدم مشروعیت جمهوری اسلامی در این مقطع طراحی شده است و متاسفانه گاهی ابزار آن عملیات روانی خودمان میشویم. ” و همه مشکلات را متوجه دشمن می کنند که قبلا از طریق دانشگاه آکسفورد توطئه چید ه بود که به ایشان دکترای قلابی بدهد و حالا “سفیرپلید” ی را مامور بهم ریختن اقتصادکشور کرده است ووزیر کشور قول میدهد:
”حتما در یک مقطع مناسب فعالیت 4 ماههسفیر انگلیس در تهران، با بررسی همهجوانب امنیتی و اطلاعاتی به اطلاع همه مردم ایران خواهد رسید.“
رحیم ازغدی همکا رقدیمی تیم کردان، نظریات امنیتی ایشان را که حدودسی سال است هی تکرار می شود، در تنور تئوری “ کیهانی” می ریزد: دشمن”
گاهی نیز به حکومت و انقلاب و نهادهای تصمیمگیری نفوذ کرده و با زور خودمان، خودمان را زمین میزنند، ضمن اینکه گاهی انسانهای بسیار خوب نیز فاسد میشوند و دزدهای انقلاب، انقلاب را دور می زنند. “
مصطفی تاج زاده هم “نفوذ” ها و” دزد” ها معرفی می کند: “ این تیم آقای کردان است. یعنی آنچه همه خوبان دارند این آدم یکجا دارد. همه جور فساد سیاسی و اداری و مالی. “
و برای اولین بار به صراحت از واقعیتی می گوید که در” نگاه هفته” بارها روی آن تاکید شده و نام” حکومتطالبانی نوع شیعی” می گیرد:
”در مورد آزادی اما باید بگویم که نسبت این دولت با آزادی مثل نسبت جن با بسم الله است. یعنی نه تنها به هیچ وجه با آزادی سازگاری ندارند. بلکه دشمن آزادی و نهادهای مدنی و آزاد هستند. البته هر کجا که در مصاحبه رسانههای خارجی قرار میگیرند ایران آزادترین کشور دنیاست. اما در داخل با امنیتی کردن فضا همه چیز را کنترل و محدود کردهاند. عملکرد دولت در زمینه شاخصهای آزادی احزاب و مطبوعات و دیگر نهادهای مدنی روز به روز در حال افول است.
شاخص سوم جمهوری اسلامی است که حتما میدانید به انتخاب امام صورت گرفت. چرا که تا پیش از آن شعار مردم حکومت اسلامی بود و سپس توسط امام به جمهوری اسلامی تغییر یافت و همان موقع هم تصریح کردند که این جمهوری مثل بقیه جمهوریهاست. امروز شعار اقتدارگرایان رسما این است که جمهوری اسلامی یک پدیده موقت است و ما باید به سمت حکومت اسلامی حرکت کنیم. تفاوت این دو چیست؟ تفاوت آنها در حاکمیت مردم و دموکراتیک بودن نهادهاست. به همین جهت باید گفت ساختار شکنان اصلی در ایران آقای جنتی و آقای مصباح و دیگرانی هستند که ساختارهای جمهوریت نظام را خدشه دار میکنند و میخواهند به جای آن یک حکومت طالبانی البته از نوع شیعی آن برقرار کنند.“
جمعه: استرالیا “ موسسات ایرانی توسط استرالیا” را تحریم می کند. این تحریم علیه ۱۸ موسسه اقتصادی از جمله بانکهای ملی و صادرات و ۲۰ نفر از شهروندان ایرانی اعمال میشود
- ایران با کسب حمایت تنها ۳۲ کشور عضو مجمع عمومی سازمان ملل، از راهیابی به شورای امنیت این نهاد مهم بینالمللی باز ماند.
-
ژاپن که به عنوان رقیب ایران از قاره آسیا برای عضویت غیر دائم شورای امنیت نامزد شده بود، توانست حمایت ۱۵۸ کشور جهان را به دست آورد و برای دهمین بار وارد شورای امنیت سازمان ملل شود. پیش از رای گیری، ناظران سیاسی پیش بینی کرده بودند که ایران موفق به کسب حمایت اکثریت اعضای مجمع عمومی سازمان ملل نخواهد شد، اما مشخص نبود که چه تعداد از کشورهای جهان از ایران حمایت خواهند کرد.
دولت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، از حمایت کشورهای اسلامی و اعضای جنبش عدم تعهد از عضویت ایران در شورای امنیت خبر داده بود، اما تنها ۳۲ رای به نفع ایران، نشان داد که اغلب کشورهای اسلامی و اعضای جنبش عدم تعهد نیز از جمهوری اسلامی حمایت نکردهاند.
- بیانیه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و تشکل های حقوق بشری در آسیا (آنی) در باره جلوگیری از سخنرانی شیرین عبادی در مالزی منتشر شد: “اعمال فشار مشترک دولت های ایران و مالزی برای به سکوت کشاندن برنده جایزه نوبل؛ خانم شیرین عبادی در منطقه آسیا ” است.
- دقیقا یک هفته بعد از نامه هشدارآمیز 190 استاد کشور نسبت به شرایط آموزشی، این بار 170عضو هیات علمی بزرگترین دانشگاه صنعتی کشور نسبت به اعمال طرح بومی گزینی در گزینش دانشجویان در کنکور سال87 و ادامه آن در سالهای آینده ابراز نگرانی می کنند.
وزیر علوم می گوید جای نگرانی نیست. رفسنجانی نظر دیگری دارد: هشدارها جدی است، .
شنبه: خبرهای داغی از نفت و بنزین منتشر می شود. شهاب نیوز می نویسد: “ با آن که محمود احمدینژاد ۳ ماه قبل «پیشبینی» کرده بود قیمت نفت دیگر به پایینتر از ۱۰۰ دلار نخواهد رسید، بازار جهانی نفت راه خود را طی کرد و روز گذشته در حضور اعضای نگران اوپک برای لحظاتی به مرز ۶۰ دلار نزدیک شد. هر چند که دقایقی بعد در نموداری سینوسی نهایتاً چند دلاری افزایش یافت و در حوالی ۶۳ دلار آرام گرفت.
با کاهش شدید قیمت نفت این سئوال جدی مطرح میشود که اقتصاد ایران پس از سه سال درآمد افسانهای دچار چه وضعیتی خواهد شد؟ “
رئیس کل بانک مرکزی به روزنامه سرمایه می گوید: «ادامه روند نزولی قیمت نفت تا پایان سال، کشور را با ۵۴ میلیارد دلار عدم تحقق درآمدها مواجه می کند و با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد.»
به گزارش نسیم جنوب: “همزمان با حضور احمدی نژاد در پارس جنوبی: اعتراض گسترده مردم بوشهر به سیاست های نفت، صورت می گیرد.
شاید برا ی همین حسن روحانی یاد صندوق ذخیره ارزی می افتد: “مجموعاً 4⁄46 میلیارد دلار بیش از ارقام ارزی در بودجه سالانه از حساب ذخیره ارزی برداشت شد. این برداشت 4⁄46 میلیارد دلاری طی سه سال گذشته 84، 85 و 86 از حساب ذخیره ارزی نهتنها موجب خالیشدن این حساب شد بلکه هزینه آن نیز موجب افزایش نقدینگی و تورم در اقتصاد ایران شد که در سایه تورم و کاهش قدرت خرید اقشار کمدرآمد و حقوقبگیر فشار شدیدی به این اقشار وارد شد. ”
روزنامه اعتمد ملی این سخنان را بیشتر می شکافد: “ روحانی روش مدیریتی دولت نهم را برباددهنده ذخایر ارزی کشور و باعث تخلیه صندوق ذخیره ارزی دانسته. وی با تاکید بر ارقام مستند و مطابق با دورنما و اهداف سند چشمانداز، اعلام داشت چنانچه دولت به قوانین و مندرجات قانونی پایبند میبود، اینک باید 150 میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی موجود میبود. “
احمد خرم، یکی از وزرای محمد خاتمی، می گوید: “ منابع حساب ذخیره ارزی، اموال شخصی رئیس جمهور نیست و پول مردم است. باید تا دلار آخر مشخص شود که در کجا هزینه شده است.
وزیرکشاورزی یکی از محل های هزینه راروشن می کند: “ ایران در تانزانیا مسکن ارزان
میسازد.” انگار وقت نکرده از شدت مهر ورزی حرفهای وزیر کنار دستی اش در کابینه را گوشن کند. به گفته - محمد جهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی: «بیش از ۲۵۰ هزار نفر در شش ماه نخست سال جاری بیکار شده اند و نرخ بیکاری باز هم افزایش خواهد یافت.» و اینها به محرومان بی خانه ای اضافه می شوند که فقط د رخراسان کیلو کیلو نامه نوشته اند.
محمدابراهیم کاظمی، معاون سیاسی امنیتی استانداری خراسان شمالی می گوید: “610 کیلوگرم نامه از سوی مردم برای رئیسجمهور نوشته شده است. پیشبینی میشود که تعداد نامهها 110 هزار عدد باشد و بیشتر آنها در باره مسکن باشد.“
- جدیدترین گزارش رسمی بانک مرکزی درباره اقتصاد ایران نشان میدهد نرخ رشدسرمایهگذاری در سال 1386 نیز مانند سالهای قبل، سیر نزولی داشته است. رقم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سال گذشته 1⁄2 درصد رشد را نسبت به سال 1385 نشان میدهد که کمترین میزان رشد سرمایهگذاری صنعتی از سال 1378 به این سو است.
روزنامه سرمایه به موضوع دیگری می پردازد: شاخص بهای مواد خوراکی در شهریورماه امسال به رغم تمامی وعدهها و شعارهای مسوولان دولتی باز هم افزایش یافت. بر اساس اعلام بانک مرکزی، شاخص بهای مواد خوراکی در شهریورماه امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۴/۴۱ درصد افزایش یافت که این امر نشان از فشاری دارد که جامعه ایرانی برای تامین اصلی ترین نیاز خود تحمل کرده است.
و تازه روزنامه اعتماد ازپیشنهاد دولت برای افزایش قیمت آب، برق و سوخت خبر می دهد
دوشنبه: اخبار اجتماعی خواندنی است:
- بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد از پیشینه حقوق بشر ایران انتقاد می کند و می گوید در این مورد نگرانی های زیادی دارد که دامنه آن از افزایش موارد مجازات اعدام گرفته تا تعقیب و آزار اقلیت های دینی و سرکوب حقوق زنان است.
بان کی مون گفته است طی ماه های اخیر، تعداد اعدام ها در ایران به ناگهان افزایش پیدا کرده است. در تاریخ بیست و هفتم ماه ژوئیه سال جاری، 29 نفر در ایران اعدام شدند.
- سازمان نهضت سوادآموزی ایران به تازگی اعلام کرده است که 20 میلیون کم سواد و بی سواد در این کشور وجود دارد.
سه شنبه: ردپای رئیس جمهور مقدس و مهر ورز در قتل دکتر کاظم دستی پیدا می شود. مهدی خزعلی – فرزند آ یت اله خزعلی – خطاب به اکبر اعلمی می نویسد: “آقای اعلمی؛ باید به عرض برسانم تنها کسی که می دانست احمدی نژاد به چه کار آید، مرحوم دکتر کاظم سامی بود که کشته شد، برای رسیدن به پاسخ شما باید در مدارک و اسناد دکتر کاظم سامی جستجو کرد.“
روزنامه اعتماد ملی این روز را که.3 مهر 1387 باشد “ روز اعتراض ” نام می دهد و اوضاع را جمع بندی می کند: “هر روز که از عمر دولت نهم میگذرد، اعتراض به سیاستهای دولت در حوزههای مختلف ابعاد تازهتری مییابد.در مهمترین واکنشها به اقدامات دولت و ارکان آن، به عنوان نمونه میتوان به 3 حوزه اشاره کرد که اخبار دیروز را تحتالشعاع قرار داده بود.اولین اعتراض به نامه بیش از 170 تن از اساتید برجسته دانشگاه صنعتیشریف در مورد شیوه جذب دانشجو در دانشگاههای کشور مربوط میشود. شیوهای که وزارت علوم با اتخاذ آن و در زیر شعار عمومی و ناکارآمد عدالت، امکان جذب نخبگان کشور به دانشگاههای معتبر را با اشکال روبهرو ساخت. “
این نامه در کنار اعتراض دیگر بخشهای مدیریتی و مردمی کشور نشان از نارضایتی مسوولان، نمایندگان مردم، داوطلبان و خانوادههایشان دارد.
در یک ارزیابی ساده اینگونه میتوان تلقی کرد، وقتی کار از دست مدیران توانمند به از راه رسیدگان سپرده میشود، طرقی به آزمون گذاشته میشود که هزینههایش را مردم شریف و فرزندان بیگناهشان پرداخت میکنند.
اعتراض دوم به گلایههای خاموش سینماگران حضوریافته در میهمانی رئیسجمهور بازمیگردد. هرچند متن و کلیات طرحشده در جلسه سینماگران، چندان به بیرون درز نکرد اما عدم حضور برخی سینماگران برجسته و خوشنام کشور در این ملاقات، بزرگترین و رساترین فریاد اعتراض به سیاستهای جاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
در کنار غیبت چهرههای نامدار و قدیمی سینمای ایران، عدم حضور سینماگران نسل انقلاب نیز در جای خود تاملبرانگیز است. آن تعدادی نیز که در جلسه حضور یافتند نارضایتی خود را از فضایی که بر سینما و صحنه هنر و ادب کشور حکمفرما شده با رئیس دولت در میان نهادند.
اینها نمونههای کوچکی از خواست عمومی برای تغییر در بسیاری از رویکردهای دولت در صحنههای مختلف است. “
چهار شنبه – خبرهای تازه ای منتشر می شود که اقتدار داخلی وخارجی جمهوری اسلامی را بازهم بیشتر به اثات می رساند.
- وزیر نیرو از مجلس درخواست می کند، بودجه بیشتری برای مقابله با خاموشی در اختیار وزارتخانهاش قرار دهد. پرویز فتاح شرایط ایران در فصل سرما را “سخت” برآورد می کند و تامین سوخت نیروگاهها را مهمترین مشکل وزارتخانهاش می خواند.
چشم انداز زمستان این تیتر را در یک سایت فارسی زبان جا می دهد: “ زمستان پیش رو؛
بدون برق، بدون گاز ؟ “
و هنوز جواب نگرفته، اسرائیل: به نقل از ارتش امریکا در یک سایت امنیتی خود خبر مهمی را انتشار می دهد: “ایران تا پایان ژانویه صاحب بمب اتمی می شود.“
و خبر مکرری را به یاد همه می آورد: اسرائیل پیش ار دست یابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی به این کشو رحمله می کند.
دکتر هوشنگ امیر احمدی، برای اولین بار ا خواست های جمهوری اسلامی را که حامل آنها بر ای مقامات آمریکائی بوده، بامطبوعات د رمیان می گذارد:
” 1- اسرائیل را از نظر اتمی خلع سلاح کنید.2- 50 میلیارد دلار پول بدهید که این همه هزینه کرده ام. 3- ارتش خود را از منطقه بیرون بکشید. 4- حماس و حزب الله را از لیست تروریست ها خارج کنید. 5- تمام تحریم ها را از ما بردارید. 6- ما را از لیست حامی تروریسم بیرون بیاورید و…“
و… شرط هفتم را دکترمیر احمدی نمی گوید، اما می توان حدس زد کهشرط اصلی یعنی همان “ تضمین امنیتی برای بقاء ” است.
دلخوش، نماینده مجلس هشتم و مخبر کمیسیون ویژه بررسی طرح تحول اقتصادی دولت احمدی نژاد پس از بازگشت به ایران فاش می کند که” در حاشیه اجلاس پائیزه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با رئیس گروه 60 نفره نمایندگان امریکا که خواهان حضور در ایران و گفتگو هستند”دیدار و گفتگو شد. و” با کارشناسان بانک جهانی و صندوق پول وضع اقتصادی ایران را بررسی “ شد و نظرات آنها مورد”استفاده “ قرار گرفت.
یعنی به زبان شیرین فارسی، “ طرح تحولاقتصادی” چیزی جز اجرای خواست ها صندوق پول یعنی ارگان مرکزی نئولیبرال ها نیست. همان نئو لیبرال هائی که در شعار به خاک افتاده بودند و د رعمل اصلاحات اقتصادی را رهبر ی کنند تا انقلاب “ ضد استکباری” مثل سیب رسیده به دامانشان بیافتد.
درست باین دلیل است که مصطفی تاج زاده می پرسد: “ سوال اساسی ما از دولت این است که تفاوت مدل حکومتیشان با طالبانیسم در چیست؟. دولت با سوء استفاده از مفهوم عدالت و شعارهای چپ گرایانه، آزادی را از مردم سلب نموده است. “
و فریادهای اعترض رساتر می شود:
- محمد خاتمی: در دنیای امروز جامعه با خواست و سلیقه یک فرد یا گروه اداره نمی شود
- احمد خرم: دوران حاکمیت شخصی به سر آمده است
- مصطفی تاج زاده: عقل سلیم نمیپذیرد یک نفر با اختیارات مطلق در راس حکومتی قرار گیرد که حق دخالت در همه زمینه ها را دارد و حتی دایره نفوذش فراتر از مرزهای ملی است. با وجود این حتی در برابر تصمیمات اشتباه خود نباید پاسخگو باشد.
حسن روحانی: چرا به تجربههای گذشته بیتوجهی میشود؟ از یک سوراخ چندبار باید گزیده شویم ؟
- علی مطهری – فرزند مرتضی مطهری - من این رفتار را سادهلوحانه میدانم.
روزنامه اعتماد ملی بدرستی می نویسد: “سکوت اولیه، نجواهای خموشانه و واگوییهای متواتر میرود تا جای خود را به یک تصمیم عمومی و ملی بدهد. تصمیمی که نشان میدهد، چه میزان افکار عمومی، خود را با اقدامات و سیاستهای دولت نهم ناهماهنگ میبیند.
صدای آرامی که آهستهآهسته بلند میشود و میرود تا آب رفته از جوی را به مسیر خرد و کمال بازگرداند. “
و نه البته آن خردو کمال که آمدن کروبی پایان کا ربداند. آب رفته به جوی رفته باز خواهد گشت.
” طالبان نوع شیعی” به طالبان دیگر خواهند پیوست و ایران مثل همیشه تاریخ سرزمین همه ایرانیان خواهد شد.
ازاله بکارت
هفته دوم آبان ماه 1387 عبارتی را در صدر اخبار ایران قرار دادکه روزگاری قبیح بود، و بعد از انقلاب سرنوشت ایران شد. در سازمان ملل محمدالبرادعی داشت تقریبا به صراحت می گفت که جمهوری اسلامی در آستانه دست یابی به سلاح اتمی است ؛ و در تهران مجلس “ عوضعلی” را تهدید می کرد که اگر پیش از استیضاح استعفا نکند، پرونده ازاله بکارت او از دختری مطرح خواهد شد.
هفته” نگاه هفته” چنین پیش رفت:
پنج شنبه- مناظره رادیویی محمدرضا خاتمی و حمیدرضا ترقی درباره سیاست خارجی دولت های خاتمی - لبخند دیپلماتیک - و دولت احمدی نژاد - دیپلماسی تهاجمی- به جائی نرسید، اما اخبار هفته واقعیت را بازهم عریانتر کرد که دیپلماسی به ظاهر تهاجمی ایران رابه کجا می برد.
همان روز: “زمانی که علی کردان از علیرضا افشار خواست در مقام تودیع خود به سخنرانی بپردازد، او ترجیح داد خواسته وزیر کشور را رد کند تا مشخص شود مسائل وزارت کشور پیچیده تر از آن است که با چنین درخواست ها و تعارفاتی حل و فصل شود.البته سردار افشار بعد از مراسم تودیع و معارفه طی گفت یی با خبرنگاران سکوت خود را یک حرکت سیاسی تعبیر کرد.”
و خبر رسید: “ شمارش معکوس برای تصمیم بزرگ” شروع شده و اصولگرایان برای کنار گذاشتن تعارفات با احمدینژاد آماده میشوند.
جمعه – رئیس جمهور احمدی نژاد منتظر جلسه “ تخصصی ” باکارگردا ن های سینمای ایران بود. “ جوادشمقدری” مشاور فرهنگی “ پرزیدنت” که همه پو لهای هنگفت را برای ساختن فیلم های مهم بر باد داده بود و وقتی پشت دوربین فیلم تبلیغاتی محمود احمدی نژاد هاله نور را کشف کرد یک شبه از “ سربازی به سرداری” رسید، همه بزرگان سینما را دعوت کرده بود. از ابراهیم حاتمی کیا که فیلمسازی اصولگراست تا کسانی که کیهان آنها را سفیران “ ناتوی فرهنگی” می خواند. معلوم نبود، “ پرزیدنت” می خواهد کار گردانی یاد بدهد و یا یاد بگیرد. همه را با تلفن های مکرر، تحبیب آشکار و تهدید پنهان دعوت کرده بودند. اما هرچشمشان براه خیره ماند، بیست و سه نفر بیشتر نیامدند که اغلبشان یاران شمقدری بودند و د رمیان بقیه هم کسی نبود که کس باشد.
درهمین موقع، گلشیفته فراهانی را جراید آمریکا حلوا حلوا می کردند و به بازیگری که از شدت” مهرورزی” عمال پرزیدنت میهنش را ترک کرده است، لقب “ لبخند میلیون دلاری” می دادند.
شنبه شد. آخر هفته فرنگی و اول هفته ایرانی. از خبرهای داغ خبری نبود، جز یکی:
عباس ملکی رئیس اسبق دفتر مطالعات وزارت خارجه در همایش نفت و سیاست خارجی گفت: «متاسفانه امروز بسیاری از شرکتهای بینالمللی بزرگ که تکنولوژی، پول، مدیریت کارآمد و توان تاثیرگذاریشان زیاد است، دفاتر خود را در ایران تعطیل کردهاند.»
ایشان همان شخصی است که در زمان رژِیم گذشته سرپل تجریش بساط لبوئی داشت. روزی که آیت اله خمینی به ایران برگشت، با یک نفر دیگر خودش را چسباند به شیشه جلوی پاترولی که محسن رفیق دوست راننده اش بود و بسرعت برق به سرداری رسید.
حر فهای اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم که به “ در” گفته بود، تا “ دیوار” بشنود، منتشر شد: “ بحران فعلی اقتصاد جهانی به نفع ایران نیست. نباید از این بحران اظهار خوشحالی کنیم. به اعتقاد من و بسیاری از صاحبنظران دیگر، اینگونه نیست که این شرایط به نفع ما باشد، لذا نباید از این بحران اظهار خوشحالی کنیم. نباید گفت که این مسئله معجزه خداوند است که این کشورها تنبیه شوند. نقش کشور ما آنقدر نیست که بتوانیم این سونامی را در جهان مهار کنیم. اولین موج این سونامی برای کشورمان ارزان شدن قیمت نفت است که از بشکهای 147 دلار به 64 دلار رسیده است. “
روزنامه اعتماد ملی “ بنیاد گرائی نفتی” را به واژگان سیاسی ایران افزود و نوشت: “سونامی بحران اقتصادی در غرب هرچند در روزهای گذشته موجب شد گروهی از فعالان اقتصادی و در صدر آنها برنامهریزان دولتی اقتصاد با شادمانی از فروریختن پایههای اقتصادی و زیربنای فکری توسعه در غرب سخن بگویند اما باید گفت که با کمال تاسف هماینک سایه این بحران بر سر ایران چرخ میزند و بحران ناشی از 3 سال بنیادگرایی نفتی را تا حد زیادی گسترش داده است.“
یکشنبه رسید و پر خبر: “مشائی” معاون احمدی نژاد به بهانه شرکت در نشست شورای ایرانیان خود را به نیویورک رساند.” وقتش بود، حاصل حرف هایش در باره اسرائیل را درو کند.
بیهوده نبود که محمدعلی رامین” مشاور ظاهر فرنگی” احمدی نژاد در همان روز گفت: “برای نجات ملت امریکا حاضریم با کاخ سفید مذاکره کنیم! “
گزارش اختصاصی از” ناکامی واشنگتن در عراق شکست در امضای توافقنامه آمریکا” تیتر اول کیهان روزنامه ارگان “ طالبان شیعی”- تعبیر از مصطفی تاج زاد ه - شد.
عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه- مسلمانی که کیهان برایش غشی می کند- گفت: “ اعتماد دمشق و تل آویو را برای ادامه مذاکرات جلب کردیم.“
همان روزسولانا از ریاض به قطر رفت. او باپادشاه عربستان مسائل خاورمیانه را مورد بحث قرار داد.
با سخنرانی البرادعی در سازمان ملل و متهم ساختن ایران به تولید بمب اتم: “ایران، ضلع سوم مثلث اخبارمهم جهان شد.” و در کناردو خبر روز جهانی، یعنی انتخابات ریاست جمهوری در امریکا و بحران مالی- بانکی امریکا و اروپا که به سراسر جهان سرایت کرده قرار گرفت.
البرادعی در جلسه عمومی سازمان ملل، برای نخستین بار و با صراحتی که تاکنون از وی دیده نشده بود، به برنامه اتمی ایران اشاره کرده و گفت: “مقامات ایران، مانع تحقیقات بین المللی درباره فعالیت های اتمی این کشور می شوند. فعالیت هائی که سمت گیری نظامی دارد.من متاسفم که هنوز در موقعیتی قرار نگرفته ایم که اعلام کنیم فعالیت های اتمی ایران دارای سمت گیری نظامی نیست. ما، با برنامه های نظامی و موشکی ایران کاری نداریم، بلکه هدفمان کنترل فعالیت های اتمی ایران است که سمت گیری نظامی آن مورد سوء ظن است! برخی اسناد نشان می دهد ایران در حال آماده شدن برای آزمایش مواد منفجره و تحقیقات بر روی کلاهک های هسته ای که بر روی موشک است. “
بیژن زنگنه دریک گفت و گو ی رادیوئی پرسید: “ دولت نهم 80 میلیارد دلار د رآمد را چه کرده است؟ “
رئیس سازمان بازرسی کل کشور درخصوص برداشت از صندوق ذخیره ارزی را”برداشتهای فراقانونی پرداختهای بدون نظارت “ خواند.
«قاسم روانبخش» از شاگردان آیت الله مصباح یزدی، فعالان سیاسی را که به دیدار مراجع تقلید قم می روند را «خناسان» نامید و معلوم شد حتی کروبی هم بی دین است: «عده ای از افراد و گروه ها به مرجعیت و روحانیت اعتقادی ندارند، ولی برای کسب اعتبار و سرپوش گذاشتن بر فعالیت های ضددینی خود، در صف دیدار با علما می ایستند و حضور اخیر سازمان مجاهدین و کروبی در قم از این سنخ است.»
دو شنبه 7 آبان آمد وگزارش دبیرکل سازمان ملل در باره نقض حقوق بشر در ایران منتشر شد، با این تاکید: “ایران باید کنوانسیون هاو قراردادهای جهانی را بپذیرد.“
مصطفی پور محمدی که تا چند ماه پیش وزیر بود، در باره “پرزیدنت” سخن گفت: “ احمدی نژاد متاسفانه همواره در طول دوران وزارت من، قصد داشت در همه امورات وزارت کشور دخالت کند و حتی توقع داشت مدیران جزئی برخی شهرهای کوچک را هم انتخاب کند. ” و اعلام کرد: “ همه تلاشم این است که با حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده، رقیبی مقدر برای احمدی نژاد باشم و می دانم در صورت پیروزی، چگونه عمل کنم.“
در عوض پس از لاریجانی، ولایتی هم از گردونه انتخابات ریاستجمهوری خارج شد.
بعد از ماجرای نماز جماعت معروف “سردار” زارعی با 6 زن برهنه، “سردار” دیگری زمین خوار از کار درآمد.
عبدالعلی نجفی فرمانده سپاه انصار المهدی پنج ماه پس از انتشار اخباری در مورد دست داشتن وی در برخی پرونده های مالی، به طور رسمی از سمت خود برکنار شد. این سپاه مامور حفاظت از مقامات عالی از جمله رییس جمهور است.
عبدالله شهبازی در فروردین و اردیبهشت سال جاری نجفی را که از سال 84 فرماندهی سپاه حفاظت انصارالمهدی را به عهده داشته - به زمین خواری وعضویت در مافیای زمین فارس متهم کرده بود.
این سرداران خبر داد: “ چهارهزار هادی سیاسی در سطح کشور سازماندهی شدهاند.” اینها بخش دیگری از اعضای حزب پادگانی هستند که احمدی نژاد را بر کشیدند و حالا آماده می شوند، دستور العمل مرکزیت” طالبان شیعی” را که همین سه شنبه از طرف احمد جنتی اعلام شد؛ عملیاتی کنند: “ الان که انتخابات برگزار میشود دستگاهها با هم هماهنگ هستند که این حالت را باید حفظ کرد.
هر سال انتخابات برگزار میکنیم و مردم را باید به پای صندوقهای رای بیاوریم و مقدمات حضور آنها را فراهم کنیم.
ما در انتخاباتهای گذشته با وزارت کشور و وزارت اطلاعات مشکل داشتیم؛ الان انتخابات مجلس را برگزار کردیم و هیچ مشکلی وجود نداشت. انتخابات ریاستجمهوری نیز با همکاری و تفاهم برگزار میشود. هیاتهای اجرایی و نظارت هم باید کاملا تفاهم داشته باشند و با تصمیمات متحد و نزدیک به هم پیش روند. »
همان شب نیروهای امنیتی، انتظامی و وزارت ارشاد تحت هدایت دوسردار ”حمایت فعالان مدنی از سینمای مستقل ایران” و اکران ویژه فیلم “سه زن” را که قرار بود در تهران برگزار شود، سرکوب کردند.
جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران که حالا پر است از این قبیل “ سرداران ” خبر داد: “ چهارهزار هادی سیاسی در سطح کشور سازماندهی شدهاند.” اینها بخش دیگری از اعضای حزب پادگانی هستند که احمدی نژاد را بر کشیدند و حالا آماده می شوند تا دستور العمل مرکزیت” طالبان شیعی” را که همین سه شنبه از طرف احمد جنتی اعلام شد؛ عملیاتی کنند: “ الان که انتخابات برگزار میشود دستگاهها با هم هماهنگ هستند که این حالت را باید حفظ کرد. هر سال انتخابات برگزار میکنیم و مردم را باید به پای صندوقهای رای بیاوریم و مقدمات حضور آنها را فراهم کنیم. ”
برای اجرای این سیاست یعنی حفظ احمدی نژاد برای چهار سال دیگرکه پیشتر توسط رهبری اعلام شده بود: “ برخی از سران اصولگرای حامی احمدی نژاد جلسه ای با عزت الله ضرغامی، رئیس صدا و سیما داشتند و به او گفتند که تا زمان انتخابات صدا و سیما حق ندارد هیچگونه انتقادی از دولت نهم را انجام دهد و فقط باید نکات مثبت دولت در رسانه ملی انعکاس یابد.
آنها به رئیس صدا و سیما هشدار دادند که در صورت تخطی از این رویه با او برخورد جدی خواهد شد.“
سه شنبه 8 آبان 1387، روز خبرهای داغ اقتصادی بود.
صبح این روزد رحالیکه کاهش شدید قیمت نفت ادامه داشت، درآمد ارزی ایران در نیمه اول سال؛ ۶۰ میلیارد دلار اعلام شد. که احتمالا باید این رقم به 8 میلیلرد دلاری که بیژن زنگنه گفته است افزود و به رقم افسانه ا ی 150 میلیارد دلار رسید. د رآمدی که عمرش سر آمده است و بر اثر کاهش ناگهانی قیمت نفت و اعمال تحریم های جهانی، سونامی بین المللی اقتصاد را به زیر بناهای سست اقتصاد ایران رسانده است.
اولین گزارش را صندوق بینالمللی پول از چشمانداز اقتصادی خاور میانه داد: “ کاهش چهار میلیارد دلاری ارزش سهام؛ کاهش بی سابقه قیمت ها در بورس تهران.” و معلوم شد ایران برای تعادل بودجهای نیازمند نفت 90 دلاری است.“
فرشاد مؤمنی اقتصاد دان با اشاره به رشد فساد اقتصادی در کشور طی سالهای اخیر گفت: “ بنا بر گزارشی که مؤسسه شفافیت بینالمللی منتشر کرده، در سه سال گذشته رتبه ایران در میان کشورهایی با بالاترین سطح فساد مالی 54 رتبه بدتر شده است؛ یعنی در سال 1383 رتبه ایران 87 بوده که در سال 84 رتبه ایران 88 شده و امسال رتبه ایران 141 شده است؛ یعنی از 84 تا 87، اقتصاد ایران 53 رتبه در زمینه فساد مالی پسرفت داشته است.“
علی ربیعی - مقام امنیتی – اطلاع مومنی را کامل کرد: “د ر سه سال گذشته فساد در پشت سپرهایی از شعارهای تند، پنهان وعمیق تر عمل کرده است.”.
روزنامه سرمایه، در گزارشی از بسته شدن حسابهای بانکی برخی شرکتهای ایرانی در امارات متحده عربی خبر داد و نوشت: “اکثر بانک های محلی ارائه خدمات خود به تجار ایرانی که مقصد و مبدا کالاهایشان ایران باشد را متوقف کرده اند و از حدود ۱۲ بانک محلی اماراتی، تنها دو یا سه بانک اقدام به گشایش اعتبارنامه ارزی، آن هم با شرایط بسیار دشوار انجام می شود. “
روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله اش نوشت: “ اقتصاد ایران دچار بحران شده است، کارشناسان با نگرانی از آینده اقتصادی کشور سخن میگویند. محمود احمدینژاد دستور تشکیل کارگروهی برای ارزیابی بحران غرب و تاثیر آن در اقتصاد کشور را داده است. بورس تهران نیز از قافله عقب نمانده است و هر روز کاهش تازهای را مزمزه میکند و شاید از همه تاسفآورتر اینکه حساب ذخیره ارزی تنها 25 میلیارد دلار موجودی دارد و دولت تعهد 50 میلیارد دلاری ایجاد کرده است! حسابی که قرار بود با پرهیزگاری نفتی خیالی آسوده را برای اقتصاد ایرانی به ارمغان آورد و اندوختهای باشد برای روزهای بحرانی. “
و سعید لیلاز- کارشناس اقتصادی- از بهار سردآبنده در ایران خبر داد که “با توفان جدید گرانی و بیکاری ” همراه خواهد بود.
چهارشنبه از افق ایران سر زد و اخبار نظامی شد.
حسین همدانی، جانشین فرمانده نیروی مقاومت بسیج وابسته به سپاه پاسداران گفت: “ جمهوری اسلامی تامین کننده بخشی از تسلیحات «ارتش های آزادی بخش منطقه» است. “
ظاهرا فرمانده مربوطه گاف کرده بود که خبر بلافاصله از خروجی خبرگزاری ها حذف شد، اما همین حضور کوتاه مدت همه ادعاهای آمریکا را به اثبات رساند، آنهم در روزهائی که قدرت های جهانی دارند در شورای امنیت چانه می زنند تاچه تصمیمی در روند پرونده اتمی ایران بگیرند.
این خبر هنوز داغ بود که خبر دیگری انتشار یافت: “ ارتش ایران پایگاه جدیدی در دریای عمان تاسیس کرد. “
سرتیپ “موسوی” جانشین فرمانده کل ارتش در مراسم افتتاح پایگاه دریائی بندر جاسک با نام “دریای ولایت” گفت: «خط دفاعی جمهوری اسلامی ایران در آبهای جنوبی کشور باید بسیار فراتر از خلیج فارس، تنگه هرمز و حتی دریای عمان باشد. هدف از تاسیس این منطقه حفظ عمق استراتژیک خلیج فارس و ایجاد خط دفاعی نفوذناپذیر در شرق تنگه هرمز و دریای عمان است.” باین ترتیب خلیج فارس که توسط دشمنان شد عربی و دریای عمان هم نام “ولایت” گرفت.
یک سایت فارسی زبان نوشت: “ دریای ولایت کافی نیست، پیش بسوی اقیانوس ولایت که فعلا اقیانوس هند است.“
احمد زیدآبادی – یکی از معدود نویسندگانی که در دستگاه عریض و طویل بی بی سی مطلب خواندنی می نویسد، عنوان مقاله اش را چنین برگزید: “ حمله آمریکا به خاک سوریه؛ هشدار به ایران؟ “
وروزنامه امریکایی «واشنگتن پست» که معمولا بازگوی نظریات وزارت خارجه این کشور است، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با اشاره به اینکه موضوع هسته یی ایران و امکان دسترسی این کشور به سلاح هسته یی، اولین و ضروری ترین مساله امنیت ملی امریکا است که رئیس جمهوری آینده این کشور باید به آن بپردازد، پنج اصل سیاست کلی امریکا رابر شمرد:
-ایران هسته یی از نظر استراتژیک پذیرفتنی نیست زیرا ایران مجهز به جنگ افزار هسته یی، منافع ملی امریکا، صلح و ثبات منطقه خاورمیانه و امنیت انتقال نفت و گاز منطقه خلیج فارس به غرب را به طور جدی به خطر خواهد انداخت.
- برنامه غنی سازی باید به طور کامل قطع شود، زیرا بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی نمی تواند به غرب اطمینان کامل دهد که ایران به دنبال سلاح هسته یی نیست.
- گفت وگو با ایران باید از موضع قدرت باشد و این کار بدون همکاری کشورهای قدرتمند و اعمال تحریم های شدید امکان پذیر نیست و گفت وگو با ایران احتمالاً بی اثر خواهد بود، مگر اینکه کشورهای اروپایی رابطه تجاری خود را با ایران قطع کنند.
د رهمین روز پایانی “ نگاه هفته” اوپک گازی به دنیا نیا مده جان باخت و معلوم شد که این پیروزی بزرگ تنها در خیالات مقامات “ طالبان شیعی” شکل گرفته است. یکی از طالبانی هم که شغل امام جمعه دارد تلافی را بر سر ایترنت در آورد و فرمایش فرمود: “ اینترنت، سگ هاری است که باید مهار شود.“
و سرانجام: تیم بسکتبال با ویلچر ایران که در پارا المپیک چین برای مبارزه با استکبار جهانی از مقابله با تیم آمریکا خودداری کرده بود، چهار سال محروم شد.
هفته ای بود که آش آنقدر شور شد که شیخ د رانتظار ریاست جمهوری هم فهمید و این تیتر سرمقاله روزنامه اش شد: ”گذشته را باختیم؛ آینده را دریابید.”
فریاد عباس امیرانتظام یک بار دیگر برخاست: «امروز مردم حتی از صحبت در مورد مسائل سیاسی سرخورده شده اند و این سرخوردگی ناشی از آن همه شور و شوق مصنوعی است که مردم در سال ۵۷ در مورد مسائل سیاسی مملکت و شرایط جهانی داشتند، است. مردم امروز میبینند که نتیجه آن همه آرمان گرایی و شوق و ذوق سال ۵۷ این بوده که عملا کشور تبدیل به یک زندان و قبرستان بزرگ شده است.“
و خانواده دکتر زهرا بنییعقوب از مردم ایران استمداد کردند: “آیا در این کشور فریادرسی برای پیگیری و شناسایی دلایل و مقصران مرگ مظلومانه فرزند ما که میتوانست برای خود، خانواده و جامعهاش مفید وجود ندارد؟ آیا فریاد رسی در این کشور هست که داد فرزندمان را بستاند؟”
اما جواب احمدی نژاد به علی مطهری از همه شنیدنی تر بود: “ مثل کردان د رمملکت زیاد است.“
سخت راست گفت این بنده خدا که هم مسلکان خود را خوب می شناسد. وعده “ عدل علی” دادند و کار رابه “ عوض علی” ها سپردند که از ازاله بکارت دختری بی گناه شروع کردند و دیری نپائید که دوشیزه معصوم انقلاب را که قرار بود نان و آزادی را ارمغان ایران سازد به عجوزه ای تبدیل کردند. و اکنون در کارند تا ایران را به تمامی بر باد دهند.
دوستان علی مطهری می توانند به توصیه احمدی نژاد” این موضوع را فراموش کنند” اما ایران را می شود از یاد برد؟
طاوس هاو زاغ های اسلام
هنوز سحرگاه روز اول هفته نگاه – پنج شنبه گذشته- بر نیامده بود، که نوجوان دیگری بردار شد ؛ برای تثبیت قوانین “ نظام ” مقدس که یکی از” سربازان” آن در پایان هفته با اتهاماتی چون تقلب، دزدی، جنایت، زنا و آدم کشی ؛ زاغ و زغن از صندلی وزارت پائین کشیده شد.
روزنامه اعتماد ملی 14 آبان را به مناسبت استیضاح “ عوضلعی ” سه شنبه مرگ و زندگی “ نامیده بود. اما نه این روز که تمام هفته سوم آبان ماه 1387 شاهد بازی مرگ و زندگی در عمده ترین مسائل مربوط به ایران بود.
سردار کیهانی – صفا رهرندی- افاضاتی فرمودند که نتیجه عملیاتی اش چند روز بعد معلوم شد. روزنامه اعتماد از قول سردبیر سابق روزنامه ارگان “ طالبان شیعی” – تعبیر از مصطفی تاج زاده – و وزیر ارشاد کنونی نوشت: “ محیط دیجیتال می تواند سحر شیطانی باشد.” و یک دو روز بعد خبر رسید که “ تشویش اذهان دیجیتالی ” دو سال زندان دارد.
جمعه، بقول فرهاد روز بدی بود.” عوضعلی” و یاران حتما در صفوف بهم فشرده و دشمن شکن نماز جمعه بودند که ان گی مون، دبیر کل سازمان ملل خواستار شد: “ ایران و سوریه از تغییر رویکرد حزب الله لبنان از یک گروه شبه نظامی به یک حزب سیاسی حمایت کنند. “
همان روزیک منبع اطلاعاتی متعلق به یکی از کشورهای عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرد: “ ایران اخیرا آزمایش هایی در زمینه فرآوری اورانیوم غنی شده با غنای بالا از پس مانده های سوخت اتمی انجام داده است. مسئولان سازمان انرژی اتمی ایران به زودی گزارش این آزمایشات را در اختیار رهبران این کشور قرار خواهند داد تا در خصوص ادامه این پروژه تصمیم گیری شود. “
بهای نفت، هم بیش از سه درصد کاهش، به ۶۴ دلار در هر بشکه سقوط کرد و پس از کاهش تقاضا در نتیجه بحران مالی جهانی به بزرگ ترین افت خود در این ماه رسیدو بازی “ مرگ وزندگی “را برای جمهوری اسلامی وارد مرحله تازه ای کرد.
”سایه نفت ۳۰ دلاری بر اقتصاد” ایران افتاد و “ خواب آسوده دولتیها” رابر آشفت. روزنامه کارگزاران از”نگرانیها از دامنهدار شدن بحران مالی جهانی و تبعات ناگوار آن بر اقتصاد ایران “ خبر داد و نوشت: “ پس از اینکه گفته میشد باید برای بحران اقتصاد غرب جشن گرفت و به سوگ سیاستهای شکست خورده سرمایهداری نشست رئیس دولت در یک اعلان عمومی از کارشناسان و اساتید اقتصادی برای برون رفت از این بحران و پیامدهای ناگوار آن استمداد طلبید این حرکت رئیس دولت ابعاد تازهای را از بحرانی که دامنگیر اقتصاد ایران شده و به تعبیر رئیسکل بانک مرکزی در نخستین گام کاهش ۵۴ میلیارد دلاری درآمدهای ارزی سالجاری را نشانه رفت است، نمودار ساخت. ”
در جهان روزنامه نگاران به یاد آوردند: “نفت ارزان دیکتاتورها را رام میسازد، ” روزنامه واشنگتن سقوط شاه و شوروی را بر اثر سقوط قیمت نفت مثال زد.
هفتهنامه آلمانی “دی تسایت” نوشت: “ محمود احمدینژاد، رییس جمهور ایران، “پایان سرمایهداری” وعلی خامنهای، رهبر حکومت جمهوری اسلامی درهم شکستن “دمکراسی لیبرال غربی” را پیشبینی کرده بوند. اما دمکراسی همچون بانویی سالخورده است که همراه با برادرش، سرمایهداری، هم اکنون نیروهایی پیش از این ناشناخته را از خود نشان میدهد، در حالی که دشمنان جامعه باز، ایران، ونزوئلا و روسیه، به دامان بحران موجودیت خود درمیغلطند. هوگو چاوز نتوانست نفتی را که قول داده بود، به نیکاراگوئه بفرستد. برای ونزوئلا و ایران حمایت مالی از انقلابیون از کوبا تا بولیوی، از حماس تا حزبالله، سخت شده است. “
هفته ایرانی با شنبه آغاز شد وبحران گاز هم به قیمت نفت افزوده شد. اظهارات احمدی نژاد و وزیر نفت نشان داد که هند هنوز در جهت عملی شدن پروژه هفت میلیارد و 600 میلیون دلاری “خط لوله صلح” محتاطانه گام برمی دارد.
به گزارش خبرگزاری مهر آقای نوذری وزیر نفت ایران با لحنی که حاکی از سرخوردگی ایران بود گفت: “با توجه به اینکه فرصت های زیادی را در پروژه خط لوله صلح به دلیل تعلل هند از دست داده ایم، به این کشور اعلام کرده ایم که فعالتر برخورد کند.“
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هم “ در خصوص رشد 300 تا 500 درصدی قیمت برخی کالاها ” هشدار داد.
درهمایش ضرباهنگ صد ساله نفت گفته شد: “ نهادهای موجود غنیمتی و غارتی هستند.“
سر انجام د ر این روزپر خبر خلاصه گزارش پژوهشگران امریکا با عنوان “شمارش معکوس برای حمله به ایران” در روزنامه چپگرای “یونگه ولت” چاپ آلمان منتشر شد.
روز بعد، انگار که همه این حوادث برای کشوری در کره مریخ روی داده است ؛محمود احمدی نژاد از فرصت تعطیل یکشنبه استفاده کرد تا مسائل جها ن را حل کند. او که ظاهرا فراموش کرده بود که قبلا گفته است “ نسخه نجات جهان” رادر جیب دارد، طی دو نامه جداگانه به صاحب نظران حوزوی و نیز گروهی از اساتید دانشگاه از آنها خواست یک الگوی نوین اقتصادی را برای حل مشکلات کشور و نیز “عرضه به جهان بشریت” تدوین کنند.
بعد “ اسفند یار” و” فرهاد” که لباس “ طالبان شیعی” پوشیده اند، مسائل راه و دانشگاه رادر ایران به اشاره ای حل کردند.
به نوشته روزنامه اعتماد، اسفندیار رحیم مشایی معاون احمدی نژاد اعلام کرد: “ مسیر هجرت امام رضا (ع) از مدینه تا خراسان به نام«جاده ولایت» و به عنوان مسیر گردشگری مذهبی احداث خواهد شد. “
اما: “ امکان تحقق کامل این مصوبه وجود ندارد.” و تنها 60 میلیون تومان ناقابل برای “ تحقیق” هزینه شده است.
پس از نصب گیت های امنیتی رئیس دانشگاه تهران پیشنهاد کرد که دانشجویان هم مانند چین کمونیستی لباس فرم بپوشند: “ دکتر محمدملکی هم گفت: “ دانشگاه پادگان نیست آقای فرهادرهبر.“
کانون مدافعان حقوق بشر در همین روز زنگهای خطر نقض حقوق بشر را به صدا د رآورد: “ اقدام دولت جمهوری اسلامی جهت جلوگیری از سخنرانی خانم شیرین عبادی در مالزی، ۱۱ سال زندان برای صادق کبودوند، محدودیتهای اعمال شده درباره اقلیتهای دینی و قومی، محکومیت خانم شهناز غلامی در دادگاه انقلاب تبریز و محاکمه دیگر دانشجویان در دیگر شهرها…: “
روزنامه کارگزاران هم خبر از ورود” بسیج به جامعه مدنی” داد و از قول حجت الاسلام حسن طائب که پیشتر فرمانده کفن پوشان بود و حالا قائممقام فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده نیروی مقاومت بسیج است، نوشت: «سازمان بسیج حقوقدانان و وکلا، همچنین انجمن خبرنگاران بسیج طی سال جاری راهاندازی میشود.»
طائب از فعالیت هفت هزار خبرنگار در کشور خبر داد و در سخنرانی اختتامیه همایش بسیج و رسانه نیز جنگ اصلی امروز را «جنگ رسانهای» دانست و افزود: «مصونیت دادن به ذهن جامعه از تاثیر مخرب فرهنگی دشمن از اهداف مشترک رسانه و بسیج محسوب میشود.»
یک سایت فارسی زبان نوشت: “ با ایجاد 5 بسیج جدیدایران را، سراسرپادگان نظامی می کنند.“
حجت الاسلام دعائی که خیلی کم حرف می زند، گفت: “می ترسم سرنوشت اعتبار مردمی بسیج هم با کارهائی که می کند به سرنوشت محبوبیت روحانیت در میان مردم در انقلاب و سالهای اول جمهوری اسلامی تبدیل شود.“
دوشنبه، 13 آبان و “ روز مبارزه بااستکبار جهانی” رسید و حتما باین مناسبت بود که فرمانده “سپاه محمد رسوال الله”، یکی از دو نیروی بزرگی که در ساختار جدید سپاه پاسداران ماموریت حفظ امنیت پایتخت در شرایط بحرانی را بر عهده دارد، از آغاز گشت های بسیج در سطح شهر تهران خبر داد.
و بخشی از همین نیروی “مردمی” که ماموریت راه پیمائی علیه آمریکا را هم دارد، با شعاری که بازتاب اندیشه و فرهنگ طالبانی است، به مقابل سفارت آمریکا رفت:
- آمریکایی که لاتی، برای ما شکلاتی
ومعلوم شد که تئوری “ شکلات” محمد جواد لاریجانی که توسط علی لاریجانی به اجرا در امد و 2 قطعنامه علیه ایران ثمره اش بود، حالامورد استفاده قرار گرفته تا آمریکا را به زانو در بیاورد.
آخرین خبر داغ دوشنبه افشای ماجرای قتل آیت اله لاهوتی و پسرش بدست اسد اله لاجوردی بود. دختران هاشمی رفسنجانی که عروس آیت اله لا هوتی بودند، برای اولین بار در این موردسخن گفتند. آیت اله لاهوتی از روحانیان روشن بین و از قدیمی ترین یاران آیت اله خمینی بود.
سه شنبه، اوج” نبردمرگ و زندگی” بود. در خیابانهای آمریکا و د رمجلس شورای اسلامی.
د رآمریکا بر متن یک دمکراسی پخته، یکی از سیاهانی که پیشتر برده بودند، با گام های بلندبسوی کاخ سفید می رفت. و د رمجلس ایران که فقط بخش کوچکی از “ خودی” ها اجازه راه یافتن به آن رادارند؛ “ عوضعلی” می خواست با تکرار شعارهای نخ نمای 30 ساله وتظاهرات مذهبی، صندلی وزارت کشور را از دست ندهد.
او” ابتدا شهادتین را جاری و با توکل به ذات اقدس او و توسل به زهرای اطهر(س) و فرزند صالحش امام زمان(عج) به عنوان خادم امام رضا، “ خود را” فرزندملت و سرباز نظام” نامید.
پاسخش “لکه ننگ” ؛” متهم به تقلب، دزدی، جنایت، زنا و آدم کشی” ؛ “ زاغ و زغن اسلام ” ؛” رسوایی کل نظام “ بود و 188 رای منفی.
و طفلکی وقتی از مجلس بیرون آمد، بااینکه چهره ای جهانی بود و 17 میلیون نفر در گوگل نامش راجسته بودند، به نوشته روزنامه اعتماد ملی نمی دانست به راننده اش دستور بدهد به وزارت کشور برود یابه کاخ ریاست جمهوری.
د رهمین روز عالی ترین مقام سازمان ملل گزارش تکان دهنده ای درباره وضعیت حقوق بشر در ایران انتشار داد که در آن گفته شده است: “ سازمان ملل بایستی به اقدامی قاطع و عاجل دست یازد”
میراث فرهنگی هم بار دیگر مورد هجوم” طالبان شیعی” قرا رگرفت. بعد از ماجرای آب بستن به پاسارگاد، خبر ورود بیل مکانیکی به نزدیکی حریم محوطه باستانی شوش، رسید که دارند درآن هتل می سازند.
حتی داد مجید مجیدی چشم وچراغ نظام هم در آمد: “ فرهنگ و هنر دغدغه هیچ دولتی نبوده است، بعد از سه سالونیم تا یادشان آمده که سینما هم داریم.“
چهار شنبه، آخرین روز نگاه هفته رسید. فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: “ در آستانه پیروزی بر امریکا و صدور جمهوری اسلامی به جهان هستیم.“
روز بعد هم یکی از موانع مهم رسیدن به این “آرزو” از زندان اوین سر در آورد: “ مقام های قضایی ایران 21 روز پس از بازداشت یک دانشجوی ایرانی-آمریکایی به دلیل “تخلف رانندگی” و انتقال وی به زندان اوین او را رسما به ”اقدام علیه امنیت ملی” متهم کرده اند.
عشا مومنی، 28 ساله، که شهروند آمریکا و دانشجوی دانشگاه ایالتی کالیفرنیاست، پس از سفر به ایران برای تحقیق درباره جنبش زنان به عنوان بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود دستگیر شد. “
علی لاریجانی هم خبر داد که کفگیر دولت نهم به ته دیگ خورده است: “چند ماه از عمر دولت نهم باقی مانده است. بهتر هم مجلس ملاحظه کند، هم رئیسجمهور مراقبت کند تا کار به اجرای اصل 136 نرسد. با استیضاح وزیر کشور، کابینه دولت نهم لب مرز قرار گرفته و اگر وزیر دیگری تغییر کند برای کل کابینه باید رای اعتماد گرفته شود.”. دولت و مجلس به این مساله توجه داشته باشند
لابد برای همین هم آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، به حمایت پیشکارش آمد و به نوشته سایت رادیو فردا رهبر جمهوری اسلامی “ مطبوعات داخلی را به «بی بندوباری» در مورد دولت متهم کرد و گفت اظهار نظر علیه دولت در زمره مسائلی است که «خداوند بسادگی از آن نمیگذرد.»
هفته ای دیگر گذشت. به فرمایش حجت الاسلام فا کر” طاووس های باغ اسلام “ که ایشان و یارانشان باشند، موفق شدند” زاغ و زغن ها “ را که عوضعلی ودوستان باشند، بیرون برانند و ترفندی که مشاور احمدی نژاد آن را” پیچیده، موذیانه و انحرافی دشمن “ خواند.
و نتیجه گیری را بعهده عی مطهری گذاشت: “به تعبیر آقای احمدی نژادکه به آقای مطهری گفته بود: “ امثال کردان در کشور زیاد است، پیگیری نکنید !” به عبارت آخر:
” گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند!“
چرا ایران اوباما ندارد
”نگاه هفته” در هفته چهارم آبان ماه، هم بایک قتل آغاز شد. هفته پیشتر، نوجوانی را بر دار کردند واین هفته نشریه ای را به نام “ همشهری امروز”: “ طالبان شیعی ” حاکم بر ایران براندازی جامعه مدنی را آهسته وپیوسته دنبال می کنند. اتهام این جامعه “ براندازی نرم و حالا ” برهبری “اوبا” ماست؛برگزیدگانش در بیرون کشور –بیشتر- د رخواب خوش زمستانی، رزمگاه بعدیش انتخابات ریاست جمهوری، سلاحش چندروزنامه لا جان که شمشیر بران توقیف موقت و مرگ همیشه بالای سرشان مدام در جولان است.
هفته ایست که در “دمکراسی درون نظام” اصولگرایان اصلاح طلبان در هم می جوشند و می خروشند و تدارک نبرد هفت ماه بعد را می بینند و “ طالبان شیعی” می کوشند “ پا در رکاب رهبری” را حفظ کنند و “ معامله بزرگ” باآمریکا را سرانجام به انجام برسانند.
اصولگرایان که با صاحبان قدرت کنونی خویشاوندی بسیار دارند راه را د رمجلس برای قانونی شدن حضور نظامیان بازمی کنند. رئیس مجلس که خود از میان نظامیان برخاسته د رتلاش است تا ره استیضاح وزیر جدید راببندد و مجلس را از خطر رای اعتماد دوباره بر هاند..
خاتمی که آمدن یا نیامدنش موردبحث است و در متن خود نیروهای طرفدار اصلاح طلبان را سازمان و سامان می دهد، و می کوشد “واقع گرا” باشد؛ با زهم از دمکراسی می گوید. به خصوص اگر از لحاظ اجتماعی نگاه کنیم، سه درد شاخص و بارز، به ویژه از 150، 200 سال گذشته قابل لمس، درک و تشخیص در جامعه است؛ درد استبداد، استعمار و وابستگی و سلطه بیگانه بر سرشت و سرنوشت کشور و منطقه ـ که تاریخی هستند ـ و دیگری هم درد عقب ماندگی. “
بیانیه وسیع ترین جبهه سیاسی در داخل کشور درباره نقائص قانونی انتخابات ریاست جمهوری منتشر شد. د راین بیانیه پرسیده شده: “ وقتی رهبر باید تنفیذ کند، مردم چرا باید رای بدهند؟”
دو تشکل سیاسی – مذهبی منتقد در ایران طی بیانیه های جداگانه ای اعلام ی کنند که در انتخابات آتی ریاست جمهوری ”به شکل فعالانه ای با معرفی کاندیدایی مستقل” شرکت خواهند کرد. شورای فعالان ملی – مذهبی و همچنین جنبش مسلمانان مبارز ضمن اعلام این خبر از وضع موجود و شرایط کاندیداهای مطرح نیز تحلیلی ارائه می کنند.
” طالبان شیعی” حاکم بر قدرت، در برابر رئیس جمهور جدید آمریکا آرایش قوای جدیدی را عملیاتی می کنند.
پیش از همه رئیس جمهوری” ضداستکباری” د رمقام پیامبر ظاهر می شود و با موافقت “ خدای قدرت” نامه ای برای اوباما می نویسد. روزنامه اعتماد ملی آن را باعنوان “ تبریک و نصیحت” د رجا ی تیتر اول می نشدند و بی بیسی چنین تحلیل می کنید: “پیام تبریک محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، در تاریخ روابط دو کشور پس از انقلاب سابقه نداشت.“
این نشانه پنهان خوشحالی را کیهان طالبانی” علنی می کند: “ ما خوشحالیم.” اما اوباما هم مانند بوش به نامه پرزیدنت بی اعتنائی می کند.
نظر مخالف بیشتر بر دیدگاه سنتی رابطه ایران وآمریکا استوار است. عطاء اله مهاجرانی از تبعید خود خواسته لندن می نویسد: “در سازمان حکومت امریکا یک نما یا دکوراسیون وجود دارد و یک بنیاد یا فونداسیون. آمدن اوباما تنها تغییر چشم گیری در نمای حکومت است و نه در بنیاد های آن. جهاد خازن در ستون معروفش در روزنامه الحیات- روز سه شنبه 4 نوامبر- نوشت که اگر مک کین رئیس حمهور شود ما با تداوم همین مصیبتهای دوران بوش روبرو خواهیم بود و اگر اوباما رییس جمهور شود چه بسا که دشواری های ما بیشتر شود. او از هر سفیدی سفید تر است! او بسیار هوشمند است و اشتباهات بوش پسر را که هیچگاه بزرگ نشده است؛ تکرار نمی کند.“
علی لاریجانی که انگار دارد یواش یواش مزه شکلات را از یاد می برد، می گوید: “ اوباما هنوز به جمع بندی نرسیده” و تغییر جو را شکل می دهد. قاعدتا “اتاق فکر” طالبان شیعی اوضاع را تحلیل می کند و به نتایجی می رسد که “ کیهان ارگان آشکار مرکزیت پنهان طالبان” سا زا را دیگر می کند.
کیهان “ از روی کار آوردن یک سیاهپوست” می نویسد و با هدف: “ دلخوش کردن جهان.“
و تحت عنوان “ نگاه ایرانی”، “دیدگاه طالبانی” را به شرح در می آورد و پیروزی او باما د رانتخابات آمریکا را ”مصادره” می کند: “ نقش و سهم ایران در اقبال مردم آمریکا به دموکرات ها پس از 14 سال را نباید نادیده گرفت. که مردم آمریکا این بار به جای انتخاب نماد تندروی و طغیان، کسی را برگزیدند که لااقل در ظاهر عقل را هم چیز خوبی می دانست. شاخ جنگ افروزان نومحافظه کار شکسته شد و هم از آن رو که سهم ویژه در شکستن شاخ آنها داشته ایم و با مقاومت مدبرانه و شجاعانه خود، حتی به جهان غیرمسلمان نیز جرئت دادیم که در افسانه قدرت آمریکا تردید کنند و نافرمانی موفقیت آمیز پیشه سازند. ”
وانگار نه انگار که به گفته اکبر اعلمی: “ دولت نهم برای برقراری رابطه با آمریکا چنان بی صبری و اشتیاقی از خود نشان می دهد که احمدی نژاد سفر به نیورک را جزو سفرهای استانی خود تلّقی می کند” ؛ توپ را در زمین منتقدان و مخالفان “ نظام” می اندازد: “ طلیعه این رویکرد را می توان در لابلای هیجان و بازارگرمی جریان رسانه ای وطنی ای جست وجو کرد که هنگام قشون کشی کاخ سفید به افغانستان و عراق، برای ورود «ارتش آزادیبخش نئوکان ها» به ایران روزشماری کرده و هورا کشیدند و امروز گویا که چنان رفتاری از خود نشان نداده اند، ادعا می کنند روی کارآمدن دموکرات ها، فرصتی است که میانه روی(!؟) و تغییر سیاست های جمهوری اسلامی را دیکته می کند! به قول شاعر؛ رشته ای بر گردنم افکنده دوست، می کشد هر جا که خاطرخواه اوست. “
رئیس جمهور”معلق” دیگری می زند: “ به منتخب مردم نوشتیم نه به رئیس جمهور.“
مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد ش می گوید: “ هیچ تغییری در سیاست های جمهوری اسلامی ایران به وجود نیامده است.پیام احمدی نژاد به اوباما انجام یک رسالت تاریخی بود و خیر و شر عکس العمل های رئیس جمهور منتخب آمریکا نسبت به این پیام به خودش بازمی گردد.“
عملیاتی که بلافاصله انجام می شود، نشان می دهد که” اتاق فکر” برای این شرایط هم برنامه ریزی کرده است. اکنون، خطر جنگ کم می شود و تکیه دمکرات هابیشتر به حقوق مدنی و بحرکت در آوردن مردم خواهد بود. بر اساس این ”نگاه”، مانورهای سرکوب مردم بسرعت عملیاتی می شود.
هفته نامه ای که تصویر خندان اوباما روی جلدش است و زیر آن نوشته شده: « چرا ایران اوباما ندارد؟»، توقیف می شود.
روز دوشنبه، نیروی انتظامی با حضور یک رزمایش شهری شش روزه را در سطح شهر تهران با عنوان “رزمایش امنیت و آرامش در شهر تهران” برگزار می کند.
سردار سرتیب عزیزالله رجب زاده فرمانده جدید نیروی انتظامی تهران شده، بخش کوچکی از اطلاعات مانور ضد شورش شش روزه شهری را با خبرنگاران درمیان می گذارد: “30 هزار نیروی انتظامی، پلیس افتخاری، پلیسیاران و نگهبانان محله با چهار هزار اتومبیل، ۵۰ هلیکوپتر در مانور شرکت خواهند داشت و در10 مسیر و خیابانها و اتوبانهای اصلی شهر تهران تمرین عملیات خواهند کرد.مقابله با اقدامات امنیتی، مقابله با بحرانهای احتمالی، تشدید حراست از مراکز استراتژیک، از جمله بخشهای این مانور است. “
به نوشته بی بی سی: “ برگزاری یک رزمایش شهری با این وسعت با حضور نیروهای پلیس در ایران بی سابقه است.“
این مانور همزمان است با آغاز گشتهای عملیاتی بسیج در شهر تهرانو تشکیل شورای جدیدی در تهران با نام ”شورای تأمین امنیت”.
مرتضی تمدن- استاندار تهران - به خبرگزاری فارس می گوید: “این شورا از سیزده شورای تأمین امنیت شهر و استان تهران با هماهنگی و انسجام نهادها شکل گرفته تا مشکلات امنیتی را حل کند.وظیفه این شورا تامین امنیت شهر از طریق هماهنگی با نهادهای انتظامی و امنیتی است. “
نصب دوربینهای مدار بسته هم بعد ار یک نامه نگاری بین رئیس نیروهای انتظامی و رئیس جمهور، باورود سعید مرتضوی قطعی می شود.
حفظ محموداحمدی نژاد در قدرت که چند ماه پیش توسط رهبر اعلام شد، برنامه دیگر “طالبان شیعی” است. معاون ستاد کل نیروهای مسلح از تشکیل کارگروه مشترک دولت احمدی نژاد و ستاد کل نیروهای مسلح به ریاست سعید جلیلی خبر می دهد.
تشکیل این “کارگروه”، تنها ساعتی پس از آن اعلام می شود که حسن فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با هشدار به منتقدان دولت، حمایت قاطع خود و ستاد تحت امرش از دولت نهم را اعلام می کنند.
کیهان درمقاله بسیار بلندی به قلم حسین شریعتمداری، فرمان رهبر را تئوریزه می کند. وچون از کوزه همان تراودکه در اوست، نتیجه ای لاتی – امنیتی می گیرد: “ بنابراین احمدی نژاد با عرض پوزش «کتک خورش ملس است» و برخلاف بعضی ها که حفظ منافع خود را بر پاسداشت اسلام و انقلاب و منافع ملی ترجیح می دهند، در مقابل این تهاجم گسترده شانه خالی نمی کند. در میان «باباشمل»های تهران -همان کلاه مخملی ها- رسم بود وقتی کسی به آنها می گفت «تو بمیری»! شانه خود را تکان داده و می گفتند «رد کردم»! یعنی، چرا من به خاطر تو بمیرم!“
برای اینکه احمدی نژاد در دور دوم هم از صندوق هادر بیاید، مهره ای کلیدی به نام وزیر کشور سخت بکار می آید. “ عوضعلی” که رفت، غلامحسین کرباسچی می گوید: “احتمالا دوباره کسی مثل کردان می آید.“
همینطور هم می شود. روز شنبه “ وزیر مردودی میلیارد” بر می گرددتا بجای وزارت نفت بر صندلی خالی “ عوضعلی” بنشیند. او سوابق سخت درخشانی دارد. یک سردار تمام عیار: “ فرماندار شهرستان ارومیه، معاون استانداری آذربایجان غربی، فرماندهی سپاه پاسداران منطقه 5 (آذربایجان شرقی و غربی)، مسئول تحقیق و بازرسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده لشگر 6 ویژه.“
و البته سخت ساده زیست.
نمایندگان مجلس پیشین، یک روز پیش از انصراف او از وزارت، از ثروت شخصی او شدیدا انتقاد کردند و او را «فردی با ثروت باد آورده» معرفی کردند.عماد افروغ، رییس وقت کمیسیون فرهنگی مجلس در این زمینه گفت: «چگونه فردی با ثروت باد آورده و ناشی از تعاملات و ارتباطات خاص زمان مسئولیت خود، می تواند وزیری مناسب با کابینه عدالت خواه باشد.»
برخی از نمایندگان وی را «سردار میلیاردی» خطاب کردند که پس از خروج از سپاه پاسداران با استفاده از «رانت های دولتی» به ثروت زیادی دست یافته است که دهها میلیارد تومان تخمین زده می شود.
یکی از همان هائی که مهدی کروبی “ بی ریشه نامیدشان وحالاهاشمی رفسنجانی می گوید: “ آنها آنقدر ریشه ندارند که بتوانند افکار متنوع را به دور خود جمع کنند. مانند خوره به جان روحانیت افتادهاند.»
احتمالا رفسنجانی نم یداند که “ همین بی ریشه ” ها ریشه اغلب انقلا ب ها را باتیشه زده اند.
جالب است که پاسخ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را یکی از بی ریشه های حزب ریشه دار موتلفه می دهد.
حمیدرضا ترقی، خاتمی و رفسنجانی را بدون اینکه نامشان را ببرد، سکولار می نامد: “برخی با گرایش به یک نامزد روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری وانمود می کنند که طرفدار روحانیت اند اما روحانیونی هستند که اگر در راس مدیریت کشور هم قرار بگیرند همان لیبرالیسم فرهنگی و کاهش نفوذ دین در سیاست و یا دوگانگی در قدرت را هدف خود قرار می دهند.
آنها عمدتا در جناح اصلاح طلب و دوم خرداد بروز کردند، بویژه آنها که دین را از سیاست جدا می دانستند و دنبال سکولاریزه کردن کشور بودند.
آنها با سوق دادن جامعه به سمت رفاه طلبی و مصرف گرایی بستر ایجاد دوم خرداد را فراهم کردند و امروز تز منهای روحانیت را تقویت می کنند. “
حفظ احمد ی نژاد یعنی تضمین ادامه وگسترش حکومت” سپاه پاسداران” بر کشور و رفتن بسوی سرنوشتی که انقلاب های “عوام گرا” و کشورهای مسلمان قلب آسیا – ترکیه وپاکستان- همواره به آن رسیده اند: حکومت نظامیان با ظاهر غیر نظامی.
مجلس هشتم، که دارای یک فراکسیون یکصد نفره اعلام نشده نظامی و وابسته به سپاه پاسداران است،
با اصلاح قانون انتخابات راه رئیس جمهور شدن سرداران و فرماندهان سپاه را هموار می کند.
روز اول هفته، د رحالیکه به نوشته کارگزاران: “ موج کاهش قیمت نفت همچنان ” ادامه دارد،
نامه اقتصاددان و استاد دانشگاه های ایران منتشر می شود. د راین نامه از سیاست های اقتصادی دولت محمود احمدی نژاد به شدت انتقاد کرده اند.
رییس جمهور، روز بعد در پاسخ غیر مستقیم از افرادی در ایران انتقاد می کند که به گفته او همواره دنبالهرو سیاستهای دولتهای پیشین آمریکا بوده و هستند.
او از یکی از عجایب هفتاد گانه دوران ریاست جمهوری خود پرده بر می دارد د رمشهد از پیشگویی های خود در مورد ”اضمحلال حکومت ظالمان” خبر می دهد و می گوید که سران دنیا که قبلا با تعجب به او نگاه می کردند، اکنون می پرسند “تو از کجا فهمیدی که چنین حادثهای در پیش است.“؟
منظورش بحران اقتصادی غرب است. البته اگر این نابغه بزرگ اقتصاد، الفبای تاریخ ا قتصاد را هم خوانده بود حتما می دانست دو قرن پیش کارل مارکس بحران های دورانی سرمایه داری را بدقت شرح داده است، و بعد از بحران اخیر هم بازگشت دامنه داری به او آغاز شده است.
تا پایان هفته، جامعه ایران در تب وتاب است.
احمدرضا درویش کارگردان مطرح سینمای ایران می گوید: “ سینماگران رعیت نیستند.
ایسنا ا زملاقات جفری آدامز سفیر انگلیس در تهران با علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی خبر می دهد. هر وقت در ایران او ضاع حساس است یکی از برادران لاریجانی خود را مخفیانه و آشکار به انگلیسی ها می رساند.
جائی بابد بین مافیای قدرت وثروت درگیری شده باشد که روزنامه کیهان روز یکشنبه ۱۹ آبان ماه گزارشی را با عنوان «واردات ۵ کالا در انحصار ۶۵ نفر» منتشر می کند.
با عباسعلی نورا نماینده زابل به رادیو فردا می گوید: .“بحث من، انحصار قدرت بوده که به مسئله مافیای واردات متصل شده است. من شخصا معتقدم که بخشی از واردات ما در انحصار گروههای خاصی است.“
پلیس از’انهدام’ چندین شبکه قاچاق زنان در ایران خبر می دهد.
سال پس از بمباران هوائی و شلیک های بی امان زمینی با خرافات مذهبی، کل قوا به صدا و سیما
صدور بخشنامه برای فرستادن صلوات در مدارس
روزنامه اعتماد: از حجت الاسلام محمدیان رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها واز استادان درس ریشه های انقلاب اسلامی نقل قول می کند: “ یونسکو و بهداشت جهانی ابزار سلطه اند.“
و سر انجام
مقامات بلندپایه آمریکا و اروپا در جریان نشست روز یکشنبه ۱۹ آبان ماه در شرم الشیخ مصر، با وزیران خارجه کشورهای عربی درباره ایران گفتگو می کنند.
در این نشست وزیران خارجه مصر، امارات، اردن، مراکش و بحرین از یک سو، و خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا به همراه برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه حضور دارند.
خبرگزاری ها، به نقل از مقاماتی که در این نشست حضور داشتهاند اما نامی از آنها برده نشده است، گزارش می دهند: ” مقامات کشورهای عربی حاضر در این نشست نگران آن بوده اند که تمرکز جامعه جهانی بر پرونده هستهای ایران، بر «تلاش تهران برای نفوذ در منطقه» سایه بیفکند. “
و هفته ای دیگر از آبان ا1387 تمام شود، اماحکایت همچنان باقی است.
قتل آدم و فرهنگ
کمتر هفته ای است درعمر جمهوری اسلامی که خبری از قتل و خون نباشد. هفته آخر آبان هم با قتل فرهنگ آغاز شد و به جمعه خون رسید. ده سال پیش در روزی چون فردا، سربازان گمنام امام زمان به خانه دو مبارز ملی ایران رفتند، پروانه فروهر را کاردآجین کردند و داریوش را به مرگی فجیع کشتند.
ده سال بعد از آن روز” سینمای جمهوری” د رکام آتشی سوخت که یادآور سوختن سینما رکس آبادان بود ؛ تاسرنوشت ”جمهوری” بطور نمادین نمایش دادهشودو میراث محمد علی فردین وعلی حاتمی در چشمان گریان لیلا حاتمی شعله بزند که به التماس محمدخاتمی را می خواند تابرای نجات ایران به میدا بیاید.
ده سال بعد از آغاز قتل های زنجیره ای، صاحبان اندیشه ای که “ خود سر” بودند و در وزارت اطلاعات “لانه” داشتند و سزای هر مخالف ومنتقد را مرگ می دانند، به قدرت رسیده اند.” طالبان شیعی” خود را ابر قدرت جهان می دانند و برای نجات جهان نسخه می پیچند.
هنوز چون محمد علی رامین می گویند: “ رامین: احمدی نژاد برای اجرای منویات خدا و پیامبر آمده است “ و چون سید احمدخاتمی دو بال جمهوری اسلامی را که قرار بود استقلال و آزادی باشد به که “ولایت و مرجعیت ” تبدیل می کنند.
روزهای آغازین “ نگاه هفته” گویا با پاسخ این پرسش دکتر ابراهیم یزدی شروع شد: “ تصمیم گیرندگان ایران تغییر شرایط جهانی را درک می کنند؟ “
حائری شیرازی، امام جمعه شیراز یار غار دیرین “رهبر” و رئیس مافیای زمین استان فارس- به گفته عبداله شهبازی- فرمایش فرمودند: “ انتخاب یک سیاه پوست در آمریکا، نتیجه نامههای احمدی نژاد است.
وقدرت الله علیخانی نماینده اقلیت مجلس شورای اسلامی از زاویه دیگری به موضوع نگاه کرد: “ هیچ دولتی بعد از انقلاب به اندازه دولت محمود احمدی نژاد به آمریکا چراغ سبز نشان نداده است. “
اما “اتاق فکر” طالبان شیعی به نتیجه ای رسید که برادر حسین” در گردهمایی تیپ امیرالمؤمنین(ع) نیروی دریایی سپاه مستقر در جزیره سیری اعلام کرد: “ اوباما و بوش دو روی یک سکه اند.“
روزنامه تحت نظر این “ روزنامه نویس” که همه” کیهان” را از نگاه امنیتی می بیند و از چزئیات تصمیمات همه سازمان های اطلاعاتی جهان خبر دارد، فاش کرد: “مشاور اصلی رئیس جمهور جدید آمریکا و نامزد تصدی وزارت خارجه، یکی از «باز»های ضد ایرانی است.دنیس راس 59ساله موضعی سخت گیرانه علیه ایران دارد و همین اواخر بیانیه ای امضا کرد که خواستار فشار و سخت گیری علیه ایران بود. او در واقع متخصص اتحاد جماهیر شوروی بوده که در جنگ سرد آموزش دید و با آن زیست و آموخت.“
آذر
چاقوی زنجان بجای پول نفت
شب، تمام شب تصویر دو زن و مرد جوان ایرانی که در سلول انفرادی طناب دار را در یک قدمی می دیدند، خواب را به کابوس تبدیل می کرد.
هفته اول آذر هم با مرگ اعدام رقم می خورد؟ در روزهای آخر آبان علی اشتری که پشت درهای بسته به اتهام ”جاسوسی برای موساد” به اعدام محکوم شده بود، به کام مرگ رفته بود. برای 6 نفردیگر هم همین “مرگ ” را وعده داده بودند.
و حالا فرزاد کمانگر یک ایرانی کرد مدافع حقوق بشر و فاطمه پژوه زنی که مرد صیغه ای خود را درحال تجاوز به دختر خردسالش کشته بود، در صف بی پایان قربانیان جمهوری اسلامی بودند.
سحرگاهان بی تاب برخاستم و بادست های لرزان دریچه را بروی جهان مجازی گشودم، فاطمه بر بالای طناب ”شرع” پرپر شده بود. به یاد هم نامش فاطمه مدرسی تهرانی افتادم، شیر زنی که در اوج دهه وحشت روی تپه های اوین قربانی اعتقادش شده بود. چشم هایم را بستم.
و فرزاد کمانگرهنوز زنده بود و مرا یاد فرزاد دادگر می انداخت. آن چریک همیشه خندان که سلاح رابر زمین گذاشت و براه اصلاح رفت و در سکوت غریب تابستان 1367 بر طناب دار بوسه زد.
و چشم هایم را در صبح غربت که روشن می شد بر میهن تاریک گشودم که بسرعت بجانب دهه وحشت بزرگ دیگری می رود. در دهه 60 بهانه کشتار “طالبان شیعی” جنگ با عراق بودو حالا جنگ با آمریکا و اسرائیل. درآن دهه عراق درخاک ایران بود و این بار قدرت طالبانی که جز با جنگ قادر به ماندن نیست، مدام تحریک می کنند، جنگ را تدارک می بیند و شعار می دهد.
آمریکا در سیاست نوین خود “سپر صلح” بر دست گرفته و سخنگوی طالبان شیعه در حضور مردم زنجان “چاقوی زنجان” از نیام بر می کشد.
”چاقوی دسته سفید زنجان” مسعود کیمیائی که نماد انتقام مظلوم از ظالم بود، حالا در دست نقاب برچهرگانی برق می زند که بسیج شده اند تا مانع حرکت مردمی شوند که “تغییر” می خواهند.
سیدمحمد خاتمی می گوید: “حاضرم فدا شوم، اما مملکت ویران نشود. و خداوند از کسانی که اسلام را در برابر ایران قرار می دهند نخواهد گذشت.“
هاشمی رفسنجانی سخنانی می گوید که زادگاه آن فقط می تواند “سیاست پیجیده آخوندی ” باشد. او از عاشقیت دیر سال خود بر “رهبر” پرده می گیرد تا در زاویه کم خطر بنشیند، به تلویح اشغال سفارت آمریکا را محکوم کند تا خود و آقای خامنه ای را همراه قافله ای کند که از همه راهها بسوی کاخ سفید ی می رود که حالا “شیطان سیاهی” ـ فرمایش امام جمعه مشهد ـ کلیدش رادر دست دارد.
هاشمی که شدیدا از طرف احمدی نژاد موردحمله قرار گرفته، باهمان لبخند همیشگی، حرف های دیگری هم می زند: ”اگر در موضوع استقلال اقتصادی نیز مجدد وابسته شویم این نیز یک آسیب برای انقلاب است، یک وقت به جایی رسیده بودیم که وارداتمان بسیار کم بود و غذای مصرفی و حتی کالاهای واسطه را نیز خودمان درست میکردیم اما اگر بجایی برسیم که اکثریت نیازهایمان را وارد کنیم یک آسیب را مرتکب شدهایم و متاسفانه امروز این خطر را میبینیم. آخرین پالایشگاهی که در بندر عباس ساختیم، میخواستیم نیمی از ظرفیت آن را برای صدور بنزین و گازوئیل بکار بگیریم اما الان 40 درصد نیاز کشور به بنزین و گازوئیل را وارد میکنیم و وابستگی از این بدتر نمیشود.“
اسداله عسگر اولادی- برادر حبیب اله – و از سلاطین تجارت ایران هم دادش در می آید: “جلب دوستی مردم کشورهای دیگر برای کسی آب و نان نمی شود. چون رهبر گفته از این دولت حمایت کنید، ما حمایت می کنیم، والا این دولت فشل است.“
و در حالیکه نفت به پائین ترین قیمت خودرسیده و احمدی نژاد اعلام می کند که کشور را با نفت 8 و 5 دلار هم اداره خواهد کرد، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درمورد یک مبلغ ناچیز ازاوسئوال می کند: “6⁄64 میلیارد دلار تفاوت رقم درآمد نفت و گاز و هزینه های ارزی دولت” کجا رفته است ؟
جوابی هم طبق معمول داده نمی شود. آیا برای هوگو چاوز کنار گذاشته شده که خود رامدیون “برادر احمدی نژاد” می داند و بازهم دارد دوان دوان به ایران می آید؟ یا در اختیار “حزب اله” لبنان قرارداده شده که رهبر جمهوری اسلامی از میشل عون رئیس جمهورش می خواهد آن را الگو قرار بدهند. و البته بایک “باید” که انگار لبنان هم جزو دارالخلافه است. و چه دارالخلافه ای.
علیرضا محجوب نماینده مجلس از وضعیت بحرانی پیش از 500 واحد تولیدی و بیکاری 22 درصد جوانان خبرمی دهد. او علت اصلی این بحران را واردات بی رویه در سه سال گذشته اعلام می کند. نماینده تهران بار دیگر نسبت به واردات بی رویه کالاهای خارجی و تبلیغ آنها توسط تمامی رسانه های رسمی و غیررسمی و تابلوهای شهری و بر سردر مغازه ها هشدار می دهد و می گوید: “آنچه در این میان به مزایده گذاشته شده است اشتغال و کار سرمایه کارگر و صنعتگر ایرانی است. رکود تولیدات و صنعت کشور و رونق برای دشمنان، نتیجه گریزناپذیر این چرخه باطله است. امروز بسیاری از واحدها به دلیل این سیاست تعطیل و نیمه تعطیل شده اند و کارگران آنها ماه هاست که حقوق دریافت نداشته اند.”
مجله پرتیراژ اشترن، چاپ آلمان، در یکی از شماره های خود در گزارشی مفصل با نام “ایران، منجلاب مواد مخدر” به پدیده اعتیاد در ایران می پردازد و می نویسد: “ ایران به نسبت جمعیت خود، بالاترین میزان اعتیاد در جهان را دارد. ”علت را هم رهبر جمهوری اسلامی تشخیص می دهد: “ظلم، فحشاء، فقر و استکبار نتیجه نماز نخواندن است.” و دستور صادرمی شود که هر ساختمانی متصل به نمازخانه بشود.
و درهمین حال داستان رای اعتماد مجلس به یکی ازنماز خوان ها – یعنی حاجآقا صادق محصولی – که هی نماز خوانده وخوانده تا از فقر بیرون بیاید ومیلیاردر شود، ادامه دارد. برخی از نمایندگان از لاریجانی، رئیس مجلس می خواهندروشن کند: “حکایت چند رای سفید - موافق - ریخته شده توسط دو نماینده به گلدان رای چیست؟ ثانیا روشن شود با رای اعتماد با آرای نصف به علاوه یک معتبر است یا نصف به علاوه نیم!”
و تا رئیس دانشمند مجلس این معما را حل کند و جواب بدهد، رئیس ستاد انتخابات احمدی نژاد که مرتب نمازهای “چند لایه وتو درتو” خواند تا یکی از اعضای “حلقه ارومیه” رئیس جمهور شود، این بار هم در مقام وزارت کشور از همین نمازها خوانده و کار را تمام کرده است.
بیهوده نیست احمدی نژاد که در میان دکتر سابق “عوضعلی کردان” و “سردار میلیارد” ایستاده، می گوید: “دیگر کوتاه نمی آیم.” و از آنها می خواهد: “محکم بایستید.” بعد هم چاقوی دسته زنجان را بیرون می کشد. به حساب هاشمی می رسد و دمار از روزگار شورای امنیت سازمان ملل درمی آورد: “آنقدر قطعنامه بدهید که قطعنامهدانتان پاره شود.“
برادر حسین نماینده ولی فقیه در کیهان ارگان مرکزی طالبان شیعی از رئیس مجلس خبرگان رهبری انتقاد می کند و می پرسد: “ چرا عملکرد افتخارآفرین و کم نظیر احمدی نژاد را تایید نمیکنید؟”
او اولین کسی بود که نوشت: “بوش و اوباما دو روی یک سکه اند ” و تحلیل اتاق فکر مربوط را به اطلاع همگان رساند.“
امام های جمعه هم که کاملا مستقلند، شروع کرده اند به تبلیغ. سیداحمد علمالهدی امام جمهه مشهد اوباما را “شیطان سیاه” می نامد. می گوید: “استراتژی آمریکا براندازی نرم نظام است”. این سادهلوحی است که فکر کنیم رئیسجمهور آمریکا تغییر کرد، اوضاع نیز متفاوت میشود. چرا باید به آنها فرصت بدهیم؟ مگر تحلیل غیر از این است که شیطان سیاه با شیطان سفید فرقی ندارد؟ شیطان، شیطان است، سفید و سیاه نمیشناسد.
سردارسرلشگر رشید، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم پیش بینی های تحلیلی شورای فرماندهان سپاه و رهبر را بدقت جمع بندی و اعلام می کند:
1- ما سه منطقه آسیب پذیر شمال غرب، جنوب شرق و خوزستان را داریم که باید به آنها توجه ویژه کنیم.
2- با کاهش قیمت نفت، احتمال حادثه سازی از سوی اسرائیل والقاعده و تحولات (بخوانید شورش) اجتماعی، سه تهدید عمده علیه ایران است. همچنین ممکن است حوادثی مانند 18 تیر را داشته باشیم که باید در این زمینه مراقبت کنیم.
3- ساده اندیشی است اگر فکر کنیم تغییر دولت در امریکا به معنی تغییر ماهیت تهدیدات علیه جمهوری اسلامی است. ممکن است حداکثر یک سال تغییر در روش را شاهد باشیم ولی با آشکار شدن چهره واقعی دولت آمریکا و استقرار کامل آن، ماهیت اصلی تهدیدات آنها مشخص خواهد شد.
او نتیجه می گیرد: “ما در آستانه جنگ احتمالی قرار داریم.“
سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل هم توضیحات سردار رشید را کامل می کند: “تهدید در محورهای مختلف افزایش پیدا کرده است و تنها در حوزه نظامی نیست بنابراین باید آمادگی و توجه خود را بیشتر کنیم. تهدید از نوع کاملاً نظامی تغییر کرده و با استفاده از تکنولوژی و فناوری در همه حوزه های تهدید عمل میکند و این یعنی استفاده از همه تجهیزات. اگر امروز بخواهیم جنگ را تعریف کنیم باید بگوییم که امروز کشور ما درگیر یک جنگ اقتصادی است و مدل جدیدی در جنگ اقتصادی علیه ما در حال اجراست و این مساله خود را در تحریم های اقتصادی علیه کشورمان به خوبی نشان میدهد.“
وی تاکید می کند: “دفاع را باید یک دفاع یکپارچه و منسجم ببینیم و تنها در حوزه نظامی خلاصه نکنیم. ما در شرایطی قرار گرفته ایم که نیازمند یک راهبرد مدون و هماهنگ نیز در حوزه نظامی باشیم. برای این موضوع تلاش میکنیم حضور سازمان یافته نیروهای بسیج را در حوزه های مختلف کارکردی شاهد باشیم.“
از این روشنتر نمی توان سخن گفت. افراطیون، ایران را باقدم های بلندبطرف جنگ می برند.
24 ساعت پس از آنکه سردار، پیشاپیش شکست مذاکرات امریکا و ایران در زمان اوباما را اعلام می کند، گریگور شولته نماینده امریکا در آژانس انرژی اتمی، با بلند کردن پرچم مذاکره و اعلام این نکته که امریکا از مذاکره با ایران حمایت می کند اما این ایران است که از مذاکره می گریزد می گوید: “آمریکا آماده تر از ایران برای مذاکره است.برخی مقام های ایران برای باقی ماندن در قدرت به آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» احتیاج دارند.“
شولته به ماهیت آن مذاکراتی که امریکا طرفدار آغاز آنست و جمهوری اسلامی از آن می گریزد اشاره می کند و نتیجه می گیرد: “ایران سرگرم غنی سازی اورانیوم در مقیاسی است که برای ساخت بمب، تنها قدم کوچکی لازم است.“
اهود اولمرت – کفیل نخست وزیری اسرائیل – هم بعد از دیدار از جرج بوش می گوید: “آمریکا با اقدام اسرائیل علیه ایران مخالفت نکرده است. دست اسرائیل برای هر گونه اقدام ضروری علیه برنامه هسته ای ایران، باز بوده و آمریکا در این زمینه محدودیتی ایجاد نکرده است.“
در این فضاست که اعدام ها شدت می گیرد. موج دستگیری بهائی ها براه می افتد. سعید مرتضوی بافرمان مرگ در دست وارد صحنه می شود و برای سه “جاسوس موساد” دیگر تقاضای مرگ می کند.
سه متهم انفجار شیراز، بعد از حدودیک سال ونیم در برابر “دادگاه” می ایستند.انفجار در حسینیه رهپویان وصال شیراز در تاریخ ۲۴ فروردین سال ۸۷ رخ داد و ۱۴ کشته و بیش از ۲۰۰ مجروح بر جای گذاشت. ابتدا گفته شد انفجار مهمات باقی مانده از عدوات جنگی سبب حادثه شده است.عبداله شهبازی در مقاله ای نوشت که انفجار عمدی و کار عواملی از درون “نظام” بوده است. اما چند روز بعد ناگهان ورق برگشت و طبق معمول انفجار به آنسوی مرز و انگلستان نسبت داده شد.
بعد ازنا آرامی در دانشگاه علامه، دانشجویان دستگیر شده را تحویل دادگاه انقلاب می دهند. رئیس پلیس از آغاز طرح انضباط اجتماعی خبر می دهد که ازهفته آینده در تهران آغاز می شود.
در آغاز آذرماه 1387 در ایران حکومت نظامی اعلام نشده بر قرار است. بسیجیان باصورتهای بسته درخیابانها رژه رفته اند. نیروی انتظامی مسلسل در درست در شهرها وحشت ایجادکرده اند.
فضا برای سر کوب آماده است. اگر مردم ایران که به گفته بهزاد نبوی خواستار “تغییر” هستند، بخواهند چون فرانسه و آمریکا به حق خود برسند و از این فضای هولناک نترسند، بامخوف ترین نیروی بسیج شده ضدمردمی تاریخ ایران روبرو خواهند شد.
دولت مهر ورزی در سالی پایانی خود دیگر نفتی ندارد که بر سفره مردم ببرد، در عوض چاقوی زنجان را از آستین بیرون آورده است.
عشق، ایدز و کمی فحشاء
هفته “عاشقیت” بود دومین هفته “آذر ماه آخر پائیز” که شر شر باران می بارید و برگ های زرد در خیابانهای تهران از حرارت شدید آزادی گر می گرفتند. مامورین انتظامی تادندان مسلح در خیابانها مراقب تک تک افراد بودند. در چهار راه ها دوربین های مخفی نصب می شدند. بسیجی ها در کوچه و پس کوچه ها دنبال دشمن می گشتند.
دختر سینمای ایران ـ لیلا حاتمی- بغض درگلو صحنه را ترک گفت. میراث پدرش سازنده ستارخان و علی بی غم را خاکستر کرده بودند و او نگران بچه ها و کسانی بود که نمی خواهند کشورشان راترک کنند.
عشق بعد از اعلام ”عشق” هاشمی به رهبر چنان رواج یافت که احمدی نژاد هم سر “حال” آمد. نسخه تصحیح شده انشایش به او بامارا امضا نکرد، اما به عشق “حال” داد و آن راجانشین پول نفت بر سفره هاکرد: “مشکلات اقتصادی در زندگی زن و مردعاشق موثر نیست.“
بعد از او نوبت “برادر حسین” رسید که “عشق ” را موثرتر از “شلاق” و “اعتراف” بیابد. او شعر معروفی را بعنوان تیتر برگزید وجوری خرابش کرد که حتما فریدون مشیری درگور برخود لرزید: “پژمردگی یک گل نیست جنگلی می سوزد ” و از قول یک منبع موثق نوشت: “یک خبرنگار اروپایی که با نام مستعار به کیهان ایمیل زده بود- آزادی بیان غرب را ببینید!- نوشته بود: چند ماهی است که در عکس های مخابره شده از این منطقه هیچ لبخندی بر لب ساکنان آن دیده نمی شود.“
منظوربرادر حسین، فلسطینی هاست و هد فش دعوت از دولت های عربی که به “طالبان شیعی” بپیوندد و کار اسرائیل را تمام کنند.
احمدجنتی که دو سال از خود خدا کوچکتر است دلایل بدبختی خود را از به ثمر نرسیدن عشق دانست و فرمایش فرمود: ”بدبختی این است که یکی از مشکلاتی که دانشگاه و دانشجو شدن خانمها برای ما درست کرده، این است که وقتی کسی برای خواستگاری میرود شاید اولین سوالی که مطرح میشود این است که چقدر درس خوانده است.”
دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی هم به تعبیرات عاشقانه روی آورد: “ بستن تنگه هرمز «خیالبافی» نیست.“
و سرلشگر فیروز آبادی روی دست همه بلند شد و سخنانی سکسی از یک دامپزشک که به فرماندهی ارتش رسید، برای ثبت در تاریخ بزبان آورد: “جاسوسان سعی میکنند در شکلهای پوشیده و پیچیده وارد عمل شوند. از مرزهای هوایی، زمینی و دریایی و البته نیروهای مسلح ما در این ارتباط بسیار هوشیار هستند. جاسوسی دریدن حجاب یک ملت است. وقتی جاسوسانی دستگیر میشوند، یعنی پرده عزت کشیده میشود و این یکی از زوایای قدرت نیروهای مسلح است. انقلاب ما یک جهش در افکار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی در جهان است. یعنی اینکه فرهنگ امپریالیسم، چه به شکل کمونیسم و چه به شکل سرمایهداری و لیبرالیسم و هر شکل دیگر، پایههایش در دنیا ریخته شده است.. اکنون سلاح جنگ نمیکند، پیروزی نمیآورد و…“
حسن روحانی که مانند ناطق نوری دارد عین محمد خاتمی می شود، وقتی دید افراد بیسوادی که علی لاریجانی گفته بود، دارند کار دست” نظام” می دهند؛ واردصحنه شد وگفت: “با شعر و شعار هیچ کس به جایی نمیرسد.“
این بود که رئیس سازمان ملی جوانان ایران رفت سر اصل مساله و گفت: “بمب جنسی در کشور، خطرناکتر از بمب و موشک دشمن است و نیازهای جنسی نیز با ازدواج حل میشود.“
شاهد هم از غیب رسید و نتایج آخرین تحقیق صورت گرفته در تهران منتشر شد و از “رشد زنان خود فروش تحصیلکرده” خبر داد وآمار 18 هزار مبتلا به ایدز که سه درصد شان زنان هستند.
گزارشی هم از قتل های ناموسی به نقل از رئیس دادگستری خوزستان انتشار یافت: “این قتلها بسیار فجیع بوده و برخلاف همه قتلها، قاتل فراری نیست و به راحتی خود را معرفی میکند و خانواده مقتولان نیز معمولاً خواستار مجازات قاتل نیستند حتی در مواردی قتل را وظیفه قاتل دانسته و برای کاهش مجازات وی تقاضای عفو میکنند.”
اما سوزان ترین عشق نثار آمریکا شد. علی لاریجانی که باز هم یاد سیاست شکلاتی افتاده، گفت: “احساس میکنم وقت مذاکره با کنگره آمریکاست.“
این بار نویتش است که “در” ها را بدهد و قطعنامه ها راپس بگیرد.
رحیم مشائی هم روی دستش بلند شد: “از گفتگوی شفاف احمدی نژاد و اوباما استقبال می کنیم.”
احمدی نژاد که خبر می رسد علمای قم از او بدرگاه رهبرش شکایت برده اند؛ بازهم به “اقتصاد سرمایه داری” گیر داد: ”یکی از محورهای این اقتصاد سود نامحدود است و این خود بعضا باعث ایجاد تبعات و وجود دو قشر فقیر و غنی شده است. اقتصاد غرب برپایه ربا و خلق پول بدون پشتوانه است.برمیزان سود آنها هیچ قانونی حاکم نیست و همه به دنبال سود بیشتر هستند.“
دکتر احمدی نژاد در ارائه پیشنهادات خود به کنفرانس بین المللی قطر خواستارآن شد که همه دولتها به دنبال یک نظام اقتصادی بر پایه عدالت واقعی به دور از دروغ، تخریب اقتصاد دیگران و خلق پول کاذب باشند و سازو کار پولی و مالی و بانکی برگرفته از معنویت و بدون ربا طراحی شود.
او حتما دلایل این حرفهای تکراری و نابودکردن هر روزه سیستم سرمایه داری را هم درآستین دارد که چند تایش را بعنوان نتایج “اقتصاد اسلامی” روی میز علمای اقتصاد می گذارد تا از آدام اسمیت گرفته تا اسپنسر ومارکس نظریه های خود را آتش بزنند و چهارزانو در مکتب اقتصاد “برگرفته از معنویت و بدون ریا” بنشینند:
- ایران ده سال پیش بزرگترین وارد کننده گندم جهان بود اما چهار سال پیش در تولید گندم خودکفا شده بود.وزارت بازرگانی ایران اعلام کرده که قرارداد خرید 6 میلیون تن گندم وارداتی را امضا کرده است که نزدیک به نیمی از آن به بنادر ایران حمل شده است.
- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در گزارشی از آخرین وضعیت اقتصادی کشور اعلام کرد که ایران در سال ۲۰۰۷ بالاترین نرخ تورم در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را داشته است.
- در گزارشی که محمود بهمنی، رییس بانک مرکزی ایران، در مجمع عمومی این بانک به اطلاع محمود احمدینژاد، رییس جمهوری ایران، رساند میزان تورم در ۱۲ ماه منتهی به مهرماه سال ۱۳۸۷ معادل ۲۴.۳ درصد اعلام شده است.
- نشریه اقتصادی میس: حذف ناگهانی یارانهها در ایران تورم ۶۰ درصدی به دنبال دارد.
- روزنامه سرمایه ازافزایش ۱۴ درصدی قیمت گوشت گوسفند وافزایش تا ۴۰۰ درصدی قیمت نان خبر داد
- دولت ۵ میلیارد دلار سوخت در هفت ماهه امسال وارد کشور کرد.
- تجمع اعتراضی بازنشستگان کارخانه ذوب آهن اصفهان باعث مسدود شدن کامل اتوبان ارتباطی اصفهان به شهرکرد شد..
تجمع اعتراض آمیز بازنشستگان کارخانه ذوب آهن اصفهان که خواهان افزایش حقوق بازنشستگی و همسان سازی حقوق خود با سایر بازنشستگان هستند باعث مسدود شدن اتوبان ارتباطی اصفهان به شهرکرد و مختل شدن عبور مرور در این شاهرای ارتباطی گشت.
البته و صد البته این مسائل هم با مهرورزی بر اساس معنویت و استفاده از چاقوی زنجان براحتی قابل حل است. مثلا ”ادامه آزار و ارعاب” فعالان حقوق زن در ایران که موردانتقاد سازمان است یا لغو مجدد مجوز روزنامه آینده نو.
چهار سال حبس و پنج سال تبعید. محرومیت از حق فعالیت فرهنگی و تبلیغی درمحاکمه ای غیرعلنی برای حجة الاسلام مجتبی لطفی مسئول اطلاع رسانی دفتر آیت الله منتظری.اعدام سه متهم انفجار شیراز که پشت درهای بسته محاکمه شده اند. تنها عکس موجود آنها را از پشت نشان می دهد و وکیل که ندارند هیچ، فاقد اسم فامیلی هم هستند: ”محسن، علیاصغر و روزبه “
نماینده دادستان هم پیشاپیش از از تائیدحکم توسط دیوان علی کشور مطلع است و بطور اختصاصی به روزنامه کیهان می گوید: “این متهمان بزودی در شیراز به دار آویخته خواهند شد.“
اینها فقط و فقط مال هفته دوم آذرماه است. خبر از افزایش حضور پلیس در تهران می رسد. موسوی لاری می گوید که دارند “برای حوادث ناگوار آینده مقدمه چینی” می کنند.
علی یونسی وزیر اطلاعات و امنیت دولت خاتمی هم بحث رابه سیاست خارجی می کشاند: “طرح هولوکاست توسط احمدی نژاد بزرگترین خدمت را به اسرائیل کرد و از این کشور یک چهره مظلوم ساخت. چنان که برای نخسین بار قطعنامه به حمایت از این کشور در سازمان ملل تصویب شد.“
جواب او را طراح اصلی مساله هولوکاست یعنی محمدعلی رامین می دهد. او که می گوید خوزستانی است و در مصاحبه دو سال پیش اعتراف کرد تا بعد از انقلاب نیز در خارج از کشور بود و پس از انقلاب نیز مدت کوتاهی در ایران بود و سپس بار دیگر به اروپا (آلمان) بازگشته است، گفت: “سخنان علی یونسی در انتقاد از هولوکاست به نفع اسرائیل تمام شد.“
پارلمان عراق توافقنامه امنیتی با ایالات متحده را تصویب کرد و کیهان مشغول تحریک است تا باقیام مردم عراق جلوی تصویب آن را همه پرسی بگیرد.
عکسی هم از فشردن دست شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل توسط شیخ محمد سید الطنطاوی رئیس الازهر بزرگترین موسسه مذهبی مصر و یکی از مهمترین نهادهای اسلامی، در کنفرانس همگرایی ادیان که دو هفته پیش در نیویورک برگزار شد، انتشار می یابد.
اوباما که امام جمعه مشهدمی گوید “شیطان سیاه” است، کیهان او را روی دیگر سکه بوش می خواند و رئیس جمهور احمدی نژاد برای دیدارش لحظه شماری می کند، خانم هیلاری کلینتون را برای وزرات خارجه انتخاب کرد. زن سفیدپوستی که از همتای سیاه خود خشن تر وبرای حل مساله جمهوری اسلامی بشدت مصمم تراست.
پاسخ جمهوری اسلامی به همه اینها: “تدارک رزمایش شش روزه در دریای عمان” و مثل همیشه “موفقیت آمیز است.“
پایان هفته عشق می رسد. سردار افشار- فرمانده بسیج ـ می گوید: “دولت های هاشمی و خاتمی به بسیج پشت کردند.“
در شرایطی که دولت احمدینژاد پس از خروج علی کردان از کابینه در شرایط متزلزلی قرار دارد و با حذف تنها یک عضو، طبق قانون اساسی کل کابینه باید دوبارهاز مجلس رای اعتماد بگیرد ـ رسانهها از بررسی طرحی در مجمع تشخیص مصلحت خبر میدهند که در صورت تصویب آن، غلامحسین الهام نیز مجبور به کنارهگیری از دولت خواهد شد.در این صورت کابینه نهم در آخرین سال عمر چهار ساله خود، همان گونه که علی لاریجانی پیش از این گفت، به مرزی فرو پاشی می رسد.
و درست دراین اوضاع “ روز باشکوه پارلمان” تیتر اول روزنامه اعتماد ملی می شود. بدعوت علی لاریجانی همه آمده اند تا” عشق رافریاد کنند”. از محمدخاتمی که عصر نو، نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ازاو می خواهد جام زهر را سربکشد تا مهنس سحابی.
فقط احمدی نژاد نیست و فرماندهان سپاهی که او راجلو اندا خته اند.
جنگ انگاری دارد مغلوبه می شود.
چند تا خشخاشی
هفته سوم آذر هم با جنایت و مرگ آغاز شد. جنایتی که 55 سال پیش در عصر استبدادی دیگر روی داد و جنایتی دیگرکه ده سال پیش که دو نویسنده قربانی اش شدند. طالبان شیعی کوشیدند اولی را “مصادره” کنند و مانع از برگزاری مراسم بر قبر کشتگان … شدند. و نسل نوین ایران زمین، پاسخ را با این فریاد داد: مرگ بر دیکتاتور…
صدایی که در سراسر ایران پیچید. ایرانی که رهبری “افقش راروشنتر از همیشه” می بیند، اما حتی خبرنگار هفته نامه اکونومیست هم دریافته که سخت در خطر است؛ هفته دیگری را پشت سر گذاشت وبه عیان دید سرمایه های معنوی و مادی اش همچنان در معرض غارتند.
در آستانه روز دانشجو در ایران، کمپین حقوق بشر اعلام می کند: “201 دانشجو در یک سال ونیم گذشته بازداشت شد ه اند.“
روز جهانی حقوق بشر هم در راه است. چند گروه فعال حقوق بشری از سازمان ملل در خواست می کنند هیاتی بین المللی رابه ایران اعزام دارد تا تباهی حقوق زنان و اقلیت های مذهبی و کارگران و کشاورزان را از نزدیک ببینید.
”جنداله” 16 گروگان بیگناه نیروی انتظامی رابا خشونتی وام گرفته از طالبان شیعی سر می برد. این پاسخ مدتها مذاکره پنهان و بی نتیجه با مقامات جمهوری اسلامی در زاهدان و کرمان است. نیروی انتظامی گفته بود که کشتار این سربازان درپاکستان انجام شده است، اما جنازه ها در خاک ایران پیدا شدند. جمهوری اسلامی، جنداله را با جواب دندان شکنی تهدید کرد. و ظاهرا کسی به ایجاد گشایش جبهه جدیدی در بلوچستان توجه نکرد که بدیل شرقی کردستان است و می تواند زمینه برافروختن آتش نزاع قومی را بیشتر بیافروزد و ایران را یکسره بسوزد.
از نفت و فولاد و نیشکر خبرهای تازه تر رسید.
آقای “جشنساز” که معلوم نیست از کجا آمده و معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی شده است، انگار که در مراسم جشنی شرکت دارد در سخنانی “شگفتانگیز و در عین حال بیسابقه” اعلام می کند: “حجم بهرهبرداری همسایگان ایران در مناطق خلیجفارس از حوزههای نفتی مشترک هشت تا ۹ برابر ایران است”!
اعترافی به این روشنی به اهمال در صیانت از ثروتهای ملی ایران، معنای روشنش این است که: “داراییهای ملی ایران در میدانهای نفتی مشترک با همسایگان به صورت نامساوی از جانب آنها مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.” به همین سادگی.
بله. به همین سادگی. تقی بهرامی نوشهر، دبیرکل انجمن تولیدکنندگان فولاد می گوید: “ صنعت فولاد کشور در ورطه نابودی” است.
یعنی همان سرنوشتی که صنایع چای و شکر پیدا کردند. دولت هم جز مشت آهنین پاسخ دیگری ندارد. برای همین هم ”نمایندگان کارگران هفت تپه” را برای چندمین بار به دادگاه احضار می کند.آنها در پاییز سال گذشته هم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و چند ماه زندانی شده بودند.
اما آش آنقدر شورست که باید خدمت سرآشپز رسید. طرح استیضاح وزیر کشاورزی با 55 امضا تحویل هیات رئیسه مجلس می شود. نابودی کشاورزی کشور، بهانه است. کسی بفکر نابودی هستی ملی نیست. طرح عبور از احمدی نژاد را باید به اجرا گذاشت. استیضاح یک وزیر دیگر تیر خلاص به دولت است. اما علی لاریجانی مقاومت می کند. او دارد همه چیز را به حساب احمدی نژاد می گذارد تا باقربانی شدن او هم رقیبی کنار برود، هم نظام سلامت به ساحل برسد.
در دمکراسی” درون نظام” رقبا دست لاریجانی را رو می کنند: هدف طرح نجات ملی برکشیدن یک میانه رو ازمیان اقتدارگرایان و دادن چندکرسی دست دوم وزارت و ریاست به اصلاح طلبان است. برادران لاریجانی باز هم با نقشه جدیدی وارد صحنه شده اند.
همه چیز روی هوا می ماندو بازهم مشکلات حواله “دشمن” می شود. تیتر روزنامه “اعتمادملی” از “نخستین جدال لفظی ایران و اوباما” خبر می دهد.
جرج دبلیو بوش که دارد می رود، کلیدها و نقشه های رایکی یکی تحویل جانشینش می دهد. سفارش چند تا تنوری با خشخاش برای ایران هم یادش نمی رود: “فشار بر دولت های خطرناک باید ادامه یابد. غنی سازی ایران خطری برای صلح است. آمریکا به ایران اجازه نخواهدیافت به سلاح اتمی دست یابد.“
الهه کولائی می گوید: “فشار آمریکا بر ایران افزایش می یابد.“
بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود اسرائیل، حرفش را تائید می کند: “باراک اوباما با اینکه در مصاحبه روز یکشنبه خود حرفی از گزینه نظامی علیه ایران به میان نیاورد، اما در گفته خود مبنی بر «محکومیت ایران اتمی» مصمم و جدی ست.“
باراک اوباما هم که سر انجام قاهره پایتخت مصر را برای انجام یک “سخنرانی اسلامی” بر گزیده می گوید: “آمریکا به دنبال دیپلماسی مستقیم و سختگیرانه در قبال ایران است.“
جوابش را از تهران هاشمی رفسنجانی می دهد. او کا راوبا ما را تکرار می کند: گفتن همان حرف های همیشگی. اما چرخشی را هم به نمایش می گذارد. جواب بوش را احمدی نژاد تند رو می داد، حالا هاشمی میانه رو رو در روی اوبا ماست.
جنگ لفظی تدارک جنگ بزرگتری است. جمهوری اسلامی با جنجال و هیاهو در مانور دریایی خود یک موشک جدید را آزمایش می کند. آمریکابی سرو صدا “سپر دفاعی” رابکار می اندازد: موشکی پرتاب می شود و موشک مهاجم را در هوا نابود می کند.
یارگیری هم ادامه دارد. جمهوری اسلامی که یک متحد دیگر در آنسوی کره زمین یافته، رگبار را به روی همسایگانی که محصور میان آنهاست می گشاید.
رافائل کوریا دلگادو رئیس جمهوری چپگرای اکوادور در تهران است تا “کمک ایران به صنایع نفتی اکوادور” رابگیرد و برود. “اتاق فکر” طالبان شیعی مغرور از یافتن این یار مقتدر- بازهم کمونیست- حمله سختی به اعرابی راشروع می کند که هفته وحدت را برای اتحاد با آنها راه انداخته است. برادر حسین طبق معمول ماموریت داردمقامات امنیتی روزنامه اش را به تکاپو بیاندازند. و آنها در یک چشم بهم زدن: “جزئیات جلسه محرمانه ملک عبدالله و شیمون پرز در نیویورک ” رابه دست می آورند و روی میز ش می گذارند.
پشت این “تیتر یک” امنیتی چیزی نیست جز بریده اخبار رسانه هاو چسباندن آنها با مقداری فحش بهم برای تند کردن آتش اختلاف. نتیجه، ابلاغ تصمیم اتاق فکر طالبان شیعی است: “تحلیلگران در تهران عقیده دارند این پروژه جدید که خائنان سعودی امید فراوان به آن بسته اند از هم اکنون شکست خورده است و طرح صلح عربستان اساسا طرحی مرده محسوب می شود که به هیچ وجه قابلیت احیا ندارد.به عقیده این تحلیلگران اسرائیل خود نیز به این امر واقف است و به راه انداختن بازی های جدید دیپلماتیک به نام «صلح» فقط ابزاری برای امتیازگیری از سران سازشکار عرب محسوب می شود. ابزاری که البته تجربه تاریخی نشان داده بر اراده سست و حقیر اعراب سازشکار کارگر است.“
منوچهر متکی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در همین چهارچوب: “به مسئولان امارات متحده عربی در مورد پیروی از «سیاستهای تفرقه افکنانه» بریتانیا هشدار” می دهد. او می گوید: “ایران از اینکه امارات تلاش میکند خود را به تریبونی برای آمریکا و انگلیس در منطقه تبدیل کند، تعجب میکند.“
هاشمی رفسنجانی هم داغ می کند ودر نماز جمعه تهران “برخی سران بی وجدان عرب” را موردحمله قرار می دهد.
”کفن پوشان” و “دانشجویان بسیجی” هم ناگهان یادشان می افتد مدتی بیکار مانده اند و بطور “خودجوش” در مقابل سفارت عربستان و دفتر حفظ منافع مصر سبز می شوند. نیروی انتظامی که حتی از برگزاری مراسم سالگرد پوینده و مختاری جلوگیری کرده، خیلی خیلی مودب و مدنی می شود و نظارت می کند تا تظاهر کنندگان محترم کارشان رابکنند و و شعار “مرگ بر حسنی مبارک” سر بدهند.
مصر هم نماینده ایران در قاهره را احضار و با انتشار بیانیه ای به برگزاری تظاهرات در مقابل دفتر حافظ منافع خود در تهران و همین طور “توهین بعضی نشریات خبری ایرانی به رهبر و سیاستهای مصر” اعتراض می کند.
هدف حاصل است. دو پایتخت بزرگ جهان اسلام علیه تهران با هم دست دردست آمریکا می گذارند؛ آنهم در شرایطی جهان که خاویر سولانا، مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای اولین بار فاش می کند: “تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر از سوی روسیه با توافق جامعه جهانی صورت گرفته است.“
در این جهان، جمهوری اسلامی تنهاتر و تنهاتر می شود. “وحشت ملی” استقرار بیشتری می یابد، دولت نجات ملی به دنیا نیامده زیر پای باندهای متعدد قدرت و ثروت دفن می شود و “تراژدی تاریخ ایران ” ـ چنانکه عباس عبدی ـ می گوید، روز بروز بیشتر به سمت فاجعه می رود.
خانم ها، آقایان. ایرانیان محترم توجه کنید لطفا. جملات زیر نویس تصویر مستندی کوتاه از میهن ماست که دبیر کل جبهه مشارکت درکنگره این حزب اعلام کرده است:
- “خالی شدن سفره های مردم” و افزایش “شکاف طبقاتی” و رشد “فقر و فساد و تبعیض”، شدت تورم و گرانی نزدیک به چهار دهک جمعیتی کشور را در دولت آقای احمدی نژاد زیر خط فقر فرو برده است.
- چند نفر به جای ملت و به نام ملت تصمیم می گیرند.
- در نظام جمهوری اسلامی معنویت و اخلاق و ملیت در جامعه ایرانی تضعیف شده و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و عقلانیت و توسعه و همه آن مفاهیمی که به دنیای جدید و تجربه های موفق بشر مربوط است، مغفول مانده است.
- فقر و فساد و نابرابری بنیان ها و نهادهای جامعه ما را به مخاطره انداخته و احساس ناامنی و ناامیدی و بی اعتمادی زوایای پنهان و آشکار جامعه ما را فرا گرفته است.
- دورویی و دروغ و اقتدارگرایی جای حق گویی و صراحت و آزادی خواهی نشسته است.
- در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن آزادی در آمریکا و اروپا فریاد بر می آوریم و اشک حسرتمی افشانیم، اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان ایرانی را از یاد برده ایم.
- استقلال بهانه ای شده برای ماجراجوئی، جنگ طلبی، تشنج آفرینی، انزوای کشور و محروم ماندن ملت از تمام فرصت های پیش رو و آزادی و دموکراسی بازیچه و اسباب شوخی اصحاب قدرت شود.
و در چشم انداز است: جنگ ویرانی، نزاع های قومی، تجزیه ایران، بر باد رفتن ثروت های ملی، فروپاشی اقتصاد و نابودی فرهنگ و هویت ملی. شاید زبان فارسی بماند که بتوانیم بخودمان بگوئیم:
- نشستیم و ویرانی وطن را دیدیم
سلطان حسین، محمود افغان
آذرماه تمام می شود. یکی دو شب دیگر درآستانه طولانی ترین و سیاهترین شب تاریخ ایرانیم. یلدائی که تکرار تاریخ ایران “تراژدی” اش را به “کمدی” سیاهی را تبدیل کرده است: محمود افغان ها حاکمانند از صدر تا ذیل؛ و هراس بازگشت شاه سلطان حسین ها را دارند.
”برادر حسین” سخن معبود ش را چنان بر می کشد که در تیتر اول ارگان مرکزی “طالبان شیعی” همه سیاست این گروه بندی را فریاد می کند: “کار مملکت با آمدن شاه سلطان حسین ها تمام است.“
همکار طراح ما “نیک” در سخن خیره می شود و “آهنگ” کشیدن طرحی را می کند که معلوم نیست درپای حوض ”کوثر” گرز آتشین بابتش هدیه خواهد گرفت و یا سهمی از حوریان. طرح او مغز سخن را عریان می کند: “ به محمود احمدی نژاد رای بدهید، به محمدخاتمی رای ندهید.“
روزنامه کیهان هم در سه مقاله پیایی از “نبرد” پیشارو پرده بر می دارد. آخر هفته ایست که رهبر جمهوری اسلامی به دانشگاه می رود تا برای “دست چین” شدگانی که شعارهایشان را مانند نوازندگان یک ارکستر تمرین کرده اند، از اسلام سخن براند. و روز بعدش محمد خاتمی در میان دانشجویان بی تاب از ایران سخن می گوید.
دیگر نمی شود دو “جبهه” را پنهان کرد. و کیهان است که صفوف “نبردآینده” را مشخص می کند: “درباره اهمیت استراتژیکی که 6ماه آینده برای تعیین مسیر حرکت کشور در دهه چهارم انقلاب دارد بسیار کم سخن گفته شده است. اکنون در صحنه سیاسی کشور دو نوع بازی ـ پروژه سیاسی هست که همه فعالان سیاسی کشور باید خیلی زود و با صراحت تمام تصمیم بگیرند که در کدام بازی قرار دارند و مایل به ایفای نقش در کدامیک از آنها هستند. “اصولگرایی انقلابی” و “اصلاح طلبی غربگرا” تیترهایی کوتاه و البته گویا برای فهم ماهیت آن دو بازی است که نمایندگان آنها اکنون در صحنه سیاست ایران رویاروی هم ایستاده اند: “انقلاب” و “غرب”. غربی ها بر مبنای آنچه خود گفته اند سعی خواهند کرد 1- ایران را همین جا که هست و قبل از رسیدن به مرحله غیر قابل بازگشت ترجیحاً از داخل مهار و متوقف کنند، 2- از تکرار دولت نهم به هر قیمت ممکن حتی وسیع ترین سیاه نمایی ها و دروغ گویی ها جلوگیری کنند 3- با همه امکانات مسیر بازگشت دوباره نیروهای مطلوب خود به ساختار قدرت در ایران را هموار کنند و 4- وضعیتی بوجود بیاورند که در آن به عدد مخالفان اردوگاه انقلاب هر چه بیشتر اضافه شود. “
و هدف نهائی این نبرد این است: “اما اتفاق بزرگ و رویداد تاریخی عظیمی که تثبیت پایه های آن به وضوح دیده می شود و ایران نقشی اساسی و کلیدی در آن دارد «ظهور تمدن نوین اسلامی» است که در این باره گفتنی هایی هست: 1- تمدن نوین اسلامی در گرو و مرهون حرکت عظیم «نهضت بیداری اسلامی» است؛ 2- خلق تمدن نوین اسلامی از یکطرف نیازمند برخی پیش نیازها در این زمینه است ؛ 3- پیشتازی جمهوری اسلامی ایران در نهضت بیداری اسلامی و نقش محوری در شکل گیری و ظهور تمدن نوین اسلامی رسالتی بزرگ و مسئولیتی تاریخی برای ارکان حاکمیت ایجاب کرده است و بی شک در این میان رسالت و مسئولیت دولت و دستگاه اجرایی حساس تر و ظریف تر است. از همین روی می طلبد مردم نیز در بزنگاه سرنوشت ساز انتخابات با درک فضای بسیار مهم دوران کنونی که این قابلیت و پتانسیل را داراست که مسیر تاریخ را برای جهان اسلام عوض کند برای این منظور ویژگی هایی نظیر «اعتقاد اصیل به اسلام»، «ایستادگی در برابر زورگویی های غرب»، «پایداری بر اصول و آرمان ها»، «دیپلماسی فعال و تهاجمی» نیاز ضروری و حیاتی همه مسئولان و از جمله ویژگی لازم برای دولتی است که باید با هوشیاری مردم در گزینش پیش روی تحقق پیدا کند.“
محمد جواد لاریجانی - نظریه پرداز سیاست خارجی ـ هم، همین تحلیل را دارد: “تمام امکانات غرب بسیج شده است تا روی انتخابات تأثیر بگذارد و حتی یاوهگوییهای امثال سارکوزی و گاهی هم اوباما و باقیمانده دولت بوش تماما برای تأثیرگذاری در انتخابات ریاستجمهوری ایران است.“
همه چیز در این سخنان روشن است. بی صراحت وکمترین ابهام. ایران، مردمانش، تاریخش و ثروتش چیزی نیستند جز دستمایه « تغییر مسیر تاریخ برای اسلام». جنگ صلیبی تاز ه ای که باید تاریخ را دیگر کند.
و برای پیروان این نظریه آنچه بر ایران می گذرد، هزینه هائی است برای رسیدن به هدف نهائی: “جهانگشائی طالبان شیعی.”
درآخرین هفته پائیز 1387 قیمت نفت به زیر ۴۶ دلارمی رسد. روزنامه سرمایه خبر می دهد: “تورم به ۲۵ درصد رسید، ” وزیر بازرگانی تبلیغ می کند: “موج ارزانی در راه است، ” و درست روز بعد روزنامه اعتماد می نویسد: ”گزارش بانک مرکزی حاکی از تورم 28 درصدی در آبان ماه است. به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (نرخ تورم) در مناطق شهری ایران در آبان ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل 3⁄28 درصد افزایش یافت.” و بلافاصله: “بازار بورس تهران یک سوم ارزش خود را از دست می دهد.“
آخر هفته هم خبر خیلی خوب می رسد: “برنج ایرانی مشتری ندارد.” چرا؟ “انجمن برنج ایران اعلام می کند که بخش عمده ای از برنج تولیدی این کشور به دلیل واردات گسترده برنج خارجی، در انبارها مانده است و مشتری ندارد.“
به این ترتیب برنج هم می رود لای دست نیشکر و چای و گندم. اهمیتی هم ندارد. مهم این است که جیب تجار موتلفه اسلامی پر شود و اقتصاد چپن و ماچین رونق بگیرد.
البته “ مملکت” که همان ایران خودمان باشد، فقط دو تا مشکل کوچک دارد که هر دو درحال حل شدن است. اولین مشکل در قزوین است. برای همین هم فرمانده نیروی انتظامی قزوین دستور می دهد تا اتوبوسهای بینشهری قزوین به تهران، زنانه مردانه بشوند.
مشکل بعدی را هم وزیر راه و ترابری پیدا می کند: “ اصلی ترین مشکل فرودگاه امام خمینی کمبود سرویس بهداشتی و دستشویی است.” 12 توالت موجود هم تخریب می شوند تا طی دو هفته آینده 50 سرویس بهداشتی اضافه شود.
فرستادن “تعدادی از بازداشت شدگان مراسم روز دانشجو به بندهای عمومی زندان اوین” هم مانند “تشدید فیلترینگ سایت ها توسط دادستان تهران” که تازگی ندارد. باید به کارهای مهمتر رسید. کارهم کار احمدی نژادست که اولا خطا نمی کند، اگر هم کرد به گفته نماینده ای به نام رسایی: “رهبری افسار آن را به سر جای خود” می آورد.
محمد رضاجلایی پور در مورد گسترش شورش سرد هشدار می دهد. او می گوید: “شورش گرم که نمونه آن اعتراض مربوط به سهمیهبندی بنزین بود که در کشور اتفاق افتاد.یک نوع شورش تخریبی و بیصدا است که به شورش سرد معروف است. شورش سرد در روند فزاینده اعتیاد نمود پیدا میکند به طوری که در کشوری که 30 سال از انقلاب آن میگذرد، میزان اعتیاد ما به گونهای است که امروز جزء اولین کشورهای جهان در این موضوع هستیم. تداوم اعتیاد به معنای شورش سرد است.“
بنابراین رئیس جمهور مقدس که رهبر “سمبل” دانشگاه می نامدش، دامپزشک سبک وزن به او درجه “اصلاح طلب” می دهد و خودش اصرار دارد” نوکر مردم” است، بابوق و کرنا به میدان می آید.
کیهان نوشته است که جمهوری اسلامی آماده رهبری جهان نوین اسلام است، احمدی نژاد هم باید توده های مسلمان را به “لشگرصاحب زمان” بیافزاید. این است که باز می رود سراغ اسرائیل: “ملت ایران هیچ گاه رژیم صهیونیستی را به رسمیت نخواهد شناخت.ایران با کسانی مذاکره میکند که خواهان محو جنایت، تجاوزگری و اشغالگری و اندیشه و اساس صهیونیسم از جهان هستند.”
او در واقع جواب حرف های نیکولا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه و رییس دورهای اتحادیه اروپا، را می دهد که گفته بود: “احمدی نژاد نماینده مردم ایران نیست”.
بعد از “دکترمهندس” احمدی نژاد نوبت “دکترعلی لاریجانی” می رسد که مشت محکمی توی دهان اوباما بزند: ”سخنان اوباما مانند گاوچرانهاست.“
دنیا هم بجای شعار، مشغول عمل است.
به گزارش خبرنگار “فردا”، سفارت انگلیس در تهران در موضعی عجیب اعلام می کند: “لندن تمایلی به توسعه تجار درتجارت و سرمایه گذاری در تهران ندارد. در همین چارچوب تعداد اعضای بخش بازرگانی سفارت انگلیس در تهران طی ماه های اخیر به یک کارشناس روابط امور بازرگانی کاهش یافته است که هیچ فعالیتی در زمینه توسعه تجارت دو کشور انجام نخواهد د اد.“
یک نشریه آلمانی می نویسد: “آلمان در صدد است تا تحریم های تازه ای علیه ایران مطرح کند تا از این طریق باراک اوباما، رییس جمهوری منتخب آمریکا، ابزار لازم برای تحت فشار قرار دادن تهران را در اختیار داشته باشد.“
منوچهرمتکی در پاسخ سخنان تند سارکوزی، دولت فرانسه را به دنباله روی از آمریکا متهم می کند.
کاملیا انتخابی فرد که درحوزه خاورمیانه شدیدا فعال شده است، می نویسد: “این بازی سیاسی سارکوزی برای حذف جمهوری اسلامی از کنفرانس افغانستان است.“
پیش بینی این روزنامه نگار ایرانی درست در می آید. کشورهای همسایه افغانستان و حتی کشورهائی که مرز مشترک با افغانستان ندارند، مانند هند وعربستان و امارات متحده عربی در نشست “افغانستان” درپاریس شرکت می کنند. در این نشست یک روزه، ایران که نزدیک ترین همسایه افغانستان است حضور ندارد.
کنفرانس امنیتی “منامه” هم بدون حضور جمهوری اسلامی و بیخ گوش ایران در بحرین برگزار می شود. مهمترین کشورهای مسلمان در این نشست حضور دارند.
مصرمی گوید: “ایران در صدد سلطه بر خاورمیانه است.” احمد ابوالغیث، وزیر امور خارجه این کشور رسما اعلام می کند: “ایرانی ها در تلاش هستند تا ایدئولوژی خاص خود را در منطقه گسترش داده و آن را تحمیل کنند و آنها از برخی فلسطینی ها…برای اهداف خود استفاده می کنند.”
خبرگزاری انتخاب - نزدیک به جناح راست- می نویسد: “اتحادیهی عرب در نامه ای به اوباما برای تحقق صلح عادلانه و فراگیر با اسرائیل براساس اصل زمین مقابل صلح، قطعنامههای بینالمللی و طرح صلح کشورهای عربی اعلام آمادگی کرده است.“
وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: “پنج کشور عضو دائم شورای امنیت همراه با آلمان در نشست مشترک با دیپلمات های عربی بر سر انجام مشورت های منظم در باره برنامه هسته ایران توافق کردند.“
پیش از گشایش اجلاس نیویورک، کمیته چهارجانبه امریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل در نیویورک تشکیل می شود که دستور کار آن نیز “ایران اتمی” و اوضاع خاورمیانه است. “عمرو موسی” دبیر کل این اتحادیه عرب نیز به این اجلاس فراخوانده شده است. اجلاسی که آشکارا تشکیل وسیع ترین جبهه منطقه ای علیه ایران است؛ به ویژه که گفته می شود برای نخستین بار وزیر خارجه سوریه، که گسترده ترین روابط را در 30 گذشته با جمهوری اسلامی داشته نیز به این کنفرانس دعوت شده است.
در اجلاس نیویورک “گروه پنج به علاوه یک با نمایندگان سیاسی کشورهای بحرین، مصر، اردن، کویت، عراق، امارات متحده عربی و عربستان در باره ” برنامه تهران برای ساخت بمب اتمی “ بحث می کنند.
کوندولیزا رایس می گوید: “همه شرکت کنندگان در این نشست با ابراز نگرانی از سیاست های هسته ای ایران و بلندپروازی های منطقه ای این کشور از تلاش های شورای امنیت سازمان ملل، گروه پنج به علاوه یک و آژانس بین المللی انرژی اتمی در باره ایران حمایت کردند.“
و درست در همین روزها روزنامه وال استریت ژورنال خبر می دهد که دولت جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا، برای امضای یک قرارداد هسته ای با امارات به توافق رسیده است.
در اردیبهشت ماه گذشته، در نشست منامه پایتخت بحرین یاداشت تفاهم اولیه هسته ای به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار میان وزرای خارجه امریکا و امارات متحده به امضا رسید و این گام نخست در راه اجرای توافق نامه ایست که رقم آن 10 میلیارد دلار است و هنوز کنگره امریکا آن را از تصویب نگذرانده است.
خبرگزاری “ریا نووستی”| روسیه که به نظر می رسد مساله اتمی جمهوری اسلامی رااز بسیار نزدیک دنبال می کند، می نویسد: “سال 2009 می تواند سال تولید سه بمب اتمی در ایران باشد.“
”هری میل هولین” که طی بیست سال در “ویسکونسین” ریاست طرح کنترل تسلیحات هسته ای را بر عهده دارد، در انستیتو بازرگانی امریکا که مقر اتاق فکر نومحافظه کاران این کشور است می گوید:
”امروز ایران به اندازه کافی اورانیوم غنی شده با درصد پائین غنی سازی دارد که طی دو تا سه ماه می تواند تبدیل به بمب هسته ای شود.“
اسرائیلیها زودتر از همه به استقبال این خبر ها می روند. میگویند که با نگرانی شاهد آناند که ایران بهطور موفقیتآمیز بر روی راکت حامل کلاهک هستهای کار میکند. بهنظر آنان، اگر ایالات متحدهی آمریکا و اروپا نمیتواند کاری کند، آنها خود به تنهایی به حل مسئله اقدام خواهند کرد.
رحیم مشائی معاون اسرائیلی دوست احمدی نژاد که از یک ماه پیش پشت درکاخ سفید کنگرخورده و لنگر انداخته است، دست خالی بر می گردد. روزنامه اعتماد پشت پرده حضور معاون “ضداستکباری” را در آمریکا فاش می کند: ”یک مقام آگاه در وزارت امور خارجه با اشاره به سفر دوهفته یی مشایی به امریکا اطلاعات تازه یی در این رابطه ارائه کرد. وی گفت: مشایی با رایزنی های هوشنگ امیراحمدی از سوی رئیس جمهور راهی امریکا شد تا با باراک اوباما، منتخب مردم امریکا مذاکراتی را داشته باشد تا بتواند با استفاده از این فرصت تازه، روابط ایران و امریکا را به سمت عادی سازی پیش ببرند. در این سفر مشایی خواستار دیدار با اوباما بوده است اما منتخب مردم امریکا به مشاورانش دستور می دهد که با مشایی مذاکره کنند. این مقام آگاه خاطرنشان کرد؛ مشاوران اوباما نیز در مذاکرات شان با مشایی به نقطه مشترکی نرسیدند و معاون احمدی نژاد به ایران برگشت.“
مفسران معتقدنددولت آمریکا مذاکره با جمهوری اسلامی را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران موکول کرده است. بنابراین برنده انتخابات، سر میز مذاکره با آمریکا خواهد نشست. بعد از سی سال دشمنی ویرانگر و پافشاری بر سیاست ضد اسرائیلی- ضد آمریکائی، آنکه دست آمریکای سابقا جهانخوار رابفشارد، در ایران حرف اول راخواهد زد.
آمریکا که پرچم مذاکره رادر دست گرفته، حلقه محاصره را مدام تنگتر می کند. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، بار دیگر در منامه از حمایتهای ایران از حماس و حزب الله انتقاد می کند و برنامه هستهای ایران را “تقریبا به طور قطع” در راستای تولید جنگافزار اتمی می داند.
او به دشمنان ایالات متحده هشدار می دهد که در ماههای نخستین ریاست جمهوری باراک اوباما با فرصتطلبی درصدد “آزمایش” او برنیایند و می گوید: “میتوانم به شما اطمینان دهم که تغییر دولت تغییری در منافع بنیادین ما، به ویژه در خاورمیانه، نمیدهد.“
خبر می رسد کشورهای اروپایی در پی گسترش تحریم های ایران هستند. کشورهای اروپایی با گسترش تحریم های بین المللی ایران در تلاش هستند به دولت جدید آمریکا برای اعمال فشار بیشتر بر این کشور کمک کنند.
سوریه هم فراموش نمی شود.گریگوری شولتی، نماینده آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سوریه در باره برنامه اتمی اش اخطار جدی می دهد: “اگر سوریه ظرف این مدت همکاری لازم را نکند، باید در انتظار عواقب ناخوشایند آن باشد.“
این اوضاع محمد خاتمی را - که “برادر حسین” او را “با آمریکا و اسراییل هماهنگ” می خواند، مانند اکثریت عظیم ایرانیان نگران ایران می کند.او که هنوز گمان می برد در چهارچوب “نظام کنونی” نجات ایران ممکن است؛ در دانشگاه تهران حرف هایش را با صراحت کم سابقه ای می گوید: “معتقدم در مرحله حساس تاریخی به سر می بریم؛ لحظه تعیین کننده و در مرحله گذار تاریخی که انسان مسلمان باید بتواند تکلیف خود را با خویشتن و با جهان مشخص کند.بیش از یکصد سال است که این ملت در جهت اهداف خود حرکت میکند و انقلاب اسلامی در جهت تحقق این اهداف بود. جمهوری اسلامی مطرح شد تا ما نشان دهیم میخواهیم بر استبداد و دیکتاتوری خط پایان بکشیم و آزادیهای مدنی بر اساس خواست ملت را در جامعه پیاده کنیم و از عقبماندگی نجات پیدا کنیم. ما میخواستیم دارای نظامی شویم که به واسطه آن خود بر سرنوشتمان حاکم باشیم. جامعهای که در آن فقر و تبعیض نباشد، همه اقوام از حقوق خود بهرهمند شوند. اخلاق بر آن حاکم شود. و حالا هم میخواهیم آزادیهای مدنی بر اساس حقوق اساسی ملت در جامعه شکل بگیرد، میخواهیم از عقب ماندگی تاریخی نجات پیدا کنیم و ننگ عقب ماندگی را از تاریخ ملت ایران پاک کنیم.
میخواهیم خودمان بر سرنوشت خود حاکم شویم. جامعهای میخواهیم که در آن خبری از فقر و تبعیض نباشد.”
خاتمی به صراحت از مسئولان می پرسد: “آیا ما از عقب ماندگی رهایی یافته ایم؟ آیا فقر و فساد و تبعیض از جامعه ما رخ بربسته است، آیا دولت از اینکه کارفرمای بزرگ باشد، برآمده از مردم باشد و مسئول در برابر مردم باشد، آیا به جای اینکه دولت اینچنین باشد و کارفرمای بزرگ نباشد در جامعه ما تحقق یافته است؟ آیا دولت پشتیبان امنیت و پیشرفت ملت شده است؟ آیا در جامعه ما میزان رای ملت است یا هنوز به جای حفاظت از قانون و رای مردم کسانی می خواهند بر مردم قیمومیت اعمال کنند؟آیا شاهد پیشرفت همه جانبه هستیم؟ آیا آزادی به معنای واقعی کلمه در جامعه ما نهادینه شده است؟ آیا دانشگاههای ما که باید کانون آزادی باشند آزادی را احساس می کنند؟ آیا اکثریت در دانشگاههای ما با هیات های علمی شایسته است؟ آیا در دانشگاههای ما و در جامعه ما نقد قدرت هزینه ندارد؟ اگر ندارد این همه ستاره گذاری و محرومیت برای چیست؟چرا هنوز در برخی از دستگاهها و نهادها نقد که وظیفه اصلی دانشگاه و روشنفکر جامعه است به عنوان براندازی محسوب می شود با ناطق به عنوان برانداز؟”
و در این شب یلدائی که بیشترو بیشتر می گسترد ما هم مانند خاتمی می خواهیم: “از عقب ماندگی تاریخی نجات پیدا کنیم و ننگ عقب ماندگی را از تاریخ ملت ایران پاک کنیم. میخواهیم خودمان بر سرنوشت خود حاکم شویم. جامعهای میخواهیم که در آن خبری از فقر و تبعیض نباشد.” و به جان می خواهیم ایران از آن ایرانیان باشد.
تاریخ را طالبان وار ورق نمی زنیم. شاه سلطان حسین صفوی میراث دار حکومتی شرعی بود که جد اعلای حکومت ایرانی امروز است. شیعه صفوی- به تعبیر دکترعلی شریعتی ـ بود که دین ایرانیان را باشمشیر یگانه کرد. ملاصدرا را به تبعید فرستاد و “ عالم ربانی محمد باقرمجلسی” را برکشید تاپایه خرافات رامحکم کند. شاه سلطان حسین از این حکومت بر آمد که خواست جهان را به زور شمشیر به راه خود ببرد و ایران را به خرابه ای چنان مبدل ساخت که محمود افغان از راه رسید و ثمره زهد دروغین را به تکانی کوچک از آن خود کرد.
و اکنون محمود افغان در راه نیست، در تهران است که حکم آقای خود جاری می کند که مردمان از آمدن شاه سلطان حسین ـ خاتمی- می ترساند تاراه بر محمودافغان ـ آمریکا- هموار کند.
اینک، نادر می خواهد که ایران را بخواهد.آب از سر گذشته است ایرانیان. محمدخاتمی باخلوص تمام می گوید: “من یزدی ام اماحاضرم جان خود را برای ایران بگذارم.”
وای بر آذربایجان و گیلان، کجارفتند دلیران خراسان و خوزستان، کجا شدند دلاوران بوشهر و تنگستان…
عارف کو که بخواند، ستار کجاست که بتازد، کو قافله عشاق که برای ایران سر ببازد.
سلطان حسین و محمودافغان هر دونشانه های پایان حکومتی خونریزند که ایران، نه میهن آنها وجانشان، مزرعه این جهانشان برای کشت در آن جهان است با حوری و غلمان و جویهای روان از عسل و شراب….
برای ما ایران نان روزانه ما، عشق همسرانمان، لبخند فرزندانمان، گهواره وگور ماست.
روزگار غریبی است نازنین. یزدی صبور جان در تیر می کند چون آرش و ایران بزرگ چون دماوند خاموش است و شب دراز تاریک دامن می گسترد