♦ روز به روز با سال هشتاد و هفت /‏‎ ‎‏۳‏

نویسنده

» سالی که رفت از نگاه مهردادشیبانی

♦♦♦ بهاران خجسته باد

♦♦ ویژه نوروز ۱۳۸۸‏

پائیز – برق جیره بندی می شود. سازمان ملل قطعنامه دیگری علیه جمهوری اسلامی صادر می کند.صحبت از ‏اقتصاد صدقه پروی به میان می آید.نرخ ترم به بالاترین حد می رسد…. توفان های پائیزی سخت د رکارند…‏

mehrb.jpg

سالی که رفت از نگاه مهردادشیبانی
‎ ‎و جنگ مغلوبه شد….‏‎ ‎

‏ مهر‏
‎‎به نام عشق، به کام نفرت‎‎

خانم ها، آقایان: در اولین هفته ماه پائیز 1387 هستیم. شخصی که بر تخت ریاست جمهوری کشور ما تکیه زده است که ‏از هزاران سال پیش خزانش با”مهر” آغاز می شود ؛ از پشت تریبون سازمان ملل از “ عشق” می گوید و تخم “نفرت” ‏د رجهان می پراکند.‏

سخنگوی طالبان ایرانی که عشق وعلاقه زیادی به سفر به آمریکا دارد، برای چهارمین بار در نیویورک است. ‏قصددارد به کالیفرنیا و لوس آنجلس هم برود تا با مردم آمریکا “ گفت وگو” کند که درخواستش برای ویزا بی جواب ‏ماند. اساسا عشق گفت وگو این نماینده جدید خدا را بر کره زمین کشته است. چند بار در گفت وگو با رسانه های ‏آمریکائی گله می کند که چرا بوش جواب نامه اش را هم نداده است.‏

قبل از سفر حتما مطلع شده بود که امام زمان بعلت ماه رمضان، قصد آمدن به راهی به آن دوری را ندارد که دو نماینده ‏شیک و پیک و عطرزده که هر دو یادگارهای دوران “ طاغوت” اند را فرستاد تا راه مذاکره با جرج بوش واگر نشد، ‏نامزدهای جانشین ها احتمالی او را باز کنند.‏

روزنامه اعتماد نوشت: “ برخی تحلیلگران اعلام کرده اند در این سفر بیش از هر چیزی زمینه دیدار با مقامات ارشد ‏امریکایی فراهم آمده است و در این راستا احمدی نژاد مشاور خود را زودتر هم راهی امریکا کرده است. حمید مولانا ‏ایرانی الاصلی که تابعیت امریکایی نیز دارد و اخیراً به عنوان مشاور از محمود احمدی نژاد حکم گرفته است 10 روز ‏زودتر راهی امریکا شد تا از نفوذ شهروندی خود به عنوان یک ایرانی - امریکایی استفاده کرده و به جلب نظر مقامات ‏امریکایی برای گفت و گوی مستقیم با احمدی نژاد بپردازد. البته محمود احمدی نژاد از یک لابی دو سویه دیگر هم ‏استفاده کرده و آن هوشنگ امیراحمدی ایرانی مقیم امریکا است. امیراحمدی که با برخی مقام های امریکایی نزدیک ‏است تا چند روز پیش در ایران بود و در کیش اقامت داشت و پس از رایزنی هایی با برخی مقامات دولتی دوباره راهی ‏امریکا شد تا به گفته خودش به هر طریق ممکن قفل روابط بسته تهران - واشنگتن را باز کند. امیراحمدی تاکنون با ‏مقامات مهم دولت محمود احمدی نژاد دیدار کرده و به آنان برای چگونگی مذاکره با امریکا پیشنهاداتی داده؛ پیشنهاداتی ‏که مشابه آن را هم حمید مولانا به احمدی نژاد داده است. به این ترتیب محمود احمدی نژاد ممکن است در این سفر با ‏مقامات امریکایی دیداری داشته باشد یا دست کم زمینه این دیدار را برای آینده هموار کند. “‏

وقتی هم لاری کینگ – مجری معروف شبکه سی ان ان – از احمدی نژاد پرسید: “ آیا مایل است با باراک اوباما یا ‏جان مک کین، نامزدهای حزب دموکرات و جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ملاقات و گفتگو کند؟ ‏‏” بلافاصله جواب داد “ ما اهل گفتگو هستیم. اینکه چرا آنها تمایل ندارند این گفتگو صورت بگیرد، باید از خودشان ‏بپرسید.” ‏

احتمالا ملائک هم د رلیالی قدر سرگرم عزاداری بودند که این خبر روزنامه اعتماد ملی رابه او نرساندند: “ اعضای ‏برجسته دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ایالا‌ت متحده آمریکا با تشکیل مرکز “سیاست دوحزبی آمریکا” ائتلا‌فی با نام ‏‏”اتحاد علیه ایران هسته‌أی” تشکیل داده‌اند که هدف آن ترغیب ایران برای توقف تلا‌ش جهت دستیابی به سلا‌ح هسته‌ای ‏است. این مرکز در نظر دارد تبلیغاتی را برای ترغیب مباحث در آمریکا درباره خطرهایی که ایران هسته‌ای به همراه ‏دارد، راه‌اندازی کند.‏

سناتور اوباما هم که این هفته سه درصد از رقیب جمهوریخواه خود جلو گرفته اسات، در واکنش به سخنان ضداسرائیلی ‏مرد جلوی صحنه حزب پادگانی گفت: “من به قوت اظهارات مشمئزکننده پرزیدنت احمدی نژاد در سازمان ملل را ‏محکوم می کنم، و متاسفم که این تریبون در اختیار او قرار گرفته تا نظرات پر از نفرت و یهودی ستیزانه خود را طرح ‏کند.” ‏
این نخستین واکنش به سخنانی بود که با مردم اسرائیل” گفت وگو “ می کرد. رحیم مشائی هنگامی که احمدی نژاد ‏تهران را ترک می کرد، گفته بود: “اکنون اسرائیل مرده، تنها تشییع جنازه‌اش عقب افتاده است..“خودش هم گفت: ‏‏”وقتی می گوییم این رژیم محو شود، یعنی آدم کشی، ترور و تجاوز و اشغالگری محو شود.” و از “ پایان امپراطوری ‏آمریکا” هم خبر داد.‏

‏ سخنانی که بار دیگر جهان را علیه ایران بر انگیخت. اکنون مردم جهان که از بلندگوهای رسمی برنامه جمهوری ‏اسلامی برای محو اسرائیل را شنیده اند، راحتتر این سخنان شیمون پرز را می پذیرند: “ چنین اتهاماتی “هرگز در این ‏ساختمان یا در سازمان ملل طرح نشده بود.این اظهارات یادآور “سیاهترین اتهامات در فضای نفرت” است. رئیس ‏جمهور ایران با تن کردن ردای موعظه گران از آن برای نفرت پراکنی استفاده می کند. این “سیاه ترین” اتهاماتی است ‏که “به نام هیتلر” مطرح می شود. احمدی نژاد “خواستار بازگشت جهان به عصر ظلمت، نفرت، تهدید، عدم بردباری ‏و تکبر است.“‏

و نتیجه گرفت: “ ایران امروز مرکز تروریسم است. “‏
جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا هم در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به ایران و ‏سوریه را متهم به دست داشتن در تروریسم دولتی کرد.‏

نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: “ اتحادیه اروپا هرگز ‏درخواست نابودی اسرائیل را تحمل نخواهد کرد.“‏

همان روز در تظاهراتی که د رمقابل سازمان ملل برگزارشد، الی ویزل برنده جایزه صلح نوبل، که خود از بازماندگان ‏هولوکاست است، گفت: “رئیس جمهور ایران جنایتکار است و باید توسط سازمان ملل متحد بازداشت شود.” ‏

وهنوز نوبت اعلام “آزادی مطلق” در ایران نرسیده بود که بار دیگر زمزمه جنگ د رجهان برخاست. جنگی که مردم ‏ایران در سالهای مهر ورزی جمهوری اسلامی شاهدش بودند، میلیونها دلار خسارت دادند، قبرستان هایشان آ با د شد، ‏فقط بانوشیدن جام زهر شکست از عراق فسقلی به پایان رسید وهنوز بعد از دو دهه خرابه ایشان در غرب وجنوب ‏ایران باز سازی نشده است. ‏

اکنون، هنوز هاشمی و رضائی بر سر نامه ای که شکست را به آیت اله خمینی اعلام کرد و جام زهر را بدستش داد، ‏سرگرم دعوایند وفاتحان واقعی آن هشت سال خو ن و جنگ یعنی “ سرداران” آماده حذف روحانیت وقبضه کامل ‏قدرتند. حتی نام آیت اله طالقانی را در سالگرد درگذشت او حذف می کنند. “مراجع عزیز” را هم از زبان رئیس ‏جمهورشان دعوت می کنند به خانه برگردند.‏

سرداران که که به گفته” ابراهیم یزدی” ماهیت نظام را تغییر داده و آن را به سوی یک مدل حکومت خلیفه‌گری پیش ‏می برند، ایران را شتابان در آستانه جنگی قرار می دهند که علی آهنی سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه “ جنگ ‏جهانی سوم” می خواندش. گوشت دم توپ را هم آماده کرده اند. فرمانده نیروی زمینی سپاه می گوید: “ ده‌ها برابر ‏دوران جنگ جوان شهادت‌طلب داریم.“جوانانی که باید قطعه قطعه شوند تا فیروز آبادی ها که کاشف ” جنگ علوی” اند ‏پروار تر گردند و ثروتمندان در سایه تجارت جنگ ثروتمند تر. ‏

‏ د راین اوضاع و احوال است که خبرگزاری “نووستی” در تفسیری به قلم “اولگ آنتونوف” و “نزاویسیمویه واینویه ‏آبوزرنیه”، بار دیگر نسبت به خطر حمله ناگهانی به ایران هشدار می دهد و می نویسد: “ با مجهز شدن آمریکا به “خفه ‏کن” های ویژه ایران باید خود را آماده حمله ناگهانی امریکا کند.‏

آمریکا تلاش خواهد کرد کلیه توان نظامی- صنعتی جمهوری اسلامی را منهدم سازد. به همین خاطر هواپیماهایی که ‏بمب های سنگین مخرب را حمل می کنند باید وارد محدوده عملکرد سیستم های پدافندی ایران شوند. مراکز و تاسیسات ‏دیگر را به راحتی می توان با موشکی های بالدار هدف قرار داد.“‏

احتمالا این خبر به احمدی نژاد می رسد که در استودیوی س ان ان دارد دروغ های شاخدار تحویل مجری معروف، اما ‏کم اطلاع آمریکائی می دهد. اومی گوید: “ ایران در برابر هرگونه تجاوزی به خاک این کشور، واکنش شدید نشان ‏خواهد داد. “‏

و بعد اضافه می کند: “ در اسرائیل با دروغ و کشتار حکومت درست کرده‌اند. اما در ایران ۹۸ درصد مردم از دولت ‏پشتیبانی می کنند. آزادی در ایران مطلق است و قانون بر کشور حکمفرماست. سیستم قضایی ما از پیشرفته ترین سیستم ‏های دنیاست. در کنفرانس های مطبوعاتی من هر کسی این حق را دارد با آزادی هر چه تمامتر هر چه را بخواهد ‏بپرسد.“‏

ملاک گرانی، قیمت گوجه فرنگی در میوه فروشی آقای رئیس جمهور بود. آزادی مطلق هم فقط در کنفرانس مطبوعاتی ‏او بر قرار است وبس.‏

چه باید کرد که محمد خاتمی که جلائی پور آمدنش را” کابوس خاتمی” برای اقتدار گرایان توصیف می کند، می گوید: “ ‏قبل از آنکه به نتیجه انتخابات امریکا بیاندیشیم، باید به انتخابات در کشور ‏
خودمان بیاندیشیم و فکری برای نان و اشتغال، حق و حقوق مردم و آینده آنها باشیم!“‏

دیده‌بان حقوق بشر و کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران هم، در گزارش جدید خود‎ ‎اعلام می کنند که در دوره ریاست ‏جمهوری احمدی‌نژاد حفاظت از حقوق اساسی بشر در ایران‎ ‎به شدت تقلیل پیدا کرده است. اعدام‌ها ۳۰۰ درصد افزایش ‏یافته و سرکوب مدافعان حقوق‎ ‎بشر شدت گرفته است‎.‎

از “ ازادی مطلق” که همه از صد رتاذیل بر خوردارند. خا تمی که جا ی خودش، مقامات نظام و ستون های قدرت ‏جمهوری اسلامی هم دارند از مطلق بودن”آزادی” خفه می شوند. مثلاحسن روحانی هنوزجمله اش در باره حضور در ‏انتخابات تمام نشده که ازطرف لشکریان رئیس جمهور به” آزادی مطلق” تهدید می شود. و بقول روزنامه اعتماد “ ‏جنبش مداحان” را وارد صحنه می کند: “پیام حاج منصور ارضی برای عبدالله نوری تنها در یک جمله مستتر بود؛ ‏‏«اگر نوری بخواهد کاندیدا شود، می دهیم حسابش را برسند.» منصور ارضی مداح معروف و حامی پرآوازه دولت نهم ‏که بیشتر به عنوان دبیرکل جنبش مداحان شناخته می شود شب بیست و یکم ماه رمضان و در مراسم لیالی قدر این پیغام ‏را برای یکی از کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم فرستاد تا آغاز فعالیت های ‏انتخاباتی مداحان را کلید بزند و ضمن آن، این نظریه را تایید کند که «تاریخ تکرار می شود.» چرا که او در همین ‏مراسم ضرب و شتم عبدالله نوری و عطاالله مهاجرانی وزرای دولت خاتمی در سال 77 را یادآوری کرد و گفت؛ «از ‏طرف من به او بگویید اگر جان خود را دوست دارد وارد این میادین نشود.»‏

‏ و می رسیم به مردم.احمد طاهری روزنامه‌نگار ایرانی مقیم آلمان، گزارشی از مشهد برای روزنامه فرانکفورتر ‏آلگماینه فرستاده و در شماره یکشنبه ۱۴ سپتامبر آن تحت عنوان “ ترس ثروتمندان ایرانی از طغیان تهیدستان” انتشار ‏یافته است. بر اساس این گزارش: “اقتصاد ایران به رغم درآمدهای هنگفت نفتی، به سراشیب افتاده است. طبقه متوسط، ‏روز به روز فقیرتر می‌شود. ثروتمندان، معتاد به قرص‌های آرام‌بخش، به سراغ روان‌کاوان می‌روند و از قیام ‏تهی‌دستان می‌ترسند. ازمحافل سیاسی که بگذریم، هیچکس به رویدادهای سیاسی تهران علاقه نشان ‌نمی‌دهد. دسترسی به ‏نان روزانه، تنها مشغولیت مردم است و واژه‌ای که بیش از همه به کار برده می‌شود، تومان، یعنی پول رایج. در نماز ‏جمعه، هنگامی که امام جمعه سخن می‌راند، این واژه به گوش می‌خورد. در بهشت‌رضا، بزرگترین گورستان مشهد، ‏زنان، پوشیده در حجاب اسلامی افراطی، بر سر پول با یکدیگر دعوا می‌کنند. از زمانی که احمدی‌نژاد به قدرت رسیده، ‏اقتصاد ایران به سراشیب افتاده است. در حالی که او در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود پول نفت را بر سر سفره ‏تهی‌دستان ببرد، این سفره‌ها هیچوقت به اندازه امروز خالی نبوده است.” گزارش د رادامه به”تیره‌روزی حقوق‌بگیران”، ‏‏”رواج داروهای ضدافسردگی”می پردازد. ‏

‏”خبرنامه امیرکبیر” هم بیانیه مجمع دانشگاهیان آذربایجانی را منتشر می کند: “به دنبال افزایش فشارهای امنیتی بر ‏فعالان ملی آذربایجان، هفته گذشته نیروهای اطلاعاتی شماری از فعالین حقوق بشر و هویت طلب آذربایجان را در یک ‏مراسم افطاری در تهران دستگیر کردند. این بازداشت ها در حالی صورت گرفت که در ماه های اخیر تعداد زیادی از ‏فعالان هویت طلب آذر بایجان دستگیر، بازداشت و شکنجه شده وهنوزعده ای از دانشجویان دانشگاه تبریز نیز در بند ‏نیروهای امنیتی قرار دارند.

اکثر بازداشت شدگان مراسم افطاری روزنامه نگاران و فعالین مدنی آذربایجان هستند که تنها با استفاده از قلم به بیان ‏دیدگاه ها و افکار خود پرداخته و همیشه در چهارچوب قوانین داخلی و کنوانسیون های بین المللی که جمهوری اسلامی ‏ایران یکی از امضاء کنندگان آن ها است، فعالیت کرده اند.“‏

خانم، اقایان. ما را ببخشید که داریم روده درازی می کنیم. هفته ای است که هرچه اخبار را می چلانی، تا به مساله اتمی ‏برسی، نمی شود. دو تایش را مشت نمونه خروار می آوریم: دستگیری یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بنام ‏‏”عبدالرضا شهلائی”. ایشان قائم مقام فرماندهی نیروهای قدس هستند و رفته بودند تا باسازماندهی انفجارها پیام عشق ‏رئیس جمهورشان را بیشتر از پیشتر به عراقی ها برسانند. سردار شهلائی هدایت کننده مقتدا صدر و جیش المهدی هم ‏بوده اند.‏

سرگذشت تلخ تولید چای هم دارد به انجام خودش می رسد. طبق آخرین آمار چای در ایران بهشرح زیر است: “ 29 ‏هزار تن تولید، 16 هزار تن واردات. 100 هزار تن واردات قاچاق.” این معادله در زمان گذشته برعکس بوده. بزودی ‏تولید داخلی هم جای خود را به واردات تجا رموتلفه وفرماندهان سپاه می دهد.‏

بازی اتمی هم ادامه دارد. مقامات آژانس انرژی اتمی، سازمان ملل و اتحادیه اروپا هشدار می دهند. جمهوری اسلامی ‏برای اینکه بتواند با یک حرکت انقلابی “ عشق” را در جهان منتشر کندو زمینه بیشتر ظهور را فراهم سازد، دارد بمب ‏اتمی اش را می سازد. روسیه هم “ فعلا” با برگ ایران سرگرم بازی جهان است و احتمالا تا امتیاز گرجستان را نگیرد، ‏در کار صدور قطعنامه چهارم کار شکنی می کند.‏

و هفته تمام می شود با یک پیروزی بزرگ برای جمهوری اسلامی. رئیس جمهور مثلا کمونیست بولیوی که پول نفتش ‏را می گیرد و خندان خندان می رود تاسفره همشهری های سیمون بولیوار راپرکند، با صدور “لاما” به ایران موافقت ‏می کند. خوب است با این حیوان توسط مجتبی نوروزی رئیس سازمان دامپزشکی ایران، آشناشوید: “ این حیوان که از ‏خانواده شترسانان است جثه ای کوچکتر از شتر دارد و دارای رشد سریعی است. این حیوان کوهان ندارد و در ‏آمریکای جنوبی برای بارکشی، تولید پشم و گوشت از آن استفاده می شود. گوشت لاما قرمز است و کلسترول ندارد و ‏می توان آن را “شتر گوسفند” نامید.“‏

خانم ها، آقایان: یادش بخیر ایرانی که خزان خیابان هایش را از فرش رنگ زرد می زد و عشاق در دست د ردست بر ‏ان می رفتند ؛ وحسین منزوی شاعر می گفت: برگ ها زیر پایت عاشق می شوند.‏
اکنون، لاما آماده تاختن است و توفان های سخت در راه. و من باز می پرسم: ‏
‏- پس ما چکاره ایم؟ چرانشسته ایم ونگاه می کنیم؟

چه آشی برایمان پخته اند !‏

هواکمی سرداست و سردتر می شود. تازه، هفته دوم پائیز است به سال 1387. یکی که نام رئیس جمهوری ایران را ‏دارد، از برابر دیوار شرم می گذرد و پشت تریبون سازمان ملل می رود.نمایندگان کشورهای مختلف دنیا – حتی ‏فلسطینی ها- سالن را ترک می کنند. حوصله شنیدن انشای دیگری را ندارند.‏

دولت های دیگر کم بودند، حالا دارند کشورهای عربی همسایه راکه به لحا ظ تاریخی به خون ایرانیان تشنه اند، ‏تحریک می کنند. یک مقام عالی رتبه پلیس امارات متحده عربی درباره حضور نیروهای مخفی ایران در کشورهای ‏عربی حاشیه خلیج فارس هشدار می دهد. ژنرال ضاحی خلفان می گوید: “ ایران ممکن است بتواند به راحتی هسته ‏هایی از نیروهای مخفی را در کشورهای منطقه خلیج فارس مستقر کند، در آن صورت کشورهای عربی نیز قادرند ‏اقدامی مشابه در ایران انجام دهند. “‏

‏ بی بی سی می نویسد: “پیشتر از قول دو نماینده مجلس کویت نقل شده بود که نیروی قدس سپاه پاسداران در این کشور ‏‏۲۵هزار عضو دارد. “‏

در میدان بهارستان که همفکران شیخ فضل اله نوری شیرهای مشروطه اش رابرداشته اند، به مناسبت سالگرد آغاز ‏جنگ هشت ساله با عراق، موشک دوربرد موسوم به شهاب-۳ به نمایش عمومی گذاشته اند. و کم کم، گمان جهانی را ‏تائید می کنند که: “ ایران به توانایی ساخت سلاح اتمی نزدیک می شود.“، ” ایران علیرغم پافشاری بر صلح آمیز بودن ‏برنامه اتمی اش، به توانایی ساخت کلاهک اتمی نزدیک می شود.“‏

البرادعی، که هاشمی رفسنجانی گزارش جدیدش را” حرکتی ظالمانه و فتنه‌ای جدید” خوانده بود با اشاره به توانمندی ‏بالقوه ایران برای تولید سلاح هسته‌ای می گوید: “ ایران کتاب‎ ‎آشپزی را دارد، اما مواد لازم برای آشپزی را نه‏‎!‎‏”‏
رویداهای بعدی نشان می دهد که صاحبان “ موادلازم” که قدرتهای جهانی باشند، با استفاده از سیاست “ماجراجویانه” ‏طالبان ایرانی در راس قدرت، دارند برای ایران آشی می پزند که رویش چند متر روغن ایستاده است.‏

روسیه د رآغاز هفته می گوید: “ « احتمالا در مذاکرات درباره ایران شرکت نمی کند» اما، بعد از با مذاکره با خانم ‏رایس – وزیر خارجه آمریکا - ” ناگهان” در جلسه سران قدرت های جهانی قطعنامه حضور می یابد.‏

‏” چینی ها “ ی نازنین دومین ” متحد” جمهوری اسلامی که به نوشته” سایت امروز” ‏با همان روش روسیه” عمل می ‏کنند، تا جوهر امضای دریافت 200درصد افزایش قیمت برای بزرگ راه تهران- شمال خشک می شود، نرم نرمک به ‏جلسه می روند. و قطعنامه چهارم تصویب می شود. ‏

سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران که انگار دارد تیتراول کیهان” برادر حسین” را می خواند قطعنامه ‏جدید شورای امنیت سازمان را «بیانیه‌ای چند خطی» و بدون نکته‌ای تازه توصیف می کند.علی لاریجانی، رییس ‏مجلس شورای اسلامی که سه قطعنامه چد صفحه ای برای ملت ایران به ارمغان آورده است، قطعنامه جدید را ‏‏«چرخش موذیانه» و” تفنن سیاسی” گروه ۱+۵ می نامد و نسبت به عواقب آن هشدار می دهد.حتما سپاهی فیلسوف ‏می داند که قطعنامه ها آنقدر کوتاه می شود، تا به یک کلمه چهار حرفی برسد: ‏

‏-آتش…‏
واوضاع نشان می دهد که در این فکر است تا با استفاده از تئوری جهانشمول” شکلات” جای احمدی نژاد رابگیرد و ‏باکمک تجار موتلفه بجای شکلات، اجناسی را مثل برنج وارد کند که ایران قرنها پیش صادرکننده اش به منطقه بود، ‏و یا د رآن بخود کفائی رسیده بود مانند چای و برنج و شکر. پارچه چادری سیاه را هم بگذار همان کره وژاپن وارد ‏کنند که زنانشان از برکت “ حجاب اجباری” محرومند.‏

‏ وقتی دبیرکل موتلفه درخواست “اعلام دخل و خرج دولت ” دولت را می کند، علی لاریجانی می گوید: “ تقسیم پول ‏نفت میان مردم، اقتصاد صدقه پروری است، کارهایی که جنبه‏‎ ‎شکلات برای اقتصاد دارد فقط سرگرمی است.” و بعد به ‏جلسه مجلس می رود که حرفهای وزیر نفت دارد را بشنود که: “ برای واردات سوخت در شش ماه آینده به حدود هفت ‏میلیارد دلار بودجه نیاز دارد. “‏

و در همین حال، نامه طهماسب مظاهری که فقط چند روز است از ریاست بانک مرکزی ایران، “ رانده شده” منتشر ‏می شود. به نوشته بی بی سی در این نامه “ وضعیت اقتصاد ایران دشوار و چشم انداز آینده ناامید کننده تصویر شده ‏است. در آن نسبت به رشد نرخ تورم، کاهش سرمایه گذاری، افزایش مصرف ارزی، کسری بودجه ابراز نگرانی و ‏تاکید شده که نرخ تورم در ایران به رکوردهای جدیدی رسیده و این کشور “یکی از بزرگترین نرخ تورم ها را در بین ‏کشورهای دنیا” دارد. “‏

‏ جمهوری اسلامی از این دوش های آب سرد هم بخود نمی آید. “ ایران اسلامی” نخستین کشوری است دردنیا که به ‏استقبال جنگ می رود؛ و تنهاکشور اسلامی که ماه رمضان را بجای شادی و خنده ورقص، با اشک و اندوه برگزار می ‏کند. در همه کشورهای مسلمان با تکیه بر دانش و تقویم عید فطر ازپیش معلوم است. درجمهوری اسلامی که رئیس ‏جمهورش با یک انشای بچگانه تومار”لیبرا ل دمکراسی” را در هم می پیچد، مردان عیا بدوشی که فقط دو سال از خود ‏خدا کوچکترند بر بام ها می روند و با چشمانی که خورشید را نمی بیند، به جستو جوی ماه نو بر می آیند. و تازه این ‏روزهائی است که همه سخت سرگرمند. بعد از حراج و غارت ثروت بیکران کشور دارند بسرعت مقامات قدسی را ‏تقسیم می کنند. مهدی خزعلی – که به نام پدرش شناخته است که قبای امام زمان را اول بار برای احمدی نژاد دوخت – ‏در نامه سرگشاده ای به رهبری می نویسد: “ شما که وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد خاتم الانبیاء ص ‏وعلی سید الاوصیاء ع می باشید، “، ” شما که از سلاله پاک پیامبران، اصلاب شامخه، ارحام مطهره و همنام مولای ‏متقیان ابوالحسنین امام الکونین و الثقلین می باشید.” دیگر اجازه ندهید که تا مقام خدائی بالایتان ببرند که دارند می برند. ‏برادر حسین شریعتمداری که نمایندگی فروش دستمال یزدی را هم گرفته “ در سر مقاله کیهان در باره حضرتعالی می ‏نویسد: «بر دامن کبریاش ننشیند گرد !»‏

‏ “ آیت اله خامنه ای “که سهل است، حتی آبدار چی کیهان هم به این نامه جواب نمی دهد. خدا که معلوم شد، حتما احمدی ‏نژاد هم پیامبر است، چون منصوب خداست. بعد نوبت می رسد به بقیه فرزندان امام زمان و اول ا زهمه” عوض علی” ‏که بالاخره اعتراف می کند مدرک دکترایش جعلی است. خبر جعلی بودن لیسانسش هم می رسد. می گویند حتی دیپلم هم ‏ندارد. “ کمیته چی” اسبق، اما زیر سایه” بی بی” است که خود معادل فوق دکترای جعل سند و ضامن “ سلامت” ‏انتخابات بعدی ریاست جمهوری که محمد خاتمی اینهمه جوشش رامی زند.‏

بانک پاسارگاد هم د رکشوری که “ آزادی مطلق ” حاکم است، به افتخار شکل گیری “ خلافت” اسلامی سکه می زند. ‏آنهم سکه یک میلیون تومانی تا روشن شود که نه تورمی در کار است و نه گرانی. پشت سکه هم عکس تخت جمشید ‏هست. بد خواهان می گویند که این نقش ونگار به زبان بی زبانی روحانیون جمهوری اسلامی را به مغ های ساسانی ‏وصل می کند که همین کارها را کردند و ایران را بر باد دادند. نباید حرفشان را گوش کرد. واقعیت این است که بانک ‏پاسارگاد هم چهار چنگولی مواظب میراث ملی و تاریخی ایران است.، درست مثل شورای شهر اصفهان که”کانون ‏مدافعان حقوق بشر” به آخرین شاهکارش اعتراض دارد: “ تصمیم و اعلام اخیر شورای شهر اصفهان مبنی بر عبور‏‎ ‎مترو از خیابان کهنسال چهارباغ برخلاف قانون و موازین کارشناسی حکایت مجـددی است از‏‎ ‎فاجعه قانون گریزی و ‏تـجاوز به منافع عمومی. این تصمیم، میراث ملی و فرهنگی و‏‎ ‎تاریخی ایران را که اعتباری جهانی دارد، مورد حمله ‏قرار داده است‎.‎‏”‏

‏ این حمله از داخل که سی سال است ادامه دارد، اخبار این هفته با زهم از حمله خارجی می گوید که فعلا تبلیغاتی و ‏تدارکاتی است. ‏

آلمان و فرانسه اعلام می کنند: “ ایران به ماجراجویی اتمی خود پایان دهد.” این دو کشور بخشی ازمحور نظامی- ‏اقتصادی جدیدی هستند که سرهنگ “ مک کین” د رمناظره خود با اوباما پیشنهاد کرد برای مبارزه با جمهوری اسلامی ‏شکل بگیرد و در گام اول شامل امریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان می شود. او این محور را “جبهه کشورهای دارای ‏سیستم دمکراسی” نامید و تاکید کرد که این کشورهای ارتش های مشترک، اقتصاد مشترک و آرمان های مشترک دارند. ‏
دو نامزد اصلی انتخابات آمریکا در این مناظره که از تلویزیون های سراسری آمریکا پخش شد به شدت نسبت به ‏‏”خطر” برنامه اتمی ایران به خصوص تهدید آن برای اسرائیل هشدار می دهند.‏

مجلس نمایندگان آمریکا هم د راوج بحران مالی این کشور، طرح جدیدی با هدف گسترش و تشدید تحریم های این کشور ‏علیه ایران تصویب می کند که هدفش سرمایه گذاری خارجی در ایران است وتحریم های فعلی آمریکا را از صنعت نفت ‏و گاز فراتر می برد و فهرست اقلام ممنوعه برای صادرات یا واردات را گستردش بیشتری می دهد. ‏

مقامات اسرائیلی هم در روزهای پایانی هفته می گویند: “ ایالات متحده اخیرا به این کشور یک سیستم رادار پیشرفته ‏داده که در صورتی که ایران دست به حمله بزند، پیشاپیش به آنها هشدار خواهد داد. این رادار قادر است حمله با موشک ‏های بالیستیک را کمی بعد از پرتاب آن ردیابی کند.“‏

شاید هم برای مقابله بااین خطرات است که فرهاد رهبر با استفاده از تجارب امنیتی خود مشغول اعمال “ محدودیت های ‏بی سابقه امنیتی در دانشگاه تهران واستقرار گیت های الکترونیکی برای کنترل عبور و مرور دانشجویان، اعضای هیات ‏علمی و کارکنان دانشگاه ” است، تا جائی که داد مصطفی تاج زاده را د رمی آورد: “ آقای فرهاد رهبر! دانشگاه پادگان ‏نیست، گیت ها را جمع آوری کنید. دانشگاه تهران را با وزارت اطلاعات مشابه گرفته اید.“‏

وبرای تکمیل این آش پر روغن، تنها خبرنگار فاکس نیوز کم است که او هم راه افتاده و بزودی به تهران می رسد.‏
سر آشپزهای امنیتی ماهر جمهوری اسلامی که اخیرا دفتر شبکه العربیه در تهران را به دلیل “مواضع ضد ایرانی” اش ‏تعطیل کرده اند و علیرغم تامین خواست هایشان توسط تلویزیون فارسی بی بی سی و ا زجمله تعیین کادر تحریری، ‏هنوز به آن اجازه تاسیس دفتر در تهران را نداده اند ؛ نه تنها به‎ ‎خبرنگار فاکس نیوز- متعلق به نئو کان ها - مجوز ‏فعالیت در ایران را داده اند، بلکه با نامه نگاری به برخی مراکز‏‎ ‎حساس کشور خواستار همکاری دستگاه های مختلف با ‏خبرنگار این شبکه شده است‎.‎

آش پر روغنی است که در نیمه پائیز د رحال جا افتا دن است و زبانم لال اگرنوبت آوردنش بر سر سفره های مردم ‏شود، چنان دهانی از ایرانیان خواهد سوخت که حمله اعراب ومغولان پیشش به خربزه خراسان می ماند.‏
رئیس جمهور اسرائیل در آغاز هفته ازپشت تریبون مجمع عمومی سازمان ملل می گوید: “ محمود احمدی‌نژاد خطری ‏برای مردم‏‎ ‎خود، برای منطقه، برای جهان است. او برای مردم و سنن ایران مایه شرم است‎.“‎
ودر پایان هفته باید پرسید: “ ما ایرانیان که حتی به اعراب و مغولان هم بی دفاع تسلیم نشدیم، چرانشسته ایم؟ چرا؟”‏

‎ ‎ادبیات اسلامی‎ ‎‏ ‏

ماشاء اله خان شمس الواعظین - همکار روزنامه نویس ما در تهران – البته کاشف واقعیت تازه ای نیست که هفته سوم ‏مهرماه 1387 را به نامش سکه بزنیم ؛ اما بروشنی تمام حرفی می زند که تیتر اول روز می شود: “ رئیس جمهور خود ‏را در نقش انبیاء می بیند.“‏

و هفته می شود، هفته ای که” سخنان عجیب مشایی”- به نوشته روزنامه اعتماد ملی- مقدسش م یکند: “ ملائک مرتب ‏در عرصه کشور ما د رحال پرواز هستند.گردشگری بزرگترین عبادتی است که انشان ها را دردنیا یکدیگر نزدیک می ‏کند، حتی صوابش از نماز و روزه بیشتر است..“‏

‏ د راین هفته مهرگانی، احمدی نژاد که زیباروئی بنام سارا - معاون رئیس جمهور احتمالی آمریکا - “ دیکتاتور ‏خطرناک” می خواندش، وآیت اله منتظری “ دروغگو” می نامدش، موقتا انجام رسالت را به معاونین وهمفکرانش می ‏سپاردکه به سبک حضرت محمد نامه به مقامات جهانی بنویسند. یکیشان سعید جلیلی است که هنوز معلوم نیست “ سلمان ‏فارسی ” است یا “ بلال حبشی” نامه ای به خاویر سولانا می نویسد و از” تمدن غرب” خرده می گیرد. او برای نامه ‏اش تره خورد نمی کند و می گوید: “ این فقط یک نامه” است.‏

خود رئیس جمهور هم مشغول تدریس “ ادبیات اسلامی” است. او که شایسته است برای وضع قوانین جدید در علم ‏اقتصاد، یک دکترا از نوع “ عوضعلی” از دانشگاه آکسفورد دریافت دارد و جا نشین “آدام اسمیت” پدر این علم ‏شناخته شود؛ خطاب به کارشناسان نظام بانکی و‏‎ ‎مسوولان آن می فرمایند: “شما باید در این سیستم ادبیات اسلامی را ‏بیاورید و وارد کنید، کار حرام، حرام است و اگر در اقتصاد وارد شود پدر اقتصاد را درمی‌آورد، نمی‌شود کار‎ ‎حرام را ‏حلال کرد.‏‎. ‎‏”‏

‏ ونه پیامبر گونه، درست مانندیک رسول خبر می دهند که هفته هفته رواج “ ادبیات اسلامی” است – والبته به روایت ‏طالبان ایرانی – و حرف “آ” که همه این ادبیات راگرد “آتش ” سازمان داده است. مرکز فرماندهی اش هم نزد برادران ‏بازجو- روزنامه نویس در کیهان است. “ برادر حسین” این بار فرمان آتش به محمدخاتمی را می دهد: “ جناب آقای ‏خاتمی آشکارا از دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنان فاصله بگیرد تا به آتش آنان نسوزد.” بعد هم یاد گودزورخانه ‏می ا فتد: “ و بالاخره با حضور آقای خاتمی در انتخابات آینده، صحنه انتخابات به یک «وزن کشی»‏
حرف پ: را پدر معنوی برادر حسین د رنماز جمعه، تعریف می کند. آیت اله جنتی می گوید “ یک سفیر پلید می ‏خواهد برای اقتصاد بحران درست کند.” ‏

‏ و اصلا هم این سخنان را از “مراجع تقلید” و دیگر یاران انقلاب نشنیده می گیرد: ‏

‏”سه نفر از مراجع تقلید قم به فاصله چند روز از یکدیگر به انتقاد از حل نشدن مشکلات کشور مانند گرانی و بحران ‏اقتصادی پرداختند. آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله صافی گلپایگانی و آیت‌ الله منتظری، سه روحانی بلندپایه‌ای بودند که ‏در خطبه‌های نماز عید فطر و دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی، انتقادات خود از اوضاع جاری را مطرح کردند. اما ‏صریح‌ترین انتقاد در این میان مربوط به آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی بود که به صراحت اظهار داشت: مشکلات کشور ‏با سخنرانی حل نمی‌شود. “‏

از این سه نفر، دو نفرشان مراجع تقلید ی هستند که خودی اند- البته فعلا- و آیت اله طاهری که د رکنار آیت اله ‏منتظری جزو “ غیر خودی” هاست، صریح تر از همه حرف می زند: “ مردم زیر بار گرانی له شدند. کارخانه ها و ‏کارگاه ها ورشکسته شده اند.“‏

طهماسب مظاهری که تا دوهفته پیش رئیس بانک مرکزی بودو از چند وچون امور اطلاع دقیق دارد، د رجلسه تودیع ‏خود می گوید: “ دولت مسئول افزایش تورم است.” و اضافه می کند: “ اصلاح اقتصاد باتیغ و درفش مقدور نیست.“‏

این در شرایطی است که به نوشته شماره روز سه شنبه روزنامه « کارگزاران»، صندوق بین المللی پول در گزارش ‏اخیر خود در مورد درصد افراد زیر خط فقر اعلام کرده است که ۴۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می ‏کنند.‏

این از فقرا. بازاریان اصفهان ومشهد هم به تبریزیان می پیوندند. این بازارها که نقش بزرگی در انقلاب اسلامی ‏داشتند، حالا به افزایش 3 درصد مالیات دولت امام زمانی متعرضد. برادر عسگر اولادی هم که بزرگترین تاجر پسته ‏ایران است، از دولت سخت انتقاد می کند.‏

‏ به نظر نبرد ساده ای برای قدرت می آید. اما پیامبر” محمود” هدف بسیار بزرگتری رادنبال می کند. برخی مفسران ‏اقتصادی بر این باورند: “ احمدی نژاد ضمن اعلام مخالفت با “سرمایه‌داری”خواهان بیرون آمدن پول و نظام بانکی ‏ازحالت انحصاری یعنی همان توصیه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. در واقع زمزمه خصوصی کردن ‏بانک مرکزی و خارج کردن درآمد ملی خارج از نظارت ملی مردم است.‏

او از سوسیالیسم صدقه ای و خیراتی سخن می گوید و همچنین از فرصتی که باید با توجه به بحران مالی کنونی امریکا ‏و “وال استریت” استفاده کرد و سیستم سرمایه داری را بحران امروز امریکا اعلام می کند، اما د رعمل مشغول ‏خصوصیث سازی از شیر مرغ تا جان آدمی زاد است. و این چیزی نیست جز برنامه صندوق بین المللی پول بر اساس ‏نظریه “نئولیبرالیزم اقتصادی.“‏

‏ باین ترتیب ایران از دایره اقتصاد دولتی بیرون می آید و به زنجیره جهانی سرمایه داری می پیوندد. درست عملی که “ ‏غرب” را از “گرگ” به” میش” تبدیل خوا هد کرد. و به این ترتیب به نوشته مجله تایم: “ بزرگترین دغدغه راهبردی ‏ایران ” تامین خواهد شد و”نوعی مصالحه و تضمین امنیتی “ از”تنها کشوری که می تواند چنین خواستی را تامین کند ‏یعنی آمریکا “ بدست می آورد. ‏

پیامبر دروغگو هم دارد از حالا چکشش را می زند: “دولتمردان آمریکا از سوی مردم این کشور برای ایجاد رابطه با ‏جمهوری اسلامی ایرن به شدت تحت فشار هستند. “‏

و برای این هم بروجردی با تعریف حرف “د” از گشایش دفتری که “ دلالان دست چندم آمریکا” در صددگشودن آن ‏بودند، مانع می شود.‏

علی لاریجانی صاحب نظریه “ شکلات” هم به تعریف حرف “ف” می پردازد و م یگوید نمایندگان مجلس که وام 100 ‏میلیون تومانی گرفته اند” فقیر ترین کسانی هستند که د رکشور زند گی می کنند.“‏

وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی هم که در سر دبیری کیهان سابقه طولانی در رواج” ادبیات اسلامی” بدست آورده و ‏تخصصسش در کلمه “ خفقان” است، از قافله عقب نمی ماند: “ ذائقه ها ی مختلف رسانه های بیشتر ی دارند، اما می ‏گویند ” خفقان” است.‏

همکاران سابق حضرت سردار هرندی هم که سر انجام خبرگزاری ایرنا را اشغال کرده اند و مشغول وارد کردن فحش ‏و دشنام به جهان خبرند، حرف “ت” را تعریف می کنند و داستانی می سازند که از “تله آکسفورد” برای “ عوضعلی ‏کردان” پرده بر می دارد.‏

حرف ن: در فرهنگ فارسی خیلی باحرف “پ” فاصله دارد، اما در ادبیات اسلامی انگار چسبیده بهمند. “حضرت ‏حجت الاسلام والمسلمین «علی سعیدی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” د رمصاحبه با کیهان کلمه “ ‏نا هلان” رابکار می برد و روزنامه طالبانی تیترش می کند: “سپاه نمی گذارد انقلاب به دست نااهلان بیفتد.” د راین ‏مصاحبه حضرت سعیدی که تمثال مبارکش هم به چاپ نرسیده، اول خبر می دهد: “ ما در حال حاضر حدود 1400 نفر ‏روحانی در سپاه داریم که متوسط خدمت آنها بیش از 8 سال است.” بعد تعریف جدیدی از” معنویت” می دهد: “‏
‏ معنویت مولفه های گوناگونی دارد؛ التزام به احکام الهی، برخورداری از روحیه ستیزگری و شناخت دقیق دشمن، ‏آمادگی تحمل سخت ترین شرایط برای دفاع از انقلاب، داشتن روحیه شهادت طلبی و… “‏

بعد به تئوری دستمال کثیف می پردازد: “ از جهت دیگر مبانی ترجمه متون غربی نمی تواند ما را به کمال برساند. به ‏تعبیر مقام معظم رهبری «با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد» باید مبانی ساختاری و دینی ما براساس اصول ‏و اعتقادات اسلامی باشد. “‏

سپس به نحوه “ معنوی” ساختن جامعه می پردازد و بااستفاده از عین واژگان متون غربی ونه ترجمه انها می گوید: “ - ‏در یک فضای قدسی و محیط دور از ویروس انسان ها سالم می مانند اما در یک محیط آلوده و ویروسی نیازمند واکسینه و ‏مراقبت بیشتر هستیم. در این خصوص باید حجم ویتامین را برای ضدعفونی کردن بالا ببریم تا ویروس وارد بدن ‏نشود.“‏

و سرانجام برنامهای را برای آینده ایران مطرح می کند که تا کنون قدم به قدم اجرا می شد، اما رسما اعلام نشده بود: “ ‏مقام معظم رهبری در یک بیانی 5 مرحله را برای فرایند انقلاب ترسیم فرمودند؛ 1-انقلاب اسلامی 2-نظام اسلامی 3-‏دولت اسلامی 4-جامعه اسلامی و 5-کشور اسلامی در این که انقلاب و نظام، اسلامی است شکی نیست. اما آیا با این دو ‏مرحله می توان خود به خود شاهد تشکیل دولت اسلامی بود؟ باید عرض کنم خیر. دولت اسلامی، دولتی است که باید ‏سازمان و مدیرانش بر مبنای اصول دینی شکل گرفته باشند. و به تعبیر دیگر مدیران از رأس دولت تا دهدار یک دهستان ‏باید دینمدار و پایبند به اصول و مبانی دینی و خط امام(ره) و رهبری باشند. “‏

برای رسیدن به این هدف که همان بر قراری رسمی “ سلطنت اسلامی” یعنی همان “ خلافت” باشد، این موانع بر سر ‏راه است: “ تهدیداتی که امروزه متوجه نظام است تهدیدات سخت (نظامی) نیمه سخت (امنیتی) و نرم (فرهنگی) است. “‏
و دولت نهم از همان روز نخست، سرگرم از بین بردن این تهدیداتی است که از آیت اله منتظری تا دختر مدرسه ای در ‏شیراز دامنه اش گسترده است. در همین هفته شرح وتفسیر “ ادبیات اسلامی” مرجع تقلید در حبس خانگی واژه ای ‏رابزبان می اورد که د راین ادبیات با خون خط خورده است: “ کجاست آزادی؟ رئیس جمهور در امریکا دروغ گفت.”
‏ هاشمآقاجری هم پرسش های دیگری دارد: “چرا ما باید در ایران با زور حجاب را بر سر مردم کنیم ولی در جوامع‏‎ ‎هاشم دختران آزادانه حجاب را انتخاب می‌کنند؟ کجای تاریخ نشان می‌دهد که می‌توان‎ ‎بقای ایمان را با شلاق، زور و ‏اعدام تضمین کرد؟ آیا صاحبان قدرت نباید تجدیدنظر‎ ‎کرده و بدانند که این زورگویی‌ها یکی از عوامل مهم اسلا‌م‌گریزی ‏است؟”‏

آخرین اخبار هم حکایت دارد: “ پیگرد خودسرانه شهروندان بهائی در شهرهای مرکزی ایران ادامه دارد. یک ‏شهروند ‏بهائی‎ ‎در یزد که با شغل آزاد به موفقیت نسبی دست یافته، حکم حبس و تبعید گرفته و با توقیف‎ ‎و مصادره ‏اموال ‏روبروست، دختری در شیراز به خاطر خندیدن در هنگام قرائت دعای آل‏‎ ‎یاسین سر صف ‏صبحگاهی محاکمه می‌شود، ‏پدر دختر که به این سختگیری اعتراض می‌کند نیزمحاکمه می‌شود! یک دانشجوی ‏دگراندیش به چندسال حبس تعلیقی ‏محکوم می‌گردد.“‏

پیگرد خودسرانه شهروندان بهائی در شهرهای مرکزی ایران ادامه دارد. یک ‏شهروند بهائی‎ ‎در یزد که با شغل آزاد به ‏موفقیت نسبی دست یافته، حکم حبس و تبعید گرفته و با توقیف‎ ‎و مصادره ‏اموال روبروست، دختری در شیراز به خاطر ‏خندیدن در هنگام قرائت دعای آل‏‎ ‎یاسین سر صف ‏صبحگاهی محاکمه می‌شود، پدر دختر که به این سختگیری اعتراض ‏می‌کند نیزحاکمه می‌شود! یک دانشجوی ‏دگراندیش به چندسال حبس تعلیقی محکوم می‌گردد. “‏

و: ‏
‏” کنگره سالیانه انجمن بین‌المللی قلم، طی قطعنامه‌ای با رأی مطلق به افزایش نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران و ‏ادامه‌ی تهدید، محاکمه و حبس نویسندگان و روزنامه‌نگاران در ایران اعتراض کرد. در این قطعنامه نسبت به اعمال ‏سانسور و ممانعت از انتشار صدها کتاب، فشار بر ناشران، و وجین کردن کتاب‌ها از کتاب‌خانه‌ها ابراز نگرانی شده ‏است. “‏

این از مبارزه با تهدید “ نرم افزاری”. نبرد برای از بین بردن “ تهدید سخت افزاری” هم این هفته وارد مرحله تازه ای ‏می شود. مجریان سیاستی که “ حاجی آقا سعیدی” کلیاتش را گفت، قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان را با “ نامه” ‏ای جواب می دهند. اول تکلیف حرف “ش” در ادبیات اسلامی روشن می شود که سخنان منوچهر متکی مبنی بر نوعی ‏مصالحه “ شیطنت رسانه ها” بوده است. بعد هم موضع جمهوری اسلامی که ادامه غنی سازی است و وقت کشی تا ‏ساختن اولین بمب اتمی.‏

‏ اوین پاسخ را یاپ دی هوپ شیفر، دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، می دهد: “ برنامه اتمی ایران تهدیدی برای ‏آمریکا و اروپا است.“‏

دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا، می گوید: “ برای متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم در ایران، لندن متعهد ‏است تا به تلاش های خود برای اعمال تحریم هایی علیه صنعت نفت و گاز ایران ادامه دهد.“‏

برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، در گفت و گو با روزنامه اسرائیلی “ها آرتص” خبر می دهد: “ اسرائیل در ‏حال آماده شدن برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است. از نگاه اسراییل فروش سامانه ضد هوایی اس – ۳۰۰ به ‏ایران، اراده رهبران جمهوری اسلامی را برای ادامه برنامه هسته‌ای خود قوی‌تر می‌کند و از این جهت، فقط تاریخ یک ‏جنگ احتمالی با ایران را جلو می‌اندازد.“‏
سناتور مک کین به صراحت می گوید که در صورت حمله ایران به اسرائیل منتظر شورای امنیت سازمان ملل نخواهد ‏شد.‏

سناتور اوباما نیز ضمن اشاره ای تلویحی به اتخاذ همین رویکرد، چشم انداز منع صادرات بنزین به ایران را مطرح ‏می کند.‏

و هفته با تعریفی واقعی از حرف “ ز” پایان می گیردکه فشرده فریاد مردم ایران است. امام جمعه سنی زاهدان می ‏گوید: ‏
‏- زندگی ذلت بار نمی خواهیم.‏
‏ بازگشت یکی از شعا رهای تکان دهنده ای است که انقلاب را به ثمر نشاند: ‏
‏- زیر بار ستم نمی کنیم زندگی…‏
‏ چه کسی باور می کرد، سخن آن روزنامه نگار انگلیسی لباس واقعیت بپوشد: ‏
‏- انقلاب ایران پیروزی جهل بر ظلم بود….‏

‎ ‎خود فروشی، وطن فروشی‎ ‎

جنگ مغلوبه است در هفته سوم مهرماه 1387. چهره های مهم و البته سابق جهانی در تهرانند به دعوت همتای خود ‏محمد خاتمی که می گوید: “دین باید خود را ازچنگال جزم‌‏اندیشان متعصب و ‌‏سودانگاران خشونت‌‏گرا‎ ‎برهاند.“‏
نخست وزیر سابق ایتالیا در تهران می گوید: “ایران باید چهره دیگری از خود به جهان نشان بدهد.” و خاتمی که انگار ‏دنیارا به یاری خود خواسته است، دارد همین کار را می کند. می کوشد چهره ای دیگر از ایران در افکار عمومی جهان ‏بسازد. چهره ای که بر خلاف سخنان جنجال برانگیز احمدی نژاد، چهره ای جنگی نیست و از ایران خطری جهانی نمی ‏سازد.‏
در همین حال احمدی نژاد “در تازه ترین تحلیل خود از اوضاع جهان از مرگ لیبرالیسم خبر” داد می دهد و از ائمه ‏جمعه سراسر کشور خواستار تدوین برنامه یی جدید برای اداره جهان” می شود. او” مشکلات کشور را مشکلات جزیی ‏و کم اهمیتی “ می داند و می گوید: “ اگر برنامه یی برای حل مشکلات جهانی بدهیم آنگاه مشکلات جزیی و کم اهمیت ‏خودبه خود حل می شوند. “‏

سرلشکر فیروز آبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم خواستار تبدیل” افکار و اندیشه‌های آقای دکتر‏‎ ‎محمود ‏احمدی‌نژاد رئیس‌ جمهور محترم کشورمان” می شود. به نظر این فرمانده” اندیشه های احمدی نژاد دارای جنبه‌های ‏راهبردی حائز اهمیتی‎ ‎است؛ لذا وظیفه علما، اندیشمندان و استادان دانشگاه‌ها و بویژه دانشگاه عالی دفاع‏‎ ‎ملی است که ‏این افکار را مدون کنند و به غنای علمی کشور بیافزایند. “ و به صورت استراتژی ایران در بیاورند.‏

موسوی خوئینی نم نمک از پرده بیرون می آید.‏
علاوه بر ستایش از محمد خاتمی، به نکته بسیار مهم دیگری نیز اشاره می کند: میان روحانیون و غیر روحانیونی که ‏در 8 سال دولت اصلاحات با خاتمی مخالفت کرده بودند نیز امروز گرایش به خاتمی رو به افزایش است. سخن خوئینی ‏هاباز می گردد به تقابل شماری از فرماندهان سپاه و دولت احمدی نژاد با روحانیت. تقابلی که در ماجرای سخنان “رحیم ‏مشائی” در باره مردم اسرائیل جلوه های خود را نشان داد. برخی مفسران معتقدند: “ احمدی نژاد موفق شد به اسرائیل و ‏امریکا نشان بدهد که روحانیت مخالف اسرائیل است نه دولت و شخص او. هدف این پیام، آشکارا جلب حمایت اسرائیل ‏و امریکا از حرکات کودتائی این دولت با حمایت نیروهای نظامی و یکدست کردن حکومت و دولت بود. “‏
کروبی هم از سوی دیگر رسما دارد میدان می شود با شعار”تغییر” که عین شعا رتبلیغاتی باراک اوبا ما د ‏رآمریکاست. هرچند نه منظور نماینده نزدیکترین بخش اصلاح طلبان ایران به قدرت از” تغییر” معلوم است، نه کسی ‏می داند نامزد دموکراتها در آمریکا دنبال کدام “ تغییر” است.‏

علی لاریجانی هم که برگ مذاکره به امریکا را رومی کند و می گوید از” بحث اتمی” هم گریزان نیست، د رحالی به ‏ژنو می رود که پایگاه اجتماعی حزب پشتیبانش موتلفه اسلامی د رالتهاب بسر می برد.‏

‏ روزنامه اعتماد ملی از”التهاب در بازار مسکن، آهن و فرش” و “ تعطیل بازار طلا‌ی پایتخت ” خبر می دهد. ‏تحولات اجتماعی تاثیر خود را نشان می دهد.‏

بازار تهران مور حمله قرار می گیرد. افراد سازمان یافته ای که مدتی ناپدید شده بودند، به به میدان می آیند. اینها همان ‏نیروهای آموزش دیده اند که گاه نام” مردم “ و” کفن پوش”می گیرند و حالا از طرف خبرگزاری فارس لقب” اراذل و ‏اوباش” می گیرند و دولتیان آنها را”عناصر خارجی” می نامند.‏

‏ ر وزنامه کارگزاران می نویسد: “ تعطیلی بازار تهران ابعاد تازه‌تری به خود گرفت. براساس اطلاعاتی که از ‏سوی بازاریان منتشر شده روز پیش افرادی ناشناس و مشکوک به بازار تهران هجوم آوردند و به فروشگاه‌های ‏اصناف حمله‌ور شدند. این جریان در شرایطی رخ می‌داد که دو روز پیش رئیس مجمع امور صنفی توزیعی تهران ‏طی گفت‌وگویی با فارس بیان داشته بود که اعتصابات بازار از سوی عناصر خارجی هدایت می‌شده است.“‏
هاشمی رفسنجانی که تاریخ ایران را می کاود، می گوید: “ ااگر آزادی نباشد، مردم همکاری نمی‌‏کنند. مردم اقیانوس ‏بی‌‏کرانی هستند که یار خالص مسوولان به شمار می‌‏روند و اگر مسوولان خودفروشی نکنند، مردم را همواره در صحنه ‏حضور خواهند داشت. “‏

اما از دیروز به امروز نمی آید تاپاسخ دهد عاملان این رویدادها کدام “مسولان” اند که نه خودرا وطن رافروخته اند.‏

‏- براساس تازه ترین آمارهای رسمی شمار افراد آلوده به اچ آی وی، ویروس عامل ایدز، در ایران تا پایان شهریور ماه ‏به 18 هزار و 320 نفر رسید.‏

‏- وزارت خارجه فرانسه روز چهارشنبه گفت به نمایندگی از اتحادیه اروپا سفیر ایران در پاریس را احضار کرده است ‏تا نگرانی از وضعیت “رو به وخامت” حقوق بشر در ایران را منتقل کند.‏

‏- بر اساس گزارش تازه گمرک ایران، واردات ایران از کشورهای خارجی در شش ماه اول سال جاری نسبت به مدت ‏مشابه سال قبل، حدود ۳۶ درصد افزایش یافت..‏

بر اساس گزارش رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران، ارزش واردات ایران در شش ماهه اول سال جاری از ‏کشورهای جهان در مجموع به ۲۹.۸ میلیارد دلار رسیده است که با توجه به واردات ۲۱.۸ میلیاردی در مدت مشابه ‏سال قبل، ۳۶.۴ درصد افزایش یافته است.‏

‏- وزارت اطلاعات از برگزاری کنگره سال جاری نهضت آزادی ایران جلوگیری کرد.‏
‏- 109‏‎ ‎استاد برجسته ؛ نگرانی خود را درباره‎ ‎آینده دانشگاه توسعه علمی کشور اعلام کردند.‏
‏- روزنامه انگلیسی «فاینانشیال تایمز»، چاپ لندن، خبر از شکل گیری ائتلافی جدید برای اعمال تحریم های بیشتر ‏علیه ایران می دهد. ‏
به نوشته این روزنامه معروف اقتصادی، آمریکا و متحدانش در حال بحث برای ایجاد یک «ائتلاف همفکر» هستند که ‏بتواند بدون نیاز به پشتیبانی سازمان ملل تحریم هایی را بر بخش های مالی و انرژی ایران اعمال کند

و هفته ای است که درآن اردشیر محصص مرگ در تنهایی، را طراحی می کند و به قافله ای طولانی از ایرانیان می ‏پیوندد که نه خودفروش بودند و نه وطن فروش و همه جان خود را نثار ایران کردند.‏

و ماندند کسانی که بهترینشان بااینکه می داندد ومی گویند”شق القمر” نمی کنند، بسوی صندلی ریاست جمهوری خیز ‏برداشته اند.‏

و نادان ترینشان سخنانی از این دست برای نجات جهان می گویند، چندان که مارکس د رگور می لرزد و اسپنسر از ‏شرم از گور خود می گریزد: ‏

ه الزاما کسی که درآمدش پایین است فقیر نیست. ممکن است کسی درآمد بالایی داشته باشد، اما قدرت تنظیم مالی یا ‏اقتصادی برای خودش نداشته باشد. او آدم فقیری است. کسی که فکر فقیری دارد بیش از کسی که جیب فقیری دارد دچار ‏فقر است. فقر واقعی اینجاست. ممکن است عدد کم و پایین باشد، اما مدیریت اقتصادی و مدیریت زندگی بالاست».

براستی این مرد”مصری” است بر تخت وزارت یا ایرانی؟ و این دفتر خالی تا کی تاکی ورق خواهد خورد؟‏

آبان
‎ ‎حتی خواجه حافظ‏‎ ‎

حتی خواجه حافظ شیرازی هم که در اشعارش دست برده اند و لغات معشوق و می را از دیوانش حذف کرده اند ؛ به این ‏‏” نظام مقدس” و” دولت مهرورزی” اعتراض دارد. فقط مانده روزنامه کیهان که فرمایش “آقا” ر اتیتر اول می کند و ‏از” قدرت جهانی” جمهوری اسلامی خبر می دهد.‏

البته همکار امنیتی برادر حسین بازجو هم که “ دکتررحیم ازغدی” باشد، به عمر سرمایه داری خاتمه می دهد: “ اکنون ‏دیگر نامی از مکتب مارکسیسم نمانده است و مکتب لیبرال دموکراسی نیز با همه هیمنه سیاسی، اقتصادی و نظامی ‏خود، در مقابل جهانیان به زمین خورده است. “‏

د رهفته ای که هم آخر مهر است و هم اول آبان 1387، روزهای “ نگاه هفته” - که از پنج شنبه گذشته شروع می شود ‏تا عصر چهارشنبه بعد – همه اخبار و حرف وحدیث ها و حتی اس ام اس ها د رتائید فرمایشات “آقایان” است و ثابت ‏می کند به گفته محمد خاتمی: “مثل این که مملکت گل و بلبل است، نه گرانی هست، نه بیکاری، نه فقر، نه‎ ‎فساد و نه ‏فحشا.” ‏

پنج شنبه: حزب موتلفه اسلامی درسرمقاله ارگانش تعطیلی بازارها مهم کشور در هفته گذشته را ماله می کشد: “ قطعی ‏برق و تجمع اوباش بازار را تعطیل کرد.“‏

عوضعلی خان کردان که معلوم می شودبه اصرار حزب موتلفه اسلامی در وزارت مانده، نشان می دهد مصداق این ‏شعر نیست که د رتهران روی موبایلها جابجا می شود: ‏
‏- نگا رمن که به مکتب نرفت و خط ننوشت‏
یهو آمد، وزیر کشور شد

ایشان حرفهای گنده گنده می زند: “ مراجع، روحانیت و علمای بزرگ، مورد هجمه واقع‎ ‎قوه‌قضاییه و مجلس نیز ‏اینگونه مورد هجمه قرار می‌گیرند. این نشان‎ ‎می‌دهد که عملیات روانی سنگین برای عدم مشروعیت جمهوری اسلا‌می ‏در این مقطع طراحی‎ ‎شده است و متاسفانه گاهی ابزار آن عملیات روانی خودمان می‌شویم. ” و همه مشکلات را متوجه ‏دشمن می کنند که قبلا از طریق دانشگاه آکسفورد توطئه چید ه بود که به ایشان دکترای قلابی بدهد و حالا “سفیرپلید” ی ‏را مامور بهم ریختن اقتصادکشور کرده است ووزیر کشور قول میدهد: ‏

‏”حتما در یک مقطع مناسب فعالیت 4 ماهه‌سفیر انگلیس در تهران، با بررسی همه‌جوانب امنیتی و اطلا‌عاتی به اطلا‌ع ‏همه مردم ایران خواهد رسید.“‏

‏ رحیم ازغدی همکا رقدیمی تیم کردان، نظریات امنیتی ایشان را که حدودسی سال است هی تکرار می شود، در تنور ‏تئوری “ کیهانی” می ریزد: دشمن”‏

گاهی نیز به حکومت و انقلاب و نهادهای تصمیم‌گیری نفوذ کرده و با زور خودمان، خودمان را زمین‌ می‌زنند، ضمن ‏اینکه گاهی انسان‌های بسیار خوب نیز فاسد می‌شوند و‎ ‎دزدهای انقلاب، انقلاب را دور می زنند‎.‎‏ “‏

مصطفی تاج زاده هم “نفوذ” ها و” دزد” ها معرفی می کند: “ این تیم آقای کردان است. یعنی آنچه همه خوبان دارند این ‏آدم یکجا دارد. همه جور فساد سیاسی و اداری و مالی. “‏

و برای اولین بار به صراحت از واقعیتی می گوید که در” نگاه هفته” بارها روی آن تاکید شده و نام” حکومتطالبانی ‏نوع شیعی” می گیرد: ‏

‏”در مورد آزادی اما باید بگویم که نسبت این دولت با آزادی مثل نسبت جن با بسم الله است. یعنی نه تنها به هیچ وجه با ‏آزادی سازگاری ندارند. بلکه دشمن آزادی و نهادهای مدنی و آزاد هستند. البته هر کجا که در مصاحبه رسانه‌های ‏خارجی قرار می‌گیرند ایران آزادترین کشور دنیاست. اما در داخل با امنیتی کردن فضا همه چیز را کنترل و محدود ‏کرده‌اند. عملکرد دولت در زمینه شاخص‌های آزادی احزاب و مطبوعات و دیگر نهاد‌های مدنی روز به روز در حال ‏افول است. ‏

شاخص سوم جمهوری اسلامی است که حتما می‌دانید به انتخاب امام صورت گرفت. چرا که تا پیش از آن شعار مردم ‏حکومت اسلامی بود و سپس توسط امام به جمهوری اسلامی تغییر یافت و همان موقع هم تصریح کردند که این ‏جمهوری مثل بقیه جمهوری‌هاست. امروز شعار اقتدارگرایان رسما این است که جمهوری اسلامی یک پدیده موقت است ‏و ما باید به سمت حکومت اسلامی حرکت کنیم. تفاوت این دو چیست؟ تفاوت آنها در حاکمیت مردم و دموکراتیک بودن ‏نهادهاست. به همین جهت باید گفت ساختار شکنان اصلی در ایران آقای جنتی و آقای مصباح و دیگرانی هستند که ‏ساختارهای جمهوریت نظام را خدشه دار می‌کنند و می‌خواهند به جای آن یک حکومت طالبانی البته از نوع شیعی آن ‏برقرار کنند.“‏

جمعه: استرالیا “ موسسات ایرانی توسط استرالیا” را تحریم می کند. این تحریم علیه ۱۸ موسسه اقتصادی از جمله ‏بانکهای ملی و صادرات و ۲۰ نفر از شهروندان ایرانی اعمال می‌شود

‏-‏ ایران با کسب حمایت تنها ۳۲ کشور عضو مجمع عمومی سازمان ملل، از راهیابی به شورای امنیت این نهاد ‏مهم بین‌المللی باز ماند.‏
‏-‏
ژاپن که به عنوان رقیب ایران از قاره آسیا برای عضویت غیر دائم شورای امنیت نامزد شده بود، توانست حمایت ۱۵۸ ‏کشور جهان را به دست آورد و برای دهمین بار وارد شورای امنیت سازمان ملل شود. پیش از رای گیری، ناظران ‏سیاسی پیش بینی کرده بودند که ایران موفق به کسب حمایت اکثریت اعضای مجمع عمومی سازمان ملل نخواهد شد، اما ‏مشخص نبود که چه تعداد از کشورهای جهان از ایران حمایت خواهند کرد. ‏
دولت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، از حمایت کشورهای اسلامی و اعضای جنبش عدم تعهد از عضویت ‏ایران در شورای امنیت خبر داده بود، اما تنها ۳۲ رای به نفع ایران، نشان داد که اغلب کشورهای اسلامی و اعضای ‏جنبش عدم تعهد نیز از جمهوری اسلامی حمایت نکرده‌اند. ‏

‏ - بیانیه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و تشکل های حقوق بشری‎ ‎در آسیا (آنی) در باره جلوگیری از سخنرانی ‏شیرین عبادی در مالزی منتشر شد: “اعمال فشار مشترک دولت های ایران و مالزی برای به سکوت کشاندن برنده‏‎ ‎جایزه نوبل؛ خانم شیرین عبادی در منطقه آسیا ” است.‏


‏ - دقیقا یک هفته بعد از نامه هشدارآمیز 190 استاد کشور نسبت به شرایط آموزشی، این بار 170عضو هیات علمی ‏بزرگترین دانشگاه صنعتی کشور نسبت به اعمال طرح بومی گزینی در گزینش دانشجویان در کنکور سال87 و ادامه آن ‏در سال‌های آینده ابراز نگرانی می کنند.‏

وزیر علوم می گوید جای نگرانی نیست. رفسنجانی نظر دیگری دارد: هشدارها جدی‎ ‎است، .‏

‏ شنبه: خبرهای داغی از نفت و بنزین منتشر می شود. شهاب نیوز می نویسد: “ با آن که محمود احمدی‌نژاد ۳ ماه قبل ‏‏«پیش‌بینی» کرده بود قیمت نفت دیگر به پایین‌تر از ۱۰۰ دلار نخواهد رسید، بازار جهانی نفت راه خود را طی کرد و ‏روز گذشته در حضور اعضای نگران اوپک برای لحظاتی به مرز ۶۰ دلار نزدیک شد. هر چند که دقایقی بعد در ‏نموداری سینوسی نهایتاً چند دلاری افزایش یافت و در حوالی ۶۳ دلار آرام گرفت. ‏

با کاهش شدید قیمت نفت این سئوال جدی مطرح می‌شود که اقتصاد ایران پس از سه سال درآمد افسانه‌ای دچار چه ‏وضعیتی خواهد شد؟ “‏

رئیس کل بانک مرکزی به روزنامه سرمایه می گوید: «ادامه روند نزولی قیمت نفت تا پایان سال، کشور را با ۵۴ ‏میلیارد دلار عدم تحقق درآمدها مواجه می کند و با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد.»‏

‏ به گزارش نسیم جنوب: “همزمان با حضور احمدی نژاد در پارس جنوبی: اعتراض گسترده مردم‎ ‎بوشهر به سیاست ‏های نفت، صورت می گیرد.‏

‏ شاید برا ی همین حسن روحانی یاد صندوق ذخیره ارزی می افتد: “مجموعاً 446 میلیارد دلار بیش از ارقام ارزی در ‏بودجه سالانه از حساب ذخیره ارزی‎ ‎برداشت شد. این برداشت 446 میلیارد دلاری طی سه سال گذشته 84، 85‏‎ ‎و 86 ‏از حساب ذخیره ارزی نه‌تنها موجب خالی‌شدن این حساب شد بلکه هزینه آن نیز‎ ‎موجب افزایش نقدینگی و تورم در ‏اقتصاد ایران شد که در سایه تورم و کاهش قدرت خرید‎ ‎اقشار کم‌درآمد و حقوق‌بگیر فشار شدیدی به این اقشار وارد شد. ‏‏”‏

روزنامه اعتمد ملی این سخنان را بیشتر می شکافد: “ روحانی روش مدیریتی دولت نهم را برباددهنده ذخایر ارزی ‏کشور و باعث‎ ‎تخلیه صندوق ذخیره ارزی دانسته. وی با تاکید بر ارقام مستند و مطابق با دورنما و‎ ‎اهداف سند ‏چشم‌انداز، اعلا‌م داشت چنانچه دولت به قوانین و مندرجات قانونی پایبند‎ ‎می‌بود، اینک باید 150 میلیارد دلا‌ر در صندوق ‏ذخیره ارزی موجود می‌بود. “‏

‏ احمد خرم، یکی از وزرای محمد خاتمی، می گوید: “ منابع حساب ذخیره ارزی، اموال شخصی رئیس جمهور نیست و ‏پول مردم است. باید تا دلار آخر مشخص شود که در کجا هزینه شده است.‏

وزیرکشاورزی یکی از محل های هزینه راروشن می کند: “ ایران در تانزانیا مسکن ارزان
‏ می‏سازد.” انگار وقت نکرده از شدت مهر ورزی حرفهای وزیر کنار دستی اش در کابینه را گوشن کند. به گفته - ‏محمد جهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی: «بیش از ۲۵۰ هزار نفر در شش ماه نخست سال جاری بیکار شده اند و ‏نرخ بیکاری باز هم افزایش خواهد یافت.» و اینها به محرومان بی خانه ای اضافه می شوند که فقط د رخراسان کیلو ‏کیلو نامه نوشته اند.‏

محمدابراهیم کاظمی، معاون سیاسی امنیتی استانداری خراسان شمالی می گوید: “610 کیلوگرم نامه از سوی مردم برای ‏رئیس‌جمهور نوشته شده است. پیش‌بینی می‌شود که تعداد نامه‌ها 110 هزار عدد باشد و بیشتر آنها در باره مسکن باشد.“‏

‏- جدیدترین گزارش رسمی بانک مرکزی درباره اقتصاد ایران نشان می‌دهد نرخ رشدسرمایه‌گذاری در سال 1386 نیز ‏مانند سال‌های قبل، سیر نزولی داشته است. رقم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سال گذشته 12 درصد رشد را نسبت ‏به‎ ‎سال 1385 نشان می‌دهد که کمترین میزان رشد سرمایه‌گذاری صنعتی از سال 1378 به این‏‎ ‎سو است.‏

روزنامه سرمایه به موضوع دیگری می پردازد: شاخص بهای مواد خوراکی در شهریورماه امسال به رغم تمامی ‏وعده‌ها و شعارهای مسوولان دولتی باز هم افزایش یافت. بر اساس اعلام بانک مرکزی، شاخص بهای مواد خوراکی ‏در شهریورماه امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۴/۴۱ درصد افزایش یافت که این امر نشان از فشاری دارد ‏که جامعه ایرانی برای تامین اصلی ترین نیاز خود تحمل کرده است.
و تازه روزنامه اعتماد ازپیشنهاد دولت برای افزایش قیمت آب، برق و سوخت خبر می دهد‏

دوشنبه: اخبار اجتماعی خواندنی است: ‏

‏ - بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد از پیشینه حقوق بشر ایران انتقاد می کند و می گوید در این مورد نگرانی ‏های زیادی دارد که دامنه آن از افزایش موارد مجازات اعدام گرفته تا تعقیب و آزار اقلیت های دینی و سرکوب حقوق ‏زنان است.‏

بان کی مون گفته است طی ماه های اخیر، تعداد اعدام ها در ایران به ناگهان افزایش پیدا کرده است. در تاریخ بیست و ‏هفتم ماه ژوئیه سال جاری، 29 نفر در ایران اعدام شدند.‏

‏ - سازمان نهضت سوادآموزی ایران به تازگی اعلام کرده است که 20 میلیون کم سواد و بی‎ ‎سواد در این کشور وجود ‏دارد. ‏

سه شنبه: ردپای رئیس جمهور مقدس و مهر ورز در قتل دکتر کاظم دستی پیدا می شود. مهدی خزعلی – فرزند آ یت اله ‏خزعلی – خطاب به اکبر اعلمی می نویسد: “آقای اعلمی؛ باید به عرض برسانم تنها کسی که می دانست احمدی نژاد به ‏چه کار آید، مرحوم دکتر کاظم سامی بود که کشته شد، برای رسیدن به پاسخ شما باید در مدارک و اسناد دکتر کاظم ‏سامی جستجو کرد.“‏

روزنامه اعتماد ملی این روز را که.3 مهر 1387 باشد “ روز اعتراض ” نام می دهد و اوضاع را جمع بندی می ‏کند: “هر روز که از عمر دولت نهم می‌گذرد، اعتراض به سیاست‌های دولت در حوزه‌های مختلف ابعاد تازه‌تری ‏می‌یابد.در مهم‌ترین واکنش‌ها به اقدامات دولت و ارکان آن، به عنوان نمونه می‌توان به 3 حوزه اشاره کرد که اخبار ‏دیروز را تحت‌الشعاع قرار داده بود.اولین اعتراض به نامه بیش از 170 تن از اساتید برجسته دانشگاه صنعتی‌شریف ‏در مورد شیوه جذب دانشجو در دانشگاه‌های کشور مربوط می‌شود. شیوه‌ای که وزارت علوم با اتخاذ آن و در زیر ‏شعار عمومی و ناکارآمد عدالت، امکان جذب نخبگان کشور به دانشگاه‌های معتبر را با اشکال روبه‌رو ساخت. “‏
این نامه در کنار اعتراض دیگر بخش‌های مدیریتی و مردمی کشور نشان از‎ ‎نارضایتی مسوولا‌ن، نمایندگان مردم، ‏داوطلبان و خانواده‌هایشان دارد‎.‎

در یک ارزیابی ساده اینگونه می‌توان تلقی کرد، وقتی کار از دست‎ ‎مدیران توانمند به از راه رسیدگان سپرده می‌شود، ‏طرقی به آزمون گذاشته می‌شود که‎ ‎هزینه‌هایش را مردم شریف و فرزندان بی‌گناهشان پرداخت می‌کنند‎.‎
اعتراض دوم به گلا‌یه‌های خاموش سینماگران حضوریافته در میهمانی‎ ‎رئیس‌جمهور بازمی‌گردد. هرچند متن و کلیات ‏طرح‌شده در جلسه سینماگران، چندان به‎ ‎بیرون درز نکرد اما عدم حضور برخی سینماگران برجسته و خوشنام کشور در ‏این ملا‌قات، بزرگ‌ترین و رساترین فریاد اعتراض به سیاست‌های جاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا‌می‎ ‎بود‎. ‎

در کنار غیبت چهره‌های نامدار و قدیمی سینمای ایران، عدم حضور‎ ‎سینماگران نسل انقلا‌ب نیز در جای خود ‏تامل‌برانگیز است. آن تعدادی نیز که در جلسه‎ ‎حضور یافتند نارضایتی خود را از فضایی که بر سینما و صحنه هنر و ‏ادب کشور حکمفرما‎ ‎شده با رئیس دولت در میان نهادند‎.‎

اینها نمونه‌های کوچکی از خواست عمومی برای تغییر در بسیاری از‎ ‎رویکردهای دولت در صحنه‌های مختلف است‎.‎‏ “‏
چهار شنبه – خبرهای تازه ای منتشر می شود که اقتدار داخلی وخارجی جمهوری اسلامی را بازهم بیشتر به اثات می ‏رساند.‏

‏- وزیر نیرو از مجلس درخواست می کند، بودجه بیشتری‎ ‎برای مقابله با خاموشی در اختیار وزارت‌خانه‌اش قرار دهد. ‏پرویز فتاح شرایط ایران‎ ‎در فصل سرما را “سخت” برآورد می کند و تامین سوخت نیروگاه‌ها را مهمترین مشکل‎ ‎وزارتخانه‌اش می خواند.‏

چشم انداز زمستان این تیتر را در یک سایت فارسی زبان جا می دهد: “ زمستان پیش رو؛‎
بدون برق، بدون گاز ؟ “‏
و هنوز جواب نگرفته، اسرائیل: به نقل از ارتش امریکا در یک سایت امنیتی خود خبر مهمی را انتشار می دهد: “ایران ‏تا پایان ژانویه صاحب بمب اتمی می شود.“‏

‏ و خبر مکرری را به یاد همه می آورد: اسرائیل پیش ار دست یابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی به این کشو رحمله ‏می کند.‏

دکتر هوشنگ امیر احمدی، برای اولین بار ا خواست های جمهوری اسلامی را که حامل آنها بر ای مقامات آمریکائی ‏بوده، بامطبوعات د رمیان می گذارد: ‏

‏” 1- اسرائیل را از نظر اتمی خلع سلاح کنید.2- 50 میلیارد دلار پول بدهید که این همه هزینه کرده ام. 3- ارتش خود ‏را از منطقه بیرون بکشید. 4- حماس و حزب الله را از لیست تروریست ها خارج کنید. 5- تمام تحریم ها را از ما ‏بردارید. 6- ما را از لیست حامی تروریسم بیرون بیاورید و…“‏

و… شرط هفتم را دکترمیر احمدی نمی گوید، اما می توان حدس زد کهشرط اصلی یعنی همان “ تضمین امنیتی برای ‏بقاء ” است.‏

دلخوش، نماینده مجلس هشتم و مخبر کمیسیون ویژه بررسی‎ ‎طرح تحول اقتصادی دولت احمدی نژاد پس از بازگشت به ‏ایران فاش می کند که” در حاشیه اجلاس پائیزه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با رئیس گروه 60 نفره ‏نمایندگان امریکا که خواهان حضور در ایران و گفتگو هستند”دیدار و گفتگو شد. و” با کارشناسان بانک جهانی و ‏صندوق پول وضع اقتصادی ایران را بررسی “ شد و نظرات آنها مورد”استفاده “ قرار گرفت.‏

یعنی به زبان شیرین فارسی، “ طرح تحولاقتصادی” چیزی جز اجرای خواست ها صندوق پول یعنی ارگان مرکزی ‏نئولیبرال ها نیست. همان نئو لیبرال هائی که در شعار به خاک افتاده بودند و د رعمل اصلاحات اقتصادی را رهبر ی ‏کنند تا انقلاب “ ضد استکباری” مثل سیب رسیده به دامانشان بیافتد.‏

درست باین دلیل است که مصطفی تاج زاده می پرسد: “ سوال اساسی ما از دولت این است که تفاوت مدل حکومتیشان ‏با طالبانیسم در چیست؟. دولت با سوء استفاده از مفهوم عدالت و شعارهای چپ گرایانه، آزادی را از مردم سلب نموده ‏است. “‏

و فریادهای اعترض رساتر می شود: ‏
‏ - محمد خاتمی: در دنیای امروز جامعه با خواست و سلیقه یک فرد یا گروه اداره نمی‎ ‎شود
‏ - احمد خرم: دوران حاکمیت شخصی به سر آمده است
‏- مصطفی تاج زاده: عقل سلیم نمی‌پذیرد یک نفر با اختیارات مطلق در راس حکومتی قرار گیرد که حق دخالت در همه ‏زمینه ها را دارد و حتی دایره نفوذش فراتر از مرزهای ملی است. با وجود این حتی در برابر تصمیمات اشتباه خود ‏نباید پاسخگو باشد. ‏

‏ حسن روحانی: چرا به تجربه‌های گذشته بی‌توجهی می‌شود؟ از یک سوراخ چندبار باید‎ ‎گزیده شویم ؟
‏- علی مطهری – فرزند مرتضی مطهری - من این رفتار را ساده‌لوحانه می‌دانم.‏
روزنامه اعتماد ملی بدرستی می نویسد: “سکوت اولیه، نجواهای خموشانه و واگویی‌های متواتر می‌رود تا جای خود‎ ‎را ‏به یک تصمیم عمومی و ملی بدهد. تصمیمی که نشان می‌دهد، چه میزان افکار عمومی، خود را با اقدامات و سیاست‌های ‏دولت نهم ناهماهنگ می‌بیند‎.‎

صدای آرامی که آهسته‌آهسته بلند می‌شود و می‌رود تا آب رفته از جوی‎ ‎را به مسیر خرد و کمال بازگرداند. “‏
و نه البته آن خردو کمال که آمدن کروبی پایان کا ربداند. آب رفته به جوی رفته باز خواهد گشت.‏
‏” طالبان نوع شیعی” به طالبان دیگر خواهند پیوست و ایران مثل همیشه تاریخ سرزمین همه ایرانیان خواهد شد. ‏

‎ ‎ازاله بکارت‎ ‎

هفته دوم آبان ماه 1387 عبارتی را در صدر اخبار ایران قرار دادکه روزگاری قبیح بود، و بعد از انقلاب سرنوشت ‏ایران شد. در سازمان ملل محمدالبرادعی داشت تقریبا به صراحت می گفت که جمهوری اسلامی در آستانه دست یابی ‏به سلاح اتمی است ؛ و در تهران مجلس “ عوضعلی” را تهدید می کرد که اگر پیش از استیضاح استعفا نکند، پرونده ‏ازاله بکارت او از دختری مطرح خواهد شد.‏

هفته” نگاه هفته” چنین پیش رفت: ‏
پنج شنبه- مناظره رادیویی محمدرضا خاتمی و حمیدرضا ترقی درباره سیاست خارجی دولت های خاتمی - لبخند ‏دیپلماتیک - و دولت احمدی نژاد - دیپلماسی تهاجمی- به جائی نرسید، اما اخبار هفته واقعیت را بازهم عریانتر کرد که ‏دیپلماسی به ظاهر تهاجمی ایران رابه کجا می برد.‏

‏ همان روز: “زمانی که علی کردان از علیرضا افشار خواست در مقام تودیع خود به سخنرانی بپردازد، او ترجیح داد ‏خواسته وزیر کشور را رد کند تا مشخص شود مسائل وزارت کشور پیچیده تر از آن است که با چنین درخواست ها و ‏تعارفاتی حل و فصل شود.البته سردار افشار بعد از مراسم تودیع و معارفه طی گفت یی با خبرنگاران سکوت خود را ‏یک حرکت سیاسی تعبیر کرد.” ‏

و خبر رسید: “ شمارش معکوس‎ ‎برای تصمیم بزرگ” شروع شده و اصولگرایان برای کنار گذاشتن تعارفات با ‏احمدی‌نژاد آماده می‌شوند.‏

جمعه – رئیس جمهور احمدی نژاد منتظر جلسه “ تخصصی ” باکارگردا ن های سینمای ایران بود. “ جوادشمقدری” ‏مشاور فرهنگی “ پرزیدنت” که همه پو لهای هنگفت را برای ساختن فیلم های مهم بر باد داده بود و وقتی پشت دوربین ‏فیلم تبلیغاتی محمود احمدی نژاد هاله نور را کشف کرد یک شبه از “ سربازی به سرداری” رسید، همه بزرگان سینما ‏را دعوت کرده بود. از ابراهیم حاتمی کیا که فیلمسازی اصولگراست تا کسانی که کیهان آنها را سفیران “ ناتوی ‏فرهنگی” می خواند. معلوم نبود، “ پرزیدنت” می خواهد کار گردانی یاد بدهد و یا یاد بگیرد. همه را با تلفن های ‏مکرر، تحبیب آشکار و تهدید پنهان دعوت کرده بودند. اما هرچشمشان براه خیره ماند، بیست و سه نفر بیشتر نیامدند که ‏اغلبشان یاران شمقدری بودند و د رمیان بقیه هم کسی نبود که کس باشد.‏

درهمین موقع، گلشیفته فراهانی را جراید آمریکا حلوا حلوا می کردند و به بازیگری که از شدت” مهرورزی” عمال ‏پرزیدنت میهنش را ترک کرده است، لقب “ لبخند میلیون دلاری” می دادند.

شنبه شد. آخر هفته فرنگی و اول هفته ایرانی. از خبرهای داغ خبری نبود، جز یکی: ‏

عباس ملکی رئیس اسبق دفتر مطالعات وزارت خارجه در همایش نفت و سیاست خارجی گفت: «متاسفانه امروز ‏بسیاری از شرکت‌‏های بین‌‏المللی بزرگ که تکنولوژی، پول، مدیریت کارآمد و توان تاثیرگذاری‌‏شان زیاد است، دفاتر ‏خود را در ایران تعطیل کرده‌‏اند.»‏

‏ ایشان همان شخصی است که در زمان رژِیم گذشته سرپل تجریش بساط لبوئی داشت. روزی که آیت اله خمینی به ایران ‏برگشت، با یک نفر دیگر خودش را چسباند به شیشه جلوی پاترولی که محسن رفیق دوست راننده اش بود و بسرعت ‏برق به سرداری رسید.‏

‏ حر فهای اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم که به “ در” گفته بود، تا “ دیوار” بشنود، ‏منتشر شد: “ بحران فعلی اقتصاد جهانی به نفع ایران نیست. نباید از این بحران اظهار خوشحالی کنیم. به اعتقاد من و ‏بسیاری از صاحب‌نظران دیگر، اینگونه نیست که این شرایط به نفع ما باشد، لذا نباید از این بحران اظهار خوشحالی ‏کنیم. نباید گفت که این مسئله معجزه خداوند است که این کشورها تنبیه شوند. نقش کشور ما آنقدر نیست که بتوانیم این ‏سونامی را در جهان مهار کنیم. اولین موج این سونامی برای کشورمان ارزان شدن قیمت نفت است که از بشکه‌ای 147 ‏دلار به 64 دلار رسیده است. “‏

‏ روزنامه اعتماد ملی “ بنیاد گرائی نفتی” را به واژگان سیاسی ایران افزود و نوشت: “سونامی بحران اقتصادی در ‏غرب هرچند در روزهای گذشته موجب شد گروهی از فعالا‌ن اقتصادی و در صدر آنها برنامه‌ریزان دولتی اقتصاد با ‏شادمانی از فروریختن پایه‌های اقتصادی و زیربنای فکری توسعه در غرب سخن بگویند اما باید گفت که با کمال تاسف ‏هم‌اینک سایه این بحران بر سر ایران چرخ می‌زند و بحران ناشی از 3 سال بنیادگرایی نفتی را تا حد زیادی گسترش داده ‏است.“‏

یکشنبه رسید و پر خبر: “مشائی” معاون احمدی نژاد به بهانه شرکت در نشست شورای ایرانیان خود را به نیویورک ‏رساند.” وقتش بود، حاصل حرف هایش در باره اسرائیل را درو کند.‏

‏ بیهوده نبود که محمدعلی رامین” مشاور ظاهر فرنگی” احمدی نژاد در همان روز گفت: “برای نجات ملت امریکا ‏حاضریم با کاخ سفید مذاکره کنیم! “‏

گزارش اختصاصی از” ناکامی واشنگتن در عراق شکست در امضای توافقنامه آمریکا” تیتر اول کیهان روزنامه ‏ارگان “ طالبان شیعی”- تعبیر از مصطفی تاج زاد ه - شد. ‏

عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه- مسلمانی که کیهان برایش غشی می کند- گفت: “ اعتماد دمشق و تل آویو را برای ادامه ‏مذاکرات جلب کردیم.“‏

‏ همان روزسولانا از ریاض به قطر رفت. او باپادشاه عربستان مسائل خاورمیانه را مورد بحث قرار داد.‏
‏ با سخنرانی البرادعی در سازمان ملل و متهم ساختن ایران به تولید بمب اتم: “ایران، ضلع سوم مثلث اخبارمهم جهان ‏شد.” و در کناردو خبر روز جهانی، یعنی انتخابات ریاست جمهوری در امریکا و بحران مالی- بانکی امریکا و اروپا ‏که به سراسر جهان سرایت کرده قرار گرفت.‏

البرادعی در جلسه عمومی سازمان ملل، برای نخستین بار و با صراحتی که تاکنون از وی دیده نشده بود، به برنامه ‏اتمی ایران اشاره کرده و گفت: “مقامات ایران، مانع تحقیقات بین المللی درباره فعالیت های اتمی این کشور می شوند. ‏فعالیت هائی که سمت گیری نظامی دارد.من متاسفم که‎ ‎هنوز در موقعیتی قرار نگرفته ایم که اعلام کنیم فعالیت های ‏اتمی ایران دارای سمت گیری نظامی نیست. ما، با برنامه های نظامی و موشکی ایران کاری نداریم، بلکه هدفمان ‏کنترل فعالیت های اتمی ایران است که سمت گیری نظامی آن مورد سوء ظن است! برخی اسناد نشان می دهد ایران در ‏حال آماده شدن برای آزمایش مواد منفجره و تحقیقات بر روی کلاهک های هسته ای‎ ‎که بر روی موشک است. “‏

بیژن زنگنه دریک گفت و گو ی رادیوئی پرسید: “ دولت نهم 80 میلیارد دلار د رآمد را چه کرده‎ ‎است؟ “‏
رئیس سازمان بازرسی کل کشور درخصوص برداشت از صندوق ذخیره ارزی را”برداشتهای فراقانونی ‏پرداختهای بدون نظارت “ خواند.‏

‏«قاسم روانبخش» از شاگردان آیت الله مصباح یزدی، فعالان سیاسی را که به دیدار مراجع تقلید قم می روند را ‏‏«خناسان» نامید و معلوم شد حتی کروبی هم بی دین است: «عده ای از افراد و گروه ها به مرجعیت و روحانیت ‏اعتقادی ندارند، ولی برای کسب اعتبار و سرپوش گذاشتن بر فعالیت های ضددینی خود، در صف دیدار با علما می ‏ایستند و حضور اخیر سازمان مجاهدین و کروبی در قم از این سنخ است.»‏

دو شنبه 7 آبان آمد وگزارش دبیرکل سازمان ملل در باره نقض حقوق بشر در ایران منتشر شد، با این تاکید: “ایران باید ‏کنوانسیون هاو قراردادهای جهانی را بپذیرد.“‏

مصطفی پور محمدی که تا چند ماه پیش وزیر بود، در باره “پرزیدنت” سخن گفت: “ احمدی نژاد متاسفانه همواره در ‏طول دوران وزارت من، قصد داشت در‎ ‎همه امورات وزارت کشور دخالت کند و حتی توقع داشت مدیران جزئی برخی ‏شهرهای‎ ‎کوچک را هم انتخاب کند‎.‎‏ ” و اعلام کرد: “ همه تلاشم این است که با حضور در انتخابات ریاست جمهوری ‏آینده، رقیبی مقدر برای احمدی نژاد باشم و می دانم در صورت پیروزی، چگونه عمل کنم.“‏

در عوض پس از لا‌ریجانی، ولا‌یتی هم از گردونه انتخابات ریاست‌جمهوری خارج شد.‏
بعد از ماجرای نماز جماعت معروف “سردار” زارعی با 6 زن برهنه، “سردار” دیگری زمین خوار از کار درآمد.‏
عبدالعلی نجفی فرمانده سپاه انصار المهدی پنج ماه پس از انتشار اخباری در مورد دست داشتن وی ‏در برخی پرونده ‏های مالی، به طور رسمی از سمت خود برکنار شد.‏ این سپاه مامور حفاظت از مقامات عالی از جمله رییس جمهور ‏است.‏

عبدالله شهبازی در فروردین و اردیبهشت سال جاری نجفی را که از سال 84 فرماندهی سپاه حفاظت انصارالمهدی ‏را ‏به عهده داشته - به زمین خواری وعضویت در مافیای زمین فارس متهم کرده بود.‏
‏ این سرداران خبر داد: “ چهارهزار هادی سیاسی در سطح کشور سازماندهی‎ ‎شده‌‏اند.” اینها بخش دیگری از اعضای ‏حزب پادگانی هستند که احمدی نژاد را بر کشیدند و حالا آماده می شوند، دستور العمل مرکزیت” طالبان شیعی” را که ‏همین سه شنبه از طرف احمد جنتی اعلام شد؛ عملیاتی کنند: “ الان که انتخابات برگزار می‌شود دستگاه‌ها با هم ‏هماهنگ‎ ‎هستند که این حالت را باید حفظ کرد‎. ‎

هر سال انتخابات برگزار‎ ‎می‌کنیم و مردم را باید به پای صندوق‌های رای بیاوریم و مقدمات حضور آنها را فراهم‎ ‎کنیم.‏‎ ‎
ما در انتخابات‌های گذشته با وزارت کشور‏‎ ‎و وزارت اطلاعات مشکل داشتیم؛ الان انتخابات مجلس را برگزار کردیم و ‏هیچ مشکلی وجود‏‎ ‎نداشت. انتخابات ریاست‌جمهوری نیز با همکاری و تفاهم برگزار می‌شود. هیات‌های اجرایی و ‏نظارت هم باید کاملا تفاهم‎ ‎داشته باشند و با تصمیمات متحد و نزدیک به هم پیش روند. »‏

همان شب‎‏ نیروهای امنیتی، انتظامی و وزارت ارشاد تحت هدایت دوسردار‏‎ ‎‏”حمایت فعالان مدنی از سینمای مستقل ‏ایران” و اکران ویژه فیلم “سه زن” را که قرار بود در ‏تهران برگزار شود‏، سرکوب کردند.‏

جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران که حالا پر است از این قبیل “ سرداران ” خبر داد: “ چهارهزار هادی سیاسی در ‏سطح کشور سازماندهی‎ ‎شده‌‏اند.” اینها بخش دیگری از اعضای حزب پادگانی هستند که احمدی نژاد را بر کشیدند و ‏حالا آماده می شوند تا دستور العمل مرکزیت” طالبان شیعی” را که همین سه شنبه از طرف احمد جنتی اعلام شد؛ ‏عملیاتی کنند: “ الان که انتخابات برگزار می‌شود دستگاه‌ها با هم هماهنگ‎ ‎هستند که این حالت را باید حفظ کرد‎. ‎هر سال ‏انتخابات برگزار‎ ‎می‌کنیم و مردم را باید به پای صندوق‌های رای بیاوریم و مقدمات حضور آنها را فراهم‎ ‎کنیم.‏‎ ‎‏”‏
برای اجرای این سیاست یعنی حفظ احمدی نژاد برای چهار سال دیگرکه پیشتر توسط رهبری اعلام شده بود: “ برخی ‏از سران اصولگرای حامی احمدی نژاد جلسه ای با عزت الله ضرغامی، رئیس صدا و سیما داشتند و به او گفتند که تا ‏زمان انتخابات صدا و سیما حق ندارد هیچگونه انتقادی از دولت نهم را انجام دهد و فقط باید نکات مثبت دولت در رسانه ‏ملی انعکاس یابد. ‏

آنها به رئیس صدا و سیما هشدار دادند که در صورت تخطی از این رویه با او برخورد جدی خواهد شد.“‏
سه شنبه 8 آبان 1387، روز خبرهای داغ اقتصادی بود.‏

صبح این روزد رحالیکه کاهش شدید قیمت نفت ادامه داشت، درآمد ارزی ایران در نیمه اول سال؛ ۶۰ میلیارد دلار ‏اعلام شد. که احتمالا باید این رقم به 8 میلیلرد دلاری که بیژن زنگنه گفته است افزود و به رقم افسانه ا ی 150 میلیارد ‏دلار رسید. د رآمدی که عمرش سر آمده است و بر اثر کاهش ناگهانی قیمت نفت و اعمال تحریم های جهانی، سونامی ‏بین المللی اقتصاد را به زیر بناهای سست اقتصاد ایران رسانده است.‏

اولین گزارش را صندوق بین‌المللی پول از چشم‌انداز اقتصادی خاور میانه داد: “ کاهش چهار میلیارد دلاری ارزش ‏سهام؛ کاهش بی سابقه قیمت ها در بورس تهران.” و معلوم شد ایران برای تعادل بودجه‌ای‎ ‎نیازمند نفت 90 دلاری ‏است.“‏

فرشاد مؤمنی اقتصاد دان با اشاره به رشد فساد اقتصادی در کشور طی سال‌های اخیر گفت: “ بنا بر گزارشی که ‏مؤسسه شفافیت بین‌المللی منتشر کرده، در سه سال گذشته رتبه ایران در میان کشورهایی با بالاترین سطح فساد مالی 54 ‏رتبه بدتر شده است؛ یعنی در سال 1383 رتبه ایران 87 بوده که در سال 84 رتبه ایران 88 شده و امسال رتبه ایران ‏‏141 شده است؛ یعنی از 84 تا 87، اقتصاد ایران 53 رتبه در زمینه فساد مالی پس‌رفت داشته است.“‏

‏ علی ربیعی - مقام امنیتی – اطلاع مومنی را کامل کرد: “د ر سه سال گذشته فساد در پشت سپرهایی از شعارهای تند، ‏پنهان وعمیق تر عمل‎ ‎کرده است.”. ‏

روزنامه سرمایه، در گزارشی از بسته شدن حسابهای بانکی برخی شرکتهای ایرانی در امارات متحده عربی خبر داد و ‏نوشت: “اکثر بانک های محلی ارائه خدمات خود به تجار ایرانی که مقصد و مبدا کالاهایشان ایران باشد را متوقف کرده ‏اند و از حدود ۱۲ بانک محلی اماراتی، تنها دو یا سه بانک اقدام به گشایش اعتبارنامه ارزی، آن هم با شرایط بسیار ‏دشوار انجام می شود. “‏

روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله اش نوشت: “ اقتصاد ایران دچار بحران شده است، کارشناسان با نگرانی از آینده ‏اقتصادی کشور سخن می‌گویند. محمود احمدی‌نژاد دستور تشکیل کارگروهی برای ارزیابی بحران غرب و تاثیر آن ‏در اقتصاد کشور را داده است. بورس تهران نیز از قافله عقب نمانده است و هر روز کاهش تازه‌ای را مزمزه ‏می‌کند و شاید از همه تاسف‌آورتر اینکه حساب ذخیره ارزی تنها 25 میلیارد دلا‌ر موجودی دارد و دولت تعهد 50 ‏میلیارد دلاری ایجاد کرده است! حسابی که قرار بود با پرهیزگاری نفتی خیالی آسوده را برای اقتصاد ایرانی به ‏ارمغان آورد و اندوخته‌ای باشد برای روزهای بحرانی. “‏

‏ و سعید لیلاز- کارشناس اقتصادی- از بهار سردآبنده در ایران خبر داد که “با توفان جدید گرانی و بیکاری ” همراه ‏خواهد بود.‏

چهارشنبه از افق ایران سر زد و اخبار نظامی شد.‏

حسین همدانی، جانشین فرمانده نیروی مقاومت بسیج وابسته به سپاه پاسداران گفت: “ جمهوری اسلامی تامین کننده ‏بخشی از تسلیحات «ارتش های آزادی بخش منطقه» است. “‏

ظاهرا فرمانده مربوطه گاف کرده بود که خبر بلافاصله از خروجی خبرگزاری ها حذف شد، اما همین حضور کوتاه ‏مدت همه ادعاهای آمریکا را به اثبات رساند، آنهم در روزهائی که قدرت های جهانی دارند در شورای امنیت چانه می ‏زنند تاچه تصمیمی در روند پرونده اتمی ایران بگیرند.‏

این خبر هنوز داغ بود که خبر دیگری انتشار یافت: “ ارتش ایران پایگاه جدیدی در دریای عمان تاسیس کرد. “‏
سرتیپ “موسوی” جانشین فرمانده کل‎ ‎ارتش در مراسم افتتاح پایگاه دریائی بندر جاسک با نام “دریای ولایت” گفت: ‏‏«خط دفاعی جمهوری اسلامی ایران در آب‌های جنوبی کشور باید بسیار فراتر از‎ ‎خلیج فارس، تنگه هرمز و حتی ‏دریای عمان باشد.‏‎ ‎هدف از تاسیس‎ ‎این منطقه حفظ عمق استراتژیک خلیج فارس و ایجاد خط دفاعی نفوذناپذیر در شرق ‏تنگه‎ ‎هرمز و دریای عمان است.” باین ترتیب خلیج فارس که توسط دشمنان شد عربی و دریای عمان هم نام “ولایت” ‏گرفت.‏

یک سایت فارسی زبان نوشت: “ دریای ولایت کافی نیست، پیش بسوی اقیانوس ولایت که فعلا اقیانوس هند است.“‏

احمد زیدآبادی – یکی از معدود نویسندگانی که در دستگاه عریض و طویل بی بی سی مطلب خواندنی می نویسد، ‏عنوان مقاله اش را چنین برگزید: “ حمله آمریکا به خاک سوریه؛ هشدار به ایران؟ “‏

وروزنامه امریکایی «واشنگتن پست» که معمولا بازگوی نظریات وزارت خارجه این کشور است، در آستانه انتخابات ‏ریاست جمهوری آمریکا با اشاره به اینکه موضوع هسته یی ایران و امکان دسترسی این کشور به سلاح هسته یی، ‏اولین و ضروری ترین مساله امنیت ملی امریکا است که رئیس جمهوری آینده این کشور باید به آن بپردازد، پنج اصل ‏سیاست کلی امریکا رابر شمرد: ‏

‏-ایران هسته یی از نظر استراتژیک پذیرفتنی نیست زیرا ایران مجهز به جنگ افزار هسته یی، منافع ملی امریکا، صلح ‏و ثبات منطقه خاورمیانه و امنیت انتقال نفت و گاز منطقه خلیج فارس به غرب را به طور جدی به خطر خواهد انداخت.‏
‏ - برنامه غنی سازی باید به طور کامل قطع شود، زیرا بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی نمی تواند به غرب ‏اطمینان کامل دهد که ایران به دنبال سلاح هسته یی نیست.‏

‏ - گفت وگو با ایران باید از موضع قدرت باشد و این کار بدون همکاری کشورهای قدرتمند و اعمال تحریم های شدید ‏امکان پذیر نیست و گفت وگو با ایران احتمالاً بی اثر خواهد بود، مگر اینکه کشورهای اروپایی رابطه تجاری خود را ‏با ایران قطع کنند.‏

‏ د رهمین روز پایانی “ نگاه هفته” اوپک گازی به دنیا نیا مده جان باخت و معلوم شد که این پیروزی بزرگ تنها در ‏خیالات مقامات “ طالبان شیعی” شکل گرفته است. یکی از طالبانی هم که شغل امام جمعه دارد تلافی را بر سر ایترنت ‏در آورد و فرمایش فرمود: “ اینترنت، سگ هاری است که باید مهار شود.“‏

و سرانجام: تیم بسکتبال با ویلچر ایران که در پارا المپیک چین برای مبارزه با استکبار جهانی از مقابله با تیم آمریکا ‏خودداری کرده بود، چهار سال محروم شد.‏

هفته ای بود که آش آنقدر شور شد که شیخ د رانتظار ریاست جمهوری هم فهمید و این تیتر سرمقاله روزنامه اش شد: ‏‏”گذشته را باختیم؛ آینده را دریابید.” ‏

‏ فریاد عباس امیرانتظام یک بار دیگر برخاست: «امروز مردم حتی از صحبت در مورد مسائل سیاسی سرخورده شده ‏اند‎ ‎و این سرخوردگی ناشی از آن همه شور و شوق مصنوعی است که مردم در سال ۵۷ در مورد‏‎ ‎مسائل سیاسی ‏مملکت و شرایط جهانی داشتند، است. مردم امروز می‌بینند که نتیجه آن همه‎ ‎آرمان گرایی و شوق و ذوق سال ۵۷ این ‏بوده که عملا کشور تبدیل به یک زندان و قبرستان‎ ‎بزرگ شده است.“‏

و خانواده دکتر زهرا بنی‌یعقوب از مردم ایران استمداد کردند: “آیا در این کشور فریادرسی برای پیگیری و شناسایی ‏دلایل و مقصران مرگ مظلومانه‎ ‎فرزند ما که می‌توانست برای خود، خانواده و جامعه‌اش مفید وجود ندارد؟ آیا فریاد‎ ‎رسی در این کشور هست که داد فرزندمان را بستاند؟”‏

اما جواب احمدی نژاد به علی مطهری از همه شنیدنی تر بود: “ مثل کردان د رمملکت زیاد است.“‏
سخت راست گفت این بنده خدا که هم مسلکان خود را خوب می شناسد. وعده “ عدل علی” دادند و کار رابه “ عوض ‏علی” ها سپردند که از ازاله بکارت دختری بی گناه شروع کردند و دیری نپائید که دوشیزه معصوم انقلاب را که قرار ‏بود نان و آزادی را ارمغان ایران سازد به عجوزه ای تبدیل کردند. و اکنون در کارند تا ایران را به تمامی بر باد دهند.‏
دوستان علی مطهری می توانند به توصیه احمدی نژاد” این موضوع را فراموش کنند” اما ایران را می شود از یاد برد؟

‎ ‎طاوس هاو زاغ های اسلام‏‎ ‎

هنوز سحرگاه روز اول هفته نگاه – پنج شنبه گذشته- بر نیامده بود، که نوجوان دیگری بردار شد ؛ برای تثبیت قوانین “ ‏نظام ” مقدس که یکی از” سربازان” آن در پایان هفته با اتهاماتی چون تقلب، دزدی، جنایت، زنا و آدم کشی ؛ زاغ و ‏زغن از صندلی وزارت پائین کشیده شد.‏

روزنامه اعتماد ملی 14 آبان را به مناسبت استیضاح “ عوضلعی ” سه شنبه مرگ و زندگی “ نامیده بود. اما نه این ‏روز که تمام هفته سوم آبان ماه 1387 شاهد بازی مرگ و زندگی در عمده ترین مسائل مربوط به ایران بود.‏

‏ سردار کیهانی – صفا رهرندی- افاضاتی فرمودند که نتیجه عملیاتی اش چند روز بعد معلوم شد. روزنامه اعتماد از ‏قول سردبیر سابق روزنامه ارگان “ طالبان شیعی” – تعبیر از مصطفی تاج زاده – و وزیر ارشاد کنونی نوشت: “ ‏محیط دیجیتال می تواند سحر شیطانی باشد.” و یک دو روز بعد خبر رسید که “ تشویش اذهان دیجیتالی ” دو سال زندان ‏دارد.‏

‏ جمعه، بقول فرهاد روز بدی بود.” عوضعلی” و یاران حتما در صفوف بهم فشرده و دشمن شکن نماز جمعه بودند که ‏ان گی مون، دبیر کل سازمان ملل خواستار شد: “ ایران و سوریه از تغییر رویکرد حزب الله لبنان از یک گروه شبه ‏نظامی به یک حزب سیاسی حمایت کنند. “‏

‏ همان روزیک منبع اطلاعاتی متعلق به یکی از کشورهای عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرد: “ ایران ‏اخیرا آزمایش هایی در زمینه فرآوری اورانیوم غنی شده با غنای بالا از پس مانده های سوخت اتمی انجام داده است. ‏مسئولان سازمان انرژی اتمی ایران به زودی گزارش این آزمایشات را در اختیار رهبران این کشور قرار خواهند داد ‏تا در خصوص ادامه این پروژه تصمیم گیری شود. “‏

بهای نفت، هم بیش از سه درصد کاهش، به ۶۴ دلار در هر بشکه سقوط کرد و پس از کاهش تقاضا در نتیجه بحران ‏مالی جهانی به بزرگ ترین افت خود در این ماه رسیدو بازی “ مرگ وزندگی “را برای جمهوری اسلامی وارد مرحله ‏تازه ای کرد.‏

‏”سایه نفت ۳۰ دلاری بر اقتصاد” ایران افتاد و “ خواب آسوده دولتی‌ها” رابر آشفت. روزنامه کارگزاران از”نگرانی‌ها ‏از دامنه‌دار شدن بحران مالی جهانی و تبعات ناگوار آن بر اقتصاد ایران “ خبر داد و نوشت: “ پس از اینکه گفته می‌شد ‏باید برای بحران اقتصاد غرب جشن گرفت و به سوگ سیاست‌های شکست خورده سرمایه‌داری نشست رئیس دولت در ‏یک اعلان عمومی از کارشناسان و اساتید اقتصادی برای برون رفت از این بحران و پیامدهای ناگوار آن استمداد طلبید ‏این حرکت رئیس دولت ابعاد تازه‌ای را از بحرانی که دامنگیر اقتصاد ایران شده و به تعبیر رئیس‌کل بانک مرکزی در ‏نخستین گام کاهش ۵۴ میلیارد دلاری درآمدهای ارزی سال‌جاری را نشانه رفت است، نمودار ساخت. ” ‏

در جهان روزنامه نگاران به یاد آوردند: “نفت ارزان دیکتاتورها را رام می‌سازد، ” روزنامه واشنگتن سقوط شاه و ‏شوروی را بر اثر سقوط قیمت نفت مثال زد.‏

هفته‌نامه آلمانی “دی تسایت” نوشت: “ محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهور ایران، “پایان سرمایه‌داری” وعلی خامنه‌ای، ‏رهبر حکومت جمهوری اسلامی درهم شکستن “دمکراسی لیبرال غربی” را پیش‌بینی کرده بوند. اما دمکراسی همچون ‏بانویی سالخورده است که همراه با برادرش، سرمایه‌داری، هم اکنون نیروهایی پیش از این ناشناخته را از خود نشان ‏می‌دهد، در حالی که دشمنان جامعه باز، ایران، ونزوئلا و روسیه، به دامان بحران موجودیت خود درمی‌غلطند. هوگو ‏چاوز نتوانست نفتی را که قول داده بود، به نیکاراگوئه بفرستد. برای ونزوئلا و ایران حمایت مالی از انقلابیون از کوبا ‏تا بولیوی، از حماس تا حزب‌الله، سخت شده است. “‏

هفته ایرانی با شنبه آغاز شد وبحران گاز هم به قیمت نفت افزوده شد. اظهارات احمدی نژاد و وزیر نفت نشان داد که ‏هند هنوز در جهت عملی شدن پروژه هفت میلیارد و 600 میلیون دلاری “خط لوله صلح” محتاطانه گام برمی دارد.‏
به گزارش خبرگزاری مهر آقای نوذری وزیر نفت ایران با لحنی که حاکی از سرخوردگی ایران بود گفت: “با توجه به ‏اینکه فرصت های زیادی را در پروژه خط لوله صلح به دلیل تعلل هند از دست داده ایم، به این کشور اعلام کرده ایم که ‏فعالتر برخورد کند.“‏

رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هم “ در خصوص رشد ‏‏300 تا 500 درصدی قیمت برخی کالاها ” هشدار داد.‏
درهمایش ضرباهنگ صد ساله نفت گفته شد: “ نهادهای موجود غنیمتی و غارتی هستند.“‏

‏‏سر انجام د ر این روزپر خبر خلاصه گزارش پژوهشگران امریکا با عنوان “شمارش معکوس برای حمله به ایران” در ‏روزنامه چپگرای “یونگه ولت” چاپ آلمان منتشر شد.‏

روز بعد، انگار که همه این حوادث برای کشوری در کره مریخ روی داده است ؛محمود احمدی نژاد از فرصت تعطیل ‏یکشنبه استفاده کرد تا مسائل جها ن را حل کند. او که ظاهرا فراموش کرده بود که قبلا گفته است “ نسخه نجات جهان” ‏رادر جیب دارد، طی دو نامه جداگانه به صاحب نظران حوزوی و نیز گروهی از اساتید دانشگاه از ‏آنها خواست یک ‏الگوی نوین اقتصادی را برای حل مشکلات کشور و نیز “عرضه به جهان بشریت” تدوین کنند.‏

بعد “ اسفند یار” و” فرهاد” که لباس “ طالبان شیعی” پوشیده اند، مسائل راه و دانشگاه رادر ایران به اشاره ای حل ‏کردند.‏
به نوشته روزنامه اعتماد، اسفندیار رحیم مشایی معاون احمدی نژاد اعلام کرد: “ مسیر هجرت امام رضا (ع) از مدینه ‏تا خراسان به نام«جاده ولایت» و به عنوان مسیر گردشگری مذهبی احداث خواهد شد. “‏

اما: “ امکان تحقق کامل این مصوبه وجود ندارد.” و تنها 60 میلیون تومان ناقابل برای “ تحقیق” هزینه شده است.‏
پس از نصب گیت های امنیتی رئیس دانشگاه تهران پیشنهاد کرد که دانشجویان هم مانند چین کمونیستی لباس فرم ‏بپوشند: “ دکتر محمدملکی هم گفت: “ دانشگاه پادگان نیست آقای فرهادرهبر.“‏

کانون مدافعان حقوق بشر در همین روز زنگهای خطر نقض حقوق بشر را به صدا د رآورد: “‏‎ ‎اقدام دولت جمهوری ‏اسلامی جهت جلوگیری از سخنرانی‎ ‎خانم شیرین عبادی در مالزی، ۱۱ سال زندان برای صادق کبودوند، محدودیت‌های ‏اعمال شده‎ ‎درباره اقلیت‌های دینی و قومی، محکومیت خانم شهناز غلامی در دادگاه انقلاب تبریز و‎ ‎محاکمه دیگر ‏دانشجویان در دیگر شهرها…: “ ‏

‏ روزنامه کارگزاران هم خبر از ورود” بسیج به جامعه مدنی” داد و از قول حجت الاسلام حسن طائب که پیشتر ‏فرمانده کفن پوشان بود و حالا قائم‌مقام فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده نیروی مقاومت بسیج است، نوشت: «سازمان ‏بسیج حقوقدانان و وکلا، همچنین انجمن خبرنگاران بسیج طی سال جاری راه‌اندازی می‌شود.»

طائب از فعالیت هفت هزار خبرنگار در کشور خبر داد و در سخنرانی اختتامیه همایش بسیج و رسانه نیز جنگ اصلی ‏امروز را «جنگ رسانه‌ای» دانست و افزود: «مصونیت دادن به ذهن جامعه از تاثیر مخرب فرهنگی دشمن از اهداف ‏مشترک رسانه و بسیج محسوب می‌شود.»

یک سایت فارسی زبان نوشت: “ با ایجاد 5 بسیج جدیدایران را، سراسرپادگان نظامی می کنند.“‏

حجت الاسلام دعائی که خیلی کم حرف می زند، گفت: “می ترسم سرنوشت اعتبار مردمی بسیج هم با کارهائی که می ‏کند به سرنوشت محبوبیت روحانیت در میان مردم در انقلاب و سالهای اول جمهوری اسلامی تبدیل شود.“‏

دوشنبه، 13 آبان و “ روز مبارزه بااستکبار جهانی” رسید و حتما باین مناسبت بود که فرمانده “سپاه محمد رسوال الله”، ‏یکی از دو نیروی بزرگی که در ساختار جدید سپاه پاسداران ماموریت حفظ ‏امنیت پایتخت در شرایط بحرانی را بر ‏عهده دارد، از آغاز گشت های بسیج در سطح شهر تهران خبر داد.‏

و بخشی از همین نیروی “مردمی” که ماموریت راه پیمائی علیه آمریکا را هم دارد، با شعاری که بازتاب اندیشه و ‏فرهنگ طالبانی است، به مقابل سفارت آمریکا رفت: ‏

‏- آمریکایی که لاتی، برای ما شکلاتی
ومعلوم شد که تئوری “ شکلات” محمد جواد لاریجانی که توسط علی لاریجانی به اجرا در امد و 2 قطعنامه علیه ایران ‏ثمره اش بود، حالامورد استفاده قرار گرفته تا آمریکا را به زانو در بیاورد.‏
آخرین خبر داغ دوشنبه افشای ماجرای قتل آیت اله لاهوتی و پسرش بدست اسد اله لاجوردی بود. دختران هاشمی ‏رفسنجانی که عروس آیت اله لا هوتی بودند، برای اولین بار در این موردسخن گفتند. آیت اله لاهوتی از روحانیان ‏روشن بین و از قدیمی ترین یاران آیت اله خمینی بود. ‏

سه شنبه، اوج” نبردمرگ و زندگی” بود. در خیابانهای آمریکا و د رمجلس شورای اسلامی.‏
‏ د رآمریکا بر متن یک دمکراسی پخته، یکی از سیاهانی که پیشتر برده بودند، با گام های بلندبسوی کاخ سفید می رفت. ‏و د رمجلس ایران که فقط بخش کوچکی از “ خودی” ها اجازه راه یافتن به آن رادارند؛ “ عوضعلی” می خواست با ‏تکرار شعارهای نخ نمای 30 ساله وتظاهرات مذهبی، صندلی وزارت کشور را از دست ندهد.‏
‏ او” ابتدا شهادتین را جاری و با توکل به ذات اقدس او و توسل به زهرای‎ ‎اطهر(س) و فرزند صالحش امام زمان(عج) ‏به عنوان خادم امام رضا، “ خود را” فرزندملت و سرباز نظام” نامید.‏

پاسخش “لکه ننگ” ؛” متهم به تقلب، دزدی، جنایت، زنا و آدم کشی” ؛ “ زاغ و زغن اسلام ” ؛” رسوایی کل نظام “ ‏بود و 188 رای منفی.‏

و طفلکی وقتی از مجلس بیرون آمد، بااینکه چهره ای جهانی بود و 17 میلیون نفر در گوگل نامش راجسته بودند، به ‏نوشته روزنامه اعتماد ملی نمی دانست به راننده اش دستور بدهد به وزارت کشور برود یابه کاخ ریاست جمهوری.‏‎ ‎

د رهمین روز عالی ترین مقام سازمان ملل گزارش تکان دهنده ای درباره وضعیت حقوق بشر در ایران انتشار داد که ‏در آن گفته شده است: “ سازمان ملل بایستی به اقدامی قاطع و عاجل دست یازد”‏

میراث فرهنگی هم بار دیگر مورد هجوم” طالبان شیعی” قرا رگرفت. بعد از ماجرای آب بستن به پاسارگاد، خبر ورود ‏بیل مکانیکی به نزدیکی حریم محوطه باستانی شوش، رسید که دارند درآن هتل می سازند.‏
حتی داد مجید مجیدی چشم وچراغ نظام هم در آمد: “ فرهنگ و هنر دغدغه‌ هیچ دولتی نبوده است، بعد از سه‌ سال‌ونیم ‏تا یادشان آمده که سینما هم داریم.“‏
‎ ‎
چهار شنبه، آخرین روز نگاه هفته رسید. فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: “ در آستانه پیروزی بر امریکا و صدور ‏جمهوری اسلامی به جهان هستیم.“‏

‏ روز بعد هم یکی از موانع مهم رسیدن به این “آرزو” از زندان اوین سر در آورد: “ مقام های قضایی ایران 21 روز ‏پس از بازداشت یک دانشجوی ایرانی-آمریکایی به دلیل “تخلف رانندگی” و انتقال وی به زندان اوین او را رسما به ‏‏”اقدام علیه امنیت ملی” متهم کرده اند.‏

عشا مومنی، 28 ساله، که شهروند آمریکا و دانشجوی دانشگاه ایالتی کالیفرنیاست، پس از سفر به ایران برای تحقیق ‏درباره جنبش زنان به عنوان بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود دستگیر شد. “‏

علی لاریجانی هم خبر داد که کفگیر دولت نهم به ته دیگ خورده است: “چند ماه از عمر دولت نهم باقی مانده است. ‏بهتر‎ ‎‏ هم مجلس ملاحظه کند، هم رئیس‌‏جمهور مراقبت کند تا کار به اجرای اصل‏‎ 136 ‎نرسد. با استیضاح وزیر کشور، ‏کابینه دولت نهم لب مرز قرار گرفته و‎ ‎اگر وزیر دیگری تغییر کند برای کل کابینه باید رای اعتماد گرفته شود.”. دولت ‏و مجلس به این مساله توجه داشته باشند

لابد برای همین هم آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، به حمایت پیشکارش آمد و به نوشته سایت رادیو فردا ‏رهبر جمهوری اسلامی “ مطبوعات داخلی را به «بی بندوباری» در مورد دولت متهم کرد و گفت اظهار نظر علیه ‏دولت در زمره مسائلی است که «خداوند بسادگی از آن نمی‌گذرد.»‏

هفته ای دیگر گذشت. به فرمایش حجت الاسلام فا کر” طاووس های باغ اسلام “ که ایشان و یارانشان باشند، موفق ‏شدند” زاغ و زغن ها “ را که عوضعلی ودوستان باشند، بیرون برانند و ترفندی که مشاور احمدی نژاد آن را” پیچیده، ‏موذیانه و انحرافی دشمن “ خواند.‏

و نتیجه گیری را بعهده عی مطهری گذاشت: “به‎ ‎تعبیر آقای احمدی نژادکه به آقای مطهری گفته بود:‏‎ “ ‎امثال‎ ‎کردان در ‏کشور زیاد است، پیگیری نکنید !” به عبارت‎ ‎آخر:
‏” گر حکم‏‎ ‎شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند‎!“‎

‎ ‎چرا ایران اوباما ندارد‎ ‎

‏”نگاه هفته” در هفته چهارم آبان ماه، هم بایک قتل آغاز شد. هفته پیشتر، نوجوانی را بر دار کردند واین هفته نشریه ‏ای را به نام “ همشهری امروز”: “ طالبان شیعی ” حاکم بر ایران براندازی جامعه مدنی را آهسته وپیوسته دنبال می ‏کنند. اتهام این جامعه “ براندازی نرم و حالا ” برهبری “اوبا” ماست؛برگزیدگانش در بیرون کشور –بیشتر- د رخواب ‏خوش زمستانی، رزمگاه بعدیش انتخابات ریاست جمهوری، سلاحش چندروزنامه لا جان که شمشیر بران توقیف موقت ‏و مرگ همیشه بالای سرشان مدام در جولان است.‏

‏ هفته ایست که در “دمکراسی درون نظام” اصولگرایان اصلاح طلبان در هم می جوشند و می خروشند و تدارک نبرد ‏هفت ماه بعد را می بینند و “ طالبان شیعی” می کوشند “ پا در رکاب رهبری” را حفظ کنند و “ معامله بزرگ” باآمریکا ‏را سرانجام به انجام برسانند.‏

اصولگرایان که با صاحبان قدرت کنونی خویشاوندی بسیار دارند راه را د رمجلس برای قانونی شدن حضور نظامیان ‏بازمی کنند. رئیس مجلس که خود از میان نظامیان برخاسته د رتلاش است تا ره استیضاح وزیر جدید راببندد و مجلس ‏را از خطر رای اعتماد دوباره بر هاند..‏

‏ خاتمی که آمدن یا نیامدنش موردبحث است و در متن خود نیروهای طرفدار اصلاح طلبان را سازمان و سامان می ‏دهد، و می کوشد “واقع گرا” باشد؛ با زهم از دمکراسی می گوید. به خصوص اگر از لحاظ اجتماعی نگاه کنیم، سه درد‎ ‎شاخص و بارز، به ویژه از 150، 200 سال گذشته قابل لمس، درک و تشخیص در جامعه است؛‎ ‎درد استبداد، استعمار ‏و وابستگی و سلطه بیگانه بر سرشت و سرنوشت کشور و منطقه ـ که تاریخی‌ هستند ـ و دیگری هم درد عقب ماندگی. “‏

بیانیه وسیع ترین جبهه سیاسی در داخل کشور درباره نقائص قانونی انتخابات ریاست جمهوری منتشر شد. د راین بیانیه ‏پرسیده شده: “ وقتی رهبر باید تنفیذ کند، مردم چرا باید رای بدهند؟”‏

دو تشکل سیاسی – مذهبی منتقد در ایران طی بیانیه های جداگانه ای اعلام ی کنند که در انتخابات آتی ریاست جمهوری ‏‏‏”به شکل فعالانه ای با معرفی کاندیدایی مستقل” شرکت خواهند کرد. شورای فعالان ملی – مذهبی و همچنین جنبش ‏‏مسلمانان مبارز ضمن اعلام این خبر از وضع موجود و شرایط کاندیداهای مطرح نیز تحلیلی ارائه می کنند.‏

‏” طالبان شیعی” حاکم بر قدرت، در برابر رئیس جمهور جدید آمریکا آرایش قوای جدیدی را عملیاتی می کنند.‏
پیش از همه رئیس جمهوری” ضداستکباری” د رمقام پیامبر ظاهر می شود و با موافقت “ خدای قدرت” نامه ای برای ‏اوباما می نویسد. روزنامه اعتماد ملی آن را باعنوان “ تبریک و نصیحت” د رجا ی تیتر اول می نشدند و بی بیسی چنین ‏تحلیل می کنید: “پیام تبریک محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، در تاریخ روابط دو کشور پس از انقلاب سابقه ‏نداشت.“‏

این نشانه پنهان خوشحالی را کیهان طالبانی” علنی می کند: “ ما خوشحالیم.” اما اوباما هم مانند بوش به نامه پرزیدنت ‏بی اعتنائی می کند.‏

نظر مخالف بیشتر بر دیدگاه سنتی رابطه ایران وآمریکا استوار است. عطاء اله مهاجرانی از تبعید خود خواسته لندن می ‏نویسد: “در سازمان حکومت امریکا یک نما یا دکوراسیون وجود دارد و یک بنیاد یا فونداسیون. آمدن اوباما تنها تغییر ‏چشم گیری در نمای حکومت است و نه در بنیاد های آن. جهاد خازن در ستون معروفش در روزنامه الحیات- روز سه ‏شنبه 4 نوامبر- نوشت که اگر مک کین رئیس حمهور شود ما با تداوم همین مصیبت‌های دوران بوش روبرو خواهیم بود ‏و اگر اوباما رییس جمهور شود چه بسا که دشواری های ما بیشتر شود. او از هر سفیدی سفید تر است! او بسیار ‏هوشمند است و اشتباهات بوش پسر را که هیچ‌گاه بزرگ نشده است؛ تکرار نمی کند.“‏

علی لاریجانی که انگار دارد یواش یواش مزه شکلات را از یاد می برد، می گوید: “ اوباما هنوز به جمع بندی نرسیده” ‏و تغییر جو را شکل می دهد. قاعدتا “اتاق فکر” طالبان شیعی اوضاع را تحلیل می کند و به نتایجی می رسد که “ کیهان ‏ارگان آشکار مرکزیت پنهان طالبان” سا زا را دیگر می کند.‏

کیهان “ از روی کار آوردن یک سیاهپوست” می نویسد و با هدف: “ دلخوش کردن جهان.“‏
و تحت عنوان “ نگاه ایرانی”، “دیدگاه طالبانی” را به شرح در می آورد و پیروزی او باما د رانتخابات آمریکا را ‏‏”مصادره” می کند: “ نقش و سهم ایران در اقبال مردم آمریکا به دموکرات ها پس از 14 سال را نباید نادیده گرفت. که ‏مردم آمریکا این بار به جای انتخاب نماد تندروی و طغیان، کسی را برگزیدند که لااقل در ظاهر عقل را هم چیز خوبی ‏می دانست. شاخ جنگ افروزان نومحافظه کار شکسته شد و هم از آن رو که سهم ویژه در شکستن شاخ آنها داشته ایم و ‏با مقاومت مدبرانه و شجاعانه خود، حتی به جهان غیرمسلمان نیز جرئت دادیم که در افسانه قدرت آمریکا تردید کنند و ‏نافرمانی موفقیت آمیز پیشه سازند. ” ‏

وانگار نه انگار که به گفته اکبر اعلمی: “ ‏‎ ‎دولت‎ ‎نهم‎‏ ‏‎برای‎ ‎برقراری‎ ‎رابطه‎ ‎با‎ ‎آمریکا‎ ‎چنان‎ ‎بی‎ ‎صبری‎ ‎و‎ ‎اشتیاقی‎ ‎از‎‏ ‏‎خود‎ ‎‎نشان‎ ‎می‎ ‎دهد‎ ‎که‎ ‎احمدی‎ ‎نژاد‎ ‎سفر‎ ‎به‎ ‎نیورک‎ ‎را‎ ‎جزو‎‏ ‏‎سفرهای‎ ‎استانی‎ ‎خود‎ ‎تلّقی‎ ‎می‎ ‎کند‎‏” ؛‎ ‎توپ را در زمین منتقدان و ‏مخالفان “ نظام” می اندازد: “ طلیعه این رویکرد را می توان در لابلای هیجان و بازارگرمی جریان رسانه ای وطنی ای ‏جست وجو کرد که هنگام قشون کشی کاخ سفید به افغانستان و عراق، برای ورود «ارتش آزادیبخش نئوکان ها» به ‏ایران روزشماری کرده و هورا کشیدند و امروز گویا که چنان رفتاری از خود نشان نداده اند، ادعا می کنند روی ‏کارآمدن دموکرات ها، فرصتی است که میانه روی(!؟) و تغییر سیاست های جمهوری اسلامی را دیکته می کند! به قول ‏شاعر؛ رشته ای بر گردنم افکنده دوست، می کشد هر جا که خاطرخواه اوست. “‏

رئیس جمهور”معلق” دیگری می زند: “ به منتخب مردم نوشتیم نه به رئیس جمهور.“‏
مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد ش می گوید: “ هیچ تغییری در سیاست های جمهوری اسلامی ایران به وجود نیامده ‏است.پیام احمدی نژاد به اوباما انجام یک رسالت تاریخی بود و خیر و شر عکس العمل های رئیس جمهور منتخب ‏آمریکا نسبت به این پیام به خودش بازمی گردد.“‏

عملیاتی که بلافاصله انجام می شود، نشان می دهد که” اتاق فکر” برای این شرایط هم برنامه ریزی کرده است. اکنون، ‏خطر جنگ کم می شود و تکیه دمکرات هابیشتر به حقوق مدنی و بحرکت در آوردن مردم خواهد بود. بر اساس این ‏‏”نگاه”، مانورهای سرکوب مردم بسرعت عملیاتی می شود.‏

هفته نامه ای که تصویر خندان اوباما روی جلدش است و زیر آن نوشته شده: « چرا ایران اوباما ندارد؟»، توقیف می ‏شود. ‏

روز دوشنبه، نیروی انتظامی با حضور یک رزمایش شهری شش روزه را در سطح شهر تهران با عنوان “رزمایش ‏امنیت و آرامش در شهر تهران” برگزار می کند.‏

سردار سرتیب عزیزالله رجب زاده فرمانده جدید نیروی انتظامی تهران شده، بخش کوچکی از اطلاعات مانور ضد ‏شورش شش روزه شهری را با خبرنگاران درمیان می گذارد: “30 هزار نیروی انتظامی، پلیس افتخاری، پلیس‌یاران و ‏نگهبانان محله با چهار هزار اتومبیل، ۵۰ هلی‌کوپتر در مانور شرکت خواهند داشت و در10 مسیر و خیابان‌ها و ‏اتوبان‌های‎ ‎اصلی شهر تهران تمرین عملیات خواهند کرد.مقابله با اقدامات‎ ‎امنیتی، مقابله با بحران‌های احتمالی، تشدید ‏حراست از مراکز استراتژیک، از جمله بخش‌های این مانور است. “‏

به نوشته بی بی سی: “ برگزاری یک رزمایش شهری با این وسعت با حضور نیروهای پلیس در ایران بی سابقه است.“‏

‏ این مانور همزمان است با آغاز گشت‌های عملیاتی بسیج در شهر تهرانو تشکیل شورای جدیدی در تهران با نام ‏‏”شورای تأمین امنیت”.‏

مرتضی تمدن- استاندار تهران - به خبرگزاری فارس می گوید: “این شورا از سیزده شورای تأمین امنیت شهر و استان ‏تهران با هماهنگی و انسجام نهادها شکل گرفته تا مشکلات امنیتی را حل کند.وظیفه این شورا تامین امنیت شهر از ‏طریق هماهنگی با نهادهای انتظامی و امنیتی است. “‏

نصب دوربین‌های مدار بسته هم بعد ار یک نامه نگاری بین رئیس نیروهای انتظامی و رئیس جمهور، باورود سعید ‏مرتضوی قطعی می شود.‏

حفظ محموداحمدی نژاد در قدرت که چند ماه پیش توسط رهبر اعلام شد، برنامه دیگر “طالبان شیعی” است. معاون ‏ستاد کل نیروهای مسلح از تشکیل کارگروه مشترک دولت احمدی نژاد و ستاد کل نیروهای مسلح به ریاست ‏سعید جلیلی ‏خبر می دهد.‏

تشکیل این “کارگروه”، تنها ساعتی پس از آن اعلام می شود که حسن فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با ‏‏هشدار به منتقدان دولت، حمایت قاطع خود و ستاد تحت امرش از دولت نهم را اعلام می کنند.‏

کیهان درمقاله بسیار بلندی به قلم حسین شریعتمداری، فرمان رهبر را تئوریزه می کند. وچون از کوزه همان تراودکه ‏در اوست، نتیجه ای لاتی – امنیتی می گیرد: “ بنابراین احمدی نژاد با عرض پوزش «کتک خورش ملس است» و ‏برخلاف بعضی ها که حفظ منافع خود را بر پاسداشت اسلام و انقلاب و منافع ملی ترجیح می دهند، در مقابل این تهاجم ‏گسترده شانه خالی نمی کند. در میان «باباشمل»های تهران -همان کلاه مخملی ها- رسم بود وقتی کسی به آنها می گفت ‏‏«تو بمیری»! شانه خود را تکان داده و می گفتند «رد کردم»! یعنی، چرا من به خاطر تو بمیرم!“‏

برای اینکه احمدی نژاد در دور دوم هم از صندوق هادر بیاید، مهره ای کلیدی به نام وزیر کشور سخت بکار می آید. “ ‏عوضعلی” که رفت، غلامحسین کرباسچی می گوید: “احتمالا دوباره کسی مثل کردان می آید.“‏

همینطور هم می شود. روز شنبه “ وزیر مردودی میلیارد” بر می گرددتا بجای وزارت نفت بر صندلی خالی “ ‏عوضعلی” بنشیند. او سوابق سخت درخشانی دارد. یک سردار تمام عیار: “ فرماندار شهرستان ارومیه، معاون ‏استانداری آذربایجان غربی، فرماندهی سپاه پاسداران منطقه 5 (آذربایجان شرقی و غربی)، مسئول تحقیق و بازرسی ‏سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده لشگر 6 ویژه.“‏

و البته سخت ساده زیست.‏
نمایندگان مجلس پیشین، یک روز پیش از انصراف او از وزارت، از ثروت شخصی او شدیدا انتقاد کردند و او را ‏‏«فردی با ثروت باد آورده» معرفی کردند.عماد افروغ، رییس وقت کمیسیون فرهنگی مجلس در این زمینه گفت: ‏‏«چگونه فردی با ثروت باد آورده و ناشی از تعاملات و ارتباطات خاص زمان مسئولیت خود، می تواند وزیری مناسب ‏با کابینه عدالت خواه باشد.» ‏

برخی از نمایندگان وی را «سردار میلیاردی» خطاب کردند که پس از خروج از سپاه پاسداران با استفاده از «رانت ‏های دولتی» به ثروت زیادی دست یافته است که دهها میلیارد تومان تخمین زده می شود. ‏

یکی از همان هائی که مهدی کروبی “ بی ریشه نامیدشان وحالاهاشمی رفسنجانی می گوید: “ آنها آنقدر ریشه ندارند که ‏بتوانند افکار متنوع را به دور خود جمع کنند. مانند خوره به جان روحانیت افتاده‌اند.»‏

‏ احتمالا رفسنجانی نم یداند که “ همین بی ریشه ” ها ریشه اغلب انقلا ب ها را باتیشه زده اند.‏
جالب است که پاسخ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را یکی از بی ریشه های حزب ریشه دار موتلفه می دهد.‏

حمیدرضا ترقی، خاتمی و رفسنجانی را بدون اینکه نامشان را ببرد، سکولار می نامد: “برخی با گرایش به یک نامزد ‏روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری وانمود می کنند که طرفدار روحانیت اند اما روحانیونی هستند که اگر در راس ‏مدیریت کشور هم قرار بگیرند همان لیبرالیسم فرهنگی و کاهش نفوذ دین در سیاست و یا دوگانگی در قدرت را هدف ‏خود قرار می دهند.‏

آنها عمدتا در جناح اصلاح طلب و دوم خرداد بروز کردند، بویژه آنها که دین را از سیاست جدا می دانستند و دنبال ‏سکولاریزه کردن کشور بودند.‏

آنها با سوق دادن جامعه به سمت رفاه طلبی و مصرف گرایی بستر ایجاد دوم خرداد را فراهم کردند و امروز تز منهای ‏روحانیت را تقویت می کنند. “‏

حفظ احمد ی نژاد یعنی تضمین ادامه وگسترش حکومت” سپاه پاسداران” بر کشور و رفتن بسوی سرنوشتی که انقلاب ‏های “عوام گرا” و کشورهای مسلمان قلب آسیا – ترکیه وپاکستان- همواره به آن رسیده اند: حکومت نظامیان با ظاهر ‏غیر نظامی.‏

مجلس هشتم، که دارای یک فراکسیون یکصد نفره اعلام نشده نظامی و وابسته به سپاه پاسداران است، ‏
با اصلاح قانون انتخابات راه رئیس جمهور شدن سرداران و فرماندهان سپاه را هموار می کند.‏

روز اول هفته، د رحالیکه به نوشته کارگزاران: “ موج کاهش قیمت نفت همچنان ” ادامه دارد، ‏
‏ نامه اقتصاددان و استاد دانشگاه های ایران منتشر می شود. د راین نامه از سیاست های اقتصادی دولت محمود احمدی ‏نژاد به شدت انتقاد کرده اند.‏

رییس جمهور، روز بعد در پاسخ غیر مستقیم از افرادی در ایران انتقاد می کند که به گفته او همواره دنباله‌رو ‏سیاست‌های دولت‌های پیشین آمریکا بوده و هستند.‏

او از یکی از عجایب هفتاد گانه دوران ریاست جمهوری خود پرده بر می دارد د رمشهد از پیشگویی های خود در ‏مورد ‏‏”اضمحلال حکومت ظالمان” خبر می دهد و می گوید که سران دنیا که قبلا با تعجب به او نگاه می کردند، اکنون ‏می ‏پرسند “تو از کجا فهمیدی که چنین حادثه‌ای در پیش است.“؟

منظورش بحران اقتصادی غرب است. البته اگر این نابغه بزرگ اقتصاد، الفبای تاریخ ا قتصاد را هم خوانده بود حتما ‏می دانست دو قرن پیش کارل مارکس بحران های دورانی سرمایه داری را بدقت شرح داده است، و بعد از بحران اخیر ‏هم بازگشت دامنه داری به او آغاز شده است.

تا پایان هفته، جامعه ایران در تب وتاب است.‏
احمدرضا درویش کارگردان مطرح سینمای ایران می گوید: “ سینماگران رعیت نیستند.‏

ایسنا ا زملاقات جفری آدامز سفیر انگلیس در تهران با علی لا‌ریجانی، رئیس مجلس شورای اسلا‌می خبر می دهد. هر ‏وقت در ایران او ضاع حساس است یکی از برادران لاریجانی خود را مخفیانه و آشکار به انگلیسی ها می رسا‌ند.‏

‏ جائی بابد بین مافیای قدرت وثروت درگیری شده باشد که روزنامه کیهان روز یکشنبه ۱۹ آبان ماه گزارشی را با ‏عنوان «واردات ۵ کالا در انحصار ۶۵ نفر» منتشر می کند.‏

با عباسعلی نورا نماینده زابل به رادیو فردا می گوید: .“بحث من، انحصار قدرت بوده که به مسئله مافیای واردات ‏متصل شده است. من شخصا معتقدم که بخشی از واردات ما در انحصار گروه‌های خاصی است.“‏

‏ پلیس از’انهدام’ چندین شبکه قاچاق زنان در ایران خبر می دهد.‏
سال پس از بمباران هوائی و شلیک های بی امان زمینی با خرافات مذهبی، کل قوا به صدا و سیما
صدور بخشنامه برای فرستادن صلوات در مدارس

‏ روزنامه اعتماد: از حجت الاسلام محمدیان رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها واز استادان درس ریشه های ‏انقلاب اسلامی نقل قول می کند: “ یونسکو و بهداشت جهانی ابزار سلطه اند.“‏

و سر انجام ‏
مقامات بلندپایه آمریکا و اروپا در جریان نشست روز یکشنبه ۱۹ آبان ماه در شرم الشیخ مصر، با وزیران خارجه ‏کشورهای عربی درباره ایران گفتگو می کنند.

در این نشست وزیران خارجه مصر، امارات، اردن، مراکش و بحرین از یک سو، و خاویر سولانا مسئول سیاست ‏خارجی اتحادیه اروپا، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا به همراه برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه ‏حضور دارند. ‏

خبرگزاری ها، به نقل از مقاماتی که در این نشست حضور داشته‌اند اما نامی از آنها برده نشده است، گزارش می دهند: ‏‏” مقامات کشورهای عربی حاضر در این نشست نگران آن بوده اند که تمرکز جامعه جهانی بر پرونده هسته‌ای ایران، ‏بر «تلاش تهران برای نفوذ در منطقه» سایه بیفکند. “‏
و هفته ای دیگر از آبان ا1387 تمام شود، اماحکایت همچنان باقی است.‏

‎ ‎قتل آدم و فرهنگ‎ ‎

کمتر هفته ای است درعمر جمهوری اسلامی که خبری از قتل و خون نباشد. هفته آخر آبان هم با قتل فرهنگ آغاز شد و ‏به جمعه خون رسید. ده سال پیش در روزی چون فردا، سربازان گمنام امام زمان به خانه دو مبارز ملی ایران رفتند، ‏پروانه فروهر را کاردآجین کردند و داریوش را به مرگی فجیع کشتند.‏

ده سال بعد از آن روز” سینمای جمهوری” د رکام آتشی سوخت که یادآور سوختن سینما رکس آبادان بود ؛ تاسرنوشت ‏‏”جمهوری” بطور نمادین نمایش دادهشودو میراث محمد علی فردین وعلی حاتمی در چشمان گریان لیلا حاتمی شعله ‏بزند که به التماس محمدخاتمی را می خواند تابرای نجات ایران به میدا بیاید.

‏ ده سال بعد از آغاز قتل های زنجیره ای، صاحبان اندیشه ای که “ خود سر” بودند و در وزارت اطلاعات “لانه” داشتند ‏و سزای هر مخالف ومنتقد را مرگ می دانند، به قدرت رسیده اند.” طالبان شیعی” خود را ابر قدرت جهان می دانند و ‏برای نجات جهان نسخه می پیچند.‏

هنوز چون محمد علی رامین می گویند: “ رامین: احمدی نژاد برای اجرای منویات خدا و پیامبر آمده است “ و چون سید ‏احمدخاتمی دو بال جمهوری اسلامی را که قرار بود استقلال و آزادی باشد به که “ولایت و مرجعیت ” تبدیل می کنند.‏
روزهای آغازین “ نگاه هفته” گویا با پاسخ این پرسش دکتر ابراهیم یزدی شروع شد: “ تصمیم گیرندگان ایران تغییر ‏شرایط جهانی را درک می کنند؟ “‏

حائری شیرازی، امام جمعه شیراز یار غار دیرین “رهبر” و رئیس مافیای زمین استان فارس- به گفته عبداله شهبازی- ‏فرمایش فرمودند: “ انتخاب یک سیاه پوست در آمریکا، نتیجه نامه‌‏های احمدی نژاد است.‏

‏ وقدرت‏‎ ‎الله‎ ‎علیخانی‎ ‎نماینده‎ ‎اقلیت‎ ‎مجلس‎ ‎شورای‎ ‎اسلامی‎ ‎ ‎از زاویه دیگری به موضوع نگاه کرد: “‏‎ ‎هیچ‎ ‎دولتی‎ ‎بعد‎ ‎از‎ ‎‎انقلاب‎ ‎به‎ ‎اندازه‎ ‎دولت‎ ‎محمود‎‏ ‏‎احمدی‎ ‎نژاد‎ ‎به‎ ‎آمریکا‎ ‎چراغ‎ ‎سبز‎ ‎نشان‎ ‎نداده‎ ‎است. “‏
‏ ‏
اما “اتاق فکر” طالبان شیعی به نتیجه ای رسید که برادر حسین” در گردهمایی تیپ امیرالمؤمنین(ع) نیروی دریایی ‏سپاه مستقر در جزیره سیری اعلام کرد: “ اوباما و بوش دو روی یک سکه اند.“‏

روزنامه تحت نظر این “ روزنامه نویس” که همه” کیهان” را از نگاه امنیتی می بیند و از چزئیات تصمیمات همه ‏سازمان های اطلاعاتی جهان خبر دارد، فاش کرد: “مشاور اصلی رئیس جمهور جدید آمریکا و نامزد تصدی وزارت ‏خارجه، یکی از «باز»های ضد ایرانی است.دنیس راس 59ساله موضعی سخت گیرانه علیه ایران دارد و همین اواخر ‏بیانیه ای امضا کرد که خواستار فشار و سخت گیری علیه ایران بود. او در واقع متخصص اتحاد جماهیر شوروی بوده ‏که در جنگ سرد آموزش دید و با آن زیست و آموخت.“‏

آذر
‎ ‎چاقوی زنجان بجای پول نفت‏‎ ‎

شب، تمام شب تصویر دو زن و مرد جوان ایرانی که در سلول انفرادی طناب دار را در یک قدمی می دیدند، خواب را ‏‏به کابوس تبدیل می کرد.‏

هفته اول آذر هم با مرگ اعدام رقم می خورد؟ در روزهای آخر آبان علی اشتری که پشت درهای بسته به اتهام ‏‏‏”جاسوسی برای موساد” به اعدام محکوم شده بود، به کام مرگ رفته بود. برای 6 نفردیگر هم همین “مرگ ” را وعده ‏‏داده بودند.‏

‏ و حالا فرزاد کمانگر یک ایرانی کرد مدافع حقوق بشر و فاطمه پژوه زنی که مرد صیغه ای خود را درحال تجاوز به ‏‏دختر خردسالش کشته بود، در صف بی پایان قربانیان جمهوری اسلامی بودند.‏

‏ سحرگاهان بی تاب برخاستم و بادست های لرزان دریچه را بروی جهان مجازی گشودم، فاطمه بر بالای طناب ‏‏”شرع” ‏پرپر شده بود. به یاد هم نامش فاطمه مدرسی تهرانی افتادم، شیر زنی که در اوج دهه وحشت روی تپه های ‏اوین قربانی ‏اعتقادش شده بود. چشم هایم را بستم.‏

و فرزاد کمانگرهنوز زنده بود و مرا یاد فرزاد دادگر می انداخت. آن چریک همیشه خندان که سلاح رابر زمین ‏گذاشت ‏و براه اصلاح رفت و در سکوت غریب تابستان 1367 بر طناب دار بوسه زد.‏

و چشم هایم را در صبح غربت که روشن می شد بر میهن تاریک گشودم که بسرعت بجانب دهه وحشت بزرگ دیگری ‏‏می رود. در دهه 60 بهانه کشتار “طالبان شیعی” جنگ با عراق بودو حالا جنگ با آمریکا و اسرائیل. درآن دهه عراق ‏‏درخاک ایران بود و این بار قدرت طالبانی که جز با جنگ قادر به ماندن نیست، مدام تحریک می کنند، جنگ را تدارک ‏‏می بیند و شعار می دهد.‏

آمریکا در سیاست نوین خود “سپر صلح” بر دست گرفته و سخنگوی طالبان شیعه در حضور مردم زنجان “چاقوی ‏‏زنجان” از نیام بر می کشد.‏

‏”چاقوی دسته سفید زنجان” مسعود کیمیائی که نماد انتقام مظلوم از ظالم بود، حالا در دست نقاب برچهرگانی برق می ‏‏زند که بسیج شده اند تا مانع حرکت مردمی شوند که “تغییر” می خواهند.‏

سیدمحمد خاتمی می گوید: “حاضرم فدا شوم، اما مملکت ویران نشود. و خداوند از کسانی که اسلام را در برابر ایران ‏‏قرار می دهند نخواهد‏‎ ‎گذشت.“‏

هاشمی رفسنجانی سخنانی می گوید که زادگاه آن فقط می تواند “سیاست پیجیده آخوندی ” باشد. او از عاشقیت دیر سال ‏‏خود بر “رهبر” پرده می گیرد تا در زاویه کم خطر بنشیند، به تلویح اشغال سفارت آمریکا را محکوم کند تا خود و آقای ‏‏خامنه ای را همراه قافله ای کند که از همه راهها بسوی کاخ سفید ی می رود که حالا “شیطان سیاهی” ـ فرمایش امام ‏‏جمعه مشهد ـ کلیدش رادر دست دارد.‏

هاشمی که شدیدا از طرف احمدی نژاد موردحمله قرار گرفته، باهمان لبخند همیشگی، حرف های دیگری هم می زند: ‏‏‏”اگر در موضوع استقلال اقتصادی نیز مجدد وابسته‎ ‎شویم این نیز یک آسیب برای انقلاب است، یک وقت به جایی ‏‏رسیده بودیم که‎ ‎وارداتمان بسیار کم بود و غذای مصرفی و حتی کالاهای واسطه را نیز خودمان‎ ‎درست می‌کردیم اما ‏‏اگر بجایی برسیم که اکثریت نیازهایمان را وارد کنیم یک‎ ‎آسیب را مرتکب شده‌ایم و متاسفانه امروز این خطر را ‏‏می‌بینیم‎. ‎آخرین پالایشگاهی که در بندر عباس ساختیم، می‌خواستیم‎ ‎نیمی از ظرفیت آن را برای صدور بنزین و گازوئیل ‏‏بکار بگیریم اما الان ‏‎40 ‎‏ درصد نیاز کشور به بنزین و گازوئیل را وارد می‌کنیم و وابستگی از این بدتر‎‏ ‏‎نمی‌شود.“‏
اسداله عسگر اولادی- برادر حبیب اله – و از سلاطین تجارت ایران هم دادش در می آید: “جلب دوستی مردم ‏کشورهای ‏دیگر برای کسی آب و نان نمی شود. چون رهبر گفته از این دولت حمایت کنید، ما حمایت می کنیم، والا این ‏دولت فشل ‏است.“‏

و در حالیکه نفت به پائین ترین قیمت خودرسیده و احمدی نژاد اعلام می کند که کشور را با نفت 8 و 5 دلار هم اداره ‏‏خواهد کرد، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درمورد یک مبلغ ناچیز ازاوسئوال می کند: “664 میلیارد دلار تفاوت ‏‏رقم درآمد نفت و گاز و هزینه های ارزی دولت” کجا رفته است ؟

جوابی هم طبق معمول داده نمی شود. آیا برای هوگو چاوز کنار گذاشته شده که خود رامدیون “برادر احمدی نژاد” می ‏‏داند و بازهم دارد دوان دوان به ایران می آید؟ یا در اختیار “حزب اله” لبنان قرارداده شده که رهبر جمهوری اسلامی ‏از ‏میشل عون رئیس جمهورش می خواهد آن را الگو قرار بدهند. و البته بایک “باید” که انگار لبنان هم جزو ‏دارالخلافه ‏است. و چه دارالخلافه ای.‏

علیرضا محجوب نماینده مجلس از وضعیت بحرانی پیش از 500 واحد تولیدی و بیکاری 22 درصد جوانان خبرمی ‏‏دهد. او علت اصلی این بحران را واردات بی رویه در سه سال گذشته اعلام می کند. نماینده تهران بار دیگر نسبت به ‏‏واردات بی رویه کالاهای خارجی و تبلیغ آنها توسط تمامی رسانه های رسمی و غیررسمی و تابلوهای شهری و بر ‏‏سردر مغازه ها هشدار می دهد و می گوید: “آنچه در این میان به مزایده گذاشته شده است اشتغال و کار سرمایه کارگر ‏‏و صنعتگر ایرانی است. رکود تولیدات و صنعت کشور و رونق برای دشمنان، نتیجه گریزناپذیر این چرخه باطله است. ‏‏امروز بسیاری از واحدها به دلیل این سیاست تعطیل و نیمه تعطیل شده اند و کارگران آنها ماه هاست که حقوق دریافت ‏‏نداشته اند.” ‏

مجله پرتیراژ اشترن، چاپ آلمان، در یکی از شماره های خود در گزارشی‏‎ ‎مفصل با نام “ایران، منجلاب مواد مخدر” ‏‏به پدیده اعتیاد در ایران می پردازد و می نویسد: “‏‎ ‎ایران به نسبت جمعیت خود، بالاترین میزان اعتیاد در جهان را ‏دارد‎.‎‏ ‏‏”علت را هم رهبر جمهوری اسلامی تشخیص می دهد: “ظلم، فحشاء، فقر و استکبار ‏نتیجه نماز نخواندن است.” ‏و ‏دستور صادرمی شود که هر ساختمانی متصل به نمازخانه بشود.‏

و درهمین حال داستان رای اعتماد مجلس به یکی ازنماز خوان ها – یعنی حاج‌آقا صادق محصولی – که هی نماز ‏خوانده ‏وخوانده تا از فقر بیرون بیاید ومیلیاردر شود، ادامه دارد. برخی از‏‎ ‎نمایندگان از لاریجانی، رئیس مجلس می ‏‏خواهندروشن کند: “حکایت چند رای سفید - موافق‏‎ - ‎ریخته شده توسط دو نماینده به گلدان رای چیست؟ ثانیا روشن شود ‏‏با رای اعتماد با‏‎ ‎آرای نصف به علاوه یک معتبر است یا نصف به علاوه نیم‎!‎‏”‏

‏ و تا رئیس دانشمند مجلس این معما را حل کند و جواب بدهد، رئیس ستاد انتخابات احمدی نژاد که مرتب نمازهای “چند ‏‏لایه وتو درتو” خواند تا یکی از اعضای “حلقه ارومیه” رئیس جمهور شود، این بار هم در مقام وزارت کشور از همین ‏‏نمازها خوانده و کار را تمام کرده است.‏

بیهوده نیست احمدی نژاد که در میان دکتر سابق “عوضعلی کردان” و “سردار میلیارد” ایستاده، می گوید: “دیگر کوتاه ‏‏نمی آیم.” و از آنها می خواهد: “محکم بایستید.” بعد هم چاقوی دسته زنجان را بیرون می کشد. به حساب هاشمی می ‏‏رسد و دمار از روزگار شورای امنیت سازمان ملل درمی آورد: “آنقدر قطعنامه بدهید که قطعنامه‌دانتان پاره شود.“‏
برادر حسین نماینده ولی فقیه در کیهان ارگان مرکزی طالبان شیعی از رئیس مجلس خبرگان رهبری انتقاد می کند و ‏می ‏پرسد: “ چرا عملکرد‎ ‎افتخارآفرین و کم نظیر احمدی نژاد را تایید نمی‌کنید؟”‏

او اولین کسی بود که نوشت: “بوش و اوباما دو روی یک سکه اند ” و تحلیل اتاق فکر مربوط را به اطلاع همگان ‏‏رساند.“‏

امام های جمعه هم که کاملا مستقلند، شروع کرده اند به تبلیغ. سیداحمد علم‌الهدی امام جمهه مشهد اوباما را “شیطان ‏‏سیاه” می نامد. می گوید: “استراتژی آمریکا براندازی نرم نظام است”. این ساده‌لوحی است که فکر کنیم رئیس‌جمهور ‏‏آمریکا تغییر کرد، اوضاع نیز متفاوت می‌شود. چرا باید به آنها فرصت بدهیم؟ مگر تحلیل غیر از این است که شیطان ‏‏سیاه با شیطان سفید فرقی ندارد؟ شیطان، شیطان است، سفید و سیاه نمی‌شناسد.‏

سردارسرلشگر رشید، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم پیش بینی های تحلیلی شورای فرماندهان سپاه و رهبر را بدقت ‏‏جمع بندی و اعلام می کند: ‏

‏1- ما سه منطقه آسیب پذیر شمال غرب، جنوب شرق و خوزستان را داریم که باید به آنها توجه ویژه کنیم.‏
‏2- با کاهش قیمت نفت، احتمال حادثه سازی از سوی اسرائیل والقاعده و تحولات (بخوانید شورش) اجتماعی، سه تهدید ‏‏عمده علیه ایران است‎.‎‏ همچنین ممکن است حوادثی مانند 18 تیر را داشته باشیم که‏‎ ‎باید در این زمینه مراقبت کنیم‎.‎‏
‏3- ساده اندیشی است اگر فکر کنیم تغییر دولت در‏‎ ‎امریکا به معنی تغییر ماهیت تهدیدات علیه جمهوری اسلامی است‏‎.‎‏ ‏‏ممکن است‎ ‎حداکثر یک سال تغییر در روش را شاهد باشیم ولی با آشکار شدن چهره واقعی‎ ‎دولت آمریکا و استقرار ‏‏کامل آن، ماهیت اصلی تهدیدات آنها مشخص خواهد شد‎.‎
‏ او نتیجه می گیرد: “ما در آستانه جنگ احتمالی قرار داریم.“‏
‏ ‏
سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل هم توضیحات سردار رشید را کامل می کند: “تهدید ‏در ‏محورهای مختلف افزایش پیدا کرده است و تنها در حوزه نظامی نیست بنابراین باید آمادگی و توجه خود را بیشتر ‏کنیم. ‏تهدید از نوع کاملاً نظامی تغییر کرده و با استفاده از تکنولوژی و فناوری در همه حوزه های تهدید عمل می‌کند و ‏این ‏یعنی استفاده از همه تجهیزات. اگر امروز بخواهیم جنگ را تعریف کنیم باید بگوییم که امروز کشور ما درگیر یک ‏‏جنگ اقتصادی است و مدل جدیدی در جنگ اقتصادی علیه ما در حال اجراست و این مساله خود را در تحریم های ‏‏اقتصادی علیه کشورمان به خوبی نشان می‌دهد.“‏

وی تاکید می کند: “دفاع را باید یک دفاع یکپارچه و منسجم ببینیم و تنها در حوزه نظامی خلاصه نکنیم. ما در شرایطی ‏‏قرار گرفته ایم که نیازمند یک راهبرد مدون و هماهنگ نیز در حوزه نظامی باشیم. برای این موضوع تلاش می‌کنیم ‏‏حضور سازمان یافته نیروهای بسیج را در حوزه های مختلف کارکردی شاهد باشیم.“‏

از این روشنتر نمی توان سخن گفت. افراطیون، ایران را باقدم های بلندبطرف جنگ می برند.‏
‏24 ساعت پس از آنکه سردار، پیشاپیش شکست مذاکرات امریکا و ایران در زمان اوباما را اعلام می کند، گریگور ‏‏شولته نماینده امریکا در آژانس انرژی اتمی، با بلند کردن پرچم مذاکره و اعلام این نکته که امریکا از مذاکره با ایران ‏‏حمایت می کند اما این ایران است که از مذاکره می گریزد می گوید: “آمریکا آماده تر از ایران‎ ‎برای مذاکره ‏است.برخی ‏مقام های ایران برای باقی ماندن در‏‎ ‎قدرت به آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» احتیاج دارند.“‏
شولته به ماهیت آن مذاکراتی که امریکا طرفدار آغاز آنست و جمهوری اسلامی از آن می گریزد اشاره می کند و نتیجه ‏‏می گیرد: “ایران سرگرم غنی سازی اورانیوم در مقیاسی است که برای ساخت بمب، تنها قدم کوچکی لازم است.“‏
اهود اولمرت – کفیل نخست وزیری اسرائیل – هم بعد از دیدار از جرج بوش می گوید: “آمریکا با اقدام اسرائیل علیه ‏‏ایران مخالفت نکرده است. دست اسرائیل برای هر گونه اقدام ضروری علیه برنامه هسته ای ایران، باز بوده و آمریکا ‏‏در این زمینه محدودیتی ایجاد نکرده است.“‏

در این فضاست که اعدام ها شدت می گیرد. موج دستگیری بهائی ها براه می افتد. سعید مرتضوی بافرمان مرگ در ‏‏دست وارد صحنه می شود و برای سه “جاسوس موساد” دیگر تقاضای مرگ می کند.‏

سه متهم انفجار شیراز، بعد از حدودیک سال ونیم در برابر “دادگاه” می ایستند.انفجار در حسینیه رهپویان وصال ‏شیراز ‏در تاریخ ۲۴ فروردین سال ۸۷ رخ داد و ۱۴ کشته و بیش از ۲۰۰ مجروح بر جای گذاشت. ابتدا گفته شد ‏انفجار ‏مهمات باقی مانده از عدوات جنگی سبب حادثه شده است.عبداله شهبازی در مقاله ای نوشت که انفجار عمدی و ‏کار ‏عواملی از درون “نظام” بوده است. اما چند روز بعد ناگهان ورق برگشت و طبق معمول انفجار به آنسوی مرز و ‏‏انگلستان نسبت داده شد.‏

بعد ازنا آرامی در دانشگاه علامه، دانشجویان دستگیر شده را تحویل دادگاه انقلاب می دهند. رئیس پلیس از آغاز طرح ‏‏انضباط اجتماعی خبر می دهد که ازهفته آینده در تهران آغاز می شود.‏

‏ در آغاز آذرماه 1387 در ایران حکومت نظامی اعلام نشده بر قرار است. بسیجیان باصورتهای بسته درخیابانها رژه ‏‏رفته اند. نیروی انتظامی مسلسل در درست در شهرها وحشت ایجادکرده اند.‏

فضا برای سر کوب آماده است. اگر مردم ایران که به گفته بهزاد نبوی خواستار “تغییر” هستند، بخواهند چون فرانسه ‏و ‏آمریکا به حق خود برسند و از این فضای هولناک نترسند، بامخوف ترین نیروی بسیج شده ضدمردمی تاریخ ایران ‏‏روبرو خواهند شد.‏

دولت مهر ورزی در سالی پایانی خود دیگر نفتی ندارد که بر سفره مردم ببرد، در عوض چاقوی زنجان را از آستین ‏‏بیرون آورده است.‏

‎ ‎عشق، ایدز و‎ ‎کمی فحشاء‎ ‎‏

هفته “عاشقیت” بود دومین هفته “آذر ماه آخر پائیز” که شر شر باران می بارید و برگ های زرد در خیابانهای تهران ‏‏از حرارت شدید آزادی گر می گرفتند. مامورین انتظامی تادندان مسلح در خیابانها مراقب تک تک افراد بودند. در چهار ‏‏راه ها دوربین های مخفی نصب می شدند. بسیجی ها در کوچه و پس کوچه ها دنبال دشمن می گشتند.‏

دختر سینمای ایران ـ لیلا حاتمی- بغض درگلو صحنه را ترک گفت. میراث پدرش سازنده ستارخان و علی بی غم را ‏‏خاکستر کرده بودند و او نگران بچه ها و کسانی بود که نمی خواهند کشورشان راترک کنند.‏

عشق بعد از اعلام‎ ‎‏”عشق” هاشمی به رهبر چنان رواج یافت که احمدی نژاد هم سر “حال” آمد. نسخه تصحیح شده ‏‏انشایش به او بامارا امضا نکرد، اما به عشق “حال” داد و آن راجانشین پول نفت بر سفره هاکرد: “مشکلات اقتصادی ‏‏در زندگی زن و مردعاشق موثر نیست.“‏

بعد از او نوبت “برادر حسین” رسید که “عشق ” را موثرتر از “شلاق” و “اعتراف” بیابد. او شعر معروفی را بعنوان ‏‏تیتر برگزید وجوری خرابش کرد که حتما فریدون مشیری درگور برخود لرزید: “پژمردگی یک گل نیست جنگلی می ‏‏سوزد ” و از قول یک منبع موثق نوشت: “یک خبرنگار اروپایی که با نام مستعار به کیهان ایمیل زده بود- آزادی بیان ‏‏غرب را ببینید!- نوشته بود: چند ماهی است که در عکس های مخابره شده از این منطقه هیچ لبخندی بر لب ساکنان آن ‏‏دیده نمی شود.“‏

منظوربرادر حسین، فلسطینی هاست و هد فش دعوت از دولت های عربی که به “طالبان شیعی” بپیوندد و کار اسرائیل ‏‏را تمام کنند.‏

احمدجنتی که دو سال از خود خدا کوچکتر است دلایل بدبختی خود را از به ثمر نرسیدن عشق دانست و فرمایش فرمود: ‏‏‏”بدبختی این است که یکی از مشکلاتی‎ ‎که دانشگاه و دانشجو شدن خانم‌ها برای ما درست کرده، این است که وقتی کسی ‏‏برای‎ ‎خواستگاری می‌رود شاید اولین سوالی که مطرح می‌شود این است که چقدر درس خوانده است‎.‎‏”‏
دریادار حبیب‌الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی هم به تعبیرات عاشقانه روی آورد: “ بستن ‏‏تنگه هرمز «خیالبافی» نیست.“‏

و سرلشگر فیروز آبادی روی دست همه بلند شد و سخنانی سکسی از یک دامپزشک که به فرماندهی ارتش رسید، ‏برای ‏ثبت در تاریخ بزبان آورد: “جاسوسان سعی می‌کنند در شکل‌های‎ ‎پوشیده و پیچیده وارد عمل شوند. از مرزهای ‏هوایی، ‏زمینی و دریایی ‏‎ ‎و البته نیروهای مسلح ما در این ارتباط بسیار هوشیار هستند‎. ‎جاسوسی دریدن حجاب یک ملت‎ ‎است. ‏وقتی جاسوسانی دستگیر می‌شوند، یعنی پرده عزت کشیده می‌شود و این‎ ‎یکی از زوایای قدرت نیروهای مسلح ‏است‎. ‎‎انقلاب ما یک جهش در افکار‎ ‎فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی در جهان است. یعنی اینکه فرهنگ ‏امپریالیسم، چه ‏به‎ ‎شکل کمونیسم و چه به شکل سرمایه‌داری و لیبرالیسم و هر شکل دیگر، پایه‌هایش در دنیا‎ ‎ریخته شده ‏است..‏‎ ‎اکنون‎ ‎‎سلاح جنگ نمی‌کند، پیروزی نمی‌آورد و…“‏

حسن روحانی که مانند ناطق نوری دارد عین محمد خاتمی می شود، وقتی دید افراد بیسوادی که علی لاریجانی گفته ‏‏بود، دارند کار دست” نظام” می دهند؛ واردصحنه شد وگفت: “با شعر و شعار هیچ کس به جایی نمی‌رسد.“‏
‏ این بود که رئیس سازمان ملی جوانان ایران رفت سر اصل مساله و گفت: “بمب جنسی در کشور، خطرناکتر از بمب ‏و‎ ‎‎موشک دشمن است و نیازهای جنسی نیز با ازدواج حل می‌شود‎.“‎

شاهد هم از غیب رسید و نتایج آخرین تحقیق صورت گرفته در تهران منتشر شد و از “رشد زنان خود فروش ‏‏تحصیلکرده” خبر داد وآمار 18 هزار مبتلا به ایدز که سه درصد شان زنان هستند.‏

گزارشی هم از قتل های ناموسی به نقل از رئیس دادگستری خوزستان انتشار یافت: “این قتل‌ها بسیار فجیع بوده و ‏‏برخلاف همه قتل‌ها، قاتل فراری نیست و به راحتی‎ ‎خود را معرفی می‌کند و خانواده مقتولان نیز معمولاً خواستار ‏‏مجازات قاتل نیستند حتی‎ ‎در مواردی قتل را وظیفه قاتل دانسته و برای کاهش مجازات وی تقاضای عفو‏‎‏ ‏‎می‌کنند‎.‎‏”‏
اما سوزان ترین عشق نثار آمریکا شد. علی لاریجانی که باز هم یاد سیاست شکلاتی افتاده، گفت: “احساس می‌کنم وقت ‏‏مذاکره با کنگره آمریکاست.“‏

این بار نویتش است که “در” ها را بدهد و قطعنامه ها راپس بگیرد.‏
رحیم مشائی هم روی دستش بلند شد: “از گفتگوی شفاف احمدی نژاد و اوباما استقبال می کنیم.” ‏
احمدی نژاد که خبر می رسد علمای قم از او بدرگاه رهبرش شکایت برده اند؛ بازهم به “اقتصاد سرمایه داری” گیر داد: ‏‏‏”یکی از محورهای این اقتصاد سود نامحدود است و این خود بعضا باعث ایجاد تبعات و وجود دو قشر فقیر و غنی شده ‏‏است. اقتصاد غرب برپایه ربا و خلق پول بدون پشتوانه است.برمیزان سود ‌آن‌ها هیچ قانونی حاکم نیست و همه به دنبال ‏‏سود بیشتر هستند.“‏

دکتر احمدی نژاد در ارائه پیشنهادات خود به کنفرانس بین المللی قطر خواستارآن شد که همه دولتها به دنبال یک نظام ‏‏اقتصادی بر پایه عدالت واقعی به دور از دروغ، تخریب اقتصاد دیگران و خلق پول کاذب باشند و سازو کار پولی و ‏‏مالی و بانکی برگرفته از معنویت و بدون ربا طراحی شود.‏

او حتما دلایل این حرفهای تکراری و نابودکردن هر روزه سیستم سرمایه داری را هم درآستین دارد که چند تایش را ‏‏بعنوان نتایج “اقتصاد اسلامی” روی میز علمای اقتصاد می گذارد تا از آدام اسمیت گرفته تا اسپنسر ومارکس نظریه ‏‏های خود را آتش بزنند و چهارزانو در مکتب اقتصاد “برگرفته از معنویت و بدون ریا” بنشینند: ‏

‏- ایران ده سال پیش بزرگترین وارد کننده گندم جهان بود اما چهار سال پیش در تولید گندم خودکفا شده بود.وزارت ‏‏بازرگانی ایران اعلام کرده که قرارداد خرید 6 میلیون تن گندم وارداتی را امضا کرده است که نزدیک به نیمی از آن به ‏‏بنادر ایران حمل شده است.‏

‏- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در گزارشی از آخرین وضعیت اقتصادی کشور اعلام کرد که ایران در سال ‏‏‏۲۰۰۷ بالاترین نرخ تورم در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را داشته است.‏

‏- در گزارشی که محمود بهمنی، رییس بانک مرکزی ایران، در مجمع عمومی این بانک به اطلاع محمود احمدی‌نژاد، ‏‏رییس جمهوری ایران، رساند میزان تورم در ۱۲ ماه منتهی به مهرماه سال ۱۳۸۷ معادل ۲۴.۳ درصد اعلام شده ‏است.‏
‏- نشریه اقتصادی میس: حذف ناگهانی یارانه‌ها در ایران تورم ۶۰ درصدی به دنبال دارد.‏
‏- روزنامه سرمایه ازافزایش ۱۴ درصدی قیمت گوشت گوسفند وافزایش تا ۴۰۰ درصدی قیمت نان خبر داد‏
‏- دولت ۵ میلیارد دلار سوخت در هفت ماهه امسال وارد کشور کرد.‏
‏- تجمع اعتراضی بازنشستگان کارخانه ذوب آهن اصفهان باعث مسدود شدن کامل اتوبان ارتباطی اصفهان به شهرکرد ‏‏شد..‏‎ ‎‏
‎‏
تجمع اعتراض آمیز بازنشستگان کارخانه ذوب آهن اصفهان که خواهان افزایش حقوق بازنشستگی و همسان سازی ‏‏حقوق خود با سایر بازنشستگان هستند باعث مسدود شدن اتوبان ارتباطی اصفهان به شهرکرد و مختل شدن عبور مرور ‏‏در این شاهرای ارتباطی گشت.‏

البته و صد البته این مسائل هم با مهرورزی بر اساس معنویت و استفاده از چاقوی زنجان براحتی قابل حل است. مثلا ‏‏‏”ادامه آزار و ارعاب” فعالان حقوق زن در ایران که موردانتقاد سازمان است یا لغو مجدد مجوز روزنامه آینده نو.‏
چهار سال حبس و پنج سال تبعید. محرومیت از حق فعالیت فرهنگی و تبلیغی درمحاکمه ای غیرعلنی برای حجة ‏الاسلام ‏مجتبی‏ ‏لطفی مسئول اطلاع رسانی دفتر آیت الله منتظری.اعدام سه متهم انفجار شیراز که پشت درهای بسته ‏محاکمه شده ‏اند. تنها عکس موجود آنها را از پشت نشان می دهد و وکیل که ندارند هیچ، فاقد اسم فامیلی هم هستند: ‏‏”محسن، ‏علی‌اصغر و روزبه “‏

نماینده دادستان هم پیشاپیش از از تائیدحکم توسط دیوان علی کشور مطلع است و بطور اختصاصی به روزنامه کیهان ‏‏می گوید: “این متهمان بزودی در شیراز به دار آویخته خواهند شد.“‏

اینها فقط و فقط مال هفته دوم آذرماه است. خبر از افزایش حضور پلیس در تهران می رسد. موسوی لاری می گوید که ‏‏دارند “برای حوادث ناگوار آینده مقدمه چینی” می کنند.‏

علی یونسی وزیر اطلاعات و امنیت دولت خاتمی هم بحث رابه سیاست خارجی می کشاند: “طرح هولوکاست توسط ‏‏احمدی نژاد بزرگترین خدمت را به اسرائیل کرد و از این کشور یک چهره مظلوم ساخت. چنان که برای نخسین بار ‏‏قطعنامه به حمایت از این کشور در سازمان ملل تصویب شد.“‏

جواب او را طراح اصلی مساله هولوکاست یعنی محمدعلی رامین می دهد. او که می گوید خوزستانی است و در ‏‏مصاحبه دو سال پیش اعتراف کرد تا بعد از انقلاب نیز در خارج از کشور بود و پس از انقلاب نیز مدت کوتاهی در ‏‏ایران بود و سپس بار دیگر به اروپا (آلمان) بازگشته است، گفت: “سخنان علی یونسی در انتقاد از هولوکاست به نفع ‏‏اسرائیل تمام شد.“‏

پارلمان عراق توافق‌نامه امنیتی با ایالات متحده را تصویب کرد و کیهان مشغول تحریک است تا باقیام مردم عراق ‏‏جلوی تصویب آن را همه پرسی بگیرد.‏

عکسی هم از فشردن دست شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل توسط شیخ محمد سید الطنطاوی رئیس الازهر بزرگترین ‏‏موسسه مذهبی مصر و یکی از مهمترین نهادهای اسلامی، در کنفرانس همگرایی ادیان که دو هفته پیش در نیویورک ‏‏برگزار شد، انتشار می یابد.‏

اوباما که امام جمعه مشهدمی گوید “شیطان سیاه” است، کیهان او را روی دیگر سکه بوش می خواند و رئیس جمهور ‏‏احمدی نژاد برای دیدارش لحظه شماری می کند، خانم هیلاری کلینتون را برای وزرات خارجه انتخاب کرد. زن ‏‏سفیدپوستی که از همتای سیاه خود خشن تر وبرای حل مساله جمهوری اسلامی بشدت مصمم تراست.‏

پاسخ جمهوری اسلامی به همه اینها: “تدارک رزمایش شش روزه در دریای عمان” و مثل همیشه “موفقیت آمیز است.“‏
پایان هفته عشق می رسد. سردار افشار- فرمانده بسیج ـ می گوید: “دولت های هاشمی و خاتمی به بسیج پشت کردند.“‏
در شرایطی که دولت احمدی‌نژاد پس از خروج علی کردان از کابینه در شرایط متزلزلی قرار دارد و با حذف تنها یک ‏‏عضو، طبق قانون اساسی کل کابینه باید دوبارهاز مجلس رای اعتماد بگیرد ـ رسانه‌ها ‏از بررسی طرحی در مجمع ‏‏تشخیص مصلحت خبر می‌دهند که در صورت تصویب آن، غلامحسین الهام نیز ‏مجبور به کناره‌گیری از دولت خواهد ‏‏شد.در این صورت کابینه نهم در آخرین سال عمر چهار ساله خود، همان ‏گونه که علی لاریجانی پیش از این گفت، به ‏‏مرزی فرو ‌پاشی می رسد.‏

و درست دراین اوضاع “ روز باشکوه پارلمان” تیتر اول روزنامه اعتماد ملی می شود. بدعوت علی لاریجانی همه آمده ‏‏اند‎ ‎تا” عشق رافریاد کنند”. از محمدخاتمی که عصر نو، نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ازاو می ‏خواهد ‏جام زهر را سربکشد تا مهنس سحابی. ‏

فقط احمدی نژاد نیست و فرماندهان سپاهی که او راجلو اندا خته اند.‏
جنگ انگاری دارد مغلوبه می شود.‏‎ ‎

‎ ‎چند تا خشخاشی‎ ‎

هفته سوم آذر هم با جنایت و مرگ آغاز شد. جنایتی که 55 سال پیش در عصر استبدادی دیگر روی داد و جنایتی ‏‏دیگرکه ده سال پیش که دو نویسنده قربانی اش شدند. طالبان شیعی کوشیدند اولی را “مصادره” کنند و مانع از ‏برگزاری ‏مراسم بر قبر کشتگان … شدند. و نسل نوین ایران زمین، پاسخ را با این فریاد داد: مرگ بر دیکتاتور…‏
صدایی که در سراسر ایران پیچید. ایرانی که رهبری “افقش راروشنتر از همیشه” می بیند، اما حتی خبرنگار هفته نامه ‏‏اکونومیست هم دریافته که سخت در خطر است؛ هفته دیگری را پشت سر گذاشت وبه عیان دید سرمایه های معنوی و ‏‏مادی اش همچنان در معرض غارتند. ‏

در آستانه روز دانشجو در ایران، کمپین حقوق بشر اعلام می کند: “201 دانشجو در یک سال ونیم گذشته بازداشت شد ه ‏‏اند.“‏

روز جهانی حقوق بشر هم در راه است. چند گروه فعال حقوق بشری از سازمان ملل در خواست می کنند هیاتی بین ‏‏المللی رابه ایران اعزام دارد تا تباهی حقوق زنان و اقلیت های مذهبی و کارگران و کشاورزان را از نزدیک ببینید.‏
‏”جنداله” 16 گروگان بیگناه نیروی انتظامی رابا خشونتی وام گرفته از طالبان شیعی سر می برد. این پاسخ مدتها مذاکره ‏‏پنهان و بی نتیجه با مقامات جمهوری اسلامی در زاهدان و کرمان است. نیروی انتظامی گفته بود که کشتار این ‏‏سربازان درپاکستان انجام شده است، اما جنازه ها در خاک ایران پیدا شدند. جمهوری اسلامی، جنداله را با جواب دندان ‏‏شکنی تهدید کرد. و ظاهرا کسی به ایجاد گشایش جبهه جدیدی در بلوچستان توجه نکرد که بدیل شرقی کردستان است ‏و ‏می تواند زمینه برافروختن آتش نزاع قومی را بیشتر بیافروزد و ایران را یکسره بسوزد.‏
از نفت و فولاد و نیشکر خبرهای تازه تر رسید.‏

آقای “جشن‌ساز” که معلوم نیست از کجا آمده و معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی شده است، انگار که در مراسم ‏‏جشنی شرکت دارد در سخنانی “شگفت‌انگیز و در عین حال بی‌سابقه” اعلام می کند: “حجم بهره‌برداری همسایگان ‏‏ایران در مناطق خلیج‌فارس از حوزه‌های نفتی مشترک هشت تا ۹ برابر ایران است”! ‏

اعترافی به این روشنی به اهمال در صیانت از ثروت‌های ملی ایران، معنای روشنش این است که: “دارایی‌های ملی ‏‏ایران در میدان‌های نفتی مشترک با همسایگان به صورت نامساوی از جانب آنها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.” به ‏‏همین سادگی.‏

بله. به همین سادگی. تقی بهرامی نوشهر، دبیرکل انجمن تولیدکنندگان فولاد می گوید: “ صنعت فولاد کشور در ورطه ‏‏نابودی” است.‏

یعنی همان سرنوشتی که صنایع چای و شکر پیدا کردند. دولت هم جز مشت آهنین پاسخ دیگری ندارد. برای همین هم ‏‏‏”نمایندگان کارگران هفت تپه” را برای چندمین بار به دادگاه احضار می کند.آنها در پاییز سال گذشته هم توسط ‏نیروهای ‏امنیتی بازداشت و چند ماه زندانی شده بودند.‏

اما آش آنقدر شورست که باید خدمت سرآشپز رسید. طرح استیضاح وزیر کشاورزی با 55 امضا تحویل هیات رئیسه ‏‏مجلس می شود. نابودی کشاورزی کشور، بهانه است. کسی بفکر نابودی هستی ملی نیست. طرح عبور از احمدی نژاد ‏‏را باید به اجرا گذاشت. استیضاح یک وزیر دیگر تیر خلاص به دولت است. اما علی لاریجانی مقاومت می کند. او ‏دارد ‏همه چیز را به حساب احمدی نژاد می گذارد تا باقربانی شدن او هم رقیبی کنار برود، هم نظام سلامت به ساحل ‏برسد.‏
در دمکراسی” درون نظام” رقبا دست لاریجانی را رو می کنند: هدف طرح نجات ملی برکشیدن یک میانه رو ازمیان ‏‏اقتدارگرایان و دادن چندکرسی دست دوم وزارت و ریاست به اصلاح طلبان است. برادران لاریجانی باز هم با نقشه ‏‏جدیدی وارد صحنه شده اند.‏

همه چیز روی هوا می ماندو بازهم مشکلات حواله “دشمن” می شود. تیتر روزنامه “اعتمادملی” از “نخستین جدال ‏‏لفظی ایران و اوباما” خبر می دهد.‏

جرج دبلیو بوش که دارد می رود، کلیدها و نقشه های رایکی یکی تحویل جانشینش می دهد. سفارش چند تا تنوری با ‏‏خشخاش برای ایران هم یادش نمی رود: “فشار بر دولت های خطرناک باید ادامه یابد. غنی سازی ایران خطری برای ‏‏صلح است. آمریکا به ایران اجازه نخواهدیافت به سلاح اتمی دست یابد.“‏

الهه کولائی می گوید: “فشار آمریکا بر ایران افزایش می یابد.“‏
بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود اسرائیل، حرفش را تائید می کند: “باراک اوباما با اینکه در مصاحبه روز یکشنبه ‏‏خود حرفی از گزینه نظامی علیه ایران به میان نیاورد، اما در گفته خود مبنی بر «محکومیت ایران اتمی» مصمم و ‏‏جدی ست.“‏

باراک اوباما هم که سر انجام قاهره پایتخت مصر را برای انجام یک “سخنرانی اسلامی” بر گزیده می گوید: “آمریکا ‏به ‏دنبال دیپلماسی مستقیم و سختگیرانه در قبال ایران است.“‏

جوابش را از تهران هاشمی رفسنجانی می دهد. او کا راوبا ما را تکرار می کند: گفتن همان حرف های همیشگی. اما ‏‏چرخشی را هم به نمایش می گذارد. جواب بوش را احمدی نژاد تند رو می داد، حالا هاشمی میانه رو رو در روی اوبا ‏‏ماست.‏

جنگ لفظی تدارک جنگ بزرگتری است. جمهوری اسلامی با جنجال و هیاهو در مانور دریایی خود یک موشک جدید ‏‏را آزمایش می کند. آمریکابی سرو صدا “سپر دفاعی” رابکار می اندازد: موشکی پرتاب می شود و موشک مهاجم را ‏‏در هوا نابود می کند.‏

یارگیری هم ادامه دارد. جمهوری اسلامی که یک متحد دیگر در آنسوی کره زمین یافته، رگبار را به روی همسایگانی ‏‏که محصور میان آنهاست می گشاید.‏

رافائل کوریا دلگادو رئیس جمهوری چپگرای اکوادور در تهران است تا “کمک ایران به صنایع نفتی اکوادور” ‏رابگیرد ‏و برود. “اتاق فکر” طالبان شیعی مغرور از یافتن این یار مقتدر- بازهم کمونیست- حمله سختی به اعرابی ‏راشروع می ‏کند که هفته وحدت را برای اتحاد با آنها راه انداخته است. برادر حسین طبق معمول ماموریت داردمقامات ‏امنیتی ‏روزنامه اش را به تکاپو بیاندازند. و آنها در یک چشم بهم زدن: “جزئیات جلسه محرمانه ملک عبدالله و شیمون ‏پرز در‎ ‎‎نیویورک ” رابه دست می آورند و روی میز ش می گذارند.‏

‏ پشت این “تیتر یک” امنیتی چیزی نیست جز بریده اخبار رسانه هاو چسباندن آنها با مقداری فحش بهم برای تند کردن ‏‏آتش اختلاف. نتیجه، ابلاغ تصمیم اتاق فکر طالبان شیعی است: “تحلیلگران در تهران عقیده دارند این پروژه جدید که ‏‏خائنان سعودی امید فراوان به آن بسته اند از هم اکنون شکست خورده است و طرح صلح عربستان اساسا طرحی مرده ‏‏محسوب می شود که به هیچ وجه قابلیت احیا ندارد.به عقیده این تحلیلگران اسرائیل خود نیز به این امر واقف است و به ‏‏راه انداختن بازی های جدید دیپلماتیک به نام «صلح» فقط ابزاری برای امتیازگیری از سران سازشکار عرب محسوب ‏‏می شود. ابزاری که البته تجربه تاریخی نشان داده بر اراده سست و حقیر اعراب سازشکار کارگر است.“‏

منوچهر متکی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در همین چهارچوب: “به مسئولان امارات متحده عربی در مورد ‏‏پیروی از «سیاست‌های تفرقه افکنانه» بریتانیا هشدار” می دهد. او می گوید: “ایران از اینکه امارات تلاش می‌کند خود ‏‏را به تریبونی برای آمریکا و انگلیس در منطقه تبدیل کند، تعجب می‌کند.“‏

هاشمی رفسنجانی هم داغ می کند ودر نماز جمعه تهران “برخی سران بی وجدان عرب” را موردحمله قرار می دهد. ‏
‏”کفن پوشان” و “دانشجویان بسیجی” هم ناگهان یادشان می افتد مدتی بیکار مانده اند و بطور “خودجوش” در مقابل ‏‏سفارت عربستان و دفتر حفظ منافع مصر سبز می شوند. نیروی انتظامی که حتی از برگزاری مراسم سالگرد پوینده و ‏‏مختاری جلوگیری کرده، خیلی خیلی مودب و مدنی می شود و نظارت می کند تا تظاهر کنندگان محترم کارشان رابکنند ‏‏و و شعار “مرگ بر حسنی مبارک” سر بدهند.‏

مصر هم نماینده ایران در قاهره را احضار و با انتشار بیانیه ای به برگزاری تظاهرات در مقابل دفتر حافظ منافع خود ‏‏در تهران و همین طور “توهین بعضی نشریات خبری ایرانی به رهبر و سیاست‌های مصر” اعتراض می کند. ‏
هدف حاصل است. دو پایتخت بزرگ جهان اسلام علیه تهران با هم دست دردست آمریکا می گذارند؛ آنهم در شرایطی ‏‏جهان که خاویر سولانا، مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای اولین بار فاش می کند: “تامین سوخت نیروگاه ‏‏اتمی بوشهر از سوی روسیه با توافق جامعه جهانی صورت گرفته است.“‏

در این جهان، جمهوری اسلامی تنهاتر و تنهاتر می شود. “وحشت ملی” استقرار بیشتری می یابد، دولت نجات ملی به ‏‏دنیا نیامده زیر پای باندهای متعدد قدرت و ثروت دفن می شود و “تراژدی تاریخ ایران ” ـ چنانکه عباس عبدی ـ می ‏‏گوید، روز بروز بیشتر به سمت فاجعه می رود.‏

خانم ها، آقایان. ایرانیان محترم توجه کنید لطفا. جملات زیر نویس تصویر مستندی کوتاه از میهن ماست که دبیر کل ‏‏جبهه مشارکت درکنگره این حزب اعلام کرده است: ‏

‏ - “خالی‎ ‎شدن سفره های مردم” و افزایش “شکاف طبقاتی” و رشد “فقر و فساد و تبعیض”، شدت تورم و گرانی ‏‏نزدیک به چهار دهک جمعیتی کشور را در دولت آقای احمدی نژاد‏‎ ‎زیر خط فقر فرو برده است.‏

‏- چند نفر به جای‏‎ ‎ملت و به نام ملت تصمیم می گیرند.‏
‏- در نظام جمهوری اسلامی معنویت و اخلاق و ملیت در جامعه ایرانی تضعیف‏‎ ‎شده و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر ‏‏و عقلانیت و توسعه و همه آن مفاهیمی که به‏‎ ‎دنیای جدید و تجربه های موفق بشر مربوط است، مغفول مانده است.‏
‏- فقر و فساد و نابرابری بنیان ها و نهادهای جامعه ما را به مخاطره‏‎ ‎انداخته و احساس ناامنی و ناامیدی و بی اعتمادی ‏‏زوایای پنهان و آشکار جامعه ما را‎ ‎فرا گرفته است.‏

‏- دورویی و دروغ و اقتدارگرایی جای حق گویی و صراحت و آزادی‎ ‎خواهی نشسته است.‏
‏- در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن آزادی در آمریکا و‏‎ ‎اروپا فریاد بر می آوریم و اشک حسرتمی ‏‏افشانیم، اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان‏‎ ‎ایرانی را از یاد برده ایم.‏

‏- استقلال بهانه ای شده برای ماجراجوئی، جنگ طلبی، تشنج‎ ‎آفرینی، انزوای کشور و محروم ماندن ملت از تمام ‏‏فرصت های پیش رو و آزادی و دموکراسی‎ ‎بازیچه و اسباب شوخی اصحاب قدرت شود.‏
و در چشم انداز است: جنگ ویرانی، نزاع های قومی، تجزیه ایران، بر باد رفتن ثروت های ملی، فروپاشی اقتصاد و ‏‏نابودی فرهنگ و هویت ملی. شاید زبان فارسی بماند که بتوانیم بخودمان بگوئیم: ‏
‏- نشستیم و ویرانی وطن را دیدیم ‏

‎ ‎سلطان حسین، محمود افغان‎ ‎

آذرماه تمام می شود. یکی دو شب دیگر درآستانه طولانی ترین و سیاهترین شب تاریخ ایرانیم. یلدائی که تکرار تاریخ ‏‏ایران “تراژدی” اش را به “کمدی” سیاهی را تبدیل کرده است: محمود افغان ها حاکمانند از صدر تا ذیل؛ و هراس ‏‏بازگشت شاه سلطان حسین ها را دارند.‏

‏”برادر حسین” سخن معبود ش را چنان بر می کشد که در تیتر اول ارگان مرکزی “طالبان شیعی” همه سیاست این ‏‏گروه بندی را فریاد می کند: “کار مملکت با آمدن شاه سلطان حسین ها تمام است.“‏

همکار طراح ما “نیک” در سخن خیره می شود و “آهنگ” کشیدن طرحی را می کند که معلوم نیست درپای حوض ‏‏‏”کوثر” گرز آتشین بابتش هدیه خواهد گرفت و یا سهمی از حوریان. طرح او مغز سخن را عریان می کند: “ به محمود ‏‏احمدی نژاد رای بدهید، به محمدخاتمی رای ندهید.“‏

روزنامه کیهان هم در سه مقاله پیایی از “نبرد” پیشارو پرده بر می دارد. آخر هفته ایست که رهبر جمهوری اسلامی به ‏‏دانشگاه می رود تا برای “دست چین” شدگانی که شعارهایشان را مانند نوازندگان یک ارکستر تمرین کرده اند، از ‏اسلام ‏سخن براند. و روز بعدش محمد خاتمی در میان دانشجویان بی تاب از ایران سخن می گوید.‏

دیگر نمی شود دو “جبهه” را پنهان کرد. و کیهان است که صفوف “نبردآینده” را مشخص می کند: “درباره اهمیت ‏‏استراتژیکی که 6ماه آینده برای تعیین مسیر حرکت کشور در دهه چهارم انقلاب دارد بسیار کم سخن گفته شده است. ‏‏اکنون در صحنه سیاسی کشور دو نوع بازی ـ پروژه سیاسی هست که همه فعالان سیاسی کشور باید خیلی زود و با ‏‏صراحت تمام تصمیم بگیرند که در کدام بازی قرار دارند و مایل به ایفای نقش در کدامیک از آنها هستند. “اصولگرایی ‏‏انقلابی” و “اصلاح طلبی غربگرا” تیترهایی کوتاه و البته گویا برای فهم ماهیت آن دو بازی است که نمایندگان آنها ‏‏اکنون در صحنه سیاست ایران رویاروی هم ایستاده اند: “انقلاب” و “غرب”. غربی ها بر مبنای آنچه خود گفته اند سعی ‏‏خواهند کرد 1- ایران را همین جا که هست و قبل از رسیدن به مرحله غیر قابل بازگشت ترجیحاً از داخل مهار و ‏‏متوقف کنند، 2- از تکرار دولت نهم به هر قیمت ممکن حتی وسیع ترین سیاه نمایی ها و دروغ گویی ها جلوگیری کنند ‏‏‏3- با همه امکانات مسیر بازگشت دوباره نیروهای مطلوب خود به ساختار قدرت در ایران را هموار کنند و 4- ‏‏وضعیتی بوجود بیاورند که در آن به عدد مخالفان اردوگاه انقلاب هر چه بیشتر اضافه شود. “‏

و هدف نهائی این نبرد این است: “اما اتفاق بزرگ و رویداد تاریخی عظیمی که تثبیت پایه های آن به وضوح دیده می ‏‏شود و ایران نقشی اساسی و کلیدی در آن دارد «ظهور تمدن نوین اسلامی» است که در این باره گفتنی هایی هست: 1- ‏‏تمدن نوین اسلامی در گرو و مرهون حرکت عظیم «نهضت بیداری اسلامی» است؛ 2- خلق تمدن نوین اسلامی از ‏‏یکطرف نیازمند برخی پیش نیازها در این زمینه است ؛ 3- پیشتازی جمهوری اسلامی ایران در نهضت بیداری اسلامی ‏‏و نقش محوری در شکل گیری و ظهور تمدن نوین اسلامی رسالتی بزرگ و مسئولیتی تاریخی برای ارکان حاکمیت ‏‏ایجاب کرده است و بی شک در این میان رسالت و مسئولیت دولت و دستگاه اجرایی حساس تر و ظریف تر است. از ‏‏همین روی می طلبد مردم نیز در بزنگاه سرنوشت ساز انتخابات با درک فضای بسیار مهم دوران کنونی که این قابلیت ‏‏و پتانسیل را داراست که مسیر تاریخ را برای جهان اسلام عوض کند برای این منظور ویژگی هایی نظیر «اعتقاد اصیل ‏‏به اسلام»، «ایستادگی در برابر زورگویی های غرب»، «پایداری بر اصول و آرمان ها»، «دیپلماسی فعال و تهاجمی» ‏‏نیاز ضروری و حیاتی همه مسئولان و از جمله ویژگی لازم برای دولتی است که باید با هوشیاری مردم در گزینش پیش ‏‏روی تحقق پیدا کند.“‏

‏ محمد جواد لاریجانی - نظریه پرداز سیاست خارجی ـ هم، همین تحلیل را دارد: “تمام امکانات غرب بسیج شده است ‏تا ‏روی انتخابات تأثیر بگذارد و حتی یاوه‌گویی‌های امثال سارکوزی و گاهی هم اوباما و باقیمانده دولت بوش تماما برای ‏‏تأثیر‌گذاری در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران است.“‏

همه چیز در این سخنان روشن است. بی صراحت وکمترین ابهام. ایران، مردمانش، تاریخش و ثروتش چیزی نیستند ‏جز ‏دستمایه « تغییر مسیر تاریخ برای اسلام». جنگ صلیبی تاز ه ای که باید تاریخ را دیگر کند.‏
و برای پیروان این نظریه آنچه بر ایران می گذرد، هزینه هائی است برای رسیدن به هدف نهائی: “جهانگشائی طالبان ‏‏شیعی.” ‏

درآخرین هفته پائیز 1387 قیمت نفت به زیر ۴۶ دلارمی رسد. روزنامه سرمایه خبر می دهد: “تورم به ۲۵ درصد ‏‏رسید، ” وزیر بازرگانی تبلیغ می کند: “موج ارزانی در راه است، ” و درست روز بعد روزنامه اعتماد می نویسد: ‏‏‏”گزارش بانک مرکزی حاکی از تورم 28 درصدی در آبان ماه است. به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، شاخص ‏‏بهای کالاها و خدمات مصرفی (نرخ تورم) در مناطق شهری ایران در آبان ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل 328 ‏‏درصد افزایش یافت.” و بلافاصله: “بازار بورس تهران یک سوم ارزش خود را از دست می دهد.“‏

آخر هفته هم خبر خیلی خوب می رسد: “برنج ایرانی مشتری ندارد.” چرا؟ “انجمن برنج ایران اعلام می کند که بخش ‏‏عمده ای از برنج تولیدی این کشور به دلیل واردات گسترده برنج خارجی، در انبارها مانده است و مشتری ندارد.“‏
‏ به این ترتیب برنج هم می رود لای دست نیشکر و چای و گندم. اهمیتی هم ندارد. مهم این است که جیب تجار موتلفه ‏‏اسلامی پر شود و اقتصاد چپن و ماچین رونق بگیرد.‏

البته “ مملکت” که همان ایران خودمان باشد، فقط دو تا مشکل کوچک دارد که هر دو درحال حل شدن است. اولین ‏‏مشکل در قزوین است. برای همین هم فرمانده نیروی انتظامی قزوین دستور می دهد تا اتوبوس‌های بین‌شهری قزوین به ‏‏تهران، زنانه مردانه بشوند.‏‎‏ ‏‎

‏ مشکل بعدی را هم وزیر راه و ترابری پیدا می کند: “ اصلی ترین مشکل فرودگاه امام خمینی کمبود سرویس بهداشتی و ‏‏دستشویی است.” 12 توالت موجود هم تخریب می شوند تا طی دو هفته آینده 50 سرویس بهداشتی اضافه شود.‏
فرستادن “تعدادی از بازداشت شدگان مراسم روز دانشجو به بندهای عمومی زندان اوین” هم مانند “تشدید فیلترینگ ‏‏سایت ها توسط دادستان تهران” که تازگی ندارد. باید به کارهای مهمتر رسید. کارهم کار احمدی نژادست که اولا خطا ‏‏نمی کند، اگر هم کرد به گفته نماینده ای به نام رسایی: “رهبری افسار آن را به سر جای خود” می آورد.‏

‏ محمد رضاجلایی پور در مورد گسترش شورش سرد هشدار می دهد. او می گوید: “شورش گرم که نمونه آن اعتراض ‏‏مربوط به سهمیه‌‏بندی بنزین بود که در کشور اتفاق افتاد.یک نوع شورش تخریبی و بی‌‏صدا است که به شورش سرد ‏‏معروف است. شورش سرد در روند فزاینده اعتیاد نمود پیدا می‌‏کند به طوری که در کشوری که 30 سال از انقلاب آن ‏‏می‌‏گذرد، میزان اعتیاد ما به گونه‌‏ای است که امروز جزء اولین کشورهای جهان در این موضوع هستیم. تداوم اعتیاد به ‏‏معنای شورش سرد است.“‏

‏ بنابراین رئیس جمهور مقدس که رهبر “سمبل” دانشگاه می نامدش، دامپزشک سبک وزن به او درجه “اصلاح طلب” ‏‏می دهد و خودش اصرار دارد” نوکر مردم” است، بابوق و کرنا به میدان می آید.‏

کیهان نوشته است که جمهوری اسلامی آماده رهبری جهان نوین اسلام است، احمدی نژاد هم باید توده های مسلمان را ‏‏به “لشگرصاحب زمان” بیافزاید. این است که باز می رود سراغ اسرائیل: “ملت ایران هیچ گاه رژیم صهیونیستی را به ‏‏رسمیت نخواهد شناخت.ایران با کسانی مذاکره می‌کند که خواهان محو جنایت، تجاوزگری و اشغال‌گری و اندیشه و ‏‏اساس صهیونیسم از جهان هستند.” ‏

او در واقع جواب حرف های نیکولا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه و رییس دوره‌ای اتحادیه اروپا، را می دهد که ‏‏گفته بود: “احمدی نژاد نماینده مردم ایران نیست”. ‏

‏ بعد از “دکترمهندس” احمدی نژاد نوبت “دکترعلی لاریجانی” می رسد که مشت محکمی توی دهان اوباما بزند: ‏‏‏”سخنان اوباما مانند گاوچران‌هاست.“‏

دنیا هم بجای شعار، مشغول عمل است.‏
به گزارش خبرنگار “فردا”، سفارت انگلیس در تهران در موضعی عجیب اعلام می کند: “لندن تمایلی به توسعه تجار ‏‏درتجارت و سرمایه گذاری در تهران ندارد. در همین چارچوب تعداد اعضای بخش بازرگانی سفارت انگلیس در تهران ‏‏طی ماه های اخیر به یک کارشناس روابط امور بازرگانی کاهش یافته است که هیچ فعالیتی در زمینه توسعه تجارت دو ‏‏کشور انجام نخواهد د اد.“‏

یک نشریه آلمانی می نویسد: “آلمان در صدد است تا تحریم های تازه ای علیه ایران مطرح کند تا از این طریق باراک ‏‏اوباما، رییس جمهوری منتخب آمریکا، ابزار لازم برای تحت فشار قرار دادن تهران را در اختیار داشته باشد.“‏
‏ منوچهرمتکی در پاسخ سخنان تند سارکوزی، دولت فرانسه را به دنباله روی از آمریکا متهم می کند.‏
‏ ‏
کاملیا انتخابی فرد که درحوزه خاورمیانه شدیدا فعال شده است، می نویسد: “این بازی سیاسی سارکوزی برای حذف ‏‏جمهوری اسلامی از کنفرانس افغانستان است.“‏

پیش بینی این روزنامه نگار ایرانی درست در می آید. کشورهای همسایه افغانستان و حتی کشورهائی که مرز مشترک ‏‏با افغانستان ندارند، مانند هند وعربستان و امارات متحده عربی در نشست “افغانستان” درپاریس شرکت می کنند. در ‏‏این نشست یک روزه، ایران که نزدیک ترین همسایه افغانستان است حضور ندارد.‏

کنفرانس امنیتی “منامه” هم بدون حضور جمهوری اسلامی و بیخ گوش ایران در بحرین برگزار می شود. مهمترین ‏‏کشورهای مسلمان در این نشست حضور دارند.‏

مصرمی گوید: “ایران در صدد سلطه بر خاورمیانه است.” احمد ابوالغیث، وزیر امور خارجه این کشور رسما اعلام ‏‏می کند: “ایرانی ها در تلاش هستند تا ایدئولوژی خاص خود را در منطقه گسترش داده و آن را تحمیل کنند و آنها از ‏‏برخی فلسطینی ها…برای اهداف خود استفاده می کنند.” ‏

خبرگزاری انتخاب - نزدیک به جناح راست- می نویسد: “اتحادیه‌ی عرب در نامه ای به اوباما برای تحقق صلح ‏عادلانه ‏و فراگیر با اسرائیل براساس اصل زمین مقابل صلح، قطعنامه‌های بین‌المللی و طرح صلح کشورهای عربی ‏اعلام ‏آمادگی کرده است.“‏

وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: “پنج کشور عضو دائم شورای امنیت همراه با آلمان در نشست مشترک با ‏‏دیپلمات های عربی بر سر انجام مشورت های منظم در باره برنامه هسته ایران توافق کردند.“‏

پیش از گشایش اجلاس نیویورک، کمیته چهارجانبه امریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل در نیویورک تشکیل ‏‏می شود که دستور کار آن نیز “ایران اتمی” و اوضاع خاورمیانه است. “عمرو موسی” دبیر کل این اتحادیه عرب نیز ‏‏به این اجلاس فراخوانده شده است. اجلاسی که آشکارا تشکیل وسیع ترین جبهه منطقه ای علیه ایران است؛ به ویژه که ‏‏گفته می شود برای نخستین بار وزیر خارجه سوریه، که گسترده ترین روابط را در 30 گذشته با جمهوری اسلامی ‏‏داشته نیز به این کنفرانس دعوت شده است.‏

‏ در اجلاس نیویورک “گروه پنج به علاوه یک با نمایندگان سیاسی کشورهای بحرین، مصر، اردن، کویت، عراق، ‏‏امارات متحده عربی و عربستان در باره ” برنامه تهران برای ساخت بمب اتمی “ بحث می کنند. ‏

کوندولیزا رایس می گوید: “همه شرکت کنندگان در این نشست با ابراز نگرانی از سیاست های هسته ای ایران و ‏‏بلندپروازی های منطقه ای این کشور از تلاش های شورای امنیت سازمان ملل، گروه پنج به علاوه یک و آژانس بین ‏‏المللی انرژی اتمی در باره ایران حمایت کردند.“‏

و درست در همین روزها روزنامه وال استریت ژورنال خبر می دهد که دولت جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا، ‏‏برای امضای یک قرارداد هسته ای با امارات به توافق رسیده است.‏

در اردیبهشت ماه گذشته، در نشست منامه پایتخت بحرین یاداشت تفاهم اولیه هسته ای‎‏ ‏‎به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار میان ‏‏وزرای خارجه امریکا و امارات متحده به امضا رسید و این گام نخست در راه اجرای توافق نامه ایست که رقم آن 10 ‏‏میلیارد دلار است و هنوز کنگره امریکا آن را از تصویب نگذرانده است.‏

خبرگزاری “ریا نووستی”| روسیه که به نظر می رسد مساله اتمی جمهوری اسلامی رااز بسیار نزدیک دنبال می کند، ‏‏می نویسد: “سال 2009 می تواند سال تولید سه بمب اتمی در ایران باشد.“‏

‏”هری میل هولین” که طی بیست سال در “ویسکونسین” ریاست طرح کنترل تسلیحات هسته ای را بر عهده دارد، در ‏‏انستیتو بازرگانی امریکا که مقر اتاق فکر نومحافظه کاران این کشور است می گوید: ‏
‏”امروز ایران به اندازه کافی اورانیوم غنی شده با درصد پائین غنی سازی دارد که طی دو تا سه ماه می تواند تبدیل به ‏‏بمب هسته ای شود.“‏

اسرائیلی‌ها زودتر از همه به استقبال این خبر ها می روند. می‌گویند که با نگرانی شاهد آن‌اند که ایران به‌طور ‏‏موفقیت‌آمیز بر‎ ‎روی راکت حامل کلاهک هسته‌ای کار می‌کند. به‌نظر آنان، اگر ایالات متحده‌ی آمریکا و‎ ‎اروپا نمی‌تواند ‏‏کاری کند، آنها خود به تنهایی به حل مسئله اقدام خواهند کرد‏‎.‎

رحیم مشائی معاون اسرائیلی دوست احمدی نژاد که از یک ماه پیش پشت درکاخ سفید کنگرخورده و لنگر انداخته ‏است، ‏دست خالی بر می گردد. روزنامه اعتماد پشت پرده حضور معاون “ضداستکباری” را در آمریکا فاش می کند: ‏‏”یک ‏مقام آگاه در وزارت امور خارجه با اشاره به سفر دوهفته یی مشایی به امریکا اطلاعات تازه یی در این رابطه ‏ارائه ‏کرد. وی گفت: مشایی با رایزنی های هوشنگ امیراحمدی از سوی رئیس جمهور راهی امریکا شد تا با باراک ‏اوباما، ‏منتخب مردم امریکا مذاکراتی را داشته باشد تا بتواند با استفاده از این فرصت تازه، روابط ایران و امریکا را به ‏سمت ‏عادی سازی پیش ببرند. در این سفر مشایی خواستار دیدار با اوباما بوده است اما منتخب مردم امریکا به ‏مشاورانش ‏دستور می دهد که با مشایی مذاکره کنند. این مقام آگاه خاطرنشان کرد؛ مشاوران اوباما نیز در مذاکرات شان ‏با مشایی ‏به نقطه مشترکی نرسیدند و معاون احمدی نژاد به ایران برگشت.“‏

مفسران معتقدنددولت آمریکا مذاکره با جمهوری اسلامی را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران موکول کرده ‏‏است. بنابراین برنده انتخابات، سر میز مذاکره با آمریکا خواهد نشست. بعد از سی سال دشمنی ویرانگر و پافشاری بر ‏‏سیاست ضد اسرائیلی- ضد آمریکائی، آنکه دست آمریکای سابقا جهانخوار رابفشارد، در ایران حرف اول راخواهد زد.‏
آمریکا که پرچم مذاکره رادر دست گرفته، حلقه محاصره را مدام تنگتر می کند. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، بار ‏‏دیگر در منامه از حمایت‌های ایران از حماس و حزب الله انتقاد می کند و برنامه هسته‌ای ایران را “تقریبا به طور قطع” ‏‏در راستای تولید جنگ‌افزار اتمی می داند.‏

‏ او به دشمنان ایالات متحده هشدار می دهد که در ماه‌های نخستین ریاست جمهوری باراک اوباما با فرصت‌طلبی ‏‏درصدد “آزمایش” او برنیایند و می گوید: “می‌توانم به شما اطمینان دهم که تغییر دولت تغییری در منافع بنیادین ما، به ‏‏ویژه در خاورمیانه، نمی‌دهد.“‏

خبر می رسد کشورهای اروپایی در پی گسترش تحریم های ایران هستند. کشورهای اروپایی با گسترش تحریم های بین ‏‏المللی ایران در تلاش هستند به دولت جدید آمریکا برای اعمال فشار بیشتر بر این کشور کمک کنند. ‏

‏ سوریه هم فراموش نمی شود.گریگوری شولتی، نماینده آمریکا در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سوریه در باره ‏‏برنامه اتمی اش اخطار جدی می دهد: “اگر سوریه ظرف این مدت همکاری لازم را نکند، باید در انتظار عواقب ‏‏ناخوشایند آن باشد.“‏

این اوضاع محمد خاتمی را - که “برادر حسین” او را “با آمریکا و اسراییل هماهنگ” می خواند، مانند اکثریت عظیم ‏‏ایرانیان نگران ایران می کند.او که هنوز گمان می برد در چهارچوب “نظام کنونی” نجات ایران ممکن است؛ در ‏‏دانشگاه تهران حرف هایش را با صراحت کم سابقه ای می گوید: “معتقدم در مرحله حساس تاریخی به سر می بریم؛ ‏‏لحظه تعیین کننده و در مرحله گذار تاریخی که انسان مسلمان باید بتواند تکلیف خود را با خویشتن و با جهان مشخص ‏‏کند.بیش از یکصد سال است که این ملت در جهت اهداف خود حرکت می‌کند و انقلاب اسلامی در جهت تحقق این اهداف ‏‏بود. جمهوری اسلامی مطرح شد تا ما نشان دهیم می‌خواهیم بر استبداد و دیکتاتوری خط پایان بکشیم و آزادی‌های مدنی ‏‏بر اساس خواست ملت را در جامعه پیاده کنیم و از عقب‌ماندگی نجات پیدا کنیم. ما می‌خواستیم دارای نظامی شویم که به ‏‏واسطه‌ آن خود بر سرنوشت‌مان حاکم باشیم. جامعه‌ای که در آن فقر و تبعیض نباشد، همه‌ اقوام از حقوق خود بهره‌مند ‏‏شوند. اخلاق بر آن حاکم شود. و حالا هم می‌‏خواهیم آزادی‌‏های مدنی بر اساس حقوق اساسی ملت در جامعه شکل ‏‏بگیرد، می‌‏خواهیم از عقب ماندگی تاریخی نجات پیدا کنیم و ننگ عقب ماندگی را از تاریخ ملت ایران پاک کنیم. ‏

‏می‌‏خواهیم خودمان بر سرنوشت خود حاکم شویم. جامعه‌‏ای می‌‏خواهیم که در آن خبری از فقر و تبعیض نباشد.” ‏
خاتمی به صراحت از مسئولان می پرسد: “آیا ما از عقب ماندگی رهایی یافته ایم؟ آیا فقر و فساد و تبعیض از جامعه ما ‏‏رخ بربسته است، آیا دولت از اینکه کارفرمای بزرگ باشد، برآمده از مردم باشد و مسئول در برابر مردم باشد، آیا به ‏‏جای اینکه دولت اینچنین باشد و کارفرمای بزرگ نباشد در جامعه ما تحقق یافته است؟ آیا دولت پشتیبان امنیت و ‏‏پیشرفت ملت شده است؟ آیا در جامعه ما میزان رای ملت است یا هنوز به جای حفاظت از قانون و رای مردم کسانی می ‏‏خواهند بر مردم قیمومیت اعمال کنند؟آیا شاهد پیشرفت همه جانبه هستیم؟ آیا آزادی به معنای واقعی کلمه در جامعه ما ‏‏نهادینه شده است؟ آیا دانشگاههای ما که باید کانون آزادی باشند آزادی را احساس می کنند؟ آیا اکثریت در دانشگاههای ‏‏ما با هیات های علمی شایسته است؟ آیا در دانشگاههای ما و در جامعه ما نقد قدرت هزینه ندارد؟ اگر ندارد این همه ‏‏ستاره گذاری و محرومیت برای چیست؟چرا هنوز در برخی از دستگاهها و نهادها نقد که وظیفه اصلی دانشگاه و ‏‏روشنفکر جامعه است به عنوان براندازی محسوب می شود با ناطق به عنوان برانداز؟”‏

‏ و در این شب یلدائی که بیشترو بیشتر می گسترد ما هم مانند خاتمی می خواهیم: “از عقب ماندگی تاریخی نجات پیدا ‏‏کنیم و ننگ عقب ماندگی را از تاریخ ملت ایران پاک کنیم. می‌‏خواهیم خودمان بر سرنوشت خود حاکم شویم. جامعه‌‏ای ‏‏می‌‏خواهیم که در آن خبری از فقر و تبعیض نباشد.” و به جان می خواهیم ایران از آن ایرانیان باشد.‏

تاریخ را طالبان وار ورق نمی زنیم. شاه سلطان حسین صفوی میراث دار حکومتی شرعی بود که جد اعلای حکومت ‏‏ایرانی امروز است. شیعه صفوی- به تعبیر دکترعلی شریعتی ـ بود که دین ایرانیان را باشمشیر یگانه کرد. ملاصدرا را ‏‏به تبعید فرستاد و “ عالم ربانی محمد باقرمجلسی” را برکشید تاپایه خرافات رامحکم کند. شاه سلطان حسین از این ‏‏حکومت بر آمد که خواست جهان را به زور شمشیر به راه خود ببرد و ایران را به خرابه ای چنان مبدل ساخت که ‏‏محمود افغان از راه رسید و ثمره زهد دروغین را به تکانی کوچک از آن خود کرد.‏

و اکنون محمود افغان در راه نیست، در تهران است که حکم آقای خود جاری می کند که مردمان از آمدن شاه سلطان ‏‏حسین ـ خاتمی- می ترساند تاراه بر محمودافغان ـ آمریکا- هموار کند.‏

اینک، نادر می خواهد که ایران را بخواهد.آب از سر گذشته است ایرانیان. محمدخاتمی باخلوص تمام می گوید: “من ‏‏یزدی ام اماحاضرم جان خود را برای ایران بگذارم.” ‏

وای بر آذربایجان و گیلان، کجارفتند دلیران خراسان و خوزستان، کجا شدند دلاوران بوشهر و تنگستان…‏
عارف کو که بخواند، ستار کجاست که بتازد، کو قافله عشاق که برای ایران سر ببازد.‏

سلطان حسین و محمودافغان هر دونشانه های پایان حکومتی خونریزند که ایران، نه میهن آنها وجانشان، مزرعه این ‏‏جهانشان برای کشت در آن جهان است با حوری و غلمان و جویهای روان از عسل و شراب….‏
برای ما ایران نان روزانه ما، عشق همسرانمان، لبخند فرزندانمان، گهواره وگور ماست.‏

روزگار غریبی است نازنین. یزدی صبور جان در تیر می کند چون آرش و ایران بزرگ چون دماوند خاموش است و ‏‏شب دراز تاریک دامن می گسترد