300 پاسخ به ماجراجویان ضد ایرانی

نویسنده


motamed_b.jpg

 

آرش معتمد

نمایش عمومی فیلم 300 جنجال تازه ای را دامن زد، سبب راه اندازی یک نهضت اینترنتی برای “بمباران گوگلی” سازندگان این فیلم شد و حتی گروه بندی نظامی ـ امنیتی کیهان تهران را هم ناگهان به یاد ایران انداخت.

هفته گذشته با پخش آنونس فیلم 300 زمزمه هایی- بیشتر از سوی ایرانیان خارج از کشور- به گوش رسید که بار دیگر سینمای هالیوود دست به تحریف تاریخ ایران زده و چهره خشنی از ایرانی ها ترسیم کرده است. این زمزمه ها با آغاز نمایش فیلم از روز جمعه شدت گرفت و علاقمندان به حل مسائل حقیقی در دنیای مجازی با راه انداختن یک نهضت اینترنتی تصمیم به بمباران گوگلی سازندگان این فیلم گرفتند و در کنار آن طوماری نیز برای امضا روی وب گذاشته شد.عکس العملی طبیعی که هر ایرانی علاقمند به ایران، از خود نشان می دهد.


اما بخش جالب ماجرا، عکس العمل روزنامه کیهان بود که خود بزرگترین ارگان “ضد فرهنگ ایرانی” است. این نشریه که این روزها می کوشد هر چیز را به پرونده هسته ای ربط بدهد، نوشت: “این روزها فیلم ضد ایرانی «300» به کارگردانی یک فیلم ساز هالیوودی (زاک سنایدر) در آمریکا و برخی کشورهای دیگر به اکران در آمده است. ماجرا به عهد قدیم و جنگ های ایران و یونان برمی گردد. در قالب این فیلم، 300 یونانی در کنار لئونیداس پادشاه اسپارت در برابر سپاه 120 هزار نفری خشایارشاه که همگی خشن و نادان و ناتوان تصویر شده اند، مقاومت می کنند و طرف یونانی (سمبل دموکراسی در برابر وحشی گری) به پیروزی می رسد.”

کیهان حسب معمول خود ساخته شدن این فیلم را توطئه ای دانست که “پنتاگون فرهنگی صهیونیسم و سرمایه داری جهانی” تدارک دیده است تا باعث تضعیف روحیه ایرانیان در جنگ کنونی با آمریکا شوند.

کارشناسان و منتقدان فیلم اما از زوایای دیگری به این فیلم توجه کردند. آرینا امیر سلیمانی نگاه کوتاهی به تاریخ انداخت: “همین قصه فیلم 300 نزدیک به چهل و پنج سال قبل توسط رودلف ماته آن هم به شکلی واقع گرایانه تر به فیلم برگردانده شد و در ایران نیز به نمایش در آمد و تنها بصورت یک فیلم دیده شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود که سیاست تحریک آمیز صدور انقلاب و افراشتن پرچم اسلام در سراسر جهان، ساختن این قبیل فیلم ها را بعنوان تقابل در دستور کار قرار داد. بدون دخترم هرگز [بر اساس داستانی واقعی] معروفترین فیلمی است که در چهارچوب جدیدساخته شد و به نمایش در آمد، و البته کمتر ایرانی بود که به دلیل تصویر ابلهانه ای که این فیلم از ایرانی ها به نمایش می گذاشت، به خشم نیامده باشد.”

آرینا امیر سلیمانی می افزاید: “از آن ببعد دهها فیلم سینمائی و مستند ساخته شده که «بدون دخترم هرگز» پیش آنها تبلیغ برای ایران به حساب می آید و فهرست زیر مشهورترین آنها را در بر می گیرد: Nuclear Terrorists.Blind Horizons یا Inside Iran, The Most Dangerous Nation - Nuclear Jihad: Can Terrorists Get The Bomb? - Journey to The End of The World:IRAN. این فیلم هاو سریال ها که ریشه تولید آنها را باید در سیاست های ماجراجویانه طالبان ساکن درایران دید از کانال های معروفی چون History، BBC، National Geographic وDiscovery هم به نمایش درآمده اند که مخاطبان آنها نخبگان و تصمیم سازان جوامعی هستند که رئیس شورای نگهبان ما آنها را گاو خطاب می کند”.

ژاله صفا، منتقد دیگر فیلم از زاویه متفاوتی به نمایش فیلم 300 می نگرد: “ظاهرا این امواج سیاسی هستند که گاه به سینما هم می رسند و از یک فیلم تصویری خاص ارائه می دهند. اگر توهین به ایرانی موضوع بحث است که در همین یکی دو سال اخیر با فیلم هایی مانند سیریانا این کار را به شکلی عریان تر و کاراتر انجام دادند، ولی اکثریت تماشاگران نوار ویدیویی همین فیلم را ده بار عقب و جلو کردند تا دو کلمه فارسی شکرین را که از میان لب های جورج کلونی خارج می شود، بشنوند. اما هیچ کس در باره این فیلم که با انفجاری در تهران آغاز می شود و ایران را در مرکز تروریسم جهانی می گذارد، حرفی نزد.”

رضا بهاری کارشناس سینما می گوید: “این پنتاگون فرهنگی و صهیونیستی که به نظر می رسد ترمی کاربردی در بخش فرهنگی زندان قزلحصاراست نه دردنیای واقعیت دست به کارهائی در دفاع از جمهوری اسلامی هم زده است.سه چهار سال قبل بود که جورج کلونی و رفقای دزدش در سه پادشاه[یک قصه تخیلی] عراقی های مبارز را از چنگال سربازان صدام نجات داده و تحویل مرزبانان ایرانی دادند. یا فیلم های مستندی با لحن مثبت درباره تاریخ و فرهنگ ایران باستان ساختند. نمونه اش: Engineering an Empire: Persians.علاوه بر این بایدپرسید: در همین فیلم های آمریکایی، پلیس خشن و فاسد، قاچاق چی بی رحم، قاضی خطاکار و حتی این اواخر رئیس جمهورهای قدرت طلب و فاسد تا بن استخوان[ مثلا سریال 24] هم هستند. اینها از خارج آمریکا یا کرات دیگر می آیند؟”

مهرداد شیبانی، تحلیل گر سیاسی هم از نگاه سیاست به این فیلم می پردازد: “چرا ما فراموش می کنیم که فرانک میلر یک نویسنده داستان های گرافیکی است و هیچ کس از او توقع وفاداری به تاریخ را ندارد؟ داستان 300 نوشته میلر همان قدر به واقعیت های تاریخی وفادار است که زباله هایی مانند Ghost Rider و دیگر قصه های مصور مارول! فراموش نکنیم این فیلم ها که هیچ ایرانی با آنها موافق نیست بازتاب تصویری است که دولتمردان جمهوری اسلامی موجب آن شده اند. درد اینجا است که این جنجال بر سر یک فیلم تخیلی و تجاری است که مشتی نوجوان پاپ کورن خور آمریکایی که عاجز از یافتن محل ایران روی نقشه جغرافیا هستند، آن را دیده و ساعتی بعد فراموش می کنند. ولی همین نوجوان ها، زمانی که والدین شان اخبار روزانه را دنبال می کند، از سر اجبار بارها و بارها نام رئیس جمهوری اسلامی را می شنوند که از چنگ و نابودی اسراییل می گوید و در عالم واقعیت در نزد خود از ایران و ایرانی تصویری هولناک ترسیم می کنند. این جوان در آینده نزدیک نیاز به هیچ محرکی ندارد تا در ارتش آمریکا ثبت نام کند و برای تحمیل دموکراسی به خاورمیانه و شاید ایران برود. اگر قرار است برای ترسیم تصویری واقعی و انسانی تلاش کنیم، بیایید آن را فارغ از شیفتگی و نفرت و در دنیای واقعیت بسازیم. به یقین زمانی که در این کار موفق شویم، تلقی همه فیلمسازان غربی از هویت و منش ایرانی دچار تغییرات بنیادین خواهد شد.”