شروین امیدوار
از روز جهانی مطبوعات سال گذشته تاامروز مطبوعات ایران سال سختی را پشت سر گذاشته اند؛ سالی که روزنامه نگاران باانواع اتهامات از جاسوسی تا تجزیه طلبی و براندازی نرم و انقلاب مخملی تا اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب رو به رو بودند.
در فاصله اردیبهشت هشتاد و پنج تا اردیبهشت امسال، چهار روزنامه ایران، شرق، روزگار و سیاست روز توقیف شدند و این بار برخلاف گذشته توقیف این روزنامه ها با درخواست هیات نظارت بر مطبوعات (که دبیرخانه آن در وزارت ارشاد مستقر است) انجام شد. از 4 روزنامه توقیف شده، دادگاه بعدا از سه روزنامه رفع توقیف کرد. روزنامه های ایران و سیاست روز در فاصله کمی بار دیگر منتشر شدند، روزنامه شرق نیز با فاصله ای 9 ماهه به گفته مهدی رحمانیان مدیرمسئول آن به زودی انتشار را از سر می گیرد.
چندین نشریه هفتگی و ماهانه نیز در فهرست مطبوعات توقیفی قرار دارند: هفته نامه ندای آذر آبادگان در ماجرا های پس از انتشار کاریکاتور روزنامه ایران جمعه توقیف شد.هفته نامه پیام کردستان به اتهام ترویج مسائل قومیتی، سپاس به اتهام توهین به قوم لر و هفته نامه حدیث قزوین به اتهام انتشار گزارشی در مورد نیروی انتظامی توقیف شدند.سه هفته نامه تمدن هرمزگان، سفیر دشتستان وسلام جنوب در ماه های مختلف به اتهام توهین به مقدسات توقیف شدند، و هفته نامه امید ساحل در بوشهر نیز مهرماه سال گذشته به اتهام انتشار مطالب تفرقه افکن از سوی هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد.
ماهنامه نامه و نشریات حافظ، گویه، خاطره، هنرهای زیستن و علوم باطنی از دیگر مطبوعات توقیف شده در یک سال گذشته اند.
غیر از این 14 ماهنامه و هفته نامه، روزنامه ایران در نیمه اسفند سال هشتاد و پنج از لغو مجوز 16 نشریه در هفتمین جلسه از یازدهمین دوره هیأت نظارت بر مطبوعات خبر داد.این روزنامه به نقل از علاءالدین ظهوریان مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی نوشت: “هیأت نظارت بر مطبوعات ضمن لغو امتیاز نشریات دوستان، طاق بستان، مردم و زندگی، هنر زندگی، مخاطبان، توپ، بیدار و آوای آبی بر برخورد با نشریاتی که اقدام به درج مطالبی مغایر با رسالت مطبوعاتی و قانون مطبوعات نمایند، تأکید کردند.همچنین در این جلسه به دلیل انتشار نامنظم مجوز نشریات: امواج، ادب و اندیشه، سرافراز، همدل، فیلم و هنر، مهرآریا، داور و پونه به استناد ماده ۱۶ قانون مطبوعات لغو شد”.
روزنامه ایران، همچنین به نقل از ناصر سراج عضو هیأت نظارت بر مطبوعات در باره علت لغو مجوز این نشریات نوشت: “جلسه ای با حضور اعضای هیأت نظارت بر مطبوعات تشکیل شد و دبیر هیأت گزارشی از وضعیت نشریات عامه پسند ارائه داد و اعضای هیأت پس از بررسی، به دلیل رعایت نکردن رسالت مطبوعاتی، ۱۶ نشریه رالغو پروانه کردند”.
به این ترتیب مجموع نشریات توقیف شده در یک سال گذشته توسط هیات نظارت بر مطبوعات 4 روزنامه و 30 ماهنامه و هفته نامه بوده است.
دولت به جای قوه قضاییه
هیات نظارت بر مطبوعات همچنین در هجده ماه گذشته 1147 تقاضای انتشار مطبوعات را بررسی و برای کمتر از 50 در صد تقاضاها اجازه انتشار صادر کرد. در میان این نشریات، روزنامه ها هیچ جایگاهی ندارند.
رجبعلی مزروعی، رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران در این مورد به خبرگزاری ایسنا گفته است: “هیات نظارت بر مطبوعات در کار دادن مجوز برای روزنامهها سختگیری میکند. مطبوعاتی هم که در یک سال گذشته مجوز گرفتند، در چارچوبی مجوز گرفتند که نمیتوانند آزادانه فعالیت کنند و فضای پر شوری را در جامعه مطبوعاتی حاکم کنند”.
به گفته رییس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران “اقدام هیات نظارت بر مطبوعات مبنی بر توقیف مطبوعات هیچ انطباقی با مفاد قانون مطبوعات ندارد و استناداتشان در این زمینه کافی نیست؛ چراکه قانون تغییر نکرده و طی دورههای گذشته نیز هیات نظارت بر مطبوعات با همین قانون فعالیت کرده است”.
مزروعی با مقایسه فعالیت های هیات نطارت در دوره اصلاحات و دوران فعلی گفته: “طی چهار سالی که به عنوان نماینده مجلس در هیات نظارت بر مطبوعات حضور داشتم به خاطر نمیآورم که نشریهای از سوی این هیات توقیف شده باشد زیرا برداشت اکثریت اعضای هیات نظارت این بود که اگر نشریهای تخلف دارد، پرونده آن باید به دادگاه برود و دستگاه قضایی درباره آن تصمیم بگیرد. اما ظاهرا با تغییر ترکیب هیات نظارت بر مطبوعات و یکدست شدن تقریبی آن به نظر میرسد مرکز ثقل توقیف مطبوعات از دستگاه قضایی به هیات نظارت منتقل شده است. چرا که در دوره جدید هر مطبوعهای که توقیف شده تقریبا توسط هیات نظارت بوده در حالی که این جزو وظایف قانونی هیات نظارت نیست.”
او خاطرنشان کرده: “توقیف نشریات چه تیراژ بالا داشته باشند و چه تیراژ پایین، یک پیام بیشتر ندارد؛ جلوی آزادی بیان و اندیشه گرفته و مطبوعات ضعیف و پژمرده میشوند و نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند”.
بازداشت روزنامه نگاران
در یک سال گذشته رامین جهانبگلو پژوهشگری که روزنامه نگار نیز هست اولین کسی بود که در هفته اول اردیبهشت بازداشت شد.
مانا نیستانی، مهرداد قاسمفر کاریکاتوریست و سر دبیر ایران جمعه به اتهام انتشار کاریکاتور تحریک آمیز از دوم خرداد 85 بازداشت و پنج ماه بعد با قرار وثیقه آزاد شدند. ژیلا بنی یعقوب، ترانه بنی یعقوب و بهمن احمدی امویی در 22 خرداد 85 به اتهام حضور در تجمع زنان در میدان هفت تیر تهران، و شادی صدر، محبوبه حسین زاده، نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان، آسیه امینی، محبوبه عباسقلی زاده، مینو مرتاضی لنگرودی، فاطمه گوارائی، مریم حسین خواه، الناز انصاری، پرستو دوکوهکی، جلوه جواهری، نسرین افضلی، زارا امجدیان و پرستو سرمدی دیگر روزنامه نگاران زن ایرانی بودند که به اتهام فعالیت در حوزه زنان در 13 اسفند 85 دستگیر شدند.
فرناز سیفی، طلعت کریم نیا و منصوره شجاعی هم با اتهام سفر به دهلی نو و شرکت در دوره آموزش روزنامه نگاری بازداشت شدند.
آرش بهمنی و بابک مهدی زاده دو روزنامه نگار در استان گیلان چند هفته در بازداشت به سر بردند.آرش سیگارچی روزنامه نگار زندانی چند ماه از سال گذشته را در زندان به سر برد. او از مدتی قبل برای معالجه بیماری سرطان به مرخصی اعزام شده اما با وجود درخواست انجمن صنفی روزنامه نگاران و موافقت رئیس قوه قضاییه تاکنون حکم آزادی وی صادر نشده است.
شرکو جهانی، سامان سلیمانی، رضا علی پور، فرهاد امین پور، کاوه جوانمرد، کیا جهانی، آسو صالح، منصور تیفوری، و عدنان حسن پور در شهرهای مختلف کردستان به اتهامات مختلف از پنج هفته تا پنج ماه در بازداشت بودند.
امین موحدی، اروج امیری، ابوافضل وصالی و علی حامد ایمان روزنامه نگارانی بودند که در استان های اردبیل و آذربایجان شرقی و اکبر آزاد در اهر دستگیر شدند و خرداد و تیر سال 85 را در زندان به سر بردند.
در جنوب ایران نیز محسن درستکار و الهام افروتن، حسین روئین، علی پورمند، عباس سلمی و محمد باقر اسماعیلی از روزنامه نگارانی بودند که از یک روز تا چند ماه در زندان بودند.
علی فرحبخش روزنامه نگار روزنامه های صبح امروز، یاس نو و شرق نیز 4 آذر 85 هنگام مراجعت از یک سمینار علمی در بانکوک در فرودگاه دستگیر شد.فرحبخش 44 روز در انفرادی بازداشت بود و بدون تبدیل قرار بازداشت دادگاهی و به اتهام جاسوسی به سه سال زندان محکوم شد.
با وجود نامه های متعدد خانواده وی و رد اتهام وارده، و درخواست انجمن صنفی روزنامه نگاران و اعتراض نهادهای بین المللی حقوق بشر به علی فرحبخش نه مرخصی داده و نه تبدیل قرار وی عملی شد.علی فرحبخش در حال حاضر ششمین ماه زندان خود را سپری می کند.
غیر از روزنامه نگاران دستگیر شده، ده ها روزنامه نگار دیگر نیز توسط مراکز مختلف حکومتی احضار و بازجوئی شدند که مشهورترین مورد آن بازجوئی دسته جمعی از 21 روزنامه نگار در فرودگاه است که هنگام مراجعت از یک دوره آموزش روزنامه نگاری صورت گرفت.13 روزنامه نگار زن نیز که برای شرکت در یک دوره اموزش روزنامه نگاری راهی دهلی نو بودند در فرودگاه مورد بازجوئی قرار گرفته و ممنوع الخروج شدند. تقی رحمانی یکی دیگر از روزنامه نگاران نیز سال گذشته هنگام سفر به خارج از کشور پس از توقیف گذرنامه، از کشور ممنوع الخروج شد.
گذرنامه نازی عظیما خبرنگار رادیو فردا در پراگ نیز در 4 بهمن 85 هنگام ورود به کشور برای عیادت از مادر بیمارش توقیف شد. با گذشت 4 ماه تاکنون اجازه خروج از ایران به نازی عظیما داده نشده است.
وحید پور استاد روزنامه نگارعضو شورای سردبیری روزنامه اعتماد ملی و حقوقدان حوزه مطبوعات اواخر فروردین 85 مورد هجوم شبانه قرار گرفت. تهاجم شبانه به روزنامه اعتماد ملی که منجر به آتش سوزی در این روزنامه شد، بخش دیگری از اتفاقاتی است که مطبوعات در یک سال گذشته پشت سر گذاشتند.
شغلی در بحران
روزنامه نگاران کشور در یک سال گذشته همچنان در معرض نا امنی شغلی قرار داشتند: اخراج ده ها روزنامه نگار از روزنامه همشهری، خواستن عذر تعدادی از خبرنگاران خبرگزاری ایلنا، اخراج دبیر سرویس سیاسی روزنامه اعتماد، و ده ها مورد دیگر که برخی از آنها ناشی از تغییر مدیریت دولتی و برخی بواسطه تفاوت سلیقه مدیران و روزنامه نگاران بوده است.در این راستاعمده ترین مورد مربوط به روزنامه ایران است که به دنبال توقیف چند ماهه در دوم خرداد 85 و تعیین مدیریت جدید این روزنامه از سوی وزیر ارشاد چندین روزنامه نگار این روزنامه باز خرید یا عذرشان خواسته شد.در آخرین مورد نیز روزنامه آینده نو به مدیر مسئولی عبدالرسول وصال دو هفته پیش بدون اعلام قبلی انتشار خود را متوقف کرد. وصال علت توقف خودخواسته این روزنامه را نداشتن بودجه اعلام کرد و گفت آگهی های دولتی که یکی از معدود منابع درآمدهای این روزنامه خصوصی بوده از سوی ادارات دولتی به روزنامه های همسو با دولت واگذار می شود. در اثر توقف انتشار این روزنامه نیز ده ها روزنامه نگار از کار بی کار شدند.
عجایب مطبوعات
نا امنی شغلی روزنامه نگاران، چه در حوزه امنیت شغلی و چه در حوزه امنیت اجتماعی و سیاسی حتی مرکز پژوهش های مجلس را نیز واداشت تا در مهرماه 85 اعلام کند: “عمده مشکلات حرفه خبرنگاری در کشور، ناشی از فقدان قوانین حمایتی است”. دفتر مطالعات فرهنگی این مرکز اعلام کرد علیرغم مخاطراتی که برای خبرنگاران وجود دارد، در اغلب موارد شئونات حرفه ای این قشر در روند پیگیری و جستجو های اخبار، از سوی افراد و سازمان ها نادیده انگاشته می شود.
بر اساس گزارش این مرکز “در حالی که تبصره ۴ ماده ۹ قانون مطبوعات، مدیران مسئول را در قبال تمامی مطالبی که چاپ می شود جوابگو می داند، آنان همواره از تعرض مصون می مانند و تنها خبرنگاران و روزنامه نگاران هستند که پاداش کنجکاوی خود را با زندانی شدن و بازداشت و اخراج از کار، دریافت می کنند”.
از دیگر اتفاقاتی که در یک سال گذشته توجه بسیاری را به خود جلب کرد، برائت تعدادی از روزنامه های توقیف شده و اجازه انتشار مجدد آنها از سوی قوه قضائیه بود.
برخلاف دوره اصلاحات که دولت بیشترین حمایت و قوه قضائیه بیشترین فشار را بر مطبوعات وارد می کرد، از هنگام آغاز به کار دولت احمدی نژاد، به گفته بسیاری از صاحب نظران دولت به شاکی اصلی مطبوعات و روزنامه نگاران تبدیل شده است، تا جایی که قوه قضائیه در مواردی نقش مدافع مطبوعات در مقابل دولت را پیدا کرده است!
این موقعیت در اظهارات مقامات دولتی و قضائی و در رفتارشان کاملا هویدا ست. قربانعلی دری نجف آبادی دادستان کل کشور چندی پیش رسما اعلام کرد: “قوه قضاییه برای ورود به مسائل قضایی مطبوعات داوطلب نیست”. وی از انجمن های صنفی روزامه نگاران خواست تا فعالتر عمل کنند و بار را از دوش دستگاه قضائی بردارند.
دو وزارتخانه ارشاد و کار و امور اجتماعی اما در یک سال گذشته بیشترین تلاش را برای در اختیار گرفتن انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و ابطال انتخابات آن کردند. علاوه بر این وزیر ارشاد شخصا بارها روزنامه نگاران را به براندازی، جاسوسی و اتهامات مشابه متهم کرد.صفار هرندی اخیرا از انحرافی که آن را “ویروس اندیشه” نامید به عنوان عامل مهم در بیراهه رفتن مطالب برخی نشریات و سایتها نام برد و گفت: “این موضوع، گریبان صاحبان آن را گرفته و منجر به بستن شدن نشریاتی شده که برای ما دلنشین نیست”. وزیر ارشاد مشکل خود با مطبوعات را فراتر از حدود اعلام شده نیز برد و در یک کلام گفت: “مشکل ما تنها با مطبوعات نیست و گاهی از بیمبالاتی در حوزه رسانه هایی مثل صدا و سیما هم رنج میبریم”.
براین مجموعه می توان انواع دستورالعمل ها و ابلاغیه های نهادهای مختلف حکومتی را نیز افزود که در سال گذشته سانسور و خودسانسوری را به بخش جدائی ناپذیر مطبوعات ایران بدل کردند.