زهر راهبردی حمله به بند ۳۵۰ را خنثی کنیم

تقی رحمانی
تقی رحمانی

اگر حمله به بند ۳۵۰ اوین رنامه ریزی شده بوده، که چنین است، برنامه ریزان را هدف های مشخصی در سر بوده است. این حمله جدا از اعلام ضرب شست به جامعه مدنی و فعالان مدنی و سیاسی، به دولت روحانی است  که به کنایه به ارتش می گوید شما سهم خواهی نکردید. اما معنی این سخن آن است که دیگری ـ بخوانید سپاه ـ کرده است. همین جمله روحانی راست افراطی را برای ضربه دیگر آماده می کند، منتها به در می زند؛یعنی به فعالان مدنی و سیاسی می زند تا  دیوار، یعنی دولت بشنود. در همین راستاست که احساس مسئولیت دولت هم باید در قبال حمایت از شهروندان بالا رود.

با این وصف  حمله به بند ۳۵۰ دارای عواقب زهر راهبردی است که به دنبال تحقق آن هستند. تجربه می گوید بعد از هر حمله راست افراطی به فعالان سیاسی به دلیل ناهماهنگی  در میان جریانات دموکراسی خواه و تحول خواه، نوعی اختلاف بروز می کند که به نفع راست افراطی است. چرا که راست افراطی زهر خود را ریخته  وحالا در کمین نشسته است تا اثر آن را ببیند. بی گمان این زهر در صدمات مالی و جانی صرفا محدود نمی شود که این بعد بیرونی وعلنی قضیه است، بلکه هدف  اصلی  زهر اختلافی است که جبهه مقابل را در برابر راست افراطی دچار انشقاق کند.

 

مرور تجربه های گذشته

در این مورد دو تجربه قابل ذکر وجود دارد. بهمن ۱۳۴۰  در جریان حمله و سرکوب دانشجویان دانشگاه تهران که میان بدنه دانشجویی جبهه ملی با رهبری آن اختلاف شدید انداخت، نتیجه  به نفع دربار پهلوی و ساواک شد..

اما تلخ تر داستان کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ بود که زهر راهبردی آن به داستان و ایده عبور از خاتمی کشیده شد و بدنه دانشجویی اصلاح طلب را هم دچار تشتت راهبردی کرد. چرا که انتظاری را که از خاتمی داشتند وی برآورده نکرد. اما عبور از خاتمی، برای بدنه دانشجویی راهبردی نامعلوم و تعریف شده نبود. البته شعار عبور از خاتمی شعار راهبردی بود که عملیاتی و کارشناسی نشده بود. جنبش دانشجویی برای این شعار هزینه سنگینی را تقبل کرد.

نا گفته نگذاریم که  سالها طول کشید تا جریان دانشجویی خود را در جامعه مدنی تعریف کند.

 

حمله به بند ۳۵۰ اوین

 حمله اخیر هم اهداف راهبردی دارد که با توجه به تجربه گذشته راست افراطی از کوی دانشگاه صورت گرفته است.

جریان راست به طور کلی به دولت روحانی نیاز دارد اما این دولت باید کنترل شود. هر حرکت این دولت که به نفع راست افراطی نباشد باید خنثی شود. در این میانه حامیان ضیعف تر دولت  یا نیروی دموکراسی خواه مدنی، یعنی غیر خودی مورد هجوم قرار می گیرندتا روحانی هوای کار خود را بفهمد. از طرف دیگر نباید فضایی در جامعه  ایجاد شود که جامعه مدنی و روشنفکران از “نرمش قهرمانانه” نصیبی  ببرند. این سیاست اگر تهدید شود راست افراطی وارد عمل می شود چرا که مجموعه عواملی سیاست آن را تهدید کرده است، از جمله سفر روحانی به بلوچستان و حرکت دانشجویان در دو دانشگاه. و……

اما این حمله دارای زهر راهبردی، ایجاد اختلاف در درون زندان میان زندانیان، اختلاف در میان مخالفان جناح راست، ناامیدی افکار عمومی از دولت روحانی، و بحث

در میان فعالان مدنی و سیاسی بر سر چگونگی برخورد با جناح راست را هم هدف گرفته است:

۱- در میان زندانیان این احساس را پدید می آورد که در این حمله به اتاق های مشخصی حمله شده است که نشان دهند  به چه کسانی حساس هستند. این حساسیت صف بندی در بند را دامن می زند. حتی حمله به اتاق ۳ و ۱ هم حساب شده بوده که البته با حمایت زندانیان دیگر خنثی شده است. پس در ادامه راه این اقدام باید به وسیله همه زندانیان بند محکوم ودر حد توان میانگین زندانیان موضعگیری شود. چون اختلاف سطح تحلیل در میان زندانیان وجود دارد همه باید موضع میانه را بپذیرند تا قدرت اعتراض موثر و در ادامه راه زهر راهبردی اختلاف در میان بند خنثی شود. شهادت نامه ۷۴ زندانی اقدامی پسندیده و خوبی بود که باید ادامه پیدا کند. از همه مهم تر موضع گیری  خانواده زندانیان به شکل هماهنگ است.

۲- رفتار دولت روحانی و وزارت اطلاعات در این مورد مهم است که چگونه  موضع ای خواهند گرفت. اما نباید فراموش کرد که وزارت اطلاعات در اختیار روحانی قرار نیست.  حتی در تمام دوره اصلاحات با وجود تغییرات مثبت در رفتار این وزارت خانه که بازجوی سپاه می گفت تبدیل به کلانتری شده و دیگر ابهت  ترسناک  سابق را ندارد،   این وزارت خانه با غیر خودی ها همچنان سخت می گرفت. این وزارت اگر چه رفتار کنترل کننده اما پیچیده ای با نیرو های غیر خودی داشت که نقل آن از حوصله این مقال بیرون است. با این حال نیروی مدنی باید توجه کند  که در عین پرسش گری از این وزارت خانه و استمرار آن، هدف طرح مطالبات به حق مدنی است.

اگر چه این بار نگاه جامعه و احزاب و روشنفکران به روحانی همانند خاتمی نیست که اگر از وی سر خوردند از او عبور کنند. این بار مجموعه جریانات مزبور با دولت روحانی در مسیری  با هم همراه شده اند که برمبتنی بر محور برنامه ارائه شده اوست. در عین حال  این نیرو ها می دانند که بدیلی هم به جای روحانی ندارند و در نتیجه راهبرد خود راملاک می دانند و از روحانی هم انتظار وعده به عهد  و برنامه خود دارند اما اگر چنین نکرد سیاست خود را مطابق دیدگاه و منافع جامعه مدنی ادامه می دهند.

اما روحانی هم می داند که هر مانورش را، جناح مقابل با زدن ضربه ای به نیروهای طرف دار فضای باز تلافی می کند و مرغان عروسی و عزا را سر می برد. در نتیجه دولت در برابر این نیروها باید احساس مسئولیت کند.

۳- نیرو های دموکراسی خواه و فعالان جامعه مدنی در طیف های گوناگون خود توجه دارند که راست افراطی قصد ندارد فضا را واگذار کند. قدرت راست افراطی را نباید دست کم گرفت. پراکندگی در مواضع راهبردی در میان طرف داران فضای باز یکی از اهداف این حمله است. پس می توان در عین اختلاف نظر، با توجه به منافع جامعه، موضع میانگین گرفت، تا پراکندگی میان نیروها رخ ندهد. چرا که بعد از این حوادث، نیروها یا ناامید و برخی تند تر می شوند اما بدون قدرت اجرایی و عملی. جمعی هم بر رفتار تدریجی با شرایط اصرار می کنند  که می توان این اتفاق را مانع شد.

مشخص است که پراکندگی نیروهای طرفدار فضای باز به نفع راست افراطی است که عادت به بحران سازی دارد. هدفش ناامیدی از دولت روحانی و بعد اختلاف افکنی در میان زندانیان در بند ۳۵۰ است، اما می توان با شناخت این اهداف و تجربه کوی دانشگاه این زهر راهبردی را خنثی کرد. می توان چنین کرد.