♦ فیلم چه گوارا/۴‏

نویسنده
اندیشه مهرجویی

♦♦♦ بهاران خجسته باد ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏

♦♦ ویژه نوروز 1388‏

کمتر مبارزی بر پهنه ی گسترده ی زمین می زید که میل شجاعت، مسئولیت و رهایی از ستم استکبار را در اندیشه ی ‏متعالی خویش بپروراند و سعی در مشق گیری از ویژگی های آرمانخواهانه و انسان دوستانه ی “ چه ” نداشته باشد.‏

‎ ‎نگاه ایرانی‎ ‎
انسان زاده شدن….‏

che44b.jpg


شاید آن زمان که “سودر برگ ” اولین فیلمش در سال 1989 را برای نمایش و در برابر دیدگان داوری قرار دادن، ‏رهسپار جشنواره ی کن کرد و نخل طلای جشنواره را برای خود به سوغات آورد، کمتر کسی احتمال آن را می داد که ‏سال ها بعد، زندگی اسطوره ی بی بدیل آمریکای لاتین “ارنستو چه گوارا” با رنگ و لعابی کاملا متفاوت از دیگر ‏روایت ها، توسط او بر صفحه ی تاریخ هنر سینما خود نمایی کند‏‎ ‎‏.‏

فیلمی که علی رغم پیش بینی ـ چنانچه مسئولین برگزاری مراسم در سینماهای هاوانا، تنها شرط به نمایش عموم در ‏آمدنش را عدم ارائه ی تصویری توهین آمیز به “ کاسترو ” دانسته اند ـ با اقبال بسیاری نزد مردم کوبا مواجه شد.‏

کاسترویی که نقشی غیر قابل انکار در پدیداری انقلاب دارد. او از خانواده ای مرفه آمده و تحصیلات خود را در رشته ‏ی حقوق پایان داده است و با آنکه یک بار دربرابر ستم “باتیستا ” - زمامدار خودرای و دیکتاتور کوبا - شکست می ‏خورد از پای نمی نشیند تا آنجا که پیروزی را برای خود و همراهان مبارزش به ارمغان می آورد‏‎ ‎‏.‏

این رخداد درست زمانی حادث می شود که چندی پیش تر دولت ایالات متحده اجازه ی فیلم برداری این فیلم در خاک ‏کوبا را به گروه سودر برگ نداده بود. او ناگزیر فیلمبرداریش را بر جغرافیای ممالک اسپانیا، آرژانتین و بولیوی تقسیم ‏کرد. قرار گرفتن وی در موقعیت های سخت و تنش زا همچنان که در فیلم می بینیم نشانگر آن است که او مرد لحظه ‏های شگفت و صعب است.‏

فیلم دو قسمت است. قسمت ابتدایی آن محور قهرمانخواهی ها ی “ چه ” و نقش او در به ثمر رسیدن انقلاب کوبا را ‏نشان می دهد. در قسمت دوم شاهد جنگ های چریکی او در بولیوی و کشته شدنش به سرکردگی ایالات متحده، توسط ‏ارتش بولیوی در سال 1967 خواهیم بود.‏

در قسمت اول نقطه ی اتصال “چه” و گذشته ( پیش از انقلاب کوبا ) در مصاحبه های او با خبر نگاری امریکایی ‏نشان داده می شود. این قسمت درست همان جایی ست که تاکید فیلم بر کلوزآپ های چهره ی با وقار”چه” است در ‏حالی که قاطعیت و شجاعت در چشمان “دل تورو” بازیگر ارائه گر نقش “چه” موج می زند.‏

سودربرگ هدفی چون ساختن یا روایت زندگینامه ندارد. او روایت بی طرفانه ی خودش را دارد. نه برچه گوارای نقش ‏بسته در عقبه ی ذهنی مخاطب تکیه می کند و نه اکتفا.‏

کمتر مبارزی بر پهنه ی گسترده ی زمین می زید که میل شجاعت، مسئولیت و رهایی از ستم استکبار را در اندیشه ی ‏متعالی خویش بپروراند و سعی در مشق گیری از ویژگی های آرمانخواهانه و انسان دوستانه ی “ چه ” نداشته باشد.‏

ده ها و صد ها کتاب در توصیف ابعاد گوناگون زندگی “چه” نگاشته شده است. نوشته هایی در باب روابط عاشقانه ی ‏او با همسر و فرزندش، تعامل با رفیق هایش کاسترو و کامیلو ( نزدیک ترین دوست او ) و… است. این ها همه درست ‏همان تصویر دیرینه و کهنه ی”چه” در دیگر آثاری ست که سودربرگ با پیروی از قاعده ی منحصر به خویش از آن ‏دوری می کند. اگر چه جنبه های انسان گرایانه “چه” آن قدر افزون است که هرهنرمندی در برابر آن سر تعظیم فرود ‏می آورد و از بیان گوشه هایی ازآن ناگزیر است.‏

‎” ‎چه” یک پزشک است و در اولین مرحله ازوظایف زندگی اش در هیبت یک طبیب متعهد رائه ی وظیفه می کند، از ‏درد های آدم های روسنایی و ستمدیده رنج می برد و این مسئولیت را به رهروان انقلابی خود تفهیم می کند که تفاوتی ‏در جبهه های مبارزاتی وجود ندارد. مبارزه تنها در دست گرفتن سلاح نیست. در هرمرحله ای که قرار دارید تعهد ‏داشته باشید.‏

‎ ‎سودر برگ تلاشی در نشان دادن تصویری چنان منزه ومطلق از “چه” - آنطور که اغلب به آن پرداخته اند – ندارد. ‏او در بسیاری از زوایایی فیلم قصد دارد نمود هایی واقعی و به دور از شعار زدگی زندگی “چه” را نشان دهد. اگرچه ‏این بدان معنا نمی باشد که مخاطب صرفا با یک فیلم مستند و یا جنگی که مبارزه ی چند نفر در خیابان ها و جنگل ها را ‏نشان می دهد، روبروست.‏

سودر برگ قصد ورود به دنیای درون “چه” را ندارد و به جز نماهایی محدود در اکثر موارد او را در نماهایی ‏اجتماعی نشان می دهد. تنهایی مرد بزرگی چون “چه” آنچنان که می توانست مخاطب را در گیر فضایی عاطفی کند در ‏فیلم وجود ندارد.سودر برگ نمی خواهد کاریزماتیک بودن شخصیت “چه” را چون مخدری به رگ های مخاطب تزریق ‏کند و مخاطب را از موضع گیری های عادلنه دور کند. سودر برگ می گوید “چه” هر اندازه بزرگ و فاخر باشد باز ‏هم یک انسان است با کلیه ی وجوه انسانی دوست داشتنی اما واقع گرا.‏

‎” ‎چه” در هرمی مبارزه طلبانه و جدال انگیز قرار دارد‎.‎

او از یک سوی با درد، دست و پنجه نرم می کند، آسم دارد و در جدالی کشنده و ویرانگر با درون بیمار خویش که در ‏حال فروپاشیدن و تخریب است، قرار دارد ( تکیه بر سرفه های متوالی )، سویی دیگر جدالی تئوریک و ایدئولوژیکی ‏ست. اگرچه در ظاهر سعی در انکار آن دارد و در کلام آن را نفی می کند اما کردار و عملکرد او مبتنی بر تفکر ‏کمونیستی ست ( کشوری که خواندن و نوشتن نمی داند، زود فریب می خورد. وجود هیچ کس در زندگی لازم و ‏ضروری نیست. تکیه بر تفکر جمعی - اشتراکی و پرهیز از هرگونه فردگرایی. این تفکر کمونیستی حتا در نماهایی از ‏فیلم نیز به چشم می خورد. نمونه اش بر حذر بودن فیلم از کلوزآپ های “چه” جز در مواردی و تاکید بر نماهای جمعی ‏و تعامل اجتماعی او با دیگران.) و یا در قسمتی که برای ارج نهادن به ارزش های اخلاقی و اجرای مفاهیمی چون ‏عدالت و تعهد در آن شرایط سخت زیستی مجبور به اعدام دونفر از همرزمان خیانت کارش می شود. در جایی که ‏ضمانت اجرایی عدالت بسیار دشوار است و نتیجه ی این کار، کم شدن تعداد سربازانش می شود، این کار را انجام می ‏دهد و به سربازان دیگر می فهماند که عدالت و اجرای آن یک اصل است و به شرایط بستگی ندارد. ارزش های اخلاقی ‏مطلق است و هیچ شرایط محیطی مانع از آن نمی شود.‏

در راس دیگر هرم جدال های چریکی و انقلابی اوست. درگیری تن به تن و مبارزه ی مسلحانه که اکثریت فیلم را شامل ‏می شود. او با قاطعیت و تکیه بر اعتماد اندیشه خواهی اش می جنگد و هر سه راس این هرم را جلو می برد و به ‏فراخور آنچه برایشان رقم می خورد در طول فیلم در مقابل یکی از این رئوس قرار می گیرد و چه بسا در شرایط سخت ‏ترکلیه ی رئوس این هرم با یکدیگر توامان می شوند.‏

منتقدان با تفکرات متفاوت و متعارض القابی چون “شاهکار” و”اشتباه” را به فیلم نسبت داده اند. شاید دلیل این همه ‏تمایز برمی گردد به روایت از نوع دیگر زندگی اسطوره ای که دوستش داریم. اما بسیاری از منتقدان بر روی تقییرا ت ‏تدوین و و فشردگی فیلم تکیه داشته اند. سودر برگ توقع چندانی از فروش فیلم ندارد و همین مطلب طولانی بودن فیلم ‏را توجیه می کند.‏

‎” ‎وقتی مردم از حکومت ناراضی باشند، بر اندازی آن حکومت سخت نیست “ فیلم با روندی مستند گونه سعی در نشان ‏دادن مراحل عملی اجرای این شعار را دارد. چنانچه مخاطب بدون اقراق های کارگردان این را می پذیرد. شاید ‏زیباترین سکانس فیلم صحبت های قاطع و برائت طلبانه “چه” در سازمان ملل باشد. آنجا که او می داند چه کرده است و ‏دیگرانی که نمیخواهند او به آرمان هایش برسد را عاجز نشان می دهد.رهبران انقلابی، برای کسب آزادی می جنگند اما ‏‏”چه” برای آزادی می میرد و پایانی تراژیک برای او رقم می خورد. اما مرد اسطوره ای کوبا بذر های عشق و امید را ‏در جنگل های سبز گون کوبا کاشته است. بذرهایی که محصول آن را در آنسوی مرز های کوبا درو کرده و خواهند ‏کرد.‏