چهره به چهره ظاهرا قرار است فیلمی ساختارشکن در سینمای پلیسی باشد اما در پرداخت راهی بیش از مجموعه های تلویزیونی نمی جوید.
نقاب
کامبیز رحیمی
نویسنده و کارگردان: علی ژکان- مدیر فیلمبرداری: فرزین خسروشاهی- طراح صحنه و لباس: زیبا اسد خانی- تدوین: منوچهر میرسپاسی- تهیه کننده: تلویزیون و ژکان- بازیگران: جمشید هاشم پور، کاوه کاویان، علی عمرانی،شیوا خنیاگر.
خلاصه داستان: سرهنگ آریا (جمشید هاشمپور) با پرونده ناپدید شدن مردی به نام مهندس مهران شاهرخی دست و پنجه نرم میکند که تحقیقات اولیه به چهرهای متناقض از وی میانجامد. چهرهای که با کشف جسد سوخته مهندس و پیدا شدن همسر دومش، به دوگانگی شخصیت و به نوعی زندگی دوگانه او با دو چهره مختلف میپردازد.
هنوز خاطره فیلم مادیان را که علی ژکان آن را در اوایل دهه 60 ساخت از یاد نبرده ایم. پس از آن در میان دیگر فیلم هایی که ساخت همان حال و هوا را جست و جو می کردیم. اما فیلم های او هیچ کدام دیگر به گرد پای مادیان نرسید. فیلم های آخر او یعنی عیسی می آید و چهره به چهره هم چنین وضعیتی دارند. چهره به چهره ظاهرا قرار است فیلمی ساختارشکن در سینمای پلیسی باشد اما در پرداخت راهی بیش از مجموعه های تلویزیونی نمی جوید.
علی ژکان در یک دهه قبل با فیلم سایه به سایه به سینمای پلیسی علاقمند شد و آن را پی گرفت. سایه به سایه از الگوی کلاسیک سینمای پلیسی پیروی می کردو کارگردان توانسته بود تا حدود زیادی به قواعد این ژانر نزدیک شود. اما در چهره به چهره این اتفاق رخ نمی دهد. ژکان. قصد دارد در یک ساختار شکنی روایتی به تعریفی تازه از سینمای پلیسی برسد. اما طبق معمول در مشکل ساختار بصری گرفتار می آید. نکته مهم این به بار ننشستن حاصل این است که یکی از تهیه کنندگان فیلم تلویزیون به شمار می آید که این روز ها سینماگران بسیاری را به سمت خود جلب کرده است.
اکثر آثار تولید شده در این راستا نیز فیلم های پلیسی هستند. تلویزیون به دلیل جنس مخاطبینی که دارد نمی تواند چندان پا را از کلیشه ها فراتر بگذارد و از همین روی اگر هم ادعای کارگردانی را بپذیرد تا تغییری در روایت های آشنا ایجاد کند در نهایت و میانه راه باید به راه نخست بازگردد و حاصل چیزی می شود مثل چهره به چهره و صدها تولید دیگر که شکلی یکسان دارند.
فیلم با حرکت بر مسیر از پیش تعیین شده چنین پروندههایی تلاش میکند با رویکرد اجتماعی به جامعه اطراف و آسیبشناسی علت دو چهرهگی مقتول، به فضا و نوع روابط و مناسبات ایرانی نزدیک شود. هر چند این وجه را میتوان از نقاط قوت بالقوه کار دانست اما شیوه پرداخت اتفاقها و ماجراها کمتر میتواند همه پتانسیل موجود را بالفعل کند. همیشه این وجه کار در آثار ایرانی به چگونگی رفتار افسر پلیس با دستیارش معطوف می شود. اینجا هم سرهنگ اصرار دارد تا دستیارش ازدواج کند و همین نکته ساده تا انتها در برخورد های آنها دائم به مخاطب گوشزد می شود و کارگردان و نویسنده فیلم نتوانسته آنگونه که باید طنزی ظریف را در این رابطه شکل دهد.
درفیلم های پلیسی بخشی از روحیه شخصیت پلیس در این راستا تبلور پیدا می کند. زیرا در صحنه های خشونت الگوی رفتاری پلیس الگویی اشنا و بنا بر قواعد ژانر امری کلیشه ای است.
پرداخت ماجراها در مواردی به گونهای دراماتیک است که از واقع گرایی فاصله گرفته و به نمایش پهلو میزند و در مواردی هم منطق روایی را زیر سوال میبرد. مانند سکانسی بازی با لهجه سرهنگ و دستیارش در آرایشگاه که هر چند میتواند ترفندی خاص محسوب شود اما این پرداخت کارکردی در روند داستانی ندارد.
نکته مهم دیگری که در این فیلم ها می توان جست و جو کرد میان مایگی انها در پرداخت های سینمایی محسوب می شود. این شکل فیلم ها که پای تلویزیون را با خود یدک می کشند بین ساختار جعبه کوچک و پرده بزرگ سینما سرگردان هستند. کارگردان تکلیف خود را در دکوپاژ نمی داند. اینکه کچا به چهره یک بازیگر نزدیک و یا به فرض از او دور شود. کجا باید نما را در لانگ شات نشان دهد و یا به اجبار به کلوزآپ متوسل شود. فیلم ها برای پخش از سیما ساخته می شوند اما زمانیکه روی پرده می افتند از خصلت های یک اثر سینمایی حتی معمولی بسیار فاصله دارند.
ژکان در این فیلم سعی می کند از چهره جمشید هاشم پور نیز کلیشه زدایی کند. او که معمولا در فیلم های پلیسی جز معدودی نقشی منفی برعهده داشته این بار خود مامور قانون است. کارگدان سعی کرده چندان بر قدرت های فیزیکی هاشم پور تاکید نکند و او را بیشتر در قالب پلیسی با زکاوت به تصویر بکشد. اما در انتها داستان به گونه ای به سامان می رسد که جنایتکار داستان می تواند او را فریب دهد و بگریزد.
ژکان در این فیلم نشان می دهد رویه های اجتماعی داستان برایش اهمیت بیشتری دارد. داستان چندچهرگی آدم های جامعه که می تواند به حرمان آنها و تباهی کل اجتماع بیانجامد. اما به دلیل رفت و برگشت های ساختاری ژکان نمی تواند آنگونه که باید موفقیت حاصل کند.