یک زمانی، شما یادتان نمی آید،ولی باور کنید همه چیز به قاعده و درست و درمان سر جایش بود. مثلا ما برای اینکه یک مطلب طنز بنویسیم، شیوه کارمان این طوری بود که یک روز، گاهی یک هفته، بعضی اوقات یک ماه منتظر می شدیم تا یکی از این مسئولان محترم مملکت دهانش را باز کند، یک حرفی بزند، یک کاری بکند، یک جایی برود، خلاصه یک غل… بکند، یعنی یک فعالیتی از خودش بروز بدهد، تا ما سوژه مناسب و لازم برای تولیداتمان را دو دستی بگیریم و وارد مراحل تولیدی بشویم و بالاخره طی فرایند های پیچیده ای عملیاتی اش بکنیم برود پی کارش. بعد هم خودمان خیلی شیک و تر و تمیز از خانواده و دوستان و آشنایان خداحافظی می کردیم و به صورت خودجوش سرمان را می انداختیم پایین، می رفتیم زندان. تازه حق انتخاب هم داشتیم. اگر هوا خوب بود، می توانستیم خودمان پیاده برویم، اگر هم هوا خوب نبود یا دلمان نمی خواست، می توانستیم صبر کنیم خودشان با ماشین بیایند دنبالمان.
حالا من سه ساعت هم توضیح بدهم، شما که باور نمی کنید. اصلا مثل امروز وفور نعمت نبود. خشکسالی بود. گاهی باید یک هفته مثل کشاورز دیمی کار که زل زده به آسمان که ابری ببیند و منتظر یک قطره باران باشد، به دهان مسئولان مربوطه نگاه می کردیم تا باز بشود و ما هم دو کلمه طنز بنویسیم. حالا برایتان بگویم که در آن روزگار وزیر و حتی نماینده مجلسی بود که نیم ساعت هم حرف می زد، ولی دریغ از یک سوژه. حتی بعید نبود که مسوولی مزخرف نگوید. خودمان دیده بودیم. چرا این طوری نگاه می کنید؟ یعنی ممکن نیست وزیر و وکیل جمهوری اسلامی دهانش را باز کند و سوژه طنز نشود؟ همین دیگر! باور نمی کنید. من هم مطمئنم هر چه توضیح بدهم فایده ندارد.
اما از هفت هشت سال پیش که نظر آقا به رئیس جمهور محترم نزدیک تر شد و کلا مملکت با تمام محتویاتش به رنگ قهوه ای تمایل پیدا کرد (اصلا هیچ ربطی به احمدی نژاد ندارد، چرا بیخودی برای مردم حرف در می آورید؟) ما مجبور شدیم به جای طنز نویسی، برویم سراغ عرضه مستقیم کالا…یعنی چی؟ یعنی هر چه فکر کردیم دیدیم مواد اولیه با محصول نهایی کلا تفاوت چندانی ندارد. آن فرایند پیچیده ای هم که قرار بوده یک زمانی در ذهن ما به عنوان طنز نویس انجام شود، خودش قبلا در واقعیت عملیاتی شده رفته پی کارش، اتفاقا جزو افتخارات ملی هم به ثبت رسیده، سرود هم برایش ساخته اند. بنابراین در این شرایط همین که ما وقایع نگاری کنیم، کفایت می کند.
باز یعنی چی؟ یعنی هر اتفاقی که توی مملکت می افتد، یا هر حرفی که یکی از مسئولان نظام از خودش صادر می کند، خودش اصل جنس است. فرایند تولید هم نمی خواهد.همین طوری از تولید به مصرف باید بریزیم توی بازار. اتفاقا خیلی اوقات وقتی آدم از خودش خلاقیت نشان می دهد، کار خراب می شود. فکر کنید، این همه باید زحمت می کشیدیم تا تولید کنیم، یک دفعه دیدیم کل مملکت تولید انبوه طنز شده. فقط باید بدون دخالت دست، جملاتی را که مسئولان مرتکب می شوند کپی و پیست کنیم در صفحه خودمان و شما بخوانید و قاه قاه بخندید.
می پرسید چطوری؟ مطمئنم که نمی پرسید، من “میم” را بگویم خودتان رفتید رسیدید به مموتی. شرمنده، منظورم احمدی نژاد بود، نمی شناسید؟ بابا! همین برادر محمود احمدی نژاد که رئیس جمهور کشور است. یادتان نمی آید؟ همین آقای دکتر محمود احمدی نژاد که برای رئیس جمهور شدنش یک کودتا کردند و حالا برای کنار گذاشتن اش باید دو تا کودتا و سه تا انقلاب و یک جنگ جهانی راه بیاندازند…. بله؟ اسمش مموتی است؟ نه برادر من! بگذارید مودب باشیم. نمی گذارید؟…. بسیار خوب، هر جور راحت تر هستید، همان که خودتان دوست دارید، منظورم همین مموتی یا احمدی نژاد است. ولی من که نمی خواستم درباره او حرف بزنم. می خواستم بگویم که “خبرگزاری فارس ادعا کرده نتایج نظرسنجی یک مرکز «معتبر» افکارسنجی نشان میدهد نرخ مشارکت در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری ۶۶ درصد خواهد بود.”
صبر کنید، برای چی می خندید؟ من که هنوز طنز ننوشتم، فقط جمله خبرگزاری فارس را نقل کردم. البته خیلی هم فرق نمی کند، فکر می کنید من اگر می خواستم طنز بنویسم، بهتر از این می شد؟ نه. فقط باید به خبر گزاری فارس بگوییم، آووورین… انتخابات آزاد یعنی همین. اصلا چه معنی می دهد مملکت را بیخودی چهار ماه معطل کنیم، چهار تا کاندیدا را هم یه لنگه پا دم در دفتر ریاست جمهوری نگه داریم، آخرش هم آقا مجبور بشود یک تن ناسالم و یک جان ناقابلش را بگذارد وسط تا رئیس جمهورمنتخب از رویش رد بشود و برود تو… به نظر ما که همین طوری خیلی هم خوب است. اساسا وقتی کار را بدهید دست کاربلد، پشیمان نمی شوید، حالا شاید یک کمی درد بگیرد و به طور طبیعی از دنیا بروید، ولی مطمئن باشید پشیمان نمی شوید. این هم نمونه اش…
الان کی بهتر از نظریه پردازی مثل استاد شریعتمداری و خبرگزاری مثل خبرگزاری فارس و برگزار کننده انتخابات مثل همین سپاه انتخابات را به این خوبی مهندسی کند؟ باز هم بروید بگویید ما می خواهیم ناظر بین المللی بیاید پای صندوق های رای… ناظر بین المللی می خواهیم چه کار؟ وقتی خودمان همچین سرمایه هایی داریم، حیف نیست از سرمایه داخلی خودمان حمایت نکنیم؟ خب، یک کمی درد دارد، ولی لامصب آن قدر خوب مهندسی می کند که چهار ماه قبل از انتخابات، درصد مشارکتش هم مشخص شده. از این بهتر؟ بعد هم نه اینکه خیال کنید همین طوری روی هوا دارد یک عددی از خودش صادر می کند،ننننننننه…بر اساس نظرسنجی یک مرکز معتبر، تاکید می کنم، معتبر نرخ مشارکت ۶۶ درصدی را اعلام کرده. با آن ۶۳ درصد خیلی فرق میکند.
البته راستش را بخواهید من تقریبا مطمئن هستم که مطلب اشکال تایپی دارد و اصولا در جمهوری اسلامی تا اطلاع ثانوی ۶۳ درصد صحیح است و ۶۶ درصد به نظرم یا غلط تایپی است، یا یک دلیل واضح مبنی بر نفوذ عوامل سی آی ا و بیبی سی در خبرگزاری فارس. همین ۶۶ درصد نشان می دهد که حتی در همین خبرگزاری فارس هم روابط مشکوف با استکبار جهانی وجود دارد و مثل همین پانزده خبرنگار جاسوس مساله دار مزدور که سه سال تحت تعقیب بودند و همه اسناد جاسوسی شان کشف شده بود و همه هم به جرم شان اعتراف کردند، یک جریان عظیم جاسوسی در خبرگزاری فارس نفوذ کرده. و اینکه اغلب روزنامه نگاران جاسوس را بعد از یک ماه و نیم بی سروصدا و نصف شب، یواشکی و بی خبر آزاد کردند که دلیل نمی شود جاسوس نباشند. و اینکه مسوولین محترم علاقه وافری دارند که هر کار بدی مثل دستگیر کردن روزنامه نگار را با سروصدا بکنند و کارهای خوب مثل آزاد کردن آدمها بی سروصدا بکنند، باز هم نشانه این نیست که یک جریان عظیم ۶۶ درصدی در خبرگزاری فارس نفوذ نکرده باشد. و اینکه بعد از دوماه ده نفر از جاسوسان خیلی مهم دشمن آزاد شدند و بقیهشان هم تا دو سه روز دیگر آزاد میشوند، ربطی ندارد به اینکه عین همین شبکه در خبرگزاری فارس نفوذ نکرده باشد. وگرنه چطور ممکن است خبرگزاری مثل فارس در خبری مثل انتخابات از عددی به جز ۶۳ درصد استفاده کند؟ اصلا ۶۶ درصد اسلامی است؟
حالا اینکه اسم این مرکز معتبر چی بوده و کجا بوده و چطوری نظرسنجی را انجام داده و این بچه اینجا چکار می کند و خبرگزاری فارس را کی خبر کرده و… چه ربطی به بحث ما دارد؟ حتما یک جایی هست، یک اسمی هم دارد، باقی سوالات هم بماند برای بعد. سپاه که دروغ نمی گوید. اصلا سپاه چه دروغی دارد به من و شما بگوید؟ دلتان می آید سپاه به این خوبی؟ حالا شاید یک کمی دستش کج باشد، چند میلیون رای را هم جابه جا کند. یا شاید، آن هم شاید، شیطان گولش بزند، یک کمی هم تقلب بکند، یا اصلا یک کمی فرماندهان سپاه شیطان را گول بزنند، همچین نا محسوس و ملو کودتا هم بکنند، یا آخر آخرش شاید همین طوری حواسش پرت بشود یک کمی، فقط دو سه بار در روز، با ماشین از روی مردم هم رد بشوند، یا اصلا من چه می دانم شاید هزار تا کار دیگر هم بکنند، ولی باور کنید دروغ نمی گویند. اصلا دروغ بگوید برای چی؟ نیازی ندارد دروغ بگوید. یعنی انگیزه اش را ندارد. چون همین منبع خیلی معتبر، اعلام کرده” ۴۳ درصد پاسخگویان گفتهاند گزینه «مطلوب» آنها در انتخابات آینده از میان اصولگرایان خواهند بود.”
حالا شما خوتان را بلانسبت بگذارید جای سپاه… خب بگذارید دیگر، یک بار که هزار بار نمی شود. سخت است، ولی سعی خودتان را بکنید… آوورین… دیدید می شود؟ خب… حالااگر شما بلانسبت جای سپاه باشید و ۴۳ درصد پاسخگویان به آن مرکز خیلی معتبر گفته باشند، آن هم در گوشش، طوری که هیچ کس دیگری نشنیده باشد، و گزینه مطلوبشان، همان گزینه مطلوب شما باشد که الان در میان اصولگرایان است و اتفاقا نظرش هم به نظر آقا نزدیک تر است، باز هم دروغ می گویید؟ نه،عمرا اگر در این شرایط قرار بگیرید و حس و حال دروغ گفتن داشته باشید. پس چکار می کنید؟ خب معلوم است. دو دستی می زنید توی سر خودتان، به این فکر می کنید که حالا چه گلی بگیرید به سرتان. چرا؟
برای اینکه آخرین باری که آقا نظرش گزینه مطلوبتان که تازه در میان اصولگرایان هم نبود، یک کمی پایین تر بود، نزدیک شد و ۶۳ درصد رای آورد و شد رئیس جمهور محبوب و دولت خدمتگزار، بعد از دو هفته، چنان انحرافی کرد و چنان جفت پا رفت توی بصیرت آقا و چنان عقبه نظام را از شش جهت جروواجر کرد و چنان جواب خوبی هایتان را با بدی داد، که تا بیست سال دیگر هم که عمرتان خدای نکرده به دنیا باشد، هنوز جای نظردادن و نزدیکی کردن تان درد می کند و نمی توانید رایحه خوش خدمتش را فراموش کنید.حالا اصلا بصیرت آقا و معصومیت از دست رفته اش هم به جهنم. البته سوءتفاهم نشود، الان شما بلانسبت جای سپاه هستید، به خودتان نگیرید… البته به خودتان هم با رعایت ادب و احترام بگیرید بد نیست. چون شما هم کم از خدمات عمومی همین دولت خدمتگزار مهرپرور مستفیض نشدید. بالاخره آدم عاقل که شما باشید، بلانسبت سپاه، که از یک سوراخ دوبار مورد عنایت قرار نمی گیرد.
فقط کاش این مرکز افکار سنجی خیلی معتبر که اسم ندارد، ولی خیلی معتبر است، اسم رئیس جمهور را هم زودتر اعلام می کرد تا هم ما زود تر برویم دنبال کارمان، هم آقا…