پرونده♦ جشنواره / 7‏

نویسنده
رضا بهاری

‎ ‎بازهم مردان مقصرند‎ ‎

تهمینه میلانی در”سوپر استار” تلاش می کنداثری نو ارائه دهد،اما این اتفاق نمی افتد. کاری شده تعویض قهرمان داستان ‏فیلم میلانی از “زن” به “مرد” این امید رابرمی انگیزد که سیاه و سفیددیدن دوجنس تکرار نشود،اما درنهایت حضور موثر ‏و بسیار مثبت شخصیت زن به عنوان مکمل و نجات دهنده قهرمان سیاه فیلم(شهاب حسینی د رنقش سوپراستار) همه چیز ‏رابه مانیفستهای فمنیستی فیلم های دیگر کارگردان بر می گرداند.‏

فیلمنامه دارای پیچیدگی خاصی نیست و داستان مخاطب را همراه می کند:یک سوپر استار سینما که همه جوانان عاشق او ‏هستند و جامعه ازاو به عنوان یک شخصیت محبوب استقبال می کند، در زندگی خصوصی خود درگیر روحیات فاسدی است ‏که ازآنها عذاب می برد.‏

فیلم تلاش می کند فقط به دنبال روابط میان زن و مرد و اختلافات موجود درمیان آنها نباشد. به نظر می رسدنقد زندگی ‏لیبرالیستی ومعرفی شخصیت هایی که در جوامع آزاد زندگی می کنند از دغدغه های مهم میلانی درفیلمی است که جهان ‏بینی ساده ای د ارد. ‏

همه فیلم نشان می دهد: کارگردان مساله ای را مطرح می کند که به آن باور ندارد و ناگریز، همه جا باید کم و کاست و ‏ضعف فیلم را با مسائل غیرواقعی پر کند.‏‎ ‎نمی شود از چنین مضمونی به فیلمی معناگرا رسید، امری که اصرار بر آن سبب ‏چندپاره گی اثر می شود. ‏

بی‏باوری به آنچه میلانی، خود مدعی آموزش آن است از آنجا رخ می‏نمایاند که او با تحریف وضع مردان دربرابر زنان ‏وحتی جامعه، چهره‏ای یکسویه، سیاه، مطلقا ستم‏گر و بیماروار از مردان ارائه می دهد. ‏

میلانی در سوپراستار شخصیت ها را به گونه ای کاریکاتورگونه و اغراق آمیز پیش می برد و در سیاه بودن شخصیت ‏کامران زند چنان پافشاری می کند که لمس آن برای تماشاگر غیر قابل باور می شود.‏

negahdovom.jpg

نگاه دوم: توماج دانش
‎ ‎تاملی برای خوب یا بد زیستن‏‎ ‎

سوپراستار دیگر ساخته «تهمینه میلانی»، اثری است که از آثار اخیر سازنده اش فاصله شگرفی گرفته و فضا و تم قصه ‏اش به گونه ای است که تفاوت نگاه و نگرش فیلمساز به راحتی حس می شود‎.‎

سوپراستار داستان هنرپیشه ستاره «کورش زند» سینماست که در منجلابی از خودشیفتگی و غرور و خودخواهی غرق شده ‏و با پیدا شدن سرو کله دختری نوجوان زندگی و دریچه نگاه آن تغییر می کند و یک استحاله شخصیتی می یابد‎.
فیلم به خودخواهی و خودبزرگبینی آدمها می پردازد، انسانهایی که تغییر و تحول مستلزم وجود آنهاست که با یک نگاه فلسفه ‏مآب برگرفته از روانشناسی و روابط اجتماعی میان مظروفان اجتماع سخن میگوید‎
فیلمساز می خواهد باتجزیه و تحلیل روان شناختی خود، قهرمان تبدیل شده به ضدقهرمان قصه خود را به سرچشمه سرشت ‏و زندگی بازمی گرداند. میلانی در فیلم مدرن و سانتی مانتالیسم خود به دنبال ریشه های معنایی است که با هدف مسخ ‏شخصیتی هنرپیشه خودشیفته فیلم دست یابد‎.‎

‎ ‎او با وجود دخترک فرشته خویی آمده است تا به معناگرایی اثرش نزدیک شود و با ریتم مناسب و تند از کندی فیلم های ‏مشابه خود فاصله گرفته و به قوت اثر خویش افزوده است‎.‎

‏”سوپراستار” با بدقلقی های هنرپیشه یک فیلم آغاز می شود، بازیگری سرکش که هیچ کس و مقامی از اکیپ فیلم برایش ‏مهم نیستند و هوش و حواسش تنها به دخترانی است که در پشت صحنه جمع شده اند و خواهان عکس و امضای یادگاری ‏هستند، پس از معرفی شخصیت و پرداخت آن به فصل دیگری از زندگی کوروش مواجه می شویم که دخترانی با رنگ و ‏لعاب، ملعبه دست و بازیچه او شده اند، افرادی که با تفکری سطحی، شیفته شهرت یک انسان خودشیفته شده اند، نقطه ‏عطف این قصه کلاسیک با پیدا شدن دختر نوجوانی که روزمه شخصیتی اش، شهرستانی، ساده پوش و خواهان و ‏خاطرخواه هنرپیشه است آغاز میشود و وقتی که کورش این عطش را می بیند برای مقاصد پلید خود او را در اتومبیل خود ‏سوار می کند، اما زمانی که دختر ‏‎(‎عطیه) خود را فرزند او معرفی می کند و محصول ‏‎16 ‎سال گذشته با مادری به نام ‏مهناز به کورش می شناسد، نقطه عطف و گره داستان شعله ور می شود‎.‎

دختری که با منش متعالی خود و با زیرکی برگرفته از جایگاه و هدف فراانسانی خود می خواهد بر یک انسان دور شده از ‏هویت خدادادی اش تاثیر مثبت بگذارد و به انسانی که زیر سایه موفقیت و شهرت ستاره شده و به گم گشتگی خود خو گرفته ‏است کمک کند‎.‎

میلانی در اینجا قصد دارد موفقیت و شهرت انسان های مشهور را که شاید تنها یک هنرپیشه نباشد و طی مسیری در یک ‏ارتباط نادرست قرارگرفته اند، گوشزد کند و با جرقه ها و انسان های تاثیرگذار، سری به سنگ خوردن و بازگشت به ‏خویشتن را به آنان یادآوری و آموزش دهد‎.‎

‎ ‎فیلمساز شاید هم می خواسته به چهره واقعی برخی از سوپراستارها، (باز هم تایید می شود سوپراستاری در هر زمینه ای) ‏را برملا کند و برای مخاطبان و اطرافیان آن که خود آنان اعتبار شهرت را برای ستاره شدن فراهم کرده اند، پنددهی کند. و ‏نیز به ستارگان هم اعلام کند که از این درجه معروفیت خود درجهت محبوبیت گام بردارند و به اعتلای فرهنگ و هنر ‏خویش بپردازند‎.‎

زمانی که “سوپراستار” در عطف نخست با پررنگ شدن شخصیت عطیه پیش می رود، داستان در دو قطب حرکت می کند ‏و اینجا دو نحوه زیستن را به قهرمان پیشنهاد می کند، خوب زیستن یا بد زیستن؟ خلاف کردن و سربه راه بودن؟ کوروش ‏در این موقعیت خلق شده توسط عطیه، مستاصل می شود و گاه هدفمند، این تلنگر به او سخت اثر گذاشته، دیگر این عادت ‏ها و عیاشی ها خسته کننده شده، نوعی دیگر از زندگی را تجربه می کند، دوری از مشروب، سیگار، عیاشی، این انتخاب ‏تاثیر مثبتی در او به وجود می آورد و زن اصلی قصه به کورش نکات ارزشمند و قابل توجهی یادآور می شود که او از یاد ‏برده است و با روشی کودکانه و با سرشت پاک خود عناصر منفی را کنار می گذارد تا شان نزول خود را هدفمند جلوه دهد‎. ‎

فیلم در پرده های آخرین خود به گره دیگر بر می خورد، آنجا که کوروش باز تحت تاثیر شهلا، همان زنی که سرمایه گذار ‏پیشرفت و اعتبار شهرت اوست. زین پس به تعهد خود به دختر خیانت می کند عطیه دیگر نای مبارزه با کوروش را ندارد و ‏او را ترک می کند. و باز هم قهرمان برای گره گشایی داستان به دنبال راه حل می گردد، راه حلی که غیرمستقیم ازسوی ‏دختر بدست آورده و آن مسخ شخصیتی و دگرگونی اوست‎.‎

از نگاه مثبت ونقاط قوت فیلم که بگذریم به برخی از نقاطی که می توان به ضعف اثر مرتبط داشت آن است که علرغم ریتم ‏تند و تدوین شلاقی و حرکتی کار، بدقلقلی های کورش با کارگردان در اوایل داستان خسته کننده است و حضور، شریفی نیا، ‏رشیدپور، خوئینی ها، چندان مثمرثمر و در خدمت اثر نیست، مخصوصا بازی به دور از حس و غلوآمیز رشید پور حضور ‏پیرمرد هرچند که برگرفته از شخصیت اقتباس شده اثر است اما کارآیی درخوری ندارد. همچنین پلان نخست فیلم، به دنیا ‏آمدن یک کودک خیلی در هدف ساخت فیلم قرار نگرفته است یعنی لزوم این پرداخت ربطی به نیاز دراماتیک قصه دارد. ‏اما در پایان نمی توان از نماهای خوب زرین دست و طراحی صحنه موثر فیلم اشاره ای نکرد‎.‎

‏ منبع: مردم سالاری

negahsevom.jpg

نگاه سوم : محمدحسین ورشوساز
‎ ‎شعر و شعار‏‎ ‎

تهمینه میلانی در فیلم سینمایی “سوپراستار” با پیش‌فرض ساختن فیلم معناگرا وارد میدان شده و ابر و باد و مه و خورشید و ‏فلک را واسطه کرده تا شخصیت اصلی را به رستگاری برساند. ‏

میلانی در فیلم جدید خود تجربه‌ای تازه در آثار معنایی و معنوی دارد و البته این نکته را برجسته می‌کند که مفاهیم معنایی ‏وقتی از شعر و شعار فاصله می‌گیرند که به زیرلایه فیلم برده شوند. اتفاقی که در “سوپراستار‎” ‎نیفتاده است‎. ‎

این فیلمساز پس از کمدی پرفروش “آتش‌بس” و فیلم به نمایش درنیامده ‏‎”‎تسویه حساب” رویکردی جدید به فیلم‌های به ‏اصطلاح معنوی دارد و حضور ‏‎”‎سوپراستار” در بخش مسابقه سینمای معناگرا مهر تأییدی است بر این وجه فیلم. فیلمی که ‏درباره جایگاه آن در کارنامه میلانی و ارتباط آن با “تسویه حساب” حرف و حدیث‌هایی در میان است‎.‎

یک خطی فیلم که تا قبل از نمایش جشنواره‌ای منتشر شده ترسیم چهره یک سوپراستار سینماست که روزهای افول را سپری ‏می‌کند و برخورد او با دختری جوان تغییری در مسیر زندگی‌اش به وجود می‌آورد. این یک خطی تا جایی از فیلم تعریفی از ‏پیش تعیین‌شده را با خود می‌آورد که با یک گره‌گشایی خاص مسیر قصه و تصورات مخاطب را تغییر می‌دهد‎.‎

بخش ابتدایی فیلم متمرکز شده بر تصویری کردن چگونگی افول این ستاره که البته متکی بر کلیشه‌های در دسترس است. ‏کورش زند (شهاب حسینی) بازیگری است که در حاشیه‌های سیاه شهرت غرق شده و سوء ‌رفتار و اخلاق او در روابطش ‏با خانواده، دوستان و اطرافیان تأثیر گذاشته است‎.‎

به علاوه سکانس ابتدایی با تصویری کلیشه‌ای خاستگاه این بازیگر را در تقابل با جایگاه امروزش قرار می‌دهد که قرار ‏است نوعی آسیب‌شناسی جهش طبقاتی نیز محسوب شود. مادر (فریبا کوثری) نوزاد تازه متولد شده‌اش را به سوی آسمان ‏می‌گیرد و آرزو می‌کند وقتی بزرگ شد همه دوستش داشته باشند‎.‎

این سکانس پیوند می‌خورد به موقعیت امروز کورش به عنوان ستاره‌ای بی‌انگیزه و اخلاق که موقعیت حرفه‌ای‌اش نیز ‏دستخوش تغییر است. به این ترتیب فیلمساز به هر ترفندی دست زده تا غرق شدن او را در گرداب درشتنمایی کند از اغراق ‏در کلام، رفتار، برخورد با اطرافیان تا‎…‎

به این ترتیب وقتی حرکت بر مسیر کلیشه‌ها و نشانه‌های مستقیم باشد، گام برداشتن در مسیر معنا و ماورا هم نمی‌تواند ‏متفاوت از این پرداخت جلوه کند. پرداختی که به حضور یک فرشته در روابط و مناسبات امروزی ختم می‌شود که یکباره ‏می‌آید، تلنگر [ضربه مهلک] را به شخصیت به انتها رسیده وارد کرده و به همین شیوه هم خارج شده و او را متحول ‏می‌کند‎.‎

شاید بتوان تعریف کلی شخصیت و موقعیت وی را با دو نگاه و پرداخت مختلف با دکتر سپیدبخت فیلم “خانه‌ای روی آب” ‏بهمن فرمان‌آرا مقایسه کرد. در آن فیلم هم قهرمان در منجلاب زندگی غرق شده، خودش را تخریب می‌کند، گذشته و حالش ‏زیر سئوال می‌رود، فرشته زیر می‌کند و… اما تفاوت‌های دو فیلم بیش از هر چیز ناشی از تفکر پشت شکل‌گیری آنهاست‏‎.‎

فرمان‌آرا تلاش نکرده فیلمی با مفاهیم معنایی بسازد اما این وجه در لایه‌های کار حضور دارد. اما میلانی با پیش‌فرض ‏ساختن فیلم معنایی وارد این میدان شده و به گونه‌ای از پیش تعیین شده ابر و باد و مه و خورشید و فلک را دست به دست هم ‏داده تا شخصیت اصلی را در پایان به رستگاری برساند‏‎.‎

‎”‎سوپراستار”‏‎ ‎نهمین فیلم میلانی داستان یک ستاره‌ سینماست که از روزهای اوج فاصله گرفته و آشنایی با دختری جوان او ‏را به درکی تازه از زندگی می‌رساند. شهاب حسینی، فتانه ملک‌محمدی، فریبا کوثری، نسرین مقانلو، افسانه بایگان، رضا ‏رشیدپور، السا فیروزآذر و لیلا زارع بازیگران فیلم هستند که در بخش سودای سیمرغ و در جستجوی حقیقت جشنواره فجر ‏حضور دارد‎.‎

‏ منبع: خبرگزاری مهر‏