آنچه امروز پس از گذشت یکصد سال زنان سراسر جهان را وامی دارد که 8مارس (روز جهانی زن) را پاس دارند نه فقط خود این مناسبت فرخنده بلکه آرزویی تاریخی است که هر لحظه در وجود ما زنان زبانه می کشد برای خواستن و داشتن “روزی” و “فضایی” از آن خود، تا هوشیارانه بتوانیم به موقعیت و زندگی خود نگاه کنیم، نگاه و قضاوتی منصفانه و به دور از همه ی تعریف ها و تمجیدها و ستایش های بیهوده از زنانگی مان، به دور از قهرمان سازی و جنجال، به دور از نقش و وظایفی که جامعه و سنت برای مان رقم زده اند.
با تخیل زنانه روزی را، فضایی را، اتاقی را، حقوقی را از آن خود دانستن؛ آنگاه که در کنار زنان دیگر، فراتر از مرزها و ایدئولوژیها، خواسته هایت را بدون ترس و واهمه بگویی، مطالباتت را طلب کنی، و راه دست یابی به آرزوهایت را بیابی.
سخن بر سر این روز و آن روز نیست. بر سر نابرابری و تبعیض است، حرف در باره زنانی است که “پدر خوانده” و “آقابالاسر” نمی خواهند. حرف بر سر این است که زنانی که شصت وسه درصد شان به دانشگاه می روند دیگر در دیروز نمانده اند. آنها حقوق برابر می خواهند، کار می خواهند، زندگی انسانی می خواهند، می خواهند به عنوان یک “انسان کامل” شناخته شوند و از حقوق شهروندی و مدنی در جهان معاصر، بهره ببرند.
سخن بر سر مشارکت زنان برابری خواه است که در این روز برای ایجاد خواهری جهانی با زنان سراسر دنیا و به منظور رسیدن به برابری و رفع ظلم و خشونت و بی عدالتی تلاش می کنند.
یکی از مشکلات در میان ما زنان نبود ارتباط است، یعنی نداشتن ارتباط محکم و پویا بین جنبشها و دیگر فعالان مدنی و همچنین عدم فعالیتهای هماهنگ و مشترک. در حال حاضر این کاستی تاحدودی با “کمپین یک میلیون امضاء” در حال جبران است اگر چه کمپین، نو پا و جوان است و ابتدای راه، اما با محوریت خواسته های حداقلی و مشخص (تغییر قوانین تبعیض آمیز) به شدت در حال تلاش است و بر این اساس، هر حرکت و فعالیت خرد و کلانی که بر مبنای این هدف انسانی باشد و به آزادی زنان بیانجامد با روی باز استقبال می کند و به مشارکت وامی دارد.
زنان در سرتاسر جهان به خصوص در ایران تلاش می کنند تا هم آوایی خود را با پاسداشت از “روز جهانی زن”، به خواهری جهانی پیوند دهند برای کاستن دردها و تبعیض ها. تمام زنان در همه جای دنیا درد مشترکی دارند که همه می دانیم ناشی از حاکمیت پدرسالاری و قوانین تبعیض آمیز است.
رفع قوانین تبعیضآمیز به منظور ساختن جامعهای به دور از خشونت و تبعیض و جنگ. کمپین یک میلیون امضاء در ایران، روش مناسبی برای رسیدن به این اهداف است البته با گسترش و ارتقاء آگاهی از حقوق فردی و شهروندی همه ایرانیان.
کلان نگرها بر این باورند که: هر جنبش و فعالیتی که قصد براندازی حکومت ها را نداشته باشد “ریشه ای” نیست و معتقدند حرکت های صلح جویانه ای مثل کمپین دردی را از زنان، دوا نمی کند! اما تخیل زنانه چیز دیگری می گوید: به آدمی که از گرسنگی در حال مرگ است نمی توانیم بگوئیم تو منتظر بمان تا روز موعود فرا برسد و ما مسئله فقر را ریشه ای و برای همیشه حل کنیم!! زنان دردهای مشترکی دارند که ناشی از حاکمیت مرد سالارانه و قوانین تبعیض آمیز است. همین درد مشترک، نقطه پیوندشان است. زنان بدنبال هویت زنانه و حقوق انسانی خود به منظور دستیابی به جامعهای که در آینده، زور و خشونت در آن نباشد و مرد و زن هر دو با هم جامعه را عاری از جنگ و خون ریزی و نابرابری، شرایطی را مهیا نمایند که بتوان در آن آزادانه و برابر زیست.
مادران ما در سال 1301 شمسی کمر همت بستند و اولین مراسم 8 مارس را در شهر رشت توسط انجمن ”پیک سعادت نسوان” برگزار کردند. آنها با تاسیس مدرسه ای به نام پیک سعادت و نشریه ای به همین نام در جهت بالا بردن سطح آگاهی زنان کوشیدند. جمع همدل و همبسته دیگری از زنان ایرانی به نام “بیداری زنان” در سال 1305 اقدام به برگزاری مراسم روز جهانی زن کردند و با اجرای نمایش “دختر قربانی” تاریخچه 8 مارس و اهمیت جهانی آن را برای زنان بازگو کردند و اعلام کردند که: چه گونه زنان گارگر بافنده آمریکا در شهر نیویورک در سال 1857 خواستار افزایش دستمزد و کاهش ساعت کار شدند و چه گونه شجاعانه برای کسب مطالبات شان، در مقابل پلیس، ایستادگی کردند و بسیاری از آنان دستگیر و حتا کشته شدند. از کلارا زتکین که تمام انرژی و استعداد خود را برای مردم زحمتکش به ویژه زنان به کار گرفت و به ابتکار و تخیل زنانه او بود که “هشت مارس روز بین المللی زنان” پشنهاد شد. زنان سراسر دنیا به مناسبت این روز تاریخی با تظاهرات و میتینگ ها در کشورهای مختلف (چه به صورت علنی و چه غیر علنی)، مطالبات بر حق خودشان را پی گرفتند تا سرانجام سازمان ملل در سال 1975، هشتم مارس “روز جهانی زن” را به رسمیت شناخت.
در ایران پس از سقوط رضا شاه “تشکیلات دموکراتیک زنان ایران” تاسیس و به برگزاری مراسم روز جهانی زن اقدام کرد. این جا هم از تخیل زنانه استفاده کردند و خانواده ها به گردش دسته جمعی دعوت می کردند. شعر و خاطره و مقاله و… می خواندند. موسیقی اجرا می کردند و به بازگویی تاریخچه مبارزات زنان می پرداختند. در 8 مارس 1331 هزاران زن و دختر، هم آوا و هم قسم شدند که برای استقلال و آزادی همراه برادران خود مبارزه کنند.
پس از کودتای 28 مرداد تمام سازمان ها و احزاب سیاسی منحل و جمعیت های زنان نیز بلطبع منحل شدند. در تمام دوران حکومت محمدرضا شاه روز 8 مارس به طور رسمی برگزار نشد. اگرچه احزاب زیر زمینی شدند و مبارزه از پا نیافتاد اما زنان دیگر رغبتی برای بزرگداشت این روز از خود نشان نمی دادند و در نتیجه، همراه مردان برای “آرزوهای کلان و آرمان شهری” و خواسته های کلان حرکت می کردند.
پس از انقلاب درسال 1357، گرچه بار دیگر مراسم 8 مارس برگزار شد، اما در سال های بعد متاسفانه هیچ مراسم رسمی و عمومی به این مناسبت برگزار نشد هرچند گروه های مختلف زنان دست از پاس داری این روز برنداشتند و در تمام سالها در محافل و خانه هایشان این روز را جشن می گرفتند و از آرزوهایشان می گفتند و هر سال شور و هیجان بیشتری پیدا می کرد.
با آغاز زمزمه های اصلاحات و جامعه مدنی، زنان حق خواه ایرانی در سال 1378، بار دیگر برگزاری مراسم 8 مارس را از خانه ها بیرون کشیدند و پس از بیست سال به عرصه عمومی ارتقاء دادند. (1)
مراسم روز زن سال 1378 در سالن “شهر کتاب” به همت نشر توسعه و نشر روشنگران و جمعی از زنان مستقل برپا شد و از دل آن “مرکز فرهنگی زنان” رویید که در سال 1379، مراسمی بزرگ را تدارک دید.
از آن سال تاکنون در دانشگاهها و مراکز دانشگاهی و فرهنگی، زنان توانستند توجه فعالان دانشجویی و دیگر فعالان اجتماعی را به خود جلب و بر تعداد و کیفیت برگزاری مراسم این روز تاریخی بیفزایند.
در سال 1379 مراسم روز 8 مارس با برپایی در انجمن ها، فرهنگ سراها و مراکز مختلف تهران، شهرهای اصفهان، تبریز، ورامین، سمنان، زنجان، سنندج و در میان زنان زندانی تبریز بر گزار شد و توانست اهمیت خود را به عنوان “روزی از آن زنان” به صورت عمومی نشان دهد. از آن زمان تاکنون خوشبختانه هرسال این مراسم با استقبال گسترده تر زنان و دانشجویان روبرو شده است.(2)
در سال 1381 “مرکز فرهنگی زنان” به مناسبت روز جهانی زن برای نخستین بار پس از سال 1358 تجمعی اعتراضی در پارک لاله برگزار کرد. این تجمع برای اعتراض به نابرابری و جنگ، و آرزوی برقراری برابری، صلح و عدالت در سطح جهان بر پا شد و اولین تجمعی بود که بیرون از سالن ها و به شکلی اعتراضی برگزار می شد.(3)
در سال 1382 مرکز فرهنگی زنان، کمپین 6 ماهه ای با موضوع خشونت علیه زنان را از شهریور آغاز کرد و با گروه های مختلف برای عمومی کردن مسئله خشونت علیه زنان شروع به کار کرد که نقطه پایان آن تجمع 8 مارس در پارک لاله با مضمون خشونت علیه زنان بود
این تجمع به رغم آن که لغو مجوز شد، اما با حضور فراخوان دهندگان و شرکت کنندگان برگزار شد. هرچند ساعتی پس از تجمع برخی از شرکت کنندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
از صدها و هزاران دستاورد کوچک و بزرگ این روز جهانی (که معرفی یک به یک آن از ظرفیت این مقاله کوتاه خارج است) می توان به نهادسازی توسط زنان اشاره کرد. نمونه عالی این امر، ایجاد و سپس استمرار جایزه فرهنگی و معتبر “تندیس کتاب صدیقه دولت آبادی” و کتابخانه صدیقه دولت آبادی است که در سال 1383 آغاز به کار کرد و پس از تداوم چندین ساله، اکنون به نهادی مستقل و خودبنیاد، ایستاده بر پاهای استوار خود، تبدیل شده است.
درسال 1384 اوج برگزاری 8 مارس این بار در پارک دانشجو در تهران بود. در این روز “اتحاد و هم یاری” که در روز جهانی زن یک سنت محسوب می شود بین “حرکت هواداران جهانی زنان” و “هم اندیشی فعالان جنبش زنان” و دیگر نهادها و سازمان ها به رغم گرایش های فکری و عقیدتی به وجود آمد و صحنه باشکوه و زیبایی را در تاریخ رقم زد. اگر چه در پارک دانشجو (برخلاف سال های گذشته که در پارک لاله بر گزار می شد) توهین و ضرب و شتم نیروی انتظامی بسیار شدید و خشونت آمیز بود و همه زنان را غافگیر کرد؛ اما جنبه مهم قضیه که یکی از هدف های روز جهانی زن است به بار نشست! یعنی جامعه و مسئولین وادار شدند که زنان را ببینند و مطالباتشان را بشنوند و بدانند که این فضای شهری متعلق به زنان هم است. (4)
پس از آن برگزاری 8 مارس در سال 1385 با تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی همراه بود که در این تجمع نیز تظاهرکنندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و بازداشت شدند. اما این تجمع به رغم ممانعت های شدید و دستگیری اکثر فراخوان دهندگان تجمع 8 مارس (در 13 اسفند)، به همت عمدتا دختران جوان و فعالان نوپای جنبش زنان برگزار شد و همان ها نیز هزینه آن تجمع را پرداخت کردند به طوری که دو تن از زنان جوان بازداشت شده در این تجمع، محاکمه و احکام تعلیقی دریافت کردند.
چنین بود که برگزاری روز جهانی از فرهنگ سراها و سالن های سر پوشیده به پارک ها و خیابانها رسید و به حوزه عمومی و افکار مردم تا حد قابل قبولی نفوذ کرد و به جامعه هشدار داد. اما مردسالاران حتی تحمل شنیدن مطالبات زنان در یک روز را نداشتند و آنگونه شد که با باتوم و تحقیر و کتک و گاز اشگ آور پذیرا ی زنان شدند.
بخش زیادی از مردان و زنان ایرانی همچنان با این روز و فلسفه وجودی آن، آشنا نیستند. برخی مسئولان زن نیز، پاسداشت این روز را بیهوده و موازی کاری با روز رسمی زن در ایران می دانند. (5) تعداد تشکل های زنانه ای که به مسائل زنان می پردازند و به طور خاص به این مسائل علاقه نشان می دهند زیاد نیست. هنوز مسائل زنان زیر سنگینی نگاه های کلان و آرمان شهری قرار دارد. در عرصه عمومی نیز هم چنان گمنام باقی مانده، در تقویم های رایج هم اسمی از این روز جهانی دیده نمی شود و در رسانه های عمومی از نام بردن این روز جهانی امتناع می ورزند با این همه محدودیت اما تخیل زنانه با گفتمان های زنانه و تحرکات خود، این روز را از گمنامی و فراموشی بیرون کشانید و به اقشار قابل توجهی از زنان شناساند.
طیفی از موانع و محدودیت های آشکار و پنهان نیز وجود دارد (از مجوزندادن به برنامه ها، نداشتن مکان و حتی خیابان، و جلوگیری از مراسم در دانشگاهها و درگیری های خیابانی و دستگیری و غیره) و در نتیجه، برگزاری این روز همچنان مغضوب مسئولین مردسالار با بن بست های شدید روبروست. با همه این فشارها و ممانعت ها، فعالان زن توانسته اند روز جهانی خود را و جایگاه معتبرش را در میان روزهای سال حفظ کنند و نوید بخش بر آوردن آرزوهای زنان و تغییراتی در وضعیت آنان باشد.
در حال حاضر موضوع زنان به عنوان یک مشکل اجتماعی و معضل عمومی به رسمیت شناخته شده است. وقتی مسئولین می گویند: ما با مطالبات شما مشکلی نداریم در واقع تائیدی بر قبول و به رسمیت شناختن مشکلات زنان برابری خواه است. زن آگاه ایرانی دیگر نمی تواند وضعیت نابرابر و سراپا تحقیرآمیز را تحمل کند در نتیجه، از پا نمی نشند. روز از نو، دوباره به خانه ها، از خانه ها به کوچه ها و خیابان ها و دوباره صدا و تخیل، زیرا به “روزی از آن خود” و “اتاقی برای خود” اعتقاد و نیازمندند.
پانوشت ها :
1- مرکز فرهنگی زنان در یک نگاه (نامه زن، شماره صفر)
2- خبرنامه مرکز فرهنگی زنان (نامه زن، شماره 1)
3- میتینگ اعتراضی زنان ایرانی در پارک لاله (فصل زنان، شماره 3) نوشین احمدی خراسانی
4- خبر نامه مرکز فرهنگی زنان _ نامه زن شماره 5 (آلبوم هم بستگی 22 خرداد)
5- منیره نوبخت، رئیس شورای فرهنگی _ اجتماعی زنان (مجله زنان شماره 141)
منبع: مدرسه فمینیستی