تحلیل توزیع آرا با مقایسه انتخابات ۸۴ تا ۹۲

عمار ملکی
عمار ملکی

(نسخه پی دی اف این مقاله را از اینجا دریافت کنید)

انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری از سوی برخی از تحلیل گران انتخاباتی “شگفتی ساز” نام گرفت. البته این عنوان معمولا برای هر انتخاباتی در ایران استفاده میشود و در نتیجه این تکرار امر “شگفت آور” را شاید بتوان مرتبط به عدم توانایی در شناخت علمی رفتار انتخاباتی و قواعد حاکم بر توزیع آرا در ایران دانست.

انتخابات را “روشی معین” برای رسیدن به “نتیجه نامعین” میدانند و این خود نشانگر نامعلوم بودن نتیجه یک انتخابات واقعی است. اما آیا براستی انتخابات ۹۲ حاوی نتایج شگفت آور و غیرقابل انتظار بوده است یا اینکه برعکس، نتایج این انتخابات تاییدی بر وجود یک قاعده مندی در رفتار رای دهندگان و توزیع آرا بوده است؟

پیشتر با مقایسه آماری نتایج ۶ دوره انتخابات ریاست جمهوری (از سال ۶۴ تا ۸۴) ـ بر مبنای نتایج انتخابات در سطح کشور ـ مدلی از چهار طیف رای دهندگان و تخمینی از میزان توزیع آرا ارایه گردید. در آن مدل، پیچیدگی ها و دینامیزم تغییرات توزیع آرای طیفهای مختلف در طول زمان مورد لحاظ قرار نگرفت تا مدل ساده ای ارایه شود. اما در عین حال آن مدل میتوانست نتایج دوره های مختلف و چگونگی توزیع آرا را تا حد قابل قبولی توضیح دهد. همچنین بر مبنای آن مدل نشان داده شد که نتایج رسمی انتخابات ۸۸ با رفتار انتخاباتی مردم و شیوه توزیع آرا در دوره های پیشین انتخابات همخوانی ندارد. این مساله نشان میداد که تردیدهای جدی و گسترده درباره نتایج انتخابات ۸۸ بی دلیل نبوده است.

حال با در دست داشتن نتایج رسمی انتخابات ۹۲ و بررسی و مقایسه آن با نتایج دوره های قبل، می توان یکبار دیگر چگونگی توزیع آرا در انتخابات و پایگاه رای طیفهای مختلف را سنجید. این بار قصد داریم که با بررسی و مقایسه نتایج انتخابات “در سطح استانها” مدل پیشین را مورد ارزیابی قرار داده و رفتار انتخاباتی و توزیع آرا در سطح استانها را مقایسه کنیم تا مشخص شود آیا رفتار رای دهندگان در ایران از الگوی مشخصی پیروی میکند یا اینکه براستی رفتار انتخاباتی ایرانیان بی قاعده و شگفت آور است.

در ابتدا با مقایسه آمار در سطح استانی برای دو انتخابات سالهای ۸۴ و ۹۲ که نتایج آن‌ها کمتر مورد مناقشه بوده است، سعی می‌شود پایگاه رای طیفهای مختلف و چگونگی توزیع آرا مورد ارزیابی قرار گیرد. سپس در بخش آخر، این نتایج با آمار رسمی انتخابات ۸۸ مقایسه می‌شود.

 

فرضهای مقدماتی

در این مطلب:

۱ـ آمار ارایه شده توسط وزارت کشور جمهوری اسلامی مبنای محاسبات قرار گرفته و فرض می شود که نتایج اعلام شده برای انتخابات ۸۴ و ۹۲ از صحت نسبی برخوردار بوده است. متاسفانه آمار دوره های گذشته در سایت های رسمی وزارت کشور قابل دسترسی نیست و بسیاری از اطلاعات (مانند میزان واجدین و میزان آرای صحیح در هر استان) از متن خبرهای منتشر شده در سایتهای رسمی حکومت و یا گزارشهای رسمی سابقا منتشر شده استخراج گردیده است.

۲ـ هر جا از واژه “اصلاح طلبان” استفاده می شود منظور مجموعه طیف “اصلاح طلبان و اعتدالگرایان” است که از سال ۷۶ به بعد با این عناوین شناخته می شوند.

۳ـ هر جا از واژه “محافظه کاران” استفاده میشود منظور کل مجموعه جناحی است که به این عنوان و یا “اصولگرایان” در جمهوری اسلامی شناخته میشود.

۴ـ هر جا از “استان تهران” نام برده میشود، منظور مجموع آرای “استانهای تهران و البرز” است چرا که استان البرز در سال ۸۹ مستقل شد و در نتیجه برای مقایسه پذیری آمار انتخابات ۹۲ با انتخابات ۸۴ و ۸۸، آمار استان البرز در استان تهران ادغام شده است.

۵ـ تمامی درصدهای ذکر شده نسبت به “واجدین رای دادن” محاسبه شده است و نه نسبت به “آرای ماخوذه”. این درصدها برای استانها، نسبت به واجدین رای در هر استان محاسبه شده است. آمار مربوط به “کل کشور” نسبت به واجدین رای در کل کشور محاسبه شده است.

۶ـ در تخمین ها از موارد استثنایی و خلاف قاعده اصلی صرف نظر شده است. این به معنای نادیده گرفتن وجود آن‌ها نیست اما فرض شده است که نادیده گرفتن آن‌ها در محاسبات موجب تغییر عمده‌ای در نتایج نمیشود. مثلاً فرض شده است که در انتخابات ۸۴، تحول خواهان در انتخابات حضور نداشتند. این به معنای این نیست که هیچ فردی از پایگاه رأی تحول خواهان در انتخابات رأی نداده است بلکه درصد حضور آن‌ها ناچیز بوده است. البته هر یک از این فرضیات ممکن است در پژوهش دیگری که بر مبنای اطلاعات جزیی تر و دقیق‌تری انجام شود، تغییر کند و یا باطل شود.

۷ـ فرض شده است که رفتار انتخاباتی مردم از یک قاعده عقلانی کلی پیروی میکند. یعنی اگر کسی در دور اول انتخابات ۸۴ به هاشمی رأی داده است، در دور دوم انتخابات هم به او رأی داده است و نه به احمدی نژاد؛ یا کسی که در دور اول به معین رأی داده است در دور دوم یا به هاشمی رأی داده است و یا رأی نداده است (و نه به احمدی نژاد). وجود موارد استثنایی قاعده را مخدوش نمی کند.

 

میزان مشارکت و آمار کلی انتخابات ۸۴ و ۹۲

نمودار ۱ میزان مشارکت در انتخابات ۸۴ (دور اول و دوم) و انتخابات ۹۲ را به تفکیک استان نشان میدهد.

 

همانطور که در این نمودار دیده میشود، در اکثر استانهایی که در دور اول انتخابات ۸۴ مشارکت بالای ۷۰ درصد بوده، میزان مشارکت در انتخابات ۹۲ هم مشابه سال ۸۴ بوده است. در دیگر استانهای کشور ـ به استثنای استان تهران ـ افزایش مشارکت در انتخابات ۹۲ نسبت به سال ۸۴ مشاهده میشود. تهران تنها استانی است که در سال ۹۲ میزان مشارکتی کمتر از سال ۸۴ داشته است. تهران در انتخابات ۹۲ نه تنها کمترین میزان مشارکت در بین دیگر استانها را داشته بلکه این میزان مشارکت (۵۹.۶ درصد)، کمترین میزان مشارکت تهرانیها در انتخابات ریاست جمهوری از سال ۷۶ به بعد بوده است. بعد از تهران، استانهای کردستان و خوزستان کمترین میزان مشارکت را در انتخابات سال ۹۲ داشتند.

در جدول ۱ اطلاعات کلی درباره طیفهای مختلف و نامزدهای متعلق به هر یک از طیف ها در انتخابات سالهای ۸۴ و ۹۲ ارایه شده است. همانطور که در جدول ۱ دیده می شود، در میان رای دهندگان میتوان چهار طیف اصلی را تعریف کرد:

۱ـ پایگاه رای اصلاح طلبان(/اعتدال گرایان)

۲ـ پایگاه رای محافظه کاران

۳ـ پایگاه رای معیشت خواهان (یا تحریمی های اقتصادی)

۴ـ پایگاه رای تحول خواهان (یا تحریمی های سیاسی)

 

دو طیف اصلاح طلبان و محافظه کاران شامل کسانی میشوند که معمولا در انتخابات شرکت میکنند و به نامزد(های) نزدیک به آن طیف رای می دهند. کسانیکه به نظام جمهوری اسلامی یا حکومت دینی دلبستگی و تعلق خاطر دارند جزو این دو گروه هستند.

دو طیف آرای تحول خواهان و معیشت خواهان الزاما در هر انتخاباتی شرکت نمیکنند (به همین دلیل آنها جزو تحریمی ها محسوب میشوند) بلکه در بعضی موارد، با توجه به شرایط و شعارهای نامزدهای مختلف، ممکن است در انتخابات شرکت کنند و به یکی از نامزدها رای دهند. این دو طیف از رای دهندگان، دلبستگی یا تعلق اعتقادی به نظام جمهوری اسلامی ندارند و حتی معمولا منتقد ساختار آن هستند.

معیشت خواهان معمولا به نامزدی رای می دهند که شعارها و وعده های ملموس اقتصادی داشته باشد. اینکه نامزد مذکور متعلق/متمایل به طیف اصلاح طلبان یا محافظه کاران باشد برای معیشت خواهان اهمیت چندانی ندارد و بیشتر بنا به مطالبات اقتصادی و معیشت خواهانه خود به آن فرد رای میدهند. صاحب این قلم معتقد است که در انتخابات سال ۸۴، معیشت خواهان به مهدی کروبی ـ که نزدیک به طیف اصلاح طلبان بود ـ رای دادند چرا که او با وعده ملموس اقتصادی «هر ایرانی، پنجاه هزار تومان» پا به عرصه انتخابات گذاشت. اما این طیف از رای دهندگان در سال ۹۲ بیشتر به محسن رضایی ـ که نزدیک به طیف محافظه کاران بود ـ رای دادند چرا که وی بیشتر شعارهای اقتصادی می داد و در فیلمهای تبلیغاتی اش بر توجه به طبقات محروم کشور تاکید داشت. در بخش دیگری با مقایسه توزیع آرای کروبی و رضایی در دو انتخابات سالهای ۸۴ و ۹۲ این ادعا مورد ارزیابی قرار می گیرد.

تحول خواهان یا طیف تحریمی های سیاسی که خواهان تغییرات ساختاری هستند، اگر در انتخابات شرکت کنند به نامزدی رای میدهند که بخشی از مطالبات مدنی و سیاسی آنها را بتواند محقق کند. از این رو در صورت رای دادن این طیف، می توان یقین داشت که آنها فقط به نامزد نزدیک به اصلاح طلبان رای می دهند. در سال ۸۴ این طیف از رای دهندگان در انتخابات شرکت نکردند و در نتیجه اصلاح طلبان نتوانستند نامزد محافظه کاران را در دور دوم شکست دهند. در انتخابات سال ۹۲ بخشی از پایگاه رای تحول خواهان (حدود ۱۱ درصد) در انتخابات بنفع حسن روحانی رای دادند و این باعث شد تا وی بتواند در دور اول انتخابات پیروز شود. با توجه به اینکه اصلاح طلبان دارای پایگاه رای ۲۵ درصدی هستند، عدم حضور تحول خواهان باعث می شد تا انتخابات ۹۲ به دور دوم کشیده شود.

در دور اول انتخابات سال ۸۴ شاهد حضور طیف دیگری از آرا در انتخابات بودیم که می توان از آن بعنوان آرای «هویت خواهان» نام برد. این آرا بیشتر در استانهای آذری زبان بنفع محسن مهرعلیزاده به صندوقها ریخته شد. اگر چه مهرعلیزاده جزو نامزدهای نزدیک به طیف اصلاح طلب محسوب می شد و سبد رای مشترک با اصلاح طلبان داشت ولی بررسی توزیع آرا نشان میدهد که بخش اصلی آرای او متعلق به پایگاه رای اصلاح طلبان نبود، بلکه ماهیت دیگری داشت. به همین جهت این آرا در دور دوم انتخابات به سبد نامزد اصلاح طلبان/اعتدالگرایان (یعنی هاشمی) ریخته نشد.

چگونگی تخمین میزان آرای هر یک از طیف هایی که در بالا از آنها نام برده شد، در بخش های بعدی بطور مشروح توضیح داده می شود.

 

پایگاه رای اصلاح طلبان/ اعتدالگرایان

نمودار ۲ میزان آرای کسب شده توسط نامزدهای اصلاح طلبان/اعتدالگرایان در دور اول و دور دوم انتخابات ۸۴ را نشان میدهد. در محاسبه مجموع میزان آرای اصلاح طلبان در دور اول، علاوه بر مجموع آرای آقایان هاشمی و معین بخش کمی از آرای آقایان کروبی و مهرعلیزاده نیز متعلق به سبد رای اصلاح طلبان بوده است. با توجه به اینکه مجموع آرای طیفهای مختلف در دور اول در هر استان باید با رای نامزدها در دور دوم همخوانی داشته باشد، میتوان تخمین زد که چه میزان از آرای کروبی و مهرعلیزاده متعلق به طیف اصلاح طلبان بوده و چه میزان از آرای آنها متعلق به طیف معیشت خواهان و هویت خواهان بوده است.

  

اگر فرض کنیم در دور اول کسانیکه به نامزدهای محافظه کار رای داده اند، در دور دوم نیز به نامزد آن طیف (احمدی نژاد)

رای داده اند و همچنین کسانیکه به نامزدهای اصلاح طلبان رای داده اند، در دور دوم هم به نامزد همان طیف (هاشمی) رای داده اند، اختلاف میزان آرای دور اول و دور دوم هر یک از طیفها مشخص خواهد کرد که در هر استان آرای کروبی و مهرعلیزاده چه میزان متعلق به معیشت خواهان و هویت خواهان بوده و چه میزان متعلق به اصلاح طلبان بوده است.

به این ترتیب با در نظر گرفتن این فرض که آرای معیشت خواهان در دور دوم به سبد احمدی نژاد ریخته شده است، میزان آرای کروبی که متعلق به پایگاه رای اصلاح طلبان بوده است، و میزان آرای معیشت خواهان در هر استان از مراحل زیر محاسبه می شوند:

اول ـ اختلاف آرای احمدی نژاد در دور دوم با آرای محافظه کاران در دور اول محاسبه می‌شود (نتیجه را «الف» مینامیم).

دوم ـ اگر «الف» مساوی یا بزرگ‌تر از میزان آرای کروبی باشد، کل آرای کروبی جزو آرای معیشت خواهان محسوب می‌شود که در دور دوم به سبد احمدی نژاد ریخته شده است.

سوم ـ اگر آرای کروبی بیشتر از «الف» باشد، آرای معیشت خواهان در آن استان برابر با «الف» بوده و مازاد آرای کروبی از «الف» جزو آرای اصلاح طلبان منظور می شود.

نتایج محاسبات بر مبنای قاعده بالا نشان میدهد که از کل آرای کروبی (۱۰.۹ درصد)، حدود ۸.۶ درصد متعلق به معیشت خواهان و ۲.۳ درصد متعلق به اصلاح طلبان بوده است.

آرای هویت خواهان شکلی از آرای اعتراضی بوده است و در دور دوم انتخابات به سبد احمدی نژاد ریخته شد. این مساله البته دور از انتظار نیست زیرا کسانیکه قصد دادن رای اعتراضی در دور دوم انتخابات داشتند، رای به احمدی نژاد را نسبت به هاشمی رفسنجانی ترجیح میدادند. با این توضیحات در هر استان میزان آرای هویت خواهانه مهرعلیزاده و میزان آرای وی که متعلق به پایگاه رای اصلاح طلبان بوده است، از مراحل زیر محاسبه می شوند:

اول ـ اختلاف آرای احمدی نژاد در دور دوم با مجموع آرای محافظه کاران و معیشت خواهان در دور اول محاسبه می‌شود (نتیجه را «ب» مینامیم).

دوم ـ اگر «ب» مساوی یا بزرگ‌تر از میزان آرای مهرعلیزاده باشد، کل آرای مهرعلیزاده جزو آرای هویت خواهان محسوب می‌شود که در دور دوم به سبد احمدی نژاد ریخته شده است.

سوم ـ اگر آرای مهرعلیزاده بیشتر از «ب» باشد، آرای هویت خواهان در آن استان برابر با «ب» بوده و مازاد آرای مهرعلیزاده از «ب»، جزو آرای اصلاح طلبان منظور می شود.

همانطور که انتظار میرفت (و در نمودار ۷ هم دیده میشود)، بخش اصلی آرای مهرعلیزاده در استانهای دارای جمعیت آذری زبان (آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، زنجان، قزوین، مرکزی، همدان و تهران) متعلق به هویت خواهان بوده (جمعا حدود ۲.۲ درصد) و مقدار کمی از آرای وی مربوط به پایگاه رای اصلاح طلبان بوده است (۰.۶ درصد).

نمودار ۲ نشان میدهد در بعضی از استانها، آرای اصلاح طلبان/اعتدالگرایان در دور دوم ریزش قابل توجهی داشته است. با در نظرگرفتن این نکته که رای دهندگان به هاشمی در دور اول به احتمال زیاد در دور دوم هم به او رای داده اند، میتوان نتیجه گرفت در بعضی از استانها کسانیکه در دور اول به نامزد اصلاح طلبان (معین) رای داده اند در دور دوم به نامزد اعتدالگرایان (هاشمی) رای نداده اند و در نتیجه موجب کاهش ۳.۵ درصدی میزان رای پایگاه اصلاح طلبان/اعتدالگرایان در دور دوم شدند.

این ریزش آرا در استان سیستان و بلوچستان بسیار زیاد (۲۰ درصد) بوده است. این استان به نامزد اصلاح طلبان (معین) بالاترین میزان رای را داده بود و یکی از اصلی ترین پایگاه رای اصلاح طلبان محسوب می شود.

در نتیجه میتوان این فرضیه را مطرح کرد که استانهایی در دور دوم کاهش مشارکت دارند که آرای اصلاح طلبان در آنها کاهش داشته است. صحت این فرضیه با مقایسه نمودارهای ۱ و ۲ تایید میشود. همانطور که در این دو نمودار مشاهده میشود، استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام، هرمزگان، لرستان، همدان، کردستان، خراسان شمالی و آذربایجان غربی که بیشترین میزان کاهش آرای اصلاح طلبان در دور دوم را داشته اند، دارای بیشترین کاهش مشارکت در دور دوم هم بوده اند.

با توجه به توضیحات بالا مشخص میشود که نتایج دور اول انتخابات سال ۸۴ را میتوان مبنای تعیین پایگاه رای اصلاح طلبان/اعتدالگرایان در نظر گرفت چراکه در آن انتخابات تحول خواهان (تقریبا) حضور نداشتند. حال با فرض اینکه آرای تحول خواهان در صورت مشارکت آنها در انتخابات به سبد نامزد اصلاح طلبان می ریزد، میتوان میزان مشارکت تحول خواهان در انتخابات ۹۲ را در هر استان تخمین زد. همانگونه که در نمودار ۳ دیده می شود، ما به تفاوت میزان آرای نامزد اصلاح طلبان در انتخابات ۹۲ (روحانی) با میزان آرای اصلاح طلبان در دور اول انتخابات ۸۴، میزان آرای تحول خواهان را نشان می دهد.

در انتخابات سال ۹۲ در استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام، لرستان، کهکیلویه و خوزستان میزان آرای اصلاح طلبان نسبت به سال ۸۴ افزایش نداشته است و البته کاهش چشمگیری هم در آنها دیده نمیشود (کمتر از ۳ درصد). بیشترین مشارکت تحول خواهان در سال ۹۲ بنفع نامزد اصلاح طلبان در استانهای مازندران، گیلان، کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل دیده میشود (استان یزد وضعیت خاص و پیچیده ای دارد که بعدا به آن اشاره می شود). افزایش چشمگیر مشارکت در استانهای مازندران و گیلان و آرای بالا بنفع نامزد اصلاح طلبان در این استانها را میتوان مربوط به آرای مسافران دیگر شهرها ـ بویژه تهرانیان ـ نسبت داد که معمولا در تعطیلات تابستانی و آخر هفته به سواحل شمال کشور مسافرت میکنند و آرای خود را در آنجا به صندوق می ریزند. در نقطه مقابل، تهران با کمترین میزان مشارکت در انتخابات ۹۲، یکی از استانهایی است که درصد کمی از تحول خواهان (حدود ۵ درصد) در آن رای دادند.

 

پایگاه رای محافظه کاران

با توجه به محاسبه میزان آرای معیشت خواهان و هویت خواهان در سال ۸۴ و فرض اینکه آرای این دو طیف در کنار آرای محافظه کاران در دور دوم به سبد احمدی نژاد ریخته شده است، میتوان توزیع آرا در دور دوم در استانهای مختلف را در نمودار ۴ مشاهده کرد. این نمودار به خوبی نشان میدهد که چگونه مجموع آرای محافظه کاران، معیشت خواهان و هویت خواهان در دور اول، آرای احمدی نژاد در دور دوم را شکل دادند. در استانهای سمنان، قزوین و سیستان و بلوچستان احمدی نژاد در دور دوم آرایی بیش از مجموع پایگاه آرای ذکر شده را کسب کرده است. این افزایش در استان سمنان که زادگاه احمدی نژاد بوده قابل انتظار است اما در دیگر استانها افزایش آرای احمدی نژاد را میتوان مربوط به ۵ تا ۷ درصد آرایی دانست که میان طیفهای مختلف شناور است.

 

با توجه به این نکته که طرفداران محافظه کاران شرکت در انتخابات را وظیفه شرعی خود میدانند، میتوان این فرضیه را طرح کرد که آنها در انتخابات همواره شرکت میکنند و در نتیجه آرای محافظه کاران در دور دوم انتخابات ۸۴ نسبت به دور اول کاهش نداشته است. این فرضیه با مقایسه میزان آرای محافظه کاران در دور اول انتخابات ۸۴ و انتخابات ۹۲ هم تایید میشود. همانطور که در جدول ۱ دیده میشود، مجموع کل آرای محافظه کاران در این دو انتخابات تقریبا برابر بوده است (حدود ۲۵ درصد). نمودار ۵ مجموع آرای محافظه کاران در دور اول انتخابات ۸۴ و انتخابات ۹۲ را به تفکیک استان نشان میدهد.

 

با در نظرگرفتن دینامیزمی که باعث تغییر در پایگاه آرای طیفهای مختلف در طول زمان میشود، نوسان حدود ۵ تا ۷ درصد آرا کاملا طبیعی است. در نمودار ۷ دیده میشود که در اکثر استانهای کشور پایگاه رای محافظه کاران تقریبا ثابت بوده است. میزان افزایش آرای محافظه کاران در دو استان مجاور ـ خراسان شمالی و گلستان ـ در سال ۹۲ نسبت به سال ۸۴ چشمگیر است (در هر دو استان آرای قالیباف زیاد بوده است و ظاهرا از پایگاه رای دیگر طیفها به وی رای داده اند).

یکی از عجیب ترین مشاهدات مربوط به استان یزد است: درحالیکه میزان مشارکت این استان در انتخابات سالهای ۸۴ و ۹۲ تغییر چندانی نداشته است، اما در سال ۹۲ آرای محافظه کاران کاهش بسیار زیاد (حدود ۲۰ درصد) و در عوض آرای اصلاح طلبان افزایش بسیار زیادی (حدود ۳۰ درصد) داشته است. این میزان از نوسان پایگاه رای بین محافظه کاران و اصلاح طلبان در هیچ استان دیگری مشاهده نمی شود و پدیده عجیبی است.

کاهش میزان آرای محافظه کاران در قم نسبت به سال ۸۴ (درحالیکه میزان مشارکت استان در دو انتخابات یکی بوده است) را احتمالا بتوان مرتبط به رای بخشی از مردم قم به حسن روحانی دانست چرا که او هم به نام و هم به کسوت «روحانی» است و در نتیجه در شهر «روحانیون» بخشی از آرای محافظه کاران سنتی را جذب کرده است.

در استانهای خوزستان، کهکیلویه و چهارمحال که محسن رضایی رای بسیار بالایی آورده است، بخشی از آرای او به پایگاه رای محافظه کاران تعلق دارد. با محاسبه ما به تفاوت آرای محافظه کاران در سال ۸۴ و ۹۲ در این سه استان، آن بخش از آرای رضایی که میتوان آنرا متعلق به پایگاه محافظه کاران دانست محاسبه شد و منظور گردید. اتفاقا همخوانی میزان آرای محافظه کاران در انتخابات ۸۴ و ۹۲ در اکثر استانها تاییدی بر این فرضیه است که آرای محسن رضایی متعلق به پایگاه رای مستقلی است که آنرا معیشت خواهان نامیدیم. بخش اصلی آرای محسن رضایی در سال ۹۲ ماهیتی مشابه با آرای مهدی کروبی در انتخابات ۸۴ دارد.

 

آرای معیشت خواهان یا آرای قوم گرایانه؟

درباره ماهیت آرای مهدی کروبی در انتخابات سال ۸۴ و آرای محسن رضایی در انتخابات سال ۹۲ دو نظریه وجود دارد. بعضی معتقد هستند که این آرا چون در استانهای دارای جمعیت «لر» بیشتر بوده است، در نتیجه ماهیتی قوم گرایانه دارد. این تحلیلگران «لر» بودن مهدی کروبی و محسن رضایی را دلیل بالا بودن آرای آنها در میان مردمان لر در استانهای لرستان، خوزستان، چهارمحال و کهکیلویه میدانند. اما این نظریه اگر چه شاید بخشی از حقیقت را در خود داشته باشد، اما نمیتواند بهترین توضیح برای آرای بالای کروبی در دور اول انتخابات ۸۴ و آرای قابل توجه رضایی در سال ۹۲ باشد. بنظر میرسد که علاوه بر فاکتور قومیت، فاکتور مهم تری در میزان آرای کروبی و رضایی دخیل بوده است که از نظر صاحب این قلم به مساله شعارها و تاکید بر مطالبات «معیشت خواهانه» توسط این دو نامزد مربوط می شود.

البته شعارها و وعده های کروبی در سال ۸۴ بسیار ملموس و عینی بود (ماهی ۵۰ هزار تومان به هر نفر) که با حمایت بعضی از کارشناسان اقتصادی مطرح شده بود و از این لحاظ با شعارهای اقتصادی رضایی قابل قیاس نیست. به همین دلیل هم کروبی توانست بخش بزرگی از آرای معیشت خواهان را در استانهای زیادی از کشور با خود همراه سازد درحالیکه رضایی فقط در استانهای محرومتر توانست این آرا را جذب کند.

از طرف دیگر اگر آرای بالای کروبی در استانهای نامبرده فقط به قومیت وی نسبت داده شود، آرای بالای او در استانهای هرمزگان، گلستان و خراسان شمالی ـ همانطور که در نمودار ۶ دیده میشود ـ را چگونه میتوان توضیح داد؟ از اینروست که بنظر می رسد شعارها و وعده های خاص اقتصادی که در سال ۸۴ توسط مهدی کروبی (و بنوع دیگری توسط محمود احمدی نژاد در دور دوم) و همچنین توسط محسن رضایی در سال ۹۲ داده شد، در جذب طیف دیگری از آرا موثر بوده است که آنها را «معیشت خواهان» میتوان خواند. بررسی آمار بیکاری ـ بعنوان یکی از شاخصهای اصلی معضل اقتصادی ـ در استانهای مختلف نشان میدهد اکثر استانهایی که در هر دو دوره بیشترین آرا را کروبی و رضایی در آنها کسب کرده اند، دارای بالاترین نرخ بیکاری در سالهای ۸۴ و ۹۱ بوده اند (کهکیلویه، لرستان، خوزستان و ایلام).

همانطور که پیشتر هم اشاره شد، باید در نظر داشت که بخشی از آرای محسن رضایی در استانهای کهکیلویه، چهارمحال و خوزستان متعلق به پایگاه رای محافظه کاران است. تخمین این بخش از آرای رضایی، از ما به تفاوت آرای محافظه کاران در سال ۸۴ و ۹۲ در این سه استان بدست آمد. در نتیجه آرای معیشت خواهان در سال ۹۲ ـ به استثنای سه استان مذکور ـ برابر با آرای رضایی در هر استان منظور گردید. البته بطور طبیعی آرای رضایی در استان خوزستان که زادگاه وی بوده بالاتر از دیگر استانها است.

 

جمع بندی آرای طیف ها و مقایسه نتایج انتخابات ۸۴ و ۹۲

در نمودار ۷ میزان مشارکت هر استان در دور اول انتخابات سال ۸۴ به تفکیک آرای طیفهای مختلف نمایش داده شده است. همچنین در این نمودار میزان مشارکت هر استان در دور دوم انتخابات سال ۸۴ نیز جهت مقایسه دیده می شود. استانها در این نمودار بر مبنای مجموع آرای محافظه کاران و اصلاح طلبان (مجموع این دو طیف را «مشارکت جویان» می نامیم) مرتب شده اند.

 

در تحلیل نتایج انتخابات ۸۴ این فرض در نظر گرفته شد که اکثریت افرادی که در دور دوم انتخابات رای داده اند کسانی هستند که در دور اول انتخابات هم رای داده اند. تصور اینکه بخش بزرگی از رای دهندگان در دور دوم افرادی بوده اند که در دور اول شرکت نکردند، منطقی نیست. همچنین مقایسه مشارکت در دور اول و دوم انتخابات ۸۴ نشان میدهد که بخشی از کسانیکه در دور اول رای داده اند، در دور دوم شرکت نکردند (حدود ۳ تا ۵ درصد). در اکثر استانها مشارکت در دور دوم کاهش داشته و در بعضی از استانها این کاهش نسبت به دور اول بیش از ۱۰ درصد بوده است (کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان). تنها در استانهای تهران و اصفهان مشارکت در دور دوم افزایش داشت که آن هم بسیار ناچیز بود (کمی بیش از ۱ درصد).

 

در مجموع استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام، هرمزگان، کهکیلویه، کرمان، سمنان، یزد، خراسان جنوبی و قم بیشترین مشارکت (بالای ۷۰ درصد) را در دور اول انتخابات ۸۴ داشته اند. در میان این استانها، سیستان و بلوچستان، ایلام و هرمزگان کاهش مشارکت چشمگیری در دور دوم داشتند (این سه استان بیشترین پایگاه رای اصلاح طلبان را دارند، جدول ۲ را ملاحظه کنید).

استانهای کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل کمترین میزان مشارکت در انتخابات را داشتند (کمتر از ۵۵ درصد). در تمامی این استانها مشارکت در دور دوم کاهش داشت. میزان کاهش در کردستان ۱۲ درصد بود و موجب شد تا کردستان پایین ترین سطح مشارکت در کشور را ثبت کند (۲۵ درصد).

نمودار ۸ میزان مشارکت هر استان را در انتخابات ۹۲ به تفکیک آرای طیفها و استان نمایش میدهد. همانطور که دیده میشود در بسیاری از استانهایی که در سال ۸۴ کمترین میزان مشارکت وجود داشت، در سال ۹۲ حضور تحول خواهان و رای آنها به نامزد اصلاح طلبان باعث افزایش مشارکت در آن استانها شد. در انتخابات ۹۲ استان تهران کمترین میزان مشارکت را داشته که علت آن را میتوان خاطره تلخ انتخابات ۸۸ و حوادث و سرکوبهای پس از آن دانست (البته بخشی از آرای مردم تهران که در سفر بوده اند در استانهای مازندران و گیلان به صندوق ریخته شده است). بعد از تهران، استان کردستان کمترین میزان مشارکت در انتخابات ۹۲ را داشته است.

اما استانهای دارای میزان مشارکت بالا در سال ۹۲ نسبت به سال ۸۴ تغییر معنا داری داشته است. در سال ۸۴ بیشترین میزان مشارکت در استانهایی بود که مجموع پایگاه رای اصلاح طلبان و محافظه کاران (مشارکت جویان) در آنها بالاست و «تحریمی ها» در آن کمتر هستند. اما در انتخابات ۹۲ با حضور پایگاه رای تحول خواهان (تحریمیهای سیاسی)، استانهای دیگری مانند مازندران، گیلان، بوشهر، زنجان و خراسان شمالی شاهد بالاترین میزان مشارکت بودند (بیش از ۸۰ درصد).

 

حال با جمع بندی آنچه از آمار انتخابات سالهای ۸۴ و ۹۲ و مقایسه نتایج استانی بدست آمد، در جدول ۲ استانهایی که هر یک از طیف های مختلف در آنها بیشترین و کمترین پایگاه رای را دارند، مشخص شده است.

 

مقایسه انتخابات ۸۸ با انتخابات پیش و پس از آن

مدل ارایه شده درباره طیفهای مختلف در این مطلب و بررسی و مقایسه نتایج انتخابات سالهای ۸۴ و ۹۲ نشان داد که رفتار انتخاباتی مردم در ایران و پایگاه رای طیف های مختلف از یک قاعده مشخصی برخوردار است. بررسی نتایج انتخابات این دو سال نشان داد که پایگاه رای محافظه کاران و اصلاح طلبان در سطح استانها نیز در دو انتخابات ۸۴ و ۹۲ ازهمخوانی بالایی برخوردار بوده و میزان آرای هر یک از دو طیف در استانهای مختلف ـ حتی بعد از ۸ سال ـ دچار تغییرات غیر قابل توضیح نبوده است (باستثنای استان یزد که در آن تغییر چشمگیری میان رفتار انتخاباتی مردم در سال ۸۴ و ۹۲ وجود داشته است). این درحالیست که نتیجه نهایی این دو انتخابات کاملا متفاوت بوده و در ۸۴ نامزد محافظه کاران و در ۹۲ نامزد اصلاح طلبان/اعتدالگرایان پیروز انتخابات بوده است.

همچنین نتایج این تحلیل بار دیگر نشان داد که میزان پایگاه رای ثابت هر یک از جناحهای درون حکومت، اصلاح طلبان و محافظه کاران، در کل کشور تقریبا برابر و حدود ۲۵ درصد است. آنچه که برنده انتخابات را تعیین میکند، حضور آرای معیشت خواهان و تحول خواهان است. هر جناحی که بتواند بخش بیشتری از آرای معیشت خواهان و تحول خواهان را با خود همراه سازد، میتواند پیروز انتخابات باشد (البته به شرط سلامت انتخابات!).

با در نظر داشتن توضیحات بالا، در این بخش نتایج رسمی انتخابات ۸۸ در سطح استان با نتایج دو انتخابات ۸۴ و ۹۲ مقایسه می شود تا همخوانی یا ناهمخوانی توزیع آرا در انتخابات ۸۸ با دوره های قبل و بعد از آن مورد ارزیابی قرار گیرد. نمودار ۹ میزان مشارکت سه دوره انتخابات ۸۴ (دور اول) و ۸۸ و ۹۲ را به تفکیک استانی مورد مقایسه قرار می دهد.

مشاهده می شود که بجز استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان که در هر سه انتخابات میزان مشارکت ثابتی داشته اند، در بقیه استانها، میزان مشارکت در سال ۸۸ بیش از سال ۸۴ و ۹۲ بوده است (در استانهای خراسان جنوبی، بوشهر، گلستان، آذربایجان غربی و کردستان میزان مشارکت در سالهای ۸۸ و ۹۲ تقریبا برابر بوده است). در دو استان یزد و مازندران در سال ۸۸ آمار مشارکت بیش از ۱۰۰ درصد واجدین شرایط بوده است (درباره استان مازندران شاید بخشی از افزایش مشارکت را بتوان مرتبط به مسافران دانست اما درباره استان یزد این مساله غیر عادی است).

  

حال اگر توزیع آرای محافظه کاران و اصلاح طلبان در سال ۸۸ را به تفکیک استان با سالهای ۸۴ و ۹۲ مقایسه کنیم، نتایج قابل تاملی بدست می آید.

نمودار ۱۰ توزیع آرای اصلاح طلبان در سه انتخابات ۸۴ (دور دوم ـ هاشمی) و ۸۸ (مجموع آرای کروبی و موسوی) و ۹۲ (روحانی) را نشان میدهد. در این نمودار عمدا نتایج دور دوم انتخابات سال ۸۴ مورد مقایسه قرار گرفت چرا که در آن انتخابات، اصلاح طلبان (بنا به دلایلی که پیشتر ذکر شد) کمترین میزان آرای خود را تجربه کردند و آرای آنها در بعضی از استانها نسبت به دور اول کاهش داشت (مراجعه شود به نمودار ۲). حال با در نظر داشتن این نکته مشاهده میشود که در سال ۸۸ در استانهای کرمان، لرستان، ایلام، خراسان جنوبی و سمنان آرای اصلاح طلبان حتی «کمتر» از «حداقل» پایگاه رای شان در سال ۸۴ بوده است! همچنین در استانهای دیگری همچون هرمزگان، فارس، زنجان و همدان نیز درصد آرای اصلاح طلبان در سال ۸۸ و دور دوم سال ۸۴ تقریبا برابر بوده است. با در نظر گرفتن این نکته که در تمامی این استانها در سال ۸۸ میزان مشارکت نسبت به سال ۸۴ افزایش داشته و از طرف دیگر، در این استانها نامزد اصلاح طلبان در سال ۹۲ آرای زیادی کسب کرده است، کاهش (یا ثابت ماندن) آرای اصلاح طلبان در این استانها در سال ۸۸ قابل توجیه نیست و این توزیع آرا با روال رفتار انتخاباتی مردم ناهمخوان است.

 

نمودار ۱۱ میزان آرای محافظه کاران در سال ۸۸ (آرای احمدی نژاد) را در مقایسه با میزان آرای محافظه کاران در دور اول انتخابات ۸۴ و انتخابات ۹۲ بتصویر میکشد. همانطور که پیشتر در نمودار ۵ نشان داده شد، پایگاه رای محافظه کاران در هر استان (و در کل کشور) میزان تقریبا مشخصی دارد (با در نظر گرفتن ۵ تا ۷ درصد نوسان). این پایگاه رای تقریبا همان مقداری است که در نمودار زیر برای سال ۹۲ دیده می شود. همانطور که پیشتر بحث شد، اضافه شدن آرای معیشت خواهان و هویت خواهان در دور دوم انتخابات ۸۴ (حدود ۱۰ درصد)، بالاترین میزان رای را برای احمدی نژاد (نامزد محافظه کاران) به ارمغان آورد.

اما میزان افزایش آرای احمدی نژاد در سال ۸۸ ـ بر طبق آمار اعلام شده ـ در استانهای مختلف حکایت از امری غیرعادی دارد که نه با رفتار انتخاباتی ایرانیان در انتخابات قبل و بعد از آن میخواند و نه با پتانسیل کسب آرا توسط وی و جناح سیاسی محافظه کاران همخوانی دارد. همانطور که دیده میشود، در استانهایی که اصلاح طلبان در انتخابات ۸۸ حتی نتوانسته اند به اندازه پایگاه رای ثابت خود رای بیاورند (مانند لرستان، کرمان، گیلان، فارس و زنجان)، آرای احمدی نژاد افزایشی بیش از ۲۵ درصد را نسبت به سال ۸۴ داشته است! معنای این افزایش این است که در این استانها بخش زیادی از «تحول خواهان» در سال ۸۸ به احمدی نژاد رای داده اند! این امر بسیار بعید و غیر قابل توضیح است.

  

 در سال ۸۸ ادعا شده که میزان مشارکت ۸۵ درصد بوده است. این بدان معناست که ۳۵ درصد از آرایی که متعلق به معیشت خواهان و تحول خواهان است در انتخابات مشارکت داشته اند. با توجه به بررسی آماری انتخابات پیشین و شواهد آماری که در این مقاله ارایه شد، تخمین زده می شود که از این ۳۵ درصد، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد متعلق به آرای معیشت خواهان و حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد متعلق به تحول خواهان است.

افزایش بسیار زیاد آرای احمدی نژاد در سال ۸۸ این سوال را ایجاد میکند که این آرا از پایگاه رای کدام طیف به سبد احمدی نژاد رفته است؟ چون پایگاه رای محافظه کاران ثابت است (حدود ۲۵ درصد) پس این آرا تنها میتواند از طیف آرای معیشت خواهان باشد. سقف آرای معیشت خواهان بیش از ۱۵ درصد واجدین نیست و اگر تمامی آن آرا را به احمدی نژاد اختصاص دهیم، باز هم آرای ۲۰ درصد واجدین (یعنی حدود ۹ میلیون رای) نمیتوانسته بطور منطقی در سبد احمدی نژاد باشد. در نتیجه می توان انتظار داشت که حداقل حدود ۲۰ درصد از میزان مشارکت سال ۸۸ متعلق به تحول خواهان بوده که رای آنها میتوانست فقط به سبد کروبی و موسوی ریخته شده باشد. نتایج انتخابات ۹۲ و جذب ۱۲درصد از آرای تحول خواهان توسط روحانی هم نشان میدهد که رفتار انتخاباتی سال ۸۸ نیز نمیتوانسته از قاعده دیگری تبعیت کند.

به هر حال نتایج انتخابات ۸۴ و ۹۲ نشان می دهد که توزیع آرا و رفتار انتخاباتی مردم در استانهای مختلف از یک قاعده مندی مشخصی برخوردار است و این روال در سال ۸۸ کاملا بهم ریخته است. این ناهمخوانی نتایج یا بدلیل صحیح نبودن آمار و نتایج انتخابات ۸۸ است و یا باید دلیل علمی دیگری داشته باشد. با فرضیات غیر علمی و شعارگونه نمیتوان غیر عادی بودن نتایج انتخابات سال ۸۸ را توجیه کرد.

 

نتیجه گیری

۱ـ تحلیل نتایج انتخابات ۸۴ و ۹۲ یکبار دیگر نشان داد که میزان پایگاه رای محافظه کاران حدود ۲۵ درصد واجدین است. این میزان، پیشتر از تحلیل نتایج چندین دوره انتخابات تخمین زده شده بود و نتایج انتخابات ۹۲ صحت آنرا نشان داد. پایگاه رای محافظه کاران حضور در انتخابات را تکلیف شرعی میداند و در هر انتخاباتی شرکت میکند.

۲ـ تحلیل نتایج انتخابات ۸۴ نشان داد که میزان پایگاه رای اصلاح طلبان هم حدود ۲۵ درصد است. اما بخشی از این پایگاه ممکن است بنا به شرایطی رای ندهد چرا که خود را مکلف به رای دادن نمی داند (مثلا دور دوم انتخابات ۸۴ حدود ۳ درصد نسبت به دور اول ریزش داشت).

۳ـ اصلاح طلبان و محافظه کاران در مجموع ۵۰ درصد واجدین را میتوانند پای صندوقهای رای بکشانند. این دو طیف هیچ کدام تنها با اتکا به پایگاه رای خود نمی توانند بسادگی برنده انتخابات شوند. حضور معیشت خواهان (ناراضیان معیشت خواه) و تحول خواهان (ناراضیان سیاسی و تغییر خواه) تعیین کننده پیروز انتخابات خواهد بود. در انتخابات ۸۴ تحول خواهان شرکت نکردند و رای معیشت خواهان در دور دوم به سبد نامزد محافظه کاران ریخته شد و در نتیجه محافظه کاران پیروز انتخابات شدند. در انتخابات ۹۲ بخشی از تحول خواهان شرکت کردند و بنفع اصلاح طلبان رای دادند و باعث شدند که نامزد اصلاح طلبان پیروز شود.

۴ـ استانهایی که دارای بیشترین جمعیت اقلیتهای قومی، زبانی و دینی هستند، در زمره استانهایی قرار دارند که پایگاه رای تحول خواهان در آن بالاست. این مساله را می توان به نارضایتی مردم این مناطق از سیاست های حاکمیت بخاطر تضییع حقوقشان دانست.

۵ ـ مقایسه انتخابات ۸۴ و ۹۲ نشان می دهد که در اکثر استانها، پایگاه رای چهار طیف اصلی تقریبا مشخص بوده و تغییرات زیادی نداشته است. در این میان استان یزد استثنا بوده و تغییر زیادی در میزان آرای این استان به اصلاح طلبان و محافظه کاران در دو دوره مختلف دیده می شود. در استانهای شمالی و ساحلی کشور هم بدلیل اینکه تحت تاثیر آرای مسافران تهرانی هستند، نوسان در میزان آرای طیف های مختلف مشاهده میشود.

۶ ـ مقایسه نتایج انتخابات سال ۸۸ با نتایج سالهای ۸۴ و ۹۲ بار دیگر «علامت سوال» انتخابات ۸۸ را بزرگتر کرد. نحوه توزیع آرا در سال ۸۸ و افزایش بسیار زیاد آرای احمدی نژاد در آن انتخابات بر مبنای تحلیل علمی رفتار انتخاباتی مردم ایران قابل توضیح و توجیه نیست.

کلام آخر اینکه تحلیل ارایه شده نشان داد که با دانستن تقریبی پایگاه رای طیفهای مختلف و نحوه توزیع آرا در انتخابات ۸۴ و ۹۲، هیچ یک از این دو انتخابات دارای نتایج «غیر عادی»، «غیر قابل فهم» و «شگفت آور» نبوده است. البته نتایج هر یک از این انتخابات بنوبه خود «جالب» و «قابل تامل» است و فهم درست آن برای بازیگران سیاسی بمنظور اتخاد راهبرد مناسب برای آینده بسیار راهگشا خواهد بود. اگر بتوان مدلی تهیه کرد که دسته بندی درستی از رای دهندگان و چگونگی توزیع آرا ارایه دهد، نتایج انتخابات قابل فهم و توضیح بوده و تحلیلگران را دچار شگفتی نمی کند.

مدل پیشنهادی در این مقاله در «توصیف» طیفهای مختلف رای دهندگان در ایران و «تخمین» نحوه توزیع آرا، یکی از مدلهای ممکن در «توضیح» رفتار انتخاباتی ایرانیان است. در صورت دسترسی به آمار انتخابات پیشین مخصوصا سالهای ۷۶ و ۸۰ و تحلیل و مقایسه نتایج آنها با یافته های این مطلب، میتوان صحت و دقت این مدل را مورد سنجش قرار داد. صاحب این قلم بهیچ عنوان ادعا ندارد که این مدل کامل و خالی از اشکال است. یقینا هر مدل علمی دیگری که بتواند رفتار انتخاباتی و توزیع آرا را بهتر از مدل ارایه شده در این مطلب توضیح دهد، مفید و مورد استقبال خواهد بود.

 

منابع:

ـ آمار وزارت کشور از یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲

ـ آرشیو اینترنتی آمار وزارت کشور از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۴

ـ بررسی آماری ۹ دوره انتخابات ریاست جمهوری، اشرف مرانکی

ـ وضعیت آرای نامزدها در استانهای مختلف، صفحه ویکی پدیای  انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و آمار انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸

ـ سایت های خبری استان ها

پژوهشگر علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند