انتخابات88، نقطه عطف

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

سه‌شنبه شب (۲ تیر 88) محمود احمد‌ی‌نژاد، در دیدار گروهی از نمایندگان مجلس با وی، از انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران به‌عنوان «نقطه‌ی عطفی در تاریخ بشریت» یاد کرده است. این‌که مراد احمدی‌نژاد از «تاریخ بشریت» چیست، با خود اوست؛ اما ادعای وی، با ادبیاتی دیگر و از منظری متفاوت، کاملا” واقعی می‌نماید: انتخابات 88 نقطه عطفی در تاریخ تحولات سیاسی ایران معاصر است.

 نگارنده در یادداشتی در ویژه‌نامه‌ی نوروزی روزنامه‌ی اعتماد (مطلبی با عنوان: 88، نقطه عطفی دیگر) استدلال کرده بود که سال 1388 همچون برخی مقاطع زمانی در تاریخ معاصر این سرزمین، به‌مثابه‌ی  یک «سرآغاز»، خودنمایی خواهد کرد. سال‌های 1285 (کامیابی نهضت مشروطه)، 1320 (تغییر فضای سیاسی با حذف رضاشاه از قدرت)، 1332 (کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق)، 1357 (پیروزی انقلاب اسلامی)، 1376 (آغاز جنبش اصلاحی) و 1384 (قدرت یافتن لایه‌ای «غریب» از محافظه کاران) به‌عنوان برخی از این نقاط عطف، ذکر شده بودند.

مرکز ثقل آن تحلیل، انتخابات ریاست جمهوری دهم و تحولات ایران امروز، از پس برگزاری آن بود. در آن مطلب، ضمن بیان برخی شواهد و ادله‌ی مدعای ابراز شده (این‌که سال88 چونان نقطه عطفی در تاریخ تحولات اجتماعی_سیاسی ایران معاصر  قابل تحلیل است) تصریح شده بود: « نتیجه‌ی رقابت‌های رسمی و غیررسمی، سرانجام و از 22 خرداد 88 پدیدار خواهد شد. اینکه انتخابات مزبور به چه میزان استانداردها و لوازم و ضوابط و معیارهای انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه را مورد توجه قرار خواهد داد و رعایت خواهد کرد، پرسش و ملاحظه‌ای است که خود، سال 88 را «ویژه» خواهد ساخت… چگونگی تکوین و تحقق انتخابات و روند برگزاری این رقابت مهم (از پیش از 22 خرداد تا پس از آن، و از امکان تبلیغات و شرایط رقابت سالم و عادلانه تا نحوه برگزاری انتخابات و چگونگی مواجهه نهادهای موثر با مقوله انتخابات، و پس از آن، نحوه‌ی شمارش آرای انتخاب‌کنندگان) موضوعی است که سال 88 را «متفاوت»تر از بسیاری سال‌های دیگر تاریخ ایران خواهد ساخت…»

در آن نوشتار، حتی تاکید شده بود: «سال 88 نقطه عطفی دیگر در تاریخ معاصر کشورمان خواهد بود؛ اگر احمدی‌نژاد – صرف‌نظر از چگونگی توفیق‌اش - بار دیگر بر کرسی ریاست قوه مجریه تکیه زند. سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی - اجتماعی او، به قدر لازم در این چهار سال، خودنمایی کرده است. قابل پیش بینی است که ادامه‌ی تصدی وی بر نهاد ریاست جمهوری و صدر هیات دولت، واجد چه پیامدهایی برای ایرانیان خواهد بود…»

اما نگارنده باید اعتراف کند که همچون دیگر شهروندان و حتی تحلیل‌گران و صاحب‌نظران، هرگزا انتظار وقوع چنین رخدادهایی را از شب برگزاری انتخابات، بدین‌سو، نداشت.

دست‌کاری یا اعمال نظر فراقانونی در شمارش آرا یا اعلام نتیجه‌ی انتخابات، به‌عنوان یک «احتمال» مفروض بود، اما نه آن‌گونه که به‌وقوع پیوست؛ چنان که هنوز دو سه ساعتی از پایان اخذ آرا سپری نشده، فرجام انتخابات (رای دو سوم مردم به احمدی‌نژاد) آشکار شده بود!

از این فراتر، واکنش میرحسین موسوی به نتایج اعلام شده از سوی وزارت کشور بود. به‌دشواری می‌توان صاحب‌نظر یا تحلیل‌گری را یافت که چنین واکنش «اصول‌گرایانه»ای (به‌معنای دقیق کلمه، و نه به‌معنای مبتذل و غیرواقعی مورد استفاده توسط جریان اقتدارگرا) را از موسوی انتظار کشیده باشد.

و باز درسطحی غریب‌تر و شگفت‌انگیز، واکنش مدنی و اعتراض مسالمت‌آمیز و آگاهانه و بی‌نظیر شهروندان معترض به نتایج بود. راهپیمایی دوشنبه‌ی گذشته (25 خرداد) حدفاصل میدان انقلاب و میدان آزادی تهران، که با حضور بیش از دو میلیون نفر برگزار شد، اوج این واکنش معنادار بود. ادامه‌ی اعتراضات، با وجود سرکوب شدید، تحمیل فضای سنگین امنیتی،  تبلیغات و گزارش‌های اسف‌بار رسانه‌ی به اصطلاح ملی، در همین راستا، قابل تامل است.

هم‌زمان با اینها، باید از رفتار جریان مسلط در قدرت، با منتقدان و شهروندان معترض، یاد کرد. بازداشت چهره‌های مشهور سیاسی (از جمله:‌ سعید حجاریان، بهزاد نبوی، محسن میردامادی، مصطفی تاج‌زاده، عبدالله رمضان‌زاده، محسن امین‌زاده، و… در طیف شبه‌اپوزیسیون، و نیز محمد توسلی، غفار فرزدی، احمد زیدآبادی، کیوان صمیمی و… در طیف اپوزیسیون)، ضرب و شتم گسترده‌ی معترضان، حاکم کردن جو پلیسی و رعب در خیابان‌ها و میادین پایتخت و برخی دیگر از شهرهای کشور، و حتی جان باختن شماری از شهروندان، مواردی نیستند که با چنین جلوه و کیفیتی، در دو دهه‌ی اخیر، رخ داده باشند. این اتفاقات و اقدامات، تصویری جدید از بلوک قدرت را از این پس، آشکار می‌سازد.

اگر بر این موارد، واکنش کشورهای توسعه‌یافته و نهادهای بین‌المللی حقوق‌بشری را به انتخابات ایران و وقایع پس از آن، بیافزاییم، وضع بیش از پیش متفاوت می‌نماید.

تا همین جای کار، و صرف‌نظر از نتیجه‌ی نهایی انتخابات که قرار است شورای نگهبان تا پنج روز دیگر اعلام کند سال88 و به‌طور مشخص، انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، به‌مثابه‌ی نقطه عطفی غیرقابل انکار در تاریخ سیاسی معاصر ایران، خودنمایی می‌کند.

اعتراض مدنی شکل‌گرفته به نتیجه‌ی رسمی اعلام شده، از آن جهت که لایه‌های گوناگونی از شهروندان را در خویش دارد (از بیکاران تا کارگران و کارمندان؛ از نوجوانان و جوانان تا میانسالان و سالمندان؛ از کم‌سوادان تا دانشجویان و استادان دانشگاه؛ از لایه‌های فرودست جامعه تا طبقه متوسط و نیز شهروندان برخوردار و مرفه؛ با ایدئولوژی‌های متفاوت؛ و… و از هر دو جنس، زن و مرد) با سرکوب ظاهری فروکش نخواهد کرد. چنان‌که بانگ «الله اکبر»ها همچنان در ساعتی مشخص از شب، به‌گوش می‌رسد. ناگفته نماند که تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات _با وجود همه‌ی اختلالات ایجاد شده توسط حکومت- در ماندگاری و ادامه حیات این اعتراض مدنی و جنبش اجتماعی، نقشی موثر ایفا خواهد کرد.

ایران با انتخابات 88 به دوران جدیدی پا نهاده است؛ پیش‌بینی فرجام این روند، با توجه به عوامل متعدد و گونه‌گون موثر در آن، دست‌کم در شرایط کنونی، بسیار دشوار به‌نظر می‌رسد. اما به‌نظر می‌رسد که بتوان مدعی شد، چالش شکل گرفته، در متن جامعه (و نه در ظاهر و روبنای آن) به این زودی‌ها، فروکش نکند. برخی تمهیدات یا کنش‌ها و واکنش‌های بخش ماکرو قدرت (حکومت) می‌‌تواند سیر حوادث و روند تحولات را به‌کلی دگرگون سازد. اما مطالبات بخش میکرو قدرت (جامعه مدنی، عرصه عمومی و شهروندان) پیآمدهای ناگزیر خود را به همراه خواهد داشت. چنان که چند روزی است احمدی‌نژاد کمتر بر صدر اخبار رسانه‌های داخلی (و حتی صدا و سیما) می‌نشیند.

احمدی‌نژاد همچنان آن بخش از حکومت را نمایندگی می‌کند که مطالبات شهروندان را نادیده می‌گیرند و به فراخوان نیروهای نظامی و شبه‌نظامی به خیابان‌ها برای تحمیل سکوت و تمکین به قدرت مستقر، مشغول‌اند. اینان نیز انتخابات را «نقطه‌ی عطف» می‌دانند، اما از زاویه‌ی «اقتدار» و «ابزارهای سلطه‌ی خویش»؛ و از همین‌روست که احمدی‌نژاد خطاب به نمایندگان حامی خویش در مجلس هشتم، اعلام می‌کند: « انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران نقطه‌ی عطفی در تاریخ بشریت است.»

 


پی‌نوشت: خبرگزاری مهر 2/4/88