سال 1390 نیز فرا رسید؛ برای سبزها و جنبش سبز، سال پیش رو چگونه خواهد بود؟ این نوشتار میکوشد مبتنی بر دو دلیل و دو علت، توضیح دهد که چرا جنبش سبز در سال 90، واجد پیامدها و تاثیرات اجتماعی-سیاسی معنادارترخواهد بود؛البته اگر “سبزها نیز بخواهند و بکوشند”.
الف. دو انگیزه (دلیل)
سال 1390 میتواند به دو دلیل برای جنبش سبز، سالی پویاتر و موثرتر از سال 89 باشد:
دلیل نخست: حصر و حبس رهبران
در ظاهر و در نگاه اولیه، “حبس” و قطع ارتباطات رهبران نمادین جنبش سبز، میتواند بهمثابهی نقطه ضعف جنبش اجتماعی مدرن ایران امروز مورد ارزیابی قرار گیرد، اما نگارنده بر این باور است که حاکمیت اقتدارگرا با حصر و حبس آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و نیز خانم هازهرا رهنورد و فاطمه کروبی، بازی “برد-برد”ی را برای سبزها و “باخت-باخت”ی را برای خود کلید زده است. تداوم حصر/حبس رهبران نمادین جنبش اعتراضی، از یکسو موجب افزایش عزت و محبوبیت و ارتقاء جایگاه اجتماعی ایشان خواهد شد، از سوی دیگر انگیزهی اعتراض و پیگیری جدیتر خواستها و کنش انتقادی مخالفان را تشدید کرده سبزها را با هیجان و شور بیشتر به مخالفت با خودکامگی فرامیخواند، و از سوی دیگر، بهگونهای غیرمستقیم بر آتش تأسیس و تقویت “شبکههای اجتماعی” و تحقق “هر فرد یک جنبش” (آنچه موسوی تاکید کرده) خواهد دمید. بدیهی است آزادی و رفع حصر/حبس رهبران نمادین جنبش نیز موجب تقویت روح پیروزی در سبزها و ترغیب هرچه بیشتر آنان به تعقیب خواستها و ارتقاء و گسترش سطح مخالفتشان خواهد شد.
دلیل دیگر: جنبشهای آزادیخواه و دموکراسیطلب در منطقه
بهدشواری میتوان در تاثیر انگیزشی تحولات اخیر منطقه بر سبزها و جنبش سبز تردید کرد. آن حضور قابل توجه و احترام برانگیز صدها هزار شهروند معترض در 25 بهمن، در تهران، و نیز بروز و ظهور معنادار سبزها در برخی شهرهای بزرگ کشور (چون اصفهان، شیراز، مشهد، و رشت) که در پی فراخوان موسوی و کروبی، آن هم 20 ماه پس از انتخابات88 محقق شد، برکنار از وقایع تونس و مصر نبود. سبزها میخواستند نشان دهند که در پیگیری خواستهای انسانی و قانونی و مشروعشان، همچون تونسیها و مصریها جدیاند. البته تفاوتهای حاکمیتها و اوضاع اجتماعی ایران و دو کشور یاد شده، بهجای خود محفوظ است.
سیر تحولات سیاسی در منطقه، ادامه دارد. بهویژه در لیبی، پس از صدور قطعنامهی اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، امیدواریها به سقوط دیکتاتور افزایش یافته است. جسارت و شجاعت و سماجت شهروندان بحرینی و یمنی و سوری نیز در پیگیری خواستهایشان با وجود سرکوب غیرانسانی حکومتهای اقتدارگرا، ادامه دارد. این همه، انگیزهای جدی برای سبزها خواهد بود که همچنان راسخ، اعتراض و مخالفت خود با “وضع موجود” را پی گیرند، و در “دهکده جهانی” امیدوارانهتر از همیشه برای نیل به “وضع مطلوب” بکوشند.
ب. دو علت
مستقل از دو دلیل پیش گفته، جنبش سبز به دو علت مهم، سالی متفاوت از سال پیش خواهد داشت و در موقعیتی مناسبتر و بهتر، سیر صعودی و بسط یابندهی خود را ادامه خواهد داد.
علت نخست: تحولات اقتصادی-اجتماعی ایران
بهنظر میرسد که مقولهی حذف یارانهها و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن، در کنار ناکارآمدی دولت کودتا و همچنین شکاف ملت-دولت، اندک اندک بر شمار ناراضیان اقتصادی وضع موجود خواهد افزود. این ناراضیان اقتصادی بهگونهای اجتنابناپذیر در کنار مخالفان سیاسی قرار خواهند گرفت. “طبقه جدید” مسلط در ساخت قدرت جمهوری اسلامی که متکی است بر بازوهای نظامی و امنیتی و یک سرمایهداری نوین نظامی، به تدریج بورژوازی سنتی و خرده بورژوازی را در برابر خود خواهد دید. اینان مخالفان جدید حاکمیت و معترضان جدید به وضع مستقر محسوب میشوند. آنچه در اعتراضات اخیر، ازجمله و بهویژه در 25 بهمن، دهم اسفند، و چهارشنبه سوری رخ داد (یعنی بروز محسوس اعتراضها در بخشهای حاشیهای و مرکزی پایتخت و نیز اضافه شدن لایههای نابرخوردار به طبقه متوسط مدرن) خود گواهی جدی برای این ادعاست.
قابل اشاره است که ناراضیان اقتصادی (مخالفان جدید) لایههای الزاما ناآگاه جامعه نیستند؛ بلکه میتوانند بخشهایی از جامعه باشند که تا پیش از این فاقد انگیزهی لازم برای اقدام و کنش اعتراضی بودهاند. افزایش فشارها و مشکلات معیشتی، این اقشار معترض را به ناراضیان سیاسی پیوند خواهد زد.
گو اینکه در مورد سطح و نحوهی بروز و ظهور خشم و شکایت ایشان، نمیتوان ارزیابی دقیقی داشت. و این مهم، همان جایی است که بهدلیل احتمال دمیدن بر آتش سیکل معیوب خشونت، آژیر خطر را هم برای تمامیتخواهان و هم جنبش اعتراضی مدنی سبزها بهصدا درمیآورد.
علت دیگر: تحولات جهانی
نیمنگاهی به سرفصل اخبار مربوط به ایران در جهان در روزها و چند هفتهی اخیر آشکار میسازد که جمهوری اسلامی ناچار است در سال جدید، به چالش با دور جدیدی از فشارها و محدودیتهای موثر سیاسی و امنیتی و اقتصادی مشغول شود. اخبار مربوط به ضبط و توقیف محمولههای مشکوک نظامی یا مرتبط با حوزهی سلاحهای اتمی، چه به مقصد ایران و چه ارسالی از جمهوری اسلامی، و نیز تاکیدات جدید برخی چهرههای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی غرب، مبنی بر خطرخیز شدن اقدامات هستهای تهران، و البته ماجرای انفجار در رآکتور هستهای فوکوشیمای ژاپن و موج نوین بازنگری در ضرورت و اهمیت برخورداری از انرژی هستهای، همه و همه شواهدی هستند که ناظر حساس را به تأمل در وضع و شرایط جدید رهنمون میشوند. بر این همه، حتی باید مصوبهی اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز اضافه کرد. اتفاقی که نشان از عزم جدید کشورهای صاحب قدرت در جهان برای حمایت جدیتر و موثرتر از جنبشهای دموکراسیخواه (دستکم در برخی کشورها) دارد.
مولفهای قابل اعتنا
صرفنظر از دو دلیل و نیز دو علت پیش گفته، نمیتوان در ارزیابی وضع جنبش سبز در سال 90، به یک مولفهی موثر -اگر نه کلیدی و مبنایی- اشاره نکرد: شکاف در حاکمیت ایران.
به نظر میرسد حذف و برکناری غیررسمی هاشمی رفسنجانی از صدر مجلس خبرگان رهبری، واجد پیامهای هشدار معناداری برای برخی از مرتبطین با بلوک قدرت جمهوری اسلامی باشد. هرچند مدتهاست که هاشمی رفسنجانی واجد آن تاثیرگذاری دههی60 و 70 نیست، اما بههرحال طیفی از نیروهای سیاسی حاضر در حاکمیت یا مرتبط با آن، جایگاهی خاص برای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نطام قائلاند؛ و اینک تقلیل جایگاه و نقش وی در حاکمیت، دیکتاتوری رسمی را برای ایشان محسوس میکند. تجمع برخی نیروها کنار هاشمی، منتفی و نامهم نیست.
مستقل از این، اختلافها میان باند فکری-سیاسی احمدینژاد-مشایی و همراهانشان، با راست افراطی و محافظهکاران سنتی -هردو- اگرچه با توجه به سیطرهی رهبری (و باند نظامی-امنیتی و تمامیتخواه همسو با وی) در حاکمیت، مبنایی و سرنوشتساز نیست، اما سطحی از منازعات سیاسی میآفریند که از منظر سلبی، بر جنبش سبز موثر است و به اثربخشی کنش سبزها مدد میرساند.
همهی آنچه گفته شد، متوقف بر یک “اگر” و “اما” است: خواست و ارادهی سبزها برای تغییر. بدون عزم و میل سبزها -بهمثابه کارگزاران موثر در متن ساختارها- اتفاق معناداری در سال جدید رخ نخواهد داد. اما چنانچه سبزها همچون تمامی روزهای پس از 22خرداد 88، و حتی در سطح و کیفیتی فراتر و موثرتر از آن، کوششها و خواستهای خود را در متن جامعه مدنی سامان دهند، و مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ایران و جهان، اهداف خود را امیدوارانه و مجدانه پیگیری کنند، به دلایل و علل یاد شده، سال 90 میتواند بسی فرخندهتر و پرتوفیقتر از سال 89 برای ایشان باشد. اگر “سبزها بخواهند و بکوشند”.