به نظر میرسد نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، در جمع بندیهای کارشناسی به این نتیجه رسیدهاند که در صورت حرکتهای مردمی در فضای قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ممکن است توانایی برخورد کافی برای عملیات شهری را نداشته باشند. بهمین دلیل برای کنترل حرکتهای مردمی در هفتههای گذشته اقدام به جنگ روانی گستردهای نموده و پالسهای غیر مستقیم و با شیوههای مختلفی به سمت گروه بندیهای اجتماعی ارسال کرده اند. ظاهرا نهادهای اطلاعاتی معتقدند که جنگ روانی همراه با عملیات ایذایی میتواند حرکتهای آتی مردم را کنترل نماید از همین رو این تبلیغات را به عنوان سیاست راهبردی جنگ روانی به منظور کنترل افکار عمومی بکار گرفتهاند تا بتوانند قبل از هر تحرکی از سوی مردم، مقاومت فکری آنها را بشکنند.
نهادهای اطلاعاتی که از یک سو از انفجار اجتماعی و از سوی دیگر از ضعف نیروهای خود در هراس به سر میبرند، در هفتههای گذشته سعی در فریب افکار عمومی با روشهای مختلف داشته اند؛ روشهایی که با قتل، ترور شخصیت، ارعاب عمومی، فشار روانی، تضعیف روحیه مردم، کوچک نمایی نقاط ضعف نیروهای خودی، بزرگ نمایی نقاط قوت نیروهای دشمن واغراق و مبالغه در نقاط ضعف نیروهای مقابل، همراه بوده است. نیروهای اطلاعاتی سعی در تسلیم مردمی دارند که فکر میکنند چنانچه به خیابان بیایند کنترل آنها سخت خواهد بود. به عبارت دیگر کشتن زندانیان زیر شکنجه، قطع دست و اعدام در ملا عمومی و رفتارهایی از این دست، کاملا سازماندهی شده اعمال میشود تا با سلب قدرت و اراده از مردم، خود را درموقعیتی برتر و قدرتمندتر نشان دهند.
چنین است که در هفتههای گذشته شاهد تحرکات سازمان یافته نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در فضای سیاسی، اجتماعی کشور بودیم؛ تحرکاتی هدفمند که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در اتاقهای فکر این نهادها مهندسی و یکی یکی پیاده میشود.
در همین راستاست که ستاربهشتی، کارگر وبلاگ نویس پس از دستگیری بوسیله پلیس فتا، زیر شکنجه به قتل میرسد، پیکر کبود و پر از جراحت او تحویل خانواده میشود و خود آنها هم وی را در قبرستان رباط کریم به خاک میسپرند.
نکته قابل توجه و عجیب در این واقعه، حاشیه گستردهای بود که بوسیله حامیان حکومت، و به صورت موج وار ایجاد شد. افرادی چون، احمد توکلی، محمدحسین ابو ترابی فرد نایب رییس مجلس، علا الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، محمد رضا محسنی ثانی نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی، غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور، احمد رضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران، عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران، صادق لاریجانی رییس قوه قضایی از جمله افرادی بودند که بر خلاف رویه معمول، هر کدام به یک شکل و شیوه د مورد کشته شدن ستار در بازداشتگاه اظهار نظر کردند و در این راه گوی سبقت از یکدیگر ربودند.
بعنوان نمونه، نماینده ویژه مجلس شورای اسلامی، اقدام نیروی انتظامی در نگهداری ستار بهشتی را غیر قانونی اعلام کرد و تا آنجا پیش رفت که نیروی انتظامی را متخلف خواند. متعاقب این اظهار نظرها بود که، اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده پلیس، به میدان آمد و سرهنگ محمد حسین شکریان، رییس پلیس فتا را در جریان رسیدگی به پرونده ستار بهشتی از کار برکنار کرد.
قربانی بعدی کرامت الله زارعیان بود. دانشجو و فعال سیاسی اهل جهرم که ظهر عاشورای سال ۱۳۹۱ ناپدید شد. ۹ آذر ماه یک فرد ناشناس به خانواده کرامت الله زنگ میزند و به آنها میگوید، اتفاق بدی برای پسرشان افتاده است. برادر این فعال دانشجویی به تهران میرود و آنچه در خانه او پیدا میکند جسد متلاشی شده وی در وان حمام است. کرامت الله قبلا به دلیل فعالیت سیاسی از دانشگاه اخراج شده بود و سابقه بازداشت و شکنجه داشت و اسمش جز ۸۰ نفری بود که بعد از جنبش سبز، وزارت اطلاعات تحت پیگرد اعلام کرده بود. وی پس از آزادی درسش را در رشته فیلم برداری ادامه داد و تا زمان مرگ، دانشجوی دانشگاه صدا و سیما بود. قاتلان جنازه کرامت الله را در وان حمام انداخته و آب جوش رابر روی بدنش باز کرده بودند. دو برادر این فعال دانشجویی در جنگ ایران و عراق به شهادت رسیده بودند. کرامت الله بارها به خانوادهاش گفته بود که بوسیله نیرویهای امنیتی تهدید میشود و تلفن و رفت و آمدهایش تحت کنترل است. آنهایی که کرامت الله را ربودند و کشتند و بدنش را زیر آب داغ رها کردند، آن هم تنها چند هفته بعد از ستار بهشتی، بدون برنامه دست به چنین اقدامی نزدندو قطعا با این قتلهای زنجیرهای اهدافی را پیگیری میکنند.
از سوی دیگر دو جیب بر که با اسلحه سرد ۷۰ هزار تومان دزدیده بودند در محاکمهای برق آسا در ملا عام و در پارک هنرمندان اعدام میشوند. بدون شک انتخاب پارک هنرمندان برای اعدام دو زور گیر نیز اتفاقی نیست و نشان میدهد که برخوردهای تند با این دست مجرمان با رویکردی سیاسی انجام میشود؛ نمایشی رعب آور در مرکز شهر تهران که طی آن دو جوان از طبقه محروم در مقابل چشمان مردمی از طبقه متوسط اعدام میشوند؛اعدامهایی که نه فقط در تهران که در شهرهای مختلف هر روز بر تعدادشان افزوده میشود، از نظر مقامات امنیتی میتواند یکی از قطعات پازلی باشد که مدیران امنیتی و قضایی برای کنترل وضعیت موجود کنار هم می چینند.
مورد دیگر قطع دست یک سارق در شیراز و در ملا عام است. این پنجمین اجرای حکم قطع دست در ماههای اخیر در ایران است. شهریور ماه در استان کرمانشاه، مهرماه در شهر دزفول، آبان ماه در شهر یزد و در آذرماه در شهر شیراز، انگشتان متهمان به سرقت قطع شده بود.
همچنین ۲۰ فعال اجتماعی که برای کمک به مناطق زلزله آذربایجان رفته بودند پس از دستگیری در هفته گذشته مجموعا به ۱۶ سال محکوم شدند. دادگاه امدادگران کمپ سرند در حالی برگزار شد که چند تن از این فعالان احضاریه دریافت نکرده و نتوانسته بودند در دادگاه حضور یابند و از خود دفاع کنند.
آخرین یورش سربازان گمنام امام زمان هم حمله بیسابقه و همزمان، به دفاتر روزنامههای اعتماد، بهار، شرق، آرمان و هفته نامه آسمان بود. در این شبیخون، جواد دلیری، نسرین تخیری، ساسان آقایی، اکبر منتجبی، پوریا عالمی، پژمان موسوی، امیلی امرایی، مطهره شفیعی و نرگس جودکی درتحریریه روزنامههایشان بازداشت شدند. در حالیکه یک روز قبل از این حمله، دو روزنامه نگار دیگر، سلیمان محمدی و میلاد فدایی اصل بازداشت شده بودند.
اما نمایشی که این روزها از سوی حکومت بازی میشود یک پرده دیگر هم دارد؛ پردهای که میتواند بازخوانی نمایشی باشد که هم اکنون در حال اجرا ست.
هفته گذشته معاون فرهنگی و تبلیغات نهاد نمایندگی ولیفقیه در سپاه گفت در انتخابات سال ۹۲ با دو گروه منحرف و فتنه مواجهیم و در نهایت این دو گروه با یکدیگر ائتلاف میکنند. او علنا اعلام کرد که در شرایط کنونی باید حواسمان جمع باشد، چرا که در ماههای آینده روزهای سختی پیش رو داریم و دشمنان، برنامهریزی گستردهای را انجام داده و تجربیاتی از فتنه ۸۸ و حماسه ۹ دی کسب کردهاند.
پس از آن سید حسین نقوی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس از برنامهریزی عناصر فتنه و انحراف برای اغتشاش در انتخابات سال ۹۲ خبر داد. وی با اشاره به دو انتخابات مهم در سال ۹۲ گفت: هم انتخابات رئیس جمهوری و هم شوراها انتخابات بسیار مهمی هستند و فتنهگران دوباره فعال شده اند و برای اغتشاش در سال ۹۲ برنامهریزی میکنند، باید آگاه بود، فتنه گران سال ۹۲ انحرافشان بسیار بیشتر از فتنهگران سال ۸۸ است، میخواهند اغتشاش کنند، فتنه سال ۹۲ پیچیدهترین فتنه تاریخ انقلاب اسلامی خواهد شد، باید بسیار مراقب باشیم تا راه را گم نکنیم.
اما نفر بعدی حبیب الله عسگر اولادی است. دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره برنامه فتنهگران و دشمنان نظام در انتخابات ۹۲ گفت: دشمنان نظام میخواهند در انتخابات ۹۲، فتنه سال ۸۸ را به نوعی بازتولید کنند و هدف آنها ضربه به امنیت ملی و اقتدار ملی کشورمان است.
حبیبالله عسگراولادی در گفتوگو با فارس با بیان اینکه نظام در فتنه سال ۸۸ برای مقابله با جنگ نرم آمریکا توانمندی و دست برتر خود را نشان داد، خاطرنشان کرد: البته ما بیمی از فتنه جدید نداریم چراکه مردم ما چون فولاد آبدیده شدهاند و تجربیات خوبی بدست آورده اند.
نقل قولهایی که در بالا آورده شد تنها بخشی از نظرات مسوولین نظام در ارتباط با انتخابات پیش رو است؛ نظریاتی که در یک نکته مشترک هستند:ترس از فتنه ۹۲. ترس از تحرکات مردمی که میتواند مقدمه به چالش کشیدن کل نظام باشد؛ ترسی که در کلیه صحبتها و رفتارهای چند هفته گذشته مسئولین جمهوری اسلامی بخوبی مشهود است.
جمع بندی که آنها را وادار میکند به جلو فرار کنند. جمع بندی که آنها را از یک سو وادار به قتل و اعدام میکند؛از دیگر سو با سیاست چماق و هویج به تعدادی از زندانیان سیاسی مرخصی میدهد و علی الظاهر از فشارهای اجتماعی روی مردم کم میکند و همزمان بیصدا و خزنده و بخصوص در شهرهای کوچک شمالی بسیاری از دختران جوان و غیر سیاسی را به نهادهای انتظامی و اطلاعاتی فرا میخواند و به بهانه نداشتن حجاب با کتک و فحش و تحقیر از آنها تعهد میگیرد.
اما سئوال اینجاست، چه ترسی بر اردوگاه حاکمان جمهوری اسلامی سایه افکنده که ازیک سو با فرستادن پالسهای تهدید آمیز و حتی فجیع مثل شیوه کشتن کرامت الله و اعدام در کوچه و خیابان، جامعه را مانند پادگان اداره میکنند و از دیگر سو به صورت قطرهای به جامعه و افکار عمومی باج میدهند؟ نیروهای امنیتی نظام به کدامین جمع بندی رسیدهاند که در شرایط قبل از انتخابات و فلج شدن اقتصاد و فقدان مشروعیت نظام و اوج اختلافات درون حکومتی به پیشواز کنترل فتنه رفته و ریسک چنین پروژهای را پذیرفتهاند؟
از نظر نگارنده مجموعه نیروهای اطلاعاتی در جمع بندی کارشناسی به این نتیجه رسیدهاند که در صورت تکرار حرکتهای مردمی، مانند آنچه در جنبش سبز اتفاق افتاد با شرایط متفاوتی روبرو خواهند شد. آنها دریافتهاند که مانند گذشته توان کنترل حرکتهای مشابه را ندارند. آنها بخوبی در یافتهاند تار و پود دفاعی آنها کاهش یافته و بهترین راه این است که علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهند و چنگ و دندانشان را به رخ مردم کوچه و خیابان و نخبگان بکشند. آنها بخوبی میدانند حرکتهای جدید سیاسی و اجتماعی و مردمی، به لحاظ خواست و محتوا و شدت مطالبات با ۴ سال پیش فرق کرده است. آنها به بدنه نیروهای عمل کننده اعتماد ندارند. سران سپاه با مواجب و رقمها و باجهای مختلف خریده شدهاند ولی بدنه دچار شکاف جدی با فرماندهان سپاه است. بدنهای که جدید است و لزوما پایبندی لازم به ارزشها را ندارد. سپاهیان اولیه هم که سالهاست بازنشسته و خانه نشین شده و تعداد زیادی هم اخراج شدهاند.
اختلاف میان نیروهای خودی نظام که هر از چندی به دلایل مختلف ایجاد میشود مانند پیش لرزههای زلزله، پایههای نظام را بیش از پیش سست میکند. اختلاف میان احمدینژاد و رهبری و یا احمدینژاد و سپاه پاسداران و حتی اختلافاتی که چندی پیش بر سر نصب دستگاههای شنود در خانههای مسوولان وزارت اطلاعات رخ داد و سایه سنگینی بین سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران و تائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه ایجاد کرد از جمله این شکاف هاست.
اما تمام رفتارهای پیشگیرانه حکومت قبل از وقوع حرکتهای مردمی، نشان از ترس آنها نیز دارد و تیغی دو لبه است. چرا که چنانچه مردم راز این حرکتها را در یابند بجای آنکه تحت کنترل قرار بگیرند به ضعف نیروهای حکومتی پی برده و از آن بهره لازم را میگیرند تا در زمان مناسب ابتکار عمل را به دست گیرند.