آیتالله محمد یزدی،رئیس مجلس خبرگان، طی سخنانی که به مناسبت روز معلم در دانشگاه عالی دفاع ملی ایراد کرد، از کسانی که شورایی شدن رهبری را مطرح می کنند انتقاد و تاکید کرد چنین اتفاقی در ایران ممکن نخواهد بود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، او گفته است: “ولی امر مسلمین منصوب و نائب امام زمان (عج) است و خبرگان او را شایسته ترین تشخیص دادند و هر کس را که خبرگان انتخاب کردند باید در چارچوب اسلام حرکت کند نه نظرات شخصی بنابراین مشاور هم دارد اما شورایی اداره نمیشود.” یزدی اضافه کرده: “شورایی بودن یک مسئله است و مشورت کردن یک مسئله دیگر؛ ولیفقیه میتواند مشاوره بگیرد اما بر اساس حق ولایت بایدحرف آخر را بزند.” او همچنین گفته: “کسانی که شورایی شدن رهبری را مطرح می کنند خیال می کنند مسائل اسلامی را هم می توانند مانند مقالات مطرح و منتشر کنند.”
اظهارات محمد یزدی در واقع پاسخی است به طرحی که در سالهای اخیر توسط اکبر هاشمیرفسنجانی مطرح و موجب نگرانی و خشم هواداران آیتالله خامنهای شده است. او اواخر اسفند ماه گذشته و در آستانه انتخاب ریاست خبرگان نیز طی گفتگویی با روزنامه شرق گفته بود: “این مطالب در قانون اساسی آمده است. هم قبل از بازنگری و هم بعد از بازنگری به آن توجه شده است. قبل از بازنگری آمده بود «فعلا که کسی مثل امام(ره) مورد قبول اکثریت قاطع مردم نیست، همان میماند، ولی اگر مثل امام(ره) و رهبری فعلی نباشد، شورایی میشود و شورایی پنجنفره از علما جای رهبری را میگیرند»، در بازنگری هم همین آمده است که هم میتواند فرد و هم میتواند شورا باشد. این در قانون اساسی هست و لازم نیست روی آن بحث کنیم. چون بحث شده و مردم هم به آن رای دادهاند و تمام شد.”
او افزوده بود: “در اولین جلسهای که بعد از رحلت امام(ره) برای تعیین جانشینی ایشان داشتیم، اولین بحث ما این بود که شورا باشد یا فرد. ما که جزو هیاترییسه خبرگان بودیم و باید برنامهها را تنظیم میکردیم، نظر ما این بود که شورایی باشد و شورای سهنفره را در نظر گرفتیم که آیتالله خامنهای، آیتالله مشکینی و آیتالله موسویاردبیلی بودند. نظر جامعه مدرسین روی آیتالله گلپایگانی بود و فرد را پیشنهاد دادند. یک بحث جدی داشتیم و وقت زیادی از جلسه را گرفته بود که فرد یا شورا باشد. این در اختیار ما بود و باید انتخاب میکردیم. فرد ۴۵ رای و شورا ۳۵ رای آورد. نظر آیتاللهخامنهای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است. اما وقتی که رای گرفتیم، اینگونه شد. این با رای خود خبرگان است و اگر احساس شود که فردی آن برجستگیها را ندارد و آماده نیست، میتوانیم تبدیل به شورا کنیم.”
بعد از انتشار این سخنان، سایت امنیتی مشرقنیوز که به جبهه پایداری نزدیک است، در گزارشی تاکید کرد: “قانون اساسی فعلی هیچ اصلی درباره شورای رهبری ندارد و با بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ دیگر شورای رهبری هیچ جایگاهی در قانون اساسی ندارد و مجلس خبرگان نمیتواند شورایی را برای رهبری تعیین کند.” این سایت سپس به امکان بازنگری در قانون اساسی اشاره کرده و اضافه کرده بود: “نکته مهمی که درباره بازنگری قانون اساسی وجود دارد این است که موارد اصلاحی قانون اساسی توسط رهبری و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخص میشود و خبرگان هیچ دخالتی در مواردی که قابلیت بازنگری دارند، نمیتواند داشته باشد و مشخص نیست که آقای هاشمی بر چه اساسی میفرمایند که راه شورایی شدن رهبری توسط خبرگان باز است؛ ایکاش آقای هاشمی به جای صحبت درباره تصورات خود و قبل از هر حرفی، به قانون اساسی مراجعه کرده و بر اساس قانون اظهار نظر می کردند.”
با اینهمه به نظر میرسد مخالفان شورایی شدن رهبری چند نکته را نادیده گرفتهاند. اول آنکه اگر قرار بود در انتخاب رهبر قانون اساسی رعایت شود، سیدعلی خامنهای نمیتوانست به رهبری برگزیده شود، چرا که بر طبق قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی که انتخاب خامنهای هم در زمان اعتبار آن انجام شد، شرط اصلی برای رهبری، مرجعیت او هم بود که سیدعلی خامنهای فاقد آن بود.
دیگر آنکه مطابق اصل یکصد و هشتم قانون اساسی هر گونه تغییر و تجدید نظر در قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آیین نامه داخلی جلسات آنان و همچنین “تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان” در صلاحیت خود آنان است و حتی شورای نگهبان توانایی دخالت در آن را ندارد. به این ترتیب چنانچه خبرگان صلاحیت جدیدی برای خود تعریف کند، امکان اجرای آن را نیز خواهد داشت. یکی از دلایل حساسیت زیاد به ترکیب مجلس خبرگان نیز به دلیل همین توانایی آن است که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است. مجلس خبرگان حتی می تواند مدت زمان کار خود را تغییر دهد، چنانچه اکنون نیز تغییر داده است!
طرح شورایی شدن رهبری در واقع قدمی بزرگ در جهت کاهش قداستی است که حکومت جمهوری اسلامی در سالهای پس از استقرار خود به جایگاه رهبری داد. همین مساله است که نگرانی بخش بزرگی از راستگرایان تندرو را در پی دارد.
چند سال پیش که هاشمیرفسنجانی پیشنهاد تشکیل شورای رهبری را دوباره مطرح کرد، مصباحیزدی طی سخنانی گفته بود: “این طرح ممکن است طرحی شیطانی باشد تا کسی که میداند رهبر نمیشود، فکر کند اگر شورایی باشد در آن شورا حضور پیدا خواهد کرد. اگر شورای رهبری تشکیل شود در مورد مسائل مهم و اساسی جامعه چگونه تصمیم گیری میشود. حاکمیت یک فرد پیوسته مورد قبول بوده است و در سیره عقلا و متشرعین، مردم در اجرای حکومت همیشه به فرد مراجعه میکردهاند نه به گروه. مساله حکومت تاخیربردار نیست و در بسیاری از مسائل، رهبری باید تصمیم قاطع و نهایی را بگیرد.” همین سخنان را از زاویه دیگری نیز میتوان تفسیر کرد. در سالهای گذشته، کسانی که تصور در اختیار گرفتن جایگاه رهبری در آینده را دارند، بیشترین مخالفت را با شورایی شدن رهبری داشتهاند.