احمدی نژاد
به دنبال افراد
گوش به فرمان
است

نویسنده

صادق زیبا کلام استادعلوم سیاسی دانشگاه تهران در گفت وگو با روز با اشاره به خبر تغییر گسترده سفرای ایران در کشورهای مهم اروپایی و آسیایی گفت که چون حرف اول واخر را آقای احمدی نژاد می زند فرقی نمی کند چه کسی در این سفارتخانه ها باشند. به گفته وی نگاه رییس دولت به انتخاب وتغییر سفرا مانند نگاه او به تغییر وانتصاب وزراست که کسی انتخاب می شود که فرمان بر ومطیع باشد و ملاحظات کارشناسی نقشی دراین تصمیم گیری ندارد. این گفت وگو را می خوانید.

شنیده شده که قرار است چهل سفیر در دولت جدید درسراسر جهان تغییر کنند . معنای عملی این تغییر در دستگاه سیاست خارجی چیست؟

واقع مطلب این است که در دولت آقای احمدی نژاد و حتی در زمان آقای هاشمی و دولت خاتمی وضعیت چنین بود که سفارتخانه های ما کاره ای نبودند و سیاست ها از وزارت خارجه ویا ریاست جمهوری ومراکز دیگر ابلاغ می شد. این شامل سفرای ما در کشورهای بسیارمهم اروپایی مانند انگلیس، آلمان، فرانسه ویا ژاپن و چین و روسیه هم می شد. این وضعیت در زمان آقای احمدی نژاد به مراتب حادتر شد. یعنی اصلا سفارت خانه ها وسفرا وکاردارهای ما کاره ای نیستند وتصمیمات از طرف آقای احمدی نژاد گرفته می شود وبه وزارت خارجه فرستاده می شود واز انجا به این سفارت خانه ها فرستاده می شود. بنابراین فرقی نمی کند که سفیر ما در سفارت آلمان یا انگلیس ویا فرانسه عمرباشد یا زید. مهم این است که آقای احمدی نژاد در مورد رابطه با کشورهای دیگر چه فکری می کنند واینکه باید الان با کشورهای اروپایی رابطه داشته باشیم یا با ونزوپلا یا با آمریکایی لاتین یا نه. لذا حتی اگر ما سفارتخانه هم نداشته باشیم خیلی به جایی برنمی خورد.

تاثیر چنین نگاهی به اهمیت سفارتخانه های ایران در کشورهای دیگر چیست؟ یعنی چه تاثیری روی نوع سیاست گذاری دستگاه خارجی می گذارد؟

از این منظر لازم نیست که ما راجع به کشورهای دیگر شناختی داشته باشیم. آنچه مهم است این است که آقای احمدی نژاد در مورد رابطه ما با هرکشوری که مد نظر شما است چه فکری می کنند؟ اینکه مثلا سفیر داشته باشیم یا کاردار یا صمیمی باشیم، کمی صمیمی باشیم یا خیلی صمیمی باشیم یا اصلا صمیمی نباشیم، اینها را خود آقای احمدی نژاد تصمیم می گیرند. بخش قابل توجهی از مسوولین سفارت انگلیس یا کشورهای غربی درایران در طی دهه های گذشته خیلی خاطرات جالبی از حضور خود در ایران داشته اند. این برای من که استاد درس تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران هستم واقعا در بسیاری مواقع خیلی برای شناخت جامعه ام در آن مقطع کمک می کند. محض نمونه در این یک صد سال اخیر- چه در دوره شاهنشاهی و چه در دوره بعد از انقلاب- یک مورد پیدا نمی کنید که سفیر ما در یکی از کشورهای مهم خاطرات خود را نوشته باشد واز وضعیت آن کشورها نوشته باشد. ابدا. حالا ممکن است که شما یکی دوتا استنثنا پیدا کنید. اما آنها قاعده نیستند بلکه استثنا هستند.  قاعده براین است که سفرای ما منتظر این هستند که دستور بگیرند که چه باید بکنند و چه نباید بکنند.

به هرحال اطلاعاتی که یک سفیر و سفارتخانه اش از یک کشور می گیرند به صورت معمول مبنای روابط دو کشور را تشکیل می دهد . یعنی سفیر ارزیابی می کند محیط محلی را و با استفاده ازاطلاعات جامعی که به دست می آورد و آن را به مرکز می فرستد در شکل دهی به سیاست خارجی کشور کمک می کند . بنابراین چنین روالی در ایران محلی از اعراب ندارد؟

این برای زمانی است که شما از سفیر جمهوری اسلامی ایران درلندن بخواهید مثلا با توجه به اینکه حزب محافظه کار شکست خورده وحزب کارگر سرکار آمده و یا مثلا فلان تحول درانگلیس  رخ داده بپرسید که این تحولات چه تاثیری در سیاست خارجی انگلستان درمورد ایران می گذارد؟ اصلا چنین چیزی از پاریس ولندن وبن خواسته نمی شود. در نتیجه آنها مسوولیت و وظیفه ای دراین زمینه ندارند. کسی از آنها نمی خواهد که فرضا برود ببیند که اگر در انتخابات آینده حزب سبزها برنده شود این موضوع چه تاثیری روی روابط دو کشور می گذارد. نگاهی که وجود دارد این است - فرقی نمی کند در این کشورها چه کسی سفیر است-  که این کشورها سیاست های استعماری دارند وعلیه ایران هستند وخیلی مهم نیست که آقای سرکوزی در فرانسه درقدرت باشد یا آقای پمپیدو.

به نظر می رسد تغییرات گسترده در سفرای ایران درکشورهای جهان از همان مدلی تبعیت می کند که آقای احمدی نژاد برای انتخاب کابینه خود استفاده می کند . یعنی حالا که قراراست ایشان سیاست های کلی را اعلام کند چه فرقی می کند چه کسی وزیر باشد . به این ترتیب که حتی کسانی که از نظر وی موفق بوده اند مثل صادق محصولی نیز در کابینه نیست …

بله به همین جهت تغییر سفرا در رابطه ما با ان کشورها تاثیری نمی گذارد. ملاک آقای احمدی نژاد برای انتخاب وزرا - که مثلا خیلی مهم تر از انتصاب سفیر در اسپانیاست- این است که چقدر این فرد از ایشان تبعیت می کند وچقدر گوش به فرمان است وچقدر به دستورات وسیاست هایی که او اتخاذ می کند اجرا می کند. در غیر این صورت آقای احمدی نژاد آنها را کنار می گذارد. در کابینه قبلی شاهد بودیم که بیش از ده وزیر را کنار گذاشت به نحوی که اگر یک وزیر دیگر را کنار می گذاشت کابینه باید از مجلس رای اعتماد می گرفت. به همین جهت آقای صفار هرندی را نگهداشت که به لحاظ عددی دولت از مشروعیت نیافتد.

چنین برداشتی باعث شده عملا یک نوع جهل مفرط نسبت به اوضاع دنیا وجود داشته باشد . ازجمله مثلا تحولات آمریکا که حتی خود آقای احمدی نژاد هم درتحلیل انتخابات بارها به خطا رفت؟

من برای شما مثال جالب تری می گذارم. در زمان آقای رفسنجانی رییس جمهور رومانی به ایران آمد ووقتی برگشت به کشورش از کار برکنار واعدام شد. هیچ کس هم نگفت که سفیر ما در رومانی چه می کرده وسفارتخانه ما در بخارست نباید یک گزارشی می داد که وضع وی ناپایدار است وشما او را به عنوان میهمان رسمی دعوت نکنید؟ اما وی دعوت شد ووقتی هم برگشت با آن سرنوشت غم انگیز مواجه شد. تهران چیزی نمی خواهد از سفرای ما از اطراف واکناف جهان نمی خواهد. خود تهران تصمیم می گیرد.

بنابراین ازنظرآقای احمدی نژاد این تغییرات گسترده برای این است که اصلا فرقی ندارد که چه کسی در سفارتخانه های ایران باشد مادامی که وی حرف اول را می زند؟

این چهل تا سفیر که گفته می شود تغییر می کنند که سهل است، اگر همه سفرای ما هم در ۱۴۰ کشور تغییر کنند خیلی چیزی عوض نمی شود. قطعا تصمیم هایی که گرفته میشود خیلی تصمیمات جالبی نیست. همین نزدیکی ما با کشورهای آمریکای لاتین و هزینه سنگینی که ما بابت سرمایه گذاری در اکوادور و یا ونزوئلا می کنیم این سوال را مطرح می کند که اگر این هزینه را ما صرف  بهبود روابط با کشورهای منطقه مان بکنیم این به صلاح  کشورمان نخواهد بود؟ مثلا با پاکستان، اردن، عراق، امارات و عربستان؟‌ اینها که خیلی به ما نزدیک تر هستند ومهم تر. چرا ما نباید با این کشورها رابطه قوی داشته باشیم؟‌اما عملا رابطه ما با بسیاری از کشورهای عربی بود انقدر تنزل یافته که حتی وقتی ما با عراق در جنگ بودیم هم اینقدر وضع خراب نبود. اینها همه تبعات ونتایج نگاه آقای احمدی نژاد در سیاست خارجه است.