تازههای نشر
هِیهِی- جِبلی- قُمقُم
نویسنده: رضا دانشور
ناشر: چشمه
تعداد صفحات: ۱۶۸ صفحه
قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان
مجموعه داستانی از رضا دانشور، نویسنده ایرانی که خرداد ماه پیش در پاریس درگذشت، با عنوان “هی هی - جبلی - قم قم” به تازگی در تهران منتشر و با استقبال خوانندگان کتاب مواجه شده است. علی شروقی در بخشی از مقالهای که در روزنامهی شرق منتشر شده، دربارهی دانشور و این مجموعه داستان نوشته: “ نویسندهای که گلشیری در سخنرانی معروفاش در ده شب شعر گوته با عنوان «جوانمرگی در نثر معاصر فارسی» از او که آن دوران هنوز در آغاز کار خود بود، بهعنوان نویسندهای درخور اعتنا یاد کرد. در «بازآفرینی واقعیت» سپانلو نیز قصهای از رضا دانشور به اسم «آنچه فردا بینی و پسفردا بینی و پسانفردا» هست؛ قصهای که در مجموعه «هیهی – جبلی- قمقم» هم آمده است. در صحبت از نویسندگان دهه ۴۰ و ۵۰ اغلب گزیری از گریززدن به «بازآفرینی واقعیت» سپانلو نداریم. سپانلو در مقدمهای که در «بازآفرینی واقعیت» بر قصه کوتاه دانشور نوشته، دانشور را نویسندهای تکنیکی معرفی میکند. این گفته سپانلو طبق معمولِ او که اغلب راجع به قصهها و نویسندگان، موجز و درست میگفت، درباره رضا دانشور نیز درست و دقیق است. از دانشور پس از سالها در سال ۱۳۹۰ نمایشنامهای با عنوان «مسافر هیچکجا» در ایران و از طرف نشر آوانوشت منتشر شد. البته او در تمام سالهایی که در ایران نبود، بسیار نوشت اما پیش از «مسافر هیچکجا» مدتها کاری از او در اینجا چاپ نشده بود و اکنون، درحالیکه حدود چهار ماه از مرگ او میگذرد، مجموعه داستان «هیهی- جبلی- قمقم»اش در ایران منتشر شده که گزیدهای است از کارهای تازه و قدیمیاش، در کنار هم.”
گزارش یک زندگی
نویسنده: شهرنوش پارسیپور
ناشر: باران
قیمت: ۲۵۰ کرون
از متن کتاب:
خاله دوست نزدیک من بود و بسیار پیش میآمد با هم درد دل کنیم. خاله را در چهارده سالگی به عقد یک مرد پنجاه و یک ساله درآورده بودند. مرد همیشه سرکوفت میزد که خاله باکره نبوده است. و خالهام شگفت زده بود که چرا شوهر پیر چنین تهمتی به او زده بود. البته مرد هیچگاه این نکته را در جائی واگو نکرده بود، اما واقعیت این است که خاله از دسته دخترانی بود که خونریزی ندارند.
بحث در این مورد در اینجا شاید بد نباشد. من تا امروز از چندین زن شنیدهام که در هنگام زفاف خونریزی نداشتهاند. هیچ یک از این زنها مجبور به دروغگوئی نبودند. اخیرا در جائی خواندم که در عربستان نوزادهای دختر زیادی را معاینه کردهاند و همهی آنها بدون استثناء باکره بودند.
احسان یارشاطر
[خاطرات- زندهگینامه]
مولف- مصاحبهکننده: ماندانا زندیان
ناشر: شرکت کتاب
تعداد صفحات: ۴۱۹ صفحه
قیمت: ۳۵ دلار
از گفتههای مولف و مصاحبهکننده:
توجه به زندگی حرفهای دکتر یارشاطر و جایگاهی که او به عنوان بنیانگذار دانشنامه معتبر ایرانیکا دارد، ما را واداشت تا براساس روش تحقیق ویژهای زندگینامه ایشان را به رشته تحریر درآوریم که مستند به فعالیتهای ایرانشناسی و تلاشهای مجدانه او برای ارتقای جایگاه علمی ایرانیکا باشد. از همین رو در بخشهای گوناگونی از روال مصاحبه چه من به عنوان پرسشگر و چه خود ایشان به مقالاتی که از وی به انتشار رسیدهاست اشاره داشتیم که در نهایت با گردآوری اهم این مقالات، بخش دوم این کتاب، بازنشر همان مقالات خواهد بود که در متن زندگینامه (بخش نخست) مورد اشاره قرار گرفتهاند.
آنها که به خانهی من آمدند
نویسنده: شمس لنگرودی
ناشر: افق
تعداد صفحات: ۱۲۰ صفحه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
از متن کتاب:
وارد میشوم. پردههای مخمل زیتونی زیبا و بلند را کنار میزنم. نوری درخشان از نوک نارنجهای صبحگاهی به اتاقم میتابد. بر میزم دستمال میکشم. کتری کوچک زردرنگ را آب می کنم و به برق می زنم. چراغ مطالعه را روشن میکنم. می نشینم و مشغول مطالعه روضه الصفا می شوم و نیز از شیشه کرک گرفته به حیاط و تلفن خانه نگاه می کنم و منتظر ورود آن مرد هستم.
تخیل را مرده خیال کن
نویسنده: سمیوئل بکت
مترجم: غلامرضا صراف
ناشر: نیماژ
تعداد صفحات: ۷۲ صفحه
قیمت: ۶۵۰۰ تومان
از متن کتاب:
دراز کشیده بر زمین دو بدن سپید، هر یک در نیم دایرهی خویش. تاق هم سپید و دیوار مدور هجده اینچ از جایی که آغاز میشود فاصله دارد. برگشتن از بیرون، عمارت گِرد ساده، همه سپید در سپیدی، برگشتن به درون، تق، سراسر جامد، حلقهای آن گونه که در تخیل حلقهی استخوان. نوری که همه چیز را چنان سپید میسازد بی هیچ منبع مرئی، همه چیز میدرخشد با همان درخشش سپید، زمین، دیوار، تاق، بدنها، بی سایه. گرمای شدید، سطحهای داغ اما بی هیچ سوزشی گاه ِلمس کردن، بدنها عرق ریزان. برگشتن از بیرون، عقب رفتن، بافت کوچک محو میشود، صعود کردن، محو میشود، همه سپید در سپیدی محو میشود، نزول کردن، برگشتن به درون. خلاء، سکوت، گرما، سپیدی، انتظار، نوری که کم میشود، همه چیز رفته رفته با هم تاریک میشود، زمین، دیوار، تاق، بدنها، هی بیست ثانیه، همهی آن خاکستریها، نوری که میرود، همه چیز محو میشود.