قربانی استقلال خواهی ‏NGO‏ ها

علی افشاری
علی افشاری

بازداشت دکتر سهراب رزاقی را می توان وجه نمادین تلاش سازمان های غیر دولتی (‏NGO‏) برای صیانت از ‏استقلال خویش و مصونیت از دست اندازی های ساختار قدرت دانست.‏

وی از پیشگامان فعالیت های ان جی اویی در ایران است و همچنین در کسوت یک استاد دانشگاه و پژوهشگر ‏مسائل سیاسی دستی هم در جنبش دموکراسی خواهی دارد. ارزنده ترین فعالیت وی، بنیانگذاری موسسه کنشگران ‏داوطلب بود که حکم مادر سازمان های غیر دولتی در ایران را داشت و چندی پیش از سوی وزارت اطلاعات و ‏با حکم قضایی تعطیل و منحل شد.‏

دکتر رزاقی از صاحبنظران برجسته در خصوص فعالیت ها و سازمان های غیر دولتی است که تمام هم و غمش ‏را در سالیان اخیر بر روی توسعه و تقویت سازمان های غیر دولتی هم در عرصه نظر و هم به صورت عملی ‏گذاشته بود. ‏

اصرار وی بر استقلال ان جی او ها و مخالفت وی با شبه ان جی او هایی که از سوی دولت راه اندازی شده بودند ‏و تعهد محکم وی به اصول و اخلاق کار ان جی اویی به مذاق کسانی که فعالیت مستقل سازمان ها و موسسات ‏اجتماعی را بر نمی تابند، خوش نیامد و دولت مهرورزی در راستای تحدید و سرکوب حوزه عمل مستقل ان جی ‏او ها و هدایت آنها به سمت وابستگی به حکومت، از چندی پیش برخورد با او را در دستور کار قرار داد. ‏

ابتدا در پوشش پایان قرارداد از دانشگاه اخراجش کردند و پس از تهدید های فراوان، سازمانش را منحل کرده اند ‏و حال نیز او را روانه بازداشتگاه 209 کرده اند تا تاوان ایستادگی بر روی اصول و نپذیرفتن خواسته های ‏نامشروع حاکمیت پادگانی – امنیتی را پس بدهد.‏

ان جی او ها در طول سالیان اخیر نقش مهمی در ایجاد طراوت در جامعه و توسعه ظرفیت ها و قابلیت های ‏کوشندگان اجتماعی داشته اند که نتیجه تلاش آنها تقویت عرصه عمومی بوده است. ‏

از این رو ساختار قدرت که همواره در ایران تمایل به کنترل تمامی عرصه های اجتماعی داشته است، این مسئله ‏را تهدیدی برای خود ارزیابی کرد. اعمال سیاست های سختگیرانه در صدور مجوز، دخالت وزارت اطلاعات در ‏فرایند تایید صلاحیت موسسین، تهدید و تطمیع فعالان از سوی نهاد های امنیتی، راه اندازی ان جی او های وابسته ‏و تلاش برای کانالیزه کردن ارتباط نهاد های خارجی با آنها عمده سیاست هایی بودند که به کار گرفته شدند تا ‏فضای رو به رشد ان جی او ها در دوران اصلاحات متوقف شده و در چهارچوب مورد نظر مهار گردد.‏

اما ناکامی این روش ها در دوران آخر عصر اصلاحات مصادف با روی کار آمدن دولت اولترا اقتدار گرای ‏احمدی نژاد شد. دورانی که سختگیری بر ان جی او ها در صدر فعالیت وزارت کشور قرار گرفت. از این رو ‏دوره جدیدی برای ان جی او ها پدیدار گشت که مصطفی پور محمدی دو راهی همکاری با دولت و قرار دادن یک ‏عضو هیات امنای مسجد یا بسیج محل در هیئت مدیره ان جی او ها یا تعطیلی و انحلال را پیش روی آنها قرار ‏داد.‏

همچنین وزارت کشور قانون جدیدی را برای سازمان های غیر دولتی تدوین کرد که به شکلی قانونی وابستگی به ‏حکومت را توجیه می کرد و به عبارتی میخی بر تابوت استقلال ان جی او ها بود.‏

همچنین متهم کردن نهاد های غیر انتفاعی به زمینه سازی برای انقلاب مخملی و جاسوسی دیگر اقدامی بود که ‏صورت گرفت تا ارتباط و همکاری بین نهاد های داخلی با ان جی او ها و سازمان های غیر دولتی قطع شود و ‏آنان از امکانات مشروع خارجی محروم شوند و در عوض نهاد های وابسته به دولت از این امتیازات برخوردار ‏شوند. ‏

این مسئله در شرایطی که هنوز فعالیت های غیر دولتی در ایران حرفه ای نشده است و حکومت به شدت نسبت به ‏کسانی که قصد پشتیبانی مالی و لجستیک از ان جی او های مستقل دارند، حساس است، تاثیری بسزا در اخلال در ‏روند این گونه از فعالیت ها دارد.‏

در این شرایط دو دیدگاه در میان فعالان ان جی او ها شکل گرفت. دیدگاه نخست بر نوعی سازگاری با شرایط ‏جدید تاکید داشت و در برخوردی محافظه کارانه بر پذیرش خطوط قرمز ترسیم شده از سوی دولت جدید اصرار ‏می کرد و حتی معتقد بود که بهتر است نهادهای خارجی به همکاری با شبه ان جی او و نهاد های وابسته به ‏حاکمیت ترغیب و تشویق شوند. ‏

در مقابل نظر دیگری که دکتر رزاقی از چهره های شاخص مدافع آن بود، به حفظ استقلال ان جی او ها و ‏مقاومت در برابر سیاست های انقباضی و محدود گرایانه دولت جدید اعتقاد داشت. این دیدگاه ضرورت شناخت ‏الزامات فضای جدید، آسیب شناسی ان جی او ها، تشکیل شبکه فعالان سازمان های غیر دولتی و حمایت نظام مند ‏آنها از یکدیگر را مطرح می کرد و همچنین اهمیت آگاهی بخشی پیرامون منافع پذیرش موجودیت استقلال ان جی ‏او ها برای جامعه، دولت و توسعه کشور را گوشزد می کرد.‏

بنابراین بازداشت دکتر رزاقی در واقع هزینه ای است که وی بر ایستادگی بر سر حقوق سازمان های غیر دولتی ‏و مقاومت در برابر لوث شدن این نوع از فعالیت ها می پردازد.‏

مطابق قانون اساسی ایران و کنوانسیون های جهانی که اجرای آنها برای حکومت ایران الزامی است، بازداشت ‏دکتر رزاقی توجیهی جز رفتار ناقض حقوق بشر حکومت و سیاست آن در مقابله با شکل گیری فضای مستقل در ‏جامعه ندارد. ‏

از همین الان می توان پیشبینی کرد که دکتر رزاقی را تحت فشار قرار خواهند داد تا دوباره سناریوهای نخ نمای ‏قبلی در شکل دیگری تکرار شود و سخن از وابستگی به دست های توطئه گر خارجی، سیل دلار های اعزامی به ‏ان جی او های ایرانی و تسهیل انقلاب مخملی به میان آید.‏

اما افکار عمومی روشن تر از آن است که چنین ادعاهای سست بنیادی را بپذیرد. دستگیری کسی که جز فعالیت ‏خالصانه برای کار های عام المنفعه تلاشی نداشته است و همه زندگی خود را بر سر این راه گذاشته و حتی ریالی ‏هم در کل دوران فعالیتش در ان جی او ها حقوق نگرفته، از حضور در میدان سیاست و به کار گیری ادبیات ‏سیاسی پرهیز داشته است، حاصلی جز روسیاهی بیشتر اذهان توطئه اندیش حاکم بر دستگاه امنیتی ندارد. ‏

کسانی که روزی در دادگاه انقلاب ان جی او را ابزار براندازی! معرفی کردند و اسباب مزاح و تمسخر افکار ‏عمومی داخل و خارج شدند، باید عبرت لازم را از ناکامی آن ماجرا می گرفتند.‏

‏ مگر انحلال ان جی او ها و بازجویی و برخورد های قضایی با دست اندرکاران آنها چه نتیجه ای داشته است؟ ‏کدام ادعای مصطفی پور محمدی و محسن اژه ای در وابستگی ان جی او ها به خارج تا کنون اثبات شده و ‏مستندی ارائه شده است؟

حمایت از حقوق شهروندی دکتر رزاقی و تلاش برای آزادی او که بدون سر و صدا تمامی توانش را مصروف ‏توسعه عرصه عمومی و بهبود حقوق بشر در ایران قرار داده است، وظیفه تمامی کسانی هست که دل در گرو ‏بسط دموکراسی و رعایت مولفه های حقوق بشری دارند. بخصوص فعالان سازمان های غیر دولتی که وی حق ‏زیادی بر گردن آنها دارد.‏