غلامعلی حداد عادل، پدر عروس آیت الله خامنه ای و رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در روایتی طولانی به بیان دیدگاهها و علایق رهبر جمهوری اسلامی در حوزه ادبیات پرداخته است. او گفته در نظر آیتالله خامنهای، هویت ملی ایرانیان را دو رکن مهم تشکیل میدهد؛ یکی دین اسلام و دیگری زبان فارسی ولی البته عامل اسلام را مهمتر میداند. در این روایت، سید علی خامنهای شخصیتی معرفی شده که ضمن احاطه کامل به شعر و زبان فارسی، ابیات بسیاری را در حافظه دارد و یک مترجم زبردست عربی به فارسی نیز محسوب میشود. یکی از نکات جالب این گفتوگو، بیان احترام فراوان رهبرجمهوری اسلامی نسبت به ایرج افشار، محقق و نویسنده نامدار است؛هر چند یک روز پس از انتشار این روایت در “پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای” روزنامه کیهان، نسبت به نامگذاری یکی از سالنهای کتابخانه دانشگاه تهران به نام “ایرج افشار” معترض شده و او را حامی بهائیان دانسته است. کیهان همچنین مدعی شده که افشار پس از انقلاب نیز با بنیاد مطالعات ایران(به ریاست اشرف پهلوی) همکاری نزدیک داشته است.
صدای صیقلی آقا!
روایت حداد عادل تکیه زیادی بر برتری منحصر به فرد علی خامنهای در ادبیات نسبت به سایر درسخواندگان حوزه دارد: “در زمانی که آقای خامنهای جوان بودند و در حوزه علمیه فقه و اصول میخواندند، درس و بحثی تحت عنوان زبان فارسی یا ادبیات فارسی یا نویسندگی یا حتی شعر به صورت رسمی در حوزه نبود. این یک واقعیت است که روحانیون تربیتشده آن حوزه از نظر تواناییهای زبانی و ادبی، معاصرِ جامعه خود نبودند.”
او در جای دیگر میگوید که “یکی از عوامل سنخیت روحی ایشان با مرحوم مطهری نیز همین بود؛ هر دو خراسانی و هر دو آگاه از ظرفیتها و ارزشهای زبانی و ادبی و علاقمند به شعر و ادب فارسی، هر دو نویسنده و خطیب توانا و خوب، اما در بین روحانیون کسانی که از نظر ادبی بتوانند با آقای خامنهای دمخور باشند، محدود و معدود بودند.”
در بیان قدرت سخنوری او هم به ضعف سایر سخنرانان مذهبی اشاره شده که از جمله میتواند شامل طرز بیان آیتالله خمینی هم بشود: “ما به گویندگان و سخنوران خود احترام میگذاریم، اما میتوانیم سخنرانیها و خطبههای ایشان را با بسیاری دیگر از سخنرانان مذهبی و حتی روشنفکران دیگر مقایسه کنیم. اگر کسی بخواهد صحبتهای ایشان را از طرز محاورهای و گفتاری به سبک رسمی و زبان معیار مبدل کند، زحمت بسیار کمی خواهد داشت. یعنی فعل سر جای خودش است، جمله سالم است، عبارت رها نشده و اینطور نیست که جمله با یک آهنگ و یک وجه فعلی شروع شود، اما به آخر که میرسد، متناسب با مقدمات نباشد. در حالی که این اشتباهها در سخنرانیهای دیگران فراوان دیده میشود.”
توصیف مشاور رهبری از صدای او هم شنیدنی است: “سخنگفتن ایشان با آن آهنگ صیقلخورده و آیینهگون که مخصوصاً در دوران جوانی داشتند، بسیار اثرگذار بوده است. حالا ایشان هفتاد سالگی را پشت سر گذاشتهاند و دیگر صدایشان در سخنرانی همان صدای سی سالگی و چهل سالگی نیست، ولی گاهی که تلویزیون سخنرانیهای اوائل انقلاب ایشان را پخش میکند {…} مثل شیشه شفاف و مثل آیینه درخشان است. لحن صیقلی و کلام فصیح، هنر والایی است و بر اینکه جوانهای تحصیلکرده ما بدانند و بیاموزند که چگونه باید حرف زد، بسیار مؤثر بوده است.”
تاکید بر معادلسازی کلمات انگلیسی
تاکید بر اهمیت زبان فارسی و ترویج آن یکی دیگر از علاقهمندیها و دغدغههای رهبر جمهوری اسلامی معرفی شده است: “ایشان تأکید دارند که زبان فارسی باید زبان علم شود. یکی از عرصههایی که آیتالله خامنهای در دوران رهبری خود مستمراً آن را ترویج و تشویق کردهاند، گفتمان نهضت علمی است. رهبر انقلاب معتقدند علم در ایران باید به زبان فارسی رواج پیدا کند. بر اساس غیرت ملی و عشق و علاقهای که به زبان فارسی دارند و مصلحتی که برای ملک و ملت میاندیشند، معتقدند که علم را نباید به زبان انگلیسی در ایران ترویج کرد تا این باور پیش نیاید که زبان فارسی قدرت و قابلیت بیان مفاهیم علمی را ندارد. با احاطهای که به قابلیتهای زبان فارسی دارند، میگویند فرهنگستان باید برای این منظور واژهگزینی کند. بنده هم که گاهی خدمتشان میرسم و از پیشرفت کارهای فرهنگستان گزارش میدهم، ایشان خوشحال میشوند و راهنمایی و پشتیبانی میکنند.”
گویا او در کنار ماهیت اسلامی که برای ایران و ایرانیان قائل است توجه ویژهای هم به ملیت و زبان فارسی دارد: “یکی از پایههای فکری ایشان این است که نهتنها تعارضی بین عشق و علاقه به زبان و ادبیات فارسی با ایمان به اسلام نمیبینند، بلکه معتقدند این دو دست در گردن هم هستند و در طول تاریخ تعامل داشته و مثل آیینه منعکسکنندهی هم بودهاند. […] یکی از آفات اجتماعی ما این بوده که عدهای فکر میکردند اگر طرفدار و عاشق زبان فارسی و ادبیات فارسی باشند، به معنای ملیگرایی مخالف اسلام است و عدهی دیگری فکر میکردند که لازمهی قوت و رسوخ در مسلمانی این است که به مظاهر ملی کمتوجه باشند. مبنایی که در ذهن آقای خامنهای است و چنین جایگاه شایستهای برای زبان فارسی قائل هستند، سبب اعتدالی در برقراری رابطهی بین اسلام و ایران میشود که از آثار سوء و تبعات ناشی از تعارض این دو جلوگیری میکند.”
حداد عادل تاکید کرده است: “ایرانی از نظر ایشان فردی است که عموماً هم معتقد به خدا و اسلام و پیغمبر و ائمه است و هم علاقمند به زبان و ادبیات فارسی در همهی اجزای آن.”
“چراغ شعر را روشن نگه داشته”
جلسات منظم و پرشمار آیتالله خامنهای با جمعی از شاعران که دستمایه طنزپردازی و تشبیه آن به جلسات شعر دربار سلاطین از سوی منتقدان و مخالفان شده، از دید حداد عادل یکی از مظاهر “خدمت به ادب فارسی” است و درباره آن میگوید: “این جلسات در توسعه و هدایت جریان شعر ایران مؤثر است. شاعران درجهاول سراسر ایران در طول سال در جشنوارههای متعددی که در سطح شهرستان و استان و ایران برگزار میشود، شناخته میشوند و نخبگان آنها که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر هستند، به آن جلسه دعوت میشوند. تشویق آنها در واقع تشویق دوستان و رقیبانشان هم هست. شاعران در آن جلسه شعرهای خود را میخوانند و ایشان بادقت گوش میکنند. گاهی در همان جلسه و در خلال گوش کردن، اظهار نظر مختصری هم دارند. در پایان هر جلسهای ایشان صحبتی نیز دربارهی شعر و ادبیات و زبان و سبک و مضمون شعری میکنند. این جلسات از تلویزیون هم پخش میشود و در سطح کشور همه میبینند که یکی شعر طنز خواند و دیگری شعر انقلابی یا شعر آیینی. یکی قصیده خواند، یکی غزل و دیگری رباعی و حتی برخی شعر سپید. یکی شعر ترکی خواند و دیگری شعر عربی. همه این انواع شعرها سالیان سال است که در حضور ایشان خوانده و در جامعه پخش میشود.”
و به آشنایی او با برخی شاعران نیز استناد شده است: “تا وقتی آقای حمید سبزواری حالشان خوب بود، یا مرحوم شاهرخی که دوستی صمیمی با آقا داشتند و سه چهار سال پیش فوت کردند، به عنوان پیر و پیشکسوت شاعران معاصر شعر میخواندند. آقا با سبک شعری و شخصیت شاعرانی مثل آقایان مشفق، معلم، موسوی گرمارودی یا جوانترهایی مثل آقای قزوه یا کسانی مثل مرحوم قیصر امینپور و حسن حسینی و نصرالله مردانی هم دوستی و آشنایی داشتند و با آنها دیدارهایی داشتند. با بسیاری از شاعران معاصر خوب شهرستانی نیز آشنا هستند و گاهی که شاعران جوان خدمت ایشان میآیند، از آنها احوال شاعران مسنتر شهر خودشان را میپرسند، سلام میرسانند و پیغامی میدهند. بنابراین با گروه زیادی از شاعران ایران آشنا هستند. احوال آقای محبت را در کرمانشاه میپرسند. احوال آقای کلامی را در زنجان. از فلان شاعر تبریزی سراغ میگیرند. در مشهد یا کاشان از شاعری سراغ میگیرند و… خلاصه اوضاع شعر را در ایران امروز رصد میکنند. این بخشی از کارهای برنامهریزی شده ایشان برای حفظ زبان فارسی است و چراغ شعر معاصر را روشن نگهمیدارند، روغن این چراغ را زیادتر میکنند و شعلهاش را پرفروغتر میکنند.”
سرود جمهوری اسلامی، سفارش آقاست
حداد عادل که دخترش،همسر مجتبی خامنه ای است افزوده که رهبر جمهوری اسلامی یک “ناقد شعر درجه اول” است. همچنین از دفتری صحبت میکند که خودش آن را ندیده ولی به گفته شخص خامنهای و برخی نزدیکان، این دفتر از قدیم وجود داشته و “ابیات و اشعار خوب و درجهاول شاعران معاصر و شاید هم غیر معاصر” در آن نوشته شده است.
او در بیان مقام بالای خامنه ای در اشراف به ادبیات فارسی مدعی شده است: “ایشان به کُلیّت ادبیات فارسی و تاریخ تحول شعر فارسی نیز توجه دارند. یعنی سبکهای مختلف شعری مانند سبک خراسانی، هندی، دورهی بازگشت و شعر معاصر هرکدام در ذهن ایشان جای خود را دارد. خصوصیات اینها را میشناسند و امتیاز هر کدام را نسبت به دیگری میدانند. میتوانم بگویم ایشان این دوره هزار ساله از شعر رودکی را در جادهی تاریخ پابهپای شاعران طی کردهاند و کمتر شاعر بزرگی است که ایشان درباره آن نظر نداشته باشد؛ چه این شاعر مولانا و سعدی و حافظ باشد و چه ملکالشعرای بهار و دیگران.”
در عین حال اشاره شده که آیتالله خامنهای علاقه ندارد به عنوان شاعر معرفی شود و در سخنرانیهای خود هم کم شعر میخواندو تحلیل حداد این است که “شاید چون ظاهر شاعری و سیاست با هم سازگار نیست.”
سرود جمهوری اسلامی هم از “اهتمامهای ایشان” معرفی شده: “بعد از رهبری، ایشان تشخیص دادند که آن سرود قبلی که در اوایل انقلاب باعجله ساخته شد، در شأن نظام نیست و باید کار حسابشدهتری صورت بگیرد. البته من از جزئیات آن خبر ندارم، اما ایشان وقت گذاشته بودند و شاعران و مسئولان را دعوت کرده و حدود و ثغور کار را معین کرده بودند.”
چند اشاره به عنوان مثال
حداد عادل به مصرعی از اشعار خامنه ای هم اشاره کرده و آن را دارای فصاحت، لطافت و ریزهکاریهای فراوان دانسته است. ابیات کامل این شعر به این قرار است: (دانلود قرائت شعر توسط خودخامنهای)
“سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم / چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم زکم و بیش / چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی و فغانی / من محرم راز دل طوفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی / عمریست پشیمان زپشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبش جان نسپردم / شرمنده جانان زگران جانی خویشم
بشکستهتر ازخویش ندیدم به همه عمر / افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند امین، بسته دنیا نیم اما / دلبسته یاران خراسانی خویشم”
امین،تخلص شعری سید علی خامنهای است که بیش از همه لقب پیامبر مسلمانان را به خاطر میاورد و خراسان هم اگرچه به زادگاه او اشاره دارد اما یاران خراسانی را میتوان در ارتباط با سید خراسانی هم تعبیر کرد. سید خراسانی فردی است که در دیدگاه شیعه، پیش از ظهور مهدی ظاهر شده و رهبری سیاسی مردم را برعهده میگیرد. در سی دی جنجالی ظهور بسیار نزدیک است آیتالله خامنهای صراحتا سید خراسانی نامیده شده بود.
همچنین حداد ادعا کرده که نامهها و پیامهای خامنه ای هم دارای ارزش ادبی است و به عنوان مثال وقتی پیام تسلیت مینویسد، “ اگر در آن پیام دقت کنید، میبینید چقدر از کلمه و کلام و قدرت زبان برای بیان اندیشی خود بهخوبی استفاده میکنند.”
برای نمونه میتوان به پیام تسلیت صادر شده در پی حادثه زلزله آذربایجان رجوع کرد: “حادثه تلخ زلزله آذربایجان مایه اندوه عمیق گردید. رحمت خداوند بر درگذشتگان و شفای عاجل برای مصدومان و صبر و اجر برای بازماندگان و خسارتدیدگان را از خداوند متعال مسألت میکنم. لازم است مسئولان محترم و عموم ملت عزیز مساعی خود را برای کاهش آلام این عزیزان به کار برند. والسلام علیکم و رحمةالله”
و یا پیام تبریک به مناسبت قهرمانی حسین رضازاده در مسابقات وزنهبرداری بازیهای آسیایی قطر که به طنز، شهرت بسیاری پیدا کرد: “صحنه را دیدم، از اینکه ملت ایران را خوشحال کردید، صمیمانه از شما متشکرم. انشاءالله موفق باشید. سید علی خامنهای”