لادن شر
در زورآزمایی بین ایران و آمریکا تحریمها هنوز به صورت یک ضربه بیهدف یا تیری در تاریکی در سیاستهای بینالمللی باقی مانده است: یک کشور میخواهد از حمله نظامی اجتناب کند اما نیاز دارد در واکنش به رفتار کشوری دیگر، اقدامی سیاسی انجام دهد. رویدادهای هفتههای گذشته نور جدیدی به این مسئله انداخته است: تحریمها بر ایران شدیدتر شده و دسترسی مردم عادی به داروهای ضروری محدود شده و چند ساعت پس از انتخاب مجدد اوباما دور جدیدی از تحریمهای مرتبط با سانسور رسانهای به اجرا درآمد. خبرنگاران، محققان و مردم عادی میپرسند “آیا تحریمها موثر هستند؟” و تحریمکنندگان به فلجشدن اقتصاد اشاره میکنند و میگویند “بله، موثر هستند”. وقت آن است به این سئوال مهم دوباره فکر شود.
مسئله این نیست که آیا تحریمها “موثر هستند” یا نه، بلکه روشی است که به این سئوال پاسخ داده میشود. پاسخ به این سئوال و گفتمان غالب در مورد پیامدهای تحریمها، دچار رابطه علت و معلولی بین تاثیر فوری تحریمها بر اقتصاد و “موثر بودن” تحریمها شده است.
اوباما به کرات از تحریمها به عنوان بازوی پرقدرت سیاست خارجی خود نام برده است. در آخرین مناظره انتخاباتی خود گفت: “تا وقتی من رئیسجمهور آمریکا هستم ایران به سلاح هستهای دست پیدا نخواهد کرد.” بلافاصله پس از آن از فلجشدن اقتصاد ایران به عنوان گواهی بر گفتههای خود سخن راند. رامنی به گفتههای اوباما حمله نکرد اما سیاستهای او را چندان موثر ندانست.
فهرست مصیبتهای اقتصادی ایران کوتاه نیست. ارزش ریال روز به روز کمتر میشود و قیمت کالاهای اساسی مدام بالا میرود و موجب بروز درگیریهایی بین مردم و نیروهای امنیتی شده است. نگرانی دولت از تحریمها روشن است اما واکنشها نویدبخش نیستند؛ مثلا تصویب قانون ممنوعیت واردات کالاهای لوکس. همچنین سوءمدیریت دولت ایران نیز مزید بر علت شده است.
ما بدون توجه به بحران اقتصادی ایران و محاسبه نقش تحریمها، درگیر تحلیل موفقیت تحریمها شدهایم. موفقیت با رسیدن به هدف اندازهگیری میشود و راحت میتوان هدف نهایی تحریمهای ایران را فراموش کرد: تغییر سیاست هستهای ایران. بین ضربه زدن به اقتصاد و ضربه زدن به سیاست هستهای تفاوت وجود دارد. تحریمها همانقدر که به دولت ایران آزار میرساند، مردم ایران را هم دچار مشکل میکند.
پرداختن بیش از حد به رابطه علت و معلولی بین فلج شدن اقتصاد کشور و تغییر سیاستهای دولت، پاسخ دقیق به سئوال ابتدای مقاله را تحت تاثیر قرار میدهد. مشکل اینجاست که تحریم یا تاثیر دارد یا ندارد. هنوز این امکان وجود دارد که تحریمها هیچ تاثیری نداشته باشد.
به جای اینکه در مورد هر تحریمی فکر کنیم که “آیا این تحریم به اندازه کافی شدید هست که بالاخره موثر واقع شود یا نه؟”، تامل مفیدتر این است که آیا مردم ایران باید تیغ تحریمهایی را فقط هرروز تیزتر میشوند را تحمل کنند به این امید که این تحریم ها بر فعالیت هستهای ایران تاثیر بگذارد؟ پس از سالها تحریم علیه ایران و تحریمهای بیاثر علیه همسایهاش عراق، تحلیل سودمندتر این است که، به رغم تمام فلج شدنها، آیا مفهوم “کافی” در این زمنیه اساسا وجود خارجی دارد؟
منبع: اینفورمد کامنت – ۱۸ نوامبر