سیاست خارجی خامنه ای

علی اصغر رمضانپور
علی اصغر رمضانپور

علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، گفته است سیاست خارجی ایران با تغییر دولت ها تغییر نمی کند. معنای این سخن این است که سیاست خارجی ایران را دولت ها تعیین نمی کنند. آقای خامنه ای به تعیین شدن اصول سیاست خارجی در قانون اساسی اشاره می کند، در حالی که تشخیص نحوه اجرای این اصول در عمل، بر اساس قانون اساسی، به عهده دولت هاست.

اگر تشخیص آنچه به عنوان اجرای قانون اساسی شناخته می شود بر عهده دولت نباشد بر عهده کیست؟ روشن است که در نظام جمهوری اسلامی غیر از دولت، تنها مقامی که می تواند در چنین مقامی باشد رهبر جمهوری اسلامی است. به این ترتیب آقای خامنه ای به صراحت می گوید که مسوولیت سیاست خارجی کشور را بر عهده دارد و دولت را فقط مجری تاکتیک های سیاست خارجی می داند.

آقای خامنه ای در ارزیابی سیاست خارجی، که فراتر از مسوولیت دولت ها جریان دارد می گوید: “ادعا نمی کنیم به همه اهداف خود رسیده ایم یا حتی نزدیک شده ایم چون اجرای سیاست خارجی انقلابی در عمل با برخی غفلت ها، کم کاری ها، ناهوشمندی ها و موانع خارجی همراه بوده است اما جایگاه عزتمند فعلی کشور، مدیون همین سیاست های حکیمانه است و اگر به این اصول عمل نکرده بودیم، خدا می داند در داخل مرزها، با چه مشکلات و ضربات عجیبی، دست به گریبان می شدیم.”

در میان اهداف مورد نظر آقای خامنه ای به مواردی اشاره می شود که به هیج وجه در اصول سیاست خارجی ایران در قانون اساسی دیده نمی شود. میان آنچه آقای خامنه ای به عنوان محکمات قانون اساسی به آن اشاره می کند مواردی مانند سیاست انقلابی یا فروپاشی حکومت اسراییل دیده می شود که هیچ جای قانون اساسی ایران به آن اشاره نشده است. همچنین آقای خامنه ای در باره کشور یمن وسوریه چنان سخن می گوید که گویی او علاوه بر ایران، مسوولیت این دولت ها و بلکه ملت هایشان را نیز بر عهده دارد. رویه ای که در هیچ جای قانون اساسی ایران به آن اشاره نشده است. آقای خامنه ای می گوید: “ادامه اصول انقلابی و راهبردهای ثابت سیاست خارجی را تکرار کنید تا بیگانگان و دنباله های داخلی آنان، به تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دل خوش نکنند.” آقای خامنه ایبه راهبردهایی اشاره می کند که در قانون اساسی نیامده است؛ چنان که در باره اسراییل می گوید: “طبیعی است این رژیم جعلی باید دچار فروپاشی شود.”

بر اساس ارزیابی آقای خامنه ای سیاست خارجی مورد نظر او در مواردی به اهداف خود نرسیده است و حتی نزدیک نیز نشده است. اما از دید او دلیل این امر نه نادرست بودن این سیاست های حکیمانه بلکه غفلت، کم کاری، و ناهوشمندی داخلی و ( با بیشترین احتمال دولت ها) و موانع خارجی بوده است. اما همچنین روشن می کند که دنبال کردن این سیاست ها برای حل مشکلات داخلی موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت یکی از سیاست های خارجی حکیمانه مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی، سیاست هایی مانند سیاست خارجی ایران در باره برنامه اتمی بوده که ایران ناگزیر به مذاکره شده؛مذاکره ای که محور آن امریکا بوده است. امریکایی که به نظر آقای خامنه ای به دنبال آن است تا ۶۰ تا ۷۰ درصد اهداف خود را در مذاکره به دست آورد. آیا در جریان مذاکرات اتمی نیز این ماجرا رخ داده است که آقای خامنه ای با چنین اطمینانی از آن سخن می گوید؟

آقای خامنه ای حتی در باره مذاکراتی که وزیر امور خارجه ایران، به تعبیر سخنگوی وزارت امور خارجه با اجازه مقام های عالی کشور در آن شرکت کرده است می گوید: “معتقدیم معنی ندارد کشورهای دیگر دور هم جمع شوند و راجع به یک نظام حکومتی و رئیس آن حکومت تصمیم بگیرند، این بدعتی خطرناک است که هیچ حکومتی در جهان اجرای آن را درباره خود نمی پذیرد.”

همه شواهد نشان می دهد که آقای خامنه ای در باره مذاکرات جاری در باره بحران های منطقه ای مانند سوریه و یمن نیز همان سیاستی را دنبال می کند که در جریان مذاکرات اتمی دنبال می کرد. فرستادن دیگران به پای میز مذاکره بدون پذیرش رسمی مسوولیت آن. اما این بار قدری با اطمینان خاطر بیشتری سخن می گوید. ظاهرا به این دلیل روشن که این بار علاه بر تیمی از دیپلمات ها پشت میز مذاکره، از همراهی سپاه پاسداران در مناطق بحران زده برخوردار است. سپاهی که فرمانده آن بارها تاکید کرده که دوران سیاست خارجی انقلابی به پایان نرسیده است. مگر آنکه باز هم بنا بر ارزیابی آقای خامنه ای موانع خارجی مانع تحقق اهداف سیاست خارجی مورد نظر شود. چرا که هیچ یک از اقدام های سپاه از دید آقای خامنه ای در شمار غفلت ها و ناهوشمندی ها قرار نمی گیرد.