سخنرانی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل در کنگره آمریکا به لحاظ شباهت با مواضع برخی جریان های داخلی حاوی نکته هایی بود که مرور آن حایز اهمیت است. شواهد و قراین حاکی از این است که نتانیاهو رفته بود تا با افشای گوشه هایی از توافق های احتمالی ظریف و کری وزیر خارجه ایران بحران لاینحلی را برای مذاکرات ۵+۱ ایجاد کند. طوفانی که نتانیاهو قرار بود در روابط کاخ سفید و کنگره به راه اندازد بی تردید دامان ایران را نیز می گرفت و منجر به نوعی از بی اعتمادی می شد که احتمالا به سرانجام رسیدن مذاکرات تا پایان ماه مارس را دشوارتر می کرد. هر چند هنوز نمی توان پیش بینی کرد شانس موفقیت مذاکرات بیش از ۵۰ درصد است اما یک بحران اضافه حساب نشده احتمال رسیدن به توافق را به کمتر ازاین حد می رساند.
هنوز هیچ گزارشی دریافت نشده است مبنی بر اینکه توافقی پیرامون چهار اختلاف اساسی ایران و ۵+۱ صورت گرفته باشد. این چهار اختلاف تعیین تکلیف غنی سازی، زمان بندی برداشتن تحریم ها، توقف فعالیت های موشکی ایران، و پروژه های تحقیقات هسته ای ایران است. اخباری که از طریق منابع اسراییلی نقل شده حاکی از این است که بر روی درصد اندکی غنی سازی و ادامه فعالیت تعداد محدودی سانتریفیوژ توافق هایی صورت گرفته اما توافق بر سر تعدیل تحریم ها دشوارترین بخش مذاکرات است که نیاز به چانه زنی های بزرگ و نهایی برای رسیدن به توافق دارد. هنوز هیچ شاهدی بر این امر دلالت ندارد که طرفین توانسته باشند در موارد فوق حتی به توافقی نسبی برسند تا بتوان احتمال داد که ضریب موفقیت مذاکرات از ۵۰ درصد بالاتر رفته باشد.
با این حال، چند نکته قابل توجه حساسیت های بنیامین نتانیاهو نخست وزیر بد سابقه ترین نظام سیاسی خاورمیانه را بسیار شبیه دلواپسان جناح راست ایران می سازد که کمر به شکست مذاکرات بسته اند.
۱-ـ ثبات سیاسی اقتصادی ایران، کابوس هر دو، نتانیاهو و دلواپسان ایرانی مخالف به توافق رسیدن مذاکرات ۵+۱ است. توافق احتمالی در مذاکرات هسته ای برای نتانیاهو بدین مفهوم است که یک ابر ابزار چانه زنی سیاسی با آمریکا را از دست می دهد و آنگاه نتانیاهو باید پاسخگوی بحران اقتصادی و بحران مسکن باشد و از همه مهمتر از سرگیری مذاکره با فلسطینیان را در اولویت فرار دهد. راست های دلواپس مذاکرات هسته ای نیز دغدغه مشابهی دارند. آنها با پایان یافتن مذاکرات باید پاسخگوی فجایع اقتصادی سیاسی ده سال گذشته ایران باشند و به دلیل سابقه سیاسی که از خود برجای گذاشته اند بیش از پیش در معرض اتهام های مالی و افشای اختلاس های هماهنگ قرار دارند. نگرانی از آینده پرونده هسته ای ایران آخرین دغدغه عقب افتاده ترین طیف سیاسی ایران است که فاصله آنها با نرم های امروز جامعه ایران هر روز بیشتر و جبران ناپذیر تر می شود. بدون دلواپسی برای مذاکرات هسته ای، عقبه جناحی که تا چندی پیش حلقه اطراف احمدی نژاد را تشکیل می دادند موضوعیت خود را از دست می دهند و به یک جریان بی فرجام تبدیل می شوند. پس آنان نیز مانند نتانیاهو اشکال تراشی در مسیر مذاکرات هسته ای برایشان قاعده بقاست.
۲ـ نخست وزیر اسراییل با جنجال به راه انداختن پیرامون امنیت آینده اسراییل و اینکه ایران هسته ای تهدیدی برای خاورمیانه است، دروغ های بزرگ می سازد، اما دلواپسان ایرانی با نادیده گرفتن اینکه اقتصاد ایران در حال فروپاشی است و تحریم ها همه بنیان های انسانی و اجتماعی کشور را دچار سایش های خطرناک کرده به مردم دروغ می گویند. آنها با دروغگویی در تلاش اند این واقعیت را از ذهن مردم پاک کنند که همین مخالفان جریان اصلاح طلبی و سرکوب گران مردم ایران بودند که پای پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت باز و تحریم ها را به گره کور تبدیل کردند.
۳ـ در صورتی که ایران و ۵+۱ به توافق برسند و احتمالا این توافق زمینه ساز گشایش روابط ایران و آمریکا شود دور نخواهد بود روزی که ایران در مسیری قرار بگیرد که بیست سال پیش دبی قرار گرفت و به قطب اقتصادی و مبادلات منطقه ای تبدیل شد. در چنین شرایطی اهمیت استراتژیک اسراییل برای سیاست خارجی آمریکا در یک سراشیب تاریخی قرار می گیرد که بی تردید برگشت ناپذیر است. برای دلواپسان راست ایران شرایط از این هم بدتر خواهد بود. باز شدن فضای اقتصادی کشورها پس از تحریم های بین المللی همواره شکسته شدن فضای بسته سیاسی را با خود همراه خواهد داشت که در ادامه به باز شدن فضای فرهنگی و اجتماعی منجر خواهد شد. چنین رخدادی سرآغاز فروپاشی نظام ارزشی کاسبکارانه راست های ایران است که کشور را به فاسد ترین و پر اختلاس ترین نظام سیاسی دوران معاصر تبدیل کرده اند. شاید آلوده ترین اتفاق سیاسی در ایران را بتوان همخوانی روزنامه کیهان و دلواپسان ایران با اسراییل در روند مخالفت خوانی با مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ خواند. با این تفاوت که نتانیاهو تلاش می کند آینده اسراییل را با هر ترفندی بیشتر از پیش تضمین کند، اما دلواپسان با ادامه اصرار برحل نشدن این بحران، گویی به جای امنیت ایران، نگران امنیت اسراییل هستند.