‏ گفت وگو

نویسنده
پرستو سپهری

پرویز بشر دوست مانند بسیاری از هنرمندان خانه نشین  شده است…حرف هایش خواندنی است…نگاهی هم داریم در بخش نمایش به تئاتر ماد رمانده…

 

گفت و گو با پرویز بشردوست

خانه نشینی اجباری

 

فاصله شما ازتئاتر بسیار زیاد شده، در این سال های دوری چه می کنید؟

فقط مطالعه می کنم و تئاتر می بینم وهر از چندگاهی که دلم برای نمایشنامه نویسی تنگ می شود به سراغ آن می روم.

 

به نظرمی آید چندان دل خوشی از تئاتر ندارید؟

چرا؟ اتفاقا من به تئاتر بسیار علاقمندم وبه جرات می گویم که تئاتر همچنان یکی از آرزوهای من است. در تئاتر عشقی نهفته است که برای هرکسی قابل درک وفهم نیست. گوته سخن بسیار گران بهایی دارد،  اودر مورد تئاترمی گوید: “صحنه همچون طناب بندبازان به افراد نالایق جرات راه رفتن به روی خود را نمی دهد.” بنابراین خود تئاتر است که باید افراد را تحویل بگیرد. آنها را زنده نگاه دارد. به اوج ببرد و یا اینکه فرود بیاورد. تئاتر، تئاتر است وعلی رغم تمام شیرینی هایش به هیچ عنوان با کسی شوخی نمی کند.

 

چرا کار نمی کنید؟

البته من کار می کنم ولی کارهایم دیده نمی شود.(می خندد) حالا شاید به دلیل این است که ضعیف کار می کنم یا هرچیز دیگری…

 

 

به نظرمی آید که همچنان عصبانی هستید.

نه. من آخرین بار یک نمایش را در چهارمین دوره جشنواره ماه به صحنه بردم. نام آن نمایش “مرز”بود وداستان دو مرزبان از دو کشور که با هم درگیر هستند. نمایش را خیلی دوست داشتم وامیدوار به اجرای عمومی اش بودم. دبیر محترم آن جشنواره جناب آقای نصرالله قادری هم تلاش بسیار زیادی برای اجرای آن کردند. اصلا خود ایشان از من دعوت کردند تا پس از سال ها دلتنگی نسبت به تئاتر دوباره کاری را شرو ع کنم اما با تمام الطاف ایشان انگار که دستی از غیب باعث شد تا در نهایت و پس از اجرای نمایش در جشنواره نتوانم به فکر اجرای عمومی باشم.

 

در حیطه نویسندگی چطور؟ مشغول کاری هستید؟

بله. نمایش های متنوعی را به نگارش درآورده ام. طرح های بسیاری هم برای نوشتن دارم اما همه آنها در قفسه ها مانده تا شاید روزی برایم اتفاقی بیفتد تا چاپ شوند.

 

شما یکی از نویسندگان بزرگ ایران درحیطه ادبیات نمایش ونویسندگی هستید. لطفا به طور واضح برایمان بگویید که چرا دراین سال ها سکوت اختیار کرده اید.

بی مهری های مدیران فرهنگ و مسئولین کشوری نسبت به همه هنرمندان در یک کشور وجود دارد. اگر این کشور ایران باشد که قضیه فرق می کند. متاسفانه در این سال ها به دلیل نوع فعالیت های مرکز هنرهای نمایشی و اداره فرهنگ وارشاد اسلامی بسیاری از هنرمندان خانه نشین  شده اند. حالا این خانه نشینی دو شکل دارد. برخی از خانه نشینان طاقت نمی آورند و بنا بر ارتباطات و امکانات شخصی خود می توانند در خارج از خانه(کشور)به فعالیت های خود ادامه دهند.اما بعضی ها مثل من مجبور به بیکاری می شوند.

 

حتما درمیان مطالعات خود با نویسندگان جوانی آشنا شده اید که این روزها درحال پی ریزی سبک و سیاق خود درعرصه تئاتر و تولید متون نمایشی هستند. نظرتان در مورد ادبیات نمایشی این روزهای ایران چیست؟

ایران همواره دارای نویسندگان بزرگی بوده که جوانان آنها را سرمشق خود قرار می دهند وکار می کنند. دراین سال ها آثار جذاب بسیار زیادی خوانده ام و در مقابل کارهای ضعیفی از نمایشنامه نویسان بسیار خوب. اما وضعیت نمایشنامه نویسی در ایران فراز و فرودهای بسیار زیادی دارد. چیزی که باعث تاسف می شود این مساله است که اغلب نقطه یکسانی نداریم. نقاط قوت نمایشنامه نویسی ما سیر یکدست و زنجیرواری ندارد. در روزها  وسال هایی که هنرمندان قابل و با استعدادی کشف و معرفی می شوند برای احیاء ونگهداری و مراقبت از آنها هیچ حرکت مثبتی صورت نمی گیرد. حمایت ها تا جایی ادامه دارد که نمایشنامه نویس کارش را ارائه می دهد. پس از آن به حال خود رها می شود. این یکی از اعتراض های من در چند ساله گذشته بوده که البته طبق معمول گوش شنوایی برای شنیدنشان نیست.

 

به نظرتان تشکیل صنف های متعدد نویسندگی می تواند به این مساله کمک کند؟

اصلا یکی از سم های بزرگ ادبیات نمایشی ایران تشکیلاتی است که بدون تنظیم قانون در ایران به نام صنف نویسندگان شکل گرفته است. من با کلیت تشکیل صنف موافقم وبه نظرم باید وجودادشته باشد اما اینکه هر اداره، نهاد، ارگان وسازمانی برای خود و به طور خودسرانه تشکیلاتی را راه اندازی و آن را به دست نااهلان بسپارد باعث نابودی استعدادها می شود.

 

 پرویز بشردوست متولد سال 1329 در تبریز. تحصیلات: دیپلم. فعالیت هنری‌اش را از سال 1346 با نمایشنامه نویسی آغاز کرد. باغ آرزوها و عمو زنجیرباف دو نمایشی است که بشردوست در دهه 1350 منتشر کرد. در سال 1353 باغ آرزو به کارگردانی محمد صالح‌علا و بازیگری بشردوست روی صحنه آمد. سال 1354 گروه هنری «آژیده» را تأسیس کرد و ضمن سرپرستی، به تدریس عملی تئاتر پرداخت. عمو زنجیرباف نخستین نمایش این گروه است که مدت یک ماه در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا اجرا شد. در سال 1355 به دعوت علی نصیریان به اداره تئاتر رفت و نمایش انفارکتوس را نوشت که شش ماه در «خانه نمایش» روی صحنه بود. برخی دیگر از نمایش نامه هایی که به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان در آنها شرکت داشته، عبارتند از: خبرهای روز، تحویلدار، انفجار، افسانه ماشاالله‌خان و درخت انگور. او همچنین تعدادی فیلمنامه برای مجموعه‌های تلویزیونی نوشته است. پس از بازی در تعدادی مجموعه تلویزیونی در سال 1372 سینما را با بازی در همه دختران من به کارگردانی (اسماعیل سلطانیان) تجربه کرد. آخرین حضور او در صحنه تئاتر، بازی در باغ آرزوها در سال66 است که دوباره بازنویسی کرده بود.