به لیست اصلاح طلبان رای بدهیم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

فعلا اصلاح طلبان با یک لیست مشخص در انتخابات شرکت می کنند و به نظر می رسد که احتمالا انتخابات شوراها را در بسیاری از شهرها ببرند. شهرداران عصر کرباسچی از فهرست ائتلاف اصلاح طلبان حمایت کردند. سازمان ادوار دفتر تحکیم هم دیر آمد ولی خوش آمد و اعلام کرد: « به جریان اقتدارطلب و پوپولیست طرفدار دولت رای ندهید.»

من می خواهم از آقای ابراهیم اصغرزاده تقاضا کنم که این ماجرای فهرست مظلومان شهر را هم پس بگیرد و از فهرست اصلاح طلبان برای انتخابات شوراها حمایت کند، من هم قول می دهم دیگر در فنجان چای او هیچ چیز بیخودی نریزم. لطفا این کار را همین امروز بکند.

از طرف دیگر انتخابات شوراها که تقریبا چند قطبی شده بود، دارد دو قطبی می شود، از یک سو فهرست دولتی که در این یک سال و نیم ناتوانی اش معلوم شده قرار دارد و از طرف دیگر فهرست مخالفان و منتقدان دولت قرار دارد. نتیجه این انتخابات سرنوشت جامعه را در یکی دو سال آینده معلوم می کند. نکته مهم ابن است که نامزدهای اصولگرایان که به همت رئیس جمهور(دستش درد نکند) به سه تکه تقسیم شده بود، در حال تکه تکه شدن بیشتر است. حتی فهرست طرفداران شخص احمدی نژاد هم در حال تکه تکه شدن است. یک گروه به لنگ و پاچه احمدی نژاد رای می دهند، یک عده به سخنرانی های خوبش، یک عده به تصمیم های اقتصادی نمکینش و یک عده به کارهای دیگرش.

خبرگان را فراموش نکنید

یک موضوع خطرناک هم در انتخابات وجود دارد. مجلس خبرگان ممکن است در اختیار طرفداران دولت و مصباح بیفتد. این موضوع به اندازه انتخابات شوراها مهم است. لیست شش نفره تهران و در صدر آن هاشمی رفسنجانی و لیست بسیاری از روحانیون در شهرهای مختلف باید در این انتخابات رای بیاورد. حضور شخص هاشمی رفسنجانی به اندازه بیست نفر در این مجلس مهم است. از طرف دیگر فکر می کنم تا جایی که ممکن است باید جلوی اکثریت پیدا کردن راست ها را در خبرگان گرفت.


خوب، مناسب، دقیق، روشن

دقیقا همین کار بهترین کار است. رئیس جمهور باید برای اینکه به دانشجویان نشان بدهد هیچ ترسی از حضور در میان آنان ندارد، در دانشگاه حضور یابد، دانشجویان عزیز و باحال و دوست داشتنی هم باید برای اینکه نشان بدهند اصلا از حضور رئیس جمهور م.ش.نگ[ منتخب شورای نگهبان] در دانشگاه خوششان نمی آید، باید جوراب وی را به سرش بکشند. در این معادله هر دو طرف به وظیفه ملی و میهنی خودشان عمل کرده و همه چیز درست است. در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به احمدی نژاد در دانشگاه، تمام رسانه های جهان این خبر را همراه با تصاویر مربوطه پخش کردند. البته به نظر من این اول دعواست. دیگر احمدی نژاد در هیچ شهر بزرگی و در هیچ دانشگاهی جرات ندارد حضور پیدا کند و عبیدیات خود را به عنوان حرفهای جدی تحویل بدهد. البته در ایران که کسی جدی نمیگیرد، اما خطرش همین است که خارجی ها باور می کنند و برای دست انداختنش عکس و تفصیلات وی را چاپ و پخش می کنند و این خوشش می آید و بازی از اول. ملت بیچاره ایران هم این وسط قربانی است. پس بهتر است از این پس هر هفته به ارادان برود و همانجا با مردم دیدار مردمی کند. مثل همین جلسه دانشگاه قبلا دوربین ها را گاردش بگیرند و فقط دست خودی هاشان باشد که صحنه های بدی ضبط نشود.


توهین نبود، واقعا همین است

به نظر من محسن میردامادی حواسش نبود که چه حرفی می زند، اگر نیم ساعتی به موضوع فکر کرده بود، هرگز چنین چیزی نمی گفت. البته می شود گفت که ایشان غلط فرمودند، ولی ایشان آدم خوبی هستند و برما انسان های عادل و نسبتا شریف لازم است که به ایشان نگوئیم غلط فرمودند بلکه بگوئیم اشتباه کردند. محسن میردامادی در یک اظهارنظر شتابزده گفت: « توهین به رئیس جمهور منتخب مردم را محکوم می کنیم.» اصولا چنین چیزی اشتباه است. اولا: احمدی نژاد منتخب مردم نیست. آدم که خودش به خودش دروغ نمی گوید، وقتی همه نیروهای سیاسی و مسوولان وقت تقلب انتخاباتی احمدی نژاد را تائید کردند، یعنی این موجود رئیس جمهور منتخب مردم نیست. دوم اینکه: دانشجویان به احمدی نژاد توهین نکردند، بلکه واقعیاتی که در مورد او وجود دارد، با صدای بلند گفتند. مثلا در این مورد که احمدی نژاد فاشیست است، واقعا چه شکی وجود دارد؟ شما یک رئیس جمهور پیدا کنید که رسما و با پول ملت یک گروه از فاشیست های کوکس کوکلان و طرفداران هیتلر را در کشورش جمع کرده باشد و رسما به نفع هیتلر کنفرانس برگزار کند. حالا گیرم من قبول کنم که لنین و استالین و پول پوت و پینوشه فاشیست نبودند، اما موسولینی که دیگر فاشیست بود، خودش هم انکار نمی کرد. پس اگر به او بگوئیم فاشیست که توهینی نشده است. یا مثلا در این مورد که احمدی نژاد دروغگوست، آیا این نظر توهین است؟ کسی که هفته ای یک بار رسما حرفهایی را که جلوی دوربین و در حضور شصت میلیون گفته، انکار می کند و می گوید من نگفته بودم نفت را به سفره مردم می آورم، من نگفتم هاله نور، من نگفتم با کنترل جمعیت مخالفم، من نگفتم با محدودیت ساخت صنایع در اطراف تهران مخالفم و … آیا به این نمی شود گفت دروغگو. اصولا بسیاری از صفات مثل دروغگو، فاشیست، عامل فقر و فساد و تبعیض، انحصارطلب، زورگو و مواردی شبیه این در مورد این گونه آدمها توهین محسوب نمی شود، فقط ممکن است این اعتراض وارد باشد که چرا داد می زنید؟ که در این حالت من پیشنهاد می کنم میکروفون کافی در اختیار این افراد قرار بگیرد که مجبور نشوند حنجره نازنین خودشان را جر بدهند. به همین دلایل متقن و روشن من پیشنهاد می کنم مجلس لایحه ای را بگذراند که در آن گفتن صفاتی که واقعا در احمدی نژاد وجود دارد، توهین تلقی نشود. این هم یک پیشنهاد سازنده.

میردامادی غلط کرد، ببخشید

در پی اظهارات محسن میردامادی، تقریبا همه نیروهای موجود و ممکن در کشور از جمله اعضای خانواده خودش هم اظهارات وی را محکوم کردند و به وی پیشنهاد کردند که یک هفته ای به سفر شمال برود و در آنجا مراقبه و تمرکز و احیانا اعتکاف کند و جلوی چشم مردم ظاهر نشود. محمد علی نجفی، نامزد شورای شهر اصلاح طلبان گفت: « سخنان میردامادی موضع شخصی وی و جبهه مشارکت است.» وی ادامه داد: « اتفاقات دانشگاه امیر کبیر نتیجه سیاستهای غلط وزارت علوم است.» رمضان زاده نیز پروژه احمدی نژاد را فاش کرد و گفت: « حضور احمدی نژاد در دانشگاه برنامه تبلیغاتی برای انتخابات بود.» شاخه دانشجویی جبهه مشارکت هم با آرامش تمام دندان های میردامادی را سرویس کرده و اعلام کرد: « اعتراض دانشگاه نتیجه سیاستهای دولت در دانشگاه است.» عطریانفر هم از دانشجویان دفاع کرد و گفت: « احمدی نژاد باید از دانشجویان عذر بخواهد.»

دانشگاه زنده است، ناز نفس اش

ماجرا از این قرار بود که احمدی نژاد فکر کرده بود که دانشگاه هم مثل مسجد محل ابراز رایحه خوش خدمت است و چون در این یک سال و نیم با آدمهایی که ضریب هوشی بالا داشته باشند و یا اجازه حرف زدن به آنها داده شود، برخورد نکرده بود، خودش را به دانشگاه امیرکبیر دعوت کرد و در آنجا حضور یافت. طبیعتا دانشجویان هم وقتی با چهره و کلمات وی مواجه شدند، عصبانی شدند، یکی از آنها در مورد اخراج دانشجویان ستاره دار سووال کرد. آقای دکتر اینقدی نژاد هم که فکر کرده بود دانشگاه هم مثل روستای محمودآباد پشتکوه است، احساس طنزش گل کرد و با حالتی مسخره جواب داد که: « ستاره دارها را ستوان می کنیم.» دانشجویان موجود در سالن هم که اصلا از این شوخی های لوس خوششان نمی آید، اقدام به اعلام نظرات واقعی شان با صدای بلند کردند و گفتند: « عامل تبعیض و فساد، محمود احمدی نژاد» و ادامه دادند« دروغگو برو بیرون» و شروع کردند به سوزاندن عکس های احمدی نژاد. احمدی نژاد هم که احساس « خود شهید بینی اش» گل کرده بود، گفت: « افتخار من سوختن در راه تعالی این ملت است.» دانشجویان عزیز هم برای اینکه احمدی نژاد بتواند به افتخاراتش ادامه دهد، به سوزاندن عکس و اعتراض ادامه دادند. در همین حال احمدی نژاد که مدتهاست به دلیل اینکه دیده است هرکسی مثل حماس و حزب الله و دوستان داخلی برای طرفداری کردن از او پول می گیرند، فکر کرد هرکسی که هر نظری می دهد، حتما پول می گیرد. به همین دلیل « دانشجویان را عامل بیگانه خواند و گفت آنان از بیگانگان پول گرفته اند.»، با این وجود باز هم به خوشمزگی ها و ادا و اطوارهای «ارادانی پسند» خودش ادامه داد و گفت: « با این وجود من شما را دوست دارم.» گفتن این حرف آتش به جان دانشجوهای موجود انداخت، چون واقعا وقتی شما می بینید یک موجود نکبت بی ریخت مثل سریش به شما چسبیده و ول نمی کند، عصبانی می شوید. دانشجویان هم عصبانی شدند و به دادن شعارهای شان ادامه دادند. احمدی نژاد هم کنترل خودش را بکلی از دست داد و گفت: « شما بی حیا هستید.» و ادامه داد: « شما به من توهین می کنید، اما من جواب شما را با آرامش خواهم داد.» در ادامه احمدی نژاد برای اینکه نشان بدهد با آرامش برخورد می کند، اعلام کرد: « ما دانشجویان را به صلابه می کشیم.» و برای این که به همین قولش عمل کند، همان موقع دستور داده شد که تعدادی از دانشجویان معترض حسابی کتک بخورند تا بفهمند رئیس جمهور تا چه حد آرامش دارد و مهرورزی می کند. یکی از اعضای بسیج دانشجویی امیرکبیر که دستمال مناسبی در دست داشت، در مورد این مراسم گفت: « توهین کنندگان به احمدی نژاد از قبل سازماندهی شده بودند…. حضور رئیس جمهور خوب و با محتوا بود. … این پاسخی بود به کسانی که می گفتند رئیس جمهور جرات حضور در دانشگاه را ندارد.» آگاهان در مورد اظهارات این موجود محترم هیچ توضیحی ندادند، چون کارشناسان به آگاهان گفتند که هرکسی هر چقدر هم گیج باشد خودش می فهمد که موضوع چیست و نیازی به توضیح وجود ندارد.


وزیر کشور هم رفت لای دست رئیس جمهور

به دنبال هو شدن رئیس جمهور محبوب سابق، داستان هو کردن دیروز هم ادامه پیدا کرد و وزیر کشور که اتفاقا اگر عمامه و عبا نداشت مانند بازیگران نقش منفی فیلم های آمریکائی خوش تیپ بود، برای سخنرانی به دانشگاه شیراز رفته بود با استقبال ولرم دانشجویان مواجه شد و جوراب ایشان هم در کمال مهرورزی به سرشان کشیده شد. البته من اعتقاد دارم که موضوع وزیر کشور در اولین نیست و بهترست بعد از انتخابات اولین کار، برگزاری یک تحصن و اعتصاب گسترده برای تغییر وزیر علوم باشد. گرچه بعضی از دوستان با نظر من مخالفند و معتقدند که زاهدی باید تا آخرین روز به رییسش سنجاق شود تا هر چه میتواند گلاب به روی او بپاشد و این صفت مزخرف مردمگرا را که رسانه های خارجی نفهمیده به اینقدی نژاد داده اند از وی بگیرند بعد. ولی به هر حال الان موقع این حرف ها نیست و موضوع اصلی مملکت در حال حاضر انتخابات است.

مسلمانان جهان! لطفا به بچه ها رحم کنید.

در خبرها آمده سه کودک فلسطینی توسط حماس که دو روز قبل 250 میلیون دلار پول از جمهوری اسلامی دریافت کرده است، کشته شدند. این سه کودک در درگیری میان فتح و حماس به جای پدرشان به قتل رسیدند. در افغانستان هم هشت کودک در انفجار طالبان کشته شدند. در این بچه کشی مسلمین هیچ کدام از عوامل صهیونیست و استکباری دخالت نداشتند و هیچ کدام از بچه ها هم آمریکایی نبودند. سه روز قبل هم در انفجار گروههای تندروی اسلامی در عراق دو خانواده شیعه با بچه ها و زن و سایر اعضا کشته شدند که معلوم است کشتنشان کار کیست. به نظر می رسد که در سه روز گذشته تعداد بچه های مسلمانی که توسط تندروهای مسلمان ضدآمریکایی در عراق و فلسطین و افغانستان کشته شده اند، از کل کشته های خردسال توسط اسرائیل در سال گذشته بیشتر بوده است.

رضا عابدینی جایزه پرنس کلاوس را می گیرد

امروز در یک مراسم رسمی جایزه رضا عابدینی هنرمند بزرگ و برگزیده ایرانی در هلند توسط خاندان سلطنتی این کشور به گرافیست بزرگ ایرانی اهدا می شود. مراسم امروز یک مراسم رسمی و بسیار مهم در هلند است که طی این مراسم رضاعابدینی و ده برنده دیگر امسال مورد تقدیر قرار می گیرند و رضا جایزه اش را دریافت می کند. این اتفاق زیبا را به این هنرمند بزرگ ایرانی تبریک می گویم و روز یک شنبه گزارش دریافت این جایزه را خواهم نوشت.