حکمی که شمشیر دولبه است

نویسنده

به نظر می‌رسد که آقای احمدی نژاد دچار خطای فاحشی شده است و آن عبارت است از نوع برخورد با تروریسم. آقای احمدی نژاد در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل چنین توضیح می‌دهد که “اگر واقعا تروریستی وجود دارد آیا نمی‌توان از روش عقلانی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران که در برخورد با عبدالمالک ریگی به خوبی تجربه شد، استفاده کرد؟ (روزنامه اطلاعات- سه شنبه، 24 فروردین، صفحه 2)

پس از انتشار این نامه آقای مشایی، رئیس دفتر آقای احمدی نژاد در تفسیر این نامه نوع برخورد ایران با تروریسم را بسط داد و گفت: “برخورد با تروریسم راه خودش را دارد و روش‌هایی که دولت امریکا پیش گرفته است در جهت مبارزه با تروریسم نیست بلکه ایجاد فضای بیشتر برای فعالیت تروریست‌هاست. آنها باید از جمهوری اسلامی ایران یاد بگیرند که چگونه با تروریست‌ها برخورد می‌کند و با قدرت و قاطعیت در عین حالی که تروریستی مثل ریگی تحت حمایت عوامل دیگری بود، برخورد صورت گرفته است.” (روزنامه سرمایه- پنجشنبه، 26 فرودین، صفحه 2)

معتقدم که این نامه یک اشکال جدی دارد و در حقیقت بهانه را به دست دیگران می‌دهد تا از تیغ دو لبه مبارزه با تروریسم، علیه کشورمان نیز استفاده شود. در این نامه ایشان روش امریکا در مبارزه با تروریسم را نقد می‌کند اما روش پیشنهادی ایشان که مصداق آن را دستگیری عبدالمالک ریگی می‌داند نیز در حقیقت شکل دیگری از روش‌های مورد انتقاد است.

دو روش در مورد دستگیری ریگی مطرح شده است؛ اول دستگیری وی در پاکستان که اگردولت پاکستان از این ماجرا اطلاع نداشته، نقض حاکمیت این کشور محسوب می‌شود و اگر در جریان این عملیات بوده، با همکاری مشترک دو کشور این اقدام انجام گرفته است. اما روش دوم، فرود آوردن هواپیمای حامل ریگی در مسیر هوایی به مقصد یکی از کشورهای شمال ایران است.

باید گفت که ایران متاسفانه کشوری است که به غلط در مظان حمایت از تروریسم قرار دارد. با فرض اینکه منطق به کار گرفته شده در نامه آقای احمدی نژاد به دبیرکل سازمان ملل متحد مورد قبول امریکاییان باشد، این سوال مطرح می‌شود که آیا اگر امریکاییان به خود اجازه دهند فردی را که در یک دادگاه داخلی امریکا یا هر کشور دیگری محکوم شده و به اینترپل نیز اطلاع داده شده است را در مسیر هوایی با فرود هواپیمای حامل او دستگیر کنند، مورد تایید جمهوری اسلامی ایران قرار خواهد گرفت؟ به طور قطع چنین چیزی مورد تایید ما نخواهد بود.

اشکال کار آقای احمدی نژاد همین جاست؛ به طور قطع ایرانیان از دستگیری یک مجرم جنایت کاری مانند ریگی خوشحال هستند اما ما نباید حکمی را صادر و به دنیا توصیه کنیم که مانند شمشیر دو لبه است.

ما می‌توانستیم پس از دستگیری ریگی سکوت کنیم و همه جهانیان نیز مطلع بودند که ایران او را دستگیر کرده است، چگونگی دستگیری وی به خودمان مربوط بود اما این که ما دستگیری ریگی را تبدیل به یک مساله بین المللی کرده و به عنوان یک الگو برای مبارزه به تروریسم معرفی کنیم، خطرناک بوده و باب جدیدی را در حقوق بین المللی باز می‌کند و بهانه‌های مختلفی را به دست کشورهای قدرتمند علیه ایران می‌دهد.

به عنوان نمونه امریکاییان به بهانه این که لیبی در یک عملیات تروریستی دست داشته، لیبی را بمباران کردند، اینکه آقای احمدی نژاد شیوه دستگیری ریگی را نمونه‌ای برای برخورد ایران با تروریسم می‌داند، در حقیقت حکمی را صادر می‌کند که دیگر کشورها با استفاده از همین حکم در روش برخورد با تروریسم این گونه عمل کنند.

معتقدم اگر ما به سیاست‌های امریکا در حمله به افغانستان و عراق انتقاد می‌کنیم و حمله به این کشورها را به بهانه مبارزه با تروریسم زیر سوال می‌بریم، نباید به دنبال آن حکمی را صادر کنیم که در حقیقت شکل دیگری از این سناریو است.