کیوسک ده ساله شد

نویسنده
لی لا نیکان

» گزارش

تاریخچه موسیقی راک در ایران از فقدان گروهی که توانسته باشد به طور مداوم سالها کار کند و آلبوم ها و تک آهنگ های موفق و حرفه ای در کارنامه اش ثبت باشد، خبر می دهد.

 در دهه چهل گروه بلک کتز با راک اند رول کارش را شروع کرد اما رفته رفته تبدیل به پاپ نه چندان سطح بالا شد. این گروه تا همین امروز هم به عمرش ادامه می دهد، ولی بیش از آنکه یک گروه جدی باشد، یک نوستالژی از روزهای خوش شهبال شب پره است.

همزمان با بلک کتز، گروه اسکورپیو که فقط موسیقی راک غربی را پوشش می داد، فعالیت داشت. اما در اوایل دهه پنجاه کارش بعد از شش سال متوقف شد. بعد از انقلاب گروه اوهام حدود سه سال در دهه هفتاد فعالیت داشت، اما به دلیل دریافت نکردن مجوز برای آلبوم “نهال حیرت” و اختلاف میان برخی اعضای گروه در عمل تا سال نود که کنسرت موفقی اجرا کرد، خاموش بود. در حقیقت در ایران گروههای متفاوت و تلفیقی اساسا به واسطه نداشتن شرایط بد موسیقی و محدودیت های حکومتی و همچنین پشتیبانی مالی تداوم نمی یابند.

آرش رهبری از گروه تارانتیس می گوید: “ما در ایران الگویی نداشتیم که از آنها یاد بگیریم. بچه ها به صورت خود جوش و بدون هیچ حمایتی کارها را انجام می دادند. حرفه ای بودن و شرایطی که در دنیا برای گروه های موسیقی هست برای ما وجود نداشت. با تفریحی موزیک کار کردن و در کنار یک کار دیگر برای أمرار معاش، ساز زدن، نمی شود حرفه ای کار کرد و اتفاق حرفه ای نمی أفتد.”

اما این اتفاق حرفه ای برای گروه کیوسک افتاد، گروهی که این هفته جشن ده سالگی اش را در سانفرانسیسکو خواهد گرفت. آرش سبحانی به قول ابراهیم نبوی که کتاب “کیوسک” را درباره این گروه منتشر کرده، رهبر گروه کیوسک است. “می گویم رهبر، بخاطر اینکه آرش در گروه نقش رهبری دارد و نه نقش مدیریت، او شاعر، آهنگساز و خواننده گروه است، پس بیشترین نقش را در ایجاد شکل و محتوا دارد. آرش سبحانی در این مدت سعی کرد تا شخصیت خودش را با کیوسک جدا کند، و این کار را به شایستگی انجام داد.“ 

خود آرش سبحانی که هفته قبل با من گفتگوی تلفنی داشت، کاملا متواضعانه و بدون اینکه در هر جمله ده بار به خودش اشاره کند، دلیل ماندگاری ده ساله کیوسک را چنین می گوید: “در واقع ما از ۲۰۰۳ شروع کردیم، عواملی که باعث می شود گروه ها بهم بخورند، یکی اش مسائل اقتصادی است. خوشبختانه تمام اعضای گروه ما کار دیگری دارند. ما سرمایه زمان و کار را داشتیم بأهم. من فکر می کنم گروه های خارج از ایران هم عمرچهار پنج سال دارند و بعد منفعل می شوند، گاهی اختلاف سلیقه پیش می آید، آدم ها سبک شان عوض می شود. و خیلی چیزهای دیگر، ولی ما از همان روز اول برایمان مهم بود که کار گروهی باشد و گروهی بماند و سلیقه های شخصی را کنار بگذاریم. هر چند خیلی آدم ها در گروه آمدند و از آن رفتند، ولی ۶ نفر اصلی هنوز با هم هستیم و توانستیم ۸ آلبوم را با هم کار کنیم.“ 

البته آرش رهبری از بچه های تارانتیس، درباره مشکلات پیش روی بچه های موسیقی متفاوت در ایران حرف دیگری می زند. او به مشکلات جدی موزیسین ها در ایران که باعث می شود گروهها ادامه پیدا نکنند اشاره می کند: “خیلی چیزها توی ذوق آدم می زند، وقتی که در جامعه و حتا خانواده این کار را شغل ندانند و نگاه تحقیر آمیزی داشته باشند، اینکه حکومت تو را دستگیر کند و بخاطر موزیسین بودن باید جواب پس بدهی. یکی دیگر اینکه انگار پدیده موزیسین بودن تبدیل به مد شده است، هر از گاهی در جامعه ما یک چیزی مد می شود. زمانی دکتر و مهندس بودن مد شده بود، زمانی عکاسی و کافه رفتن و سبیل چخماخی و روشنفکر بودن، حالا موزیسین بودن مد شده است. سیاهی لشگر ها از هر قماش آمدند و پول دادند، تا برایشان با استفاده از تکنولوژی موزیک تولید شود و بازار موزیک را خراب کردند. خیلی از ماها به حاشیه رفتیم و شرم داریم که با یکسری از آدم ها در یک کتگوری قرار بگیریم. این ها باعث می شود آدم ها نتوانند با هم کار کنند.”

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد وقتی گروه موسیقی از ایران می رود، کم کم از بین می رود، اما این اتفاق برای کیوسک نیافتاد. آرش سبحانی درباره تاثیر مهاجرت روی گروه کیوسک معتقد است: “خیلی تاثیر زیادی داشت. همین که ما توانستیم شنیده بشویم. چون إبزار اینترنت در اختیار مان بود که کمک بزرگی کرد تا ما شنیده بشویم و مهمتر اینکه توانستیم اجراها و ضبط زنده داشته باشیم، بدون اینکه نیاز داشته باشیم دنبال مجوز و اینطور گرفتاریها برویم و در فضایی قرار بگیریم که موسیقی را پرورش و حمایت کند. ما گروه های حرفه ای دیگر را از نزدیک دیدیم که چطور اجرا می کنند، نظم دارند و چطوری کنسرت برگزار می کنند و از آنها یاد گرفتیم.“ 

البته فقط همین هم نیست: “عوامل نگه دارنده گروه ها مسائل اقتصادی و رفتار و اخلاق حرفه ای داشتن هست، مثل هر کار دیگری که در یک دفتر وجود دارد و افراد هر روز با در نظر گرفتن حد و حدود گروه می روند سر کار. و همچنین برخی قوانین از پیش تعیین شده برای گروه، ولی متاسفانه ما آدم هایی هستیم که زود همه چیز را خراب می کنیم و با عصبانیت و پرخاش نمی گذاریم کار در چهار چوب حرفه ای جلو برود.” این حرف ها را آرش رهبری از گروه تارانتیس می گوید. 

ده سال پیش در سپتامبر ۲۰۰۵ گروه کیوسک با انتشار آلبوم “آدم معمولی” فعالیتش را آغاز کرد. آرش سبحانی خواننده، ترانه سرا و آهنگساز که پیشتر به صورت موسیقی رآک زیر زمینی در ایران فعالیت داشت و در گروهای موسیقی گیتار زده بود و آهنگ ساخته بود، کیوسک را پایه گذاری کرد، أعضائ گروه شهروز خواجه مولایی،نوازنده درامز که از دوستان ۲۵ سال گذشته آرش هست و در گروه راز شب با هم هـمکاری داشتند، علیرضا کمالی نوازنده بیس که او هم از ایران با آرش همکاری می کرد، أردلان پایوار نوازنده کیبورد و آکاردئون که از آلبوم اول کیوسک کارش را با گروه شروع کرد، تارا کمانگر نوازنده ویلون در چند سال گذشته، و محمد تالانی أعضائ تشکیل دهنده گروه کیوسک هستند. 

یحیی الخنسا نیز که تا پیش از این نوازنده درامز گروه ۱۲۷ بود، در چند کار اخیر کیوسک در کنار آنها ظاهر شده است.

 پیشینه موسیقی کیوسک در ابتدا بر پایه راک و بلوز بود. در ادامه تجربه هایشان به سمت جیپسی و کولی ها و موسیقی بالکان رفت تا جاییکه در تکاپو از گذر تاثیر پذیری کارهای باب دیلن و مارک نافلربا بهره جستن از سازهایی چون ماندولین، ویولون و آکاردئون به یک هویت پررنگ وصدایی رسید که کیوسک امروزرا معنا می دهد. 

 اگر بپرسیم کارگروهی کیوسک یعنی چه، می شود گفت: کار گروهی برپایه صداقت و فارغ از تلاش برای خوش آمد یا بد آمد مخاطب که خودش دروغیست به شنوندگان و خود آهنگساز. کار به این شکل آغاز می شود، اعضا در نشست های دوستانه و گفتگوها و برداشتهای شان از وقایع و ماجراهای مهم روز،اسکیس اولیه ای را که آرش به عنوان ترانه سرا و آهنگساز زده را با آزادی عمل وبراساس وظیفه و سازی که هر نوازنده کار می کند در حد ایده اولیه می سازد؛ با وجود اختلاف سلیقه و بدون دخالت در کار دیگری. در مرحله تنظیم و ضبط اما مشارکت کاملن به صورت گروهی انجام می گیرد. در این جمع کوچک دموکراسی نمایان می شود به طوری که هر فرد علاوه بر همکاری با کیوسک،آهنگ ها و فعالیت شخصی موسیقیاییش را نیز انجام می دهد. شادی و اردلان در ایندو،انتشار تک آهنگ از آرش سبحانی و برگزاری کنسرت تارا کمانگر گویای بارزی است ازتعامل ودرک متقابل أعضائ گروه و همزمان حفظ هویت شخصی آنان.

 شاید یکی از نکاتی که کیوسک را در جایگاه یک گروه موسیقی حرفه ای قرار می دهد، ضبط آلبوم در یکی از معتبرترین کلوپ های جاز سانفرانسیسکو به صورت زنده باشد، تجربه ای که به ده ها دلیل در ایران غیرممکن بود و در بیرون از ایران در بین گروه هایی با ریشه موسیقی زیر زمینی انجام نگرفت ؛در حالیکه فرم هنری در اجرای موسیقی زنده شکوفا می شود و از سوی مخاطبین جدی گرفته می شود. کاری که تنها با ضبط موسیقی در استودیو واستفاده از امکانات تکنولوژی صدا اتفاق نمی افتد. 

منتقدین و حتا دوستداران کیوسک بر این باورند که در نیمه راه یعنی پس از آلبوم “دهکده جهانی” و بیشتر “نتیجه مذاکرات” کیوسک دچار سیاست زدگی شد و به رویکرد اجتماعی و فرهنگی کارهای قبل خودش بی توجهی کرد. ترانه ها زهری تلخ دارد و آهنگها به ملودی های تکراری و کسل کننده تبدیل می شوند، تاریخ مصرف می یابند و شعارگونه می شوند. آرش سبحانی در این مورد می گوید: “چون آدم معمولی در ایران ضبط شد و عشق سرعت، ترس و خود سانسوری غالب بود بر آن و همان کاری بود که فقط در ایران می شد کرد، اما آمدیم بیرون و آن فشار برداشته شد و پررو شدیم. عصبانی شدیم و شروع کردیم شعار دادن، ولی حالا داریم به یک تعادلی می رسیم بین این فضاها”.

حالا کیوسک ده ساله شده و جشن ده سالگی اش را در سانفرانسیسکو می گیرد. این روزها صفحه فیسبوکی کیوسک پر از پیام های تبریک هواداران این گروه به آرش سبحانی و بچه های کیوسک است، شاید با همان لحنی که آرش رهبری از گروه تارانتیس گفت: “به بچه های کیوسک تبریک و خسته نباشید می گویم. چون برقراری یک گروه کار ساده و راحتی نیست و بالا و پایین های زیادی دارد.” یا با همان شوقی که ابراهیم نبوی در گفتگو با من تاکید کرد: “من غرغرهایم را به آرش زده ام و می زنم، ولی در این مصاحبه و امروز و در ده سالگی کیوسک، فقط می توانم آغوشم را برایش باز کنم و محکم بغلش کنم و بگویم، رفیق! خسته نباشی.”

و شاید همان حرف آرش سبحانی که موقع گفتگوی تلفنی تندوتند حرف می زند و کلماتش را می جود بیان کرد: “کیوسک یک پروژه مشترک بود برای همه ما و تشکر می کنم و خیلی خوشحالم که تا اینجا دوام آورد و امیدوارم بتوأنیم ادامه اش بدهیم.”