گلوله های مارک لپین، اسید پاشی بر روی دخترانی افغانی در راه مدرسه، بریدن گوش و بینی زنانی که در پاکستان و بنگلادش درخواست طلاق می کنند، ختنه و دوختن آلت جنسی زنان در افریقا و آسیا، قتل های ناموسی، ربودن و فروش دختران و زنان بوسیله گروه حکومت اسلامی داعش و همه خشونت های جنسی و غیر جنسی علیه زنان دارای یک پیام مشترک است. “باید عقب بنشینید و اگرنه شما را به عقب پرتاب می کنیم.”
با گلوله یا اسید، با زندان یا قوانین ضد زن و نابرابر، با سنگسار یا بردگی شما را در جایی نگاه می داریم که تمکین کنید و در خدمت باشید. “شما یک مشت فمینیست هستید” که درخواست برابری با مردان شما را به جسد تبدیل می کند. اگر با گلوله شما را نکشیم با تهمت و افترا شما را خانه نشین خواهیم کرد.
کمپین روبان سفید حرکتی است است که مردان برای مقابله با خشونت علیه زنان شروع کرده اند. این کمپین از کانادا و به شکل خود جوش آغاز شد و هم اکنون مردان داوطلب در ۵۰ کشور آن را پیگیری می کنند. در روز۶ دسامبر سال ۱۹۸۹ یک مرد مسلح به نام ”مارک لیپن” وارد ساختمان مدرسه مهندسی دانشگاه اوتاوا شد. به سمت یکی از کلاس ها رفت و زن ها را از مردها جدا کرد و فریاد زد “شما یک مشت فمینیست هستید.” مارک در حالیکه به شدت عصبانی بود اسلحه را به سمت دختران جوان دانشجو گرفت و شلیک کرد. این مرد ۱۴ دختر جوان را به قتل رساند.از آن سال به بعد ششم دسامبر به یک روز سراسری برای مقابله با خشونت علیه زنان در کانادا تبدیل شد. دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۱ چند مرد کانادایی تصمیم گرفتند درباره خشونت علیه زنان حرف بزنند و مردان دیگر را تشویق کنند که آنها نیز به این گروه ملحق شوند. این مردان از نماد روبان سپید برای حرکت خود استفاده کردند و زدن روبان سفید به لباس خود را نشانه تعهد به هدف خود بیان کردند. نشانه شکستن سکوت مردان به خشونتی که نسبت به زنان روا می شود. نشانه آرزوی آینده ای بدون خشونت برای زنان.
رضا اکرمی، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در نامهای نوشته: “انصاف و امتیاز” نیست که زنان در کافیشاپها کار کنند و مردان و پسران بیکار باشند. مشاور حسن روحانی افزوده “اکنون در کشور ۳.۵ میلیون بیکار داریم که اکثر آنها مردان و پسران هستند. اصل و اهم و اولی همان خانهداری و همسرداری و مادری است.”
از آن سو معاون شهرداری تهران از تاسیس (شهربانو ها) خبر می دهد. مکان های مخصوص زنان که بدون حضور مردان در آن جا مثلا دوچرخه سواری و تاب بازی کنند. آنها متوجه نیستند که اگر چه زنان حق استفاده از کلیه فرصت های تفریحی را دارند ولی بیش از آن زنان حق دارند که ازهمه فضا های شهری استفاده برابر کرده و از آن فضاها به چاردیواری هایی مانند شهربانو یا هر نام دیگری اخراج نشوند. موضوع حذف زنان است نه آنکه در شهربانو یک دوچرخه به دست گیرند یا الک دولک بازی کنند.
آنچه امروز در حال رخ دادن است هل دادن زنان به عقب بیش از گذشته است. رسانه های جناح راست پراز سخنان ریز و درشتی است که زنان را مورد هجوم قرار داده است. این عقب راندن مانند همان فریادی است که مارک لیپن کشید و گفت : “شما یک مشت فمینیست هستید و ۱۴ دختر دانشجو مهندسی را به قتل رساند.
سه روز بعد از آنکه حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی در مشهد، جوان ایرانی را به “بیمار” تشبیه کرد که باید آنها را “نزد متخصص برد”، سخنگوی دولت نیز گفت که برای جامعه ارزشی و مذهبی ایران، “بدحجابی، بیماری محسوب میشود”. سخنگوی دولت آشکار تاکید کرد که “برخورد با بدحجابی را کاملا تایید می کنیم”.
بعد از این بود که علی مطهری، عضو مجلس شورای اسلامی به خبرگزاری تسنیم گفت: “جداسازی محیط کار و تحصیل زنان از مردان دستور اسلام است و فاش نکرد که اگر اختلاط از نظر اسلام بهتر است، چرا حوزههای علمیه مختلط نیستند؟”
در همین ارتباط رییس قوه قضاییه هم بیکار ننشست و گفت: “دغدغه دلسوزان انقلاب درباره وضع حجاب، صرفاً به دلیل مسئله پوشش نیست، بلکه گاهی پوشش آشکارکننده مسائل دغدغه آفرین دیگری است، زیرا ممکن است زیربناهای فرهنگی یک ملت موردتهاجم قرارگرفته باشد که این تهاجم خود را در وضع حجاب بروز میدهد.
در میان همه این تهاجم ها و تحت فشار قرار دادن زنان به شکل های مختلف سوال اینجاست که آیا زمان پیوستن مردان برابری خواه و پسران جوان ما برای شکل دادن و پیوستن به حرکتی چون کمپین روبان سفید نرسیده است؟
آیا این مردان نمی توانند تنها با زدن یک روبان سفید به یقه لباس خود به این کمپین پیوسته و حداقل با این روش بدون خطر و هزینه آرزوی خود برای آینده ای بدون خشونت برای زنان را بیان کنند. آیا مردان نمی توانند با درست کردن یک صفحه فیس بوک از مردان دیگر بخواهند به این کمپین پیوسته و یک روبان سفید بر لباس خود نصب کنند تا با زبانی مشترک مخالفت خود با خشونت علیه زنان را به عرصه عمومی بیاورند.
آیا جای غنچه قوامی که تنها دلش می خواست بازی والیبال تماشا کند انفرادی و بازجویی و زندان است؟
آیا وقت آن نرسیده که پسران جوان و مردان ایرانی به این کمپین پیوسته و برای داشتن ایرانی بدون خشونت تلاش کنند.