نفس پاییز به شماره افتاده. بهاره هدایت و مهدیه گلرو در زندان دست به اعتصاب غذا زده اند. خبری از وضعیت نوری زاد و آرش صادقی نیست. کسی از نازنین خسروانی هم خبر ندارد. اعتصاب. گرسنگی و بی خبری…
حال عیسی سحرخیز وخیم است. او دو بار در زندان بی هوش شده. دو بار به بهداری منتقل شده. و پسر این روزنامه نگار زندانی خطاب به دادستان چنین می گوید: “جناب دادستان! دارید پدر من را اعدام می کنید.”
شب به اوج خود رسیده. بازداشت ها تازه شروع شده اند. فاطمه عرب سرخی، هادی حیدری، علیرضا طاهری و محمد شفیعی را دستگیر کرده اند، همگی از اعضای جبهه مشارکت. در چابهار هم ۹ نفر بازداشت شده اند.
در تهران، فریبرز رییس دانا، اقتصاددان را هم دستگیر کردند. ظاهرا به اتهام مصاحبه با یک رسانه. بازداشت، همزمان با آغاز طرح حذف یارانه ها.
حتی خانواده زندانیان هم در امان نیستند. نیروهای امنیتی با خشونت، خانواده محمد نوریزاد و همسر مصطفی تاج زاده را بازداشت کردند. خانواده نوریزاد، پس از آزادی، خطاب به آیت الله خامنه ای می نویسند: “کاش زمانیکه همسر و فرزندان و خواهران محمد نوریزاد را میزدند و میبردند، یا وقتی از آنها بازجویی میکردند، و یا حتی زمانیکه شبانه رهایشان کردند، دستکم خبری از حال و روز وی به خانوادهاش میدادند یا نهاد و مرجع پاسخگویی را معرفی میکردند.“
در گوشه و کنار جهان اعتراضاتی در جریان است. در مقابل سازمان ملل، تحصنی برپاست. تحصن شیرین عبادی و شماری دیگر از فعالان حقوق زنان. برای آزادی نسرین ستوده. او اعتصابش را می شکند. اما هنوز آزادش نکرده اند. کمیساریای عالی حقوق بشر هم اعلام کرد پیگیر وضعیت نسرین ستوده است و نگرانی های خود را به مقامات ایرانی منتقل می کند.
وزیر خارجه کانادا، خواستار آزادی رهبران بهایی است. گزارشگران بدون مرز هم می نویسد در دو هفته گذشته هشت نفردرارتباط با رسانه ها بازداشت شده اند.و اعتراض می کند. ۱۵۰ نویسنده و فعال ادبی هم نامه ای نوشته اند و درخواستی دارند: احمد غلامی را آزاد کنید!
یلدا شروع شده. قاضی پیر عباسی حکم عجیبی صادر می کند. حکمی که بی شک در یادها خواهد ماند. او جعفر پناهی را به تحمل شش سال زندان محکوم کرد. او جعفر پناهی را به ۲۰ سال محرومیت از فیلم سازی محکوم کرد. او جعفر پناهی را ممنوع المصاحبه کرد. ممنوع الخروج.
جعفر پناهی می گوید: “آیا بازداشت من، همکاران و خانواده ام به جرم واهی ساختن فیلمی بدون مجوز، نشانه ای است برای همه ی اهل فرهنگ و هنر این کشور که: “هر آنکه مستقل باشد و حاضر به تن دادن به فاحشهگی هنری نباشد، جایش در زندان است؟ “
و تنها او نبود. محمد رسول اف، دیگر فیلمساز ایرانی هم به شش سال زندان محکوم شد. قاضی محکومشان کرد.
اعتراضات شروع می شود. بیش از چهار هزار و پانصد تن از شخصیتها، سینماگران، هنرمندان، وکلا و پزشکان جهان این احکام را محکوم کرده اند. شخصیت ها و نهادهایی همچون: لاس فون تریر برنده نخل طلای کن، ژیل ژاکوب رئیس فستیوال کن، مارکو مولر رئیس فستیوال ونیز، اولویه اسایاس کارگردان نامدار فرانسوی، جامعه موئلفین کارگردانان فرانسه، برت راند تاورنیه، شیرین نشاط، مرجان ساتراپی، انجمن سینماگران ژاپن، جوزه ماریو روا رئیس پیشین هفته منتقدین، دیه گو گالان مدیر فستیوال سن سباستین و گوستا گاواراس رئیس سینما تک فرانسه.
زمستان شروع شده . کوهیار گودرزی از زندان آزاد می شود. محمد رضا تاجیک هم… در زاهدان در یک روز ۱۲ نفر اعدام شدند. در قزوین یک زن اعدام شد. اعدام. مرگ و دیگر هیچ.
تحصن فعالان حقوق زنان مقابل سازمان ملل خاتمه یافته. حرف آخرشان را می زنند:
“ما تحصن کنندگان، با توجه به قولی که در نامه خانم پیلای مطرح شده و نیز به خاطر احترام به قانون کشور میزبان که به دلیل شرایط اضطراری درخواست کنندگان و فوری بودن این درخواست، مجوز را تا روز سوم تمدید کرد به تحصن خود پایان می دهیم اما همچنان به اعتراض خود تا آزادی نسرین ستوده، سایر فعالان جنبش زنان، روزنامه نگاران و همچنین زندانیان سیاسی بی وقفه ادامه خواهیم داد.”
پاییز نفسش بند آمده. سازمان ملل برای خزان حقوق بشر در ایران مرثیه ای آماده کرده. جمهوری اسلامی برای هفتمین سال پیاپی در مجمع عمومی محکوم شده. به دلیل اعدام ها، قطع دست و سنگسار. به دلیل بازداشت ها و محکومیت ها. یلدا تمام شده. شب اما هنوز جاریست.