آیتالله خامنهای هفته گذشته طی سخنانی به مناسبت سیزدهم آبانماه خطاب به امریکاییها گفت: “اگر جدّی هستند در کار، بایستی خودشان را کنترل کنند، باید جلوی آن کسانی را که زبان به حرفهای یاوهای از این قبیل میگشایند بگیرند. یک سیاستمدار پولدار آمریکایی یک غلطی میکند که بله، ما بایستی در فلان صحرای ایران بمب اتم بزنیم و تهدید کنیم و فلان؛ باید بزنند دهن یک چنین آدمی را خُرد کنند.”
سخنان رهبر ایران نشان میدهد که علاقه او به “خُرد کردن دهان” مخالفان مرزهای داخلی ایران را نیز درنوردیده است. این ادبیات، نمایشی واقعی از روحیه درونیاش و تصوری است که از واقعیت روابط سیاسی دارد. آیتالله خامنهای تصور میکند تهدید و توهین نشانه “قاطعیت” و “شجاعت” است. زمانی سخنان محمود احمدینژاد موجب شگفتی میشد و ادبیات غیرمتعارف او زمینه طنز و طعنه بود. احمدینژاد که به گفته “مقام معظم رهبری” نظرش به او نزدیکتر بود، در واقع نمودی از افکار و اندیشههای رهبر جمهوری اسلامی بود و علت نزدیکی به “نظر” رهبر نیز همین بود. بررسی “ادبیات” آیتالله خامنهای نیاز به یادآوری برخی سخنان او پیش از “نرمش قهرمانانه” است.
وی در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی که احتمال بهبودی روابط ایران و امریکا زیاد شده بود، در دیداری از دانشگاه صنعتی شریف درباره “ا مریکاییها” افاضه کرد: “امروز شما میبینید امریکاییها از اینکه ایران اسلامی به طرفشان نمیرود، زنجیر میجوند.” (۰۱/آذر /۱۳۷۸) روزنامه خرداد تیتر اول خود را به جمله “مودبانه” رهبر ایران اختصاص داد و خشم وفاداران او را برانگیخت. بعدها گفته شد که یکی از دلایل توقیف روزنامه خرداد انتخاب تیترهای واقعی از سخنان “مقام معظم رهبری” بوده است. روزنامه خرداد تیتر دیگری هم از سخنان رهبر ایران درباره یاسر عرفات زده بود: “او هم خائن است و هم احمق”
آیتالله خامنهای زمانی در خطبههای نمازجمعه تهران، درباره اسطوره مقاومت و مبارزه فلسطین، یاسر عرفات گفته بود: “این دارودستهی عرفات هنوز نتوانستهاند زبالههای شهر غزه را از خیابانها جمع کنند؛ اما در همین مدت، پنج سازمان امنیتی و اطلاعاتی تشکیل دادند که جاسوسی مردم را میکنند! این شد دولت فلسطین؟ این شد بازگشت مردم فلسطین؟ این شد احقاق حق فلسطین؟ اینقدر اینها بیشرمند! همان وقتی که این شخص، اولین مذاکرات را با اسرائیلیها کرد، من گفتم او، هم خائن است و هم احمق!” (۱۰/دی /۱۳۷۸)
جالب اینکه کثرت و تنوع سازمانهای موازی امنیتی در “نظام مقدس”جمهوری اسلامی همان زمان هم به بحرانی امنیتی در ایران مبدل شده بود. آیتالله خامنهای زمانی عرفات را “ هم خائن و هم احمق! ” نامید و متهم به “جاسوسی مردم” کرد که در نظام تحت رهبری خودش، نهادهای امنیتی در حال قتل مخالفان و ارعاب مردم و جاسوسی از آنان بودند و همچنان هستند.
مواضع بینالمللی رهبر ایران یکی از مهمترین زمینههای شناخت روحیه و شخصیت او است. سخنان او پیش از نرمش قهرمانانهاش درباره “امریکاییها” همواره شامل جملات و تعابیبر “مودبانه” بود. یکبار درباره رییسجمهور امریکا گفت: “رئیس جمهور نادان امریکا همین یکی دو هفته پیش در نطق خود گفته است که اگر ما بتوانیم از نفت عراق استفاده کنیم، از نفت فلان کشور و فلان کشور بینیاز خواهیم شد!” (۱۲/۰۲/۱۳۸۳) و در نطقی دیگر در دیدار با دانشجویان بسیجی گفت: “امریکاییها - مثل یاوهگوییهای همیشگیشان - باز شروع کردهاند که فلانی باید بیاید، فلانی باید نیاید؛ به شما چه نادانها؟!”( ۰۵/خرداد/۱۳۸۴)
آیتالله خامنهای اظهار نظر امریکاییها و غربیها درباره ایران را در حالی “یاوهگویی” میدانست که خود بارها درباره آنها اظهار نظر کرده بود. از جمله در همان دیدار گفته بود: “در همهی کشورهای اروپایی - تا آنجایی که ما خبر داریم - اصلا اپوزیسیون قانونی وجود ندارد که با نظام و قانون اساسی و حرکت کلی و سیاستهای کلی نظام مخالف باشد و درعینحال حق فعالیت هم داشته باشد…. به مخالف اصلا میدان نمیدهند بیاید؛ منتها تبلیغات دست همان کسانی است که این میدانها متعلق به آنهاست.” (۰۵/خرداد/۱۳۸۴)
انتقاد “مقام معظم رهبری” از اروپاییها و این سخن “دلسوزانه” که در آنجا “ اصلا اپوزیسیون قانونی وجود ندارد” مشخص نیست اما شامل حال “نظام مقدس” جمهوری اسلامی نمیشود. وی حتی یکبار مخالفان قانونی خود را “برانداز قانونی” نامید و با ابداع نوع جدیدی از براندازی زمینه فعالیت قانونی را هم نپذیرفت.
ادبیات آیتالله خامنهای در حوزه سیاست خارجی همان ادبیاتی است که در سیاست داخلی و در برابر مخالفانش بکار میبرد. از دیدگاه “مقام معظم رهبری” در داخل اگر کسی با “نظام” مخالفتی کند در بهترین حالت “نادان” است. او چند سال پیش “نظریه” خود را دراینباره بهطور مفصل شرح داد: “نکند بعضیها برخی از سادهلوحیها و نسنجیدهکاریها را مرتکب شوند و بعضی حرفهای نسنجیده را بگویند و بعضی موضعگیریهای نسنجیده را اتخاذ کنند و مردم را ناامید سازند! ضعفی در فلان دستگاه وجود دارد، فورا نظام اسلامی را زیر سؤال ببرند که چرا این ضعف در این دستگاه هست. دستگاهها، دولتها و مجموعههای کاری، کار خوب دارند؛ اشتباه و خطا و کار بد هم دارند که باید اصلاح شود؛ این چه ربطی به ترکیب و هندسهی نظام اسلامی دارد که بعضی نسنجیدهگویی میکنند؟ خیلی اوقات در این نسنجیدهگوییها، غرض هم نیست؛ بلکه نادانی است؛ نادانیهایی است که دشمن از آن استفاده میکند. این «نادان دوست» که در ادبیات و اشعار ما وجود دارد، یعنی همین. ممکن است دوست هم باشند، اما نادانند.” (۲۶/تیر/۱۳۸۱)
در تئوری آیتالله خامنهای “ترکیب و هندسهی نظام اسلامی” بینقص است و اگر “دستگاهها و دولتها ” ضعفی داشتند ربطی به هندسه نظام ندارد. “رهبر مسلمانان جهان” در اینجا توضیح نمیدهد که اگر دستگاهها و دولتها اشکال داشته باشند، پس این چه چیزی است که هندسه نظام را تشکیل میدهد و اشکال ندارد؟
او طی سخنانی در مراسم پانزدهمین سالگرد درگذشت آیتالله خمینی، نظر خود را دقیقتر بیان کرده است: “ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای ولایتفقیه است. بنابراین ولایتفقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیانا نصیحتکننده است - آنطوری که بعضی از اول انقلاب این را میخواستند و ترویج میکردند -ـ نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند.” (۱۴/خرداد/۱۳۸۳)
به تاکید “مقام معظم رهبری” باید دقت کرد: “همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند” این “همه” که وی بر آن تاکید میکند شامل “مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی” است و شامل “ولی فقیه” نمیشود. به این ترتیب “هندسه نظام” از نظر آیتالله خامنهای شخص خودش است. رهبر ایران حتی برای پاسخ دادن به “دوستان” منتقد خود، آنان را نادان مینامد. نادان دانستن دوستان منتقد بارها در سخنرانیهای او تکرار شده است. اما او برای ولی فقیه هیچ مسئولیتی قائل نیست و مشخص نمیکند که چگونه “پاسخگوی مسئولیتهای خود” خواهد بود.
تصویر آیتالله خامنهای از جهان، متناسب با تصویری است که او از نحوه کشورداری و حکومت خود دارد. تا جایی که او خبر دارد، در غرب “ اصلا اپوزیسیون قانونی وجود ندارد” و لابد در آنجا هم کسی هست که مسئولیت اصلیاش “زدن بر دهان یاوهگویان و خُرد کردن آن” باشد و متعجب است که پس چرا دهان یاوهگویان را خُرد نمیکنند!