مذاکرات پیرامون پرونده حساس اتمی ایران آغاز می شوند، ولی قدرت در تهران همچنان متزلزل است. بی شک حکومتی که در جستجوی مشروعیت است، انعطاف بیشتری از خود نشان می دهد.
“مقاومت” نتیجه بخش بود. “تیغه برنده امریکا روز به روز کندتر می شود.” این جمله ای بود که علی خامنه ای، رهبر انقلاب، پس از دیدار رییس جمهور بشاراسد از تهران بیان کرد. هدف بشاراسد از این سفر تبریک به محمود احمدی نژاد به دلیل “پیروزی”اش در انتخابات ریاست جمهوری بود. رهبر انقلاب، علی رغم اعتراضات مردمی که به دنبال انتخابات ۱۲ ژوئن به راه افتاد، قصد دارد اینگونه وانمود کند که زندگی در تهران روال عادی خود را دارد. و بی شک این طور نیست. اینکه حکومت در پی چه چیزی است مهم نیست، مهم آن است که بحران انتخاباتی به طور اساسی جامعه ایران را متحول کرده است.
اکنون کشورهای غربی از خود می پرسند: آیا می توان از نارضایتی مردم و تفرقه ای که در داخل حکومت به وجود آمده بهره برد؟ آنچه که قبل از هر چیز خواسته کشورهای غربی است این است که ایران را از دستیابی به سلاح هسته ای بازدارند. متأسفانه رویکرد غربی ها در بحران انتخاباتی از ابتدا با سردرگمی و تردید همراه بوده. جامعه بین الملل علی رغم خشم و انزجاری که نسبت به سرکوب ها به وجود آمده، همچنان به شیوه ای برخورد می کند که گویی حکومت تهران یک مخاطب قابل قبول در سطح جهانی است [تا زمانی که قصد دارد در خصوص جاه طلبی های هسته ای ایران با دولت تهران مذاکره کند]. اکنون که آقای احمدی نژاد دوره دوم ریاست جمهوری خود را آغاز کرده [از ۴ اوت]، موضوعات جدی به تدریج آغاز می شوند. کشورهای غربی در ماه سپتامبر درخصوص اعمال تحریم های جدید به مذاکره خواهند نشست. ایالات متحده امیدوار است هرچه سریعتر پاسخ ایران را در مورد پیشنهادهای اقتصادی و سیاسی کشورهای غربی دریافت کند.
از زمانی که باراک اوباما وظایف خود را در کاخ سفید به عهده گرفته، این پیشنهادها قابل توجه تر شده اند: عادی شدن روابط ایران و ایالات متحده. موضوع جالب دیگر: واشنگتن در صورت برقراری یک رابطه قابل اطمینان بین دو کشور آماده است تا غنی سازی اورانیوم ایران [به صورت محدود] را بپذیرد. ولی تراژدی انتخابات امکان عادی شدن روابط را از بین برده و به علاوه توان اوباما را برای متقاعد کردن ایالات متحده و جامعه بین الملل به اتخاذ رفتار انعطاف پذیر کاهش داده.
به واقع واشنگتن چگونه می تواند با حکومتی که دچار تفرقه داخلی شده و نیاتش روز به روز غیرشفاف تر می شود روابط قابل اطمینان برقرار کند؟ آیا دولت جمهوری اسلامی در وضعیت بی ثبات فعلی خود می تواند مذاکرات را پیش ببرد و آنها را به نتیجه برساند؟ اکنون صبر کنگره امریکا نسبت به مواضع ایران تمام شده و طرفداران اعمال تحریم های یک جانبه بیش از پیش مصرتر می شوند. در خاورمیانه نگرانی در زمینه نیات اسراییل وجود دارد. دولت یهود تا چه زمانی نسبت به پیشرفت هسته ای ایران مدارا خواهد کرد؟
به گفته برخی ناظران، این بحران می تواند موجب همکاری ایران با غرب شود، زیرا دولت جمهوری اسلامی اکنون بیش از هر زمان دیگری می خواهد مشروعیت خود را سطح بین المللی به دست آورد. علی اکبر صالحی که یک شخصیت عملگرای شناخته شده است به ریاست سازمان اتمی ایران منصوب گردید و بهتر از گذشته پذیرای بازرسان آژانس اتمی شد. چند روز پیش دولت تهران به آنان اجازه داد از رآکتور اراک دیدن کنند؛ در حالی که مجوز همین دیدار در سال گذشته صادر نشد. دولتمردان جمهوری اسلامی به سازمان ملل اجازه دادند تا فعالیت های نصب و راه اندازی تأسیسات هسته ای نطنز را بیش از گذشته زیر نظر داشته باشد. البته نباید در مورد دلیل این اقدامات مبالغه کرد. آقای صالحی در مذاکرات نقش اساسی ندارد: او بیشتر مسؤولیت جنبه های فنی این پرونده را برعهده دارد. این مجوزها درست در زمانی صادر شده که گزارش آژانس اتمی در مورد ایران هنوز تنظیم نشده بود. دولتمردان جمهوری اسلامی به هدف خود رسیدند: موج انتقادات در گزارش بسیار محدود شد و کاهش یافت.
با این حال ممکن است درخصوص پرونده هسته ای شاهد یک وقت کشی جدید از سوی جمهوری اسلامی باشیم تا بدین ترتیب سران نظام راحت تر بتوانند نظم را به داخل حکومت بازگردانند. تهران سال هاست که بازی هسته ای را با مهارت هرچه تمام تر پیش برده و در این راستا هیچ یک از خواسته های جامعه بین الملل را نیز برآورده نکرده. این کشور در نمایش به همکاری و تعامل چنان استادانه رفتار کرده که روسیه و چین هر بار نسبت به تدابیر شورای امنیت سازمان ملل از حق وتوی خود استفاده کرده اند.
به دنبال فاجعه انتخاباتی، اکنون شرایط کشورهای غربی برای نشان دادن یک عکس العمل صحیح به حرکات تهران باز هم مشکل تر شده است. عمل نکردن و ساکت نشستن نیز خطرناک است، زیرا می تواند اسراییل را به یک ماجراجویی نظامی ترغیب کند. اعمال تحریم های جدید به ویژه روی واردات نفت نیز خطرناک است، زیرا در این صورت مردم ایران که بیشترین ضربه را از این تحریم ها می خورند، مخالفت خود را با دولت بیشتر می کنند. فشارهای بیشتر بر حکومت نیز می تواند نتیجه عکس داشته باشد و بی شک این بهانه را به دولتمردان جمهوری اسلامی می دهد که “کشورهای خارجی مسؤول مشکلات ایران اند”.
منبع: کوریه انترناسیونال، ۳ سپتامبر