پایان وسوسه‌های زمین

نویسنده
مرضیه حسینی

» روایت

هما روستا بازی‌گر تئاتر، سینما و تلویزیون، چهارم مهر در سالگرد تولد ۶۹ ساله‌گی‌اش از دنیا رفت. او که چند سالی به بیماری سرطان مبتلا بود، برای درمان نهایی به کشورآمریکا سفر کرده بود اما معالجه‌اش بی‌نتیجه ماند و روز گذشته در بیمارستانی در لس‌آنجلس درگذشت.

هما روستا بیش‌تر در پس از انقلاب و به واسطه‌ی نقش‌های سینمایی‌اش شناخته شد. در فصلی که ستاره‌سازی از زنان ممنوع بود، او به همراه فاطمه معتمدآریا، سوسن تسلیمی و فریماه فرجامی تنها زنانی بودند که در نقش‌ها و کاراکترهایی حضور پیدا می‌کردند که وجه و بُعد اجتماعی داشت. با این دید و نگاه، سه نقش مهم روستا مربوط به فیلم‌های “پرنده‌ی کوچک خوشبختی”، “از کرخه تا راین” و “دو همسفر” می‌شود. در اولی او نقش یک معلم کودکان معلول را بازی می‌کرد و به شاگرد لال شده‌اش درس مقاومت و مبارزه می‌داد، در از کرخه تا راین که قهرمان اصلی‌اش مرد رزمنده‌ای بود، کاراکتر خواهری را داشت که ایران و خانواده‌اش را ترک کرده بود تا زنده‌گی تازه‌ای را در کشور آلمان آغاز بکند و در آخری نقش خانم دکتری را ایفا می‌کرد که پسرش به دلیل فعالیت سیاسی دستگیر و زندانی می‌شد. هما روستا به دلیل سابقه‌ی تئاتری، همیشه سعی داشت حضوری گزیده و سخت‌گیرانه داشته باشد و برای همین در سیر و نزول هنر بازی‌گری در ایران، آرام آرام به حاشیه رفت و سعی کرد بیش‌تر در زمینه‌ی تئاتر فعال باشد. با این همه هنوز و هم‌چنان هنرنمایی‌اش در فیلم‌هایی چون “مسافران” و “همه‌ی وسوسه‌های زمین” در یاد و خاطر سینمادوستان ایرانی باقی مانده است.

پس از انتشار خبر درگذشت‌اش، که اولین‌بار در صفحه‌ی شخصی بهاره رهنما- بازیگر سینما و تلویزیون ایران- منتشر شد، همکاران او درباره‌اش و در رثای‌اش مطالب گوناگونی نوشتند. ابراهیم حاتمی‌کیا هما روستا را “بانوی فرهیخته‌ی هنر نمایشی ایران” خواند و محمدعلی کشاورز در صفحه‌ی اینستاگرام‌اش نوشت: “در آخرین تماسی که با هم داشتیم قرار شد هر دو صحیح و سلامت مجددا یک کار تئاتر بکنیم. اما حیف و صد حیف…” حسین پاکدل آخرین دیدارش با هما روستا را این‌طور روایت کرد: “آخرین بار در جشن تولد حمید، پیش از سفر دیدمش؛ همراه با گپی کوتاه، که فرصت اندک بود و میهمانان مراسم بسیار، گفتم: چگونه‌اید بانو؟ گفت: “این روزها حس می‌کنم لحظه‌ها محترم ترند.” و دیدم هر دم در سنگینی نفس، کیفیت لحظه‌ها را حفظ می‌کند.” و پوران درخشنده درباره‌ی هم‌کاری‌اش با او در فیلم “پرنده‌ی کوچک خوش‌بختی” چنین نوشت: “ خوب به یاد دارم زمانی که می‌خواستیم فیلم را بسازیم با تمام وجودش تا پاسی از شب کنارمان می‌ماند و تمرین می‌کرد در حالی که همسر و فرزندش منتظر او بودند. شاهد بودم که ساعت‌ها کنار بچه ناشنوای فیلم می‌نشست و تلاش می‌کرد تا به درون این بچه راه یابد و گره‌ها و مشکلات یک کودک ناشنوا را درک کند.

این بازیگر ارزشمند سینما و تئاتر ایران با این‌که کیلومترها دور از کشورش دنیا را ترک کرد، اما به گفته‌ی دوستان و هم‌کاران‌اش پیکرش برای خاک‌سپاری به ایران خواهد آمد. فهمیه خضرحیدری- روزنامه‌نگار ایرانی- که در ایران همسایه‌ی هما روستا و حمید سمندریان بوده، درباره‌ی حال و هوای آپارتمان محل سکونت این هنرمند پس از اعلام خبر درگذشت‌اش نوشته: “مادرم می‌گوید «ورودی آپارتمان‌شان را آب و جارو و معطر کردیم. حالا پسر خانواده باید بیاید و در را برای چند نفری که نزدیک‌ترند باز کند… آن حوض کوچک پر از کاشی‌های آبی، جلوی در خانه‌ بود؟ فواره‌ی کوچکش را باز کردیم. هما خانم خیلی دوستش داشت. در هیئت مدیره گفتم فواره باز می‌ماند تا او بیاید… همه منتظریم پیکرش به ایران برسد.»”