اولین و آخرین ریش تراشی خامنه‌ای

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» "دلم برای چانه ام تنگ شده بود"

“شنیده بود که ریش روحانیان را در زندان می تراشند. از بیرجند که راه افتاده بودند، این فکر رهایش نمی کرد. گاه موهای نه چندان پرپشت محاسن خود را می کشید تا به دردی که با کشاندن تیغ بر صورتش بر می خاست، عادت کند.”

سیدعلی خامنه ای، نخستین بازداشت خود در زندگی را ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ تجربه کرد. او سه روز پیش از راهپیمایی ۱۵ خرداد توسط ساواک (سازمان امنیتی و اطلاعاتی آن هنگام کشور) دستگیر شد.دلیل بازداشت این روحانی نه چندان مشهور آن روزهای مشهد که در برخی مساجد آن شهر منبر می رفت، حمایت از روح الله خمینی بود.

تجربه نخستین بازداشت سیدعلی خامنه ای، کوتاه بود. او تنها یک شب را در بازداشت ماند و فردای آن روز پس از آنکه تعهد داد منبر نرود و تحت نظر باشد، آزاد شد.نخستین آزادی او از بازداشتگاه هم مانند نخستین بازداشت اش کوتاه مدت بود.

خامنه ای، دو روز بعد و همزمان با تظاهرات ۱۵ خرداد در تهران، که آن را نخستین قدرت نمایی روح الله خمینی به حکومت محمدرضا پهلوی می دانند، این بار در بیرجند بازداشت شد.

او را از بیرجند به مشهد آوردند و تحویل بازداشتگاهی نظامی دادند که متعلق به لشگر ۱۲ خراسان بود. آنچه روحانی جوان از آن هراس داشت، در همین ۱۰ روز منتظر او بود: “وحشت عظیمی در دل من بود از آن چه از بیرجند انتظارش را داشتم و آن عبارت بود از تراشیدن ریش، خشک خشک… منتظرش بودم.”

 

“آن لحظه رسید”

“شرح اسم” نام کتابی است که زندگی نامه سیدعلی خامنه ای، از ۱۳۱۸ که در مشهد به دنیا آمد تا ۱۳۵۷ که روح الله خمینی، روحانیون و دیگر مخالفان سلطنت مشروطه، قدرت را در اختیار گرفتند، به تصویر می کشد.

این کتاب توسط فردی به نام هدایت الله بهبودی نوشته شده و توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی به چاپ رسیده است. شرح اسم اولین بار همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد اما به دلیل آنچه دفتر رهبر جمهوری اسلامی “وجود برخی اغلاط تاریخی” عنوان کرد، توزیع آن متوقف شد تا اینکه مدتی قبل پس از اعمال نظرات این دفتر، مجددا منتشر شد.

این کتاب جنبه ها و مقاطع مختلف زندگی شخصی و مبارزاتی سیدعلی خامنه ای پیش از ۱۳۵۷ را شامل می‌شود. فصل ۴۱ آن عمدتا به موضوع نخستین ریش تراشی از رهبر بعدی جمهوری اسلامی اختصاص دارد.

 

“آن لحظه از راه رسید و در انباری سابق باز شد. آرایشگر و یک گروهبان در چارچوب در ظاهر شدند. یک صندلی هم با خود آورده بودند. به او اشاره کردند که بیاید و روی صندلی بنشیند. شنیده بود برخی از روحانیان هنگام تراشیدن ریش مقاومت کرده اند. شاید حضور گروهبان برای مقابله با این مقاومت ها بود.”

خامنه ای خود می گوید که شنیده بود ریش برخی روحانیون زندانی دیگر را بدون استفاده از مواد لازم تراشیده بودند و به همین علت به شدت از این مسئله واهمه داشت.

“مقاومتی نداشتم و نکردم. آماده بودم. چون می دانستم فایده ای ندارد. دست و پای من را می گیرند و بعد مقداری کتک می زنند و بعد آن کاری که نباید بشود… خواهد شد.”

اما آنچه سیدعلی خامنه ای تجربه می کند با آنچه بیرون از زندان شنیده بود، متفاوت بود. آرایشگر زندان ریش او را نه بدون وسایل لازم و به اصطلاح خشک، بلکه با ماشین موزن اصلاح می کند: “نشست. منتظر بود دست آرایشگر بالا بیاید و لبه تیغ را روی صورت او مماس کند. ناگهان دید آن چه روی صورت او به راه افتاده دستگاه موزن است. تمام نگرانی ها و انتظارهای موحش غیبشان زد.”

خامنه ای احساس خوشحالی و شعف خود از این مسئله را اینگونه شرح می دهد: “این قدر خوش حال شده بودم که بی اختیار با این سلمانی و با آن گروهبان مرتب بنا کردم حرف زدن و خندیدن.تعجب [می کردند] اینها که من چه طور آخوندی هستم که دارند ریشم را کوتاه می کنند و من این قدر خوشحالم. [تمام که شد] به او گفتم استاد این آیینه را بده چانه خودم را چند سال است ندیده ام. خنده اش گرفت. آیینه اش را داد. بنا کردم به صورتم نگاه کردن. دیدم بله؛ آدم مثل این که خودش را درست نمی شناسد.”

دستور آزادی سیدعلی خامنه ای و دیگر بازداشتی های زندان نظامی ل شگر ۱۲ خراسان، طی روز ۲۵ خرداد ۱۳۴۲ و چند روز پس از آن صادر می شود: “غیرنظامی سیدعلی فرزند سیدجواد، شهرت خامنه ای. بدون قید و شرط آزاد.”

 

دلتنگ چانه

او پس از آزادی به خانه پدر و مادرش در یکی از محلات نسبتا فقیرنشین مشهد می رود. سیدعلی می گوید که هنگام بازگشت به خانه، به واکنش احتمالی خانواده اش به چهره جدید خود فکر می کرد: “برادرهایم دیدند من بی ریش وارد شدم خیلی برایشان جالب بود.”

سیدعلی خامنه ای دست کم پنج بار دیگر تا پیش از انقلاب دستگیر شد و به زندان افتاد. او آخرین بار در اواخر سال ۱۳۵۶ بازداشت و در دادگاه به سه سال تبعید به ایرانشهر محکوم شد.

در اواسط سال بعد و با اوجگیری تظاهرات علیه حکومت محمدرضا پهلوی، خامنه ای آزاد شد و به مشهد بازگشت.

سیدعلی خامنه ای پس از سقوط نظام پادشاهی مشروطه در ایران و روی کار آمدن نظام جدید جمهوری اسلامی، سمت های مختلفی مانند معاونت وزارت دفاع، امامت جمعه تهران، نمایندگی مجلس، نمایندگی روح الله خمینی در شورای عالی دفاع و ریاست جمهوری را بر عهده داشت تا اینکه در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ پس از درگذشت خمینی، به مقام رهبری جمهوری اسلامی رسید.