دست به هیچ چیز نزنید، بگذارید همین طور ادامه پیدا کند، داستان دارد به جاهای خوبی می رسد. مثلا اگر انشاء الله دری به تخته خورد و احمدی نژاد و بوش با هم توافق کردند، مشکل ما هم حل می شود، دیگر کسی به ما نمی گوید جاسوس آمریکا؛ هم من براحتی به ایران می روم و هم احتمالا حسین درخشان می تواند تا ده سال دیگر ویزای آمریکا را در تهران دریافت کند. متکی امروز تاکید کرد، خیلی هم انگار قصد داشت که حتما معلوم بشود که تاکید دارد که « ایران بزودی با آمریکا مذاکره می کند.» در همین راستا داستان رابطه با مصر هم قابل توجه است:
28 سال قبل: ایران کاملا با مصر قطع رابطه کرد.
25 سال قبل: ایران نام قاتل رئیس جمهور مصر را روی خیابان مهمی در تهران گذاشت.
20 سال قبل: هیچ ایرانی حق سفر به مصر ندارد.
10 سال قبل: حتی اگر با صدام هم دوست بشویم با مصر دوست نخواهیم شد.
5 سال قبل: با عربستان عزیز دوست می شویم ولی با مصری های آمریکایی دوست نمی شویم.
4 سال قبل: هرگز با مصر رابطه برقرار نمی کنیم.
1 سال قبل: شایعه برقراری رابطه با مصر دروغ است.
شش ماه قبل: ما در هیچ حالتی با عوامل پیمان صهیونیستی کمپ دیوید کنار نمی آئیم.
یک ماه قبل: احمدی نژاد اشتباها به جای اینکه شماره تلفن مشرف را بگیرد، شماره مبارک را گرفت و با او یک ساعت اشتباها حرف زد و اشتباها از او خواستار برقراری رابطه بیشتر شد.
25 روز قبل: لاریجانی به مصر رفت و با رئیس سازمان اطلاعات، رئیس الازهر، وزیرخارجه و هر کسی که وقت اضافی داشت ملاقات کرد.
20 روز قبل: حداد عادل به مصر رفت و با حسنی مبارک ملاقات کرد و او را نیم ساعت ماچ کرد.
15 روز قبل: ناطق نوری به مصر رفت و با حسنی مبارک ملاقات کرد و نیم ساعت از شادی این دیدار توی بغل هم گریه می کردند.
10 روز قبل: وزیر راه و امور مسکن برای دیدن اهرام ثلاثه مصر به این کشور رفت.
8 روز قبل: وزیر صنایع سنگین و امور خیریه درحال بازگشت از دبی وسط راه در قاهره توقف کرد و با وزیر فرهنگ مصر در مورد شهرسازی در ایران و مصر گفتگو کرد.
6 روز قبل: برادر احمدی نژاد با برادر حسنی مبارک تلفنی حرف زدند و در مورد شیوه های مشترک بازرسی در دفتر ریاست جمهوری گفتگو کردند.
3 روز قبل: وزیر علوم در حال رفتن به دفتر کارش بصورت سرزده به قاهره رفت و از سی دانشگاه این کشور، وزارت خارجه، بازیگران سینمای مصر و حسنی مبارک دیدار کرد.
2 روز قبل: وزیر خارجه اعلام کرد ایران آماده برقراری ارتباط با مصر است و قصد دارد 25 سفارتخانه در قاهره ایجاد کند.
دیروز: احمدی نژاد اعلام کرد بزودی به مصر خواهد رفت تا با حسنی مبارک عزیز دیدار کند.
نیم ساعت قبل: احمدی نژاد به قاهره رسید و اعلام کرد از این پس به جای ونزوئلا هر هفته یک بار به قاهره می رود. حسنی مبارک نیز از دیدن احمدی نژاد غش کرد و فعلا مشغول ماچ کردن همدیگر می باشند.
اما در همه این سال ها مسعود بهنود به خاطر تهیه گزارشی از پیمان کمپ دیوید و تهیه فیلمی از سفر انورسادات به اسرائیل باید سرکوب میشد و شد. خود مسافران و امضا کنندگان پیمان خوب خوب شدند و دست به گردن شدند اما گزارشگر همچنان بدبدبد است.
نتیجه گیری اخلاقی: اصولا سیاست خارجی ایران براساس اصول مشخص و روشنی است.
جمعه بیام بپرسم، شنبه بیام برقصم
من نمی دانم چرا این خبر خوش فضایی را که امروز خبرگزاری فارس اعلام کرده « خبر خوش هوا فضا فردا اعلام می شود.» مسوولان کشور می دانند، یا هنوز درحال تولید خبرش هستند و خودشان هم نمی دانند این خبر چیست؟ البته بعید است که خبری را بدانند ولی امروز اعلام نکنند و فردا اعلام کنند، مرض که ندارند! حتما اگر خبری به این خوشی و خوبی هست که ملت عزیز ایران با شنیدنش یادشان می رود که یک ماه گاز و برق نداشتیم و راهها بسته بود و دهها نفر در اثر گازگرفتگی و سرما از بین رفتند، چرا زودتر این خبر را نمی دهند؟ الآن کلی از مردم مشکلات مالی دارند، همین خبر را که بشنوند کلی از مشکلات شان حل می شود، چرا اینقدر بی رحمانه دل این مردم را می سوزانند. البته ممکن است دادن خبر خوش فضایی از نظر علمی فقط در روز دوشنبه ممکن باشد، ما که متخصص هوا فضا نیستیم، شاید ما اشتباه می کنیم. البته حافظه مردم هم کمی اشکال دارد، قرار بود یک سال قبل خبر خوش فضایی داده شود. به نظرتان قرار است فیل جدیدی به هوا فضا پرتاب شود؟
تروریست تحصیل کرده و دموکرات بی سواد
یک خبر بامزه منتشر شد. گفته شده است که مافیای ایتالیا دیگر مثل سابق دست یک مشت لات بی سواد سیسیلی نیست، بلکه توسط گروهی لات تحصیل کرده اداره می شود. البته این موضوع بسیار مهمی است، چون اصولا مافیا یکی از خصوصیاتش که خیلی برای جهانیان مفید است، این است که باید تحصیلکرده باشند، مثلا مردم جهان دوست دارند که وقتی کسی از آنها باج و حق حساب می گیرد حداقل حالا که زور می گوید، یک دکترای حسابداری داشته باشد. یا مثلا اگر یک عضو مافیا ترور فیزیکی می کند، حداقل قبل از ترور کردن مدرک دکترای فیزیک هسته ای را نشان بدهد، یا اگر کاباره اداره می کند، لااقل یک فوق لیسانس هنرهای دراماتیک داشته باشد. البته در شرایط کنونی فقط مافیا نیست که تحصیل کرده است. نفر دوم همین القاعده پزشک است، در کشور خودمان هم خدا را شکر بسیاری از برادران و خواهران فاشیست مان دکترای راهسازی و فوق لیسانس مدیریت دارند، وگرنه دل مان را به چی خوش می کردیم؟ البته در اروپا و آمریکا هم همینطور است، بسیاری از مخالفان دموکراسی تحصیلات دانشگاهی دارند، در عوض آدمی مثل بوش مروج دموکراسی در جهان است، و آدمی مثل سارکوزی چهره اول فرانسه ای است که سارتر و ولتر و مونتسکیو چهره های تاریخی اش هستند. بالاخره هرچیزی که عوض دارد، گله ندارد.
انتخابات با نشاط
از سه چهار طرف قضیه ایراد دارد.
از طرف اول پورمحمدی وزیر کشور که خودش می داند که اصولا در انتخابات سلیقه های عمومی که هیچ، سلیقه نیروهای وفادار به نظام هم که هیچ، سلیقه اصلاح طلبان هم که هیچ، حتی سلیقه مجلس موجود هم رعایت نشده و نمی شود، گفت: « برگزاری با نشاط انتخابات نیازمند حضور نمایندگان همه سلیقه هاست.» پس در کمال سرور و شادمانی نتیجه می گیریم که وزیر کشور تصمیم جدی دارد که هر کاری بکند، جز برگزاری انتخابات با نشاط.
از طرف دوم اصلاح طلبان هم که خودشان می دانند که حتی اگر افراد رد صلاحیت شده همگی تائید صلاحیت شوند، باز هم انتخابات رقابتی و آزاد نیست، با این وجود خانم محترمی مثل زهرا شجاعی گفته است: « اصلاح طلبان تنها در انتخابات رقابتی، آزاد و سالم شرکت می کنند.» خب، خانم محترم! این چه حرفی است، بگو در انتخابات شرکت نمی کنیم.
از طرف سوم: خانم عبادی و دوستان، اعلام کرده اند که اگر انتخابات کاملا آزاد نباشد، یعنی شورای نگهبان کنار نرود، همه حق انتخاب نداشته باشند، انتخابات با نظارت بین المللی برگزار نشود و چند چیز دیگر، در انتخابات شرکت نمی کنند. من نمی فهمم چرا شرطی که می دانند نمی شود، می گذارند؟
نتیجه گیری اخلاقی: هم کسی که انتخابات برگزار می کند، هم کسی که در انتخابات در هر حال شرکت می کند، هم کسی که در هر حال در انتخابات شرکت نمی کند، اجماعا دروغ می گوئیم، اصولا هیچ مشکلی هم نیست.
عرق فروشی کیهان
این طنز امروز کیهان را بخوانید.
« گفت: جرج بوش در یک سخنرانی گفته است «در دوران جوانی شدیداً معتاد به الکل بودم ولی بعدها ترک کردم»!
گفتم: حتما بعد از ترک الکل به هروئین معتاد شده است.
گفت: مگر وحشی گری و خونریزی و قتل عام مردم و غارتگری محرومان و… از اعتیاد به الکل و هروئین و بنگ و حشیش و کراک و شیشه بهتر است؟!
گفتم: یارو در آمریکا وارد یک مشروب فروشی شد و چند تا بطری عرق کوفت کرد. بعد به گارسون گفت؛ تریاک داری؟ و یک نخود تریاک هم کشید و بعد پرسید هروئین؟ کوکائین؟ و… همه را مصرف کرد و بعد گفت یک چای کمرنگ؟ گارسون با تعجب پرسید چرا کمرنگ؟! و یارو گفت؛ آخه چای پررنگ واسه قلب ضرر داره!»
توضیح اول: اصولا کسی چند بطری عرق نمی خورد، اگر چند بطری عرق بخورد احتمالا قبل از اینکه بتواند حرف بزند می میرد.
توضیح دوم: اصولا در هیچ مشروب فروشی در هیچ جای دنیا تریاک و هروئین نمی فروشند.
توضیح سوم: نویسنده کیهان به دلیل عدم آشنایی با مصرف « عرق» واحد مصرف مشروبات الکلی را نمی داند و طبعا متوجه نیست که هیچ وقت یک آدم نمی تواند چند بطری عرق بخورد. مثل این است که آدم برای رفع تشنگی پنج سطل آب بخورد، اما همین نویسنده به دلیل آشنایی دقیق با تریاک می داند که واحد مصرف تریاک « نخود» است و مواظب است که زیاده روی نشود.
توضیح چهارم: احتمالا کسی که چند بطری « عرق» می خورد، برای اینکه نشئه بشود نباید «یک نخود» تریاک بکشد، بلکه احتمالا باید دو کیلو هم تریاک بکشد.
توضیح پنجم: اصولا در مشروب فروشی کسی گارسون را صدا نمی زند، بلکه در رستوران این کار را می کند.
سووال: فکر می کنید کسی که در مورد موضوع ساده ای مثل مشروب فروشی در آمریکا این همه دچار توهم است، در مورد مردم آمریکا و دولت آمریکا، یا اصولا هر جایی بیرون تهران چطور فکر می کند؟
و حتی یک کلمه هم بد نگفت
گاهی فکر می کنم چقدر خوب است که آدم کاری کند که وقتی می رود همه از زیبایی ها و خوبی ها و یادگارهای ماندگارش حرف بزنند، البته که کار سختی است. از دیروز اینترنت پر بود از قشنگ ترین یادگارها از احمد بورقانی، مثل صدها دسته گل که به نشانه وجود آدمی که همه وجودش پر از نیکی بود، فضا را پر کند. حتی سایت تابناک هم درگذشت بورقانی را تسلیت گفت و یکی از آثار وجودی او را « روزنامه های زنجیره ای» دانست. مغز که قاط بزند همین می شود. شد حکایت طرفداران حکومت پهلوی سابق که چنان تحت تاثیر انقلاب قرار گرفته بودند که شعار می دادند« زنده باد شاه خائن»