رهبری که مطلقه شد

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

نمی دانم چرا هر وقت به کلمه ولایت “ مطلقه” فقیه فکر می کنم یاد محضرخانه می افتم و زن و شوهرهایی که مطلقه شده اند. بالاخره دو تا آدم یک زمانی قراری، عقدی، رابطه ای با هم داشتند، حالا به هم خورده، مهر این حلال، جان آن آزاد. کاش می شد مثلا موقع تعیین ولی فقیه یک مهریه، اجرت المثل تعیین می شد که وقتی مردم دیگر نخواستند، پولش را بدهند، مسوولیت نگهداری از هر چیزی را به عهده بگیرند، بعد شما را به خیر ما را به سلامت. 14 تا سکه است؟ 400 تا سکه هست، 14000 تا سکه است، هر کوفتی است، بالاخره تمام می شود. نمی شود که تا خدا خدایی می کند، یکی بشود “ ولی” آدم، نه راه طلاقی باشد، نه بشود مهریه داد و جان را آزاد کرد و رفت، نه عقد مدت داری باشد، همینطوری ابدی. لامصب! خوب، ما بچه بودیم، تو هم خوشگل بودی، چشم مان نمی دید، اصلا من که انتخاب نکردم، ننه ام تو حمام انتخاب کرد، حالا چه کنیم؟ نمی شود که هی ما به شما فحش بدهیم و بچه ات را نفرین کنیم، هی تو هم ما را بیندازی زندان؟ تازه! دوقورت و نیم هم باقی! سرکار آقای خامنه ای اظهار لحیه فرموده که “ ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف پذیری دستگاه ولایت”

آدم یاد حکومت های کمونیستی می افتد، هر حکومتی اسمش جمهوری دموکراتیک بود، یعنی دموکراسی سالها قبل در آن مرده بود، اگر جمهوری دموکراتیک خلق بود یعنی نه تنها از دموکراسی در آن خبری نبود، بلکه انبوه خلق هم در آن هیچ حقی نداشتند، اگر جمهوری سوسیالیستی دموکراتیک خلق بود، یعنی علاوه بر آن دو مشکل، مردم هم حق انتخاب نداشتند و ضمنا چون سوسیالیستی بود، ثروت در دست اعضای حزب انباشته بود. لامروت ها نه تنها دیکتاتور هستند، که اگر هر روز نگویی شما آزادترین کشور دنیا هستید، بخاطر دشمنی با ملت 137 سال زندان باید بروی. نه تنها به زندانی بلکه به کلمه هم تجاوز می کنند. آقای خامنه ای گفته است: “ ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف پذیری دستگاه ولایت” بگو آخر مرد سابقا معقول! اگر ولایت مطلق یعنی انعطاف پذیر، خوب چرا اسمش را نمی گذارید “ ولایت نسبی فقیه” که حداقل آدم دلش خوش باشد حالا که زور می گویند، حداقل فحش ندهند.

با این حساب از این پس از ابزار زیر برای اعمال روبروی زیر استفاده می شود:

 

مشائی رئیس شورایعالی سینما شد

خیلی سینمای ایران وضع خوبی دارد، این شیئی منفصل رئیس جمهور هم شده رئیس آن. البته باز هم از بقیه بهتر است، ولی مثل این است که یک نارنجک در حال انفجار را در یک عتیقه فروشی قایم کنید. کاری هم نمی شود کرد. قرار است مشکلات سینما را کجا حل کند؟ پیش کی از کی دفاع کند؟ باز خدائیش از آن سرطان های دیگر بهتر است. به نظر من از چند نظر اسی جان خودبخود یک چهره سینمایی است:

 

ناهنجاری های دشمن شاد کن

تعدادی پسران جوان بخاطر رفتار ناهنجار در یک پارک دستگیر شدند. به گزارش یکی از کسانی که علاوه بر گزارش دادن، خودش هم داشت همه هنجارها را می شکست، موارد زیر به عنوان هنجار شکنی این پسران جوان اعلام شد:

 

اختلاس سه هزار میلیاردی

گاهی اوقات آدم معنی اعداد را متوجه نمی شود. اینکه یک شخصی که قطعا حزب اللهی است، قطعا مورد اعتماد رهبر و رئیس جمهور است، قطعا مسلمان است، قطعا در سیستم نقش اصلی دارد، مبلغی معادل سه میلیارد دلار اختلاس کند، البته عجیب و بی سابقه است. اما بیشتر از این نظر بی سابقه است که این دزدی در دولتی صورت گرفته است که رئیس دولتش پاک ترین رئیس دولت تاریخ ایران بوده و رهبرش به گفته همه اطرافیانش در زمان رهبری اش هم خیلی اوقات به نان شبش محتاج بوده. اصولا این دولت فقط به یک دلیل رای آورده است، البته فرض می کنیم که تعدادی از مردم به این دولت رای داده باشند، که رئیس دولت یعنی محمود احمدی نژاد به مردم گفته است قصد دارد جلوی دزدی امواال ملت را بگیرد. سه هزار میلیارد تومان یعنی سه میلیارد دلار و این پول تقریبا معادل کل پولی است که گفته می شود محمدرضاپهلوی و خانواده اش از سرمایه های ملی ایران برای خودشان برداشتند یا به عبارتی غارت کردند. مطمئنا تمام دزدی هایی که در کل سیستم های فاسد جهان غرب در سال گذشته صورت گرفته سه میلیارد دلار نمی شود. و نکته مهم اینجاست که حدود 150 برابر همین اختلاس در شش سال گذشته به وسیله احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای نابود شده تا ایران در عرض شش سال، حداقل بیست سال عقب برود. بعد می پرسند: دعوا در اردوگاه اصولگرایان بر سر چیست؟

 

در آمد سرودن یک غزل برای رهبر، به اندازه درآمد حداقل دویست دیوان شعر است.

درآمد ساختن یک سریال یا فیلم سینمایی مورد نظر حکومت، به اندازه تمام فیلمهای یک کارگردان بزرگ تاریخ سینماست.

فکر می کنید چرا عرض علیرضا قزوه از طول اخوان ثالث بیشتر است؟