کریستوف ایاد
اعتصاب و تظاهرات روز چهارشنبه علیه بحران اقتصادی و سقوط ارزش ریال منجر به تعطیلی بازار در روز پنج شنبه ۴ اکتبر شد. این درحالی بود که در شهر مشهد نیز تظاهرات روز چهارشنبه به شدت مورد سرکوب قرار گرفت.
درواقع “پیامک های مرموزی” به کسبه بازار تهران که همواره نقش مهمی در حیات سیاسی ایران ایفا کرده، ارسال شده است. این فراخوانی بود که بخاطر اعتراض به سقوط ریال که طی چند روز یک سوم ارزش خود را ازدست داد انجام شد. ارزش جدید ریال نسبت به دسامبر سال گذشته ۸۰ درصد کاهش یافته است. درنتیجه، به دلیل کمبود ارز و افزایش شدید تورم، واردات در ایران تقریباً غیرممکن شده.
ولی تظاهراتی که به نوشته سایت خبری “کلمه”، در حدود ۲۰ هزار نفر در آن شرکت کرده بودند، خیلی زود به یک شورش تبدیل شد و با سوزاندن لاستیک و شعاردهی علیه حکومت همراه گشت. اولین مخاطب تظاهرکنندگان محمود احمدی نژاد بود که روز سه شنبه طی یک کنفراس مطبوعاتی به شکلی بیهوده تلاش کرد نگرانی ها را کاهش دهد.
آقای احمدی نژاد که منصب خود را در سال ۲۰۱۳ ترک خواهد کرد، بیش از پیش به دلیل مدیریت اقتصادی فاجعه بارش مورد حملات شدید جناح فوق محافظه کار که گرد علی خامنه ای جمع شده اند قرار گرفته. علی لاریجانی، رییس مجلس، طی مصاحبه ای که با خبرگزاری فارس، نزدیک به مواضع سپاه پاسداران، انجام داد، به شدت علیه او موضع گیری و اعتراض کرد.
“انرژی اتمی نمی خواهیم”
ولی آقای احمدی نژاد دیگر صاعقه گیر مناسبی برای حکومت نیست. تظاهرات روز چهارشنبه خیلی سریع به مسایلی کشیده شد که خوشایند حکومت نبود: شعارهایی مانند “انرژی اتمی نمی خواهیم”، یا “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” ازسوی معترضان گفته شد. بدتر آنکه تظاهرکنندگان شعار “مرگ بر دیکتاتور” نیز سر دادند. این شعاری است که شخص رهبر انقلاب را به عنوان ستون اصلی نظام جمهوری اسلامی نشانه می گیرد.
این شعارها یادآور اعتراضات مردم در ژوئن ۲۰۰۹ بود که هیچ گاه تا این حد حکومت را به چالش نطلبیده بود. با این حال، تظاهرات روز چهارشنبه بلافاصله با گازهای اشک آور و ضربات باتوم همراه شد و در حدود ۱۵۰ نفر دستگیر شدند.
آیا این رویداد سرآغاز سناریویی خواهد بود که می تواند حکومت ایران را بی ثبات کند و مورد خوشایند مسؤولان عالی رتبه اسراییلی واقع شود؟ یووال اشتاینیتز، وزیر دارایی اسراییل، معتقد است که اقتصاد ایران “درحال فروپاشی است” و آویگدور لیبرمان، وزیر خارجه اسراییل نیز پیش بینی کرد که “میدان تحریر به شیوه ایرانی” روی خواهد داد.
شرایط می تواند به سرعت به یک نیاز شدید منجر شود: ذخیره ارزی حکومت در حدود ۷۵ میلیارد دلار [۵۸ میلیارد یورو] است که توسط یک شبکه پیچیده قاچاق تأمین می شود. حال سؤال این است که آیا تحریم هایی که علیه اقتصاد ایران اعمال شده، حکومت تهران را تضعیف خواهند کرد؟
افزایش ۵۰ درصدی قیمت نان طی یک هفته
تضعیف سریع حکومت که از این پس نظام بانکی اش از شبکه جهانی قطع شده و صادرات نفتی اش طی یک سال در حدود دو سوم کاهش یافته، به شدت مسؤولان عالی رتبه را نگران ساخته؛ به طوری که هرگونه مسؤولیتی را از خود مبرا می دانند.
حکومت تاکنون صلح اجتماعی را بوسیله درآمدی که از هیدروکربن ها به دست آورده حفظ کرده. تحریم نفتی اروپا که می تواند به قطع خرید گاز ایران نیز منجر شود، به شدت قدرت مانور حاکمیت را کاهش داده؛ به ویژه در زمانی که متحد استراتژیک منطقه ای اش، سوریه بشاراسد، هر روز خواستار کمک های اقتصادی و نظامی بیشتری است. انزوای مالی و اقتصادی ایران باعث شده تا شرکای همیشگی اش [ترکیه، آفریقای جنوبی، کره جنوبی، هندوستان، چین و …] خرید محصولات نفتی خود از ایران را کاهش دهند.
حتی اگر این مشکلات به تنش های داخلی دامن زده باشد، حکومت ایران فعلاً روند پیشرفت برنامه هسته ای خود را کاهش نداده و هیچ نشانه ای هم از انعطاف بیشتر برای مذاکرات به چشم نمی خورد. یک دیپلمات اروپایی در این رابطه می گوید: “سران جمهوری اسلامی متقاعد شده اند که کشورهای غربی به دنبال سرنگونی آنها هستند و این ارتباطی با سازش و مصالحه ندارد. برای آنها، دستیابی به سلاح اتمی تنها راه برای حفظ قدرت است.” به همین دلیل، بحران اقتصادی می تواند برعکس باعث تسریع برنامه اتمی مخفی این کشور شود.
در میان مردم، این طبقه متوسط شهری هستند که بیشترین رنج را متحمل می شوند و همین طبقه نیز در سال ۲۰۰۹ به خیابان ها آمدند. طی یک هفته قیمت پنیر تا یک سوم و نان تا ۵۰ درصد افزایش یافته. بسیاری از دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می کنند، مجبور به بازگشت شده اند.
با این حال، به این دلیل که ایران تمامی درها را به روی خود بسته، مشکل بتوان به وضعیت روحی کلی مردم پی برد. یک آموزگار ۵۰ ساله در تهران می گوید: “بیشتر مردم افسرده اند و در فکر شورش و مخالفت نیستند. احساس من این است که چاله ای در زیر پاهایم باز شده و من روز به روز بیشتر فرو می روم. و هیچ چیزی هم در اطرافم نیست که به آن دست بیندازم.”
منبع: لوموند، ۵ اکتبر