هفته گذشته شاهد انتخاب نامزد میانه رو، حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ایران بودیم. قرار است محمود احمدینژاد مقام خود را اوایل ماه اوت به او تحویل دهد.
به نظر میرسد همه در خارج از مرزها از این انتخاب شگفتزده و خوشحال هستند. شهروندان ایرانی که هنوز ذرهای امید به اصلاحات دارند پس از انتخاب روحانی در خیابانها به شادی پرداختند.
آمریکا فرصت این را یافته است تا بدون اینکه مجبور باشد برای گزینه نظامی تصمیم بگیرد با ایرانیان به گفتگوی دیپلماتیک بپردازد. اتحادیه اروپا نیز به احتمال زیاد از این فرصت پیش آمده برای ادامه مذاکرات هستهای سود خواهد جست. حتی ملک عبدالله سعودی که مخالف رژیم ایران است برای روحانی پیام تبریک فرستاده است.
در اسرائیل نیز تعدادی از مقامات نسبت به تاثیرات آرامکننده این انتخاب در خاورمیانه ابراز امیدواری کردهاند.
خوشبینی یکی از مهمترین اجزای دیپلماسی موفق در دوران مدرن است، اما درک واقعیات نیز اهمیت کمتری ندارد.
در ماههای اخیر به نظر میرسد که رهبری تحت کنترل آیتالله خامنهای توانسته است ایران را به عنوان نمونهای از دموکراسی به سراسر جهان و همینطور مردم ایران معرفی کند. رسانهها شهروندان را نشان میدادند که آزادانه به نامزد مورد نظر خود رای میدهند. همچنین مناظرههای زنده تلویزیونی میان نامزدها پخش شد. علاوه بر آن رئیسجمهور منتخب در کمپین خود یک استراتژی غربی اتخاذ کرد. روحانی برای کمپین خود رنگ بنفش را انتخاب کرد که ایرانیان را خوش آمد. او شعارهایی علیه احمدینژاد و در طرفداری از بهبود روابط با غرب داد.
اما چیزی که واقعا اتفاق افتاد متفاوت است.
آیتالله خامنهای و یک کمیته ویژه قدرت انحصاری تایید صلاحیت کسانی را دارند که میخواهند برای ریاستجمهوری نامزد شوند.
هرکس که زیادی معتدل، زیادی پیر، یا زیادی مقاوم یا زیادی سکولار بود رد شد. تنها نامزدهایی انتخاب شدند که هیچ تهدیدی ایجاد نمیکردند.
به نامزدها دستورالعمل اکید داده شد که درباره چه موضوعاتی نمیتوانند حرف بزنند. آنها از انتقاد نسبت به رهبری منع میشوند و به آنها گفته شده که از انتقاد نسبت به احمدینژاد استقبال میشود، اما فقط او.
شهروندان ایرانی باور کردند که حداقل یک نامزد وجود دارد که به نظر معتدل میآید، کسی که ممکن است بتواند موجب تغییر شود. نامزدی که بتواند ایران را در مسیر جدیدی بیاندازد و روابط تازهای با غرب برقرار کند.
روحانی نماد دقیق اعتدال و چند صدایی نیست. با اینکه دارای مدرک دکتری حقوق است و به چند زبان صحبت میکند، ولی هنوز به تمام معنا یک روحانی مذهبی است. او از ابتدای انقلاب بخشی از سیستم حکومتی بوده است.
او نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هستهای بین سالهای 2003 تا 2005 بوده است. او در این مذاکرات نسبتا معتدل ظاهر شد و با تعلیق غنیسازی برای مدت کوتاهی موافقت کرد.
مخالفان او در خارج از کشور او را به عنوان یک مذاکرهکننده متخصص میشناسند و بخصوص اعتقاد دارند که او استعداد این را دارد که به خاطر مذاکره، مذاکره را پیش ببرد. به عبارت دیگر او میتواند همینطور بحث کند و به کشور زمان کافی برای پیشرفتهای هستهای بدهد.
تنها دلیلی که روحانی انتخابات را برنده شد این بود که او همیشه نزدیک به هاشمی رفسنجانی بوده که او نیز نسبت به باقی رژیم معتدل محسوب میشود. با اینکه اخیرا از میل نزدیک شدن به غرب و مذاکرات موفقیتآمیز حرف زده است اما هنوز اسرائیل را شیطان بزرگ میداند و لازم میداند به هر طریق ممکن به آن حمله کرد.
منبع: جروزالم پست - 20 ژوئن