خدا مشت و مال آخر حمام را به خیر کند

بیژن صف سری
بیژن صف سری

باز هم سایه شوم جنگ در منطقه، خواب ساکنین این گوشه از جهان را آشفته ساخته است. و ایرانیان هم از این هراس بدور نیستند و در هول وولای جنگی ناخواسته بسر می برند.

 اکنون پس از ۲۹  ماه در گیری حکومت بشار اسد با مخالفان خود، که اگرکمک های مالی و تسلیحاتی نظام ولایی ایران نبود، حکما ترکه مظلومیت ملت سوریه بر چماق استبداد بشار اسد پیروز می شد، حال  جهان نظاره گر از پی  کشتار جمعی  مردم بی دفاع سوریه، آن هم با سلاح مرگبار شیمیایی، به خونخواهی برخاسته و قصد حمله به  حیاط خلوت جمهوری اسلامی را دارد که  به دیگر معنا گامی است برای فرو ریختن آخرین خاکریز رژیم حاکم بر ایران.

 حمایت جمهوری اسلامی از بشار اسد و کمک ۱۷ میلیارد دلاری از سوی رهبرایران به حکومت بشار اسد، موضوع پنهانی نیست که از چشم جهان پوشیده باشد؛ خاصه که زمامداران  ایران به نیابت از سوی ولی فقیه خود بارها  به صراحت اعلام کرده اندخط قرمزبین ایران وجهانی که بر او سخت گرفته، نه تنها سوریه، بلکه دوام و بقای حکومت دیکتاتوری چون بشار اسد است. از این رو با وجود چنین واقعیتی  میتوان به ضرس قاطع گفت آنکه امروز در این برهه حساس از تاریخ  جهان می تواند برهمه  دلشوره های  وقوع جنگی خانمانسوز در منطقه  پایان دهد، آیت الله خامنه ای است، نه حکومت بشار اسد در سوریه.
بیادمان باشد که با شروع بهار عربی، بسیاری برای سرنگونی حکومت بشار اسد لحظه شماری می کردند اما بعد از سرانجام جنبش های صاعقه وار منطقه، خاصه در مصر، همه آن منتظران به خوبی دریافتند که تنها به صرف بیرون ریختن مردم در خیابان نمیتوان دیکتاتور را خذف کرد؛ آنچنان که بشار اسد  تا به امروز باقی است و جهانی بر علیه او به خشم آمده اما در تصمیم خود برای  حذف این دیکتاتور در تردید بسر می برد؛تردیدی که شاید بیشتر از عقلانیتی سرچشمه می گیرد که نظم  امروز جهان  با همه افسار گسیختگی ها مدیون آن است.

از جمله موارد استناد تهدید کنندگان حمله به سوریه، کشتار جمعی مردم این کشور با سلاح شیمیایی است. اگر چه  همه شواهد دال بر  صحت این ادعاست اما پرسش ها و تردیدهایی هم  در بین اهل نظر در مورد این ادعا وجود دارد.

  پرسش هایی از این قبیل که اولا چرا باید واقعه کشتار جمعی، آن هم توسط دولت، زمانی  اتفاق افتد  که ارتش سوریه به دلیل  پس گرفتن برخی از شهر های به تصرف در آمده از سوی شورشیان در موضع قدرت بود ؟ثانیا چگونه  می توان این واقعیت را نادیده گرفت که پس از ماه ها  ممانعت دولت از صدور مجوز ورود به بازرسان شیمیایی سازمان ملل، این واقعه شوم همزمان با صدور این  اجازه  اتفاق می افتد ؟ ضمن آنکه  کشور های  تهدید کننده به حمله به خاک سوریه، پیش از وقوع آن جنایت فجیع از قبل اعلام کرده بودند “اگر” حکومت سوریه دست به حملات شیمیایی بزند، پاسخ نظامی خواهند داد. طرفه آنکه یکی از مهمترین خواسته های مخالفان حکومت سوریه که بارها از طریق رسانه ها اعلام شده است دخالت نظامی کشور های قدرتمند در ماجرای این کشور بوده.

حال امروزبی شک  ایرانیان نیز همراه با افکار عمومی جهان به عقلانیت سران کشور های قدرتمند جهان امید دارند؛ابر قدرت هایی که اگر چه گاه به اقتضای مصلحت و منفعت خویش درگوشه ای از جهان  آتشی بپا می کنند  تا از آب گل الود ماهی مقصود صید کنند، اما با این همه، به وقت بزنگاه، آنگاه که تیغ در دستان  زنگی مست افتد، همواره  برای احتراز از وقوع جنگ جهانگیر دیگری، بر مدارمصالحه  و نه مخاصمه به گفتگو می نشینند. این بار اما تیغ به دستان زنگی مست است؛جاهلانی که  طعم قدرت نورسیده  حکومت دینی به مذاقشان  شیرین  آمده. مدعیانی که  ابتدا با سلاح دین به میدان آمدند  وامروزبا رویای داشتن سلاح اتمی، میل سروری بر جهان را دارند.

اما با این همه بسیاری با این خیال خام که  امروز دولت تدبیر در ایران بر سر کار است، خوش باورانه بر دلشوره خود ازحمله به سوریه غلبه می کنند، غافل که دولت تدبیر و امید، دولتی مصلوب الاختیار است که نه تنها در مسائل امنیتی چون انتخاب وزیر اطلاعات و یا هر آنچه مربوط به  نفت و فروش آن و یا قرارداد های مربوط به تاراج گذاشتن سرمایه ملی باشد بی اختیار است، بلکه اجازه تعین سفیر برای کشور دوست و هم پیمان،  سوریه را هم ندارد  که دخالت درحوزه  تصمیم گیری رهبری است. با این حساب آنچه می ماند دست به دعا ماندن است تا خدا مشت و مال آخر حمام را به خیر کند.