این صهیونیست های احمق!

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

در پی اظهارات بی دلیل محمود احمدی نژاد که گفت: “صهیونیست های احمق آدم اجیر کرده اند که مرا ترور کنند.” برخی منابع خبری اسناد و مدارک و گفتگوهایی در این مورد منتشر کرده و خواستار رسیدگی به این حماقت شدند.

بنیامین ناتانیاهو: “کدوم احمقی آدم اجیر کرده اینو ترور کنند؟ این نباشه که ما بیچاره  می شیم.”

نه نه مموتی : “از وقتی بچه بود همین طور بود، همه اش فکر می کرد یکی می خواد بزندش یا بکشدش.”

ایهود اولمرت: “لازم نبود کسی رو اجیر کنیم، یکی دو تا احمق داوطلب بودن، اتفاقا خیلی هم اصرار داشتند. ما براشون توضیح دادیم، الآن یک تیم صد نفری فرستادیم مواظب باشند که یک هو کسی از مسلمان ها عاقل نشود بزنه اینو بکشه.”

هاشمی: “انشاء الله مسائل کاملا حل خواهد شد و این بزرگراه تهران مشهد رو به همون نام شهید می سازیم.”

زن محمود به دختر خاله اش: “نه حمیده خانم، خبری نیست، شما مگه محمود رو نمی شناسین؟”

علی لاریجانی: “یعنی می شه ما بدون دردسر از شرش راحت بشیم، دیگه نه استیضاح می خواد، نه طرح عدم کفایت سیاسی، با آقا هم دعوامون نمی شه.”

یک صهیونیست احمق: “ترورش می کنیم تا دولت اسرائیل دیگه به این بهانه مملکتمون رو داغون نکنه.”

آدم اجیر شده: “آخه واسه چی بکشمش؟ بعد از یک عمر ترور که واسه خودمون اعتبار پیدا کردیم، آخرش باید بگیم اینو کشتیم؟ نمی گن یارو رفته بود وسط سربازهای آمریکایی باهاشون بای بای می کرد، از دستش در رفتن، این که کشتن نداره.”

خامنه ای به مسوول محافظان محمود: “ البته می دونم ایشون دروغ می گه، ولی اگر یک درصد هم احتمال داشته باشه، شما و اعضای تیم حفاظت یک ماهی برین مشهد، برین کاخ ملک آباد استراحت با خانواده، دل بسپارید به خدا، الخیر فی ماوقع، شاید فرجی شد. شاید دعای فرج موثر بوده است”.

پروین به شوهرش: “محمود همیشه آرزو داشت شهید بشه، این جوری بشه دیگه کسی به منم فحش های بدبد نمی ده.”

شوهر به پروین خیره می شود، سر به تاسف تکان می دهد: “ تو هنوز هم حرفاشو باور می کنی خنگ خدا؟”

مشائی: “آقا خودش ازت مواظبت می کنه، من بهت گفتم یکی رو اجیر کرده بودن، ولی واقعیتش این بود که چهل نفر رو استخدام کردن، اینو بعدا توی مصاحبه بعدی بگو.”

رحیمی: “حاج آقا! من مدرک شو می تونم ایکی ثانیه بدم دستتون، فقط بفرمائین چه تاریخی بود، سریع آماده می شه.”

سردار نقدی: “تا حالا هجده تا اعتراف کردن که از موساد پول گرفتن و می خواستن رئیس جمهور رو ترور کنند، اگه کمه من برم نوشابه بخرم.”

پسر محمود: “بابا! می شه بگین منم باهاتون قرار بود بیام، خانومم می گه جلوی فامیل زشته که تو باباتو تنها می ذاری.”

جنتی: “شما باید توضیح بفرمائید که این عوامل صهیونیسم در حقیقت می خواستند رهبری را از بین ببرند، ولی چون دست شان نمی رسید، گفتند یار باوفای ایشان را از بین می بریم.”

نتیجه گیری روانکاوی: “همه ما ممکن است پارانویا داشته باشیم، در مورد بعضی ها شدید است، در مورد بعضی ها هنوز شدت نیافته است.

نتیجه گیری سیاسی: سیاستمداران احمق کسانی هستند که حرف هایی که مردم خجالت می کشند به زبان بیاورند، با صدای بلند می گویند.

نتیجه گیری اخلاقی: من آنقدر اهمیت دارم که هم آمریکایی ها و هم اسرائیلی ها می خواهند مرا بکشند، حتما باید مدرک داشته باشم؟ قبول کنین بابا. به اوباما هم گفتم این هوشنگ خودمون بگه اگر مرا نپذیری میگم تو هم می خواستی مرا بکشی. بابا نوکرتم کم آوردم چرا نمی فهمی یک کلمه بگو با سر می آم.