خانواده حسین رونقی ملکی در گفتگو با “روز” اعلام کردند فرزندشان بعد از گذشت 8 ماه از بازداشت، همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی به سر می برد. همزمان محمدعلی دادخواه، وکیل حسین رونقی ملکی هم که هفته گذشته موفق به ملاقات با موکلش شده، به روزگفت: “موکلم باید به عنوان یک نابغه که دارای توانایی های خاص است مورد احترام و توجه قرار گیرد و با آینده نگری از توانایی های او برای پیشرفت کشور استفاده شود نه اینکه 8 ماه در زندان و در شرایط خاصی نگهداری شود.”
حسین رونقی ملکی معروف به بابک خرمدین، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از 22 آذر سال گذشته در شهرستان ملکان بازداشت شده و از آن تاریخ تاکنون در بند 2 الف سپاه زندانی است. خانواده او، محمدعلی دادخواه را به عنوان وکیل پسرشان انتخاب کردند اما علیرغم پی گیری های فراوان، وی تنها هفته گذشته موفق به ملاقات با موکل خود و امضای وکالت نامه از سوی او شد.
نابغه ای در زندان
این وکیل دادگستری به “روز” می گوید هنوز زمان برگزاری دادگاه موکلش مشخص نیست و چیزی به او ابلاغ نشده و او هنوز موفق به مطالعه پرونده موکلش نشده است.
آقای دادخواه توضیح میدهد: “من هفته گذشته موکلم را در زندان اوین دیدم اما در طول سی سال خدمت ام به عنوان وکیل، این بار اول بود که اجازه ندادند متهم به سالن ملاقات با وکلا بیاید. یعنی او را نیاوردند و در مقابل ما را به بند زندان بردند و ملاقات در بند صورت گرفت.”
وکیل حسین رونقی ملکی در پاسخ به این سئوال که آیا در بند 2 الف سپاه، موکلش را ملاقات کرده است؟ می گوید: “نه ایشان را به سالن ملاقات وکلا نیاوردند و ما را به بند 209 زندان اوین بردند و در این بند ایشان را ملاقات کردیم و وکالت نامه را امضا کردند. من هنوز نتوانسته ام علتی برای این قضیه پیدا کنم و در تمام عمر وکالتم چنین موضوعی را ندیده بودم.”
وی در خصوص وضعیت روحی و جسمی موکلش می گوید: “حال روحی اش خوب بود اما می گفت با او رفتار خوبی نشده است. در حال حاضر هم در سلول انفرادی است؛ یعنی این مدت غیر از مقطعی کوتاه که با فرد دیگری هم سلول بوده، در انفرادی به سر برده است. در حالیکه بازجویی های او به پایان رسیده و مطابق قانون باید به بند عمومی منتقل شود. از طرفی اکثر کسانی که همزمان با موکل من بازداشت شده بودند آزاد شده اند و قاعده این است که قرار مناسبی برای ایشان هم صادر و از زندان آزاد شود. من امیدوارم رئیس دادگاه توجه کند که یک نابغه در زندان است.”
آقای دادخواه می افزاید: “جمهوری اسلامی باید به موکل من با توانایی های افزونی که در سن کم توانسته در بهره برداری از رایانه کسب کند، به عنوان نابغه بنگرد. من به قاضی پرونده او نیز گفته ام که خردمندی، فرزانگی و آینده نگری ایجاب می کند از آقای رونقی ملکی برای بهینه سازی آینده کشور استفاده شود. باید از تجارب دیگران استفاده کنیم به طور مثال در سال 2004 یک جوان آلمانی توانست به سایت سیا راه پیدا کند آنها هم رفتند با او دیدار کردند و از او دعوت کردند با بهترین مزایا با آنها همکاری کند. باید از این موارد پند بگیریم و از افراد نابغه و متبحر کشورمان استفاده کنیم. اگر نوابغی در کشور داریم از تخصص شان استفاده کنیم نه اینکه ماهها در زندان و در شرایط خاصی آنها را نگهداریم. حتی اگر به نظر مسئولان راه خطا هم رفته باشند باز باید کمکشان کنیم و برای آینده کشورمان از آنها بهره جوییم.”
وکیل حسین رونقی ملکی در خصوص اتهامات موکلش چنین توضیح میدهد: “من پرونده را هنوز نخوانده ام اما خود آقای رونقی ملکی می گفت که تبلیغ علیه نظام و همکاری با برخی رسانه ها از جمله اتهامات او است. در حالیکه این موارد را نمی توان در فعالیت های رایانه ای گنجاند و موکلم تبحری داشته و در امر رایانه کارآمد و متبحر بوده و توانسته ادعاهایی بکند و باید به این ادعاها به دیده مثبت نگریست.”
اتهامات و تهمت های دروغ
خانواده حسین رونقی ملکی نیز روز 22 تیر و بعد از ملاقات دادخواه با فرزندشان موفق شدند برای بار چهارم در طی 8 ماه با او ملاقات کنند.
آنها به “روز” می گویند حال جسمی فرزندشان بسیار بد بوده و همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی نگهداری می شود.
احمد رونقی ملکی، پدر حسین رونقی ملکی که روز شنبه و برای پی گیری پرونده پسرش به شعبه 26 دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود به “روز” می گوید: “هم به آقای دادخواه که مراجعه کرده بود و هم به ما، گفتند پرونده اینجا نیست و در نهایت گفتند که پرونده به دادستانی فرستاده شده است. ما نیز نامه ای برای دادستانی نوشته و ارائه دادیم و فعلا منتظریم تا ببینم چه اقدامی صورت خواهند داد.”
وی می افزاید: “پسر من از 22 آذر سال گذشته در بازداشت است و با بدترین شرایط او را تحت فشار قرار داده اند تا علیه خود اعتراف کرده و مصاحبه تلویزیونی کند. به او اتهامات بی اساس زده اند، تهمت و افترا زده اند و هیچ کسی هم پاسخ نمی دهد که با دستور چه کسی چنین رفتارهایی با حسین انجام میدهند. پرونده او ابتدا دست بازپرس موسوی در شعبه اول ناحیه 31 تهران بود و این بازپرس خیلی مشکلات برای حسین ایجاد کرد؛ حسین را خیلی اذیت کرد و پرونده سازی کرد. بعد از آن پرونده از دست او خارج و به آقای کیامنش سپرده شد و ایشان پرونده را تکمیل کرده و به شعبه 26 دادگاه انقلاب، یعنی قاضی پیرعباسی فرستاده، اما در این شعبه به ما گفتند پرونده در دادستانی است.”
آقای رونقی ملکی سپس به اتهاماتی که رسانه های حکومتی و به طور مشخص روزنامه کیهان به فرزندش نسبت داده اند اشاره می کند و می گوید: “حسین 8 ماه است در زندان سپاه است، تاکنون حتی امکان وکیل هم نداشته و تازه هفته گذشته برای اولین بار با او ملاقات کرده است، پرونده اش تازه تکمیل شده و هنوز هیچ دادگاهی برای او برگزار نشده است، چطور این رسانه ها چنین تهمت هایی می زنند؟ از دریافت دلار تا فراری دادن سیاسیون و… گفتند و نوشتند اما همه اینها دروغ است. بگویند دلارها به کدام حساب واریز شده و چه کسی واریز و چه کسی دریافت کرده است؟ کدام فرد سیاسی را پسر من فراری داده است؟ نوشته اند سرکرده باند بوده، کدام باند؟ سرگروه چه کسانی بوده؟ بیایند جواب دهند. اگر پسر من افراد سیاسی را فراری میداده و شما جلوی فرار آن افراد را نمی گرفتید پس در صورت صحت ادعایات که کذب است، شما هم مقصرید.”
پدر حسین رونقی ملکی می افزاید: “صدای ما را به همه جهان برسانید و بگویید که جان پسر من در خطر است و تهمت ها و اتهاماتی که زده اند دروغ محض است. پسر من یک بچه 24 ساله است و خرج دانشگاهش را هم من میدادم از کجا آدم استخدام کرده بود؟”
آقای رونقی ملکی سپس خواستار آزادی فرزندش می شود و می گوید: “از دادستان تهران که تا به حال به ما کمک کرده و برای ملاقات با حسین نامه داده، درخواست میکنم حسین را آزاد کنند. من واقعا نگران امنیت جانی فرزندم هستم و از همه مجامع حقوق بشری می خواهم کمک کنند و به داد حسین که 8 ماه است در سلول انفرادی است برسند.”
تحت فشار برای مصاحبه تلویزیونی
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی نیز که برای ملاقات فرزندش و پی گیری پرونده او به اتفاق همسرش از شهرستان ملکان به تهران رفت و آمد می کند از تماس شنبه شب حسین خبر می دهد و به “روز” می گوید: “حسین زنگ زد و گفت که «شب چشمانم را بسته و بیرون بردند و گفتند باید مصاحبه کنی». من واقعا نگران او هستم. پسرم همچنان برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار است. من واقعا نمیدانم چکاری باید انجام دهم. به همه نامه نوشته ایم از رئیس قوه قضائیه تا دادستان و… همه جا رفته ایم اما حسین همچنان تحت فشار است و ما هم نگران.”
خانم موسوی می افزاید: “هفته گذشته هم که حسین را دیدیم حالش خوب نبود. کلیه هایش درد میکرد و وضعیت جسمی خوبی نداشت و اعصابش هم به هم ریخته بود، می گفت دردش خیلی زیاد بوده و به او دو بار مرفین و مسکن زده اند. خیلی ناراحت شدیم. چنین حقی ندارند. مگر بچه من چکار کرده که چنین رفتاری با او می کنند. به او گفتم این همه زندانی نامه می نویسند به مسئولان و دادخواهی می کنند تو هم بنویس که گفت چنین اجازه ای به او نمی دهند؛ در انفرادی است و نمی گذارند نامه ای بنویسد. به ما هم اجازه نمی دهند چیزی برای او ببریم. چند روز بعد از ملاقات هم زنگ زد گفت که بعد از ملاقات 5 روزاست غذا نخورده و 5 روز تمام گرسنه مانده است، چون غذای خیلی نامناسبی به او داده بودند. به او گفتم تو را به خدا به سلامت خودت فکر کن ما که دستمان بسته است و کاری نمی توانیم بکنیم تو غذا بخور تا سالم بمانی. گفت غذایشان خیلی بد بوده و نمی توانسته بخورد. اما شب قبل که زنگ زد گفت غذا خورده است و کمی خیالم راحت شد. تازه حسین زیاد هم حرفی نمی تواند به ما بزند و ما در اصل زیاد نمیدانیم با او چه میکنند. نمی گذارند زیاد حرف بزند و من به شدت نگران هستم.”
از مادر حسین می پرسم که آیا فرزندش دست به اعتصاب غذای مجدد زده بود؟ می گوید: “به من که گفت بعد از ملاقات با آقای دادخواه و ما، غذاهایی که به او داده اند قابل خوردن نبوده و نتوانسته بخورد و 5 روز گرسنه مانده است.”
مادر حسین رونقی ملکی سپس در پاسخ به این سوال که باتوجه به فعالیت های فرزندش آیا تصور بازداشت او و برخوردهای بعدی را میکرد؟ می گوید: “نه هرگز تصور نمیکردم. حسین چند ترم بود که خانه نشین شده بود و در اصل در خانه زندانی بود و حالا هم که در زندان اوین است. خدا میداند چقدر عذاب کشیده ایم این مدت. من یک مادرم. روز 22 آذر پسر بزرگم را بیرون بازداشت کرده بودند و ریختند خانه و حسین را بردند. پسر بزرگم را که 30 سال دارد اینقدر زده بودند که دندانش شکسته بود و مهره های کمرش آسیب دیده و باید جراحی شود. یک ماه او را نگهداشته و اینقدر زده بودند که صورتش داغون شده و بعد هم با وثیقه آزادش کردند. حسین را هم که 8 ماه است در بدترین شرایط نگهداشته اند و تا به حال فقط 4 بار او را دیده ایم.”
خانم موسوی می افزاید: “پسر بزرگم هر شب کابوس می بیند و نمی تواند بخوابد. حسین هم آنجا و در آن شرایط است. من به خدانمیدانم چکار باید بکنم. من یک مادرم؛ حتی حرف زدنم هم یادم میرود. آنطور که ریختند خانه و حسین را با یک رکابی و شلوارک بردند، هر شب کابوس آن شب را می بینم که به آنها التماس میکردم دست و پایشان را می بوسیدم تا حداقل بگذارند پسرم لباس بپوشد. آذر ماه بود و آذربایجان میدانید که در آن ماه خیلی سرد است. گفتم اینجوری نبرید پسرم را هوا سرد است بگذارید لباس بپوشد اما نگذاشتند گفتند ولش نکنی به تو هم دستبند می زنیم. گفتم بزنید اما کشیدند و همانطور بردند و آن روز کابوس بود برای ما و هنوز هم آزارم میدهد.”
مادر حسین رونقی ملکی سپس می گوید: “از رئیس قوه قضائیه، دادستان و همه مسولان خواهش میکنم پسرم را دریابند. 8 ماه است او را خرد کرده اند در سلولهای انفرادی و زیر بدترین فشارها، حسین هم انسان است و براساس قانون، حقوقی دارد. او را از دست بازجویانی که قانون را زیر پا می گذارند نجات دهید. همین جا می گویم که مسئولیت جان پسرم و هر اتفاقی برای او بیفتد با شما است با رئیس قوه قضائیه، دادستان تهران و مسئولان دیگر. پسر من سالم بود وقتی او را گرفتند و باید از زندان هم سالم بیرون بیاید.”