خان سفارشی تلویزیون سرداران
“از یاد رفته” نام سریالی است که هرسال صدها نمونه اش در صدا و سیمای حکومتی ایران با بودجههای سرسام آور ساخته و پخش میشود. سریالهایی کلیشهای که در اکثریت مواقع جز تکرار شعارهای حاکمان نیستند.
تا کنون شش قسمت از این سریال از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی پخش شده با همان روایت کند و کشدار باقی فیلمهای حسنپورt با آن نگاه “نتیجهگیرانه و دیکته شدهی درس اخلاقی” .
شخصیتهای سفید و سیاه سریال یکی از وجوه اصلی همین نوع نگاه است. ماهیگیری زحمتکش و بشدت درونگرا که برای جهیزیه دخترش گاوهایش را میفروشد و در ابتدای داستان در دریا غرق میشود، پسرکی خلافکار که فامیل دور “خان” قدیمی ده است و برای رسیدن به هدفش هرکاری میکند. سریال مثلا می خواهد شخصیت “خان” و ملاک و بزرگ قدیمی را در حال حاضر که “دورهی خانی گذشته است”، به تصویر بکشد.
حسنپور در فیلمهایش نشان داده که علاقهی خاصی به روایت داستان در شمال کشور و روستاهای آن منطقه دارد و این سریال هم در همان فضا میگذرد.
البته بر اساس آنونس فیلم – که از قسمتهای بعد سریال هم پلانهایی را نشان میدهد - شاهد جوانان امروزی هم خواهیم بود که در تهران دم از خروج از کشور میزنند.
نشانهگذاریهایی که در سریال انجام شده - پخش تاکید آمیزکارتون “حسنی کلاس چنده…” نشان میدهد که داستان اکنون راوی کارکترهاییست که در دههی هفتاد زندگی میکنند.
“از یاد رفته” مصداق روشنی از یک سریال از هم گسیخته است. سریالی که هرچه جلوتر میرود بندهای وصل کنندهاش از هم بازتر میشوند و کلیشهی سفارشی بودنش نخنماتر.
باید بنشینیم و این روایت شعارزده با بازیهای آماتوری و داستان سطحیاش را دنبال کنیم تا ببینیم “خان” و ملاکی قدیمی که امروز دایهی دلسوزتر از مادر است.
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم در واقع “خان” سریال “از یاد رفته” تصویری کمدیست از دیدگاه سفارشی مدیران صدا و سیمای حکومت ایران. تصویری که امروز “خان” را نفی نمیکند، تنها تصویری تصنعی و دستساز از او نشان میدهد که؛ “خان” خوب بهتر از نبودن “خان” است. دیدگاه “خان”سالارانهای که در بین مدیران نوکیسه و رهبران سی و چند سالهی حکومت جمهوری اسلامی ممتد و ریشهدار است و خود را قیم بلامنازع اهالی روستای خویش- بخوانید مردم ایران میداند.
این دیدگاه، حکومت هرمی و از بالا به پایین و بدون دموکراسی را تایید و بر لزوم این دیکتاتوری تاکید میکند.
تیتراژ پایانی سریال هم برای خود قسمتی مجزا و حکایتی گفتنی است. معمولا، ترانه تیتراژ ابتدایی و یا پایانی سریال میگیرد شناسنامهای برای داستان فیلم است. در تیتراژ پایانی «از یاد رفته» شعری از سعدی با موسیقی کلاسیک ایرانی خوانده میشود. شعری که دارای مضمونی عاشقانه و اعتراضیست. شعری که در جهت مخالف مضمون داستان روایت شده کارگردان است. شعری که با رویکرد ذهنی حسنپور کاملن تضاد دارد. کارگردانی که در فیلمهایش مدام در پی نصیحت کردن و دادن درس اخلاقیست شعری از سعدی را برای تیتراژ فیلمش انتخاب کرده که حضرتش میفرماید: “مده گر عاقلی ای خواجه پندم”