غرب کنترل سلاح هسته‌ای را از دست داده

نویسنده

» تحلیل تاریخی تلگراف از وضعیت جهان

وقتی به یادبود جنگ جهانی اول نگاه می‌کنیم، سخت است که سه نتیجه را انکار کنیم. اول اینکه ما در این قرن به شانس زیادی نیاز داریم تا از یک فاجعه هسته‌ای جلوگیری کنیم. دوم اینکه، ‌روشنگری شکست خورده است. سوم،‌ این می‌تواند ما را به جنگی بزرگ به عقب بازگرداند.

پس از روشنگری و انقلاب صنعتی به نظر می‌رسید که بشریت کمبود و سرکوب دوران قبل را پشت سر گذاشته. خیلی زود هشداری بزرگ شکل گرفت. انقلاب فرانسه ثابت کرد بازسازی رادیکال جامعه بر اساس اصول انتزاعی احتمالا به استبداد و خونریزی می‌انجامد. اما پس از ۱۸۱۵، قرن نوزدهم به یکی از موفق‌ترین دوران‌های تاریخ تبدیل شد.

در سال ۱۸۸۸ فردریک سوم پادشاه آلمان شد. داماد ملکه ویکتوریا. او یک مرد بافکر بود و با انگلیس رابطه خوبی داشت. او قانون‌گرا و لیبرال بود و علاقه‌ای به نظامی‌گری نداشت. اما پس از تاجگذاری به خاطر سرطان تنها ۹۹ روز زندگی کرد. جالب است. فردریک می‌توانست مشابهت زیادی با پرنس آلبرت داشته باشد. امپراتور جدید، ویلیام، نوه آلبرت یکی از بدترین شاهزاده‌های هانوفری بود.

امکان داشت از وقایع ۱۹۱۴ جلوگیری کرد. سیاستمداران درک ناکافی از وحشتناک بودن جنگ مدرن داشتند. اما یک امپراتور آلمانی قدرتمند که به دنبال نسخه قرن بیستمی توافق بعد از ۱۸۱۵ ‌بود،‌ می‌توانست کارآمد باشد. بدون جنگ جهانی اول هیتلر به جایی نمی‌رسید.

۱۹۴۵-۱۹۱۴ بدترین دوران تاریخ اروپا بعد از عصر قرون وسطی بود. در سال ۱۹۱۴ صحبت از “جنگ برای پایان دادن به تمام جنگ‌ها” بود که احتمالا بزرگترین اشتباه ژئوپولیتیک تمام دوران‌هاست. در خاتمه جنگ جهانی اول،‌ همه در حال پیچیدن نسخه جنگ دوم بودند.

در سال ۱۹۴۵ اروپا به مغاک خیره بود و می‌دانیم که نیچه گفته است:‌ “اگر مدت طولانی به مغاک خیره شوید، آن نیز به شما خیره خواهد شد.“جلوی جنگ جهانی سوم گرفته شد اما نه با ارزش‌های مدتمدنانه، بلکه با بمب اتمی. بشریت با تهدید به ویرانی نجات پیدا کرد.

در مورد سلاح‌های هسته‌ای، یک فکر وحشتناک دیگر نیز وجود دارد. اگر هیتلر ضدیهود نبود،‌ جنگ جهانی دوم را برنده می‌شد. به جای این‌که بگوییم فیزیک هسته‌ای یک “علم یهودی” نیست،‌ فرض کنید او دانشمندان یهودی را مجاب می‌کرد برایش کار کنند. بدون شک اول او به بمب اتم دست می‌یافت.

جنگ‌ها، بریتانیا را آن‌چنان خسته کرد که نمی‌توانست با مشکلات سلطنتی کنار بیاید. از ماکیاولی به بعد،‌ عاقل‌ترین کسانی که خود را درگیر امور هند کرده بودند، می‌دانستند که حاکمیت انگلیس قیمومیتی است، نه رایش ۱۰۰۰ ساله. امکان داشت هند را تدریجا به استقلال رساند. هند می‌توانست به عنوان یک کشور مستقل شود و به تبع آن دیگر پاکستانی وجود نداشت که تبدیل به خطرناک‌ترین کشور شکست‌خورده باشد.

اگر جنگ جهانی اول و دوم نبود، هرگز چنین فشاری بر ملت یهود در فلسطین وجود نداشت. احتمالا می‌شد با هزینه چند سر شکسته قلمرویی با مدیریت یهودیان در فلسطین ایجاد کرد.

بدون پاکستان و بحران فلسطین این قرن وضعیت بهتری پیدا می‌کرد.

در حالی‌که تمام دنیا در قرن بیستم زیر و رو می‌شد، جوامع اسلامی هم از آن مصون نبودند. نیروها و شاخه‌هایی در جهان اسلام وجود دارند که بسیاری از آن ها به مذهب وابسته هستند. بعضی از آنها جوانانی تولید می‌کنند که از غرب متنفرند. غرب کنترل را از دست داده و همه‌چیز دوباره از سال ۱۸۸۸ شروع شده است. به شانس زیادی نیاز داریم تا بتوانیم از چند دهه آینده به سلامت عبور کنیم.

منبع: تلگراف - 28 دسامبر