ساموئل بکت
برگردان: منوچهر بدیعی
همه معلوم همه سفید بدن برهنه سفید یک متر پاها چسبیده انگار به هم دوخته. نور حرارت کف زمین سفید یک متر مربع نادیده هرگز. دیوارهای سفید یک متر در دو متر سقف سفید یک متر مربع نادیده هرگز. بدن برهنه سفید ثابت فقط چشمها اندکی. رد پاها درهم ریختگیها خاکستری روشن تقریباً سفید بر سفید. دستها آویزان از هم باز گودی کف دست رو به جلو پاها سفید پاشنهها چسبیده بر هم عمود. نور حرارت سطحها سفید تابان. بدن برهنه سفید ثابت هوپ ثابت جای دیگر. رد پاها در هم ریختگیها نشانهها بیمعنا خاکستری روشن تقریباً سفید. بدن برهنه سفید ثابت ناپیدا سفید بر سفید. فقط چشمها اندکی آبی روشن تقریباً سفید. سر گرد بالا گرفته چشمها آبی روشن تقریباً سفید ثابت روبه جلو سکوت در اندرون. همهمههای کوتاه اندک تقریباً هیچ همگان معلوم. رد پاها در هم ریختگییها نشانهها بیمعنا خاکستری روشن تقریباً سفید بر سفید. پاها چسبیده انگار به هم دوخته پاشنهها متصل بر هم عمود. رد پاها فقط نه تمام. فرضاً سیاه خاکستری روشن تقریباً سفید بر سفید نور حرارت دیوارها سفید تابان یک متر در دو متر. بدن برهنه سفید ثابت یک متر هوپ ثابت جای دیگر. رد پاها در هم ریختگیها نشانهها بیمعنا خاکستری روشن تقریباً سفید. پاها سفید ناپیدا پاشنهها متصل بر هم عمود. چشمها فقط ناتمام فرضاً آبی آبی روشن تقریباً سفید. همهمه اندک تقریباً هیچ یک ثانیه شاید نه تنها. فرضاً اندکی صورتی بدن برهنه سفید ثابت یک متر سفید بر سفید ناپیدا. نور حرارت همهمه اندک تقریباً هیچ همواره همان همگان معلوم. دستها سفید ناپیدا آویزان ازهم باز گودی کف دست روبه جلو. بدن برهنه سفید ثابت یک متر هوپ ثابت جای دیگر. فقط چشمها اندکی آبی روشن تقریباً سفید ثابت رو به جلو. هم همة اندک تقریباً هیچ یک ثانیه شاید نفری. سرگرد بالا گرفته چشمها آبی روشن تقریباً سفید بنگ همهمه بنگ سکوت. لبها انگار به هم دوخته ریسمان سفید ناپیدا. بنگ شاید از طبیعتی یک ثانیه تقریباً هیچ از حافظه تقریباً هیچ. دیوارها سفید هر کدام با آثار خود درهم ریختگیها نشانهها بیمعنا خاکستری روشن تقریباً سفید. نور حرارت همه معلوم همه سفید تلاقیهای سطحها ناپیدا. بنگ همهمه اندک تقریباً هیچ یک ثانیه شاید این معنایی از حافظه تقریباً هرگز. پاها سفید ناپیدا پاشنهها متصل بر هم عمود هوپ جای دیگر. دستها آویزان از هم باز گودی کف دست روبه جلو پاها چسبیده انگار به هم دوخته. سرگرد بالا گرفته چشمها آبی روشن تقریباً سفید ثابت روبه جلو سکوت در اندرون. هوپ جای دیگر جایی همواره اما نامعلوم. فقط چشمها فقط نه تمام فرضاً آبی حفرههای آبی روشن تقریباً سفید تنها رنگ ثابت روبه جلو همه معلوم همه سفید سطحها سفید تابان بنگ همهمه اندک تقریباً هیچ یک ثانیه زمان نجومی از حافظه تقریباً هیچ. بدن برهنه سفید ثابت یک متر هوپ ثابت جای دیگر سفید بر سفید ناپیدا قلب سوفل بیصدا. فقط چشمها فرضاً آبی آبی روشن تقریباً سفید ثابت روبه جلو فقط رنگ فقط نه تمام. تلاقیهای ناپیدای سطحها فقط یک تابان سفید تا بینهایت اگر نه معلوم پس نه. بینی گوشها حفرهها سفید لبها ریسمان سفید انگار به هم دوخته ناپیدا. بنگ همهمهها اندک تقریباً هیچ یک ثانیه همواره همان همگان معلوم. فرضاً اندکی صورتی بدن برهنه سفید ثابت ناپیدا همه معلوم بیرون اندرون. بنگ شاید طبیعت یک ثانیه با تصویر همان زمان اندکی کم تر آبی و سفید در باد. سقف سفید تابان یک متر مربع نادیده هرگز بنگ شاید از آن مفری یک ثانیه بنگ سکوت. رد پاها فقط نه تمام فرضاً سیاه درهم ریختگیها خاکستری نشانهها بیمعنا خاکستری روشن تقریباً سفید همیشه همان. بنگ شاید نه تنها یک ثانیه با تصویر همواره همان همان زمان اندکی کمتر از حافظه تقریباً هیچ بنگ سکوت. افتاده اندکی صورتی ناخنها سفید تماماً. موهای بلند فروافتاده سفید ناپیدا تماماً. جای زخمها ناپیدا به همان سفیدی که گوشت تن مجروح اندکی صورتی پیش از این. بنگ تصویر اندک تقریباً هیچ یک ثانیه زمان نجومی آبی و سفید در باد. سرگرد بالا گرفته بینی گوشها حفرهها سفید لبها ریسمان سفید انگار به هم دوخته ناپیدا تمام. فقط چشمها فرضاً آبی ثابت روبه جلو آبی روشن تقریباً سفید تنها رنگ تنها نه تمام. نور حرارت سطحهای سفید تابان فقط یک تابان سفید تا بینهایت اگر نه معلوم پس نه. بنگ طبیعت اندک بعید تقریباً هرگز یک ثانیه با تصویر همان زمان اندکی کمتر همواره همان آبی سفید در باد. رد پاها در هم ریختگیها خاکستری روشن چشمها حفرههای آبی روشن تقریباً سفید ثابت روبه جلو بنگ شاید معنایی بعید تقریباً هرگز بنگ سکوت. سفید برهنه یک متر ثابت هوپ ثابت جای دیگر بی صدا چسبیده انگار به هم دوخته پاشنهها متصل بر هم عمود دستها آویزان از هم باز گودی کف دست روبه جلو. سرگرد بالا گرفته چشمها حفرهها آبی روشن تقریباً سفید ثابت روبه جلو سکوت در اندرون هوپ جای دیگر که همواره اگرنه معلوم پس نه. بنگ شاید نه تنها یک ثانیه با تصویر همان زمان اندکی کمتر چشم تیره و سفید نیمه بسته مژههای بلند التماس کنان از حافظه تقریباً هیچ. در دور دست برق زمان همه سفید تمام همه از پیش هوپ برق دیوارها سفید تابان بیآثار چشمها آخرین رنگ هوپ سفید تمام. هوپ ثابت آخرین جای دیگر پاها چسبیده انگار به هم دوخته پاشنهها متصل برهم عمود دستها آویزان از هم باز گودی کف دست روبه جلو سرگرد بالا گرفته چشمها سفید ناپیدا ثابت روبه جلو تمام. فرضاً اندکی صورتی یک متر ناپیدا برهنه سفید همه معلوم بیرون اندرون تمام. سقف سفید نادیده هرگز بنگ قدیم ها اندکی تقریباً هیچ یک ثانیه کف زمین سفید نادیده هرگز شاید از آنجا. بنگ قدیمها اندکی شاید معنایی طبیعتی ثانیهای تقریباً هیچ آبی و سفید در باد از حافظه دیگر هیچ. سطحها سفید بی آثار فقط یک تابان سفید تا بینهایت اگر نه معلوم پس نه. نور حرارت همه معلوم همه سفید قلب سوفل بیصدا. سرگرد بالا گرفته چشمها سفید ثابت روبه جلو پیر بنگ آخرین همهمه شاید نه تنها یک ثانیه چشم کدر سیاه و سفید نیمه بسته مژههای بلند التماس کنان بنگ سکوت هوپ تمام.