مجتبی واحدی مشاور ارشد مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز است. وی اگر چه پیش از انتخابات ۸۸ کمتر شناخته شده بود، اما سابقه ی فعالیت سیاسیاش به دیروز و امروز محدود نمیشود. او از مدتها پیش در عرصه ی سیاست ایران فعال بوده، یار و همراه مهدی کروبی محسوب میشده و در عین حال روزنامه نگاری حرفهای و با سابقه به شمار میآید. بعد از انتخابات متقلبانه ی سال ۸۸ و خصوصا در روزهای منتهی به حبس و حصر مهدی کروبی، واحدی عملا نقش مهم سخنگویی یکی از رهبران جنبش سبز را بر عهده گرفت. پس از حبس کروبی نیز همگان او را به عنوان نماینده و سخنگوی او میشناسند. به عنوان کسی که در این مدت مواضع واحدی را پیگیری کرده او را فردی صادق و صریح یافتهام، البته از مشاور ارشد مهدی کروبی جز این هم انتظاری نیست.
واحدی اما طی چند هفته ی اخیر مواضعی گرفته که مدتی است محل بحث و مناقشه ی طیفهای مختلف اپوزیسیون است. عده ای به دفاع از او پرداخته و عده ای دیگر از وی انتقاد کردهاند و متاسفانه هر دو سوی مناقشه در بعضی موارد راه افراط و تفریط پیمودهاند. گویا این رسم ما ایرانیان است که یک اختلاف “را ولو کوچک تبدیل به دشمنی” کنیم. من در اینجا لازم میدانم تاسف خود را از نحوه ی برخوردهای صورت گرفته با آقای واحدی ابراز کنم. مگر واحدی چه گفت؟ مگر طرح سئوال یا انتقاد از مواضع خاتمی گناه کبیره است؟! خاتمی یک سیاستمدار است، سیاستمدار وقتی حرفی می زند، میداند که موضعش واکنشهایی را بر میانگیزد، طبیعتا خاتمی نیز به عنوان سیاستمداری کهنه کار به این واقعیت واقف است، خاتمی که منادی “گفتگوی تمدنها” بوده و شعار “زنده باد مخالف من” سرداده قطعا راضی نیست که عده ای به نام دفاع از او شخصیت یکی از منتقدینش را نشانه بگیرند و نفی را به جای نقد بنشانند. واحدی حرفهایی زده که اگر با آنها موافق نیستیم باید دلیل مخالفت خود را بگوییم و اگر پرسشی مطرح شده باید در مقام پاسخگویی بر آییم.
پرسشهای واحدی
پرسش اول) کدام تغییر رویه یا حتی تغییر لحن آقای خامنهای، آنان[آقای خاتمی و مدافعین موضعش] را به احتمال برگزاری انتخابات آزاد و سالم امیدوار کرده که اینگونه سخن میگویند؟
محمد خاتمی چهار مطالبه را به عنوان “خواستهای ما” در این مقطع مطرح کرده است. اساسا در صحنه ی سیاست برای بیان خواستها و مطالبات نیازی به تغییر لحن مقامات نیست. مگر بعد از آن نمازجمعه ی معروف ۲۹ خرداد مقام رهبری، لحن ایشان تغییری کرده بود که آقایان موسوی و کروبی باز هم بر خواستهای خود پای فشردند؟ آیا موسوی و کروبی میتوانستند به استناد اینکه لحن مقام رهبری نسبت به معترضین تغییر که نکرده هیچ حتی تندتر هم شده از طرح مطالبات و خواستهای خود دست بکشند؟ چرا آقای واحدی فکر میکند برای طرح خواستها و تعیین شرایط شرکت در انتخابات حتما باید لحن طرف مقابل تغییر کند؟ اینها خواستها و شروط ماست، ربطی هم به لحن دیگران ندارد. آقای خاتمی خواستها و شروطی را مطرح کرده است که دیگران یا آنها را میپذیرند یا نمیپذیرند، خود دانند! ایرانیان سالهاست که مطالباتی دارند، حاکمیت هیچگاه به این مطالبات روی خوش نشان نداده است، آیا لحن تند حاکمیت در برابر این مطالبات میتواند مجوز عدم طرح مطالبات باشد؟ از این گذشته شرایطی که خاتمی برای انتخابات تعیین کرده دقیقا همان شرایطی است که موسوی و کروبی هم بارها بر آن پای فشردهاند. چرا آقای واحدی آن موقع به این شرایط و مطالبات اعتراض نکردند؟ مواضع خاتمی در مورد شروط شرکت در انتخابات شبیه مواضع رهبران جنبش سبز است و از این رو از آقای واحدی به عنوان مشاور ارشد مهدی کروبی انتظار میرفت که از این مواضع حمایت کنند. البته ایشان اگر به صفت شخصی-و نه از موضع نماینده ی آقای کروبی- این اظهارات را مطرح کردهاند خرده ای بر ایشان نمیتوان گرفت. منتها آقای واحدی باید تاکید کنند که این نظر شخصی ایشان است و ربطی به موضع و نظر آقای کروبی ندارد. به گمان من جنجالی شدن اظهارات آقای واحدی بیشتر ناشی از این است که عدهای گمان می کنند ایشان به عنوان سخنگوی مهدی کروبی این موضع را گرفته اند.
پرسش دوم) با توجه به محدود سازی روزافزون مجلس توسط رهبری و عوامل او، هدف از حضور در مجلس، به فرض برگزاری انتخابات آزاد، چیست؟
این البته سئوالی به غایت مهم و اساسی است. آقای واحدی در اینجا فرض را بر این گذاشتهاند که شروط آقای خاتمی پذیرفته و انتخاباتی آزاد و عادلانه برگزار شود و بعد پرسیدهاند گیریم که مجلسی بر اساس انتخابات آزاد تشکیل شود، حالا این چه فایده ای دارد؟
در وهله ی اول باید گفت که اگر شروط آقای خاتمی پذیرفته شود، لااقل چند مطالبه ی مهم جنبش سبز تا حدودی محقق میشود:
اول) آزادی زندانیان سیاسی.
دوم) آزادی فعالیت احزاب و نهادهای مدنی.
سوم) آزادی مطبوعات و رسانهها.
چهارم) انتخابات آزاد.
آیا این دستاورد کمی است؟ اگر سبزها موفق شوند این شروط را به حاکمیت تحمیل کنند، مسلما جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران وارد مرحله ای دیگر میشود. اگر مجلسی بر اساس انتخاباتی آزاد و به پشتوانه ی جنبشی اجتماعی که احزاب و مطبوعات آزاد هم پشتیبان آن هستند تشکیل شود مطمئن باشید که زمینه برای بسیاری از اصلاحات فراهم خواهد شد.
در ضمن فراموش نکنیم که جنبش سبز بر آمده از مشارکت آگاهانه و فعال نیروهای سیاسی در یک انتخابات “نیمه آزاد” بود. اگر آن روز ما به سخن “تحریمیها” گوش کرده بودیم امروز اساسا جنبش سبزی وجود نداشت. حال آیا فکر نمیکنید که یک انتخابات “آزاد” بتواند زمینه ی اوجگیری دوباره ی جنبش سبز را فراهم کند؟
ضمن اینکه آقای واحدی باید توضیح دهد که چگونه شرکت در انتخابات نیمه آزاد ریاست جمهوری را پذیرفتند و با همه ی محدودیتهای قانونی و فراقانونی قوه ی مجریه، تصرف آن را مفید دانستند اما اکنون شرکت در یک انتخابات آزاد و تصرف قوه ی مقننه را بیفایده میدانند؟
آقای واحدی در صفحه ی شخصی فیس بوک خود منتقدان را در این مورد به مطلبی که بیستم اردیبهشت ماه ۱۳۸۸در روزنامه ی آفتاب یزد نوشتهاند ارجاع دادهاند. اما من آن مقاله را هر چه خواندم هیچ تردیدی در باب بیفایده بودن تصرف قوه ی مجریه در آن ندیدم و مطلب بیشتر در مورد سلامت انتخابات بود و اساسا هیچ ربطی به پرسش مطرح شده از سوی منتقدان نداشت. این هم پرسشی است که آقای واحدی باید به آن پاسخ دهد.
ناگفته نماند که من نیز مانند آقای واحدی و بسیاری دیگر امید چندانی به پذیرش این خواستها از سوی حاکمیت خصوصا پیش از انتخابات مجلس ندارم، این اما مانع دفاع ما از این شروط و مطالبات نیست. اگر این شرایط تامین نشود همانطور که خاتمی و تاجزاده گفته اند در انتخابات شرکت نمی کنیم ولی از هر فضا و بهانه ای برای طرح مطالبات خود سود می جوییم.
و اما حرف آخر اینکه هیچ حرف آخری وجود ندارد! این بحثی گشوده است که باید طی ماههای آینده در باب آن گفتگو کرد، گفتگویی سازنده و معطوف به نتیجه گیری و نه به قصد پرخاش، تسویه حساب و مچ گیری.