چراغ سبز برای سرکوب

سامان رسول پور
سامان رسول پور

» یک هفته با حقوق بشر

سخنان آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه،همانطور که عفو بین الملل پیش بینی کرد “چراغ سبزی شد به نیروهای امنیتی برای سرکوب خشن معترضین”.سرکوبی که باز فاجعه آفرین شد.

فقط یک ویدیوی 40 ثانیه ای،کافی بود تا مردم جهان قلبشان بلرزد. ندا، دختری جوان، با چشمانی باز و نگاهی معصومانه،با چهره ای غرق در خون و گلوله ای در قلب،در خیابانی در تهران، مظلومانه از دنیا رفت. مردم ایران و جهان، شوکه شدند، اشکها ریختند، شمعها روشن کردند و بسیاری سیاه پوش شدند. ندای “شاد وپرانرژی و صادق” رفت،اما گویی همچنان هست. جهان او را فراموش نخواهد کرد. ندا، سمبل مقاومت و آزادی خواهی مردم ایران و نماد بی رحمی کودتاچیان لقب گرفت. این را جهانیان گفتند.

در گوشه ی دیگری از شهرغم زده و  پر از دود و سرکوب، مردی اشک ریزان از کشته شدن همسر و دخترش می گوید، از  تیرهایی که به گلو و کمرشان خورد و آنها را از پای انداخت و دیگر بلند نشدند. “خدا می داند ما چه می کشیم.” این را می گوید و گریه می کند.

و شهردر این هفته پر بود از این تصاویر واقعی. از این مرگ ها و بغضها و سرکوبها. تنها در روز نخست هفته، “19 نفر در تهران کشته شدند”. دهها نفر زخمی شدند و صدها نفر دستگیر شدند. و در روزهای دیگر هم خبر”کشته شدنها” کماکان به گوش می رسید؛ با اینکه “کودتای اینترنتی” سکوت گورستانی را بر سایت ها حاکم کرده بود.صداها و تصویرها به زحمت خود را به بیرون می رساندند، روزنامه ها در محاصره امنیتی بودند و روزنامه نگاران یکی یکی به زندان افتادند. خبرنگار نیوزویک و واشنگتن تایمز بازداشت شدند، خبرنگاربی بی سی از ایران اخراج شد. 25 نفر از کارکنان”کلمه سبز” دستگیر شدند و چندین روزنامه نگار دیگر هم بازداشت شدند. بازداشتها به حدی رسید که جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان لقب گرفت و گوی سبقت را از چین یک میلیارد و دویست و هشتاد میلیونی هم ربود.

کمپین بین المللی حقوق بشر از بخشی از بازداشتها گفت: “ ۲۴۰ بازداشتی که ۲۹ نفر از آنها کسانی هستند که پس از بازداشت آزاد شده اند. ۱۰۲ نفر از بازداشتی ها از شخصیت های سیاسی، ۲۳ نفر روزنامه نگار، ۷۹ نفر دانشجو و ۷ نفر از اساتید دانشگاه ها همچنان در زندان بسر می برند”. اما لحظه به لحظه به این لیست افزوده شد.رسانه های بین المللی از بازداشت صدها شهروند خبر دادند.

بازداشتهای دانشجویی هم کم نبود. فشار بر دانشگاهها هم بی سابقه بود. در تهران، شیراز، مازندران، مشهد، همدان و سایر شهرها دهها دانشجو بازداشت شدند. شماری ناپدید شدند. اشکان ذهابی، در مازندران و در اثر ضربات نیروهای انصار، به کما رفت. چند دانشجوی کشته شده هم خاکسپاری شدند. همزمان با همه اینها، اعتراض هم بود. در سیستان و بلوچستان برای دهمین روز متوالی دانشجویان تجمع اعتراضی برپا کردند و با چشمانی گریان و شمع در دست “یار دبستانی” خواندند.

در حالی که مردم ایران، شاهد خشن ترین سرکوبها بودند، افکار عمومی دنیا و بسیاری از کشورهای جهان “از سرکوب خشن و بی رحمانه معترضین” انتقاد می کردند. رییس جمهور و مقامات آمریکا چند بار اعتراض کردند. کشورهای اروپایی سفرای ایران را احضار کردند، اتحادیه اروپا واکنش نشان داد و بان کی مون رییس سازمان ملل هم سکوتش را اینچنین شکست: “موضع من و سازمان ملل آن است که خواسته‌های اصیل و مشروع مردم ایران محترم شمرده شود”.

اما جمهوری اسلامی،به همه این واکنشها اعتراض کرد. همه آنها را مداخله در امور داخلی خواند و باز راه سرکوب را پیش گرفت.

جمهوری اسلامی راه خودش را رفت و معترضان هم اعتراض خودشان را کردند. دهها استاد ایرانی دانشگاه های مختلف جهان در نامه ای به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، ضمن محکوم کردن حمله به تظاهرات مسالمت آمیز معترضان به انتخابات، خواستار اعزام فرستاده ویژه نقض حقوق بشر به ایران شدند. بعلاوه، بیش از یکصد اندیشمند جهان با انتشار نامه ای سرگشاده، ضمن اعتراض به اوضاع ایران و انتقاد از موضع رهبر جمهوری اسلامی نوشتند: ”استدلال‌های آیت‌الله خامنه‌ای برای آنها و علاقمندان به سیاست کنش جمعی، ناآشنا نیست چرا که بر منطقی متکی است که اولیای امور با اتکاء بدان از فرانسه‌ی ۱۷۸۹ گرفته تا خود ایران ۱۹۷۹ به مخالفت با عظیم‌ترین جنبش‌های مردمی عصر جدید برخاسته‌اند”.

و با وجود همه اینها، که از پیامدهای کودتای انتخاباتی بودند، مهدی کروبی باز هم تکرار کرد: “دولت بر آمده از این انتخابات مشروع نیست”.

 باری، مردم جهان قلبشان از کشتار بی رحمانه مردم ایران لرزید اما آیت الله خامنه ای با همه اینها، باز حرف خودش را زد: ما زیر بار زور نمی رویم.